پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

رسانه منجی - آیه ابتلای ابراهیم

مقام ولايت و امامت، اصل دين و ركن ركين اسلام است كه در قرآن کریم، خداوند، آن را عهد خويش خوانده است و اين مقام از نظر شيعيان بعد از رسول خدا، مخصوص امام و خليفه پيامبر مي‌باشد و آن كسي است كه وظايف پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) (به استثناي مسأله آوردن شريعت) را بر عهده دارد و مهمترين اين وظايف عبارتند از:

1ـ تبيين مفاهيم قرآن كريم و حل معضلات آن «لتبين للناس ما نزّل اليهم» [1]

2ـ بيان بقيه احكام شرعي و مسايل جديد.

3ـ حفظ مسلمين از تفرقه و اختلاف.

4ـ تربيت افراد جامعه.

5ـ برقراري عدل و امنيت.

6ـ حفظ مرز و مال و جان مسلمين.

چنين شخصي به اعتقاد شيعه بايد مورد عنايت خاص الهي، جامع علوم نبوي و مصون از خطا و گناه باشد و بديهي است تعيين چنين فردي (معصوم) از سطح علم و دانش امت فراتر است،[2] زيرا عصمت امري پنهاني است و جز خداوند كه عالم به اسرار دروني است، كسي از آن آگاه نيست پس تعيين امام بايد به دست خداوند باشد.

دلايل فراوان عقلي و نقلي در مورد لزوم نصب امام توسط خداوند موجود است به عنوان نمونه

دليل عقلي به يقين پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) نسبت به رهبري امت بعد از رحلتش توصيه‌هايي داشته است و جامعه بشري را بدون رهبر و راهنما رها نكرده است و عقل نيز حكم مي‌كند كه جامعه بشري بعد از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله) همانند عصرخود آن حضرت براي رسيدن به كمال، نيازمند رهبري عالم و عامل است و اگر امام و راهنماي الهي داراي صفاي باطني و عصمت نباشد انگيزه‌اي براي متابعت از او باقي نمي‌ماند.

شكي نيست كه انسانهاي عادي مرتكب خطا و اشتباه و گاهي مرتكب  معصيت مي‌شوند. اگر براي تفسير قرآن و بيان احكام و مسائل جديد فرد معصومي نباشد، لازم مي‌آيد انسانها به حق و سعادت نرسند و از آن جا كه غير از خدا كسي نمي‌تواند پي به عصمت افراد ببرد، خداوند براي تأمين غرض (رسيدن به كمال و سعادت) بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله) دوازده امام معصوم را فرستاده كه در سايه علم و عصمت بشر را از لغزش و گمراهي نجات دهند و هر امامي در زمان خود به تفسير و تبيين قرآن و احكام و مسايل جديد پرداخته تا نوبت به امام دوازدهم (عليهم السلام) رسيد كه به خاطر عناد و كثرت دشمنان و مصالحي كه خدا مي داند به اذن الهي غايب شده است.

و در عصر غيبت هم وظيفه اصلي امامت را انجام مي‌دهد، چنان كه در كتاب ينابيع المودة از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نقل شده، قسم به كسي كه مرا به نبوت مبعوث كرده مردم از نور «امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) استفاده مي‌كنند، گرچه او غايب است همان طوري كه از نور خورشيد استفاده مي‌كنند گرچه در پس ابرها غايب باشد. [3]

 

دليل نقلي

1ـ قرآن مجيد، بدون قيد و شرطي چنین می‌فرماید: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم...» [4] از خداوند و پيامبر و اولوالامر اطاعت كنيد. شكي نيست كه پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) معصوم بوده‌اند. اين آيه مي‌فهماند كه اطاعت و پيروي از«اولي الامر» همان اطاعت و پيروي از خدا و رسول او است، زيرا بدون هيچ قيد و شرطي به اطاعت از آنان پس از اطاعت از خدا و رسول امر شده است. لابد آنان هم معصوم هستند كه اطاعتشان در رديف و بلكه عين اطاعت خدا و پيامبر قرار گرفته است. بايد معصوم باشند و گرنه قرآن حكم به اطاعت مطلق نمي‌نمود.چنان كه در مورد والدين با اينكه سفارش زياد كرده لكن قيد و مرز آورده كه ...«و ان جاهداك لتشرک بي ما ليس لک به علم فلا تطعهما...»[5] پدر و مادر اگر به تو دستور به شرک (ناروا) دادند از آنان، اطاعت مكن.

و چون شناخت معصوم به عهده معصوم است، بايد امام از جانب خدا و پيامبر(صلي الله عليه وآله) معرفي شود و هر كسي را كه خدا خواسته باشد و لياقت و شايستگي آن را داشته باشد، امامت را به او مي‌دهد نه اين كه مردم او را تعيين كنند. زيرا مردم از شناخت معصوم، عاجزند [6].

2ـ قرآن مجيد مي‌فرمايد «و اذا ابتلي ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماماً قال و من ذريتي قال لاينال عهدي الظالمين» [7] در اين آيه صحبت از مقامی جديد براي ابراهيم (عليه السلام) شده يعني امامت و اين غير از نبوت است. چون ابراهيم (عليه السلام) نبوت را قبل از امامت كه در اين آيه به آن تصريح شده است، دارا بوده است. زيرا اين آيه مربوط به اواخر عمر حضرت ابراهيم (عليه السلام) است به دليل اين كه سخن از ذريه (فرزندان) خود به ميان آورده و خبر ولادت و فرزنددار شدن را ملائكه در اواخر عمر حضرت ابراهيم آوردند، كه قرآن تعجب همسر ابراهيم (عليه السلام) را از زبان او بيان نموده و می‌فرماید: «يا ويلتا ألد و انا عجوز و هذا بعلي شيخاً ان هذا الشيء عجيب» [8] گفت اي واي برمن آيا من فرزند مياورم درحالي كه پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد است؟!

علاوه بر دليل سابق آيه مورد بحث مي‌گويد: وقتي ابراهيم از عهده تمام امتحانات موفق برآمد، مقام امامت را به او داديم و شكي نيست كه ابراهيم (عليه السلام) در جريان امتحانات الهی، نظير شكستن بتها، هجرت به مكه و ذبح حضرت اسماعيل، مقام نبوت را داشته است. [9] از اين دو آيه (اولوالامر و عهد) به وضوح دو مطلب به دست مي‌آيد:

الف) نصب امام يعني همان اولوالامركه سرپرست جامعه اسلامي و مرجع علمي و سياسي و اجتماعي مردم بعد ازپيامبر مي‌باشد، از جانب خداست.

ب) چنين شخصي بايد معصوم باشدف چون گنه‌كار حداقل بر نفس خودش ظالم است و عهد خدا يعني همان مقام امامت به ظالم نمي‌رسد. [10]

قرطبي از مفسرين اهل‌سنت مي‌گويد: جماعتي از علما به اين آيه (عهد) استدلال كرده‌اند كه امام بايد اهل عدل و احسان و فضل و قادر بر اقامه عدل باشد و بر همين اساس پسر زبير و حسين بن علي رضي الله عنه بر خليفه قيام كردند و اهل عراق و علماي آن ها بر حجّاج و اهل مدينه بر بني‌اميه قيام كردند.[11]

و فخر رازي هم مي‌گويد: اين آيه دلالت دارد كه منصب امام و رياست در دين به ظالمين نمي‌رسد.[12]

 

 

 

منابع و پاورقی:

[1]. نحل:44.

[2]. سبحاني، جعفر، منشور عقايد اماميه، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1376، ص 167 ـ 165.

[3]. قندوزي حنفي، سليمان بن ابراهيم ، ينابيع المودة، دار الاسوة، چاپ اول، 1416 هـ ق، ج3، ص238.

[4]. نسا:59

[5]. عنكبوت:8.

[6]. علامه طباطبايي، محمدحسين، الميزان (ترجمه موسوي) جامعه مدرسين، بي‌تا، ج4، ص 620

[7]. بقره:124.

[8]. هود:73.

[9]. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، بيروت، مؤسسة اعلمي، چاپ سوم، ج1، ص267.

[10]. شريف مرتضي، الثافي، تهران، مؤسسة الصادق، چاپ دوم، ج1، ص36.

[11]. ابي عبدالله محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، دار احياء تراث العربي، ج2، ص108.

[12]. فخر رازي، تفسير كبير، طبع سوم، ج3، ص37، سطر 4.

%ب ظ، %11 %801 %1394 ساعت %18:%بهمن

در قرآن مجید، آیات فراوانی در بیان اهمیت، جایگاه و اثبات امامت ائمه طاهرین (علیهم السلام)، وجود دارد. البته دلالت این آیات با توجه به احادیث متواتری است که از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)، در شأن نزول این آیات وارد شده است. احادیثی که مورد قبول شیعه و سنی است.[۱] ما در اینجا به چند آیه اشاره می‌کنیم:

1- «وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكلَمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ  قَالَ إِنىّ‏ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا  قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتىِ  قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ» [۲]

به خاطر آوريد هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهدۀ ـن آزمايش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاک و معصوم باشند، شايسته اين مقامند).

2- «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيرْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَوةِ  وَ كاَنُواْ لَنَا عَابِدِينَ» [۳]

و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى‌كردند و انجام كارهاى نيک و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مى‌كردند.

3- «وَ جَعَلْنَا مِنهُمْ أَئمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبرُواْ  وَ كَانُواْ بِايَاتِنَا يُوقِنُونَ» [۴]

و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏كردند، چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.

4- «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک…» [۵]

ای پیامبر! آن چه را از سوی پروردگارت نازل شده است، به طور کامل (به مردم) برسان و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خدا را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگاه می‌دارد و او جمعیت کافران لجوج را هدایت نمی‌کند.

خداوند متعال پیامبرش را با شدّت هر چه تمام‌تر، امر فرمود که رسالت خود را ابلاغ نماید و طبق روایات، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به دنبال نزول این آیه، در جایی به نام غدیرخم، حضرت علی (علیه السلام) را با عبارت مشهور «هر کس من مولای او هستم، این علی، مولای اوست.» به جانشینی خود برگزید.[۶]

5- «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة…»[۷]

ولی و سرپرست شما تنها خدا و پیامبر او و آنهایی هستند که ایمان آورده، نماز را به پا داشته و در حال رکوع زکات می‌پردازند.

بسیاری از مفسران و محدثان گفته‌اند که این آیه در شأن امام علی (علیه السلام) نازل شده است.[۸]

«سیوطی» از دانشمندان اهل‌سنت در تفسیر «الدر المنثور» در ذیل این آیه از «ابن عباس» نقل می‌کند که «علی(علیه السلام) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علی (علیه السلام) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است. در این هنگام این آیه نازل شد.[۹]

هم چنین از میان دانشمندان اهل‌سنت، افرادی چون واحدی [۱۰] و زمخشری [۱۱] این روایت را نقل کرده و تصریح کرده‌اند که آیۀ «انما ولیکم الله …» درباره حضرت علی (علیه السلام)، نازل شده است.

فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام چنین نقل می‌کند که هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی (علیه السلام) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد، به همین دلیل ما ولایت او را می‌پذیریم. وی هم چنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می‌کند.[۱۲]

طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می‌کند که اکثر آنها می‌گویند: این آیه، درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.[۱۳]

مرحوم علامه امینی، در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی (علیه السلام)، را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل‌سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است.[۱۴]

در این آیه، ولایت حضرت علی (علیه السلام) در ردیف ولایت خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار داده شده است.

6- «یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم…»[۱۵]

ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول خدا و اولی الامر از خودتان را اطاعت نمایید.

بسیاری از علما و مفسران [۱۶] معتقدند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است. مثلا حاکم حسکانی حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه، پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر امام علی (علیه السلام) تطبیق شده است.[۱۷]

ابوحیان اندلسی مغربی در میان اقوالی که درباره اولی‌الامر نقل کرده، از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می‌کند که منظور از آن ائمه، اهل بیت (علیهم السلام) هستند.[۱۸]

ابوبکر بن مؤمن شیرازی یکی دیگر از علمای اهل‌سنت نیز در رسالۀ «اعتقاد» از ابن عباس نقل می‌کند که آیه فوق درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.[۱۹]

از سویی دیگر در اين آيه شريفه با سبک و سياق واحد و عدم تکرار لفظ (اطيعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است. از این جهت اولی الامر، معصوم است و گرنه دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنا نداشت. همان طور که خدا و پیامبرش معصوم هستند. همچنین طبق آن چه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه  هستند.

7- «انما انت منذر و لکل قوم هاد» [۲۰]

]ای پیامبر[،تو تنها بیم دهندای و برای هر گروهی هدایت کننده‌ای است.

مفسرین شیعه و بعضی از مفسرین اهل‌سنت از جمله فخر رازی، مفسر صاحب نام اهل‌سنت می‌گویند: انذار کننده پیامبر و هدایت کننده علی (علیه السلام) است؛ زیرا ابن عباس می‌گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست مبارکش را بر سینه خود گذاشت و فرمود «انا المنذر» (من بیم دهنده هستم) سپس اشاره به شانه علی (علیه السلام) کرد و فرمود: «و انت الهادی یا علی! بک یهتدی المهتدون من بعدی»  تو هدایت کننده‌ای ای علی! و به وسیله تو بعد از من هدایت شوندگان هدایت می‌شوند».[۲۱]

تفسیر الدر المنثور که از معروف‌ترین تفاسیر اهل‌سنت است، روایات متعددی در تفسیر این آیه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند که «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هنگامی که این آیه نازل شد، دست خود را به سینه مبارکشان گذاشته و فرمودند: من بیم دهنده هستم و آن گاه به شانه حضرت علی (علیه السلام) اشاره کرده و فرمودند: هادی تویی ای علی …».[۲۲]

روایات دیگری به همین مضمون را جمعی از دانشمندان معروف اهل‌سنت از جمله حاکم نیشابوری در «مستدرک»، ذهبی در «تلخیص»، فخر رازی و ابن کثیر در تفاسیر خود،  ابن صباغ مالکی در «الفصول المهمة»، گنجی شافعی در «کفایة الطالب»، طبری در تفسیر خود، ابن حیان اندلسی در «بحر المحیط»، نیشابوری در تفسیر خویش، حموینی در «فرائد السمطین» و گروه دیگری در کتاب‌های تفسیری خود آورده اند.[۲۳]

8- «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»[۲۴]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از (مخالفت فرمان خدا) بپرهیزید و با صادقان باشید.

فخر رازی در تفسیر کلمه «الصادقین» می‌گوید: مراد از صادقین، افراد معصوم و مراد از معصومان، جمیع امتند.[۲۵] در حالی که هیچ عرب زبانی در هنگام نزول این آیه از کلمه «صادقین»، مجموع امت را نمی‌فهمیده است. پس چگونه می‌توان آن را حمل بر این معنا کرد؟ لذا باید بپذیریم که در هر عصر و زمانی، فرد صادقی که هیچ اشتباه و خطایی در سخنان او نیست، وجود دارد که ما باید پیرو او باشیم!

بسیاری از مفسران و محدثان اهل‌سنت از ابن عباس نقل کرده‌اند که آیه فوق درباره حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) نازل شده است. مثلا ثعلبی در تفسیر خود، گنجی در «کفایة الطالب» و سبط الجوزی در «تذکره» از گروهی از علما چنین نقل می‌کنند: «علمای سیره (تاریخ پیامبر) گفته‌اند: معنای این آیه آن است که با علی (علیه السلام) و خاندانش همراه باشید. ابن عباس می افزاید: علی (علیه السلام) سید و سرور صادقان است.[۲۶]

در روایات متعددی که از طریق اهل‌بیت (علیهم السلام) به ما رسیده، بر این معنا تاکید شده است.[۲۷]

لازم به ذکر است که مراد از همراهی با صادقان در اینجا، اقتدا کردن به آنها و اطاعت نمودن از آنهاست.

9- «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی»[۲۸]

]ای پیامبر، به مردم[ بگو: «براى آن [رسالت‏] از شما هيچ مزدى طلب نمى‏كنم، مگر دوستى در حق نزديكان».

علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده فضیلتی از فضیلت‌های حضرت علی (علیه السلام) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم “مرجوح” بر “ارجح” را قبیح می‌شمارد، می‌توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حق حضرت علی (علیه السلام) است.

این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده است؛ مثل امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و گاهی جدای از مقام نبوت و رسالت بوده است؛ مثل امامت ائمۀ معصومین (علیهم السلام).[۲۹]

این آیات نشانگر این است که امام باید از جانب خدا منصوب شود؛ زیرا در همۀ این آیات، جعل امامت به خدا نسبت داده شده و نیز خداوند، در آیۀ ابتلا،‌ امامت را عهد و پیمان خود شمرده ‌است؛ از این رو باید متصدی آن را خدا، که طرف عهد و پیمان است، تعیین کند نه مردم. هم چنین طبق این آیات، امام باید معصوم، ‌کامل‌ترین و فاضل‌ترین مردم باشد. روشن است که هیچ‌کس جز خدا نمی‌تواند از وجود این صفات و کمالا‌ت نفسانی آگاه شود. بنابراین، امام باید از جانب خدا نصب شود. فلسفۀ انتصاب امامان نور از ناحیۀ خدا،‌ هدایت و رهبری جامعۀ بشری است.

 

 

پی نوشت:

[۱]. برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: دلایل اعتقاد به امامت و امامان، سؤال ۹۹۹ (سایت اسلام کوئست).

[۲]. بقره، ۱۲۴

[۳]. انبیاء، ۷۳

[۴]. سجده، ۲۴

[۵]. مائده، ۶۷

[۶]. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۹، امامت در قرآن، ص ۱۸۲ به بعد.

[۷]. مائده، ۵۵٫

[۸]. چون طبق روایات معتبر آن که در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (علیه السلام) بوده است.

[۹]. الدرالمنثور، ج ۲، ص ۲۹۳

[۱۰]. اسباب النزول، ص ۱۴۸

[۱۱]. تفسیر فخر رازی، ج ۱۲، ص ۲۶

[۱۲]. همان.

[۱۳]. تفسیر طبری، ج ۶، ص ۱۸۶

[۱۴]. الغدیر، ج ۲، ص ۵۲ و ۵۳

[۱۵]. نساء، ۵۹٫

[۱۶]. در تفسیر برهان نیز ده‌ها روایت از منابع اهل‌بیت (علیهم السلام) در ذیل این آیه آمده است که می‌گوید: آیه مزبور درباره امام علی (علیه السلام) یا آن حضرت و سایر ائمه اهل‌بیت (علیه السلام) نازل شده و حتی در بعضی از روایات نام دوازده امام یک به یک ذکر شده است. تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۸۱ و ۳۸۷

[۱۷]. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۴۸ – ۱۵۱

[۱۸]. بحر المحیط، ج ۳، ص ۲۷۸

[۱۹]. احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۲۵

[۲۰]. رعد، ۷

[۲۱]. فخر رازی، تفسیر کبیر، ج ۱۹، ص ۱۴

[۲۲]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج ۴، ص ۴۵

[۲۳]. نفیس احقاق الحق، جلد ۳، ص ۸۸ – ۹۲

[۲۴]. برائة، ۱۱۹٫

[۲۵]. تفسیر فخر رازی، ج ۱۶، ص۲۲۱

[۲۶]. احقاق الحق، ج۳، ص۲۹۷

[۲۷]. تفسیر نورالثقلین ، ج ۲، ص۲۸۰، ح ۳۹۲و۳۹۳

[۲۸]. شوری، ۲۳

[۲۹]. اقتباس از نمایه: دلایل عقلی امامت،  سؤال ۶۱۴ (سایت اسلام کوئست: ۶۷۱).

%ب ظ، %23 %740 %1394 ساعت %16:%آبان

برترین مطالب