در روایات پیامبر اکرم و اهلبیت (علیهم السلام) به جایگاه، ويژگىها، شرايط و وظايف امام و امت در برابر يكديگر توجه فراوانی شده است. در اینجا به بیان گوشهاى از اين روايات كه قطراتى از درياى بيكران معارف اهلبيت (علیهم السلام) است، مى پردازيم.
امامت ركن ديانت
در روايتی از پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله)، عدم شناخت و پيروى امام مساوى با جاهليت و بىدينى تلقى شده است. آن حضرت میفرمایند: «من مات و هو لايعرف امامه مات ميتة جاهليه»[1]
«كسى كه بميرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».
همچنین از آن حضرت وارد شده که میفرمایند: «هر كس بدون داشتن امام بميرد به مرگ جاهلیت مرده است».[2]
امام راهنماى خدا در ميان خلق
امام صادق (عليه السلام)، میفرمایند: «الامام علم بين الله و بين خلقه فمن عرفه كان مؤمنا و من انكره كان كافرا»[3]
«امام راهنماى ميان خدا و آفريدگان اوست. هر كه او را بشناسد، مؤمن است و هر كه منكرش شود، كافر است».
مفاد اين روايت با آنچه از پيامبر نقل شد، كاملًا هماهنگ و هم آوا است.
امامت حق، شرط قبولى اعمال
از منظر روايات، پيروى و اطاعت از امام حق تأثير مستقيم در پذيرش اعمال صالح دارد.
امام صادق (عليه السلام) میفرمایند: «اگر بندگان، پيشواى ستمگر را كه از جانب خدا نيست به زمامدارى گيرند، خداوند كارهاى شايستهاى را كه انجام مىدهند، نخواهد پذيرفت»[4].
راز اين نكته آن است كه عمل نيک در حكومت باطل عمدتاً به رفتارى شخصى و عزلت جويانه تبديل شده و به قطرات آبى در بيابان خشک مى ماند كه به زودى مىخشكد و در مقابل نظام حاكم عملًا در جهت بسط فساد و تباهى مىكوشد. اما در پرتو امام بر حق و پيروى از او اعمال صالح جايگاه مناسب خود را در اجتماع بازيافته و بسط و گسترش مىيابند و چون جريانى جارى و پر مايه همه جا را سيراب مىكنند.
از اين رو امام باقر (عليه السلام) میفرمایند: «خداوند تبارك و تعالى فرموده است: بىگمان هر شهروندى در اسلام كه ولايت پيشواى ستمگر غيرالهى را بپذيرد، عذابش خواهم كرد».[5]
افزون بر آنچه گذشت نصوص روايى آموزههاى فراوان ديگرى دارند كه به جهت اختصار تنها به ذكر عناوين پارهاى از آنها اشاره مىشود
1- امامت مايه كمال دين است
2- امامت، بنيان اسلام است
3- امامت، ريشه همه خوبىهاست
4- امامت، جامع وحدت و رشته پيوند امور است
5- امامت، نور الهى است
6- امامت، راه خدا است
7- امامت، نيازى گريزناپذير است
8- امامت، برتر از نبوت است
9- امامت، راز پايدارى زمين است
10- خداشناسى و امامشناسى پيوندی ناگسستنى دارند. و ...[6]
اكنون جهت حسن ختام در ميان انبوه روايات وارد شده، به فرازهايى چند از روايتى طولانى از امام رضا (عليه السلام) اشاره مى كنيم
آن حضرت میفرمایند: همانا امامت، زمام دين و نظام مسلمانان و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است. امامت، بنيان اسلام بالنده و شاخه برافراشته آن است. به وسيله امام، نماز، زكات، روزه، حج و جهاد جامه عمل مى پوشد. صدقات و غنايم گردآورى مىشود. حدود و احكام به اجرا در مىآيد و از مرزها پاسدارى مىگردد. امام، حلال خدا را آزاد و حرام خدا را ممنوع مىگرداند. حدود الهى را به پا مىدارد. از دين خدا پاسدارى مىكند و با حكمت و اندرز و حجت رسا مردم را به سوى دين خدا فرا مىخواند.
امام، خورشيد تابندهاى است كه با آنكه در افق قرار دارد و دست كسى به او نمى رسد. اما جهان را به نور خود نور باران میکند. امام، ماه تابان، چراغ نور افشان، ستاره راهنما در شدت تاريكىها در گذر كويرها و آبادىها و گرداب درياهاست.
امام، آب گورا براى تشنه كامان و نشانگر راه هدايت و نجات دهنده از گمراهى است. امام، همچون آتشى بر بلندى مىماند كه گرما جويان را حرارت بخشد و راه نجات را از هلاكت باز نمايد. پس آن كه از او بگريزد به هلاكت گرفتار آيد.
امام، براى مردم همدمى است، رفيق. پدرى است، مهربان. برادرى است، دلسوز و مادرى است، خدمتگذار فرزند خردسال خويش و پناه بندگان در گرفتارىهاى وحشتناک است
امام، امين خدا در ميان خلق، حجت خدا بر بندگان، جانشين خدا در سرزمينها، دعوت كنده به سوى او و پاس دارنده احكام و محُرّمات الهى است.
امام، گسسته از گناهان و پيراسته از عيبها است. دانش به او اختصاص يافته و با حلم و خويشتندارى شناخته شده. او نظام دين، عزّت مؤمنان، سبب خشم منافقان و نگونسارى كافران است.
امام، يگانه روزگار خويش است. كسى همطراز او نباشد. دانشمندى با او برابرى نكند و وى را بديل، نظير و مانندى نباشد ...[7].
منابع:
[1] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 10 و ج 23، ص 76.
[2] . متقی هندی، كنزالعمال، ص 464.
[3] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 23، ص 88.
[4] . تفسیر نور الثقلين، ج 4، ص 104.
[5] . محمد بن یعقوب، کلینی، اصول كافى، ج 1، ص 376.
[6] . جهت آگاهى بيشتر ر.ک. محمدمحمدى رىشهرى، ميزان الحكمه با ترجمه فارسى، ج 1، ص- 206 238، قم، دارالحديث، ويرايش سوم، 1377 ه. ش.
[7] . محمد بن یعقوب، کلینی، اصول كافى، ج 1، كتاب الحجة، باب نادر جامع فى فضل الامام و صفاته، ج 1، صص 290- 283، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام).