پاسخ:
ميتوان با اين گونه از احاديث بر اثبات وجود امام زمان (عليه السلام)، استدلال نمود؛ بدین نحو که
اولا: در بسياري از روايات كلمه بعدي به كار رفته است كه ظهور در اتصال و پياپي آمدن دوازده امام بلافاصله بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) دارد.
ثانيا : مطابق حديث موجود در صحيح مسلم و ديگران، اين دوازده نفر كساني هستند كه قيام و قوام دين به آنها بستگي دارد و نيز اسلام به وجود آنها عزيز است. حال اگر دين پا برجا و عزيز است به جود اين دوازده امام است كه يكي از آنها باقي مانده و حافظ دين و شريعت است.
منبع: موعود شناسي وپاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
در اين بخش به تبيين برخي روايات عام امامت ميپردازيم و چگونگي دلالت آن را بر حضرت مهدي (عليه السلام) به عنوان يکي از امامان معصوم (عليهم السلام) بررسي ميکنيم.
1- حديث «ثِقلَين»
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
«إِنّي تارِکٌ فِيکُمُ الثِّقلَينِ کتابَ اللهِ و عِترَتي (أهلبيتي) ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا أبداً وَ لَن يَفتَرِقا حًتّی يَرِدا عَلَیَّ الحَوض ...»؛[1]
پیامبر ارکم میفرمایند: «من دو چيز گرانبها را ميان شما باقي ميگذارم، کتاب خدا و عترتم، (اهلبيتم)؛ اگر به اين دو تمسک جوييد، هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از هم جدا نميشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. ...»
حدود 34 تن از اصحاب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) اين حديث را نقل کردهاند و 187 نفر از بزرگان اهل سنت (مانند مسلم، تِرمِذي و احمد بن حنبل) در کتابهاي خود آوردهاند که پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين حديث را در موقعيتهاي مختلف بيان کرده است.[2]
بر اساس اين حديث، پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) دستاورد رسالت خود را دو چيز گرانمايه ميدانند: «کتاب خدا» و «عترت آن حضرت» که از هم جداييناپذير و عامل راهيابي و رستگاري انسانها تا روز قيامت هستند. اين حديث شريف و زيبا حاوي نکات ارزشمندي است:
الف: همانگونه که کتاب خدا جاويدان است و تا پايان عمر دنيا وجود دارد، يک نفر از اهلبيت نيز هميشه در کنار قرآن تا پايان عمر دنيا خواهد بود. اين نکته از واژه «لن يفترقا» به خوبي روشن ميشود. چنان که ابن حجر عسقلانی در کتاب صواعق ميگويد:
«احاديثي که مردمان را به تمسک به اهلبيت فرا ميخواند، به اين اشاره دارد که از اهلبيت تا روز قيامت کسي که براي تمسک شايسته است، همواره وجود دارد؛ چنان که کتاب خدا چنين است و از اين رو آنان سبب ايمني و بقا براي اهل زمين هستند ... سزاوارترين از ميان ايشان براي تمسک، امام و عالم آنها علي بن ابيطالب است که علم فراوان و استنباطهاي دقيق و موشکافانه دارد و به همين جهت ابوبکر گفته است: «علي (عليه السلام) عترت رسول خدا است»؛ يعني، از کساني است که پيامبر خواسته و ترغيب کرده مردمان به آنان تمسک جويند.» [3]
ب: همچنان که قرآن حجّت بوده و بر مردم واجب است از آن پيروي کنند؛ همچنين بايد از اهلبيت (عليهم السلام) نيز پيروي و اطاعت کنند. از اين رو اهلبيت (عليهم السلام) تنها کساني هستند که شايستگي دارند رهبري، امامت و سرپرستي امور مردم را به عهده گيرند. معناي دو ثقل اکبر و اصغر نيز همین است.
ج: در قرآن کریم، هيچ خطا و اشتباهي نيست و پيروان واقعي قرآن در هيچ زماني دچار اشتباه نشده و دچار گمراهي و ضلالت نميگردند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)، اهلبيت (عليهم السلام) را در کنار قرآن قرار داده و ميفرمايد: «اگر به هر دو تمسک بجوييد، هرگز دچار گمراهي نميشويد.»
از اين سخن، فهميده ميشود که اهلبيت (عليهم السلام) نيز هرگز دچار خطا نميشوند (يعني داراي ملکه عصمت بوده و معصوم ميباشند)، زيرا اگر به خطا دچار شوند، حتماً دچار گمراهي و ضلالت ميگردند.
د: تنها اهلبيت (عليهم السلام) هستند که ميتوانند محتواي آيات و دقايق لطيف آنها را به صورت درست و کامل در اختيار مردم قرار دهند؛ از اين رو براي استفاده صحيح از قرآن بايد از رهنمودها و هدايتهاي آنان بهره برد.
ه: قرآن درياي بيکران معرفت است. اتصال اهلبيت (عليهم السلام) به قرآن، نشانه وسعت علم و ژرفاي معرفت آنان است.
از آنچه گذشت، روشن شد که طبق حديث معروف ثقلين، هميشه فردي از اهلبيت (عليهم السلام) بايد در کنار قرآن وجود داشته باشد. بر اساس احاديث، حضرت مهدي (عليه السلام) فردي از «عترت»، «اهلبيت» و فرزندان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و يکي از دو امر گرانقدري است که پيامبر اکرم در «حديث ثقلين» بدان سفارش کرده است.
2- حديث «مَن ماتَ» یا «معرفت»
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايند:
«مَن مَاتَ و لَم يعرِف إمامَ زمَانِه ماتَ ميتةً جاهلية»؛ [4]
«هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»
علامه مجلسي اين حديث را با چهل سند از طرق اختصاصي شيعه در بحارالانوار آورده [5] و علماي اهل سنت نیز اين حديث را با الفاظ مختلف و مضامین واحد، در بيش از هفتاد کتاب از منابع حديثي خود نقل کردهاند که بعضي از آنها عبارت است از:
سنن ابو داود
مصنف حافظ عبدالرزاق بن همام صنعاني
سنن سعيد بن منصور خراساني
طبقات الکبري محمّد بن سعد کاتب واقدي
مسند حافظ ابوالحسن علي بن جعد جوهري
مصنف ابن شيبه
صحيح بخاري
صحيح مسلم و ... [6]
بر اساس اين روايت امامي که نشناختن او مرگ جاهلي و سرپيچي از دستوراتش جهنم را در پي دارد، امام واجد شرايط و دعوت کننده به امر الهي است، نه امام کفر صفت و دعوت کننده به آتش و آلوده به انواع فسق و فجور. در نتيجه چنين امامي قبل از هر چيز بايد:
اولاً: داراي بالاترين مقام علمي و شايستگي همه جانبهاي باشد که بتواند در قلمروي وسيع و پهناور، امامت و رهبري اسلامي را بر عهده گيرد تا مسلمانان در صورت شناخت او و پيروي از دستوراتش، از جهل رهايي يابند.
ثانياً: از پاکي همه جانبه و مصونيت از هوي و خطا، برخوردار باشد تا نه تنها خود دچار کجرويهاي عقيدتي، علمي و عملي نگردد؛ بلکه گروهها و افراد را نيز به حق رهنمون شود. چنين امامي است که شناخت يا عدم شناخت او، سرنوشتساز است و بهشت يا جهنم را براي آدمي رقم ميزند.
با دقت در حديث «مَن ماتَ ...» و آنچه گفته شد نکات زير به دست ميآيد:
ضرورت اصل امامت و رهبري واجد شرايط در نظام عقيدتي اسلام
ضرورت استمرار امامت و وجود امام در هر زماني
تعداد امام بر حسب زمان مختلف است، نه بر حسب کشورها و نژادها
عدم شناخت امام زمان در هر عصري، انسان را به مرگ جاهليت ميميراند
با توجه به قطعي بودن حديث، تنها شيعه دوازده امامي در پرتو عقيده راستين به امامت ائمه اثني عشر ـ که آخرين آنها حضرت مهدي موعود (عليه السلام) است ـ مصداق بيچون و چراي اين حديث است (شرايطي که امام بايد داشته باشد، تنها در امامان دوازدهگانه يافت ميشود)
بر اساس اين حديث و احاديث ديگر درباره تعداد خلفا، شکي نيست که دوازدهمين امام و خليفه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حضرت مهدي موعود (عليه السلام) است. [7]
3- حديث «إثني عَشَر خليفه»
جابر بن سمره ميگويد: «سَمِعتُ رسُول الله يقُولُ: لايزالُ الإسلام عزيزاً إلي إثني عَشر خَليفة ثُمَّ قال کَلمةً لم أسمعها فقلت لأبي: ما قال؟ فقال: کُلُّهم مِن قُريش»؛[8]
«پيامبر گرامي در دوران حيات خود تصريح فرمود: پس از ايشان دوازده نفر به خلافت خواهند رسيد که همگي از قريشند و عزّت اسلام در سايه خلافت آنان خواهد بود. سپس کلمهاي فرمود که من نشنيدم، پس به پدرم گفتم: پیامبر چه فرمود؟ پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از قريش هستند.»
اين حديث را شيعه و سني [9] در کتابهاي حديثي خود نقل کردهاند و همگي صدور آن را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) قبول دارند. بنابراين مهم آن است که بدانيم اين دوازده خليفه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چه کساني هستند.
از دو طريق ميتوان به مراد آن حضرت پيبرد که يکي مراجعه به روايات و ديگري بررسي تاريخي است.
بنابراين با استناد به روايات معتبر و شواهد تاريخي صحيح، مجموع اخباري که با عنوان «اثني عشر خليفه» و تعابير همانند آن آمده، نشانگر اين است که:
وجود امامان دوازده تن است.
امامت آنان تا پايان دنيا مستمر است؛ (با توجه به جمله «لايزالُ الإسلام»).
همگي آنان از قريش هستند.
پس در این دوران، آن ثقل همدوش قرآن که بايد به آن تمسک نمود و خليفهاي که در پرتو امامت او، اسلام عزيز ميگردد و نشناختن او باعث خروج از اسلام ميشود، همان حضرت مهدي (عليه السلام) است.
پينوشتها:
[1]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، ج 1، صص 265 – 281 .
[2]. عبقات الانوار، ص 824 .
[3]. ابن حجر، صواعق المحرقه، ص 90 .
[4]. بخاری، صحيح، ج 5، ص 13 / مسلم، صحيح، ج 6، صص 21، 22 .
[5]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 23، صص 76 – 95 .
[6]. فقيه ايمانی، شناخت امام مهدی (عليه السلام)، صص 30 – 40 .
[7]. فقيه ايمانی، شناخت امام مهدی (عليه السلام)، صص 78 – 80 .
[8]. مسلم، صحيح، ج 6، ص 102 .
[9]. بخاری، صحيح، ج 2، ص 147، ح 79 / مسلم، صحيح ، ج 3، ص 1453، ح 5 / طوسي، غيبت، ص 88 / نعمانی، غيبت، ص 75 .
نويسنده:احمدی-فرزانه فرد- تنها راه