امروزه بحثی مطرح است و آن این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟
ممکن است در این باره نظریات گوناگونی مطرح شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دستهای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد نمایند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که نسبت به عالمان و نخبگان علمی این گونه ابراز محبتها دیده میشود و یا قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبتها و محبوبیتها بشمارند که البته در فرهنگ دین مخصوصا قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛ اما ما شیعیان، امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق و سرشار از معنویت به سرمنشأ معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشههایی از زیباییهای ظاهری حضرت مهدی (علیهالسلام).
1- زیبا روی نورانی
مهدی صاحب الزمان (علیهالسلام) از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره آن حضرت، فرمودند: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛[1] مهدی طاووس اهل بهشت است که جامههایی از نور او را در بر گرفته است.»
درباره چهره آن حضرت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّیِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِیٌّ؛[2] مهدی از نسل من است. سیمایش چون ماه تابان و رنگش عربی (گندمگون) است.»
و امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) فرمودند: «حَسَنُ الْوَجْهِ، حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛[3] زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانههایش فرو ریخته و درخشندگی چهرهاش بر سیاهی محاسنش غلبه میکند.»
2- خال زیبای صورت
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اَکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَةِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ؛ [4]دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.»
همچنین امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهرهای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.» [5]
3- قامت موزون
علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست که حضرت مهدی (علیهالسلام) از این نعمت نیز برخوردار است.
امام صادق (علیهالسلام) در این باره فرمودند: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ [6] مهدی، بلند قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده [به زمین کوتوله] نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینهای فراخ، پیشانی باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»
4- چهره جوان و تغییر ناپذیر
از نشانههای دیگری که باعث زیبایی چهره آن حضرت شده است، این است که بعد از قرنها به سر بردن در غیبت کبری، هنگامی که ظهور میکند، به صورت جوانی است که سیمای جوانی از آن نمایان است و گذشت زمان آن اندام زیبا را پیر و فرسوده نکرده است.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «اِنَّهُ مِنْ اَعْظَمِ الْبَلِیَّةِ اَنْ یَخْرُجَ اِلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخا کَبِیرا؛ [7]از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر میشود، در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور میکنند.»
در حدیث دیگر فرمودند: «در صاحب الزمان نشانی از حضرت یونس هست و آن اینکه بعد از غیبتش، به صورت جوانی ظاهر میشود.»[8]
امام هشتم (علیهالسلام) نیز فرمودند: «عَلَامَتُهُ اَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّی اِنَّ النَّاظِرَ اِلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعِینَ سَنَةً اَوْ دُونَهَا وَ اِنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ اَنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْاَیَّامِ وَ اللَّیَالِی عَلَیْهِ حَتّی یَأْتِیَ اَجَلُهُ؛ از نشانههای او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند، او را چهل ساله یا کمتر تصور میکند و از نشانههای او این است که با گذشت روزها و شبها پیر نشود تا اجلش فرا رسد.»
5- قدرت بدنی وصف ناپذیر
یک رهبر جهانی علاوه بر اندام متناسب و زیبا باید از قدرت بدنی متناسب نیز برخوردار باشد. حضرت مهدی (علیهالسلام) را هم وراثت یاری میکند که دارای بدن و قدرت حیدرگونه میباشد و هم دست قدرت و عنایت الهی پشت سر او است و به او توان تصرف تکوینی در موجودات را داده است. در این باره امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«اِنَّ الْقَائِمَ اِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِیاًّ فِی بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ یَدَهُ اِلَی اَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَی وَجْهِ الْاَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا لَا یَضَعُ یَدَهُ عَلَی عَبْدٍ اِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ؛ قائم (علیهالسلام) هنگامی که ظهور میکند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قویترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر میکند و اگر بر کوهها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد. دستش را بر هیچ بندهای نمیگذارد، جز آنکه قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار میگردد.»
از این روایت، ولایت تکوینی حضرت، بر جهان هستی به خوبی نمودار میشود. در روایت دیگری علاوه بر قدرت تکوینیِ دست آن حضرت، به قدرت تکوینی نگاه و چشمانش نیز اشاره شده است. امیر مؤمنان (علیهالسلام) در این باره میفرماید: «یُؤْمِی لِلطَّیْرِ فَیَسْقُطُ عَلَی یَدِهِ وَ یَغْرِسُ قَضِیبا فِی الْاَرْضِ فَیَخْضَرُّ وَ یُورِقُ؛ به مرغ نگاه [یا اشاره] میکند، به دست مبارکش میافتد. چوبی را در زمین میکارد، سبز میشود و برگ میآورد.»
6- دو علامت دیگر
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَی لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَةٌ عَلَی شِبْهِ شَامَةِ النَّبِیِّ؛ در پشت او دو خال [و دو علامت] است که یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال [و مهر[ پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) است.»
همچنین امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «بِالْقَائِمِ عَلَامَاتٌ... شَامَةٌ تَحْتَ کِتْفِهِ الْاَیْسَرِ، تَحْتَ کِتْفَیْهِ وَرَقَةٌ مِثْلُ الاْآسِ؛ در وجود قائم علامتهایی هست... خالی [شبیه مهر نبوت] زیر شانه چپش میباشد و زیر هر دو شانهاش برگی مثل برگ آس است.»
7- بوی خوش
از نشانههای دیگر آن حضرت، بوی عطر جانفزایی است که از آن وجود نازنین به مشام میرسد؛ همانگونه که از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، استشمام میشد و در حدیث معروفی، نقل شده: وقتی امام حسن و امام حسین و امیر مؤمنان (علیهمالسلام) به ترتیب وارد شدند، بوی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را متوجه شدند. حضرت مهدی (علیهالسلام) نیز وارث چنین کسی است.
امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: «وَ تَکُونُ رایِحَتُهُ اَطْیَبَ مِنْ رَایِحَةِ الْمِسْکِ؛ بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.»
ابی نعیم محمد بن احمد انصاری از کامل بن ابراهیم که از گروه مفوّضه بود، نقل میکند که میگوید: نزد امام حسن عسکری (علیهالسلام) رفتم و با خود گفتم: وارد بهشت نمیشود، مگر کسی که عقیده من را داشته و سخن من را بگوید. بعد از سلام و برخی مسائل نزد دَرِی نشستم که پرده بر آن آویخته بود، «فَجَاءَتِ الرِّیحُ فَکَشَفَتْ طَرَفَهُ فَاِذَا اَنَا بِفَتیً کَاَنَّهُ فِلْقَةُ قَمَرٍ مِنْ اَبْنَاءِ اَرْبَعَ سِنِینَ اَوْ مِثْلِهَا…؛ پس باد آمد و پرده را کنار زد، ناگهان کودکی چهارساله یا شبه آن همچون پاره ماه دیدم.»سپس ادامه میدهد:
او گفت: ای کامل بن ابراهیم! از این سخن او تنم لرزید و به من الهام شد که بگویم: «لبیک یا سیدی؛ بلی ای آقای من!»پس فرمود: آمدهای نزد حجت خدا که از او بپرسی: آیا جز کسی که هممسلک توست، بهشت میرود؟ عرض کردم: بلی، قسم به خدا! پس فرمود: در این صورت بهشتیان خیلی اندک خواهند بود. قسم به خدا! حقّیها داخل بهشت نمیشوند. عرض کردم: ای آقای من! حقّیها کیستند؟ فرمود: گروهی که [خیال میکنند] علی را دوست میدارند و به حق او قسم یاد میکنند، در حالی که حق و فضل و برتری او را نمیدانند…. سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونهای که من قدرت کنار زدن آن را نداشتم.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) نگاهی متبسّمانه به من کرد، آن گاه فرمود: «چرا نشستهای در حالی که حجت خدا از حاجت قلبی و درونیت خبر داد و فهماند که حجت بعد از من کیست!» پس من بیرون آمدم و از آن روز به بعد او (حضرت مهدی علیهالسلام) را ندیدم.»
پینوشت:
[1]. روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدیپور، نشر آفاق، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۱۲۲؛ منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص ۱۴۷؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۱۶۴؛ ر. ک: مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسة الامام المهدی، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۶۷٫
[2]. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۱؛ منتخب الاثر، ص ۱۸۵؛ کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۵۹؛ مکیال المکارم، ص ۶۷٫
[3]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث، ج ۵۱، ص ۳۶؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص۱۲۳٫
[4]. روزگار رهایی، ج۱، ص ۱۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۱۶۶٫
[5]. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۵۱؛ منتخب الاثر، ص ۱۸۶٫
[6]. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳ و ۱۹، روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۸٫
[7]. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۶؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۸٫
[8]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۷؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۶؛ منتخب الاثر، ص ۲۸۵٫
منبع: ماه نامه مبلغان – شماره ۷۴
پاسخ:
در برخي روايات آمده كه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فردي خوش چهره، خوش قد و قامت، چهار شانه و كمان ابروست كه سفيد مايل به سرخي است. آن حضرت موي بلندي دارد و بر گونه راستش نيز خالي خود نمايي ميكند.
چهره امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چنان درخشان است كه آن حضرت را به ماه تابان تشيبه كردهاند.
بر بازوی راست حضرت آیه (جاء الحق و زهق الباطل) [1] حک شده است. بدین معنا که با ظهور آن حضرت، حق آمده و باطل به کلی نابود خواهد شد.
[1]. سوره اسراء، آیه 81
براى بيان اهميت بيان صفات ظاهرى امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف: راهى روشن براى عموم مردم است تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود را بشناسند.
ب: دليلى واضح براى رسوا كردن مدّعيان دروغين مهدويت است.
ج: برهانى آشكار بر اثبات مهدويت شخصى (و ردّ مهدويت نوعى) است.
د: مدركى محكم بر اثبات مهدويت عينى و ردّ مهدويت معنوى (مهدى ساخته ذهنى در اثر فشارهاى جامعه) است.
ه: روشى مؤثر براى محسوس كردن وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ايجاد تعلق خاطر و عشق و محبت سرشار به آن حضرت است؛ چنان كه امام حسن (عليه السلام) به ابىهاله فرمود: «دوست دارم براى من، پيامبر را مقدارى توصيف كنى تا شايد تعلّق خاطرى بيابم».
اوصاف و ويژگىهاى ظاهرى و جسمانى امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روايات به شرح زير بيان شده است:
1. چهره و سيماى مبارک
حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داراى صورتى زيبا و درخشنده است
الف. «المهدى من ولدى وجهُهُ كالقمر الدُّرّى»؛ «پيامبراکرم، (صلى الله عليه و آله) فرمود: مهدى از فرزندان من است، صورتش همچون ماه تابان است ...».
ب. «... على خَدِّه الأيمن خالٌ»؛ «... بر گونه راستش خالى هست».
ج. «حَسَنُ الوجه ... و نور وجههِ يَعلو سواد لحيته»؛ «مهدى صورتى نيكو دارد ... درخشندگى چهرهاش بر سياهى محاسنش غلبه مىكند».
د. «وجهُهُ كالدّينار و اسنانه كالمنشار ...»، «چهرهاش مانند دينار گرد و گلگون و دندانهايش مانند شانه، ظريف و منظم است».
ه. «المهدى طاووس اهل الجنّة عليه جلابيبُ النّور» ؛ «مهدى، طاووس بهشت است كه هالهاى از نور، او را احاطه كرده است».
و. «شابّ صبيحُ الوجه ...» ؛ «جوانى گشادهروى است».
ز. «شابٌ حسن الوجه» «جوانى زيبا روى است».
ح. «وجهُه كالكوكبٌ درّىٌّ»؛ «چهرهاش مانند ستاره درخشان است».
ط. «مسنون الخدّين»؛ «مهدى داراى گونههاى كم گوشت است».
ى. «سهل الخدّين على خدّة الأيمن خالٌ كأنّه فتات مسک على رضراضة عنبر»؛ «گونههايى نرم با خالى در گونه راست دارد كه مانند دانه مشك بر روى عنبر است».
2. پيشانى و ابرو و چشم
حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داراى پيشانى گشاده، صاف و روشن است. ابروى آن حضرت نيز باريک، كشيده و نزديک به هم- اما ناپيوسته- است. چشمهايش سياه و درشت و فرو رفته و پلکهاى او درخشنده است.
الف. «المهدى منّى، اجلى الجبهَة اقنى الأنف ...»؛ «مهدى از من است، پيشانى باز و نورانى و بينى كشيده و باريک دارد».
ب. «اكحَلُ العَينَين ... كثُّ اللحية ...»؛ «ديدگان مباركش سرمه كشيده ...، محاسن مباركش پر مو است ...».
ج. «ازَجُّ، ابلَجُ، ادعَج، اعيُنُ، اشَمُّ الأنف اقنى اجَلى»؛ «ابروهاى كشيده، صورتى نيكو، ديدگان مشكى، بينى باريک و نيكو خميده، و پيشانى باز و درخشان دارد».
د. «مُشرِفُ الحاجبين، غائرُ العينين»؛ «او بلند ابرو است و چشمانى فرو رفته دارد».
3. قامت و رنگ بدن و صورت
امام على (عليه السلام) فرمودهاند: «يخرجُ رَجُلٌ مِن وُلدى فى آخِرِالزّمان ابيضُ اللون مُشرَبٌ بالحُمرَة مُبدَحُ البَطنِ عَريضُ، عَظيمُ مُشاشِ المنكبين، بِظَهرِه شامَّتانِ:
شامَّةٌ على لَونِ جِلده و شامَّةٌ على شبهِ شامّة النبى»؛ «مردى از فرزندان من در آخرالزمان ظهور مىكند كه صورتى نقره فام و چهرهاى گلگون دارد.
شكمش پهن، رانهايش پر گوشت و شانههايش عريض است. در پشت او دو علامت هست كه يكى به رنگ پوست و ديگرى شبيه مهر نبوّت است».
4. سر و مو
امام على (عليه السلام) فرمودهاند: «حَسَنُ الوَجه، حَسَنُ الشِعر يَسيلُ شعرُه على مِنكَبَيه ...»؛ «چهرهاى زيبا و موهايى جاذب دارد كه بر شانههايش فرو ريخته است».
«بشعر قطط»؛ «مويش كمى مجعّد است».
5. در سيماى جوانان
امام رضا (عليه السلام) فرموده است: «علامَتهُ ان يكون شيخ السنّ شاب المنظر حتى انَّ الناظِرَ الَيه لَيَحسبه ابن اربعين سنة او دونَها و انّ مِن علاماتِهِ ان لا يَهرِمَ بمرور الايام و الليالى حتى يأتى اجَلُه»؛ «نشانه مهدى آن است كه در سن پيرى است؛ ولى جوان به نظر مىآيد. هر كسى او را ببيند، گمان مىكند كه چهل سال يا كمتر دارد. يكى ديگر از نشانههاى او اين است كه با گذشت زمان، تا هنگام رسيدن اجل، اثر پيرى در او مشاهده نمىشود».
6. اوصاف اخلاقى و درونى
1. امام حسين (عليه السلام) مىفرمايد: «تَعرِفون المهدى بالسَّكينةِ و الوقارِ و بمَعرِفَةِ الحَلالِ و الحَرامِ و بِحاجَةِ النّاسِ اليه و لا يحتاجُ الى احد»؛ «مهدى را با سكينه و وقار، شناخت حلال و حرام، نياز همگان به او و بىنيازى او از همه خواهيد شناخت».
2. در روايت ديگرى آمده است: «يكونُ اولى بالنّاسِ من انفُسِهِم و اشفَقَ عليهم من آبائِهم و امّهاتهم و يكونَ اشَدّ الناس تَواضُعاً للّهِ عَزَّ و جَلَّ و يكونُ اخَذَ النّاسِ بِما يَأمُرُ به و اكَفَّ النّاس عَمّا يَنهى عنه»؛ «او براى مردم از خودشان اولىتر، از پدر و مادرشان مهربانتر و در برابر خدا، از همه متواضعتر است. آنچه به مردم فرمان مىدهد، خود بيش از ديگران به آن عمل مىكند و آنچه مردم را از آن نهى مىكند، خود بيش از همگان از آن پرهيز مىكند».
3. دلالته فى خصلتين: فى العلم و استجابَةِ الدَّعوةِ و كلِّ ما أخبَرَ بِهِ من الحوادثِ الّتى تَحدُثُ قبلَ كونِها فذلک بعَهد معهود اليه من رسول الله (صلى الله عليه و آله) توارَثَه عن آبائه عنه (عليه السلام)»؛ «مهدى، دو نشانه بارز دارد كه با آنها شناخته مىشود:
دانش بيكران و استجابت دعا. آنچه از رويدادها پيش از وقوع آنها سخن بگويد، به صورت پنهانى است كه توسط پدران خود، از رسول خدا، به ارث برده است».
4. امام رضا (عليه السلام) فرموده است: «... يكونُ اعلَمُ النّاس و احكَمُ النّاس و اتقى النّاس و اسخَى النّاس و اعبَدُ النّاس ... و يكونُ مُحَدِّثاً»؛ «... او داناترين مردم و حكيمترين، پرهيزگارترين، بردبارترين، سخىترين و عابدترين آنان است و فرشتگان با او سخن مىگويند».
بر اساس منابع معتبر روايى و تاريخ، امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خصوصيات و خصالى برجسته و والايى دارد كه در بعضى از آنها منحصر به فرد بىهمتا است و يا جامع همه ويژگىها و خصايص است كه ديگر اوليا و انبيا دارنده بعضى از آنها بودند.
يک. دانشمندترين و حكيمترين مردم
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرموده است: «انّ الله اختار من الايّام الجمعه و من الليالى القدر و من الشهور رمضان و اختارنى نبيّاً و اختار عليّاً لى وصيّاً و وليّاً و اختار من علىِّ الحسن و الحسين (عليه السلام) حجّة الله على العالمين تاسعهم اعلمهم و احكمهم»؛ «خداوند متعال از روزها، روز جمعه و از شبها، شب قدر و از ماهها، ماه رمضان را برگزيد. مرا نيز پيامبر برگزيد و على را براى من جانشين و ولىّ انتخاب كرد.
از على نيز حسن و حسين را حجت براى جهانيان برگزيد كه نهمين فرزند حسين (قائم)، دانشمندترين و حكيمترين آنان است».
دو. مورد عنايت مخصوص الهى
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «القائمُ منّا منصورٌ بالرعب مؤيّد بالنصر تطوى له الارض ...»؛ «قائم ما با «رعب» يارى شده و به نصرت الهى تأييد مىشود. زمين براى او رام مىگردد و ...».
امام باقر (عليه السلام) نيز فرموده است: «هرگاه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله) ظهور كند، خداوند او را با فرشتگان نشان دار (بالملائكة المسوّمين) و مقرّب يارى مىكند، جبرئيل، پيشاپيش او و ميكائيل از طرف راست و اسرافيل از طرف چپ او حركت مىكنند. بهت و رعب و وحشت به فاصله يک ماه راه- از جلو، عقب، چپ و راست او- حركت مىكند (يعنى شعاع هيبت آن حضرت، تا مساحت يک ماه راه را زير پوشش مىگيرد) و فرشتگان مقرّب خدا، خدمت گزاران او هستند. همراه او، شمشيرى بر كشيده و برهنه است. خداوند متعال، روم، ديلم، هند، كابل و خزَر را براى او فتح مىكند».
سه. عصاره و شبيه پيامبران
امام زين العابدين (عليه السلام) فرموده است: «فى القائم منّا سنن من الانبياء: سُنةٌ من ابينا آدم عليه السلام و سُنةٌ من نوح سُنةٌ من ابراهيم و سُنّةٌ من موسى و سُنّةٌ من عيسى و سنّة من ايّوب و سُنّة من محمد (صلى الله عليه و آله)؛ فَأمّا من آدم و نوح فَطولُ العُمر و امّا من ابراهيم، فخفاءُ الولادة و اعتزالُ النّاس و امّا من موسى فالخَوفُ و الغيبة و امّا من عيسى فاختَلافِ النّاسِ فيه و امّا من ايّوب فالفرجُ بعد البَلوى و امّا مِن محمّد فالخُروجُ بالسّيف»؛ «در قائم ما سنّتهايى از پيامبران وجود دارد:
سنّتى از پدرمان آدم (عليه السلام)، سنّتى از نوح، سنتى از ابراهيم، سنتى از موسى، سنّتى از عيسى، سنتى از ايوب و سنتى از حضرت محمد (صلى الله عليه و آله). اما از آدم و نوح، «طول عمر» و اما از ابراهيم، «پنهانى ولادت و كنارهگيرى از مردم» و اما از موسى «خوف و غيبت» و اما از عيسى «اختلاف مردم درباره او» و اما از ايوب «فرج پس از گرفتارى» و اما از محمد (صلى الله عليه و آله) «خروج با شمشير» و ...».
چهار. داراى عمرى طولانى
امام سجاد (عليه السلام) درباره آن حضرت فرموده است: «فى القائم سنّةٌ من نوح و هو طول العُمر» ؛ «در قائم سنتى از نوح است و آن طول عمر (او) است».
پنج. مورد احترام و محبوب امامان و اوليا
مهدى موعود، برگزيده ممتاز الهى و محبوب دل صالحان، اوصيا و انبيا- به خصوص امامان پيش از خود- و مورد احترام و توجه خاص آنان بوده است.
حضرت صادق (عليه السلام) مىفرمايد: «لو ادركتُه لخدمتُه ايام حياتى» ؛ «اگر دوران او را درک مىكردم، همه زندگیم را در خدمت به او مىگذراندم».
پيشواى هشتم وقتى نام عزيز او (قائم) را شنيد، برخاست و بر روى پاى مباركش ايستاد و سر نازنين را به سوى زمين خم كرد. پس كف دست راست خود را بر سر نهاد و فرمود: «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه»؛ «خداوندا بر فرجش شتاب كن و راه ظهور و قيامش را آسان گردان».
محدّث جزايرى نيز نقل كرده است كه روزى در مجلس حضرت صادق (عليه السلام) اسم مبارک آن جناب برده شد، پس حضرت براى تعظيم و احترام او برخاست .
شش. مقتداى عيسى (عليه السلام)
يكى از ويژگىهاى برجسته امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تبعيت و همراهى برخى از اوليا و برگزيدگان الهى- از جمله حضرت عيسى و خضر (عليهم السلام) با او است.
بعد از قيام جهانى آن حضرت، عيسى (عليه السلام) نيز ظهور مىكند و در پشت سر امام (عليه السلام) قرار مىگيرد. به رهبریش گردن مىنهد و حتى همراه با او نماز مىخواند ....
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرموده است: «يجتمع المهدى و عيسى بن مريم، فيجىء وقت الصلاة فيقولُ المهدى بعيسى تقدّم؛ فيقول عيسى: انّک اولى بالصلاة؛ فيصلّى عيسى وراءه مأموماً» «امام، با حضرت عيسى (عليه السلام) دور هم مىآيند؛ پس هنگام نماز فرار مىرسد. حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عيسى (عليه السلام) مىگويد: نه، شما براى امامت نماز، شايستهتريد. آنگاه عيسى، به آن حضرت اقتدا كرده، نماز را پشت سر او مىخواند».
در روايت ديگرى نيز از پيامبراکرم (صلى الله عليه و آله) آمده است «بهشت مشتاق چهار نفر از خاندان من است كه خدا آنان را دوست دارد و مرا به دوستى آنان فرمان داده است؛ على، حسن، حسين و مهدى؛ كه حضرت عيسى پشت سر او نماز مىخواند».
هفت. زيباترين موجود بهشت
بر اساس روايات معتبر، حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، هم در دنيا و هم در بهشت، از جمال و كمال بىنظيرى برخوردار است. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) درباره آن حضرت مىفرمايد: «المهدى طاووس اهل الجنّة» ؛ «مهدى طاووس اهل بهشت است».
اين تعبير جالب درباره هيچ پيامبر يا امامى وارد نشده است و اختصاص به حضرت ولىعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد. اين رمز، نهايت زيبايى و جمال آسمانى و فوق العاده او دارد؛ به طورى كه در ميان بهشتيان، ممتاز و شاخص است و خلاصه اينكه زيباترين موجود بهشتى و ديدنىترين تمام اهل بهشت است .
هشت. ميراثدار پيامبران
بر اساس روايات، تمام معجزات و ودايع انبيا و اوصيا، همراه حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ يعنى، او وارث پيامبران و اوصيا است و خداوند معجزات انبيا را در اختيار ايشان نهاده است. وجود ميراث پيامبران در نزد حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بيانگر اين است آن حضرت، جامع صفات و خصوصيات آنان بوده و دارنده وسايل و لوازم منحصر به فرد ايشان است؛ براى نمونه:
الف. تابوت آدم (عليه السلام): حضرت مهدى آن را از درياچه طبريه بيرون مىآورد؛ به طورى كه نه پوسيده و نه متغيّر گشته است.
ب. عصاى موسى (عليه السلام): آن را از درياچه طبريه- و در روايتى از غار انطاكيه- بيرون مىآورد و با آن چنان مىكند كه موسى با فرعون كرد.
ج. حجر موسى (عليه السلام): سنگى است كه آن را از مكّه به همراه خواهد داشت و تا كوفه، به هر جا كه بزند، چشمهاى از آب ظاهر شود. اصحاب او بنوشند؛ هر كس تشنه باشد، سيراب و هر كه گرسنه باشد، سير گردد.
د. تورات و انجيل و ساير كتابهاى آسمانى: ... مهدى مردم را به تورات، انجيل و كتابهاى آسمانى دعوت خواهد كرد. آنها را از غارى در انطاكيه بيرون آورده، بين اهل تورات به تورات و اهل انجيل به انجيل و اهل زبور به زبور حكم خواهد كرد.
ه. پيراهن يوسف (عليه السلام): جبرئيل اين پيراهن را هنگامى كه حضرت ابراهيم را در آتش افكندند، بر تن او كرد. پس آن را بازوبند ساخت و به بازوى اسحاق بست و اسحاق به يعقوب و يعقوب به يوسف ... سپس در دست حضرت مهدى خواهد بود.
و. انگشتر سليمان: حضرت مهدى، اين انگشتر را همراه خود دارد. وقتى آن را در دست مىكند، جن و طيور بر دور او جمع مىشوند.
ز. پيراهن رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله): يعقوب بن شعيب از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده است: «آيا پيراهن قائم را- كه هنگام قيام مىپوشد- نشانت ندهم؟ عرض كردم: چرا؛ پس آن حضرت جعبهاى را خواست و آن را گشود و آن پيراهن كرباسى را بيرون آورد. آن را باز كرد كه ناگهان ديدم در آستين چپ آن، آثار خون مشاهده مىشود. سپس فرمود:
«اين پيراهن پيامبراكرم است؛ در روزى كه دندانهاى پيشين آن حضرت، ضربه ديد». آن پيراهن خونى را بوسيدم و بر صورت خويش نهادم. سپس امام صادق (عليه السلام) آن را در هم پيچيد و برداشت».
علاوه بر اين، آثار ديگرى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و حضرت على (عليه السلام) را به همراه دارد؛ چون بيرقى كه جبرئيل در روز بدر آورد، عمامه سحاب، زره پيغمبر، انگشتر و عصاى آن حضرت، اسب، مصحف و ذوالفقار حضرت على (عليه السلام)، عهدنامهاى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و ....
امام صادق (عليه السلام) در تأييد ميراث برى امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از پيامبر اسلام مىفرمايد: «تراث رسولخدا، به امامقائم مىرسد»؛ يكىاز ياران پرسيد: تراث چيست؟ فرمود: «شمشير، زره، عمّامه، لباس بُرد، شلاق، اسب، زين و آلاتجنگى رسولخدا».