در این سوره سه آيه پیرامون بحث مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 28- 61- 66
«وجعلها كلمة باقية في عقبه لعلهم يرجعون» [1]
او كلمه توحيد را كلمه باقيه در اعقاب خود قرار داد تا به سوى خدا بازگردند.
ابوحمزه ثمالى از امام على بن الحسين (عليه السلام) و او از پدر خويش و او از پدر بزرگوارش على بن ابى طالب (عليه السلام) نقل کرده كه حضرت فرمود:
«اين آيه «و جعلها كلمة باقية في عقبه لعلهم يرجعون» درباره ما نازل شده، خداوند سبحان امامت را تا روز قيامت در اولاد حسين (عليه السلام) قرار داده و فرمود: براى امام غايب (حضرت قائم) ما دو غيبت است، يكى از ديگرى طولانىتر است- غيبت صغرى و كبرى- در غيبت كبرى باقى نمىماند بر اعتقاد امامت او مگر كسى كه يقينش به حضرت قوى و محكم باشد و در حق او شناخت و معرفت درستى داشته باشد.» [2]
«و انه لعلم للساعة فلا تمترن بها واتبعون هذا صراط مستقيم» [3]
و او سبب آگاهى بر روز قيامت است (نزول عيسى گواه نزديكى رستاخيز است) هرگز در آن ترديد نكنيد و از من پيروي كنيد كه اين راه مستقيم است.
مقاتل بن سليمان و پيروان او از مفسرين گفتهاند «و انه لعلم للساعة» اين آيه در شأن حضرت مهدى نازل شده و در روايتى مدت آن چهل سال و در روايت ديگر بيست سال و در روايتى چهارده سال (حكومت جهانى آن حضرت) نقل شده و از غير آنها هم روايت شده است.[4]
در تفسير آمده كه پس از ظهور حضرت بقية الله، حضرت عيسى از آسمان نزول مىكند و با امام زمان (عليه السلام) نماز مىگذراد و نخست وزير حضرتش مىشود و به دست او سفيانى در صخره بيت المقدس كشته مىشود، چنانچه چهار تن از انبياء در ركاب حضرتش حاضر مىشوند كه عبارتند از ادريس، عيسى، خضر و الياس، كه زنده بوده و ظاهر مىشوند. معناى «علم الساعة» يعنى: علامت قيامت، كه يكى از شرايط ساعت، ظهور حضرت بقية الله (عجل الله تعالي فرجه الشریف) است. [5]
«هل ينظرون الا الساعة أن تأتيهم بغتة و هم لايشعرون» [6]
آنها چه انتظارى مىكشند؟ جز اين كه قيامت، ناگهان به سراغ آنها آيد در حالى كه خبر ندارند.
زرارة بن اعين گويد: از حضرت امام باقر (عليه السلام) پيرامون اين آيه پرسيدم، فرمود: «مراد به ساعت، ساعت (ظهور) قائم است، كه ناگهان ظاهر خواهد شد.» [7]
پينوشتها:
[1]. سوره زخرف، آيه 28
[2]. الف) ينابيع الموده، ص 428 - ب ) تفسير برهان، ج 4 ص 138 - ج ) تفسير فرات كوفي، ص 402
[3]. سوره زخرف، آيه 61
[4]. ينابيع الموده، ص 470
[5]. تفسير اطيب البيان، ج 12، ص 48
[6]. سوره زخرف، آيه 66
[7]. الف) ينابيع المودة، ص 427 - ب) غاية المرام، ص 75