پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

رسانه منجی - شمایل مهدی

امروزه بحثی مطرح است و آن این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟

ممکن است در این باره نظریات گوناگونی مطرح شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دسته‏ای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد نمایند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که نسبت به عالمان و نخبگان علمی این گونه ابراز محبت‌ها دیده می‏شود و یا قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبت‌ها و محبوبیت‌ها بشمارند که البته در فرهنگ دین مخصوصا قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛ اما ما شیعیان، امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق و سرشار از معنویت به سرمنشأ معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشه‏هایی از زیباییهای ظاهری حضرت مهدی (علیه‏السلام).

1- زیبا روی نورانی

مهدی صاحب الزمان (علیه‏السلام) از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم (صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله) درباره آن حضرت، فرمودند: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛[1] مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه‏هایی از نور او را در بر گرفته است.»

درباره چهره آن حضرت، پیامبر اکرم (صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله) فرمودند: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّیِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِیٌّ؛[2] مهدی از نسل من است. سیمایش چون ماه تابان و رنگش عربی (گندم‏گون) است.»

و امیرمؤمنان علی (علیه‏السلام) فرمودند: «حَسَنُ الْوَجْهِ، حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛[3] زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانه‏هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره‏اش بر سیاهی محاسنش غلبه می‏کند.»

2- خال زیبای صورت

پیامبر اکرم (صلی‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله) فرمودند: «اَکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَةِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ؛ [4]دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.»

همچنین امام علی (علیه‏السلام) فرمودند: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهره‏ای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.» [5]

3- قامت موزون

علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست که حضرت مهدی (علیه‏السلام) از این نعمت نیز برخوردار است.

امام صادق (علیه‏السلام) در این باره فرمودند: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ [6] مهدی، بلند قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده [به زمین کوتوله] نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه‏ای فراخ، پیشانی باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»

4- چهره جوان و تغییر ناپذیر

از نشانه‏های دیگری که باعث زیبایی چهره آن حضرت شده است، این است که بعد از قرنها به سر بردن در غیبت کبری، هنگامی که ظهور می‏کند، به صورت جوانی است که سیمای جوانی از آن نمایان است و گذشت زمان آن اندام زیبا را پیر و فرسوده نکرده است.

امام صادق (علیه‏السلام) فرمودند: «اِنَّهُ مِنْ اَعْظَمِ الْبَلِیَّةِ اَنْ یَخْرُجَ اِلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخا کَبِیرا؛ [7]از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر می‏شود، در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور می‏کنند.»

در حدیث دیگر فرمودند: «در صاحب الزمان نشانی از حضرت یونس هست و آن اینکه بعد از غیبتش، به صورت جوانی ظاهر می‏شود.»[8]

امام هشتم (علیه‏السلام) نیز فرمودند: «عَلَامَتُهُ اَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّی اِنَّ النَّاظِرَ اِلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعِینَ سَنَةً اَوْ دُونَهَا وَ اِنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ اَنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْاَیَّامِ وَ اللَّیَالِی عَلَیْهِ حَتّی یَأْتِیَ اَجَلُهُ؛ از نشانه‏های او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند، او را چهل ساله یا کمتر تصور می‏کند و از نشانه‏های او این است که با گذشت روزها و شبها پیر نشود تا اجلش فرا رسد.»

5- قدرت بدنی وصف ناپذیر

یک رهبر جهانی علاوه بر اندام متناسب و زیبا باید از قدرت بدنی متناسب نیز برخوردار باشد. حضرت مهدی (علیه‏السلام) را هم وراثت یاری می‏کند که دارای بدن و قدرت حیدرگونه می‏باشد و هم دست قدرت و عنایت الهی پشت سر او است و به او توان تصرف تکوینی در موجودات را داده است. در این باره امام صادق (علیه‏السلام) فرمودند:

«اِنَّ الْقَائِمَ اِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِیاًّ فِی بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ یَدَهُ اِلَی اَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَی وَجْهِ الْاَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا لَا یَضَعُ یَدَهُ عَلَی عَبْدٍ اِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ؛ قائم (علیه‏السلام) هنگامی که ظهور می‏کند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قوی‏ترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر می‏کند و اگر بر کوهها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد. دستش را بر هیچ بنده‏ای نمی‏گذارد، جز آنکه قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می‏گردد.»

از این روایت، ولایت تکوینی حضرت، بر جهان هستی به خوبی نمودار می‏شود. در روایت دیگری علاوه بر قدرت تکوینیِ دست آن حضرت، به قدرت تکوینی نگاه و چشمانش نیز اشاره شده است. امیر مؤمنان (علیه‏السلام) در این باره می‏فرماید: «یُؤْمِی لِلطَّیْرِ فَیَسْقُطُ عَلَی یَدِهِ وَ یَغْرِسُ قَضِیبا فِی الْاَرْضِ فَیَخْضَرُّ وَ یُورِقُ؛ به مرغ نگاه [یا اشاره] می‏کند، به دست مبارکش می‏افتد. چوبی را در زمین می‏کارد، سبز می‏شود و برگ می‏آورد.»

6- دو علامت دیگر

امام علی (علیه‏السلام) فرمودند: «بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَی لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَةٌ عَلَی شِبْهِ شَامَةِ النَّبِیِّ؛ در پشت او دو خال [و دو علامت] است که یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال [و مهر[ پیامبراکرم (صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله) است.»

همچنین امام باقر (علیه‏السلام) فرمودند: «بِالْقَائِمِ عَلَامَاتٌ... شَامَةٌ تَحْتَ کِتْفِهِ الْاَیْسَرِ، تَحْتَ کِتْفَیْهِ وَرَقَةٌ مِثْلُ الاْآسِ؛ در وجود قائم علامتهایی هست... خالی [شبیه مهر نبوت] زیر شانه چپش می‏باشد و زیر هر دو شانه‏اش برگی مثل برگ آس است.»

7- بوی خوش

از نشانه‏های دیگر آن حضرت، بوی عطر جانفزایی است که از آن وجود نازنین به مشام می‏رسد؛ همان‌گونه که از رسول اکرم (صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله)، استشمام می‏شد و در حدیث معروفی، نقل شده: وقتی امام حسن و امام حسین و امیر مؤمنان (علیهم‏السلام) به ترتیب وارد شدند، بوی پیغمبر اکرم (صلی ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله) را متوجه شدند. حضرت مهدی (علیه‏السلام) نیز وارث چنین کسی است.

امام رضا (علیه‏السلام) فرمودند: «وَ تَکُونُ رایِحَتُهُ اَطْیَبَ مِنْ رَایِحَةِ الْمِسْکِ؛ بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.»

ابی نعیم محمد بن احمد انصاری از کامل بن ابراهیم که از گروه مفوّضه بود، نقل می‏کند که می‏گوید: نزد امام حسن عسکری (علیه‏السلام) رفتم و با خود گفتم: وارد بهشت نمی‏شود، مگر کسی که عقیده من را داشته و سخن من را بگوید. بعد از سلام و برخی مسائل نزد دَرِی نشستم که پرده بر آن آویخته بود، «فَجَاءَتِ الرِّیحُ فَکَشَفَتْ طَرَفَهُ فَاِذَا اَنَا بِفَتیً کَاَنَّهُ فِلْقَةُ قَمَرٍ مِنْ اَبْنَاءِ اَرْبَعَ سِنِینَ اَوْ مِثْلِهَا…؛ پس باد آمد و پرده را کنار زد، ناگهان کودکی چهارساله یا شبه آن همچون پاره ماه دیدم.»سپس ادامه می‏دهد:

او گفت: ای کامل بن ابراهیم! از این سخن او تنم لرزید و به من الهام شد که بگویم: «لبیک یا سیدی؛ بلی ای آقای من!»پس فرمود: آمده‏ای نزد حجت خدا که از او بپرسی: آیا جز کسی که هم‌مسلک توست، بهشت می‏رود؟ عرض کردم: بلی، قسم به خدا! پس فرمود: در این صورت بهشتیان خیلی اندک خواهند بود. قسم به خدا! حقّی‏ها داخل بهشت نمی‏شوند. عرض کردم: ای آقای من! حقّی‏ها کیستند؟ فرمود: گروهی که [خیال می‏کنند] علی را دوست می‏دارند و به حق او قسم یاد می‏کنند، در حالی که حق و فضل و برتری او را نمی‏دانند…. سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونه‏ای که من قدرت کنار زدن آن را نداشتم.

امام حسن عسکری (علیه‏السلام) نگاهی متبسّمانه به من کرد، آن گاه فرمود: «چرا نشسته‏ای در حالی که حجت خدا از حاجت قلبی و درونیت خبر داد و فهماند که حجت بعد از من کیست!» پس من بیرون آمدم و از آن روز به بعد او (حضرت مهدی علیه‏السلام) را ندیدم.»

 

 

پی‌نوشت:

[1]. روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی‏پور، نشر آفاق، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۱۲۲؛ منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص ۱۴۷؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۱۶۴؛ ر. ک: مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسة الامام المهدی، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۶۷٫

[2]. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۱؛ منتخب الاثر، ص ۱۸۵؛ کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۵۹؛ مکیال المکارم، ص ۶۷٫

[3]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث، ج ۵۱، ص ۳۶؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص۱۲۳٫

[4]. روزگار رهایی، ج۱، ص ۱۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۱۶۶٫

[5]. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۵۱؛ منتخب الاثر، ص ۱۸۶٫

[6]. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳ و ۱۹، روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۸٫

[7]. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۶؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۸٫

[8]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۷؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۶؛ منتخب الاثر، ص ۲۸۵٫

منبع: ماه نامه مبلغان – شماره ۷۴

%ب ظ، %29 %779 %1394 ساعت %17:%دی

برترین مطالب