امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دارای دو غیبت هستند؛ یکی غیبت صغری و دیگری غیبت کبری. در این مقاله به شرح و بیان این دو دوره خواهیم پرداخت.
دوره غیبت صغری:
امام حسن عسکری (علیه السلام) در هشتم ربیع الاول سال 260 ق؛ یعنی در زمانی که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پنج سال بیشتر نداشت، به دست معتمد، خلیفه عباسی به شهادت رسید و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بر پیکر پدر بزرگوار خویش نماز گزارد.[1] از این پس بود که دوره جدیدی از زندگی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، که به غیبت صغری معروف است، آغاز شد.
بنا به گفته بسیاری از صاحب نظران، دوران غیبت کوتاه مدتِ آن امام که از آن به «غیبت صغرا» تعبیر میشود، از همین زمان؛ یعنی سال 260 ق آغاز گردید. برخی از اهل تحقیق برآنند که غیبت صغرا از همان زمان تولد حضرت؛ یعنی سال 255 ه.ق آغاز شده است.[2]
دوران غیبت صغرا تا سال 329 ه.ق ادامه داشت که بدین ترتیب، بنابر دیدگاه اول، طول این دوران، 69 سال و بنا بر دیدگاه دوم، طول این دوران 74 سال خواهد بود.
گرچه در این مدت به دلیل برخی مصالح، از جمله در امان ماندن از خطراتی که جان آن حضرت را از سوی دشمنان تهدید میکرد، امام از نظرها پنهان بودند، اما حضرت تعدادی افراد وارسته و با تقوا را به عنوان نائب خاص خود به مردم معرفی کردند تا هر یک از ایشان سؤالات و مشکلات خود را به وسیله آنان به امام برسانند و از طریق امام پاسخ دریافت نمایند.
نوّاب خاص امام عصر
در طول دوران 69 ساله یا 74 ساله غیبت صغرا، چهار تن از بزرگان شیعه عهده دار مقام نیابت یا سفارت خاص امام عصر (علیه السلام) بودند که نام آنها بدین قرار است:
1. ابو عمرو، عثمان بن سعید، که از سن یازده سالگی در حضور ائمه قبلی مشغول خدمت بوده است و از اصحاب مورد اعتماد امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) محسوب میشود. وی از سال 260 تا 267 ه.ق منصب نیابت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، را عهده دار بود.
2. ابوجعفر محمد بن عثمان: وی فرزند نائب اول امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است که از سال 267 تا 305 ه.ق عهده دار منصب نیابت خاص بود.
همان گونه که هیچ امری در نظام هستی بدون علت نیست، غیبت امام زمان هم برای خود علل و ادلهای دارد و برای آن چندین دلیل در روایات ذکر شده است. از جمله، امتحان و آزمایش مردم، حفظ وجود امام از خطراتی که او را تهدید میکرد، فراهم شدن زمینه آمادگی فکری و فرهنگی و روانی در مردم برای تشکیل حکومت جهانی و...
3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی: این عالم بزرگوار از سال 305 ه.ق تا 326 ه.ق یعنی حدود بیست و یک سال نیابت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، را عهده دار بود.
4. ابوالحسن علی بن محمد سیمری: وی حدود سه سال یعنی از سال 326 تا 329 ه.ق به عنوان نایب خاص امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به انجام وظیفه مشغول بود.
نواب خاص دوره غیبت صغری در غیاب امام به انجام برخی وظایف مشغول بودند که از جمله آن ها، زدودن شک و حیرت مردم درباره تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حفظ امام از خطراتی که او را تهدید میکند از راه پنهان داشتن مکان او، پاسخگویی به پرسشهای فقهی و اعتقادی مردم، مبارزه با مدعیان دروغین نیابت، آمادهسازی مردم برای پذیرش غیبت کبری، کمک به نیازمندان و توزیع وجوه شرعی و... را میتوان نام برد.
دوره غیبت کبری:
در سال 329 ه.ق و به دنبال رحلت چهارمین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوره غیبت صغری به پایان رسید و از این پس دوره غیبت کبری، که در آن نائب خاصی از سوی امام تعیین نشده است، آغاز گشت. این دوره یکی از برهههای سخت زندگی شیعیان است. اولا، طول مدت این دوره بر کسی مشخص نیست. به علاوه، در این دوره وقایع بسیار سخت و دشواری به وقوع پیوست که حفظ اعتقادات و پایبندی به احکام و مقررات دینی را مشکل ساخت. در این دوره از تاریخ حیات بشری، فقهای عظام از سوی ائمه اطهار (علیهم السلام) و از جمله امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به عنوان نائبان عام مسئولیت رهبری سیاسی و پاسخگویی به مسائل فکری و اعتقادی مردم را عهدهدار هستند و همین مساله منشاء و ریشه «ولایت فقیه» در نظام سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی محسوب میشود.
اگر به حقیقت معنای امامت در جهان بینی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) توجه شود، به خوبی این نکته روشن خواهد شد که امام علاوه بر وظیفه راهنمایی و ارشاد و رهبری مردم، در حفظ نظام هستی نیز مؤثر است. در روایت آمده است که اگر لحظهای زمین از امام و حجت الهی خالی بماند، اهلش را در کام خود فرو میبرد.
امام سجاد (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«همان گونه که ستارگان و سیارات وسیله حفظ نظام کیهانی هستند، ما هم وسیله حفظ اهل زمین هستیم. به برکت وجود ماست که آسمان بر زمین فرود نمیآید. اگر ما نبودیم زمین اهلش را فرو می برد... آن گاه در ضمن یک تشبیه بسیار زیبا میفرمایند: استفاده مردم از امام غائب همانند استفاده آنان از خورشید در پشت ابر است...» [3]
منبع:
گروه دین و اندیشه تبیان
[1]. ر.ک: سیره معصومان، ص 259.
[2]. همان، ص 272.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 92
امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از شهادت امام یازدهم آغاز میشود، امام بزرگواری که بر اساس مشیت و حکمت الهی از نظرها پنهان است تا مصون بماند از گزند دشمنان و بدخواهانی که وجود آن حضرت را تاب نمیآورند.
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان در شب جمعه، نیمه شعبان بوده است. پس از اینکه امامت به امام دهم حضرت امام هادی (عليه السلام) و امام یازدهم حضرت عسکری (عليه السلام) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار نگرانیهایی پدید آمد چون بر اساس اخبار و احادیث، آنها مطلع شده بودند که از امام حسن عسکری (عليه السلام) فرزندی تولد مییابد که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون و عدل و داد را حکمفرما میکند.
امام دهم بیست سال در سامرا تحت نظر و مراقبت بود و سپس امام یازدهم نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر میبرد.
به دلیل مراقبتهای سخت ستمگران برای شناسایی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دوران حمل و تولد آن حضرت از مردم مخفی نگه داشته شد و جز چند تن معدود از نزدیکان یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری (عليه السلام) کسی او را نمیدید. آنان نیز حضرت مهدی را گاهی میدیدند، نه همیشه و به صورت عادی.
در مدت 4 یا 5 سال آغاز عمر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که پدر بزرگوار آن حضرت حیات داشت، شیعیان خاص به حضور حضرت میرسیدند.
از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند حجت و امام بعد از خود را به آنها معرفی کند تا او را بشناسند و امام چنان کرد.
آنان پسری را دیدند که بیرون آمد شبیه به پدر خویش. امام عسکری فرمود: پس از من، این پسر امام شماست، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید، که هلاک میشوید و دینتان تباه میگردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید تا اینکه زمانی دراز بگذرد. بنابراین از نایب او عثمان بن سعید اطاعت کنید.
به این ترتیب امام یازدهم با تأکید بر واقع شدن غیبت کبری، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به جماعت شیعیان معرفی و استمرار سلسله ولایت را اعلام کرد.
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پنهان میزیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست.
در این روز بنا به سنت اسلامی میبایست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را تمام شده ندانند .
به هنگام نماز بر امام حسن عسکری، مردم دیدند کودکی با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد، جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد.
مشیت و حکمت الهی حکم کرد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نظرها پنهان نگهداشته شود تا مصون بماند از گزند دشمنان و بدخواهانی که وجود آن حضرت را تاب نمیآوردند.
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نیانجامید و در این مدت نایبان خاص به محضر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میرسیدند و پاسخ نامهها و سؤالات را به مردم میرساندند. نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشتهاند، چهار تن بودند که به نواب خاص یا نایبان ویژه معروفند.
نخستین نایب خاص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عثمان بن سعید اسدی است که ظاهرا بعد از سال 260 هجری وفات کرد و در بغداد به خاک سپرده شد. عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود.
دومین سفیر و نایب امام، محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305 هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد. نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال به طول انجامید.
سومین سفیر، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد.
چهارمین سفیر و نایب امام، ابوالحسن علی بن محمد سَمَری است که در سال 329 هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد. مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است.
همین بزرگان و عالمان در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند.
غیبت کبری و نیابت عامه
این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تا کنون ادامه دارد. این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است.
در هیچ دورهای پیوند امام زمان با مردم گسیخته نشده است.
متن نامه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به علی بن محمد السمری:
مرحوم شیخ صدوق از حسن بن احمد مکتب چنین روایت کرده است
در آن سالی که ابوالحسن علی بن محمد سمری وفات یافت، من در بغداد بودم و چند روز پیش از وفاتش به محضرش شرفیاب شدم، وی در آن روز، توقیعی از امام زمان (علیه السلام) بیرون آورد و برای مردم قرائت کرد.
متن آن نامه مبارک چنین بود: بسم الله الرّحمن الرّحیم. یا علی بن محمد السمری! أعظم الله أجر اخوانک فیک، فانّک مَیّتٌ ما بینک و بین ستّه أیام، فاجمع أمرک و لا تُوصِ الی أحدٍ فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التّامّه فلا ظهور الاّ بعد اذن الله تعالی ذکرُهُ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاءِ الأرضِ جوراً و سیأتی مِن شیعتی مَن یَدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السّفیانی و الصّیحه فهو کذّابٌ مُفترٍ، و لا حول و لا قوّه الاّ بالله العلیّ العظیم.
به نام خدواند بخشاینده مهربان. ای علی بن محمد سمری! خداوند متعال به براداران دینیت پاداشی عظیم در از دست دادنت، کرامت فرماید. به درستی که تو از امروز تا شش روز دیگر وفات خواهی یافت. پس خود را آماده ساز ولی به کسی وصیت مکن که قائم مقام تو پس از وفاتت گردد. چه این که غیبت بزرگ آغاز گردیده است و مرا ظهوری نخواهد بود، مگر به اذن خداوند منان. ظهور من آن قدر به درازا خواهد کشید، که دلها را قساوت فراگیرد و زمین از جور و ستم لبریز گردد و به زودی کسانی از شیعیانم میآیند و ادعای مشاهده و دیدنم را مینمایند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و رسیدن صیحه آسمانی، ادعای مشاهده و دیدن مرا نماید، دروغگو و افترا زننده است.
غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دو غیبت صغری و کبری تقسیم میگردد. [1]
غيبت صغري به غيبتي گفته ميشود كه هم از نظر زمان و هم از نظر شعاع محدوديت دارد. [2]در خصوص تاريخ شروع غيبت صغري اختلاف وجود دارد. برخي از سيره نويسان و تاريخ نگاران عقيده دارند كه تاريخ غيبت صغري از سال 260 ه.ق (يعني روز شهادت امام حسن عسكري) آغاز و تا سال 329 پايان يافته است. [3]
بر اساس اين نگارش، مدت غيبت صغري 70 سال طول كشيده است. برخي از مورخان عقيده دارند كه غيبت صغري از سال تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همين: سال 255 آغاز شده است و تا سال 329 طول كشيده است.[4] بر اساس اين ديدگاه تاريخ غيبت صغري 75 سال طول كشيده است.
مشهور آن است كه غيبت صغري 70 سال طول کشیده است.
براي غيبت صغري از نظر اين كه مثلا در فلان تاريخ آغاز شده است، تاريخ دقيقی در دست نيست. در مدت غيبت صغري ارتباط مردم با آن حضرت به وسيله نواب خاص آن حضرت (ابوعمرو عثمان بن سعيد عمري، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد عمري، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي و ابوالحسن علي بن محمد سمري) صورت ميگرفت. در مدت 70 سال به دليل اين همگان با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط نداشتند، بلكه ارتباط مردم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طريق نواب خاص، صورت ميگرفت، محدوديت ايجاد شده است و يكي از علل نامگذاري غيبت صغري همين محدوديت ارتباط مردم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميباشد.
در سال 329 با درگذشت ابوالحسن علي بن محمد سمري، غيبت صغري تمام و غيبت كبري آغاز شد و بر اين اساس غيبت صغري به غيبت كبري تبديل شد. در دوران غيبت كبري علماي واجد شرايط از سوي امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيابت عام دارد. [5] و چنان كه بيان شده نيابت خاصه عبارت از اين است كه افراد خاصي را امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با نام و مشخصات به عنوان نائبان خود معرفي كرده است، ولي در غيبت كبري امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرايط و معيارهاي كلي را براي نايب و يا نايبان خود بيان نموده است تا در طول زمان هر فردي كه آن شرايط را داشته باشد به عنوان نايبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شناخته ميشود و اين معيارها و ضوابط را فقيهان و مراجع شيعيان دارند. [6]
بر اين اساس بعد از تبديل شدن غيبت صغري به غيبت كبري نيابت عامه شروع شده و تا ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز ادامه دارد. در اين جا بيان اين نكته ضروري است كه غيبت صغري با غيبت كبري تضاد نداشته، بلكه مكمل يكديگرند؛ زيرا شكلگيري غيبت كبري بدون صغري نوعي تحير و بحران براي شيعيان به وجود ميآورد و مردم با غيبت كبري غير مأنوس ميشدند و غيبت صغري تحيير شيعيان را از بين برده و زمينه غيبت كبري را فراهم كرد.
با توجه به مطالب مذكور، در هيچ دورهاي از غيبت، پيوند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با مردم قطع نشده و در دوران غيبت، نيابت خاصه وجود داشته و در دوران غيبت كبري فقيهان و عالمان وجود داشتهاند.
شب كه خورشيد جهانتاب نهان از نظر است
قطع اين مرحله با نور مهي بايد كرد.[7]
پينوشتها:
[1]. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 380 و مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص 673.
[2]. محمد رضا حكيمي، خورشيد مغرب، ص 52 - 54 و ص 60.
[3]. صدوق، كمال الدين، ص 480، مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 152 و صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 268.
[4]. شيخ مفيد، الارشاد، ص 346 و اعيان الشيعه، ج 2، ص 46.
[5]. مهدی پیشوایی، سيره پيشوايان، ص 690 و محمد رضا حکیمی، خورشيد مغرب، ص 54.
[6]. همان.
[7]. حکیمی، خورشيد مغرب، ص 59.
پاسخ:
سفير اول امام مهدي (عليه السلام)، ابو عمرو عثمان بن سعيد عمروي نام داشت. او به جهت شناخته نشدن به شغل روغن فروشي روي آورد. در مصادر تاريخي سخن از سال ولادت و وفات او به ميان نيامده است و تنها اسم او براي اولين بار به عنوان وكيل خاص امام هادي (عليه السلام) برده شده است .
او بعد از شهادت امام هادي (عليه السلام) وكيل خاص از طرف امام عسكري (عليه السلام) شد. آن حضرت نيز او را در مناسبتهاي مختلف مورد مدح و ستايش خود قرار ميداد. از جمله آن كه در حق او فرمود: «هذا ابو عمرو الثقة الامين، ثقة الماضي و ثقتي في المحيي و الممات، فما قاله لكم فعني يقوله و ما ادي اليكم فعني يوديه»
اين ابو عمرو ثقه و امين و مورد اطمينان گذشتگان و مورد اطمينان من در حيات و بعد از حيات من است، هر آن چه براي شما ميگويد و آنچه به شما ميرساند از جانب من ميباشد.» [1]
در مجلسي كه او با چهل نفر از شيعيان امام عسكري (عليه السلام) بودند، حضرت فرزند خود مهدي را به او نشان داد و بر امامت و غيبت او تصريح نمود، و درباره وكالت او فرمود: «هر آن چه عثمان (بن سعيد) ميگويد، قبول كنيد ...» [2]
هنگام شهادت امام عسكري (عليه السلام) در سال 260 هجري، در تغسيل حضرت حاضر بود و تمام امور ايشان را به عهده داشت. [3]
ممكن است كه اين عمل را اين گونه توجيه نماييم كه او در ظاهر، عمل تغسيل را انجام داده تا امر بر حاكمان ظلم مشتبه گردد و گر نه مطابق برخي روايات امر تغسيل و تكفين امام بر عهده امام است.
عثمان بن سعيد بعد از شهادت امام عسكري (عليه السلام) به تصريح آن حضرت و نص امام مهدي (عليه السلام) هنگام ورود قميها به سامرا، سفير اول آن حضرت شد و از آن موقع به انجام وظايف خود پرداخت، تا آنكه وقت وفاتش رسيد. فرزندش ابو جعفر محمد بن عثمان متولي تجهيز او شد و در جانب غربي بغداد به خاک سپرده شد. [4]
بعد از وفات عثمان بن سعيد از ناحيه مقدسه نامهاي صادر شد و حضرت در آن نامه با تسليت به فرزندش محمد او را به سفارت خود منصوب گردانيد. [5]
پينوشتها:
[1]. الغيبة، طوسي، ص 354؛ مجلسی، بحارالانوار، ج51 ، ص344.
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 346، ح1.
[3]. الغيبة، طوسي، ص356.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص350، ح3.
[5]. الغيبة، طوسي، ص361؛ كمال الدين، ص510؛ مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص348.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
برخي ميگويند موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) ساخته برخي از اصحاب خصوصا عثمان بن سعيد (نايب اول امام زمان عليه السلام) است
در حالی که بر اساس روایات شیعه، اولین كسانی كه به موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) اشاره كردهاند، شخص رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) و سپس امير المومنين (عليه السلام) و ساير امامان بودهاند. آنان غيبت حضرت مهدی را پيش بيني كرده و وقوع آن را به مردم گوشزد كردهاند.
به عنوان نمونه، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در این باره میفرمایند:
«سوگند به خدايي كه مرا براي بشارت برانگيخت، قائم فرزندان من بر طبق عهدي كه به او ميرسد غايب ميشود، به طوري كه بيشتر مردم خواهند گفت: خداوند به آل محمد نيازي ندارد و ديگران در اصل تولد او شک ميكنند، پس هر كس زمان غيبت را درک كرد بايد دينش را نگهداري كند ...» [1]
اصبغ بن نباته نیز از اميرالمومنين (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:
«آگاه باشيد كه آن جناب به طوري غايب ميشود كه شخص نادان خواهد گفت: خدا به آل محمد احتياجي ندارد. [2]
امام صادق (عليه السلام) هم میفرمایند:
«اگر خبر غيبت امام خود را شنيديد، انكار نكنيد.» [3]
لذا موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) آن چنان بين شيعيان شايع و رايج بود كه شعرا در شعرهايشان و مولفان در كتابهای خود، به آن پرداختهاند. از جمله كساني كه قبل از ولادت امام زمان (عليه السلام) در مورد غيبت حضرت مهدي (عليه السلام) تاليف داشتهاند عبارتند از:
1- علي بن حسن بن محمد طائي طاطري از اصحاب موسي بن جعفر (عليهماالسلام) [4]
2- علي بن عمر اعرج كوفي از اصحاب موسي بن جعفر (عليهما السلام) [5]
3- ابراهيم بن صالح از اصحاب موسي بن جعفر (عليهما السلام) [6]
4- حسن بن علي بن ابي حمزه معاصر امام رضا (عليه السلام) [7]
5- عباس بن هشام ناشري اسدي از اصحاب امام رضا (عليه السلام ) [8]
6- علي بن حسن بن فضال از اصحاب امام هادي و عسكري (عليهماالسلام) [9]
7- فضل بن شاذان نيشابوري از اصحاب آن دو امام (عليهماالسلام) [10]
پينوشتها:
[1]. اثباة الهداية، ج 6، ص386.
[2]. اثباة الهداية، ج 6، ص393.
[3]. اثباة الهداية، ج 6، ص350.
[4]. رجال نجاشي، ص193.
[5]. رجال نجاشي، ص194.
[6]. رجال نجاشي، ص28.
[7]. رجال نجاشي، ص28.
[8]. رجال نجاشي، ص215.
[9]. رجال نجاشي، ص195.
[10]. همان.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمْروي بعد از وفات پدرش همان گونه كه امام عسكري (عليه السلام) تصريح نموده بود، به مقام سفارت نايل شد. آن حضرت به جماعت قميها فرمود: «اشهدوا علي ان عثمان بن سعيد وكيلي و ان ابنه محمد وكيل ابني مهديكم»
«شهادت دهيد بر من كه عثمان بن سعيد وكيل من است و نيز فرزند او محمد وكيل فرزندم مهدي شماست».
سفارت او با نص و تصريح پدرش به امضا رسيد.[1]
او نزد شيعيان عصر خود مورد وثوق و معروف به امانت داري بود و هيچ يک از اماميه در اين مطلب شک نداشتند. چگونه شک كنند در حالي كه امام عسكري (عليه السلام) در حق او و پدرش فرمود: «العمري و ابنه ثقتان» [2]
«عمروي و فرزندش، مورد وثوقند ...»
و نيز امام مهدي (عليه السلام) او را مورد تاييد خود قرار داد و فرمود: «لم يزل ثقتنا في حياة الاب رضي الله عنه» [3]
«تو در زمان حيات پدر، دائما مورد وثوق ما بودي ...»
وي در حدود پنجاه سال به نحو احسن وظايف خود را به خوبي انجام داد تا آنكه در جمادي الاولي سال 305 يا 304 هجري به رحمت ايزدی پيوست. [4]
محمد بن عثمان بيشتر از ديگر سفيران در اين پست و مقام به خدمت پرداخت. كتابهايي در فقه تاليف كرد كه از امام عسكري و حضرت مهدي (عليهما السلام) و پدرش عثمان بن سعيد و از امام هادي (عليه السلام) اخذ نموده بود. [5] او به ارشاد امام مهدي (عليه السلام) از زمان مرگش اطلاع داشته است و لذا براي خود قبري را آماده نموده بود. [6] وی بعد از وفات در كنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.
پينوشتها:
[1]. الغيبة، طوسي، ص355.
[2]. الغيبة، طوسي، ص359.
[3]. الغيبة، طوسي، ص360؛ کلینی، كافي، ج1، ص329.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص349.
[5]. الغيبة، طوسي، ص366.
[6]. الغيبة، طوسي، ص363.
[7]. الغيبة، طوسي، ص365.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران