پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

رسانه منجی - مهدویت در ادیان آسمانی

بر اساس مطالعات و بررسى‏هاى صورت گرفته در متون دينى مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور «منجى و مصلح جهانى» و باورداشت آينده‏اى روشن و مطلوب، عقيده‏اى عمومى و فراگير است و اختصاص به يك يا دو مذهب ندارد.

تمامى اديان ابراهيمى و بيشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهنده‏اى» در واپسين دوره از تاريخ هستند كه در آن عصر طلايى، جامعه جهانى، آكنده از صلح و صفا، معنويت و نورانيت و قسط و عدالت خواهد بود. كاستى‏ها و دشوارى‏ها، زدوده شده و رذايل و ناراستى‏ها از بين خواهد رفت.

انسان‏ها به مراحل بالاى كمال و تعالى معنوى و مادى دست يافته، از نعمت و بركات بى‏شمار بهره‏مند خواهند شد. مسئله عقيده به ظهور يك رهبر الهى و آمدن نجات دهنده‏اى در آخرالزمان، به قدرى اصيل و ريشه‏دار است كه در اعماق دل ملّت‏ها و پيروان همه اديان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جايى كه در طول تاريخ بشريت، انسان‏ها در فراز و نشيب‏هاى زندگى، با يادآورى ظهور چنين رهبر مقتدرى، پيوسته خود را از يأس و نااميدى دور كرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پايان جهان، لحظه شمارى مى‏كنند.

نامهاى موعود در بعضى از كتاب‏هاى اديان و ملل مختلف چنين است:

1. «صاحب»، در صحف ابراهيم‏

2. «قائم»، در زبور سيزدهم

3. «قيد مو»، در تورات‏ به لغت تركوم

4. «ماشيح» (مهدى بزرگ)، در تورات عبرانى‏

5. «مهميد آخر»، در انجيل‏

6. «سروش ايزد»، در زمزم‏ زرتشت

7. «بهرام»، در ابستاق زند و پازند

8. «بنده يزدان»، در زند و پازند

9. «لند بطاوا»، در هزارنامه هنديان‏

10. «خوراند» در جاويدان‏

11. «خجسته» (احمد)، در كندرال‏ فرنگيان

12. «خسرو» در كتاب مجوس‏

13. «پرويز»، در كتاب‏ برزين آذر فارسياب‏

14. «فردوس اكبر»، در كتاب‏ قبروس روميان‏

15. «كلمةالحق»، در صحيفه آسمانى‏

16. «صمصام الاكبر»، در كتاب كندرال

17. «بقية اللَّه»، در كتاب دوهر

18. «قاطع»، در كتاب‏ قنطره

19. «سوشيانس»، در كتاب‏ زند و هومومن يس‏ (زرتشتيان)

20. «منصور» در كتاب‏ ديد براهمه

21. «ايستاده» (قائم)، در كتاب‏ شاكمونى

22. «ويشنو»، در كتاب‏ ريگ ودا

23. «فرخنده» (محمد)، در كتاب‏ وشن جوك

24. «راهنما» (هادى و مهدى)، در كتاب‏ پاتيكل

25. «پسر انسان»، در عهد جديد (اناجيل) و ...

البته اعتقاد به وجود «منجى موعود» (مهدويت)، يك عقيده اصيل اسلامى است كه ريشه قرآنى دارد و احاديث متواترى -به ويژه در منابع معتبر روايى شيعه- درباره آن وارد شده است.

به عبارت دقيق‏تر اين باورداشت در بين اسلام و مذهب شيعه، ملموس‏تر، يقينى‏تر و روشن‏تر است و يكى از اركان مهم اعتقادى آن به شمار مى‏رود.

با اين حال اين حقيقت معهود و انديشه اصيل، ريشه در كهن‏ترين آموزه‏هاى آسمانى و فرهنگ‏هاى بشرى دارد.


فوتوريسم (آينده‏گرايى)

توجّه ويژه به آينده و چشمداشت تغيير و تحوّلى ژرف در آتيه، با تعابير و اصطلاحات مختلفى -چون فوتوريسم و فلسفه تاريخ- تبيين شده است. «فوتوريسم» (Futurism)؛ يعنى، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى غيبى و مصلح جهانى و بزرگ.

فوتوريسم عقيده‏اى است كه در كيش‏هاى آسمانى زوراستر يانسيم (مذهب زرتشت)، جودائيسم (مذهب يهود) و سه مذهب عمده مسيحيت (كاتوليك، پروتستان و ارتودوكس) و به طور كلى در ميان مدعيان نبوّت، به مثابه يک اصل مسلّم قبول شده و همگى بالاتفاق، بشارت ظهور چنین مصلحى را داده‏اند. در اين راستا دو مذهب عمده اسلام -تشيّع و تسنّن- هم در ظهور يک «مهدى» در دوران واپسين زمان اتفاق نظر دارند.

بر اين اساس فوتوريسم، يكى از مسائلى است كه در بحث‏هاى تئولوژيک تمام مذاهب آسمانى، درباره آن گفت و گو شده است.

«دارمستتر» طى كنفرانسى مى‏گويد: «مى‏دانيد كه محمد چگونه شريعت خود را بنيان نهاد؟ وقتى كه او ظهور كرد، در عربستان علاوه بر شرک ملى باستانى، سه ديانت بيگانه موجود بود (آيين يهود، ديانت عيسوى و كيش زرتشت).

نكته مشتركى كه در اين سه ديانت يافت مى‏شد، عبارت بود از: اعتقاد به يك وجود فوق الطبيعه كه بايستى در آخرالزمان ظهور كند و نظم و عدالت را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد».

بشاراتى كه در اين باره در كتاب‏هاى آسمانى مقدس و كتب مدعيان نبوت وارد شده، بى‏شمار است؛ از جمله: زبور، زند، حكى، صفيناه، اشعياء، شاكمونى (هندو)، انجيل متى، ديد و پاتكيل (هند)، جاماسب، انجيل يوحنا، دانيال‏ و ...

در اينجا به بعضى از اين باورها و اعتقادات اشاره مى‏شود:

1. در كتاب معروف‏ زند، آمده است: «پس از پيروزى ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلى خود رسيده، آدميان بر تخت نيک بختى خواهند نشست».

2. در كتاب‏ جاماسب نامه‏ از زرتشت نقل مى‏كند: «مردى بيرون آيد از زمين تازيان ... مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آيين نياى خويش و با سپاه بسيار، روى به ايران نهد و آبادانى كند و زمين را پر از داد كند» .

زرتشتيان، منتظر سه موعود هستند كه هر يک از آنان به فاصله هزار سال از ديگرى، ظهور خواهند كرد (هوشيدَر، هوشيدِر ماه و سوشيانس). از نظر اينان  «در آخرين هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهيزكار، آخرين آفريده اهورامزدا، متولّد مى‏شود. در سى سالگى امانت رسالت به وى واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشيد در وسط آسمان، ظهور او به عالميان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى، اهريمن و ديو دروغ، نيست و نابود گردد.

ياران آن موعود -كه از جاودانان هستند-  قيام مى‏كنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخيزند و جهان معنوى روى نمايد».

3. در آيين بودا، انديشه منجى موعود، با مفهوم ميتريه (مهربان) تبيين شده است. بوداييان او را آخرين بودا از بودايان زمينى مى‏دانند كه هنوز نيامده است؛ اما خواهد آمد تا همه انسان‏ها را نجات دهد. در بعضى از كتاب‏ها آمده است:

«پنج هزار سال پس از آخرين بودا، آفتاب آموزه‏هاى بودايى افول مى‏كند ... [پس‏] يك راهنما خواهد بود. او براى مردم رفاه و بهروزى مى‏آورد. آن‏گاه كه‏ چنين فضايى بهشت گون فراهم آمد، ميتريه از آسمان نزول مى‏كند؛ بودايى خويش را به كمال مى‏رساند و درمه را به فرهيختگان مى‏آموزد» .

4. يهوديان در انتظار طولانى، باور به آمدن مصلح (مسيحا يا ماشيح) دارند.

به نظر آنان روزى «مسيحا» خواهد آمد و سرزمين بنى‏اسرائيل (ارض موعود) را به آبادانى خواهد كشاند .

5. مسيحيان معتقدند: سرانجام روزى خواهد آمد كه عيسى مسيح، بار ديگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسيحيان را نجات خواهد داد.

در كتاب مقدّس از آمدن مسيح، با عنوان «تحقّق ملكوت خدا» ياد شده است.

در انجيل متى‏ مى‏گويد: «چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد؛ با جميع ملائكه مقدسه بر كرسى بزرگى خود قرار خواهد گرفت. همه قبايل نزد وى جمع خواهند شد و آنها را از همديگر جدا خواهد كرد؛ چنان كه شبانى ميش‏ها را از بزها جدا مى‏كند ...».

در انجيل لوقا آمده است: «پس بايد كه بسته باشد كمرهاى شما و افروخته باشد چراغ‏هاى شما و مانند آن كسانى باشيد كه آقاى خود را انتظار مى‏كشند؛ كى از عروسى باز آيد كه چون آيد و در زند، دفعتاً در را گشايند. خوشا به حال آن نوكران كه چون آقا آيد، آنها را بيدار يابد و من با شما مى‏گويم: به درستى كمر خود را بسته، آنها را نشانيد و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد كرد».

6. در كتاب‏ باسک ‏-يكى از كتاب‏هاى هندويان-  آمده است: «دور دنيا تمام شود به پادشاه عدلى كه در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد.

و حق و راستى با او باشد و آنچه در دريا و زمين‏ها و كوه‏ها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان‏ها و زمين آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگ‏تر كسى به دنيا نيايد».

7. «شاكمونى» - پيغمبر هندويان-  در كتاب مذهبى خود مى‏گويد: «پادشاهى دولت دنيا به فرزند سيّد خلايق دو جهان «كشن» بزرگوار تمام شود و او كسى باشد كه بر كوه‏هاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و بر ابرها شود و دين خدا، يک دين شود و دين خدا زنده گردد».

8. در كتاب وشن جوک (از كتاب هندوها) چنين آمده است: «سرانجام دنيا، به كسى برگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد».

9. در كتاب ديگرى به نام «ديد» آمده است: «پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به آيين خود آورد».

در آيين هندو، موعود نجات بخش موسوم به «كالكى» (Kalki)، در پايان آخرين دوره زمانى از ادوار چهارگانه جهانى؛ يعنى، «كالى‏گه» ظهور خواهد كرد.

بنابر تفكر هندويى جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشكيل شده است.

در چهارمين دوره (عصر كالى) فساد و تباهى سراسر جهان را فرا مى‏گيرد، زندگانى اجتماعى و معنوى به نازل‏ترين حدّ خود مى‏رسد و موجبات زوال نهايى را فراهم مى‏سازد. اين عصر كالى يوگه است كه بنا بر باورهاى هندويى‏ ما اكنون در آن به سر مى‏بريم‏. در پايان چنين دوران سياهى، آخرين و دهمين تجلّى «ويشنو» (موسوم به كالكى) سوار بر اسبى سفيد و به هيأت انسان ظهور خواهد كرد. وى سراسر جهان را سواره و با شمشيرى آخته و رخشان در مى‏نوردد تا بدى و فساد را نابود كند. با نابود كردن جهان، شرايط براى آفرينش نو مهيا مى‏شود تا در مهايوگاى‏آتى، ديگر بار عدالت و فضيلت ارزش يابد.

10. ديدگاه اسلام نيز درباره «منجى موعود» تحت انديشه مهدويت، مطرح است ...

نتيجه آنكه در تمامى دين‏هاى الهى و نيز بسيارى از مكاتب بشرى و مسلک‌هاى مختلف، اين باور وجود دارد كه ستم و شرّ و بدبختى، نخواهد پاييد و بالاخره عرصه گيتى، شاهد خيزش كسى خواهد بود كه غلبه نهايى عدل، نيكى و آسايش را به ارمغان خواهد آورد. مى‏توان نتايج و آموزه‏هاى زير را از اين باور برداشت كرد:

الف- اصل وجود «منجى و مصلح موعود»، امرى پذيرفته شده است.

ب- ظهور و قيام اين نجات دهنده بزرگ، در برهه‏اى حساس از زمان خواهد بود.

ج- تغيير و تحوّلات فراوانى در جهان (قبل و بعد از ظهور) روى خواهد داد.

د- ريشه شرّ و فساد و ظلم بركنده شده و پليدى‏ها و اهريمنان نابود خواهند شد.

ه- جهان رو به عمران و آبادانى خواهد گذشت و طبيعت و زندگى طراوت و حلاوتى ويژه خواهد يافت.

و- در آن زمان، يكتاپرستان، ستمديدگان و فرودستان نجات يافته و حاكمان و سروران روى زمين خواهند شد.

ز- خير و نيكى و تقوا در جهان حاكم شده و آيين حق و يكتاپرستى، همگانى و فراگير خواهد شد.

ح- بيشتر مؤلّفه‏هاى اين «قيام آسمانى» در اديان يكسان است و ما تنها شاهد تعابير و الفاظ مختلف از آن واقعه و يا اسامى متعدد «يک منجى خاص» هستيم.

در واقع همه اينها، يک نفر است؛ چنان كه گفته‏اند: سوشيانت مزديسنان، به منزله كريشناى برهمنان، بوداى پنجم بوادائيان، مسيح يهوديان، فارقليط عيسويان و مهدى مسلمانان است‏.

 

%ق ظ، %08 %351 %1394 ساعت %07:%آبان

برترین مطالب