پاسخ:
قرآن كريم در قسمتي از آيه 11 سوره رعد ميفرمايد: «اِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوم حَتّي يُغَيِّروا ما بِاَنفُسِهِم؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتي را تغيير نميدهد، مگر آن كه آنها خود را تغيير دهند.»
از اين آيه ميتوان استفاده كرد كه علت اصلي غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خود مردم بودهاند.
مردم كارهايي انجام دادهاند كه سبب شده سرنوشتشان تغيير كند و امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) غيبت نمايد؛ به همين جهت گفته شده است: «وجوده لطف و غيبته منا» [1]، وجود امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) لطفي از ناحيه خداوند است و علت غيبتش ما هستيم، اگر ما زمينه ظهورش را فراهم كنيم، آن حضرت آشكار خواهد شد.
برخي فلسفههاي غيبت آن حضرت عبارتند از:
الف: تحقق وعده الهي مبني بر برپايي حكومت جهاني امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از آن جا كه خداوند در قرآن به مؤمنين و مستضعفين وعده حكومت جهاني داده است (نور، 55؛ قصص، 5) براي تحقق آن شرايط خاصي لازم است كه فراهم شدن برخي بر عهده جامعه است و آن تنها با گذشت زمان و آماده شدن مردم ميسر خواهد شد، مانند اظهار نياز مردم جامعه؛ به بنبست رسيدن قوانين موجود مادي جوامع؛ پيشرفت علمي و فرهنگي تا حدودي كه همه ظرفيت پذيرش يک فرهنگ كامل و پيشرفته را پيدا كنند و همينطور تكامل وسايل ارتباط جمعي براي سهولت ارتباط با همه انسانهاي كره زمين و مطلع ساختن آنها از قوانين و اصول حاكم بر جهان و بالاخره نياز چنين جامعهاي به نيروهاي فعال و سازنده. [2]
ب: حراست از جان آن حضرت براي روز موعود (برپايي حكومت جهاني) آنچه تاكنون تاريخ گواه آن بوده جلوگيري از اجراي قوانين اسلام به هر نحوي صورت گرفته تا حدي كه اقدام به شهادت رساندن و از ميان برداشتن رهبران جامعه اسلامي نمودند. حال اگر خداوند آخرين حجت خود بر روي زمين را همچون ساير ائمه به حال عادي واميگذاشت، حكومتهاي ظالم بيكار ننشسته و او را از ميان برميداشتند و اين وعده الهي محقق نميشد. از اين رو برخي روايات فلسفه غيبت را حراست از جان آن حضرت دانستهاند. [3]
ج: غيبت آن حضرت بر اساس سنت الهي صورت گرفته، سابقاً اين سنت براي پيامبران ديگر نيز به اجرا در آمده استف مانند حضرت موسي كه خداوند وي را در خانه فرعون پرورش داده كه تا مدتها به عنوان فردي معمولي ميان مردم ميزيست سپس هنگامي كه زمينه ظهورش فراهم گرديد خداوند او را بر همگان آشكار نمود. [4]
پينوشتها:
[1]. تهذيب الاصول، تقريرات امام خميني، شيخ جعفر سبحاني، ج 3، ص 146، انتشارات دارالفكر، قم.
[2]. ر.ک: پرسش ها و پاسخهاي مذهبي، آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله جعفر سبحاني، ج 2، ص 160 ـ 168، انتشارات نسل جوان.
[3]. ر.ک: بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 52، ص 97، 98، داراحياء التراث العربي.
[4]. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 51، ص 224.