جهل، از امراض روحي است که انسان را به غفلت و حيرت و نهايتاً به بيراهه ميکشاند. شفاي اين درد، يعني علم، به دست امام (عليه السّلام) است. يکي از اوصافي که امام رضا (عليه السّلام) براي معرفي امام معصوم به کار بردهاند، تعبير «المخصوص بالعلم»[1] است؛ يعني علم، اختصاص به امام دارد. بنابراين، هر کس بخواهد عالم شود، بايد به سراغ امام برود، چرا که ايشان تنها منبع علم هستند. در عبارتي از زيارت آل يس نيز امام زمان (عليه السّلام) خود را «العلم المصبوب» [2] يا «علم سرازير شده» معرفي نمودهاند. به کار بردن تعبير علم به جاي عالم نشانه مبالغه است؛ يعني امام (عليه السّلام) علم مجسّم است. پس تشنگان علم بايد سراغ ايشان بروند و طبق فرمايش امام هشتم (عليه السّلام) «الامام الماء العذاب علي الظمآء. » [3] امام، آب شيرين در حال تشنگي (براي شخص تشنه) است.
حيات مادّي و معنوي انسان وابسته به آب است. البته آبي که تشنگي قلبي را سيراب ميکند و باعث روح انسان ميشود، اهميت بيشتري دارد. قرآن کريم ميفرمايد: «و جعلنا من الماء کل شيء حي. » [4]
و هر چيز زنده را از آب (زنده) قرار داديم.
کسي که قلبش به نور امام (عليه السّلام) هدايت شده «حي» يعني زنده است. در غير اين صورت «ميّت» ميباشد. و باز قرآن ميفرمايد: «اومن کان ميتا فاحييناه و جعلنا له نوراً يمشي به في الناس کمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها. » [5] آيا کسي که مرده (گمراه) است پس زندهاش کرديم (هدايتش نموديم) و براي او نور (هدايت) قرار داديم که به وسيله آن در بين مردم حرکت کند، همچون کسي است که در ظلمات (غفلت و گمراهي) است و از آن خارج نميشود؟
بنابراين، اگر علم امام را بچشيم، خاصيّت «المآء العذب» [6] بودن امام را چشيدهايم و راه چشيدن آن، پايداري در مسير ولايت ائمه (عليهم السّلام) است.
«و ان لو استقاموا علي الطريقه لاسقيناهم ماء غدقاً. » [7] و اين که اگر به آن روش پايدار بودند هر آينه از آب فراوان ايشان را سيراب ميکرديم.
امام صادق (عليه السّلام) در تفسير اين آيه «الطّريقه» را به «ولايت» تفسير فرمودهاند. و نيز در تفسير «لا سقيناهم ماء غدقا» فرمودهاند: علم فراواني که از ائمه (عليهم السّلام) بياموزند به ايشان ميچشانديم. [8]
هر چند در زمان غيبت، دسترسي به حضرت بقيه الله الاعظم- ارواحناه فداه- و درس گرفتن از محضر ايشان به طور معمول ميسر نيست، اما بودهاند کساني که در همين زمان با استفاده حضوري از امامشان بهرهها بردهاند.
البته بايد توجه داشت که براي چشيدن علم امام (عليه السّلام) ضرورت ندارد که انسان حتماً خدمت امام مشرف شود و سؤالات علمي خود را به صورت حضوري بپرسد؛ بلکه از طريق رجوع به احاديث اهل بيت (عليهم السّلام) و به طور کلي استقامت در طريق ولايت ايشان ميتوان از اين سرچشمه علم سيراب شد.
براي اين که در معرض تابش انوار علم و هدايت امام (عليه السّلام) قرار گيريم، بايد وظايف خود را نسبت به ايشان به طور کامل ادا کنيم. از جمله اين که نسبت به فرمايشهاي امام تسليم باشيم. همه مسائل و مشکلات علمي، فکري و قلبي خود را به امام (عليه السّلام) ارجاع دهيم و در حقيقت همه امور خود را رد به سوي امام کنيم. [10] در اين صورت خداوند کريم به لطف خود، شيريني علم امام (عليه السّلام) را به ما ميچشاند.
به هر حال، شناخت علم امام يا معرفت حضرت به صفت علم مصبوب به هر درجهاي براي انسان حاصل شود، شکر قلبي نسبت به آن تفاوت ميکند. شکر قلبي همان معرفت قلبي اختياري يعني اعتقاد و پذيرش است و در مورد علم امام (عليه السّلام) به معناي معتقد بودن به اين حقيقت است که علم به طور کامل در وجود ايشان يافت ميشود. اين اعتقاد و باور قلبي در عين اين که کاملاً اختياري است، اما به طور کامل بستگي به عمق معرفت شخص نسبت به علم امام دارد.
پينوشتها:
[1]. کلینی، اصول کافي: کتاب الحجّه باب نادر جامع في فضل الامام و صفاته، ح 1.
[2]. الاحتجاج، طبرسي، ج 2، ص 316.
[3]. کلینی، اصول کافي: کتاب الحجّه، باب نادر جامع في فضل الامام و صفاته، ح 1.
[4]. سوره انبياء، آيه3.
[5]. سوره انعام، آيه 122.
[6]. آب گوارا.
[7]. سوره جن، آيه 16.
[8]. مجلسی، بحارالانوار، ج 24، ص ،29 ح 2.
[9]. العبقريّ الحسان، ج 2، بساط چهارم، ص 64، با کمي تصرّف و بازنويسي عبارات.
[10]. امام صادق (عليه السّلام) فرمودهاند: پائينترين حدّ معرفت امام (عليه السّلام) اين است که ايشان همتاي پيامبراکرم (صلي اللّه عليه و آله) است، مگر در نبوّت، و وارث آن حضرت ميباشد و اين که اطاعت از امام (در حقيقت) اطاعت از خدا و از رسول خداست. (و ديگر آن که بايد) در هر چيز تسليم محض نسبت به امام بود و (همه امور را) به ايشان ارجاع داد و نظر ايشان را برگرفت.[1]
منبع: کتاب آشناي غريب