بر اساس روايات، علائم ظهور حضرت حجت بن الحسن (عليه السلام) به دو دسته تقسيم مىشوند.
يكى علائم حتميّه و ديگرى علائم غير حتميّه. علائم حتميه، يعنى نشانههايى كه به طور حتمى و قطعى ظهور امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) پس از تحقق آنها به وقوع خواهد پيوست و نشانههاى غير حتمى، حوادثى هستند كه در صورت بروز و آشكار شدن، از علائم ظهور حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه)، خواهد بود و خروج سفيانى يكى ازچند نشانهاى است كه از ظهور حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکايت خواهد کرد.
در بین دانشمندان اسلامى اتفاق نظر است كه دليل شهرت او به سفيانى به خاطر نسبت داشتن با ابوسفيان است چرا كه وى از تبار ابوسفيان است همانگونه كه فرزند هند جگر خوار نيز مىباشد.[1] از اميرالمومنين (علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند:
«يخرج ابن آكلة الاكباد من الوادى اليابس و هو رجل ربعه و و حش الوجه، صنخم الهامة بوجه أثر الجدرى اذا رأيته حسبته أعور اسمه عثمان و ابوه عنبسه و هو من ولدا ابى سفيان حتى يأتى أرض (قرار و معين ) فيستوى على منبرها» [2]
فرزند هند جگرخوار از وادى يابس (دره خشک) خروج مىكند. او مردى است چهارشانه و بدقيافه، داراى سرى بزرگ که بر صورت او اثر آبله پيدا است. وقتى او را مىبينى، پندارى كه يک چشم دارد. نام او عثمان و پدرش عنبسه است.
او از فرزندان ابوسفيان است. وارد سرزمين قرار و معين (با آرامش و آبى گوارا) مىشود و بر بالاى منبر آنجا قرار مىگيرد. [3]
البته درباره نام او و پدرش روايات ديگرى نيز وجود دارد. درباره خصائص اخلاقى او رواياتى نقل شده است كه نشانگر خباثت اوست به عنوان نمونه به روايتى از اميرالمومنين (عليه السلام) اشاره مىكنيم که میفرمایند: «انه ملعون فى السماء ملعون فى الارض، اشدّ خلق الله و اكثر خلق الله ظلما» [3]
او (سفيانى) در آسمان و زمين مورد لعنت است. از جهت ظلم و ستم شديدترين و بيشترين ظلمها را مرتكب مىشود.
در روايتى از رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) نقل شده است كه فرمودند: «يخرج رجل يقال له: السفيانى فى عمق دمشق و عامّه من يتبعه من كلب فيقتل حتى يبقر بطون النساء و يقتل الصبيّان» [4]
مردى از ميان دمشق خروج خواهد كرد كه به او سفيانى مىگويند. بيشترين كسانيكه از او تبعيت مىكنند از قبيله بنىكلاب هستند (نژاد سفيانى از ناحيه مادرش نيز به آنها منتهى مىشود) پس كشتارى مىكند تا جايى كه شكم زنان را مىدرد و كودكان را به قتل مىرساند. در رواياتى نيز نقل شده است كه سفيانى از سرزمينهاى غربى خواهد آمد و شايد بيانگر اين مطلب باشد كه در غرب آموزش مىبيند.
«يقبل سفيانى من بلاد روم متنصرا فى عنقه صليب و هو صاحب القوم» [5]
سفيانى درحاليكه رهبرى گروهى را به عهده دارد؛ مانند شخصى نصرانى صليب بر گردن دارد و از سرزمين روميان رو مىآورد.
بحت مربوط به خروج سفيانى بسيار كامل و مفصّل است و در كتابهاى مربوط نقل شده است كه به بعضى از آنها اشاره مىشود. كتاب مهدى منتظر تأليف حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد خراسانى (رحمه الله) و همچنين عصر ظهور تأليف حجت الاسلام والمسلمین على كورانى.
پینوشتها:
[1]. عصر ظهور (على كورانى) صفحه 16
[2]. بحارالانوار (علامه مجلسى) جلد52، ص 20
[3]. حياة الامام المهدى (عليه السلام) صفحه 272(باقر شريف القرشى)
[4]. يوم الخلاص، صفحه 670 (كامل سليمان)
[5]. الغيبة صفحه 462 (شيخ طوسى )
پرسشگری پیرامون «ظهور» و نشانههای آن، بسیار پسندیده است، اما نباید چنان درگیر پیچ و خمهای آن شد که از «دف» (همان زمینهسازی برای ظهور) غافل ماند.
نشانههای ظهور به قسمتهای گوناگونی تقسیم میشوند که از آن جمله است: «علایم حتمی» و غیر «حتمی».
بسیاری میپندارند باید ظهور را در گرو تحقق علایم حتمی دانست! حال آن که گره غیبت حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اراده الهی بستگی کامل دارد و این نیست که علایم حتمی جنبه تأکید و صد در صدی داشته باشند. چه این که طبق برخی احادیث، جز اصل ظهور حضرت که میعاد تخلف ناپذیر الهی است، بقیه علامات – حتی حتمی – در حد احتمال و حداکثر بیشتر برای مقارنت با ظهورند.
اسامی برخی علایم حتمی عبارت اند از:
خروج و قیام شخص پلیدی به نام سفیانی، انعکاس ندایی الهی و نیز ندایی از شیطان در آسمان، طلوع خورشید از مغرب، اختلاف داخلی میان جبهه باطل و کشته شدن نفس زکیه.
قبل از وارد شدن به بحث علایم ظهور، چند نکته مقدماتی را تذکر میدهیم
1- مسئله قیام حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مهمترین حوادث جهان است که عظمت آن موجب شده که صاحب آن قیام، موعود ادیان و مصلح جهانی جهانیان لقب گیرد.
2- چون ظهور ایشان از اهم وقایع است، باید همراه علایم و نشانههایی گردد که تا آن موقع منعقد نشده. همچنان که وقایع مهمی از قبیل مولود حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و اموری از این دست، توأم با نشانههایی مخصوص بوده.
3- فواید و ثمرات وجود این علایم در چند نتیجه خلاصه میشود:
برخی از آن علایم، چنان با عظمتند که نوعی تجلیل و تعظیم قیام و قیام کننده محسوب میگردد.
شماری از آن علایم، به منزله تهدید و ایجاد رعب در دل و سازمان، دشمنان است.
عدهای هم، نوعی مژده و بشارت برخی منتظران میباشند.
4- بسیار خوب است که مؤمنان از این علایم آگاه باشند تا دچار فریب نشده و هر حادثهای را علامت ظهور ندانند که چه بسا امکان سوء استفاده مهدیان دروغین یا سایر عوامل نیرنگ از این ناآگاهی وجود دارد. در عین حال، غرق شدن در بررسی این نشانهها نیز نکوهیده است که توضیح بیشتر در طی پاسخ بیان میشود.
تفسیر علایم ظهور
تقسیمبندیهای گوناگونی پیرامون علایم ظهور صورت گرفته، از جمله علایم حتمی و غیر حتمی است. اشتباه اکثر مردم این جاست که میپندارند با حتمی شدن برخی علایم، باید موضوع ظهور را صد در صد وابسته به تحقق آن علایم دانست! واقعیت قضیه – طبق برخی روایات – گویای وابسته بودن امر ظهور به اراده الهی است. حال فرقی نمیکند که چه علایمی محقق شده یا نشده. با این حساب، مفهوم علایم حتمی آن است که برخی نشانهها احتمال در پی داشتن ظهور را بیشتر به همراه دارند (فقط احتمال بیشتر است نه وقوع صد در صد). حال روشن میشود که علایم غیر حتمی صرفاً با احتمال وقوع کمتری نسبت به علایم حتمی و ظهور قرار دارند.
با دقت در حدیث زیر، دلیل آن گونه معنا کردن علایم حتمی و غیر حتمی را مییابید:
داود بن ابی القاسم نقل میکند که در حضور امام جواد (علیه السلام) بودیم؛ سخن از نشانههای ظهور و قیام و خروج شخصی به نام سفیانی به میان آمد ]و این که در برخی روایات گفته شده که این از علایم ظهور است و حتماً واقع میشود.[ به امام (علیه السلام) عرض کردم: آیا خداوند در اصل وقوع یا ویژگیهای امور حتمی نیز تغییر و دگرگونی (بداء) ایجاد میکند؟ حضرت فرمودند: بله، امکان هرگونه تغییر و تصرف – حتی در امور حتمی – وجود دارد! گفتم: با این حساب میترسیم که خداوند در اصل ظهور و فرج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ایجاد تغییر و انصراف (بداء) کند!
حضرت پاسخ دادند: قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وعدههای تغییر ناپذیر خداست.[1]
حدیث پژوه و دانشور برجسته مرحوم محدث نوری، در این باره مینویسد:
... غیر از مسئله ظهور و خروج حضرت حجة بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که حتماً محقق خواهد شد و هیچگونه تبدیل و تخلفی نخواهد داشت، سایر آنچه از آیات و علامات پیش از ظهور و مقارن آن آمده، همه قابل تغییر و تبدیل و تقدیم (زودتر واقع شدن) و تأخیر (دیرتر رخ دادن) و ... هست. حتی آن علایمی که در شمار نشانههای محتوم ذکر شده! چه این که مراد از حتمی و محتوم – در آن اخبار – نه آن است که هیچ قابل تغییر نباشد و دقیقاً مثل و همان را که فرمودند به همان نحو بیاید و واقع شود، بلکه مراد آن است که مرتبهای از تأکید در آن وجود دارد که منافاتی با تغییر در مرحلهای از آن ندارد. [2]
از این رو سزاوار است که همگی جهت هدف گرانقدر آمادگی و زمینهسازی برای ظهور تلاش کنند و به جای دلواپسیهای افراطی (که سر از یأس به رحمت خدا و لطف امام عصر در میآورد)، در صدد دعای خالصانه و متضرعانه و ایجاد ورزیدگی جسمی و روحی باشند تا چشمه رحمت الهی به جوشش در آید و فرشته در آید و اینها در گرو معرفت اندوزی فزونتر به دین و انجام واجبات و ترک گناهان است.
انواع و تعداد علایم حتمی
پنج علامت – طبق برخی احادیث – از علایم حتمی شمرده شده که اسامی هر یک بیان میشود. البته توضیح و چگونگی و چیستی این نشانهها آن قدر گسترده است که نمیتوان در این پاسخ نه چندان مفصل، بدان پرداخت.
ابیحمزه ثمالی میگوید: به حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عرض کردم که پدرتان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) میفرمودند: خروج شخصی به نام سفیانی از امور حتمی است و انعکاس ندایی در آسمان نیز حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است و چند چیز دیگر هم نام بردند که آن را حتمی میدانستند.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز گفتار پدر بزرگوارشان را این گونه تکمیل فرمودند: و نیز اختلاف بنیفلان ]شاید بنیامیه یا همان جبهه باطل است[ از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیه حتمی است و خروج و قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم حتمی، بلکه میعاد یقینی است. پرسیدم: درباره علامت ندای آسمانی توضیح دهید!؟ پاسخ فرمودند: در آغاز روزی منادی با صدایی بلند – آن گونه که هر ملتی با زبان خودش آن را میفهمد – فریاد میزند:
الا إن الحق فی علی و شیعته؛ بدانید که حق با علی (علیه السلام) و شیعیان اوست و در آخر روز هم ابلیس ندا میدهد: الا إن الحق فی سفیانی و شیعته؛ بدانید که حق با سفیانی و پیروان اوست.
این موقع است که نااستواران در حق (اهل باطل) به شک میافتند. [3]
نکته:
منظور از نفس زکیه، انسان بسیار بزرگواری است که از طرف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مأموریت برای تبلیغ دارد اما در کعبه (مابین رکن و مقام) به شهادت میرسد. [4]
و نیز سفیانی، شخصی از معاندین است که به قصد مقابله با حضرت بر میخیزد و در سرزمینی به نام بیداء (در یمن) – به امر خدا – با لشگریانش به زمین فرو خواهند رفت.[5]
منابع:
[1] . مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 250- 251، چاپ اسلامیه.
[2] . محدث نوری، نجم الثاقب، ص 832، نشر جمکران.
[3] . ابن بابویه، کمال الدین، ج 2، ص 652.
[4] . مجلسی، بحار الانوار ، ج 52، ص 307، ح 81.
[5] . رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی، ص 524، نشر جمکران