پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

رسانه منجی - رجعت در ظهور

پاسخ:

«رجعت» را كه عبارت است از «بازگشت گروهى از مؤمنان خالص و طاغيان و كفار بسيار شرور بعد از ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در آستانه رستاخيز» [1] بايد از جمله امورى دانست كه اعتقاد بدان خاصه پيروان مكتب تشيع است و از جانب امامان بزرگوار شيعه (علیهم السلام)، تأكيدات فراوانى بر اعتقاد بدان وارد گرديده است؛ تا بدانجا كه در حديثى از امام جعفر صادق (علیه السلام)، عدم ايمان به آن، همسنگ و هموزن انكار ايشان قرار داده شده و كسانى را كه بدين موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دايره «امامت و ولايت»، معرفى فرموده‏اند:

«از ما نيست كسى كه ايمان به رجعت نداشته باشد...» [2]

بايد دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا براى ما آدميان - كه محصور در حصار ماديات هستيم - شگفت‏آور و عجيب به نظر مى‏رسد و به همين دليل گاهى در اين امر شک و ترديد مى‏نماييم و حتى زمانى هم پا را فراتر نهاده و به انكار آن مى‏پردازيم !ولى اگر عقل معادانديش را كه با حجابهاى هوى و هوس پوشيده نشده باشد، به كار گيريم و در اين امر كمى انديشه كنيم؛ خواهيم ديد كه بنا به چندين و چند دليل عقلانى، وقوع رجعت، جاى هيچ‏گونه استبعاد و شگفتى ندارد. همچنین اگر در آيات قرآن كريم، غور و بررسى نماييم؛ بدين نكته پى مى‏بريم كه در اين كتاب آسمانى، دهها آيه وجود دارد كه هر يک به نوعى اثبات كننده موضوع رجعت مى‏باشند و نه تنها آيات قرآن كريم كه احاديث و روايات بسيارى را در كتب معتبر حديثى مى‏توان مشاهده كرد كه بر وقوع رجعت تأكيد دارند.

اما همان طور كه از تعريف رجعت كه در صدر اين نوشتار ذكر شد، برمى‏آيد، رجعت يعنى اعتقاد به بازگشت «مؤمنان خالص» و «كفار و ظالمان خالص»، آنان‏كه در طول حيات دنيوى خود جزو رهبران و سردمداران ايمان و كفر محسوب مى‏شده‏اند و بدين ترتيب در مى‏يابيم كه امر رجعت تنها شامل عده‏اى از انسانها مى‏شود و نه همه آنها! همانطور كه در حديثى از امام جعفر صادق (علیه السلام)، مى‏خوانيم كه فرمود:

«رجعت عمومى نيست بلكه جنبه خصوصى دارد؛ تنها گروهى بازگشت مى‏كنند كه ايمان خالص يا شرك خالص دارند.» [3]

مطابق اين حديث شريف از جمله كسانى كه در هنگامه رجعت به اين عالم برمى‏گردند، كسانى هستند كه در ايمان، خالص و ناب بوده‏اند و به تعبير رساتر، امام مؤمنان و مولاى صالحان و مقتداى پرهيزگاران گرديده‏اند، كه يكى از آنها سالار شهيدان و سرور آزادگان حضرت ابا عبداللَّه‏الحسين (علیه السلام)، است، كه در برخى از آيات قرآن كريم و نيز تعداد كثيرى از روايات و احاديث به رجعت آن حضرت تصريح گرديده است و آن را امرى حتمى‏الوقوع دانسته‏اند، كه ذيلاً به دو نمونه از آيات قرآن كريم و تعدادى از روايات اسلامى كه در خصوص رجعت آن حضرت وارد شده است اشاره مى‏نماييم:

الف) رجعت امام حسين (علیه السلام) در قرآن كريم:

همانطور كه قبلاً گفتيم در قرآن كريم پيرامون مسئله رجعت و نيز رجعت حسين بن على (علیه السلام)، آيات فراوانى وجود دارد تا بدانجا كه گفته‏اند: «در قرآن 18 آيه صريح در باب رجعت است» [4] از جمله اين آيات، آيات ششم و هفتم از سوره مباركه نازعات مى‏باشد: «در آن روز كه زلزله‏هاى وحشتناک همه چيز را به لرزه درمى‏آورند و به دنبال آن حادثه دومين رخ مى‏دهد»

اين دو آيه شريفه اشاراتى دارند به حوادثى كه قبل از وقوع قيامت و رستاخيز روى مى‏دهند كه از جمله آنها زلزله‏اى وحشتناک است كه همه چيز را درهم ريخته و نظام جهان را دگرگون مى‏سازد.

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، در (تأويل) اين آيه شريفه فرموده‏اند:

«لرزاننده حسين بن على (علیه السلام)، و حادثه دومين، على بن ابيطالب (علیه السلام)، است. نخستين فردى كه (در رجعت) قبر او شكافته شده (و از آن بيرون مى‏آيد) و خاک را از سر مى‏زدايد، حسين بن على (علیه السلام) است.[5]

در اين زمينه بايد به آيه 6 از سوره مباركه اسراء نیز اشاره كرد، كه خداوند عزيز در اين آيه مى‏فرمايد:

«آنگاه شما را روبه‏روى آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهيم و به مال و فرزندان نيرومند، مدد بخشيم و عده جنگجويان شما را بسيار گردانيم. »

اين آيه شريفه نيز طبق روايتى كه از امام جعفر صادق (علیه السلام)، وارد گرديده، به موضوع رجعت امام حسين (علیه السلام)، اشاره دارد، چرا كه آن حضرت فرمود: اول كسى كه به دنيا برمى‏گردد؛ حضرت امام حسين (علیه السلام)، و اصحاب او و يزيد و اصحاب او خواهند بود. پس همه ايشان را بكشد مثل آنكه ايشان كشته‏اند. چنانچه حق تعالى فرموده است: «ثم رددنا لكم...» [6]

باز در روايت ديگرى امام صادق (علیه السلام)، در تأويل همين آيه می‌فرمايد: «... ثم رددنا لكم الكره عليهم» اشاره است به خروج امام حسين (علیه السلام)، با هفتاد نفر از اصحابش... و به مردم گويند كه اين حسين است كه بيرون آمده است تا مؤمنان شک در او نكنند و بدانند كه دجال و شيطان نيست و حضرت قائم در آن وقت در ميان ايشان باشد... »[7]

با توجه به دو آيه فوق‏الذكر اين نكته به دست مى‏آيد كه امر رجعت و نيز رجعت امام حسين (علیه السلام)، از نظر اين كتاب آسمانى، امرى شدنى خواهد بود و به همين دليل جاى شگفتى در آن وجود ندارد.

ب) رجعت امام حسين (علیه السلام)، در روايات:

يكى از منابع چهارگانه فقه اسلامى، حديث و سنت است و به همين خاطر براى اثبات بعضى از احكام، قواعد و اعتقادات دينى ناگزير از رجوع به احاديث و سنن منقول از پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله)، و ائمه اطهار (علیهم السلام)، هستيم، كه اين مطلب درباره «رجعت» نيز صادق است. يعنى براى پى بردن به كم و كيف رجعت، در كنار استدلال به قرآن كريم و عقل، بايد از احاديث و روايات نيز بهره گرفت.

بايد دانست درباره امر رجعت و حوادث پيرامون آن، روايات و احاديث فراوانى در كتب روایى و حديثى مضبوط است تا جايى كه «شيخ حر عاملى در كتاب الايقاظ من‏ الهجعه بالبرهان على الرجعه، 600 حديث [درباره رجعت] روايت كرده است.» [8] ولى از آنجا كه بحث ما پيرامون رجعت امام سوم (علیه السلام)، است، فقط به برخى از رواياتى كه در آنها به رجعت آن حضرت تصريح گرديده مى‏پردازيم.

روايت اول:

قطب راوندى و ديگران از جابر از امام محمد باقر (علیه السلام)، روايت كرده است كه حضرت امام حسين (علیه السلام)، در صحراى كربلا، پيش از شهادت فرمودند: «... اول كسى كه زمين شكافته مى‏شود و از زمين بيرون مى‏آيد من خواهم بود و بيرون آمدن من موافق مى‏افتد با بيرون آمدن اميرالمؤمنين و قيام قائم ما...» [9]

اين روايت كه علامه مجلسى نیز آن را در حق‏اليقين آورده است بر اين نكته تصريح مى‏فرمايد كه اولين رجعت كننده در هنگامه رجعت، امام حسين (علیه السلام)، است و در اين مورد، احاديث فراوانى نقل گرديده كه نمونه‏اى از آن را قبلاً و در شرح آيات سوره مباركه نازعات نيز ذكر كرديم.

روايت دوم:

...عياشى از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، روايت كرده است كه اول كسى كه به دنيا برمى‏گردد حضرت امام حسين (علیه السلام)، است و اصحاب او و يزيد و اصحاب او، پس همه ايشان را بكشد مثل آن كه ايشان را كشته‏اند.  [10]

در اين روايت علاوه بر آنچه قبلاً بدان اشاره نموديم يعنى اولويت امام حسين (علیه السلام)، در رجعت، به رجعت اصحاب آن حضرت و نيز مخالفان و دشمنان ايشان هم اشاره گرديده و همانطور كه ملاحظه مى‏شود تصريح گرديده كه در واقعه رجعت، گوئى صحنه حماسه آفرين عاشورا بار ديگر تكرار گرديده و مجدداً مقاتله‏اى بين آن حضرت و سپاه يزيد درمى‏گيرد كه سرانجام و عاقبت آن، پيروزى و غلبه سپاه امام (علیه السلام)، بر سپاه كفر است و در واقع انتقام فجايع حادثه عاشورا از يزيديان گرفته مى‏شود.

البته اين انتقام‏گيرى از ظالمان و ستمگران، تنها منحصر به واقعه عاشورا نبوده، بلكه مطابق روايتى كه از امام كاظم (علیه السلام)، وارد شده، در هنگامه رجعت بسيارى از مؤمنان از دشمنان خود، طلب حقوق پايمال شده خويش را مى‏نمايند و علاوه بر آن از عده‏اى از دشمنان خود، انتقام مى‏گيرند :

«...ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ايشان به سوى بدنها برمى‏گردند تا حق خود را از ايشان استيفاء كنند. هر كه ايشان را عذاب و شكنجه كرده باشد، انتقام از او بكشند و... » [11]

روايت سوم :

... از حضرت امام محمد باقر(علیه السلام)، روايت گرديده كه اول كسى كه در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسين (علیه السلام)، خواهد بود و آن مقدار پادشاهى خواهد كرد كه از پيرى، موهاى ابروهاى او بر روى ديده‏اش آويخته شود. [12]

مطابق اين روايت و روايات مشابه ديگر، در هنگامه رجعت براى برخى از ائمه (علیهم السلام)، دورانى است كه در طى آن در پهنه گيتى به حكمرانى پرداخته و حكومت مى‏نمايند، كه از جمله آنها امام حسين (علیه السلام)، است كه دوران حاكميت آن حضرت بسيار طولانى خواهد بود.

بايد دانست كه از اين روايت استفاده مى‏شود كه فاصله بين قيام حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رجعت تا وقوع رستاخيز و برپا شدن قيامت، فاصله‏اى طولانى خواهد بود كه در اين فاصله همانطور كه گفتيم عده‏اى از اولياى الهى حكومت مى‏كنند و دنيا، روزگارى سرشار از صلح و صفا را به خود خواهد ديد. دورانى كه نشانى از ظلم و ستم وجود ندارد و «نيكان به ديدن دولت ائمه (علیهم السلام) خوشحال شده و ديده‏هاى ايشان روشن مى‏گردد...»[13]

از آنچه گفتيم نتيجه گرفته مى‏شود كه اولاً امر رجعت، امرى حتمى الوقوع است و ثانياً اين امر منحصر به برخى از صلحا و اشقيا مى‏شود و نه همه آنها، كه از آن جمله‏اند، امام حسين (علیه السلام)، كه نخستين مراجعت كننده به دنيا است و پس از انتقام‏گيرى از پديدآورندگان فاجعه عاشورا و گستردن صلح و صفا و آرامش در عرصه گيتى، مدت بسيارى را به اداره امور عالم و حاكميت بر جهان بشريت مى‏پردازند.

 

 

 

پی‌نوشتها :

[1]. تفسير نمونه ج15، ص555.

[2]. علامه مجلسى، حق‏اليقين، ج2، ص2.

[3]. تفسير نمونه ج15، ص560.

[4]. حسين عماد زاده، منتقم حقيقى، ص481.

[5]. فضائل و سيره امام حسين (علیه السلام)، در كلام بزرگان، عباس عزيزى، ص69.

[6]. حق اليقين ج2، ص12

[7]. حق‏اليقين ج2، ص16

[8]. حسين عماد زاده، منتقم حقيقى، ص482.

[9]. علامه مجلسى، حق‏اليقين، ج2، ص7.

[10]. همان، صص12- 11.

[11]. همان، ص7.

[12]. همان

[13]. همان، ص10.

%ق ظ، %20 %473 %1394 ساعت %10:%آذر

برترین مطالب