پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

رسانه منجی - غیبت در روایات

پاسخ:

آری، مرحوم شيخ صدوق (رحمة الله عليه) به سندش از امام زين العابدين (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت، فرمودند:

«تمتد الغيبة بولي الله الثاني عشر من اوصياء رسول الله و الائمة بعده (عليهم السلام). يا ابا خالد ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته و المنتظرين لظهوره افضل من اهل كل زمان، لان الله تبارک و تعالي اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة …[1]

آن گاه غيبت به ولي خداي عزوجل دوازدهمين از اوصياي رسول خدا و امامان بعد از او امتداد مي‌يابد، اي ابا خالد، همانا اهل زمان غيبت او كه به امامتش قائلند و منتظر ظهور او مي‌باشند، افضل از اهل هر زمان هستند؛ زيرا خداوند تبارک و تعالي به آنها چنان عقل و فهم و معرفتي داده كه غيبت نزد آنان به منزله حضور و مشاهده است ...

 

 

پي‌نوشت:

[1]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 319؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 386.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %843 %1394 ساعت %19:%دی

پاسخ:

امام صادق (عليه السلام) در حديثي فرمودند: «الخامس من ولد السابع يغيب عنكم شخصه» [1] پنجمين از اولاد هفتمين، كسي است كه شخصش از شما غايب خواهد شد.

و نيز فرمودند: «اما والله ليغيبن عنكم مهديكم حتي يقول الجاهل منكم ما لله في آل محمد حاجة» [2] آگاه باشيد به خدا سوگند كه مهدي شما از بين شما غايب خواهد شد تا اينكه شخص جاهل از بین شما مي‌گويد: خداوند احتياجي به آل محمد ندارد ...

همچنین آن حضرت در حدیث دیگری در این باره، فرمودند: «ان الغيبة ستقع بالسادس من ولدي و هو الثاني عشر من الائمه الهداة بعد رسول الله (صلي الله عليه و آله) اولهم اميرالمومنين علي بن ابي طالب و آخرهم القائم بالحق بقية الله في الارض ...» [3]؛ ... همانا غيبت در ششمين از فرزندانم واقع خواهد شد و او دوازدهمين از امامان هدايت بعد از رسول خداست كه اول آنها اميرالمومنين علي بن ابي طالب و آخر آنها قائم به حق بقية الله در روي زمين است ...

و نيز فرمودند: «ان اللقائم غيبة قبل ان يقوم»[4]؛ همانا براي قائم غيبتي قبل از قيام است.

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 338؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 143، ح 4.

[2]. كمال الدين، ص 341؛ مجلسی، بحارالانوار، ص 145، ح 12.

[3]. مجلسی، بحارالانوار، ص 145، ح 13.

[4]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 342؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 146، ح 70.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %828 %1394 ساعت %18:%دی

پاسخ:

آری، امام كاظم (عليه السلام) فرمودند:

«اذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله في اديانكم لا يزيلنكم احد عنها، ا بني ! انه لابد لصاحب هذا الامر من غيبتة [1]؛ هنگامي كه پنجمين از اولاد هفتمين مفقود شد، پس خدا را خدا را در اديانتان، كسي شما را از آن جدا نكند، اي فرزندم! همانا به طور حتم براي صاحب اين امر غيبتي است ...»

يونس بن عبدالرحمن مي‌‌گويد: من بر موسي بن جعفر (عليه السلام) وارد شدم و عرض كردم: اي فرزند رسول خدا، آيا شما قائم به حق مي باشيد؟ فرمود: انا القائم بالحق و لكن القائم الذي يطهر الارض من اعداء الله عزوجل و يملاها عدلا كما ملئت جورا و ظلما هو الخامس من ولدي له غيبة يطول امدها خوفا علي نفسه ...[2]؛ من قائم به حقم، ولي قائمي كه زمين را از دشمنان خداوند عزوجل پاک كرده و آن را پر از عدالت خواهد نمود آن‌گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد همان پنجمين نفر از اولاد من است براي او غيبتي طولاني است زيرا بر جان او خطر است ....

و نيز در بيان قول خداوند متعال «و اسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة»[3] فرمود: النعمة الظاهرة الامام الظاهر و الباطنة الامام الغائب فقلت له: و يكون في الائمة من يغيب؟ قال: نعم، يغيب عن ابصار الناس شخصه و لا يغيب عن قلوب المومنين ذكره و هو الثاني عشر منا ...[4]؛ نعمت ظاهر، امام ظاهر و نعمت باطن، امام غايب است. راوي مي‌گويد: به حضرت عرض كردم: آيا در ميان ائمه، كسي غايب مي شود؟ فرمود: آري، شخصش از چشمان مردم غايب مي‌گردد ولي از قلوب مومنان غايب نمي‌گردد و او دوازدهمين از ما مي‌باشد ...

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 359 و 360؛ کلینی، كافي، ج 1، ص 336، ح 2.

[2]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 361؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 151، ح 6.

[3]. سوره لقمان، آيه 20.

[4]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 368؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 151، ح 2.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %804 %1394 ساعت %18:%دی

تاريخ انتظار و شکيبايي ما به آن ظلمي که در عاشورا بر ما رفته است بر مي‌گردد. به آن تيرها که از کمان قساوت برخاست و برگلوي مظلوميت نشست، به آن سم اسب‌هاي کفر که بدن‌هاي پاک را مشبک کرد، به آن جنايتي که دست و پاي مردانگي را بريد. از آن زمان تاکنون ما به آب حيات انتظار زنده‌ايم. انتظار ظهور منتقم خون حسين (علیه السلام) و همه مظلومان پهنه خاک. تاريخ استقامت ما، از آن زمان هم دورتر مي‌رود. از عاشورا مي‌گذرد و به بعثت پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مي‌رسد. او که در مقابل همه جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادي که جهان آن زمان را، پوشانده بود، وعده مي‌فرمود:

«کسي خواهد آمد که نامش نام من، کنيه اش کنيه من، لقبش، لقب من، دوازدهمين وصي من خواهد بود و جهان را از توحيد و عدل و داد پر خواهد کرد.»

اما تاريخ صبر و انتظار و بردباري ما را وسعتي است از هابيل تاکنون و تا برخاستن فرياد جبرئيل در زمين و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان (عجل اللع تعالی فرجه الشریف).

آري! در آن زمان، هستي حياط خواهد يافت؛ عشق پر و بال خواهد گشود و در رگ‌هاي خشکيده علم، خون تازه خواهد دويد. پشت هيولاهاي ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد شد. انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد کرد.

در جلد 13 کتاب « بحار الانوار » از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) اين گونه نقل گرديده است:

«سوگند به خدايي که مرا به نبوّت برگزيده، مردم از نور رهبري او در دوران غيبتش بهره مي‌گيرند؛ همانند بهره گرفتن از خورشيد به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها.»

اشعه نامرئي وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) به هنگامي که در پشت ابرهاي غيبت نهان است، داراي آثار گوناگون و متعددي است که به برخي از آنها اشاره مي‌شود

 

اميد بخشيدن به جامعه

 

در ميدان نبرد، تمام کوشش گروهي از رزمندگان فداکار اين است که پرچم حق را به اهتزاز در آورند چرا که برقرار بودن پرچم حق، موچب دلگرمي سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنان است. وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهي حتي اگر ساکت و خاموش باشد، خون گرم و پرحرارتي در عروق رزمندگان به حرکت مي‌درآورد. شيعه نيز طبق عقيده‌اي که به وجود امام زنده دارد هر چند او را در ميان خود نمي‌بيند، ولي خود را تنها نمي‌داند.

او همواره انتظار بازگشت آن يار سفر کرده را مي‌کشد؛ انتظاري سازنده و اثر بخش و حرکت آفرين. اثرات رواني اين طرز تفکر در زنده نگه داشتن اميد در جامعه و وادار ساختن افراد به خودسازي، کاملاً مشهود است.

 

پاسداري از دين خدا و آيين حق

 

هميشه بايد در ميان مسلمانان کسي باشد که مفاهيم و تعاليم اسلام را در شکل اصليش حفظ و براي آيندگان نگهداري کند و حفظ اين آيين اصيل، تنها به وسيله يک پيشواي معصوم در سطح جهاني امکان پذيراست؛ خواه اين پيشوا آشکار باشد يا پنهان. سينه امام و روح بلندش مخزن حفظ اسناد آيين الهي است تا دلايل الهي و نشانه‌هاي روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشي نگرايد.

 

تربيت گروه شايستگان

 

معني غيبت امام (علیه السلام) اين نيست که او به شکل يک روح نامرئي يا اشعه‌هاي ناپيدا در مي‌آيد، بلکه او از يک زندگي طبيعي برخوردار است و به طور ناشناخته در ميان همين انسان‌ها رفت و آمد دارد و دلهاي بسيار آماده را بر مي‌انگيزد و در اختيار مي‌گيرد و بيش از پيش آماده مي‌کند و مي‌سازد. افراد مستعد به تفاوت ميزان استعداد و شايستگي خود توفيق درک و سعادت رؤيت آن حضرت را پيدا مي‌کنند؛ براي نمونه مي‌توان به نام بزرگاني چون « محقق اردبيلي » و « سيد بحر العلوم » و... اشاره کرد.

 

نفوذ گسترده‌ معنوي

 

 وجود امام (علیه السلام) در پشت ابرهاي غيبت نيز اين اثر را دارد که از طريق اشعه‌ نيرومند و پر دامنه‌ شخصيت خود، دلهاي آماده را در نزديک و دور تحت تأثير جذبه مخصوص قرار داده و به تربيت و تکامل آنها مي‌پردازد و از آنها انسان‌هايي کامل‌تر مي‌سازد و ما قطب‌هاي مغناطيسي زمين را با چشم خود نمي‌بينيم ولي اثر آنها روي عقربه‌هاي قطب‌نما در درياها، راهنماي کشتي‌هاست. وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز در زمان غيبت با امواج جاذبه‌ معنوي خود افکار و جانهاي زيادي را که در دور يا نزديک قرار دارند هدايت مي‌کند و از سرگرداني رهايي مي‌بخشد.

 

ترسيم اهداف آفرينش

 

اين جهان و تمام مواهب آن از ديدگاه يک فرد خداپرست که با مفاهيمي چون علم و حکمت خداوند آشناست، براي صالحان و پاکان آفريده شده است. باغبان آفرينش جهان پهناور هستي به خاطر همين گروه که در رأس آن وجود مقدس امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است فيض و مواهب خود را هم چنان ادامه مي‌دهد. در حديثي آمده است :

«مردم از برکت وجود حجت و نماينده‌ي الهي روزي مي برند و به خاطر هستي او آسمان و زمين برپاست».

 

نظارت بر اعمال شيعيان

 

طبق اعتقاد عمومي شيعه که در روايات بسيار زيادي در منابع مذهبي آمده است، امام (علیه السلام) به طور مداوم در دوران غيبت مراقب حال پيروان خويش است و طبق يک الهام الهي از وضع اعمال آنها آگاه مي‌گردد و به تعبير روايت، همه هفته، برنامه‌ اعمال آنها به نظر او مي‌رسد و از چگونگي رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه مي‌گردد.

%ب ظ، %22 %785 %1394 ساعت %17:%دی

مرحوم شيخ صدوق (رحمة الله عليه) به سند خود از امام حسين (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت ضمن خبر دادن از غيبت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمود:

«في التاسع من ولدي سنة من يوسف و سنة من موسي بن عمران عليه السلام و هو قآئمنا اهل البيت يصلح الله تبارك و تعالي امره في ليلة واحدة [1]»

«در نهمين از فرزندانم سنتي از يوسف و سنتي از موسي بن عمران است و او قائم ما اهل بيت مي‌باشد كه خداوند تبارک و تعالي امر او را در يک شب اصلاح خواهد نمود

همچنین از امام حسين (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:

«قائم هذه الامة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة» [2]

«قائم اين امت همان نهمين از اولاد من است و او صاحب غيبت مي‌باشد ...».

و نيز فرمود: «... له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت علي الدين فيها آخرون ...» [3]

«... براي او غيبتي است كه اقوامي در آن مرتد شده و گروهي ديگر بر دين ثابت خواهند بود ...»

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. صدوق، كمال الدين، ص 316؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 2.

[2]. صدوق، كمال الدين، ص 317؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 3.

[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 4.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

 

%ب ظ، %20 %661 %1394 ساعت %14:%دی

پاسخ:

آري، در بسياري از روايات به اين موضوع اشاره شده است؛ به عنوان نمونه، ابن عباس در حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نقل مي‌كند كه آن حضرت، فرمود: «... و جعل من صلب الحسين ائمة يقومون باءمري و نحفظون وصيتي التاسع منهم قائم اهل بيتي و مهدي امتي اشبه الناس بي في شمائله و اقواله و افعاله . يظهر بعد غيبة طويلة و حيرة مضلة فيعلن امر الله و يظهر دين الله جل و عز ...» [1]

«و از صلب حسين، اماماني قرار داد كه به امر من قيام كرده و وصيت مرا حفظ خواهند نمود. نهمين از آنها قائم اهل بيت من و مهدي امت من است. او شبيه‌ترين مردم به من در شمايل و اقوال و افعال است. بعد از غيبتي طولاني و حيرتي گمراه كننده، ظهور خواهد كرد. آن گاه امر خدا را اعلان كرده و دين او را ظاهر خواهد نمود.»

امام علي (عليه السلام) نيز از رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، روايت كرده كه فرمود: «ثم يغيب عنهم امامهم ما شاءالله و يكون له غيبتان احداهما اطول من الاخري ...» [2]

«آن گاه امامشان از ميان آنها تا هر زمان كه خدا خواهد غايب خواهد شد. براي او دو غيبت مقرر شده كه يكي از آن دو از ديگري طولاني تر است ...»

جابر بن عبدالله انصاري نیز از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پرسيد: «و للقائم من ولدك غيبة؟ قال: اي و ربي. ثم قرء هذه الاية: و ليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الكافرين» [3] [4]

«آيا براي قائم از اولاد تو غيبت است؟

حضرت فرمود: آري به خدا سوگند

آن گاه اين آيه را قرائت نمود: و ليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الكافرين.»

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. ابن بابویه، كمال الدين و تمام النعمة، ص256؛ مجلسی، بحارالانوار، ج36، ص227، ح3.

[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج52 ،ص380.

[3]. سوره آل عمران، آيه141.

[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص73 ،ح18؛ ابن بابویه، كمال الدين و تمام النعمة، ص287.

منبع:

موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ق ظ، %17 %337 %1394 ساعت %07:%آذر

پاسخ:

عبدالعظيم حسني مي‌گويد:

من بر آقايم محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب (عليه السلام)، وارد شدم به قصد اينكه از او درباره قائم سؤال كنم كه آيا او مهدي است يا ديگري، حضرت ابتدائا فرمود: «... يا اباالقاسم! ان القائم منا هو المهدي الذي يجب ان ينتظر في غيبته و يطاع في ظهوره و هو الثالث من ولدي ...» [1]

«اي اباالقاسم! همانا قائم از ما همان مهدي است كه واجب است در غيبتش انتظار او را كشيده و هنگام ظهورش از او اطاعت شود و او سومين از اولاد من است ...».

صقر بن ابي دلف مي‌گويد:

به امام جواد (عليه السلام) عرض كردم: چرا قائم را منتظر خوانند؟

آن حضرت فرمود: «زيرا براي او غيبتي است كه روزهايش زياد و مدتش طولاني خواهد بود. مخلصين در انتظار خروج او به سر خواهند برد، و شک كنندگان او را انكار خواهند كرد ...». [2]

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 377؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 156، ح1.

[2]. ابن بابویه، كمال الدين، ص 378؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص30 ،ح 4.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %16 %819 %1394 ساعت %18:%آذر

پاسخ:

آری، مرحوم صدوق (رحمة الله عليه) به سندش از ابي هاشم داوود بن قاسم جعفري نقل مي‌كند كه از امام ابوالحسن الهادی (علیه السلام)، شنيدم كه ميفرمود: «... و من بعدي الحسن ابني فكيف للناس بالخلف من بعده؟ قال: فقلت: و كيف ذاك يا مولاي؟! قال: لانه لا يري شخصه و لا يحل ذكره باسمه ...» [1]

جانشين بعد از من فرزندم حسن است، پس چگونه است شما را به خلف بعد از خلف؟

عرض كردم: خداوند مرا فدايت گرداند، چگونه؟

حضرت فرمود: زيرا شخصش ديده نمي‌شود و حلال نيست كه نامش برده شود ...».

 

پي‌نوشت:

[1]. كمال الدين، ص 379 و 380؛ اعلام الوري، ص 437 و 438.

منبع: موعود شناسي وپاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %15 %620 %1394 ساعت %13:%آبان

برترین مطالب