پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

ماجرای مهدی قحطانی و ادعای مهدویتش

%ب ظ، %08 %770 %1395 ساعت %17:%فروردين

یکی از مدعیان دروغین مهدویت، شخصی به نام مهدی قحطانی است.

«المهدی القحطانی»؛ محمد بن عبدالله قحطانی، در روز اول محرّم سال ۱۴۰۰ قمری، برابر با نوامبر ۱۹۷۹ م. خروج کرد. او به همراه جهیمان ـ متّحد وی ـ مسجدالحرام را به اشغال خود درآورد.

جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی، مدت ۱۸ سال به عنوان کارمند در گارد ملی عربستان سعودی خدمت می‌کرد. او در دانشگاه اسلامی مکه مکرمه در رشته معارف دینی تحصیل کرده بود و پس از آن به دانشگاه اسلامی مدینه منوره رفت. جهیمان در مدینه با «محمد بن عبدالله القحطانی» که از شاگردان «عبدالعزیز بن باز» ـ مفتی بزرگ عربستان ـ بود دیدار کرد.

اندکی بعد روابط میان آن‌ دو بسیار عمیق و صمیمی شد؛ به ویژه که آنها در بسیاری از دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های تندروانه بسیار نزدیک به هم بودند. آن دو، حکومت و حتی افراد جامعه را نیز تکفیر می‌کردند و بسیار خشک مغز بودند. همین امر نیز باعث انزوای آنها از جامعه و رد کردن مظاهر مدنیّت و شهرنشینی از قبیل رادیو، تلویزیون و نشریات شد.

محمد القحطانی با خواهر جهیمان العتیبی ازدواج کرد و همین باعث نزدیکی بیشتر آنها به هم گردید. جهیمان و دامادش مخفیانه شروع به گسترش افکار و عقاید تندروانه خود در سطحی محدود در برخی مساجد کوچک مدینه منوره کردند. این افکار و عقاید مورد قبول برخی قرار گرفت و بازتاب مثبتی در میان آنها داشت. گروهی که جهیمان آن را بنیانگذاری کرده بود، کم کم گسترش یافت تا اینکه شمار اعضای آنها به هزاران نفر رسید.

جهیمان و گروهش از هیچ تلاشی برای مخالفت و دشمنی با مقامات حاکم و مسئولان فروگذار نکردند زیرا از دیدگاه آنان، نظام حاکم بر اساس ‌دین خداوند، حکم نمی‌کرد و این امر در نامه‌هایی که خود او یا برخی از پیروانش به رشتة نگارش در آورده‌اند بسیار روشن است. در این نامه‌ها تفکرات و دیدگاه‌های این گروه در مورد حکومت و خلافت بیان شده است.

پیروان جهیمان اعتقاد دارند که جامعه، باید مظاهر تمدن جدید و شهرنشینی را رها و به دور از آن زندگی کند، زیرا فساد و رذایل اخلاقی در جامعه گسترش یافته و جامعه از راه مستقیم و راه درست دور شده است. این از یک سو و از سوی دیگر، آنها بر این عقیده‌اند که مسلمانان نباید به حکومت‌هایی که بر اساس دین خداوند حکم نکرده و نواهی خداوند را نهی نمی‌کنند، وابستگی داشته باشند یا آن را تأیید کنند.

ادعای مهدویت

در اواخر سال ۱۳۹۹ ق. قحطانی به جهیمان گفت که او در خواب دیده است که مهدی منتظر موعود است و شبه جزیره عربستان و تمام جهان را از چنگال ستمگران آزاد می‌کند.

در این زمان، کم کم با نزدیک شدن قرن هجری جدید، اجزای معادله در ذهن و فکر جهیمان و دامادش محمد بن عبدالله در حال شکل گرفتن بود. این معادله تنها بیت الله الحرام را کم داشت تا این موعود مدّعی به آن پناه ببرد و البته این بخش نیز بعدها تکمیل شد.

اشغال مسجدالحرام

با دمیدن پگاه اول محرم سال ۱۴۰۰ ق. جهیمان به همراه گروه تابع خود وارد مسجد الحرام شدند تا نماز صبح را برگزار نمایند. آنها ظاهراً در آن حال جنازه‌هایی را با خود حمل می‌کردند و با آن صحنه‌سازی‌ها، نگهبانان مسجدالحرام را که گمان می‌کردند این گروه جنازه‌هایی با خود حمل می‌کنند و می‌خواهند پس از نماز صبح، نماز میت را آنجا بخوانند، فریب دادند. اما حقیقت این بود که آن تابوت‌ها چیزی جز اسلحه و فشنگ نبود. اندکی پس از نماز صبح، جهیمان و دامادش در برابر نمازگزاران حاضر در مسجدالحرام برخاستند و خبر ظهور مهدی موعود [دروغین] و گریختن او از دست دشمنان خداوند و پناه بردن او به مسجدالحرام را دادند.

جهیمان در آن روز یعنی آغاز قرن جدید هجری، دامادش، محمد بن عبدالله قحطانی، را به عنوان مهدی موعود و منتظر و تجدید کننده دین اسلام معرفی کرد!…

جهیمان و پیروانش با آن مهدی خیالی بیعت کردند و از تمام نمازگزاران خواستند تا با او بیعت کنند. او درهای مسجدالحرام را بست و در همان زمان نامه‌هایی را که جهیمان قبلاً آنها را در عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نوشته بود، توزیع کردند. جهیمان و افراد گروهش تمام کسانی را که داخل حرم بودند، به زور در آنجا نگه داشتند و به آنها اجازه خروج ندادند. آنها مردم را که زنان و کودکان نیز در میان آنها بودند، به مدت سه روز در آنجا نگه داشتند. پس از آن جهیمان، زنان و کودکان را آزاد کرد و تعداد قابل توجهی از مردان داخل مسجد باقی ماندند.

حکومت عربستان از همان لحظات نخستین تلاش می‌کرد این مشکل را بدون اعمال خشونت و از طریق گفتگو حل کند و جهیمان تسلیم شود و از حرم بیرون آید و گروگان‌ها را آزاد کند، اما او نپذیرفت.

به این ترتیب برگزاری نماز و مراسم عبادی دیگر در مسجدالحرام تعطیل شد و نیروهای حکومتی و افراد طرفدار جهیمان و محمد بن عبدالله شروع به تیراندازی به سوی هم کردند. جنگ سختی در گرفت و مسجدالحرام در طیّ این حوادث، آسیب زیادی دید. هنگامی که کاسه صبر حکومت عربستان لبریز شد، نیروهای خود را با پشتیبانی کماندوها و نیروهای ویژه، در یک عملیات گسترده وارد کار کرد. این نیروها از تجهیزات و سلاح‌های بسیار پیشرفته‌ای برخوردار بودند که جهیمان و پیروانش با آن آشنایی نداشتند. شمار زیادی از پیروان جهیمان کشته شدند و در این میان داماد جهیمان، محمد بن عبدالله نیز که آنها ادعا می‌کردند مهدی موعود است، کشته شد. با کشته شدن محمدبن عبدالله، ضربه سختی به پیروان جهیمان وارد آمد. آنها گمان می‌کردند او نمی‌میرد و به همین دلیل پس از کشته شدن او، دچار تزلزل شدند. در پی آن، جهیمان و بقیه پیروانش که زنده مانده بودند، تسلیم شدند. پس از مدت کوتاهی، دادگاه حکم اعدام ۶۱ نفر از اعضای این گروه را صادر کرد و جهیمان نیز جزو محکومان به اعدام بود و این گونه داستان اشغال مسجدالحرام و ادعای مهدویت در عربستان پایان یافت.

برگرفته از سایت :المهدویة

برترین مطالب