يكي از مسائل مربوط به تربيت در بحث انتظار، اين است كه «چه كسي را ميخواهيم تربيت كنيم؟» در كار تربيتي و آموزشي ـ كه آموزش ابزاري است براي كار تربيت ـ پيوسته صحبت از اهداف ميشود و امروزه هدفهاي رفتاري بيشتر مورد توجه است. اين كه مشخص شود چه رفتاري مورد انتظار است كه در نهايت فرد به آن برسد. اگر بخواهيم دانستن را كه يك امر پنهاني است به رفتار كه امري آشكار است تبديل كنيم، بايد فعلش را طوري ادا كنيم كه آن فعل با گفتن يا نوشتن، قابل مشاهده باشد؛ هر چند اين تبديل اهداف رفتاري گام خوبي است و در جهت اين كه در تربيت و در آموزش به كجا ميرسيم و به چه سمتي قدم بر ميداريم، بسيار مؤثر و سازنده است؛ ولي در عين حال انتقادهاي بسيار بزرگي به آن وارد است. و آن اين كه در تعريف رفتاري افراد نميتوان بسياري از ابعاد شخصيتيشان را در قالب ريخت؛ بنابراين حد ميانهاي را بايد در نظر گرفت؛ يعني بايد از يك طرف اهداف كلي را در نظر گرفت و از طرف ديگر اهداف رفتاري را، تا آن اهداف رفتاري در حقيقت به ما نشان بدهد كه به كجا ميخواهد برسد و به كجا بايد برسد.
ما، در تربيت نسل منتظر، هر دو مقوله را احتياج داريم تا ويژگيهاي شخصيتي شخص منتظر را بيان كنيم.
وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) در نفس امر، در واقعيت خودش و در تكوين عالم جايگاهي دارد كه اگر كسي منتظر او باشد يا نباشد، خود او وجود مستقلي براي عالم دارد و آن وجود خليفةاللهي خداوند در عالم است؛ بقيةاللّه روي زمين است؛ امان اهل زمين است. خداوند، زمين را به وسيله او پر از عدل و داد ميكند.
حال ما انسانها نسبت به او چه موضع و موقعيتي بايد داشته باشيم. در حقيقت انتظار از آن ماست؛ او منتظَر است، ما منتظِريم.
مفهوم انتظار
انتظار به معناي تربيتي يعني چه؟ و چه ويژگيهايي دارد و چگونه ميبايد تحقق پيدا كند؟
انتظار يك صفت و ويژگي است كه بايد در خودمان بپرورانيم و تجربه كنيم و مورد بحث قرار دهيم. در حقيقت انتظار، يك هديه الهي است براي ما انسانها؛ يعني خداوند به بعضي از انسانها اين توفيق را عنايت كرده كه آگاه باشند كه امامي در پس پرده غيبت است و آگاه باشند كه بايد منتظر او باشند و خود اين مسئله، اولين صفت انسان منتظر را ميسازد.
ويژگيهاي انسان منتظر
1- انديشيدن به آينده
يكي از ويژگيهاي انسان منتظر اين است كه به واقعهاي كه در آينده اتفاق خواهد افتاد، ايمان دارد. اين موضوع را اگر شما با اين رويكرد ملاحظه كنيد كه اگر در وجود انسان اين قابليت بود كه بتواند وقايع آينده را پيشبيني كند، چه ميشد. يا مثلاً در آمريكا اگر عدهاي ميدانستند چنين اتفاقي خواهد افتاد، خودشان را آماده اين اتفاق ميكردند.[1] خداوند دو هديه بزرگ به ما كرامت فرموده است: نخست اين كه قيامت را وعده داده است و ديگر اينكه ظهور موعود را مطرح كرده است. آيندهاي را به نام عصر ظهور پيشبيني كنيم كه در آن، شيعيان منتظر دوازدهمين حجت الهي، حضرت مهدياند. بنابراين يكي از ويژگيهاي تربيتي انسان منتظر اين است كه به آيندهاي با وقايع و ويژگيهاي خاص ميانديشد.
2- آمادگي
دومين ويژگي انسان منتظر، آمادگي است؛ يعني نسل منتظر، كودك و نوجوان و جوان ما بايد بداند كه در عصر ظهور چه كاره است و داراي چه نقشي است. انسان منتظر بايد آمادگي كارگزاري حكومت جهاني را داشته باشد. امام زمان (علیه السلام) به نيرو و آدمي نياز دارد كه بتواند با پديدهها و شرايط مواجه شود. اين امر كه افراد، در دوران غيبت قابليتها و تخصصهاي خودشان را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد.
3- اميد به آينده جهان
يكي ديگر از ويژگيهاي نسل منتظر، اميدواري و نگرش مثبت به آينده جهان است. اگر ما خودمان را در اين شرايط ببينيم، تصور كنيم كه منتظر دادگستر و عدلگستر جهان هستيم، در راستاي اين اهداف تلاش خواهيم كرد. ادياني كه موعودگرا نيستند، يك نگرش كاملاً منفي و يأسآور نسبت به جهان دارند. اگر اميد به آينده نباشد، انسان دچار افسردگي خواهد شد. اگر به آينده جهاني بينديشيم كه به حکمرانان ظالم اداره ميشود، احساس نااميدي و خطر خواهيم كرد و سرنوشت جهان را بسيار تأسفآور و نگران كننده خواهيم ديد.
4- جهاني شدن
چهارمين ويژگي كه براي نسل منتظر ميتوان در نظر گرفت؛ اين است كه انسان از خويشتن و از خودش بيرون بيايد و جهاني شود. اصلاً يكي از ويژگيهاي انتظار اين است كه انسانها را از درون خودشان بيرون بياورد تا از پرداختن به مسائل جزئي زندگي خودشان دوري كنند. خود محوري براي جامعه بسيار خطرناک است. كسي كه درخت را از خيابان ميكند و در منزل خويش ميكارد، انديشه اين آدم در حقيقت، از خودش و خانه خودش فراتر نميرود. و خود محوري يعني اين كه خود را در حد خودش و خانه خودش ببيند. هر چيزي، در خانه او معنا دارد؛ در درون خانه او ارزش دارد؛ فراتر از خانه خودش نميانديشد؛ به شهر نميانديشد؛ به كشور نميانديشد؛ انگار فقط همين نسل است و بس.
انتظار، انسان را از خانه خود بيرون ميآورد و جهاني ميكند. اصلاً ما ميخواهيم نسل منتظر را تربيت كنيم؛ نه فقط يك شهروند. اگر بخواهيم يك نوجوان را تربيت كنيم بايد بتوانيم او را با انتظار و مفهوم آن آشنا كنيم. بايد به او بفهمانيم كه تو براي خودت و در چارچوبه خودت زندگي نميكني؛ بايد به جهان بينديشي، به حكومتي كه بر جهان حاكم است.
خوشبختانه در رگههايي كه با عنايت خود امام (علیه السلام) در وجود جوانان، بهوجود آمده، كاملاً ديده ميشود كه مثلاً دانشجوي مهندسي اينگونه ميانديشد كه من بايد پاسخگوي امام زمانم باشم؛ امامي كه حكومت جهاني برقرار خواهد كرد. حال اگر ايشان را درک كردم كه به مقصود رسيدهام؛ در غير اينصورت نيز باز پاسخگوي او هستم و براي تحقق حكومتش تلاش كردهام. او از عمل و حاصل عمل ما آگاه است.
و از آن طرف، متأسفانه در دستگاهها و ادارات ما برخي از افراد، گويا با همين رئيس كه بالاي سرشان است مواجهند؛ مثلاً ميگويند، آقا تا وقتي در اين اداره وضعيت اينگونه است، من مانند شمعك كار ميكنم؛ يعني شعلهور نميشوم. اين حرف در حقيقت حرف آدمي است كه گويي رئيس او همين كسي است كه بالاي سرش است. نسل منتظر نبايد اينگونه باشد. او بايد پاسخگوي امام زمانش باشد؛ يعني هر كس كه منتظر است: كارمند، دانشجو، طلبه، پزشک و... بايد امام زمان (علیه السلام) را بالاي سرش ببيند، نه رئيس و وزير و رئيسجمهور و... را.
علاوه بر مسئله پيش گفته، مسئله نياز به وليّ و مرشد است. كسي كه به او عشق بورزيم و او را از صميم دل دوست بداريم و به گونهاي عمل كنيم كه گويي ذرّه ذرّه عمل ما با هدايت او انجام ميگيرد.
5- زيستن با ياد او
ما بايد اين آرزو را داشته باشيم كه اگر توفيق زيارت ايشان حاصل شد، چگونه زيستن و چگونه مردن را از او بپرسيم. نسل منتظر بايد منتظر لحظهاي باشد كه وقتي امامش را ميبيند، صراط مستقيم را با تمام اجزاي آن از امام بخواهد؛ منتها اين كار احتياج به آمادگي دارد. «... فزت و ربّ الكعبة...»[2] جملهاي نبود كه علي (علیه السلام) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسيده باشد؛ امام سراسر عمرشان با اين جمله زيسته بودند و منتظر اين لحظه بودند؛ لحظه رهايي از دنياي تنگ و تاريك به سوي جوار الهي.
ما بايد به نسل منتظر بياموزيم، از امامي كه در پس پرده غيبت است چگونه استفاده كند. نوجوانان ما بايد لحظه به لحظه از امام زمان (علیه السلام) بهره بگيرند. من در تمامي مراحل درس و زندگيام هرگاه توكل به خدا كردم و پشت سرش «يا مهدي أدركني»[3] گفتم؛ يعني از او هم به عنوان وليّ و امامم كمك خواستم، راههايي را در مقابلم باز كرد. هر نعمتي كه نصيب همه ما و بنده شده، از بركت ياري طلبيدن از امام زمان(علیه السلام) است. اين را من به نوجوانان و جوانان منتقل ميكنم. لحظهاي نباشد كه از ياد امامشان غافل باشند. اينها نكاتي است كه ما بايد كودكان و نوجوانان و كودكان و فرزندانمان يادآوري كنيم كه همين الان از امام كمك بخواهند و او كمک ميكند و كمكش را در درازمدت خواهند ديد، نه اين كه بگوييم امروز كه كمك بخواهند، فردا ياري ميبينند.
بنابراين، يكي از ويژگيهاي نسل منتظر اين است كه در همه اعمالش توجه به امام زمان (علیه السلام) دارد؛ ازدواج، تحصيل، غذا خوردن و...
اگر بخواهيم نسل امروز را تربيت كنيم، بايد هدفهاي رفتاري و تربيتي ما اين ويژگيها را داشته باشد.
روشهاي تربيت نسل منتظر
بحث بر سر اين است كه روش تربيتي ما چگونه باشد؟ چه روشهايي ميتواند فرد را به اينجا برساند؟
1- فضاسازي
اولين و مهمترين نكته كه بايد تحقق پيدا كند، اين است كه فرد از اطرافيانش ياد بگيرد كه وجود امام زمان (علیه السلام) مسئلهاي جدي است؛ شوخيبردار نيست و سستي و سهلانگاري در آن راه ندارد. از نظر من، تربيت يعني فضاسازي.
ما در تربيت نميتوانيم آدمها را تک به تک تربيت كنيم؛ اگر تربيت صحيح خواسته باشيم، بايد فضا ايجاد كنيم. افراد وقتي در فضاي خاصي قرار بگيرند، مطابق آن فضا حركت خواهند كرد.
خيلي از چيزها احتياج به ارائه كار مستقيم ندارد. يكي از دوستان پاكستاني را دعوت كرديم براي وليمه حج؛ ايشان گفتند: غذاهاي شما خيلي بدمزه است؛ يعني غذاهاي شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به اين موضوع فكر ميكردم كه چطور شده ما به چنين غذاهايي عادت كردهايم و پاكستانيها و هنديها به آن غذاهاي تند عادت كردهاند. اين سؤالي است كه خيلي از روانشناسان پرسيدهاند.
اينها يك تعليم و تربيت پنهان است كه از طريق فضاهايي كه ايجاد ميشود، شكل ميگيرد. بعضي پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچههايشان مشكل دارند. هر چه آنان را امر به اين كار ميكنند، آنان سر باز ميزنند. مشكل اينجاست كه آنان ميخواهند بچه را به طور مستقيم وادار به درس خواندن كنند. يكي از راهها اين است كه حالت خانه را مثل كتابخانه كنند؛ كاري كه خود بنده سالها است كه در زندگي انجام ميدهم. ساعت شش بعد ازظهر، ناگهان چهره خانه عوض ميشود و هيچكس بلند حرف نميزند. تلويزيون و راديو خاموش است و هر كس گوشهاي مينشيند و كتاب ميخواند و هر كس وارد شود، گويي فضا به او ميگويد كه آقا كتاب دستت بگير و برو وبنشين بخوان. تنهاكاري كه در اينجا انجام ميدهم، مديريت است. به احدي نميگويم بخوان. اگر كاري خلاف خواندن انجام دهد، به او ميگويم ساكت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نيست و... اين فضا واقعا بچه را مجبور به درس خواندن ميكند. در تربيت، فضا سازي مهمتر از كار مستقيم فردي است. فضاها با انسان صحبت ميكنند.
در مسئله تربيت نسل منتظر نيز اين نكته بسيار مهم است؛ بسيار مهمتر از پيامهاي مستقيمي است كه ميخواهيم به افراد بدهيم. يكي از فاكتورهاي مهم در فضاسازي اين است كه وجود مبارك حضرت را جدي بگيريم و كوچكترين شوخي و سهلانگاري به اين موضوع وارد نكنيم؛ مانند مسئله قرائت قرآن. دستور الهي به ما ميگويم: «و إذا قريء القرآن فاستمعوا له...»[4] هنگامي كه قرآن خوانده ميشود، به آن گوش فرا دهيد...
2- گوشزد كردن اهميت مسأله
شوخي و خنده جزء زندگي ما است؛ حتي در مسائل ديني نيز بعضي موقع شوخي ميكنيم. در بعضي چيزها به هيچوجه نبايد شوخي كرد؛ از جمله قرآن و قيامت. نام قيامت كه بيايد، بايد اشك جاري شود . مسئله قيامت طوري در قرآن بيان ميشود كه هيچ جاي شوخي نميگذارد. در مورد قيامت نبايد شوخي كرد. اگر بخواهيم نسل منتظر بار بياوريم، با بعضي چيزها نبايد شوخي كنيم. با نام امام زمان (علیه السلام) نميتوان شوخي كرد.
اگر بخواهيم نسل منتظر تربيت كنيم، بايد با شنيدن نام ولي عصر (علیه السلام) حالمان دگرگون و چهرهمان متغير شود. اين تغيير چهره تأثير خودش را ميگذارد. اگر بچهاي گوشه چشم تر ما را ببيند، از هزاران آموزش مستقيم بهتر است. آن بچه ميبيند و در اعماق وجودش اثر ميگذارد. نشان دهيم كه ما درباره يک انسان مهم و بزرگ حرف ميزنيم كه سر سوزني سهلانگاري در او وارد نميشود. نام امام زمان (علیه السلام) كه ميآيد برميخيزيم و دست روي سر ميگذاريم. اين كاري بوده كه امام رضا (علیه السلام) قبل از تولد امام زمان (علیه السلام) انجام ميداده؛ اين تكريمها در عمل بايد نشان داده شود و مهمترين تربيت نسل منتظر اين است كه نشان دهيم سخن از شخص بسيار مهمي است.
3- انتقال معارف مهدوي
سخن از تعليم معارف مهدوي است. خيلي چيزها بايد به كودكانمان بياموزيم. يكي از آنها احاديثي است كه در مورد حضرت است. انتقال اينها به كودكان بسيار كارساز است. من بهطور تجربي اين مسئله را درک كردهام. در دوران كودكي من، شخصي بود كه هيأت تشكيل داده بود و بچههاي كوچكتر را دعوت ميكرد. هر وقت ميرسيديم ميگفت، حديث نماز را بخوانيد. همه ما دستهجمعي ميخوانديم: «من ترك الصلوة متعمدا فقد كفر...»[5] و خودش ترجمه ميكرد: «هر كس نماز را عمدا ترك كند كافر است». گويا از آن زمان، از آن جلسه، من همين جمله يادم ميآيد. چقدر در دوران جواني و نوجواني، به فريادم رسيد؛ آنگاه كه با غرايز، شبهات و مسائل گوناگون مواجه ميشدم. لازم است اين فرازها را براي بچهها توضيح دهيم. برخي چيزها را گزيده انتخاب كنيم تا بچهها تكرار كنند و حفظ كنند اينها نگهدارنده آنهاست.
4- کثرت یاد امام زمان (علیه السلام(
يكي ديگر از كارهايي كه بايد در مورد روشهاي تربيتي تأكيد كنم، انجام آداب خاص و يادكردن فراوان از امام است. ذكر امام و نام امام بايد در زندگي ما فراوان باشد من يكي از چيزهايي كه امروزه ديدم و بسيار مؤثر است، ختم قرآن است كه با برنامهريزيهاي مدون و منظم، هر كس يک حزب يا جزء يا سورهاي از قرآن را براي قرائت قبول ميكند و موظف است هر روز آن را انجام دهد. اين ختم قرآن را براي امام زمان (علیه السلام) انجام ميدهند؛ يعني هر روز يک ختم قرآن صورت ميگيرد. اين نعمت بزرگي است كه شامل حال آنان ميشود.
5- ايجاد شرايط خاص
نكته ديگر اينكه اين چراغانيها، روي كودكان تأثير بسيار سازندهاي دارد. شيريني دادن، عيدي دادن و... كه متأسفانه كم ميبينيم كه روز تولد حضرت مهدي به كسي عيدي بدهند. اين كارها در ذهن بچههاي كوچک تأثير ميگذارد و بادوام است. بايد در اين روزها شرايط خاص براي كودكان فراهم كرد؛ مثلاً اگر به غذايي علاقهمندند آن شب آن غذا را درست كنيم. لباس نو پوشيدن خاطره خاصي دارد.
پينوشت:
[1]. منظور، وقايع بيستم شهريور 1380 ه.ش (يازدهم سپتامبر در آمريكا) است.
[2]. بحارالانوار، ج 41، ص 2: «به خداي كعبه رستگار شدم.»
[3]. وسائل الشيعه، ج 9، ص 184
. [4]اعراف ـ 204
. [5]بحارالانوار، ج30، ص673
نويسنده: علياصغر احمدي