پاسخ:
در پاسخ به این پرسش، میگوییم
اولا، غيبت امام به جهتي از ناحيه ما مي باشد ، لذا در ظهور او نيز عملكرد ما دخيل است.
ثانیا، در عصر غيبت هرگز حدود الهي و تنفيذ احكام و دعوت به حق و جهاد با دشمنان تعطيل نميگردد، بلكه بنا بر توكيل عام از جانب امام زمان (عليه السلام)، اين امور به فقها واگذار شده است.
ثالثا، برخی از علما معتقدند، امام گر چه غايب است ولي نسبت به احكام كلي جنبه نظارتي داشته و حافظ مجموعه شريعت است و لذا در صورتي كه اجماعي بر خلاف حق تشكيل شود، دخالت كرده و القاي خلاف مينمايد.
رابعا، وجود امام، واسطه فيض الهي و علت غايي خلقت است و بدون او زمين مضطرب خواهد شد و لذا او واسطه تكوين نيز ميباشد.
خامسا، امام گر چه از انظار عموم مردم غايب است ولي نسبت به نفوس قابلیت هدايت باطني دارد، او هر نفسي را كه قابل هدايت ببيند از راه باطن به حق و حقيقت رهنمون خواهد ساخت.
منبع:
موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
منتظر واقعي، يک ديندار حقيقي است؛ يعني، علاوه بر انجام دادن واجبات و ترک گناهان به اين فكر است كه وظيفه ديني او در زمان غيبت علاوه بر انجام دادن واجبات چيست؟
امامان معصوم از ما خواستهاند معرفت و شناخت صحيح از امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را داشته باشيم و براي ظهور آن بزرگوار دعا كنيم و به ديگران بگوييم كه هم به دستورات دين عمل كنند و هم براي ظهور دعا كنند. با يكديگر برخورد خوب داشته باشيم و به يكديگر كمک كنيم و ...
دوست گرانقدر دين داري نه تنها كافي است بلكه همه چيز است. شما چه گزينهاي را سراغ داريد كه از حيطه دين و دينداري بيرون باشد؟
هر گاه گفته مي شود دين دار حقيقي، يعني فردي كه به تمام موازين شرع مقدس معتقد بوده و به آن عامل است و به تمام معنا در تمام ابعاد منتظر است.
پاسخ:
رضايت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان رضايت خدا است؛ بنابراين اگر ما خداوند را از خود راضي و خشنود ساختيم قطعا امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز از ما راضي و خشنود خواهد شد. در اين زمينه به سه وظيفه مهم اشاره ميشود:
الف. انجام دادن اوامر الهي كه شامل عمل به واجبات و ترك محرمات مي شود.
يک شيعه واقعي بايد مطيع امر خدا بوده و به وظايف ديني و شرعي خود عمل كند و به آن اهتمام جدي داشته باشد. در اينجا نماز جايگاه ويژهاي در ميان اعمال و وظايف ديني دارد.
ب. خدمت به مردم صادقانه و در راستاي رضايت خداوند؛ يعني، تا آنجا كه ممكن است انسان بايد با رعايت موازين شرعي به ديگران كمک كند.
ج. زمينه سازي براي ظهور؛ بدین معنا، كه يكي از شرايط تحقق امر ظهور آن است كه مردم آمادگي پذيرش را داشته و واقعا خواستار ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشند. از اين رو يكي از وظايف مهم دوستداران امام و منتظران واقعي اين است كه در امر زمينه سازي شركت كنند و در حد توان، هم خود با حضرت آشنا شوند و هم ديگران را آشنا سازند تا جهان براي ظهور آماده شود.
خود حضرت در نامهاي به شيخ مفيد نوشته است: «اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را بر اطاعتش موفق بدارد ـ در وفاي به عهدي كه بسته بودند (پيروي از امام) اجتماع كنند، هر آينه ديدار ما به تاخير نمي افتد».
منبع:
مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص176.
پاسخ:
رضايت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان رضايت خدا است؛ بنابراين اگر ما خداوند را از خود راضي و خشنود ساختيم قطعا امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز از ما راضي و خشنود خواهد شد. در اين زمينه به سه وظيفه مهم اشاره ميشود:
الف. انجام دادن اوامر الهي كه شامل عمل به واجبات و ترك محرمات مي شود.
يک شيعه واقعي بايد مطيع امر خدا بوده و به وظايف ديني و شرعي خود عمل كند و به آن اهتمام جدي داشته باشد. در اينجا نماز جايگاه ويژهاي در ميان اعمال و وظايف ديني دارد.
ب. خدمت به مردم صادقانه و در راستاي رضايت خداوند؛ يعني، تا آنجا كه ممكن است انسان بايد با رعايت موازين شرعي به ديگران كمک كند.
ج. زمينه سازي براي ظهور؛ بدین معنا، كه يكي از شرايط تحقق امر ظهور آن است كه مردم آمادگي پذيرش را داشته و واقعا خواستار ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشند. از اين رو يكي از وظايف مهم دوستداران امام و منتظران واقعي اين است كه در امر زمينه سازي شركت كنند و در حد توان، هم خود با حضرت آشنا شوند و هم ديگران را آشنا سازند تا جهان براي ظهور آماده شود.
خود حضرت در نامهاي به شيخ مفيد نوشته است: «اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را بر اطاعتش موفق بدارد ـ در وفاي به عهدي كه بسته بودند (پيروي از امام) اجتماع كنند، هر آينه ديدار ما به تاخير نمي افتد».
منبع:
مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص176.
پاسخ:
قبل از پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است حقيقت انتظار تا حدي روشن شود.
فرج، يعني نصرت و پيروزي و گشايش، مقصود از فرج، نصرت و پيروزي حكومت عدل علوي بر حكومتهاي كفر و شرک و بيداد است. بنابراين، انتظار فرج، يعني انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ جهاني است. منتظر حقيقي، كسي است كه حقيقتاً، خواهان تشكيل چنين حكومتي باشد. اين خواسته آنگاه جدي و راست است كه شخص منتظر عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهي باشد و گرنه، انتظار فرج، در حد يک ادعا و شعار بيمحتوا باقي خواهد ماند. از اين رو، در روايات آمده است كه انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا، كسي كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر اوست، زندگي خود را بر پايه عدل و داد استوار ميسازد و او، انساني است كه حضور و غيبت امام، در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتي ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتي را در زندگي خود پايدار ساخته است.
بنابراين، انتظار فرج حقيقي ، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان ميگردد و چنين حقيقت اصيل و عميقي با لفظ و شعار به دست نميآيد و با بيتفاوتي و بياعتنايي نسبت به مقدمات ديني و رسالتهاي انساني، در تعارض و تناقض است. از اينجا، نادرستي يک تفسير از انتظار فرج روشن ميشود؛ زيرا، بعضي بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج، يعني بيتفاوتي نسبت به آنچه در جوامع بشر ميگذرد و دست روي دست گذاشتن به اميد اين كه اما زمان ظهور كند و آنان را اصلاح كند. انتظار فرج، تعهد آفرين و مسئوليتساز است و با بيتفاوتي و بي اعتنايي به سرنوشت بشر و حقيقت و فضيلت، منافات دارد.
انتظار فرج، يعني:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پيشواي فضيلت
ب. ايمان به امامت و قيادت رهبري الهي و عدالت پيشه
ت. عشق به عدالت و ارزشهاي انساني
ج. اميد به آيندهاي روشن و نويد بخش
د. تلاش براي برقراري حكومتي عدل پيشه و عدل گستر
و. رعايت موازين و قوانين ديني و اخلاقي
ز. داشتن روحيه تعهد و مسئوليت پذيري.
اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظري، مقامي عالي دارد و هرگاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسي است كه پس از ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد ميكند. [1]
ممكن است مراد شما اين باشد كه با توجه به اينكه در هر عصري و در هر ملتي كه ظلم و ستم شود اعتقاد به ظهور منجي آخر الزمان بيشتر ميشود، وقتي در زماني كه ما، در آن زندگي ميكنيم و ظلم و ستم در همه جا بيداد ميكند، باز هم اين عقيده بيشتر شده است و در واقع، براي خيليها به مانند يک افسانه تبديل شده است تا واقعيت، و حتي موجب دل سردي خيليها شده است. اين چگونه قابل توجيه است؟
در پاسخ بايد گفت: در روايات متعدد، از معصومان (عليهم السلام) رسيده است كه دوران غيبت، دوران امتحان و آزمايش مردم است. بايد تلاش كرد تا با تقويت باورها و اعتقادات در مقابل سختيهاي زمان غيبت، مقاومت كرد و در عين حال، خود را براي ظهور و شركت در قيام امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آماده ساخت. اين كه بعضي از مردم، به خاطر طولاني شدن غيبت، گرفتار يأس و نوميدي ميشوند. به سبب ضعف ايمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نيز عدم شناخت و آگاهي نسبت به شرايط ظهور است. اينان گمان ميكنند وقتي در عرصههاي مختلف اجتماعي، ظلم و فساد فراوان گرديد، امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بايد براي انتقام از ظالمان و برپايي عدالت، قيام كند، حال آن كه ظهور عدالت و برپايي دولت مهدوي، مثل هر انقلاب و حكومت ديگري، نياز به تحقق شرايط و زمينههايي دارد و آنها كه طالب عدالتند، بايد براي برپايي دولت عدل، تلاش كنند تا زمينههاي آن، هر چه زودتر فراهم گردد، و روحيه ظلم پذيري و بي تفاوتي نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستيزي و جديت تبديل كنند.
همچنین ممكن است مراد شما اين باشد که چرا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) با انسانها در ارتباط نيست؟
دوراني كه در آن قرار داريم، دوران غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و ويژگي كلي و اصلي اين دوران، آن است كه امكان ارتباط با آن وجود مقدس، براي كسي ميسر و ممكن نيست. بنابراين، انتظار ارتباط و ديدار، امري برخلاف حكمت و مصلحت امر غيبت است. اما اين، به آن معنا نيست كه حضرت در ميان ما نباشد و ما از فيض حضور آن وجود مقدس بي بهره باشيم، بلكه حضرت، به صورت نا شناس، در ميان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهي دارند و آن چه به صلاح آنان و متناسب با فرايند ظهور است، انجام ميدهند. چه بسيار افرادي كه از محضر آن عزيز بهره بردند و راهنماييها و ارشادات او را شنيدهاند هر چند كه او را نشناختند و يا حتي گفتار و هدايتهاي او را نيز نپذيرفتند. بنابراين، حضرت با ما ارتباط دارد و به عبارت دقيقتر او در ميان ما است، ولي ما از او غافل هستيم. البته در مواردي، برخي از افراد كه به فيض حضور او رسيدهاند، او را شناختهاند ـ كه معمولاً اين شناخت، بعد از ديدار بوده است ـ و حظ اين ديدار را براي هميشه، براي خود حفظ كردهاند.
نكتهاي كه نبايد از آن غفلت داشت، اين است كه عدم امكان ارتباط و يا حتي ديدار، علاوه بر آن كه مطابق فلسفه غيبت است، علل و عوامل ديگري نيز ميتواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگي ديداري را كه به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنين ديداري، به مصلحت او نيست. يا روح و روان او، چنان تاريک و آلوده است كه جايي براي وجود نوراني و مقدس حضرت، باقي نگذاشته است، يا خدا ميخواهد او را به وسيله فراق و دوري آزمايش و امتحان كند و ... .
از طرف ديگر، بايد توجه داشت كه ارتباط مستقيم افراد با امام، زمينه استفادههاي نا به جا و ادعاهاي دروغين را براي كساني كه ظرفيت يا اهليت ندارند، ايجاد ميكند كه منجر به فريب مردم و انحراف تودهها ميشود و خطرات آن، بر كسي پوشيده نيست.
منابع:
[1]. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص125.
پاسخ:
اگر مفهوم انتظار به درستى فهميده شود، معلوم مىگردد بين انتظار موعود و حيات پويا و ظلم ستيزى و ريشه كنى فساد از زمين، ملازمه هست و روايات فراوانى كه فضيلت انتظار و مقام منتظران را بيان مىكند، اين تصوير زيبا را ارائه كرده است. در پرتو انتظار موعود، حركتهاى اصلاحى شكل مىگيرد و به بركت آن، حيات انسانى، مفهوم و جايگاه الهى خود را پيدا مىكند و بشر را به سوى اهداف والاى انسانى به پيش مىبرد.
انتظار، اميد مىآورد و اميد به آينده روشن، سبب حركت و نشاط و پويايى مىگردد. اميد به تحقّق ارزشها سبب تقويت روحيه صالحان مىگردد و بسيج عمومى به سوى رفع ظلم و فساد را اعلام مىدارد. اميد به موعود جهانى و انقلاب ارزشى او، هر گونه سستى، افسردگى، سكوت و سكون را از افراد برمىدارد و اقدام و عمل و تحرّک را به جاى آن مىنشاند.
گفتنى است به رغم اين انگاره روشن، دو نوع برداشت متفاوت و جدا از هم از «انتظار» صورت گرفته است:
1. انتظارى كه سازنده، نگهدارنده، تعهّدآور، نيروآفرين و تحرّک بخش است؛ به گونهاى كه مىتواند نوعى عبادت و حقپرستى شمرده شود.
2. انتظارى كه سستى، بىتفاوتى و تحمل اسارت و سلطه از نشانههاى بىنشان آن است.
يک. انتظار منفى و ويرانگر
در اين نگرش، انتظار، عامل ركود و عقب ماندگى است و منتظران از هر تلاش و كوشش اصلاحى دست مىشويند و در برابر زور و فشار و ظلم و فساد راه خاموشى و سكوت در پيش مىگيرند. حتّى به اين باور مىرسند كه مىبايست به گسترش جور و فساد كمک كنند و يا نسبت به آن بىتفاوت باشند تا گيتى پر از ستم و تباهى گردد و ظهور مهدى موعود نزديک شود. چنين انديشهاى باعث انزوا و دورى از عرصه سياست مىشد و گاهى ابزار دست حكومتهاى جور براى انحراف اذهان و سوء استفاده از افكار مهدى باورى بوده است!
به نظر شهيد مطهرى؛ انتظار ويرانگر، برداشت قشرى از مهدويت و قيام مهدى موعود است؛ به طورى كه برخى گمان مىكنند قيام حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، صرفاً ماهيّت انفجارى دارد و تنها به دنبال گسترش و رواج ظلم، تبعيض و تباهىها شكل مىگيرد.
دو. انتظار مثبت و سازنده
بر اين اساس، انتظار همه گاه جنبش آفرين، سرچشمه قيام و مقاومت و ايثار و حركت مىباشد و حالت فرسايشى و سست كنندگى ندارد؛ زيرا منتظر مىتواند با تلاش و زمينه سازى خود، فرج و گشايش را نزديک كند و امكانات و بسترهاى فرهنگى، نظامى، سياسى و اجتماعى آن را فراهم سازد.
نقطه شكوفايى و اوج اين تفكّر (انتظار مثبت)، در عصر پيروزى انقلاب اسلامى ايران نمودار گشت؛ و دوران تاريک و پر از ظلم و فساد رژيم پهلوى را از صفحه تاريخ محو كرد. آگاهى فزونتر علما و عموم شيعيان، زمينه را براى ظهور و بروز آثار و پيامهاى اصلى انتظار فراهم ساخت و آن عبارت بود از: عدم پذيرش نظام فاسد حكومتى، عدم تحمل ظلم و ستم فراوان و دينستيزى آشكار و تشكيل حكومت دينى در راستاى تعميق بخشى به انديشه مهدويت.
پس «انتظار ظهور مهدى موعود» منشأ خمودگى و ركود جوامع اسلامى نيست و عدم تحقّق آن تا امروز، موجب دلسردى و يأس نمىشود؛ زيرا در روايات متعددى بيان شده است كه دوران غيبت، دوره امتحان و آزمايش مردم است.
بايد تلاش كرد تا با تقويت باورها و اعتقادات در مقابل سختىهاى زمان غيبت، مقاومت كرد و در عين حال، خود را براى ظهور و شركت در قيام امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده ساخت.
البته آثار انتظار منحصر در بُعد «سياسى» نيست؛ بلكه انتظار و مهدى باورى، زوايا و ابعاد مختلفى دارد. از جمله:
1. بُعد توحيد؛ انتظار در ماهيت خود، انسانِ منتظر را متوجّه خداى جهان مىكند. توجّه به خدا و طلب فرج از درگاه او، از مهمترين اصول «مهدى باورى» است.
2. بُعد نبوت؛ منتظران چشم به راه كسى هستند كه در او، صفات و آثار پيامبر گرد آمده است. هر كس دوست دارد، آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد را ببيند، مىتواند چهره آنان را در مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ببيند. او مىآيد تا آرمان پيامبران را تحقّق بخشد و دين خدايى را بگستراند و نداى توحيد را به همه عالم برساند.
3. بُعد قرآنى؛ مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زنده كننده همه احكام قرآن است. انسان منتظر همواره اين آرمان را در دل زنده مىدارد كه روزى با ظهور آن حضرت، قرآن و آموزههاى آن در سراسر جهان حاكميت يابد و برنامه زندگى گردد.
4. بُعد امامت؛ مهدى، وصى صدّيقين و خاتم ائمه طاهرين است. امامان پيشين يكايک او را ياد كردهاند. او فرزند و يادگار و ادامه دهنده راه آنان است.
مهدى، مظهر قائم امامت است و انتظار ظهور او، بزرگترين تأكيد بر اصل امامت و رهبرى است.
5. بُعد عدل؛ انتظار مهدى، انتظار ظهور عدل است. او جهان آكنده از بيداد را، از داد پر مىسازد و عدل خدايى را در همه جا و همه سو سرايت مىدهد.
6. بُعد معاد؛ در امر انتظار، اصل اعتقادى بسيار مهم «معاد» و بازگشت مسئولانه به نزد خداوند، همواره حضور دارد ... مهدى به هنگام ظهور، ستمگران را كيفر مىدهد و ظالمان را به سزاى اعمال خود مىرساند و مؤمنان را عزيز مىدارد. به هنگام ظهور او، گروهى از پاكان و پليدان به جهان بازمىگردند (و پليدان كيفر و مجازات مىبينند). از علايم حتمى فرا رسيدن رستاخيز، ظهور مهدى است، تا او نيايد، عمر جهان به سر نمىرسد و قيامت برپا نمىگردد ... .
7. بُعد دانش و خردورزى؛ مهمتر از همه، توجه ويژه منتظران به علم و دانايى است؛ به طورى كه در پرتو ظهور حضرت، عقل و خرد جامعه بشريت كامل مىگردد و زمينههاى رشد، توسعه و سعادت در تمام زمينههاى علمى، معنوى، صنعتى و آبادانى فراهم مىشود.
پاسخ:
در روايات شيعه، عبارت و اصطلاح بسيار لطيف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. فرج، به معناى نصرت و پيروزى و گشايش گرههاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از انتظار فرج، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناكامىها و نابسامانىها از چهره غمزده جامعه انسانى است و پيروزى حكومت عدالت گستر و معنويت گراى مهدوى بر دولتهاى شرک و كفر و ستم است.
در روايات، توصيههاى فراوانى در مورد انتظار فرج و ارزش، و فضيلتهاى بىشمار آن شده است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)،آن را برترين اعمال و عبادات دانسته و مىفرمایند: «افضلُ اعمال امّتى انتظار الفرج من اللّه عزّوجل»؛ «انتظار فرج [و گشايش] از جانب خداى بلند مرتبه، برترين عمل امت من است»
آن حضرت همچنین در روایت دیگری، مىفرمايد: «افضل العبادة انتظار الفرج»؛ «با فضيلتترين عبادات، انتظار فرج است».
امیرالمومنین (عليه السلام) نيز آن را محبوبترين اعمال در نزد خداوند و منتظر فرج را، همانند شهيد راه حقّ مىداند: «انتظروا الفرج و لاتيأسوا من روح الله فانّ احبَّ الاعمالِ الى اللّه عزّوجلّ انتظارُ الفرجَ الآخِذُ بامرنا مَعَنا غداً فى حظيرة القدس و المنتظر للفرج كمُتشَحّط بدمه فى سبيلِ اللّه» ؛ «منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه محبوبترين اعمال نزد خداوند- عزّوجل- انتظار فرج است. كسى كه پذيراى امر ما باشد، فردا [ها] در «حظيرة القدس» با ما است و كسى كه منتظر فرج باشد، مانند كسى است كه در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است».
امام جواد (عليه السلام) آن را با فضيلتترين و راه گشاترين امور مىداند: «افضَلُ اعمالِ شيعتنا انتظارُ الفَرَج مَن عَرَف هذ الامرَ فقد فُرِّج عَنه بانتظاره»؛ «برترين عمل شيعيان ما، انتظار فرج است. هر كس اين امر را بداند و آن را بشناسد، با همين انتظار در كارش گشايش و فرج مىشود».
امام هادى (عليه السلام) به روشنى معناى فرج را- كه همان انتظار ظهور مهدى موعود است- توضيح مىدهد.
على بن مهزيار مىگويد: نامهاى به امام هادى (عليه السلام) نوشتم و از ايشان درباره «فرج» پرسيدم؛ حضرت فرمود: «اذا غابَ صاحبُكم عن دارالظّالمين فتوقّعوا الفرج»؛ «هر گاه امام شما از بين ظالمان و ستمگران مخفى شد، چشم به راه فرج باشيد».
امام صادق (عليه السلام) نيز حالات شيعيان در دوران غيبت و انتظار گشايش و فرج را چنين بازگو مىفرمايد: «نزديکترين جايى كه خداى متعال به بندگانش هست و نيز بيشترين زمانى كه از ايشان راضى است، وقتى است كه حجّت الهى را از دست بدهند و او بر ايشان ظاهر نشود و جايش را ندانند؛ در عين حال يقين دارند كه آن حجّت باقى است و باطل نشده است. پس در آن هنگام، هر صبح و شام، منتظر فرج باشيد ...» .
برآيند اين روايات آن است كه عموم مردم جهان- به خصوص شيعيان- بايد منتظر ظهور و قيام مهدى موعود باشند كه از سراپرده غيبت بيرون آيد.
انتظار فرج، در واقع نوعى آمادگى و استقبال از نيكىهاست. آمادگى براى تلاش و حركتى مداوم و كوششى خستگىناپذير همراه با تهذيب نفس، پاکزيستن، حقّخواهى و دور ماندن از زشتىها و آلودگىها ... به همين جهت وقتى ابوبصير از امام صادق (عليه السلام)، پرسيد كه فرج كى خواهد بود؟ آن حضرت فرمود: «يا ابابصير و انت ممّن يريد الدّنيا؟ مَن عرف هذاالامر، فقد فرج عنه لانتظاره»؛ «اى ابوبصير! تو هم از كسانى هستى كه دنيا را طلب مىكنند؟ آن كس كه قيام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش فرج شده است».
بر اين اساس، انتظار فرج، فراتر از انتظار معمولى است؛ يعنى انتظارى همراه با آگاهى، بصيرت، درايت، معنويت، آمادگى، حقگرايى، عدلخواهى و ...
به عبارت روشنتر، انتظار فرج، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار يارى رساندن به او است. چنين شخصى در غيبت امام، چنان رفتار مىكند كه گويا در زمان ظهور و حضور او زندگى مىكند. به همين جهت شيعه تمامى دشوارىها و كاستىها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. اين نوع انتظار است كه داراى فضيلت و ارزش بىشمارى است.
امام سجّاد (عليه السلام) مىفرمایند: «انتظار الفرج من اعظم الفرج»؛ «انتظار فرج، خود از بزرگترين گشايشهاست».
امام كاظم (عليه السلام) هم در این باره مىفرمایند: «انتظار الفرج من الفرج»؛ «انتظار فرج، نشانه فرج و گشايش است».
به صراحت مىتوان گفت، از مهمترين رازهاى نهفته بقاى تشيّع همين روح انتظارى است كه كالبد شيعه را آكنده ساخته و پيوسته او را به تلاش، كوشش، جنبش و جوشش وا مىدارد.
«انتظار»، ظرفيت و توانايى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ايجاد مىكند و رفتارها و برنامهها را بدان سمت سوق مىدهد. اين والاترين عبادت و بهترين عمل است؛ چنان كه امام على (عليه السلام) مىفرمایند: «افضلُ عبادة المؤمن انتظار فَرج الله»؛ «بهترين عبادت مؤمن، انتظار كشيدن فرج خداوند است». به طور خلاصه مؤلّفههاى زير را مىتوان از «انتظار فرج» برداشت كرد:
1. تلاش و كوشش براى پيشرفت و ترقّى
2. اصلاحطلبى و اميد به زندگى بهتر (گشايش در امور)
3. نفى وضع موجود (ظلم و بىعدالتى، فساد و تباهى)
4. طرد و عدم پذيرش حكومتهاى سياسى (نامشروع دانستن آنها)
5. قيام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال
6. ضرورت تشكيل حكومتهاى دينى و مشروع
7. عدم انقياد و سازش در برابر جبّاران و مفسدان و ...
منبع:
انتظار پويا
اندیشه انتظار منجی همچون هر امر دیگری، دچار انحراف و آسیب میگردد؛ اما از آنجا که بهترین راه نجات از آسیبهای اندیشه انتظار، درست مطرحکردن مبانی معرفتی مهدویت و انتظار است؛ بر این اساس در اینجا مواردی را در راستای این مساله بیان مینماییم تا بتوانیم به واسطه آنها از آسیبهای اندیشه انتظار رهایی یابیم.
1- وجود دلایلی عقلی در اعتقادات – از جمله در اعتقاد به مهدویت – موجب میشود تا خرافات نتوانند جای خود را در عقاید عالیه باز کنند.
ابتدا باید عقل متوجه شود عینالانسان به عنوان واسطه فیض بین خدا و عالم هستی در صحنه است. چون انسانیت یک حقیقت تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هر حقیقت تشکیکی یک وجه کامل و تمام دارد که مراتب پایینتر آن، همه جلوه آن هستند و لذا همین که انسانیت با شدت و ضعف در همه انسانها موجود است، دلیل است بر آنکه حقیقت انسانیت دارای جنبه تامّ و تمامی است که همان انسان کامل است و هرکس به هراندازه از انسانیت برخوردار است، انسانیت او پرتو نور آن انسان کامل است.
از طرفی خداوندی که کمال مطلق و جامع جمیع کمالات است، اولین صادره از او ملائکه نیستند چون هرکدام از ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهیند. پس اولین صادره از خداوند باید انسان کاملی باشد که همه کمالات الهی را به نحو جامع داشته باشد و معنی واسطه فیضبودن ذات مقدس امام عصر (عجل الله تعالیفرجه الشریف)، به همین معنی است و در راستای همین قاعده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوري».[2] (در خصوص بحث فوق به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید)
2- در راستای طرح صحیح اندیشه مهدویت جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان یک «لا» نیاز است و یک «إلاّ».
برای تحقق زمینه «لا» چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:
الف؛ نفی حاکمیت طاغوت که موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت میشود، استعدادهایی که باید شکوفا شود تا انسانها احساس بهثمر رسیدن بکنند. (به بحث «عصارهای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید)
ب؛ نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است در همه ابعاد تو در تویِ آن و شناخت راه عبور از آن به سوی تمدن اسلامی. (به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و نوشتار «شیعه و تمدنزایی» رجوع فرمایید)
برای تحقق زمینهی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:
الف؛ اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همه مناسبات عالم و آدم عالم هستی (به بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید).
ب؛ اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات تحت عنوان «ولایت فقیه». (به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید که در آنجا روشن میشود انقلاب اسلامی با شاخصههای مخصوص به خود، طلوع امیدبخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و این که غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است.)
ج؛ نظر به تحقق تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع و با ایجاد دولت اسلامی و سپس کشور اسلامی زمینه برای تمدن اسلامی فراهم میشود. (به نوشتار «شیعه و تمدنزایی» و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود).
3- نظر به ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرت در تمام مناسبات بشری، حضور در جبهه مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن ورود به جبهه ظلمانی و بیثمر تاریخ میباشد. لذا امام صادق (علیه السلام)، ميفرمايند: «مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِهذَاالْاَمْرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَعَ الْقائمِ في فُسْطاطِهِ لا بَلْ كانَ بمنزِلةِ الضّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِاللهِ بِالسَّيْفِ»[3] هر كس در حالي بميرد كه منتظر اين امر باشد، موقعيتش مثل كسي است كه در كنار حضرت قائم، در خيمه آن حضرت به سر برده است، بلكه مثل مبارزي است كه در كنار رسول خدا( صلی الله علیه و آله)، مبارزه كرده است. (به نوشتار «برکات انتظار» و «بصیرت و انتظار فرج» رجوع فرمایید).
4- با فهم معنیِ نظام بقیةاللهی روشن میشود چرا مقصد همه انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدی (عجل الله تعالیفرجه الشریف)، است. (به نوشتار «معنی و عوامل ورود به نظام بقیةاللهی» رجوع فرمایید)، زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمیتواند بقیةالله را درک کند.
5- حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظار، ظهور حضرت صاحبالامر، همعهد و هماهنگشدن با همه انبیاء و اولیاء تاریخ است و انسانها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ میشوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسین (علیهالسلام)، شمشیر میزند و هم در کنار حضرت مهدی (عجل الله تعالیفرجه الشریف)، در خیمه آن حضرت به سر میبرد و معنی «اَفْضَلُ اَعْمالِ شيعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[4] بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج و انتظار گشايش امور به دست آن حضرت است، تحقق مییابد و «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» [5] که میگوید نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است، صورت عملی بهخود میگیرد. پس آنکس که در فرهنگ انتظار به سر میبرد، همواره از ظلمات دوران خود آزاد است و همواره در اردوگاه موحدان تاریخ به سر میبرد که یک لحظه از آرمانهای بلند بشری غفلت نخواهد کرد.
روحیه انتظار به معنی واقعی آن در دعای شریف ندبه به اوج خود میرسد، زیرا که در آن دعا توجه به گذشته میکنید اما برای حیات آینده و انسان از آن طریق «عالَم» دار میشود، آنهم «عالَم بقیة الله»
از مردم عادی هم که بگذریم حتی نخبگان و اندیشمندان در دنیای مدرن، خود را بیرون تاریخ مییابند و این نقیصه فقط با ورود به عالم انتظار و مهدویت جبران میشود. (جهت روشنشدن امر فوق به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» و کتاب «زیارت آل یس؛ نظر به مقصد جان هر انسان» رجوع فرمایید)
پینوشتها:
[1]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص97.
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص146.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص156.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص131.
پاسخ:
يكي از راههاي دانستن علت انتظار دقت در آثار و فوائد انتظار است، بعضي از فوايد انتظار عبارت است از
الف: اميد
انتظار ، در انسان اميد ايجاد ميكند، شخصي كه منتظر آيندهاي روشن است هرگز در مشكلات و سختيها اميد خود را از دست نميدهد و براي آنچه وعده داده شده، تلاش ميكند.
ب: صبر
كسي كه منتظر است، اهل صبر و تحمل ميشود و اگر در راه رسيدن به هدف، به موانعي برخورد كند، بردباري نموده و با ياد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، دوران سخت غيبت را سپري ميكند.
ج: آمادگي
اگر ما منتظر امام باشيم، خود را براي ظهور آماده ميكنيم، از گناه و سستي ميپرهيزيم و به دنبال عدالت ميرويم و محيط، شهر و كشورمان را آماده ظهور ميكنيم و ميكوشيم عدالت را در جامعه برقرار ساخته و كارهاي ثواب و نيک را ترويج دهيم و كارهاي گناه و بد را بزداييم.
با توجه به اين آثار و سفارشهاي فراواني كه در روايات شده، هميشه باید منتظر فرج و ظهور امام زمان باشيم و براي آن روز موعود، لحظه شماري كنيم.
در روايات اسلامي مقام و منزلت والايي براي منتظران موعود آمده است که گاه انسان را به تعجب وا مي دارد. چگونه ممکن است عملي در ظاهر ساده از چنين فضيلتي برخوردار باشد؟ توجه به فلسفه انتظار و وظايفي که براي منتظران واقعي آن حضرت بر شمرده شده، پاسخ اين سوال را روشن ميسازد:
1- از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) روايت شده است که فرمودند: «برترين عبادتها انتظار فرج است».
2- همچنين رسول اکرم فرمودند: «برترين جهاد امت من انتظار فرج است».
3- شيخ صدوق از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل ميکند که آن حضرت فرمودند: «منتظر فرج باشيد و از رحمت خداوند نا اميد نشويد ؛ بدرستي که خوشايند ترين اعمال نزد خداوند صاحب عزت و جلال ، انتظار فرج است».
4- در کتاب خصال از امام صادق (عليه السلام) روايت شده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان فرمود: «منتظر امر ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتيده باشد».
5- در کمال الدين به نقل از امام صادق (عليه السلام) روايت ديگري در فضيلت انتظار به اين شرح وارد شده است: «خوشا به حال شيعيان قائم ما که در زمان غيبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولياء خدا هستند، همانها که نه ترسي برايشان هست و نه اندوهگين مي شوند».
با روايات ياد شده ممکن است اين پرسش مطرح شود که چرا انتظار، از اين فضيلت برجسته برخوردار است؟ براي رسيدن به يک پاسخ مناسب، چند نکته اساسي را بايد مورد توجه قرار داد:
1- انتظار حلقه ارتباط شيعه با امام معصوم:
همان طور که مي دانيد «ولايت» و «امامت» مکمل يک ديگر و رکن اساسي مکتب تشيع است. اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترين نقاط تمايز اين مکتب از ساير مکتبهاست. از ديدگاه شيعه پذيرش ولايت معصومين و به طور کلي تسليم در برابر امام و حجت عصر، سرآمد همه فضيلتها و شرط قبولي همه اعمال عبادي است. البته انتظار به معناي درست آن، يعني اميد به ظهور و قيام عدالت گستر دوازدهمين امام معصوم از خاندان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)، که در حال حاضر حجت خدا، واسطه فيض الهي، زنده و شاهد و ناظر اعمال شيعيان خود و فرياد رس آنها در گرفتاريها و نا ملايمات است.
2- معيار ارزش انسانها:
آرزوها و آمال انسانها معيار خوبي براي سنجش رشد کمال و تعالي آنهاست، تا آنجا که برخي مي گويند: بگو چه آرزوئي داري تا بگويم کيستي؟ آرزوهاي متعالي و ارزشمند نشان از کمال روح و رشد شخصيت انسانها و بلنداي همت آنان دارد. به عکس، آرزوهاي حقير و بي اهميت حکايت از بيهمتي و عدم رشد افراد ميکند . امام علي (علیه السلام) در همين زمينه ميفرمايند: ارزش مرد به اندازه همت اوست. پس از اين مقدمه ميتوان گفت چون انسان منتظر، برترين و ارزشمندترين آرزوها را داراست، به طور طبيعي از بهترين و والاترين ارزشها نيز برخوردار است. آرزوي نهائي انسان منتظر، حاکميت دين خدا و مکتب اهل بيت در سراسر دنيا، استقرار حکومت صالحان و مستضعفان در تمام جهان، کوتاه شدن دست ظالمان و مستکبران، برقراري نظام قسط و عدل بر پهنه زمين و گسترش امنيت و رفاه در اين کره خاکي است.
3- عامل پويايي فرد و جامعه:
انتظار نقش مهمي در سازندگي و پويايي فرد و جامعه در زمان غيبت دارد و اگر انسان منتظر به وظايفي که براي او در نظرگرفته شده عمل کند، به الگوي مطلوب انسان مومن دست يافته و به جايگاه و مرتبه والائي خواهد رسيد. به عبارت ديگر انسان منتظر با رعايت همه شرايط انتظار، به همان شأن و منزلتي که مورد نظر دين اسلام است و به بالاترين نقطه کمال نائل خواهد شد.[1]
چرا «احب الاعمال الي الله انتظار الفرج» است؟
دليل برتري انتظار فرج نسبت به ديگر اعمال، عدالت خواهى و حقيقت جويى است كه در فطرت انسان ها نهاده شده است، زيرا آن حضرت با ظهور خويش، حق را احيا و عدالت را در جامعه حاكم خواهد ساخت. دعا براى تعجيل در ظهور ايشان، رسيدن به آرزوهايي است كه بشر تشنه رسيدن به آن بوده است.
انتظار اعتقادى است در گرو عمل، عمل كردن به آنچه كه فرهنگ انتظار ايجاب مىكند.
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) مىفرمايد: «افضل اعمال امتى، انتظار الفرج»، برترين عملهای امت من، انتظار فرج است.
بنابراين انتظار را مي توان از دشوارترين تكاليف شرعى محسوب کرد. كشف ويژگى «انتظار» هضم چرايى عظمت پاداش منتظران را آسانتر مىكند. امام على(علیه السلام) مىفرمايد: «المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيل الله»، منتظر امر ما بسان كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد. [2]
جوهر اصلى انتظار، آمادگي است و وظيفه منتظران، در سر داشتن و آماده بودن براي قيام و ظهور مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است . اين آمادگى به چه صورت بايد باشد؟
1ـ آراسته شدن به عدالت و تقوا:
فرد منتظر بايد به زيور عدالت، تقوا و پارسايى مجهز باشد، پيرو واقعى و صديق حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كسى است كه رفتار و مكتب را الگوى عملى خود قرار دهد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در توصيف اوج مجاهدت و دين داري منتظران مهدى مىفرمايد: «لاحدهم اشدّ بقية على دينه من خرط القتاد فى الليلة الظلماء، او كالقابص على جمر الغضا، اولئك مصابيح الدجى؛ ...» هريک از ايشان بيش از كسى كه بر زجر پوست كندن درخت خاردار با دست خالى در شب تاريك يا نگاهدارى آتش سوزان چوب درخت در كف دست صبر مىكند در ديندارى خود استقامت و پايدارى مىورزد، به راستى كه آنان چراغ هدايت در شبهاى ظلمانىاند. [3]
اگر فردى بتواند با اجتناب از معاصى، ملكه عدالت را در خود بپروراند و با حفظ تعادل در ميان قواى نفسانى خود، اركان حيات اخلاقى را در وجود خود نهادينه سازد، آنگاه مىتواند در عصر ظهور كه عصر استقرار عدل است، خود رابا شرايط جديد هماهنگ سازد.
2ـ آراسته شدن به بردبارى:
فرد منتظر بايد صبور و با استقامت باشد: زيرا با توجه به گزارش تاريخى از عصر ظهور [4]. در دوران ظهور فشار زايد الوصفى بر منتظران مخلص و صديق مهدى موعود وارد مىشود، كه مقاومت و پايدارى در چنين شرايطى به توان بالاى روحى نيازمند است. منتظران بايد باتلاش بيشتر به درجات بالاى صبر نايل آيند.
3ـ تلاش در جهت اصلاح جامعه :
فرد منتظر بايد به سهم خود در راه اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بكوشد، آن كه منتظر مصلح جهانى است، خود نيز بايد صالح باشد، امر به معروف و نهى از منكر کند. منتظر مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در برابر فساد و ستم حكومتهاى جور بى تفاوت نيست و مؤيد آنان نيز نمىباشد. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)، در خصوص وظايف منتظران مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مىفرمايد: «طوبى لمن ادرك قائم اهل بيتى و هو مقتد به قبل قيامه، يتولى وليه و يتبرأ من عدوه و يتولى الائمة الهادية من قبله، اولئك رفقائى و ذوو ودّى و مودّتى و اكرم امتى علىّ»؛ خوشا به حال كسى كه به حضور قائم برسد و حال آنكه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد، آنكه با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و مخالف است و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست است، اينان همنشين و دوستان من وگرامىترين امت در نزد من هستند. [5]
انتظار فرج در واقع، انتظار حكومت جهانى اسلام است، انتظار تشكيل حكومت توحيدى در سطح جامعه است، انتظار تحقق عدالت است، انتظار وراثت زمين و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراين «انتظار» نه به معناى «نشستن و دعا كردن» است، «انتظار» يعنى «برخاستن و دعا كردن»، يعنى بكوشيم هر چه بهتر دين اسلام را به عنوان يك دين توحيدى فراگير بشناسيم، بفهميم و خود و جامعه را بر اساس آن پيش ببريم، اين همان زمينه سازى براى ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
آثار و نتايج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگي او براي ظهور است و اين آمادگي ميسر نميشود مگر از طريق نزديكي، سنخيت و همانند سازي شخصيت و ترتيب دادن زندگي خود آن طور كه مورد رضاي آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. به طور كلى هر انسان داراى سه مرتبه وجودى است: افكار، صفات و اعمال و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنى نيست، حتى ائمه معصومين (علیهم السلام).
ارتباط و نزديكى به هر انسان نيز تنها از همين طريق ممكن است يعنى اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديک شود، چارهاى ندارد جز اين كه بكوشد ابتدا افكار، باورهاي آن شخص را بشناسد نمايد و خود را از جهت فكرى با آن شخص هماهنگ نمايد و سپس بكوشد كه از جهت صفات و كمالات اخلاقى ميان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نمايد. ما به عنوان شيعه و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت (علیهم السلام) وظيفه داريم ابتدا كيفيت اعتقاد، باورها، صفات، كمالات، نوع منش معصومين را بشناسيم و در مرتبه بعد بكوشيم زندگى، باورها و اعمال خود را به ايشان نزديک نماييم تا از اين طريق شيعه و پيرو واقعى آنها باشيم.
مقصود از انتظار فرج، اميد ودلبستگى به مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. بنابراين انتظار فرج، مقصود دين وبه تعبير شهيد مطهرى، انتظارى سازنده و نگهدارنده، تعهدآور و تحرکبخش است، به گونهاى كه خود نوعى عبادت و حقپرستى است.
شايسته است منتظر واقعى مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چندين خصوصيت را دارا باشد:
الف: عمل به تكاليف دينى و احکام الهي
ب: محزون بودن به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك
ج: خواندن دعاي عهد براى تقويت ارتباط با امام
د: جلوهگر شدن انتظار فرج آن حضرت در ظاهر و باطن
انتظار فرج در حقيقت، خود فرج است زيرا كسى كه منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر اوست ، زندگى خود را بر اساس عدل و داد استوار مىسازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد وپيش از تشكيل حكومت عدل او سعي مي کند چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار کند. انتظار فرج تعهدآفرين و مسؤوليت ساز است و با بىتفاوتى و بىاعتنايى به سرنوشت بشر و حقيقت و فضليت منافات دارد.
به طور خلاصه انتظار فرج يعنى:
الف) ايمان به امامت و رهبرى الهى و معرفت امام معصوم و عادل
ب) عشق به عدالت وارزشهاى انسانى
ج) اميدواري به آيندهاى روشن
د) تلاش براى برقرارى حكومتى عدل گستر
ه) تقويت روحيه تعهد و مسؤوليتپذيري
و) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى.
پینوشت:
1- برگرفته از ماهنامه موعود، شماره 28
2- مجلسی، بحارالانوار، ج 52 ، ص 123
3- مجلسی، بحارالانوار، ج 52 ،ص 124
4- شیخ صدوق، اكمال الدين، ج 1، ب 23، حديث 1، الارشاد مفيد، ص 318 و الاحتجاج الطبرسى، ج 2، ص 318
5- مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 130
نویسنده: صدیقه مقدس پور