اندیشه انتظار منجی همچون هر امر دیگری، دچار انحراف و آسیب میگردد؛ اما از آنجا که بهترین راه نجات از آسیبهای اندیشه انتظار، درست مطرحکردن مبانی معرفتی مهدویت و انتظار است؛ بر این اساس در اینجا مواردی را در راستای این مساله بیان مینماییم تا بتوانیم به واسطه آنها از آسیبهای اندیشه انتظار رهایی یابیم.
1- وجود دلایلی عقلی در اعتقادات – از جمله در اعتقاد به مهدویت – موجب میشود تا خرافات نتوانند جای خود را در عقاید عالیه باز کنند.
ابتدا باید عقل متوجه شود عینالانسان به عنوان واسطه فیض بین خدا و عالم هستی در صحنه است. چون انسانیت یک حقیقت تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هر حقیقت تشکیکی یک وجه کامل و تمام دارد که مراتب پایینتر آن، همه جلوه آن هستند و لذا همین که انسانیت با شدت و ضعف در همه انسانها موجود است، دلیل است بر آنکه حقیقت انسانیت دارای جنبه تامّ و تمامی است که همان انسان کامل است و هرکس به هراندازه از انسانیت برخوردار است، انسانیت او پرتو نور آن انسان کامل است.
از طرفی خداوندی که کمال مطلق و جامع جمیع کمالات است، اولین صادره از او ملائکه نیستند چون هرکدام از ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهیند. پس اولین صادره از خداوند باید انسان کاملی باشد که همه کمالات الهی را به نحو جامع داشته باشد و معنی واسطه فیضبودن ذات مقدس امام عصر (عجل الله تعالیفرجه الشریف)، به همین معنی است و در راستای همین قاعده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوري».[2] (در خصوص بحث فوق به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید)
2- در راستای طرح صحیح اندیشه مهدویت جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان یک «لا» نیاز است و یک «إلاّ».
برای تحقق زمینه «لا» چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:
الف؛ نفی حاکمیت طاغوت که موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت میشود، استعدادهایی که باید شکوفا شود تا انسانها احساس بهثمر رسیدن بکنند. (به بحث «عصارهای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید)
ب؛ نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است در همه ابعاد تو در تویِ آن و شناخت راه عبور از آن به سوی تمدن اسلامی. (به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و نوشتار «شیعه و تمدنزایی» رجوع فرمایید)
برای تحقق زمینهی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:
الف؛ اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همه مناسبات عالم و آدم عالم هستی (به بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید).
ب؛ اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات تحت عنوان «ولایت فقیه». (به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید که در آنجا روشن میشود انقلاب اسلامی با شاخصههای مخصوص به خود، طلوع امیدبخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و این که غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است.)
ج؛ نظر به تحقق تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع و با ایجاد دولت اسلامی و سپس کشور اسلامی زمینه برای تمدن اسلامی فراهم میشود. (به نوشتار «شیعه و تمدنزایی» و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود).
3- نظر به ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرت در تمام مناسبات بشری، حضور در جبهه مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن ورود به جبهه ظلمانی و بیثمر تاریخ میباشد. لذا امام صادق (علیه السلام)، ميفرمايند: «مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِهذَاالْاَمْرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَعَ الْقائمِ في فُسْطاطِهِ لا بَلْ كانَ بمنزِلةِ الضّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِاللهِ بِالسَّيْفِ»[3] هر كس در حالي بميرد كه منتظر اين امر باشد، موقعيتش مثل كسي است كه در كنار حضرت قائم، در خيمه آن حضرت به سر برده است، بلكه مثل مبارزي است كه در كنار رسول خدا( صلی الله علیه و آله)، مبارزه كرده است. (به نوشتار «برکات انتظار» و «بصیرت و انتظار فرج» رجوع فرمایید).
4- با فهم معنیِ نظام بقیةاللهی روشن میشود چرا مقصد همه انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدی (عجل الله تعالیفرجه الشریف)، است. (به نوشتار «معنی و عوامل ورود به نظام بقیةاللهی» رجوع فرمایید)، زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمیتواند بقیةالله را درک کند.
5- حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظار، ظهور حضرت صاحبالامر، همعهد و هماهنگشدن با همه انبیاء و اولیاء تاریخ است و انسانها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ میشوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسین (علیهالسلام)، شمشیر میزند و هم در کنار حضرت مهدی (عجل الله تعالیفرجه الشریف)، در خیمه آن حضرت به سر میبرد و معنی «اَفْضَلُ اَعْمالِ شيعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[4] بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج و انتظار گشايش امور به دست آن حضرت است، تحقق مییابد و «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» [5] که میگوید نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است، صورت عملی بهخود میگیرد. پس آنکس که در فرهنگ انتظار به سر میبرد، همواره از ظلمات دوران خود آزاد است و همواره در اردوگاه موحدان تاریخ به سر میبرد که یک لحظه از آرمانهای بلند بشری غفلت نخواهد کرد.
روحیه انتظار به معنی واقعی آن در دعای شریف ندبه به اوج خود میرسد، زیرا که در آن دعا توجه به گذشته میکنید اما برای حیات آینده و انسان از آن طریق «عالَم» دار میشود، آنهم «عالَم بقیة الله»
از مردم عادی هم که بگذریم حتی نخبگان و اندیشمندان در دنیای مدرن، خود را بیرون تاریخ مییابند و این نقیصه فقط با ورود به عالم انتظار و مهدویت جبران میشود. (جهت روشنشدن امر فوق به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» و کتاب «زیارت آل یس؛ نظر به مقصد جان هر انسان» رجوع فرمایید)
پینوشتها:
[1]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص97.
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص146.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص156.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص131.