براى بیان كردن فرهنگ انتظار باید مؤلفههاى انتظار بیان گردد زیرا در پرتو بیان مؤلفهها و ویژگىهاى فرهنگ انتظار، مىتوان به فرهنگ انتظار پى برد از اینرو ضرورت نكات اصولى كه فرهنگ انتظار بر آن استوار است بیان گردد:
1. در تفكر شیعى، انتظار موعود به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح است و در بسیارى از روایات بر ضرورت انتظار قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصریح شده است كه به عنوان مثال روایات زیرا را بیان مىكنیم:
امام صادق (علیه السلام) به اصحاب خود فرمودند:
«آیا شما را خبر ندهم به آنچه خداى صاحب و عزت و جلال، هیچ عملى را جز به آن سه از بندگان نمىپذیرد؟ گفتم چرا. فرمود: گواهى دادن به این كه هیچ شایستهى پرستش جز خداوند نیست و این كه محمد (صلى الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده و ولایت ما و بیزارى از دشمنانمان و تسلیم شدن به آنان و پرهیزگارى و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» ]1]
شیخ صدوق نیز از عبدالعظیم حسنى روایت مىكند كه:
«روزى بر آقایم محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن ابى طالب (علیهم السلام) وارد شدم و مىخواستم كه دربارهى قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از آن حضرت سؤال كنم كه آیا همان مهدى، است؟ حضرت خود سخن را آغاز كرد و فرمود: اى ابوالقاسم! به درستى كه قائم از ماست و اوست مهدى كه واجب است در (زمان) غیبتش انتظار كشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او سومین امام از فرزندان من است».[2]
2. از اصول فرهنگ انتظار اعتقاد قلبى به ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و منتظر مؤمن باید یقین داشته باشد به این كه حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه امام دوازدهم و فرزند بلاواسطه امام حسن (علیه السلام) است از روزى كه متولد شده است تا كنون به همین بدن عنصرى زنده و باقى است و روزى ظاهر مىشود و جهان را پر از عدل مىكند. و ظهور آن حضرت روز معینى ندارد كه مردم بدانند بلكه احتمال دارد همین امسال اتفاق بیفتد و احتمال هم دارد سالهاى بسیار تأخیر بیفتد.
3. در این فرهنگ همان طور كه ایمان به مفهوم واقعى خود عبارت از علم و عمل، عقیده و تلاش و اعتراف و كوشش مىباشد، انتظار نیز مفهومى است با اصالت و سازنده و از عالىترین مكتبهایى است كه مىتواند جامعهى اسلامى را در راه پیشرفت و تكامل جلو ببرد و به كلیهى تلاشها ارزش و اصالت بخشد.
4. در فرهنگ انتظار، منتظران چه فرد باشد و یا جامعه و یا امت در حال عبادت و پرستش به سر مىبرند كه روحش عمل بلكه برترین عمل است و به بیان امام على (علیه السلام) همانند مجاهد تلاشگرى است كه در راه خدا و احیاى سنتهاى اسلامى در پرتو اعتقاد راسخ انتظارش، در خون خود مىغلطد.[3
انتظار در اعتقاد تشیع داراى محتوائى اصلاحگر، تحرک آفرین، و تعهدآورى است كه عالىترین و ارجمندترین نوع بندگى حق تعالى و در نتیجه برترین عمل و نیكوترین تلاش و جنبش مى باشد.[4]
5. در فرهنگ انتظار كسى كه در چمنزار تكلیف قدم مىگذارد و از نظر قلبى منتظر مى شود در عمل هم به بایدها و نبایدها شرع مقدس احترام مى گذارد. صفات بد را از خود دور مىكند و خود را به صفات خوب آراسته مىكند و دلیل بر این مطلب فرمودهى امام صادق (علیه السلام) است كه مىفرماید:
«هركس خوش دارد، در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر اخلاق نیک اسلامى باشد. چنین كسى اگر پیش از قیام قائم درگذرد، پاداش او همانند كسانى باشد كه قائم را درک كنند و به حضور او برسند، پس (در دیندارى و تخلق به اخلاق اسلامى) بكوشید...».[5]
6. در امر انتظار، اصل اعتقادى بسیار مهم «معاد» همواره حضور دارد. این حضور در سه جهت نمودار است:
جهت اول: اینكه مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به هنگام ظهور، ستمگران را كیفر مىدهد و ظالمان را به سزاى اعمال خود مى رساند، و مؤمنان را عزیز مى دارد، و رحمت الهى را به سزاواران مىچشاند و این خود نمونهاى است از چگونگى معاد و رستاخیز.
جهت دوم: اینكه به هنگام ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گروهى از پاكان و پلیدان به جهان باز مىگردند و به تعبیر قرآن كریم «و یوم نحشر من كل أمه فوجا» و این خود قیامت صغرایى است و نشانهاى است براى قیامت كبرى.
جهت سوم: اینكه ظهور مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از «اشراطِ ساعت» است، یعنى علائم قیامت. یكى از علائم و نشانههاى حتمى قیام قیامت و فرا رسیدن رستاخیز، ظهور مهدى است. مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیش از قیامت مى آید، و تا او نیاید و حكومت عدل را در جهان برپاى ندارد، عمر جهان به سر نمىرسد، و قیامت برپا نمىگردد.[6]
7. كسب آمادگى نظامى براى ظهور حضرت
یكى از فرهنگهاى انتظار كه به تصریح روایات، در دوران غیبت بر عهدهى شیعیان و منتظران فرج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كسب آمادگىهاى نظامى و مهیا كردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب است. چنانكه در روایتى كه نعمانى از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده، آمده است:
«باید هر یک ازشما براى خروج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اسلحه تهیه كند، اگر چه یک نیزه، چون وقتى خداوند ببیند كسى به نیّت یارى مهدى اسلحه تهیه كرده است، امید است عمر او را دراز كند تا ظهور را درک نماید و از یاوران مهدى باشد».[7]
انتظار صحیح و آثار آن انتظار صحیح و سازنده «بهترین عمل نزد خداوند»[8] و «با فضیلتترین عبادت است»[9] و انسان منتظر «از اهل هر زمان فاضل ترند».[10]
با توجه به مفهوم اصلی «انتظار»، معنی روایات متعددی كه دربارهی پاداش و نتیجهی كار منتظران نقل شده بخوبی درک میشود.
اكنون میفهمیم چرا منتظران واقعی گاهی همانند كسانی شمرده شدهاند كه در خیمهی حضرت مهدی (علیه السّلام) یا زیر پرچم او است، یا كسی كه در راه خدا شمشیر میزند یا به خون آغشته شده یا شهید گشته است.
آیا اینها مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست كه متناسب با مقدار آمادگی و درجهی انتظار افراد است؟ یعنی همانطور كه میزان فداكاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خود سازی و آمادگی نیز درجات كاملاً مختلفی دارد كه هر كدام از اینها با یكی از آنها از نظر «مقدمات» و «نتیجه» شباهت دارد، هر دو جهادند و هر دو آمادگی میخواهند و خودسازی. كسی كه در خیمهی رهبر چنان حكومتی قرار گرفته یعنی در مركز ستاد فرماندهی یک حكومت جهانی است، نمیتواند یک فرد غافل و بیخبر و بیتفاوت بوده باشد، آنجا جای هر كس نیست، جای افرادی است كه بحق شایستگی چنان موقعیت پر اهمیتی را دارند.
منابع:
[1] ـ النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 200، ح 16.
[2] ـ صدوق، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین، كمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 377، ح 1
[3] ـ عن امیر المؤمنین(علیه السلام): «المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبیل الله»، منتخب الاثر، ص 496، لطف الله صافى گلپایگانى.
[4] ـ قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «افضل اعمال امتى انتظار فرج من الله عزوجل».
[5] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 140.
[6] ـ محمد رضا حكیمى، خورشید مغرب، ص 369.
[7] ـ النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 320، ح 10، محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، ص 366.
[8] ـ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 52، ص 126.
[9] ـ معجم احادیث الامام المهدى(عج)، تألیف و نشر مؤسسه المعارف الاسلامى، ج 1، ص 268.
[10] ـ لطف الله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ف 2، ب 24، ح 1.