آسیب شناسی مهدویت و انتظار به عنوان یکی از مهمترین مباحث، ریشه در عدم درک صحیح از این پدیده الهی به عنوان آرمان و هدف دارد. بنابراین به جاست که این آسیبها بررسی گردد و راههای رفع این آسیبها نیز مطرح شود.
چکیده
مقاله حاضر با عنوان آسیبشناسی اجتماعی فرهنگ انتظار با نگاهی به مفاهیم انتظار و مهدویت و ارائه تعریفی از آسیب و لزوم تبیین آسیبشناسی فرهنگ انتظار، بعد اجتماعی این مسئله را بررسی نموده و آسیبهای زیر را به همراه ریشهها، پیامدها و راههای درمان آنها مطرح میسازد.
نامعقول جلوه دادن مهدویت، تحریف مهدویت، اعتقاد به حل معجزه آسای امور، ارائه چهرهای خشن توأم با قتل و خونریزی، بحث درباره امور بیهوده وغیرضروری، شتابزدگی در تحقق ظهور، تعیین وقت ظهور، تطبیق ناصحیح افراد وحوادث بر علائم ظهور، گرایش شدید به ملاقات امام زمان (عجل الل)، امیدواری بدون عمل، واسطه نمودن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نیازهای مادی، مدّعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه، عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام، عدم توجه به ایجاد معیارهاى شخصیتى براى پذیرش فرهنگ مهدویت و ضعف و ناکارآمدى روشها در کانونهاى دینى.
مقدمه
انتظار به معنی چشم به راه بودن است وچشم به راه بودن وقتی است که انسان ببیند کاری که باید به کمال نهایی خویش برسد، نرسیده است. اگر یک انسان معمولی، منتظر و چشم به راه باشد ممکن است اهمیت ندهیم ولی وقتی ببینیم چند نفر از افراد برجسته و عالم و عادل چشم به راه چیزی مهم هستند مسئله برای ما نیز تفاوت پیدا میکند چه رسد به آنکه ببینیم انبیا و ائمه هدی (علیهم السلام) اظهار میکنند ما منتظر فرج هستیم و بالاتر از همه میبینیم خداوند در هفت جای قرآن میفرماید: منتظر باشید من هم منتظرم. بنابراین مسئله انتظار آنقدر مهم است که دانشمندان عالم باید آن را بحث نموده و با تشریح آن برای مردم انتظار را اصلی ترین مسئله روز جهان قرار دهند.
نکته جالب این است که آسیبشناسی مهدویت و انتظار نیز به عنوان یکی از مهمترین مباحث، ریشه در عدم درک صحیح از این پدیده الهی به عنوان آرمان و هدف دارد. بنابراین به جاست که این آسیبها بررسی گردد و راههای رفع این آسیبها مطرح شود. مسلما آنچه در این مجال اندک بیان میگردد دربرگیرنده همه موارد نمیباشد، با این حال فرصت پیش آمده از سوی همایش بین المللی دکترین مهدویت را مغتنم شمرده و گامی هر چند قاصر در این راه برخواهیم داشت.
مهدویت و انتظار
امید به آینده که شالوده اصلی زندگی بشر است شالوده مهدویت هم هست. مهدویت یعنی هدایت به آینده بهتر، یعنی دستگیری و هدایت به سوی آیندهای که نیاز فطری انسان است. اگر کسی به اعتقاد مهدویت برسد، انسانی خوشبخت در زمان حال خواهد بود. انسانی که از آرامش کامل نسبت به تضادهای فعلی برخوردار خواهد بود، تابع محیط نخواهد بود و انفعال و تسلیم و تطمیع و ترس در او راه نخواهد یافت.
اعتقاد به مهدویت امری القائی و تلقینی و یا صرفا یک تئوری نیست، بلکه ریشه در یکی از ویژگیهای ذاتی وفطری انسان یعنی امید دارد و مذاهب به این نیاز فطری عام پاسخ دادهاند. امید به انسان نیرو و به زندگیش جهت میدهد و او را در مسیر نیل به اهدافش یاری میکند و ناملایمات و سختیها را هموار ساخته و احساس کفایت و توانمندی او را تقویت میکند و در نهایت انسان امیدوار میتواند با شناخت بهتر توانمندیهای خود از زندگی لذت ببرد. در مقابل این افراد انسانهای مأیوس و ناامید قرار دارند، یاس و ناامیدی بر خلاف امید و امیدواری نگرشهای انسان را نسبت به خود و تواناییهایش، نسبت به دیگران و نسبت به زندگی منفی میسازد و اثر نامطلوبی بر نحوه نگرش و تفکر انسان و تعامل او با محیط بیرونش بر جای میگذارد.
به طوری که انسان ناامید احساس بیارزشی و پوچی میکند، قدر لحظات زندگی را نمیشناسد و از چیزی لذت نمیبرد و پر واضح است که چنین فردی تمایلی به تلاش و حرکت نداشته باشد. بی هدف، سرگردان، مقلد و منفعل باشد.[۱] امیدواری و پایداری انسان در کنترل ترسها و تردیدها و ناکامیها از موضوعات مهم در غلبه یافتن بر ناملایمات است. چنانچه نگرشهای امیدوارانه مقابلهای در زندگی وجود داشته باشد به فرد کمک میکند تا توانمندیهای روان ـ عاطفی و اجتماعی خود را در موقعیتهای مختلف به کار گیرد.
ترسیم درست از جایگاه مهدویت در دنیای امروز و بررسی زوایای مختلف نیازهای این دوران به این اندیشه مترقی، با هدف ارائه راه حلی جهت رفع مشکلات و دردهای جدید و در عین حال پیچیده و پنهان جوامع بشری، مهمترین مسئولیت عالمان و نخبگانی است که به اصلاح انسان متجدد میاندیشند و خواستار فرجامی نیکو و پایانی نشاط بخش برای او هستند.
انسان معاصر، امروز بیش از هر زمان دیگری به درک صحیح از مهدویت محتاج است و اگر پیوند عمیق و ارتباط محکم میان انسان امروزی با دین الهی، انجام نشود یقینا سقوط معنوی و به دنبال آن سقوط مادی و بازگشت به عصر آغازین پیدایش بشر در انتظار انسان است. از آنجا که انسان در دو عالم درونی و بیرونی زندگی میکند، بنابراین دشمنان و موانعی که سلامت حیات او را تهدید میکنند، در دو سنگر بیرونی و درونی برای مبارزه با او پنهان شدهاند. اندیشه و خرد میتواند موانع بیرونی را شناسائی کند و با از بین بردن یا کاستن آنها، مشکلات ظاهری زندگی مثل بیماری سخت، حوادث، فقر،جهل و…را ازبین برده یا کاهش دهد و راه زندگی سعادت آمیز وخوشبختی انسان را هموار سازد. اما اگر این پیشرفت همراه با پیشرفت درونی انجام نگیرد، ارزشی نخواهد داشت وبشر را به جلو نخواهد برد.[۲]
پیشرفت باطنی هم جز با استمداد از دین و شریعت الهی حاصل نخواهد شد. بنابراین انسان در عصر معاصر نیاز بیشتری به دین دارد، چرا که حرکت ظاهر و باطن باید همراه، همگون، متناسب و موزون شکل گیرد، در نتیجه پیشرفتهای سریع قرن اخیر، پیوند محکم تر بشر با آموزههای دینی را لازم میآورد. پیشرفت بشر وقتی مفید خواهد بود که نتیجهاش منفعت رسانی به تمام جوامع باشد و البته این منفعت جز در سایه اخلاق دینی و معنویت رخ نمینماید و هنگامی تمدن مادی به نفع همگان و نه یک گروه خاص خواهد بود که در سایه مهدویت، در جهت عدالت و احترام به حقوق دیگران، جای گیرد. با پیشرفت تکنولوژی، همه انسانها ساکنان دهکده کوچک جهانی شدهاند و به یکدیگر نزدیکند. این نزدیکی در منظر مهدویت، سبب مواجه شدن افراد با حقوق و وظایف زیادی میشود.[۳]
هر امر مهمی به نسبت اهمیتش، در معرض خطرها و آسیبهایی است. مقوله مهم مهدویت هم با اثرات بسیار حیات بخش و بهجت زای خود که کمترین آنها، امید به آینده و سر فرو نیاوردن در مقابل حوادث، ستمها و سختیهاست، از این قاعده مستنثی نیست. مهدویت با همه ابعاد وسیع و فراگیرش همان گونه که میتواند در امیدبخشی و فعالیت منتظران واقعی نقشی موثر و بسزا داشته باشد، در صورتی که به خوبی درک نشود و آسیبهای احتمالی آن که ریشههای تاریخی دارند، شناسائی نشوند میتواند به بیمسئولیتی و خمودی و رکود بینجامد و جامعه را از نتایج درخشان این مفهوم والا محروم سازد. آنچه بدنبال طرح آن هستیم؛ آسیبهایی است که پیش از ظهور و در دوران غیبت رخ مینماید. سخن از آسیبهای دیگر مانند آنچه در مقابل جریان قیام مهدوی رخ مینماید، فرصتی دیگر میطلبد.
آسیبهای اجتماعی فرهنگ انتظار
آسیب، عاملى است که سبب اختلال، ناهنجارى و آفت در پدیدهها مىشود و آسیبشناسى به معناى بازشناسى اختلالهاى مفهومى و مصداقى بحث است. این اختلالها ممکن است در اثر ناکارآمد بودن و ضعف روشهاى پیامرسانى و یا محتواى پیام باشد. بعضى از عوامل به صورت مستقیم در ایجاد این اختلالها دخیل بوده (مثل ضعف در محتوا) یا ممکن است به جهت عواملى غیرمستقیم این مسئله رخ داده باشد. به هرحال باید هم اختلالها بازشناسى شود و هم علل ایجاد این اختلالها، که به مجموع اینها آسیبشناسى گویند.[۴]
برداشت غلط از مفهوم انتظار و مهدویت باعث میشود که بسیاری از افراد به جای استفاده صحیح و ارتقاء به افقهای بی کران این پدیده والا، برعکس در قعر مشکلاتی ناشی از این اشتباه فاحش گرفتار گردند که نه تنها زندگی آنها وجامعه را تباه میکند بلکه معنای مهدویت و انتظار را در دیدگاه دیگران و به خصوص غیر معتقدان به این مفهوم را دارای چالشهای اساسی مینماید. برخی از این آسیبها که به نتایج غیر قابل انتظاری میانجامد، عبارتند از:
1- نامعقول جلوه دادن مهدویت
مهدویت امروز با تهدیدهای جدی مواجه است.علاوه بر تهدیدهای خارجی که در قالب تهاجم تبلیغاتی برنامه ریزی شده از طریق رسانههای مزدور استکبار و صهیونیسم در حال انجام است، از داخل نیز تهدیدهای سنگینی وجود دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه، تفکر مترقی و ارزشمند مهدویت را زیر سوال ببرد تا آن را در افکار عمومی نامعقول جلوه دهد. میتوان در یک قضاوت ظاهربینانه، تهدیدهای داخلی را ناآگاهانه و از روی عوامی و سادهلوحی یا عشق افراطی ارزیابی کرد، اما این احتمال را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت که این جریان حتی اگر ناآگاهانه باشد، توسط دستهای مرموزی دامن زده میشود. دستهای مرموزی که اهداف همان جریان منحرف قبل از انقلاب را دنبال میکنند و منافع عناصر پشت پرده این جریانات با رشد و باروری تفکر صحیح مهدویت بشدت در تضاد است.[۵]
جعل اخبار دروغ، استناد به خواب وخیال، تبیین غیر عقلانی و عوامانه تفکر مهدویت و آلوده کردن مراسم و جشنهای مربوط به آن با اقدامات غیر شرعی، از جمله عناصر این تهدیدها هستند. این اقدامات سطحی موجب میشود تفکر مترقی و ارزشمند مهدویت بصورت غیرعقلانی طرح شود و هرگز نتواند در لایههای تحصیل کرده صاحب تفکر و موثر جامعه و جهان نفوذ کند. چنین وضعیتی، زمینه را برای موثر واقع شدن تبلیغات دشمنان خارجی مهدویت فراهم میسازد و به پیشرفت آنها در راه باطلی که در پیش گرفتهاند کمک میکند.[۶]
2- تحریف مهدویت
تحریف به معنای عوض کردن معنای مطلب است، بطوری که در ذهن افراد به صورت دیگری جلوهگر شود و یک داوری مخرب درباره آن صورت پذیرد. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «بنده سندی دیدم که در آن بزرگان و فرماندهان استعمار توصیه میکنند که ما باید کاری کنیم که این عقیده به مهدویت، به تدریج از بین مردم زائل شود. آن روز استعمارگرهای خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویت در بین مردم رایج است، نمیتوانیم اینها را درست بگیریم. وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، سعی میکنند آن را در ذهن مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت که بگویند: آقا میآید همه کارها را درست میکند. این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور محرک، به یک چوب لای چرخ است؛ تبدیل یک داروی مقوی به یک داروی مخدر و خواب آور است.»[۷]
دیدگاههای انحرافی در مورد انتظار که آثار اجتماعی مخربی نیز در پی دارند، بیشتر مشتمل بر موارد زیر است:
الف) برخی انتظار فرج را در دعا برای فرج، امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی منحصر دانسته و بیشتر از آن، وظیفهای برای خویش قائل نیستند.
ب) گروهی دیگر، حتی امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی را نیز برنمیتابند. چون معتقدند در دوران غیبت، کاری از آنها بر نمیآید و تکلیفی به عهده ندارند، و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود، هنگام ظهور، کارها را اصلاح میکند.
ج) پندار گروه سوم چنین است که جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد آن نباید داشت تا زمینه ظهور ـ که دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید.
د) گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر میکنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آنها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت مهدی هر چه بیشتر فراهم گردد.
ه ) دیدگاه پنجم، هر حکومتی را به هر شکل، باطل و برخلاف اسلام میداند و معتقد است هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است. به این استدلال که در روایات آمده است: هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم، طاغوت است[۸]
در این زمینه میتوان به مسئله رسوخ اباحیگری در بین کسانی که برداشتی غلط از این پدیده دارند، اشاره نمود. مقام معظم رهبری به بهترین نحو این تفکر را توصیف فرموده اند: « برداشت گروهی از مردم، از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها و اختناقها و حق کشیها و تباهیها ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیروئی حکومت نکند، فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت از آستین بیرون میآید.
پس هر اصلاحی محکوم است زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمیشود. اینجاست که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کامجوئی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهائی. این گروه طبعا به مصلحان و مجاهدان با نوعی بغض و عداوت مینگرند، زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود میشمارند. برعکس اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران مینگرند، زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم میآورند. این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود و این نوع انتظار فرج را که منجر به نوعی تعطیلی در حدود و مقررات اسلامی میشود و نوعی اباحیگری است، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمیدهد.[۹]
مواردی همچون قانع بودن به وضع موجود و عدم کوشش برای تحقق وضعی برتر، عقب ماندگی توده مردم، تسلّط بیگانگان و زبونی در مقابل آنها (نبودن استقلال و آزادی)، ناامیدی و پذیرش شکست در حوزه فرد و اجتماع، ناتوانی دولت و نابسامانی کشور، فراگیر شدن ستم و انفعال و بیتحرّکی در مقابل ظلم، قبول ذلّت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع، تنبلی و بیمسئولیتی، مشکلتر ساختن حرکت و قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منکر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با کفار و مشرکان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و… را میتواند از پیامدهای این نظریات برشمرد.[۱۰]
با دقت در موارد انحرافی مطرح شده میتوان گفت کوته فکری و عدم بصیرت کافی نسبت به دین، انحرافات اخلاقی، انحرافات سیاسی، عدم نیاز به مقدمات و زمینهسازی، عدم ریشه کنی کامل فساد به غیر از امام زمان، توجیه وسیله توسط هدف، عدم فهم صحیح روایتهای مربوط به ظلم و جور آخرالزمان و عدم فهم روایات بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور، منشأ برداشتهای انحرافی گفته شده است.[۱۱]
3- اعتقاد به حل معجزه آسای امور
برخی هر گونه مبارزه و مجاهدت را از حضرت نفی میکنند و صرفا به دنبال حل معجزه آسای امورند و مهربانی حضرت را به معنای عدم اجرای هر گونه کیفری میدانند. این تفکر انحرافی در زمان خود اهلبیت نیز وجود داشت، چرا که وقتی نزد امام رضا (علیه السلام) سخن از حضرت قائم مطرح شد. حضرت فرمودند: شما امروز سبکبالتر از آن زمانید. قائم که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مجاهدتهای پی در پی) روی زینها نیست.[۱۲]
پیامدهای این دیدگاه را میتوان عدم آمادگی و کوشش برای زمینهسازی ظهور و امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف سست میکند، بیان نمود. منشاء این آسیب مهم اجتماعی فرهنگ انتظار نیز در مواردی همچون: معجزه آسا پنداشتن همه امور، عدم درک عمیق مهربانی حضرت که با حکمت توأم است و عدم نگاه جامع به دین (صریح آیات و روایات و سیره اهلبیت) دانست.
4- ارائه چهرهای خشن توأم با قتل و خونریزی:
این مطلب که با روح آیات و رسالت پیامبران و اوصیاسازگاری ندارد، دارای پیامدهائی همچون ایجاد دلزدگی و نفرت نسبت به امام، ترس و خوف از حضرت و عدم پذیرش امام به عنوان پدری مهربان و ناامیدی از انجام اعمال صالح به جهت ترس از عدم پذیرش توسط امام، با این تصور که اکثریت کشته خواهند شد و حضرت اعمال او را نیز نخواهد پذیرفت، میباشد.نتیجه اینکه نفرت و خشونت و یأس، باعث عدم انگیزه برای درک و حتی تأمل درباره حضرت و راه و مرام او میگردد. ریشه این انحراف خطرناک در عدم بصیرت کافی و نگاه جامع به دین و عدم بررسی استدلالی و سندی روایات، قابل جستجوست.
5- بحث درباره امور بیهوده و غیر ضروری:
یکی دیگر از انحرافات در مقوله مهدویت، پرداختن به مباحثی است که هیچ ثمرهای ندارد. مسکن، ازدواج، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان و… از مباحثی هستد که اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهم باز داشته است. معرفت امام، وظیفه ما نسبت به امام، تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینهسازی و فراهم آوردن شرایط ظهور و… مسایلی است که پرداختن به آن اهمیت فراوانی دارد.
پیامدهای این انحراف مهم اجتماعی را میتوان در مواردی همچون بازماندن از مباحث مهم، کاربردی و ضروری و بستر سازی برای ورود خرافات و سخنان بی دلیل و غیر مستند که در نتیجه، سوداگران برای مطرح کردن خویش یا فریفتن مردم از بازار گرم این مباحث بهره میجویند، بیان نمود.
ریشه این انحراف عواملی مانند عدم تشخیص وظیفه دینی.، هوای نفس که در عوامفریبی بروز مییابد، توهم و خیالپردازی که زمینه داستان سراییهایی چون جزیره خضرا و… است، عدم بررسی سندی و استدلالی روایات (چنانکه تأمل و بررسی، به خوبی جزیره خضرا را نفی میکند و با نفی آن، بطلان وجود هزاران فرزند برای حضرت یا تطبیق خضرا بر مثلث برمودا، کاملا روشن میگردد) و عدم تبیین و روشنگری اندیشمندان و عالمان دینی، میباشد.
6- شتابزدگی در تحقق ظهور
یکی دیگر از آسیبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگی در این امر، در روایات ما بسیار نکوهش شده است: امام جواد (علیه السلام) فرمود: در دوران غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند و امام صادق (علیه السلام) فرمود: شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند.
پیامدهای این شتابزدگی و تعجیل در تحقق امر ظهور و در ابعاد فراگیر اجتماعی آن مواردی همچون ناسپاسی و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی، رویکرد به منحرفان و مدعیان دروغین مهدویت، یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقق ظهور، شک و تردید، دست به اقدام ناشایست زدن، استهزا و تمسخر آیات و روایات و معتقدان به غیبت و ظهور، میباشد.
ریشههای این انحراف را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود: عدم درک جایگاه مصلحت و حکمت الهی، عدم تسلیم نسبت به اراده خدا، بیطاقتی و بیظرفیتی و عدم صبر در سختیها، اذیتها و طعنههای دشمنان، تنها خود را معیار دیدن و ملاک دانستن پایان عمر و زندگی خود نه سیر تاریخ.
۷- تعیین وقت ظهور
یکی دیگر از آسیبها، تعیین وقت ظهور است. چرا که حکمت الهی بر این است که وقت ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر بندگان مخفی بماند. لذا احدی نمیتواند زمانی برای ظهور تعیین کند. مفضل بن عمر گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: آیا ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقت معینی دارد که مردم آن را بدانند؟ فرمودند: این چنین نیست که خداوند برای آن وقتی تعیین کرده باشد که شیعیان ما آن را بدانند. ای مفضل، برای آن وقتی تعیین نمیکنم. وقتی هم نمیشود برای آن معین کرد. آنکه برای ظهور ما وقتی تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته و مدعی شده که از اسرار خداوند آگاه است.
فضیل از امام باقر (علیه السلام) پرسید: آیا برای این امر وقتی معیّن است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند.
در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت، چنین بیان شده است: امام جواد (علیه السلام) فرمودند: اگر برای این امر وقتی تعیین شود دلها را قساوت میگیرد و توده مردم از اسلام بر میگردند. بگویید: چه زود است! چقدر نزدیک است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود.
پیامدهای این انحراف بزرگ را در عواملی مثل ایجاد یأس و ناامیدی به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعیین شده، ایجاد بدبینی نسبت به اصل ظهور، ایجاد بدبینی به شخصیت امام در اثر عدم تحقق ظهور، قساوت قلبها و برگشتن مردم سست ایمان از دین، میتوان جستجو نمود. ریشه یابی این انحراف نشان میدهد که اموری از قبیل تعجیل و شتاب کردن در امر فرج، عوامفریبی در اثر هوی و هوس، توهم و خیال پردازی و عدم تطبیق صحیح آثاری که بر اثر قدرتهای روحی و ریاضتها بهدست میآورند. یعنی چیزهایی را در آینده پیشبینی میکنند، امّا در تطبیق آنها اشتباه نموده و خیال میکنند ظهور است، لذا وقتی تعیین میکنند، در این زمینه موثرند.
8- تطبیق ناصحیح افراد و حوادث بر علائم ظهور
عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی تطبیق میدهند. البته خودِ تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست، بلکه آفت، مطالب و ادعاهایی است که افرادی به صرف خواندن یک یا دو روایت و بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و قدرت تشخیص صحیح و سقیمِ روایات مطرح میکنند، یعنی بدون داشتن تخصص به اظهار نظر میپردازند. این تذکر لازم است که در روایات، تشخیص مؤلّفهها و علایم سپاه حق و باطل به عهده علمای راستین گذاشته شده است؛ همانها که در عصر غیبت کبرا به عنوان نواب عام عهده دار امور گشتهاند.
پیامدهای این تطبیق ناصواب را میتوان مواردی همچون تعیین وقت ظهور، شتابزدگی در تحقق ظهور، نومیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور و بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور به دلیل عدم تحقق تطبیقهای مطرح شده و تشکیک افراد در اصل ظهور و روایات، بیان کرد.
ریشه این انحراف را در عواملی همچون توهم زدگی، هوی و هوس و مشکل مطرح سازی خود، دخالت افراد غیر متخصص در مطالب کاملا فنّی و تخصصی و عدم روشنگری کافی توسط علما از دو دیدگاه عدم تبیین علایم حتمی و غیر حتمی و نداشتن عکسالعمل مناسب در مقابل مدّعیان، میتوان جستجو نمود.
9- گرایش شدید به ملاقات امام زمان
از آسیبهایی که در عصر غیبت برای منتظران اتفاق میافتد، مدعیانی هستند که بیدلیل یا به سادهترین اتفاق، ادعای ملاقات میکنند، یا کسانی که تمام وظیفه خویش را رسیدن به دیدار حضرت میپندارند و از باقی وظایف غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفه، فرا میخوانند.
پیامدهای این گرایش شدید به ملاقات امام زمان مواردی مانند یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار، توهم گرایی و خیالپردازی، رویکرد به شیّادان و مدّعیان مهدویت، نیابت و مدّعیان ملاقات، دور ماندن از انجام وظایف اصلی، به دلیل اهتمام بیش از اندازه و غیر متعادل به دیدارو بدبینی به امام به علت عدم دیدار، میباشد.
ریشه این انحراف دامنگیر بیشتر در سه عامل عدم بصیرت و آگاهی نسبت به دین و نشناختن وظایف اصلی و فرعی، توهم و خیالپردازی و هوای نفس، قابل جستجو میباشد.
10- امیدواری بدون عمل
برخی گمان میکنند که تنها اعتقاد به اهل بیت و محبّت امام زمان کافی است. این افراد میپندارند که در قبال گناهشان عذابی نخواهد بود. این توهم که در قرآن و روایات مردود شمرده شده است، تمنّی یا امید کاذب نام دارد. چنین کسانی چون اهل کتاب فکر میکنند و تصور میکنند همین که نام دین و مذهب را بر خود نهادهاند، اهل سعادت هستند و عذاب نخواهند شد. متأسفانه، برخی افراد در قالب سخن یا شعر و بدون توجه به جایگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بیت ایجاد کننده یا تقویت کننده این آسیب و طرز تفکرند.
پیامدهای این امید کاذب مواردی مهم همچون عمل نکردن به وظایف فردی و اجتماعی (واجبات، محرمات و…)، انتظار منفی و عدم اقدام عملی و انجام وظیفه در قبال امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و توهم بیجا (رضایت از خویشتن و عملکرد خود)، میباشد.
ریشه این انحراف اجتماعی در عواملی مانند تفاوت نگذاشتن میان امید و رجای واقعی با خیالپردازی و آرزوگرایی و عدم شناخت جایگاه آن، هوای نفس به عنوان ریشة توجیهات، عدم شناخت خدایِ مهربان و حکیم که خداوند گرچه مهربان است، حکیم و عادل هم است و دیدگاه احساسی و غیر منطقی نسبت به ائمه و عدم درک قهر و مهر آنان میباشد.
11- واسطه نمودن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نیازهای مادی
برخی، ائمه و امام زمان را صرفا برای دنیا و منافع آن و رسیدن به جاه و منصب میخواهند. حتی اگر برای ظهورش دعا میکنند، صرفاً برای خویش و مطامع دنیوی است و اگر امام، بنا به دلایلی، به آنها توجه نکند، با امام به دشمنی برمیخیزند که طلحه و زبیرها در طول تاریخ بسیار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسیب در اینجا مطرح میگردد و بیشتر حالت عمومی دارد، نگاهی است که بسیاری نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوایج دنیوی و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظیم، امری است صحیح و مورد تأکید روایات، اما امام را صرفاً برای این امور خواستن، نشانه عدم درک درست از جایگاه امام در نظام هستی است و متاسفانه باید گفت نشانه این است که هنوز عطش واقعی نسبت به ظهور پیدا نشده است و آمادگی بشر هنوز تحقق نیافته است.
پیامدهای این دیدگاه در دو مورد زیر قابل تحقیق است: دشمنی و ستیز با امام و کم اعتقادی یا بیاعتقادی به امام در اثر عدم تحقق خواستههای پایان ناپذیر و گاه بیمصلحت. ریشه این واسطه جوئی صرف از امام زمان ناشی از عدم درک جایگاه امام و خود محوری و خودخواهی، میباشد.
12- مدّعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه
در هر عصری عدهای به دروغ، ادّعای مهدویت نموده یا دیگران چنین نسبتی به آنان دادهاند و بدین وسیله فرقههایی ایجاد کردهاند. چه در دوره غیبت صغرا و چه در دوره غیبت کبرا، کسانی بودهاند که نیابت خاصه یا وکالت امام را به دروغ، ادعا میکردهاند. البته ادعاهای این افراد به صورتهای متفاوتی، ارائه شده است: مهدویت، نیابت خاصه، وکالت، بابیت یا… افرادی که مدعیاند هر موقع بخواهند امام را میتوانند ببینند، مشکلات بهواسطه آنان حل میشود، آنها واسطه و باب میان مردم و امام هستند، پیامی را از امام آوردهاند یا پیامی را برای امام میبرند و نیابت عامه که عدهای خود را به جای علمای ربّانی، مراجع عظام تقلید و فقها و… معرفی میکنند با این که در این دوران، عقل و نقل، وظیفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است.
پیامدهای این انحراف عظیم که آثار بیشمار تاریخی واجتماعی برجای گذاشته است عواملی مانند گمراهی مردم، دوری از مسیر اهلبیت، به بازی گرفته شدن دین و اختلافات دینی در اثر متابعت از فرقههای انحرافی، میباشد.
ریشه چنین تقلب ودروغ بزرگ را میتوان در مواردی همچون مشکلات روحی و روانی، عقده خود کم بینی، هیستری و مطرح کردن خود، نفسانیات و مشکلات اخلاقی و ضعف ایمان، توهم و خیالپردازی، هوی و هوس و خواستههای دنیوی و جاه و مقام، جهل و ناآگاهی، سکوت اندیشمندان و عالمان یا به موقع و مناسب تصمیم نگرفتن، مشکلات سیاسی، تأثیر اَیادی اجانب مثل فریفتن محمد علی باب و عدم معرفت به جایگاه و شأن امام و جانشینی ایشان، بیان نمود.
13- عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام
یکی دیگر از آسیبهایی که وحدت جامعه اسلامی را خدشهدار ساخته و زمینه را برای فعالیت دشمنان دین و مهدویت (به صورتهای مختلف مانند دشمنی روشن و بیواسطه، فرقهسازی، مدعیان و…) فراهم میآورد، عدم پیروی از نوّاب عام امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است با آن که اطاعت از این بزرگواران، در عقل و نقل تأکید شده است.
پیامدهای این عدم اطاعت در مواردی همچون گمراهی و ضلالت، پراکندگی افراد و عدم وحدت در سایه رهبری واحد و شکست پذیر بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت، قابل ذکر است.
ریشه این آسیب مهم اجتماعی وسیاسی نیز در مواردی همچون عدم بصیرت کافی در دین، توجه نکردن به دلایل عقلی و نقلی، توهم پیروی مستقیم و بیواسطه از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، توقع نیابت خاصه در عصر غیبت کبرا، هوی و هوس و اغراض سیاسی و شیطنتهای استکبار، میتوان پیدا نمود.
14- عدم توجه به ایجاد معیارهاى شخصیتى براى پذیرش فرهنگ مهدویت:
از جمله پیشنیازهاى لازم، قبل از هرگونه فعالیت در زمینه گسترش این فرهنگ، ایجاد زمینه و ظرف مناسب براى پذیرش آن است. به بیان دیگر فرد، نخست باید از نظر شخصیتى مستعد و آماده پذیرش این پیام باشد. به نظر مىرسد براى ایجاد یک بستر مناسب و مستعد براى پذیرش پیام، قبل از هر گونه فعالیت مهدوى، باید به پرورش احساسهاى متعالى چون حس خداپرستى پرداخت.
15- ضعف و ناکارآمدى روشها در کانونهاى دینى:
یکى از آسیبهای مهم درحوزه فعالیتهاى مهدویت، ضعف و ناکارآمدى کانونهاى دینى و مذهبى است. این ضعف به ویژه در بخش صلاحیتهاى عاطفى و مهارتى، به اتخاذ روشهاى نامناسب در تبلیغ مهدویت منجر مىشود. آیا به راستى کانونهاى دینى از آمادگى لازم شناختى، مهارتى و عاطفى براى تبیین این فرهنگ به گونهاى مطلوب برخوردارند و آیا در این بیست و چند سال که همه امکانات فرهنگى کشور در اختیار کانونها قرار گرفته است این کانونها توانستهاند، متناسب با شرایط رشدى و عاطفى و با ادبیات نوجوان و جوان براى ارتقاى بینش و معرفت مهدوى نوجوانان و جوانان و ایجاد روحیه انتظار در آنان گامى مؤثر و کارشناسانه و هماهنگ بردارند؟
به نظر مىرسد از جمله پرسشهاى اساسى که درباره فعالیت کانونها بعد از انقلاب باید بدان پاسخ داده شود، عبارتند از: چه آموزشهایى براى ارتقاى سطح معرفتى جامعه در زمینه مهدویت داشتهاند؟ براى انجام آموزشهاى مؤثر به چه میزان به تربیت نیروهاى آشنا به فرهنگ مهدویت و آشنا به اصول تعلیم و تربیت روشمند، پرداختهاند؟ چه راهکارها و راهبردهاى مؤثرى براى نهادینه کردن ارزشهاى مهدویت، با توجه به مراحل رشد و ادبیات خاص هر دوره، توسط متولیان کانونها مورد استفاده قرار گرفته است؟ از چه ابزار و وسایل کمک آموزشى براى نهادینه کردن این فرهنگ بهره جستهاند؟ آیا تا به حال، کار تحقیقى کارشناسانهاى براى یافتن بهترین روشها براى نشان دادن چهرهاى زیبا و امیدبخش از آینده حکومت جهانى حضرت صورت گرفته است؟ آیا تا به حال کار آمارى براى سنجش میزان آمادگى جامعه براى پذیرش حضرت و حکومت جهانى وى صورت گرفته است؟و مهمتر از همه اینکه، آیا اصلاً دغدغه گسترش این فرهنگ در میان مسئولان کانونها وجود داشته یا خیر؟
میتوان گفت ریشه بسیاری از آسیبهای فوق، دیوارى است که میان دو نسل کشیده شده است و سخنان آنان توسط هم شنیده نمىشود. در واقع، گسستى میان پیام دهندگان با گیرندگان پیام ایجاد شده که مانع رسیدن پیام مىگردد. علت این گسست این است که پیامهاى دینى از جمله پیامهاى مهدویت، بدون توجه به نیازهاى مخاطبان تهیه و فراهم گردیده است.
منابع:
[1]. آقائى، پورسید و همکاران، درسنامه تاریخ عصر غیبت، قم: مرکز جهانى علوم اسلامى، ۱۳۷۹٫
[2]. پور طباطبائی، سیدمحمد، در جستجوی قائم، قم: انتشارات آستان مقدس صاحب الزمان، ۱۳۷۰
[3]. حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴
[4]. خمینی، سید روح الله (امام)، صحیفه نور، ج۲۱: تهران، انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، ۱۳۷۸
[5]. رحمانى یزدى، على، نقد باورهاى غلط تربیتى، تهران: انتشارات مشهور، ۱۳۷۹
[6]. طبسی، نجمالدین، نهی از قیام در بوته تحلیل روایی، قم: فصلنامه انتظار، شماره ۵، زمستان ۱۳۷۲
[7]. طبسی، نجمالدین، درنگی در قتلهای آغازین، قم: فصلنامه انتظار، شماره۶، بهار ۱۳۷۳
[8]. قاسمی، محمدعلی، نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت، قم: فصلنامه انتظار، شماره۷، تابستان ۱۳۷۳
[9]. کریمى، عبدالعظیم، تربیت آسیبزا، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، ۱۳۷۴
[10]. مرتضی عاملی، جعفر، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، ترجمه ابوالفضل طریقهدار، قم: فصلنامه انتظار، شمارههای ۱ و ۲ و ۳ و ۴، زمستان ۱۳۷۱، پاییز ۱۳۷۲
[11]. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی(عج)، قم: انتشارات نسل جوان، ۱۳۸۰
[12]. میرآقائی، سیدجلال، جهان اسلام: مشکلات وراهکارها، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۸۰
برگرفته از سایت :المهدویه