پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

رسانه منجی - ظهور

در این سوره چهار آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 20ـ 24ـ 64ـ102

«و يقولون لولا أنزل عليه آية من ربي فقل انما الغيب  لله فانتظروا إنى معكم من المنتظرين».[1]

مى‌گويند: چرا معجزه‌اى از پروردگارش بر او نازل نمى‌شود؟ بگو، غيب (و معجزات) براى خدا (و به فرمان او) است. شما در انتظار باشيد؛ من هم با شما از منتظرانم.

يحيى بن ابوالقاسم، گويد: امام جعفر صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود: «مراد از (الغيب)، حجت قائم (عليه السلام) می‌باشد». [2]

«حتى اذا اخذت الارض زخرفها و ازينت و ظن اهلها أنهم قادرون عليها أتها أمرنا ليلا او نهارا». [3]

تا زمانى كه روى زمين زيبايى خود را (از آن) گرفته و تزيين مى‌گردد و اهل آن مطمئن مى‌شوند كه مى‌توانند از آن بهره‌مند گردند (ناگهان) فرمان ما شب هنگام يا در روز (براى نابودى آن) فرا مى‌رسد.

مفضل بن عمر از امام صادق (عليه السلام) پيرامون اين آيه شريفه، روايتى نقل مى‌كند كه حضرت فرمود: «يعنى قيام حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشریف) با شمشير مى‌باشد». [4]

«لهم البشرى فى الحياة الدنيا و في الاخرة.» [5]

در زندگى دنيا و آخرت شاد (و مسرور) هستند

از امام باقر (عليه السلام) درباره تفسير اين آيه آمده: «به اين دسته از مؤمنين مژده و بشارت به قيام حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) و ظهورش داده مى‌شود و همين طور بشارت قتل دشمنانشان و نجات و رستگارى در آخرت و ورود در جمع آل محمد (عليهم السلام) در كنار حوض كوثر مى‌دهند».[6]

«قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين» [7]

بگو شما انتظار بكشيد، من نيز با شما انتظار مى‌كشم.

امام هشتم حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:

«به راستى كه انتظار فرج (قائم)، خود فرج است». [8]

 

 

پي‌نوشت:

[1]. يونس آيه 20

[2]. الف ) ينابيع الموده ص 424 - ب ) بحار الانوار ج 51 ص 52 - ج ) غايه المرام  ص 734

[3]. يونس ايه 24

[4]. غايه المرام ص 734

[5]. يونس آيه 64

[6]. تفسير صافي ج 2 ص 410

[7]. يونس آيه 102

[8]. الف) تفسير صافي ج 2 ص 428 - ب ) الميزان ج 10 ص 572 - ج ) تفسير فرات ابن ابراهيم كوفي  ص 193

%ب ظ، %21 %880 %1394 ساعت %20:%بهمن

در این سوره دو آیه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 35- 55

«الله نور السموات و الأرض مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح في زجاجة الزجاجة كأنها كوكب دري يوقد من شجرة مباركة زيتونة لاشرقية و لاغربية يكاد زيتها يضيي و لو لم تمسسه نار نور على نور يهدي الله لنوره من يشاء» [1]

ترجمه آيه شريفه در ادامه در متن حديث آمده است.

جابربن عبدالله انصارى مى‌گويد:

داخل مسجد كوفه شدم در حالى كه امير المؤمنين (عليه السلام) مشغول نوشتن بود و مى‌خنديد، عرض كردم: يا أميرالمؤمنين، چه چيز باعث خنده شما شد؟ فرمود: «تعجب مى‌كنم از كسي كه اين آيه را (الله نور السموات و الأرض مثل نوره كمشكوه.. !) مى‌خواند و معرفت به آن ندارد.» عرض كردم: آرى، يا أميرالمؤمنين، سپس حضرت آيه را تلاوت کردند «الله نور السموات و الأرض مثل نوره كمشكوة...» و فرمودند: مراد از مشكوه، محمد (صلي الله عليه و آله) است و مراد از فيها مصباح، من هستم. المصباح في زجاجة، هم، حسن و حسين، مى‌باشند، كأنها كوكب دري هم اشاره به على بن الحسين است. يوقد من شجره، نیز، محمد بن على است، زيتونة، جعفر بن محمد است. لا شرقية، موسى بن جعفر است. و لا غربية، هم، على بن موسى است. يكاد زيتها يضيى، محمد بن على است. و لو لم تمسسه نار، على بن محمد است. نور على نور، حسن بن على است و مراد از يهدي الله لنوره من يشاء، هم، قائم ما مهدى (عليه السلام) است».[2]

«وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنكم في الأرض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضى لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لايشركون بي شيئا» [3]

خداوند به كساني كه از شما که ايمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، وعده مى‌دهد كه آنها را قطعا خليفه روى زمين خواهد كرد، همانگونه كه پيشينيان را خلافت روي زمين بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنها پسنديده، پا برجا و ريشه‌دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنيت و آرامش مبدل مى‌كند. آنچنان كه تنها مرا مى‌پرستند و چيزى را براى من شريک نخواهند ساخت.»

اسحاق بن عبدالله از امام زين العابدين (عليه السلام) روايت مى‌كند كه حضرت فرمود:

«اين آيه در شأن قائم (عليه السلام) است». [4]

عبدالله بن سنان گويد:

از امام صادق (عليه السلام) از تفسير كلام خدا پرسيدم: «وعد الله الذين آمنوا منكم... » حضرت فرمود: «اين آيه در شأن على بن ابيطالب و امامان از نسل او نازل شده. «و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضى...»، يعنى توسط ظهور حضرت قائم (عليه السلام) صورت مى‌پذيرد. [5]

 

 

پي‌نوشت:

[1].نور آيه 35

[2]. غايه المرام ص 742

[3]. نور آيه 55

[4]. الف ) ينابيع الموده ص 426 - ب ) تفسير صافي ج 3 ص 444

[5]. تفسير برهان ج 3 ص 147

%ب ظ، %21 %855 %1394 ساعت %19:%بهمن

در این سوره یک آیه پیرامون بحث مهدویت وجود دارد

«قل أرأيتم إن أصبح مآؤكم غورا فمن يأتيكم بماء معين» [1]

بگو: به من خبر دهيد، اگر آبهاى (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه كسى مى‌تواند آب جارى در دسترس شما قرار دهد؟

ابوبصير از امام صادق (عليه السلام) نقل مى‌كند كه حضرت در تأويل اين آيه شريفه فرمودند:

«يعنى اگر امامتان غايب شود، كيست که امام ظاهرى برايتان آورد که خبرهاى آسمان و زمين و حلال و حرام خدا را برايتان بيان كند؟» [2]

 امام باقر (عليه السلام) نیز ذیل این آیه، می‌فرمایند:

«اين آيه در حق امام قائم (عليه السلام) نازل گرديد».

 

 

پي‌نوشت:

[1]. سوره ملک، آيه 30

[2]. الف) تفسير صافي، ج 5، ص 5 و 2 - ب) اثبات الهدي، ج7، ص 136  - ج ) ينابيع المودة، ص 42

%ب ظ، %21 %636 %1394 ساعت %14:%بهمن

در این سوره يک آيه پیرامون مهدویت وجود دارد و آن آیه 18 این سوره است

«فهل ينظرون الا الساعة أن تأتيهم بغتة فقد جاء أشراطها فأنى لهم اذا جائتهم ذكرئهم» [1]

آيا آنها جز اين انتظارى دارند كه قيامت ناگهان برپا شود در حالى كه هم اكنون نشانه‌هاى آن آمده است، اما هنگامى كه بيايد، تذكر و ايمان آنها سودى نخواهد داشت.

مفضل از امام صادق (عليه السلام) روايت مى‌كند كه حضرت فرمود:

«مراد از ساعت (در اين آيه شريفه)، قيام قائم است». [2]

بر این اساس، (شرائط الساعة) علامت و نشانه‌هاى نزديک شدن قيامت است.

اما نشانه‌هاى قيامت از زبان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چنين است:

ابن عباس مى‌گويد: ما با پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در حجة الوداع بوديم، حضرت حلقه درب خانه كعبه را گرفت و رو به سوى ما كرده، فرمود: آيا شما را از (شرائط الساعة) آگاه كنم؟ سلمان- كه آن روز از همه به پيامبر (صلي الله عليه و آله) نزديكتر بود- عرض كرد: آرى اى رسول خدا. پس حضرت فرمود: «از نشانه‌هاى قيامت، تضييع نماز، پيروى از شهوات، تمايل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان، فروختن دين به دنيا است، در اين هنگام است كه قلب مؤمن در درونش ذوب می‌شود، آنچنان كه نمک در آب ذوب مى‌شود، اين همه زشتي‌ها را مى‌بيند و توانائى بر تغيير آن ندارد.»

سلمان گفت: اى رسول خدا، آيا چنين امرى واقع مى‌شود؟ حضرت فرمود: «آرى، سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست. اى سلمان! در آن زمان زمامدارانى ستمگر، وزرايى فاسق، كارشناسانى ستم پيشه، و امنائى خائن بر مردم حكومت مى‌كنند»

سلمان پرسيد: آيا اين امر واقع مى‌شود؟

پیامبر فرمود: «آرى؟ سوگند به آن كس كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام زشتي‌ها، زيبا، و زيبايي‌ها، زشت مى‌شود. امانت به خيانتكار سپرده مى‌شود و امانت دار، خيانت مى‌كند، دروغگو را تصديق مى‌كنند و راستگو را تكذيب»

سلمان سئوال کرد: اى رسول خدا، آيا چنين چيزى واقع مى‌شود؟

پیامبر فرمود: «آرى؟ سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن روز حكومت  به دست زنان و مشورت با بردگان خواهد بود، كودكان بر منابر مى‌نشينند و دروغ، ظرافت و زكات، غرامت و بيت المال، غنيمت به شمار مى‌آيد. مردم به پدر و مادر خود بدى مى‌كنند و به دوستانشان نيكى و ستاره دنباله‌دار در آسمان ظاهر مى‌شود.

سلمان گفت: آيا اين امر واقع مى‌شود؟

حضرت فرمود: «آرى؟ سوگند به كسى كه جانم به دست اوست، اى سلمان! در آن زمان زن با شوهرش در تجارت شريک مى‌شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بيرون خانه و براى ثروت اندوزى به كار مى‌گيرند) باران كم و صاحبان كرم، خسيس و تهى‌دستان، حقير شمرده مى‌شوند، در آن هنگام بازارها به يكديگر نزديک مى‌گردد، يكى مى‌گويد: چيزى نفروختم و ديگرى مى‌گويد: سودى نبردم و همه زبان به شكايت و مذمت پروردگار مى‌گشايند»

سلمان گفت: اى رسول خدا، آيا اين امر واقع مى‌شود؟

حضرت فرمود: «آرى، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن زمان، اقوامى به حكومت مى‌رسند كه اگر مردم سخن بگويند، آنها را مى‌كشند و اگر سكوت كنند، همه چيزشان را مباح مى‌شمرند، اموال آنها را غارت مى‌كنند و احترامشان را پايمال و خونهايشان را مى‌ريزند و دلها را پر از عداوت و وحشت مى‌كنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مى‌بينى»

سلمان عرض كرد: آيا اين امر واقع مى‌شود؟

حضرت فرمود: «آرى؟ سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست. اى سلمان! در آن هنگام چيزى از مغرب مى‌آورند (قوانين از شرق و قوانين از غرب) و امت من متلون مى‌گردد! در آن روز واى برضعفاى امت از آنها و واى بر آنها از عذاب الهى، نه به كوچک، رحم مى‌كنند و نه بر بزرگان احترام مى‌گذراند و نه گنه‌كارى را مى‌بخشند، بدن‌هايشان همچون آدميان است، اما دلهايشان، همچون دل شيطانهاست»

سلمان گفت: اى رسول خدا، آيا اين امر واقع مى‌شود؟

حضرت فرمود: «آرى  سوگند به آن كس كه جانم در دست اوست اى سلمان! در آن زمان، مردان به مردان قناعت مى‌كنند، و زنان به زنان، و بر سر پسران به رقابت بر مى‌خيزند، همانگونه كه براى دختران رقابت مى‌كنند. در خانواده‌هايشان، مردان خود را شبيه زنان و زنان خود را شبيه مردان مى‌كنند و زنان بر زين سوار مى‌شوند (و به خودنمائى مى‌پردازند) بر آنها لعنت خدا باد».

سلمان عرض كرد: آيا اين امر واقع مى‌شود؟

حضرت فرمود: « آرى؟ سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن زمان به تزيين مساجد مى‌پردازند، آن چنان كه معابد يهود و نصارا را تزيين مى‌كنند، قرآنها را مى‌آرايند (بى‌آنكه به محتواى آن عمل كنند) مناره‌هاى مساجد طولاني و صفوف نمازگزاران فراوان، اما دلها نسبت به يكديگر، دشمن و زبانها، مختلف است».

سلمان گفت: اى رسول خدا آيا اين امر واقع مى‌شود؟

پیامبر فرمود: «آرى، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام پسران خود را با طلا تزيين مى‌كنند و لباسهاى ابريشمين «حرير» و «ديباج» مى‌پوشند و از پوستهاى پلنگ براى خود لباس تهيه مى‌كنند»

سلمان عرض كرد: آيا اين امر واقع مى‌شود؟

پیامبر فرمود: «آرى؟ سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام طلاق فزونى مى‌گيرد و حدي براى امر خدا اجرا نمى‌شود، اما با اين حال به خدا ضرر نمى‌زنند» (بلكه خودشان زيان مى‌بينند)

سلمان عرض كرد: آيا اين شدنى است، اى رسول خدا؟

حضرت فرمود: «آرى؟ سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام زنان خواننده و آلات لهو و نوازندگى آشكار مى‌شود و اشرار امتم به دنبال آن مى‌روند»

سلمان گفت: آيا اين شدنى است، اى رسول خدا؟

حضرت فرمود: «آرى، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام ثروتمندان امتم براى تفريح به حج مى‌روند و طبقه متوسط براى تجارت و فقراى آنها براى ريا و تظاهر، در آن زمان اقوامى پيدا مى‌شوند كه قرآن را براى غير خدا فرا مي‌گيرند و با آن همچون آلات لهو رفتار مى‌كنند و اقوامى روى كار مى‌آيند كه براى غير خدا علم دين فرا مى‌گيرند، فرزندان نامشروع، فراوان مى‌شود و قرآن را به صورت غنا مى‌خوانند و براى دنيا از يكديگر سبقت مى‌گيرند».

سلمان عرض كرد: آيا اين امر واقع مى‌شود اى رسول خدا؟

حضرت فرمود: «آرى، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! اين زمانى است كه پرده‌هاى حرمت دريده مي‌شود، گناه فراوان، بدان بر نيكان مسلط مى‌گردند، دروغ زياد مي‌شود، لجاجت آشكار و فقر فزونى مي‌گيرد و مردم با انواع لباسها بر يكديگر فخر مى‌فروشند، بارانها بى‌موقع مى‌بارد، قمار و آلات موسيقى را جالب مي‌شمرند و امر به معروف و نهى از منكر را زشت مى‌دانند، به گونه‌اى كه مؤمن در آن زمان از همه امت خوارتر است. قاريان قرآن و عبادت كنندگان پيوسته به يكديگر بدگويى مى‌كنند و آنها را در ملكوت آسمانها، افرادى پليد و آلوده مى‌خوانند».

سلمان عرض كرد: آيا اين امر واقع مى‌شود؟

حضرت فرمود: «آرى! سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام ثروتمند رحمى بر فقير نمى‌كند، تا آنجا كه نيازمندى در ميان جمعيت مي‌ايستد و اظهار حاجت مى‌كند و هيچ كس چيزى در دست او نمى‌نهد».

سلمان عرض كرد: اى رسول خدا آيا اين امر شدنى است؟

حضرت فرمود: «آرى، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، اى سلمان! در آن هنگام (روبيضة) سخن مى‌گويد».

سلمان عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا، (روبيضة) چيست؟

حضرت فرمود: «كسى درباره محروم سخن مى‌گويد كه هرگز سخن نمى‌گفت (و كسى اظهار نظر مى‌كند كه مجال اظهار نظر به او نمى‌دادند). در اين هنگام طولى نمى‌كشد كه فريادى از زمين بر مى‌خيزد، آن چنان كه هر گروهى خيال مى‌كنند اين فرياد در منطقه آنهاست. باز مدتى كه خدا مى‌خواهد به همان حال مى‌مانند، سپس در اين مدت، زمين را مى‌شكافند و زمين پاره‌هاى دل خود را بيرون مى‌افكند. منظورم طلا و نقره است. سپس به ستون هاى مسجد با دست مباركشان، اشاره كرده و فرمودند: همانند اينها و در آن روز ديگر طلا و نقره‌ به درد نمى‌خورد (و فرمان الهى فرا مى‌رسد). اين است معنى سخن پروردگار «فقد جاء اشراطها». [3]

تمام اينها نشانه‌هاى آخرالزمان است كه در طليعه آن، ظهور حضرت بقية الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) اتفاق خواهد افتاد و منجى عالم بشريت قيام خواهد كرد و زمين را از لوث پليديها، پاک و منزه خواهد نمود- به اميد آن روز، انشاء الله-.

 

 

پي‌نوشت:

[1]. سوره محمد، آيه 18

[2]. ينابيع المودة، ص 428

[3]. تفسير القمي، ج 2، ص303

%ب ظ، %21 %592 %1394 ساعت %13:%بهمن

پاسخ:

در قرآن آيه خاصي درباره سلاح و لباس امام زمان –(عجل الله تعالي فرجه الشريف) يافت نشد، اما در روايات در مورد لباس و سلاح امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) گاهي از پيراهن و شمشير رسول خدا (صلي الله عليه و آله) سخن گفته شده و گاهي از پيراهن يوسف به عنوان لباس آن حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است. به عنوان نمونه به سه روايت در اين زمينه اشاره مي‌كنيم:

مفضل بن عمر مي‌گويد:

از امام صادق (عليه السلام): شنيدم كه فرمود: آيا مي‌داني پيراهن يوسف چه بود؟ گفتم: خير، فرمود: هنگامي كه براي ابراهيم آتش افروختند، جبرئيل براي او پيراهني آورد و بر تن او پوشاند، تا گرما و سرما به او آسيب نرساند و چون وفات او فرا رسيد، آن را در تميمه‌اي ]تعويذ، حرز، جاي محكم[ قرار داد و به فرزندش اسحاق سپرد. او نيز آن را به يعقوب، و او به فرزندش يوسف سپرد. بر يوسف حوادثي گذشت تا اين كه عزيز مصر شد، هنگامي كه حضرت يوسف آن را در آن جا از ]تميمه[ بيرون آورد، يعقوب بوي آن را شنيد و اين سخن خداوند در قرآن است كه در حكايت يوسف از قول يعقوب مي‌فرمايد: «من بوي يوسف را استشمام مي‌كنم، اگر مرا به خطا نسبت ندهيد» (يوسف،94). و آن همان پيراهني است كه از بهشت فرود آمده است. عرض كردم: قربانت گردم آن پيراهن به دست چه كسي رسيده است؟ فرمود: به دست اهل آن است، پيراهن همراه قائم ماست، آن گاه كه ظهور كند. پس فرمود: هر پيامبري كه دانش يا چيزي ديگري را به ارث برده است، همه آنها به محمد (صلي الله عليه وآله) رسيده است. [1]

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:

حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به هنگام ظهور، پيراهن پيامبر (صلي الله عليه و آله) را كه در جنگ احد پوشيده بود و عمامه و زره آن حضرت را مي‌پوشد و شمشيرش، شمشير پيامبر؛ يعني ذوالفقار است... [2]

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود:

هنگامي كه مأموريت ظهور قائم ما فرا رسد، شمشيري همراه دارد، كه به وي ندا مي‌دهد، اي ولي خدا! قيام كن و دشمنان خود را بكش. [3]

البته لازم به تأكيد است كه آن حضرت فرزند و جانشين پيامبر رحمت و محبت است و وظيفه‌اش هدايت و نصحيت و دلسوزي است و قطعاً يک فرد نظامي با لباس‌هاي متعارف نظامي نمي‌باشد.

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. الكافي، كليني (رحمه الله)، ج1، ص 232، دارالكتب الاسلامية؛ بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 52، ص 327ـ328، مؤسسة الوفاء بيروت.

[2]. الغيبة، النعماني، تحقيق علي اكبر غفاري، ص 308، مكتبة الصدوق.

[3]. بحارالانوار، همان، ج 36، ص 409ـ410؛ جهت آگاهي بيشتر به كتاب: چشم اندازي به حكومت مهدي، نجم الدين طبسي، ص 84ـ85، نشر بوستان كتاب مراجعه نماييد.

%ب ظ، %30 %704 %1394 ساعت %15:%دی

مقدمه

كاروان عاشورا قدم به قدم تا پاي جان پيش مي‌رود. كوفه در انتظار تبلور ديگري است. منتظران امام حسين (علیه السلام) دست به قلم مانده‌اند و با نامه‌هاي پي در پي امام را فرا مي‌خوانند.

همه جا بوي انتظار را مي‌دهد و متن نامه‌ها حكايت از شيفتگي و چشم به راهي دارند.

به راستي چه شد بر مردم كوفه كه قلم بر دست گرفتند و در مقام عمل پا پس نهادند. مگر امام حسين (علیه السلام) بي‌وفايي كوفيان را از زبان پدر بزرگوارشان امام علي (علیه السلام) نشنيده بودند؟ مگر حكايتهايي كه بر آن حضرت گذشته بود نقل به نقل بر سلاله پيامبر باز گو نشده بود؟ چه شد كه امام حسين (علیه السلام) راه كوفه را در پيش گرفت؟ مگر نه اينكه در روايات از پيامبر نحوه شهادت و محل شهادتش را بارها شنيده بود؟ چه شد كه امام جان خود و فرزندان خويش را بر كف گرفته و رهسپار كوفه مي‌شوند.

موقعيت نظامي و استراتژيک شهر كوفه

بايد گفت موقعيت نظامي و استراتژيک شهر كوفه، يكي از دلايلي بود كه امام آن را در نظر گرفت تا بتواند پيام خويش را به گوش جهانيان برساند و اشتياق بيش از حد كوفيان عزم امام را دو چندان كرد تا پايه‌هاي امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از شريعت پيامبر را در شهري مانند كوفه بر پا نمايند. و لذا امام به كوفه پاي نهاد تا ضمن تحقق آرمانهايش به همه منتظران بفهماند كه منتظر بودن فقط به زبان نيست و  آنچه منتظر را شكوفا مي‌كند عمل اوست.

و انگار اين انتظار پوشالي و نخ‌نماي مردم كوفه مي‌خواهد رخ نمايد تا به ما منتظران حكومت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نجواي انتظار واقعي را گوشزد كند.

امام حسين (علیه السلام)حركت انتظاري خويش را از مكه آغاز نمود و چه شد كه در يک حج نيمه كاره كاروان را به سمت كوفه هدايت كرد؟ آيا اين خود تناسبي با حركت جهاني امام مهدي ندارد كه در احاديث بيان شده است كه وجود نازنين امام مهدي پس از رسيدن به سپاه كافر سفياني به مكه شهر پيامبر را مانند جد بزرگوارشان حسين، ترک نموده و به سوي مقر حكومت خود در كوفه رهسپار مي‌شوند؟

آيا همه اين واقعيات، تصادفي است كه امام حسين (علیه السلام) و امام مهدي هر دو حكومت خويش را در جهت حفظ منافع اسلام از مكه آغاز مي‌كنند و پس از به نيمه رساندن حج به دليل موقعيت سياسي و بر پايي حكومت عدل رهسپار كوفه مي‌شوند؟ مگر نه اينكه اگر امام حسين (علیه السلام) نهضت عاشورا را شكل نمي‌داد اين حكومت اسلام از همان ابتدا در نطفه خفه مي‌شد و امروز ديگر اثري از آن نبود؟ امام حسين (علیه السلام) با تمام قوا از خانه و كاشانه و زن و فرزند خود مي‌گذرد تا پايه‌هاي حكومت محكم‌تر از گذشته در كوفه جان بگيرد و رد خون اين پرچم انتظار را به دستان مبارک مهدي فاطمه دهد.

بدون شک بين اين دو قيام ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و يكي مكمل ديگري است.

وقتي به روايات اسلامي مراجعه مي كنيم مي بينيم مركز حكومت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز شهر كوفه بيان شده است آيا واقعاً اين تصادفي است كه هر دوي اين حكومتها در بر پايي عدل از يك مكان شروع مي‌كنند؟ چرا بارها و بارها به شهر حكومت جهاني اشاره شده است؟

آيا به جز اين است كه اين كوفيان كوته فكر بي‌وفا روزي ديگر بايد با هم شوند و دستان بيعت خويش را در دستان امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گذارند و جبران مافات گذشته و نداي حمايت از اهل بيت را به گوش جهان برسانند؟

مگر اين طور نيست كه تا اسم كوفه مي‌آيد انگار خاک مرده‌ايي بر اين سرزمين پاشيده‌اند و نفرين اهل بيت در ذره ذره خاک اين سرزمين به چشم مي‌خورد؟ 

چه موقع اين كوفيان كور دل بيدار مي‌شوند؟ شايد دليل اصلي اينكه حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در كوفه بر پا مي‌شود، چيزي جز رحمت باري تعالي نباشد تا جاي جبراني به اهل اين شهر دهند و گذشته نياكان خويش را جبران نمايند.

در مجموع احاديث منقول از پيامبر بارها تأكيد بر آن شده است كه منجي عالم بشريت از نسل امام حسين (علیه السلام) است.

از جمله رواياتي كه در روزهاي آخر عمر مبارک پيامبر بيان شده اين بود كه دست بر شانه امام حسين (علیه السلام) گذاشته و خطاب به دختر بزرگوارشان فرمودند:

«مهدي اين امت از نسل من است دنيا به پايان نخواهد رسيد مگر اينكه مردي از اولاد حسين قيام كرده و جهان را با عدل و داد پر سازد.»

در اين باره خود امام حسين (علیه السلام) مي‌فرمايند:

«نهمين فرزند من قائم به حق است خداوند به وسيله او زمين مرده را دوباره زنده خواهد كرد و دين را حاكميت خواهد بخشيد. او حق را بر خلاف ميل مشركان و دشمنان بر پا خواهد كرد.»

از سوي ديگر اين دو قيام از آنجا نشأت مي‌گيرد كه امام حسين (علیه السلام) در زماني قيام كرد كه حكومت جبار و جيره خور دنيا زده تا گردن در تبهكاري فرو رفته بود و امام در نامه‌اي به قبايل بصره در شرح حكومت بيان مي‌دارند كه:

«من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش دعوت مي كنم در شرايطي كه اكنون سنت رسول خدا از بين رفته و به جاي آن بدعتهاي غير اسلامي نشسته است مرا بپذيريد و به ياري من برخيزيد. شما را به ارشاد و رستگاري هدايت خواهم كرد.» 

سوالي كه اكنون پيش مي‌آيد اين است كه ما به عنوان يک منتظر در كجاي اين جامعه اسلامي قرار داريم؟ نكند روزي بيايد و ما فقط كوفيان قلم به دست نامه نويسي باشيم كه با دعوت از امام خويش دل ايشان را به درد آورده باشيم؟ نكند ندبه خوان جمعه‌هايي باشيم كه از امام خويش دعوت مي‌كند و در عمل واپس مي‌نهد؟ دور باشد زماني كه دعاي عهد مي‌خوانيم و عهد خود را تا ميانه روز فراموش مي‌كنيم و عهد شكني مي‌كنيم و در بطن خانه‌هايمان فقط دم از انتظار مي‌زنيم.

آيا نيز مي‌توانيم مانند امام حسين (علیه السلام) در جهت بر پايي حكومت عدل از جان و مال و فرزند خويش بگذريم تا در زمره ياران صديق امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گيريم يا نه پايمان در زنجير مال دنيا به گل نشسته است؟

و سخن آخر اينكه يک جامعه اسلامي واقعي و منتظر، بايد در ركاب ولايت سر از جان نشناسد و با جهاد و شهادت خويش بيرق اسلام را همواره زنده نگاه دارد.

اميد است بيرق اسلام بر بلنداي قله عدل و عدالت بر افراشته گردد و در اين راه، ما نيز چشم به راهان واقعي قدوم پاك شيره ياس نبوت باشيم.

اللّهم عجل لوليک الفرج

 

%ب ظ، %22 %746 %1394 ساعت %16:%دی

پاسخ:

در اين باره تذكر چند نكته لازم است:

1. در آيات قرآن و روايات اسلامي، زمان ظهور امام زمان (عليه السلام) معين نشده؛ بلكه رواياتي بر نهي از تعيين زمان ظهور آن حضرت بيان شده است، از امام صادق (عليه السلام) درباره وقت ظهورِ امام زمان (عليه السلام) سؤال شد؛ آن حضرت در پاسخ سه بار فرمودند: «كَذِبَ الوقّاتون» كساني كه وقت و زمان ظهور امام مهدي (عليه السلام) را تعيين مي‌كنند، از دروغگويانند. [1]

2. برخي از محققان، بيش از صد و پنجاه آيه قرآن را درباره شأن و قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) نقل كرده اند؛ برخي از آيات عبارتند از: هود، 86 / بقره، 2و3 / نساء، 56 / اعراف، 128 / توبه، 23 / قصص، 5 / نور، 55. [2]

در مورد نشانه‌هاي ظهور آن حضرت به روايات در اين زمينه بايد مراجعه شود كه طبق آن روايات برخي از آيات قرآن به اين نشانه‌ها اشاره دارد كه از جمله آنهاست:

الف: خروج سفياني

طبق روايات فراواني كه از طريق شيعه و اهل‌سنت نقل شده، آيه 51 سوره سبأ، بر خروج سفياني تطبيق شده است

«وَ لَوْ تَرَي إِذْ فَزِعُواْ فَلاَ فَوْتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّكَان قَرِيب»

«اي كاش مي‌ديدي هنگامي را كه (كافران) وحشت زده‌اند (آن جا كه راه) گريزي نمانده است و از جايي نزديک گرفتار آمده‌اند».

سفياني و لشگرش در آستانه قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بر ضد طرفداران حق خروج مي‌كنند كه آنها به هنگام حركت به سوي مكّه، به قصد تسخير آن، در صحرا گرفتار مي‌شوند و هلاک مي‌گردند. [3]

ب: طبق فرمايش پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) در آستانه ظهور آن حضرت، مردم تابع شهوت‌ها و هواهاي نفساني خود مي‌شوند و نماز را ضايع مي‌كنند؛ پيامبر گرامي به آيه 59 سوره مريم استناد مي‌كنند؛ «سپس كساني جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع كردند و پيرو شهوات گرديدند و به زودي به غَيّ (نام یک وادي در جهنم) خواهند افتاد.»

ج: حضرت صادق (عليه السلام) مي‌فرمايند: «در آستانه ظهور آن حضرت، گراني، كساد تجارت، گرسنگي و... بر جامعه مستولي خواهد شد»؛ ايشان آيه 155 سوره بقره را در اين زمينه به عنوان شاهد نقل مي‌كنند: «البته شما را به اندكي ترس و گرسنگي و بينوايي و بيماري و نقصان در محصول مي‌آزماييم و شكيبايان را بشارت ده».

د: تكيه دادن بر خانه كعبه و تلاوت آيه 86 سوره هود هنگام ظهور از جانب حضرت مهدي:

«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَ مَآ أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظ».

ه: امام جعفر صادق (عليه السلام) مي‌فرمايند:

«313 يار حضرت بعد از ظهور با ايشان بيعت مي‌كنند و آيه 148 سوره بقره به آن دلالت دارد: فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَ تِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا» [4]

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد: «حضرت قائم (عليه السلام) به هنگام ظهور در مكّه داخل و در جانب خانه كعبه ظاهر مي گردد.» [5]

ظهور منجي در آخرالزمان از مسلّمات همه اديان است،[6] و ظهور امام زمان (عليه السلام) و تشكيل حكومت جهاني، از ديدگاه قرآن كريم و روايات شيعه و اهل‌تسنن يک مسأله قطعي و ترديدناپذير است. [7] پس از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) موضوع رجعت ـ زنده شدن مؤمنان خالص و كافران محض ـ از ضروريات مذهب شيعه است و روايات رجعت متواتر (تواتر معنوي) مي‌باشد.

قرآن كريم، كلام حق و وعده‌هاي آن صدق و درست است. قرآن كريم وعده چيرگي دين اسلام بر همه اديان (توبه، 33) و حكومت مستضعفان بر جهان (قصص، 5؛ انبياء، 105) را داده است و با ظهور و حكومت مهدي (عليه السلام) اين وعده‌ها تحقق مي‌يابد. بنابراين، حتماً جهان مدت طولاني، حكومت جهاني امام زمان (عليه السلام) را به خود خواهد ديد.

 

 

 

 

پي‌نوشت‌ها:

[1]. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج52، ص103، داراحياءالتراث العربي.

[2]. براي اطلاع بيشتر ر.ک: احقاق الحق، قاضي نورالله شوشتري؛ غاية المرام، مرحوم سيدبحريني؛ امامت و مهدويت، آيت الله صافي گلپايگاني.

[3]. ر.ک: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 18، ص 103، دارالكتب الاسلامية.

[4]. ر.ک: منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، آيت الله صافي گلپايگاني، باب نشانه هاي ظهور، انتشارات حضرت معصومه (عليها السلام).

[5]. منتهي الآمال، مرحوم قمي، ص1132، مطبوعاتي حسيني.

[6]. خورشيد مغرب، محمدرضا حكيمي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 52 ـ 58)

[7]. ر. ك: امامت و مهدويت، آية الله صافي گلپايگاني، مؤسسة انتشارات حضرت معصومه، قم، ج 3، ص 37 به بعد / خورشيد مغرب، همان، ص 59 به بعد.

 

%ب ظ، %17 %801 %1394 ساعت %18:%آذر

پاسخ:

غالب احاديثي كه اشاره به عملكرد حضرت مهدي (عليه السلام) بعد از ظهور دارد به اين نحو است كه خداوند توسط آن حضرت، عالم را از عدل و داد پر مي‌كند همان طوري كه زمين پر از ظلم شده باشد كه اين در حقيقت تشبيه است نه شرطيت و عليت، بدین معنا که ظلم و فساد علت ظهور باشد.

به تعبير ديگر:

فساد هدف نيست بلكه آمادگي، هدف است. بر خلاف آنچه برخي تصور مي‌كنند آنچه براي تسريع ظهور مصلح جهاني لازم است، وجود ظلم و فساد در سراسر زمين نيست، بلكه يک آمادگي و تشنگي لازم است، البته نمي‌توان انكار كرد كه افزايش ظلم و فساد يكي از علل آمادگي و تشنگي خواهد بود، زيرا هنگامي كه مردم جهان ثمره تلخ و شوم تبعيض‌ها و بي‌عدالتي‌ها را بچشند، ناراحت مي‌شوند و در جست و جوي يک طريق اصلاح و يافتن يک مصلح جهاني گام بر مي‌دارند.

در نتيجه، بايد گفت: هسته اصلي زمينه براي ظهور، آمادگي و آگاهي از عواقب وضع نابسامان امروز دنيا است، نه اينكه وجود ظلم و فساد هدف اصلي باشد.

 

 

 

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %17 %584 %1394 ساعت %13:%آذر

پاسخ:

بعد از ظهور امام زمان (عليه السلام) و تشكيل حكومت عدل جهاني، عالَم دنيا با بودن آن حضرت هم چنان پا برجاست و امت اسلامي و همه جامعه بشري تحت حكومتش به زندگي خود ادامه مي‌دهند. در زمانِ حكومتِ آن حضرت، مسئله رجعت (بازگشت انبيا، امامان و بعضي انسان‌ها به دنيا) تحقق مي‌يابد.

بعد از شهادت امام زمان (عليه السلام)، انبيا و اولياي خدا حكومت خواهند كرد و اين وضع تا بر پايي قيامت ادامه خواهد داشت. [1]

از مجموع آيات و روايات چنين استفاده مي‌شود كه بعد از سپري شدن عمر دنيا و برپايي قيامت، همه مي‌ميرند و كسي در دنيا و عالَم برزخ باقي نمي‌ماند يا كسي از عالَم آخرت به دنيا باز نخواهد گشت.

اساساً دنيايي در كار نخواهد بود تا كسي بماند يا به آن بر گردد. خداوند متعال در قرآن مي‌فرمايد: «وَ مَا جَعَلْنَا لِبَشَر مِّن قَبْلِک الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَــلِدُونَ كُلُّ نَفْس ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» (انبياء، 34 ـ 35)

«ما براي هيچ انساني قبل از تو زندگي جاويدان قرار نداديم وانگهي آيا آنها كه انتظار مرگ تو را مي كشند اگر تو بميري آنها زندگي جاويدان دارند؟! هر انساني طعم مرگ را مي‌چشد و ما شما را با بدي‌ها و نيكي‌ها آزمايش مي‌كنيم و سرانجام به سوي ما باز مي‌گرديد» [2]

 

 

 

پي‌نوشت‌ها:

[1]. ر.ک: تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي و ديگران، ج15، ص555ـ559، دارالكتب الاسلامية.

[2]. تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي، ج13، ص402ـ403، دارالكتب الاسلامية.

 

%ق ظ، %17 %387 %1394 ساعت %08:%آذر
صفحه2 از2

برترین مطالب