پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

مهدویت در سوره تغابن

در این سوره، يک آيه پیرامون مهدویت، مى‌باشد.

«فآمنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا و الله بما تعملون خبير.» [1]

به خدا و رسول او و نورى كه نازل كرده‌ايم، ايمان بياوريد و بدانيد خدا به آنچه انجام مى‌دهيد، آگاه است.

زيد بن ارقم می‌گوید:

هنگامى كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در حجة البلاغ به غدير خم رسيد و دستور ايستادن و نماز را داد، خطبه خواند و اين آيه را تلاوت نمود و فرمود: اى مردم اين نور، منم، سپس بعد از من على، سپس از نسل او (جانشينان) تا قائم مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشریف)  مى‌باشد.[2]

 

 

پي‌نوشت:

[1]. سوره تغابن، آيه 8

[2]. المهدي في القرآن ص 241

%ب ظ، %30 %820 %1394 ساعت %18:%دی

مهدویت در سوره بینة

در این سوره، یک آيه پیرامون بحث مهدویت وجود دارد.

« و ذلک دين القيمة» [1]

و اين است آئين مستقيم و صحيح و پايدار.

ابي‌بصير از امام صادق (عليه السلام)چنین نقل مي‌كند كه حضرت در تفسير آيه « و ذلک دين القيمة» فرمودند: خداوند متعال مي‌فرمايد:

اين دين، دين قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشریف) است. [2]

همان دين واقعي و حقيقي و پياده كردن آن به تمام معني دين كه به دست مبارک حضرت بقيه الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) در اين جهان به اجرا گذاشته مي‌شود و در وقت ظهور حضرت مو به مو، به آن عمل خواهد شد.

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. سوره بينة، آيه 5

[2]. غاية المرام، ص 757

%ب ظ، %30 %813 %1394 ساعت %18:%دی

آیات مهدویت در سوره بقره

در این سوره نه آيه پیرامون بحث مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 2 و 3 و 60 و 124 و 133 و 148 و 155 و 261 و 285

«الم. ذلک الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين. الذين يومنون بالغيب» [1]

اين همان كتابي است كه در آن ترديدي نيست و وسيله هدايت براي همه پرهيزكاران است.

(پرهيزكاران) آنها هستند كه به غيب ايمان مي‌آورند.

(متقين) اشاره به شيعيان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام ) و (الغيب) اشاره به حضرت حجت ابن الحسن (عجل الله تعالي فرجه ) است. [2]

«فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا قد علم كل اناس مشربهم كلوا و اشربوا من زرق الله» [3]

دوازده چشمه آب از آن (سنگ)، جوشید، به طوري كه هر يک (از طوايف دوازده‌گانه بني‌اسرائيل) چشمه مخصوص خود را مي‌شناخت. (گفتيم) از روزي‌هاي الهي بخوريد و بياشاميد.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در ضمن حديثي طولاني به جابر فرمودند: فالائمة يا جابر اثنا عشر اماما اولهم علي ابن ابي طالب و آخرهم القائم صلوات الله عليهم. [4]

اى جابر، امامان دوازده نفر هستند. اول آنان على بن ابى طالب و آخر آنان قائم مى‌باشد.

«و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن.» [5]

(به خاطر بياور) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با امتحانات گوناگون آزمود، او به خوبى از عهده آزمايش برآمد.

امام صادق (عليه السلام) به مفضل بن عمر درباره فرمايش خداوند متعال (فاتمهن) فرمودند: (اين كلمه، اشاره به حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه) است كه خداوند امامت را با امامت او (حضرت قائم) به اتمام رساند. (12 امام) 9 تن از امامان از فرزندان امام حسين (عليه السلام ) مى‌باشند. [6]

«قالوا نعبد إلهک و اله آبائک ابراهيم و اسماعيل و اسحاق الهاً واحداً و نحن له مسلمون.» [7]

گفتندخداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را مى‌پرستيم، خداوند يكتا و ما در برابر او تسليم هستيم.

امام باقر (عليه السلام) ذیل این آیه، فرمود:

اين آيه «قالوا نعبد الهک» تا آخر، درباره حضرت قائم، جريان دارد. (يعنى مردم) يا خصوص فرزندانش) در زمان ظهور حضرت مهدى (عليه السلام)  مي‌گويند: ما خداى تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را مى‌پرستيم.[8]

«فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يأت بكم الله جميعا» [9]

در نيكي‌ها و اعمال خير بر يكديگر سبقت بجوئيد، هر كجا باشيد، خداوند شما را حاضر مى‌كند.

امام صادق (عليه السلام) درباره اين آيه شريفه فرمودند: اصحاب قائم، سيصد نفرند و كمى زيادتر از ده نفر، به خدا قسم امت معدودى هستند كه در يک ساعت جمع شوند، هم چون جمع شدن پاره‌هاى ابرها در فصل پائيز.[10]

«و لنبلونكم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الأنفس و الثمرات و بشر الصابرين.»[11]

قطعا همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگي، زيان مالى و جانى، و كمبود ميوه‌ها، آزمايش مى‌كنيم و به استقامت كنندكان بشارت ده.

محمد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) روايت مى‌كند كه آن حضرت، فرمود:

(اين آيه) مربوط به قبل از قيام قائم و راجع به نشانه‌هايى از جانب خدا در مورد ابتلاء مومنين است و بشارت ده صابرين را. [12]

«كمثل حبة أنبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة.) [13]

همانند بذرى هستند، كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد.

حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در كلام مشروحي درباره وصف حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشریف) فرمود: مهدى (براى فرماندهان ولايات) و به نمايندگان خود پيغام مى‌فرستد كه عدالت را (صد در صد) بين مردم پياده كنيد. در ادامه مى‌فرمايد: (پس از آن) شر و گرفتاري‌ها از بين مى‌رود و به جاى آن بركت و خير، جايگزين خواهد شد، دست آورد كاشتن يک مد، 700 مد خواهد بود. اين است معنى آيه شريفه. [14]

«آمن الرسول بما أنزل اليه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله» [15]

پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است (او رهبري است كه به تمام سخنان خود كاملأ مؤمن مي‌باشد) و مؤمنان نيز به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده‌اند.

مؤمنون اشاره به ائمه اطهار (عليه السلام) است كه در حديث مفصلي از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه: در شب معراج در سمت راست عرش ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد وحسن بن علي و مهدي (عليهم السلام) (مانند خورشيدي از نور مي‌درخشند) و همه در حال قيام، مشغول نمازند و مهدي (عليه السلام) در ميان آنان مانند شاخه درخشان است. خداوند متعال فرمود: اي محمد، اينان حجت‌هاي من (روى زمين) و اين مهدي قائم امت و از عترت مي‌باشد، به عزت و جلالم به درستي كه او حجت واجبه بر اوليای من و منتقم از دشمنان من است. [16]

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. بقره، آيه 3 و 2

[2]. الف) قندوزی حنفی، ينابع المودة ص 443 - ب) غاية المرام، ص 719 - ج) بحار الانوار، ج 51، ص50

[3]. بقره، آيه 60

[4]. غاية المرام، ص 224

[5]. بقره، آيه 124

[6]. الف) المهدي في القرآن، ص 12، نقل از ينابيع الموده، ص 507 - ب) تفسير برهان، ج 1، ص 156

[7]. بقره، آيه 133

[8]. الف) اثبات الهدي، ج 7، ص93 - ب) تفسير برهان، ج 1، ص 156

[9]. بقره، آيه 148

[10]. الف) ينابيع الموده، ص 421 - ب) مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 58، اصحاب قائم بدون وعده‌اي قبلي جمع مي‌شوند - ج) اثبات الهدي، ج 7، ص 95 - د) غاية المرام، ص 220 - هـ ) تفسير برهان، ج 1، ص 162، اشاره به اصحاب قائم است.

[11]. بقره، آيه 155

[12]. الف) ينابيع الموده، ص 421 - ب) تفسير برهان، ج 1 ، ص 167 - ج) تفسير صافي، ج 1 ، ص 186

[13]. بقره ، آيه 261

[14]. الف) المهدي في القرآن، ص 15 - ب) تفسير برهان، ج 1، ص 253 (حبه، حضرت زهرا (سلام الله عليها) و آخرين سنبله، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) است)

[15]. بقره، آيه 285.

[16]. فرائد السمطين، ج 2 ص 32.

%ب ظ، %30 %791 %1394 ساعت %18:%دی

اعتقاد بهاییت پیرامون مهدویت

اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقايد شيعيان است و تمام شيعيان درباره وجود شريف ايشان با استناد به احاديث و تاريخ و برهان‌هاي عقلي باور و يقين دارند. فرقة ضاله بهائيت منشعب از بابيت است و بابيت فرزند يكي از جريانات فكري شيعه به نام شيخيه مي‌باشد. در مسلک شيخيه، اصلي وجود دارد، مبني بر اينكه بايستي در هر عصري يک شيعه كامل كه از آن به عنوان ركن رابع ياد مي‌شود وجود داشته باشد كه رابطه فيض بين امام و امت باشد. سيد علي محمد باب كه جواني جاه‌طلب بود، مدتي در شهر مقدس كربلا در مكتب سيد كاظم رشتي رئيس و اعلم علماي مسلک شيخيه تحصيل نمود و بعد از مرگ استاد، ادعاي ركنيت و ذكريت و مقام موهوم باب امام زمان (عليه السّلام) نمود. وي در يكي از كتابهايش مي‌نويسد:

«فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم كه از جانب حجت خود عبدي را با حجت وافيه، منتخب و اظهار فرمايد تا آنكه سبيل اختلافات را به نقطة وحدت برساند.»[1]

وي با اين جملات، ضرورت وجودي باب امام زمان را متذكر شده و در چند صفحه بعد مي‌نويسد: «امر كه به اينجا ختم شد، از سبيل فضل امام غائب (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عبدي از عبيد خود را از بحبوحه اعجام و اشراف منتخب از براي حفظ دين فرموده و علم توحيد و حكمت حقه كه اعظم خيرات است به او عطا فرموده... »[2]

و در همان كتاب صريحا از امام زمان نام مي‌برد: ... الحسن بن علي و الحسين... و الحسن بن علي و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان... [3]

سيد باب در اين مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پيرو آئين تشيع. پس امام زمان او همان امام زمان شيعيان است. مانند هر شيعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را كوچكتر از مقام ولايت و امامت دانسته و مي‌گويد:

بحق خداونديكه آل الله را بولايت مطلقه ظاهر فرموده، كه وجود من و صفات من و كلماتيكه از لسان و قلم من جاري شده و باذن الله خواهد شد معادل يک حرف از ادعيه اهل عصمت (عليهم السّلام) نخواهد شد. لاجل آنكه ايشان در موارد مشيت الله سكني دارند و ماسواي ايشان در اثر فعل ايشان مذكورند.[4]

اما طي چهار سال رفته رفته لحن سيد محمد علي شيرازي تغيير مي‌كند و خود را امام غايب و همان مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي‌داند. سيد باب در نوشته‌هاي آخر خود و ميرزا حسينعلي نوري در نوشته‌هاي اول خود، روايات مربوط به مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را با تفسيرها و تاويلات مضحک به خودشان تطبيق مي‌كردند. اين بحث تا سالهاي آخر عمر، ميرزا حسينعلي بهاء الله وجود داشته است، اما وقتي ادعاي نبوت و الوهيت و خدايي كرد. اين عقيده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منكر شد و اين اعتقاد را از مجعولات شيعه عنوان كرد.

عبدالبهاء پسر حسينعلي نوري در مورد امام زمان مي‌گويد:

اين قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلكه حضرت امام ثاني عشر در ضمير غيب بود اما در عالم جسد تحققي نداشت بلكه بعضي از اكابر شيعيان در آن زمان محض محافظه ضعفاي ناس چنين مصلحت دانستند كه آن شخص موجود در چيز غيب را چنان ذكر نمايند كه تصور شود در ضمير جسم است.[5]

ميرزا بها آنقدر نادان است و يا مردم را نادان فرض كرده كه در يک كتاب در مورد امام زمان مي‌نويسد: جميع فرق اثني عشر، نفس موهوم را كه اصلا وجود نبوده مع عيال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معين نمودن و ساجد او بودند.[6]

در صفحات ديگر ضمن تقبيح مذهب شيعه كه آنرا حزب مي‌خواند، در داشتن عقيده به موجوديت امام زمان مي‌گويد: به تواتر رواياتي نقل نمودند كه هر نفسي قائل شود با اينكه موعود متولد مي‌شود، كافر است و از دين خارج. اين روايات باعث شد كه جمعي را من غير مقصر و جرم شهيد نمودند، تا آنكه نقطه اولي، روح ماسويه فداه از فارس از صلب شخصي معلوم متولد شدند و دعوي قائمي نمودند.[7]

بايد از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسيد:

اگر امام زمان، موهوم بوده و يا در ضمير غيب و در عالم جسم و جسد، وجود نداشته است. چرا سيد باب و ميرزا حسينعلي بهاء اسم و رسم آن را در كتابهاي خود ذكر مي‌كنند و ادعاي مهدويت مي‌نمايند و در آغاز كار، خود را مهدي معرفي كرد. بنابراين بايد گفت بنيان گذاران بابيت و بهائيت با استفاده از زمينه و بستر موجود در ميان مسلمانان و اعتقادي كه آنان به امام زمان داشتند خود را مهدي ناميدند و بعد كه مدعي نبوت و خدايي شدند منكر مهدويت شدند، پس امام زمان آنان هيچ ربطي به امام زمان ما شيعيان ندارد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. مزدوران استعمار در لباس مذهب، سيد ضيا الدين روحاني.

2. تاريخ جامع بهائيت، بهرام افراسيابي.

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1] . شيرازي، سيد علي‌محمد، صحيفة عدليه، منتشره از سوي بابيه مقيم تهران، بي تا، بيجا، ص 7.

[2] . همان، ص 13.

[3] . همان، ص 27.

[4] . شيرازي، علي محمد، صحيفة عدليه، ص 10.

[5] . سليماني اردكاني، عزيز الله، مصابيح هدايت.

[6] . اقتدارات، مجموعة الواح و نوشته هاي بهاء الله، مطبعة سنگي، چ1310، ص 244.

[7] . همان، ص 269.

%ب ظ، %30 %783 %1394 ساعت %17:%دی

برترین مطالب