گر چه برخي از علماي اهل سنّت تنها به ولادت فرزندي به نام مهدي از امام حسن عسكري (علیه السلام) اشاره كردهاند و حيات او تا اين زمان و منجي و موعود بودن او را به شيعه نسبت ميدهند، ولي برخي از آنان تصريح به زنده بودن او تاكنون و نيز موعود و منجي بودن او دارند كه ميتوان از ميان آنها به افراد ذيل اشاره نمود:
1 - محمّد بن يوسف گنجي شافعي (متوفاي 658ه' ق) ميگويد: ابو محمّد حسن عسكري ازخود فرزندي به جاي گذاشت كه همان امام منتظر است. [1]
2 - عبدالوهاب شعراني حنفي ميگويد: در آخرالزمان اميد به خروج مهدي است. او از اولاد امام حسن عسكري است. ولادت او نيمه شعبان سال 255 هجري اتفاق افتاد. تا به حال زنده است تا با حضرت عيسي اجتماع كند. عمرش تا اين زمان 706 سال است. اين چنين شيخ حسن عراقي به من خبر داد. [2]
3 - نورالدين عبدالرحمن جامي حنفي؛ بعد از بيان تاريخ ولادت حضرت مهدي ميگويد: او كسي است كه زمين را پر از عدل وداد خواهد كرد. [3]
4 - قاضي بهلول بهجت افندي ميگويد: ولادت امام دوازدهم در پانزدهم ماه شعبان سال 255 هجري بود و اسم مادرش نرجس است. براي او دو غيبت است، يكي صغری و ديگري كبری. هر گاه خداوند به او اذن دهد، ظهور كرده، آن گاه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. [4]
5 - صدر الدين حمويني؛ در ذيل حديثي كه او از پيامبر نقل كرده آمده است، میگوید: ...همانا دوازدهمين از فرزندانم غيبت ميكند... تا اينكه خداوند متعال به او اذن خروج ميدهد. [5]
6 - شيخ فريدالدين عطار نيشابوري؛ در قصيدهاي ميگويد:
صد هزاران اوليا روي زمين
از خدا خواهند مهدي را يقين
يا الهي مهديام از غيب آر
تا جهان عدل گردد آشكار [6]
7 - جلال الدين رومي نيز در قصيدهاي ميگويد:
اي سرور مردان علي! مستان سلامت ميكنند
وي صفدر مردان علي! مردان سلامت ميكنند
تا اينكه بدين جا ميرسد:
با مير دين هادي بگو با عسكري مهدي بگو
با آن ولي مهدي بگو: مستان سلامت ميكنند [7]
8 - صدرالدين قونوي؛ هنگام وفات در وصيّت خود به شاگردانش ميگويد:...هفتاد هزار بار ذكر لاالهالااللَّه را در شب اوّل مرگم با حضور قلب بگوييد و سلام مرا نيز به حضرت مهدي برسانيد. [8]
9 - احمد بن يوسف ابوالعباس قرماني حنفي؛ ميگويد: محمّد حجّت، خلف صالح، عمرش هنگام وفات پدرش پنج سال بود. خداوند در آن سنّ به او حكمت آموخت، همانگونه كه در كودكي به حضرت يحيي آموخت... علما اتفاق دارند بر اينكه مهدي همان قائم در آخرالزمان است... . [9]
منابع:
[1]. كفاية الطالب، ص 312.
[2]. اليواقيت والجواهر، ج 2، ص 127.
[3]. شواهد النبوه، ص 404.
[4]. المحاكمة في تاريخ آل محمد، ص 246.
[5]. فرائد السطمين، ج 2، ص 132.
[6]. سلیمان قندوزی، ينابيع الموده، ج 3، ص 351 و 350.
[7]. همان، ج 3، ص 351.
[8]. همان، ص 341 و 340.
[9]. اخبار الدول وآثار الأول، ج 1، ص 353.