در این سوره، دو آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 15 و 16
«فلا اقسم بالخنّس- الجوار الكنّس».
سوگند به ستارگاني كه باز ميگردند، حركت ميكنند و از ديدهها پنهان ميشوند.
هاني گويد:
از امام باقر (عليه السلام) معني اين آيه شريفه را پرسيدم، حضرت فرمود:
«مراد از خُنّس، امامي است كه برگشت كند از غيبت سال 260 هجري پس ظاهر ميشود مانند ستاره (درخشان) شهاب ثاقب.
در این سوره، يک آيه پیرامون مهدویت، مىباشد.
«فآمنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا و الله بما تعملون خبير.» [1]
به خدا و رسول او و نورى كه نازل كردهايم، ايمان بياوريد و بدانيد خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
زيد بن ارقم میگوید:
هنگامى كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در حجة البلاغ به غدير خم رسيد و دستور ايستادن و نماز را داد، خطبه خواند و اين آيه را تلاوت نمود و فرمود: اى مردم اين نور، منم، سپس بعد از من على، سپس از نسل او (جانشينان) تا قائم مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشریف) مىباشد.[2]
پينوشت:
[1]. سوره تغابن، آيه 8
[2]. المهدي في القرآن ص 241
در این سوره، یک آيه پیرامون بحث مهدویت وجود دارد.
« و ذلک دين القيمة» [1]
و اين است آئين مستقيم و صحيح و پايدار.
ابيبصير از امام صادق (عليه السلام)چنین نقل ميكند كه حضرت در تفسير آيه « و ذلک دين القيمة» فرمودند: خداوند متعال ميفرمايد:
اين دين، دين قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشریف) است. [2]
همان دين واقعي و حقيقي و پياده كردن آن به تمام معني دين كه به دست مبارک حضرت بقيه الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) در اين جهان به اجرا گذاشته ميشود و در وقت ظهور حضرت مو به مو، به آن عمل خواهد شد.
پينوشتها:
[1]. سوره بينة، آيه 5
[2]. غاية المرام، ص 757
در این سوره نه آيه پیرامون بحث مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 2 و 3 و 60 و 124 و 133 و 148 و 155 و 261 و 285
«الم. ذلک الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين. الذين يومنون بالغيب» [1]
اين همان كتابي است كه در آن ترديدي نيست و وسيله هدايت براي همه پرهيزكاران است.
(پرهيزكاران) آنها هستند كه به غيب ايمان ميآورند.
(متقين) اشاره به شيعيان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام ) و (الغيب) اشاره به حضرت حجت ابن الحسن (عجل الله تعالي فرجه ) است. [2]
«فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا قد علم كل اناس مشربهم كلوا و اشربوا من زرق الله» [3]
دوازده چشمه آب از آن (سنگ)، جوشید، به طوري كه هر يک (از طوايف دوازدهگانه بنياسرائيل) چشمه مخصوص خود را ميشناخت. (گفتيم) از روزيهاي الهي بخوريد و بياشاميد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در ضمن حديثي طولاني به جابر فرمودند: فالائمة يا جابر اثنا عشر اماما اولهم علي ابن ابي طالب و آخرهم القائم صلوات الله عليهم. [4]
اى جابر، امامان دوازده نفر هستند. اول آنان على بن ابى طالب و آخر آنان قائم مىباشد.
«و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن.» [5]
(به خاطر بياور) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با امتحانات گوناگون آزمود، او به خوبى از عهده آزمايش برآمد.
امام صادق (عليه السلام) به مفضل بن عمر درباره فرمايش خداوند متعال (فاتمهن) فرمودند: (اين كلمه، اشاره به حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه) است كه خداوند امامت را با امامت او (حضرت قائم) به اتمام رساند. (12 امام) 9 تن از امامان از فرزندان امام حسين (عليه السلام ) مىباشند. [6]
«قالوا نعبد إلهک و اله آبائک ابراهيم و اسماعيل و اسحاق الهاً واحداً و نحن له مسلمون.» [7]
گفتندخداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را مىپرستيم، خداوند يكتا و ما در برابر او تسليم هستيم.
امام باقر (عليه السلام) ذیل این آیه، فرمود:
اين آيه «قالوا نعبد الهک» تا آخر، درباره حضرت قائم، جريان دارد. (يعنى مردم) يا خصوص فرزندانش) در زمان ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) ميگويند: ما خداى تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را مىپرستيم.[8]
«فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يأت بكم الله جميعا» [9]
در نيكيها و اعمال خير بر يكديگر سبقت بجوئيد، هر كجا باشيد، خداوند شما را حاضر مىكند.
امام صادق (عليه السلام) درباره اين آيه شريفه فرمودند: اصحاب قائم، سيصد نفرند و كمى زيادتر از ده نفر، به خدا قسم امت معدودى هستند كه در يک ساعت جمع شوند، هم چون جمع شدن پارههاى ابرها در فصل پائيز.[10]
«و لنبلونكم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الأنفس و الثمرات و بشر الصابرين.»[11]
قطعا همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگي، زيان مالى و جانى، و كمبود ميوهها، آزمايش مىكنيم و به استقامت كنندكان بشارت ده.
محمد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) روايت مىكند كه آن حضرت، فرمود:
(اين آيه) مربوط به قبل از قيام قائم و راجع به نشانههايى از جانب خدا در مورد ابتلاء مومنين است و بشارت ده صابرين را. [12]
«كمثل حبة أنبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة.) [13]
همانند بذرى هستند، كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد.
حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در كلام مشروحي درباره وصف حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشریف) فرمود: مهدى (براى فرماندهان ولايات) و به نمايندگان خود پيغام مىفرستد كه عدالت را (صد در صد) بين مردم پياده كنيد. در ادامه مىفرمايد: (پس از آن) شر و گرفتاريها از بين مىرود و به جاى آن بركت و خير، جايگزين خواهد شد، دست آورد كاشتن يک مد، 700 مد خواهد بود. اين است معنى آيه شريفه. [14]
«آمن الرسول بما أنزل اليه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله» [15]
پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است (او رهبري است كه به تمام سخنان خود كاملأ مؤمن ميباشد) و مؤمنان نيز به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند.
مؤمنون اشاره به ائمه اطهار (عليه السلام) است كه در حديث مفصلي از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه: در شب معراج در سمت راست عرش ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد وحسن بن علي و مهدي (عليهم السلام) (مانند خورشيدي از نور ميدرخشند) و همه در حال قيام، مشغول نمازند و مهدي (عليه السلام) در ميان آنان مانند شاخه درخشان است. خداوند متعال فرمود: اي محمد، اينان حجتهاي من (روى زمين) و اين مهدي قائم امت و از عترت ميباشد، به عزت و جلالم به درستي كه او حجت واجبه بر اوليای من و منتقم از دشمنان من است. [16]
پينوشتها:
[1]. بقره، آيه 3 و 2
[2]. الف) قندوزی حنفی، ينابع المودة ص 443 - ب) غاية المرام، ص 719 - ج) بحار الانوار، ج 51، ص50
[3]. بقره، آيه 60
[4]. غاية المرام، ص 224
[5]. بقره، آيه 124
[6]. الف) المهدي في القرآن، ص 12، نقل از ينابيع الموده، ص 507 - ب) تفسير برهان، ج 1، ص 156
[7]. بقره، آيه 133
[8]. الف) اثبات الهدي، ج 7، ص93 - ب) تفسير برهان، ج 1، ص 156
[9]. بقره، آيه 148
[10]. الف) ينابيع الموده، ص 421 - ب) مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 58، اصحاب قائم بدون وعدهاي قبلي جمع ميشوند - ج) اثبات الهدي، ج 7، ص 95 - د) غاية المرام، ص 220 - هـ ) تفسير برهان، ج 1، ص 162، اشاره به اصحاب قائم است.
[11]. بقره، آيه 155
[12]. الف) ينابيع الموده، ص 421 - ب) تفسير برهان، ج 1 ، ص 167 - ج) تفسير صافي، ج 1 ، ص 186
[13]. بقره ، آيه 261
[14]. الف) المهدي في القرآن، ص 15 - ب) تفسير برهان، ج 1، ص 253 (حبه، حضرت زهرا (سلام الله عليها) و آخرين سنبله، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) است)
[15]. بقره، آيه 285.
[16]. فرائد السمطين، ج 2 ص 32.
پاسخ:
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در حديثي صحیح و متواتر، فرمودند:
«انی تارک فيكم خليفتين ]و فی بعض النسخ، الثقلین[ كتاب الله، حبل ممدود ما بين السماء و الارض او ما بين السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» [1]
«همانا من دو جانشين ]و در بعضی نقلها به جای جانشین، دو گوهر گرانبها، آمده است[ را در ميان شما ميگذارم، كتاب خدا، ريسمان كشيده شده مابين آسمان و زمين يا مابين آسمان تا زمين و عترتم، اهلبيتم و همانا اين دو از يكديگر جدا نميشوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.»
گویا در اين حديث پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايند: كتاب خدا و عترت من تا قيامت از يكديگر جدا نميشوند، مطابق اين گفتار، اگر زماني، عِدلِ كتاب، كه همان عترت است در روي زمين نباشد، لازم ميآيد كه اين دو از يكديگر جدا شده باشند و اين با ظاهر حديث مخالف است
ابن حجر مكي از علمای بزرگ اهلسنت، ميگويد:
«در آن دسته از احاديثي كه سفارش به اهل بيت شده به اين نكته اشاره شده كه تا روز قيامت، زمين خالي از اهل بيتي كه اهليت هدايت دارند، نخواهد بود، همانگونه كه كتاب عزيز چنين است و لذا اهل بيت، امان براي اهل زمين معرفي شدهاند و نيز در روايات به نقل از رسول خدا، آمده است: « در هر قوم و دستهاي عدولي از اهل بيت من است». [2]
حافظ سمهودي ميگويد:
«از اين حديث –ثقلين- استفاده ميشود كه هر در زمان بايد فردي از اهل بيت كه سزاوار تمسک به اوست تا روز قيامت موجود باشد تا امر به تمسكي كه در روايت به آنها شده، معنا پيدا كند؛ همانگونه كه كتاب عزيز چنين است و لذا اهل بيت، امان اهل زمين معرفي شدهاند كه هر گاه از روي زمين بروند، زمين نيز نابود خواهد شد». [3]
همين معنا از علامه مناوي از علمای اهل سنت، در شرح جامع الصغير سيوطي نیز رسيده است[4].
نتيجه اينكه از حديث ثقلين كه مورد اتفاق بين شيعه و سني بوده و از احاديث متواتر است به خوبي استفاده ميشود كه در هر زمان، امام معصومي از عترت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و اهل بيت معصوم او بايد موجود باشد، امامي كه اهليت براي اقتدا و تمسک را داشته باشد كسي كه خود به هدايت مطلق رسيده و از ضلالت به دور است و لذا ميتواند ديگران را نيز به هدايت مطلق رسانده و از مطلق ضلالت گمراهي دور كند. چنين شخصي در اين زمان غير از حضرت مهدي (عليه السلام) نيست .
پينوشتها:
[1]. مسند احمد، ج 5، ص 181.
[2]. ابن حجر مکی، الصواعق المحرقه، ص 90
[3]. سمهودی، جواهر العقدين .
[4]. مناوی، فيض القدير، ج 3، ص 15.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
از ديدگاه قرآن، خداوند متعال ميفرمايد: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين» [1]؛ «اي مومنين، تقوا پيشه كرده و همراه با صادقين باشيد.»
مقصود از صادقين در آيه برخي از مومنين است نه جميع آنان حال اين بعض چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟
از خود آيه استفاده ميشود كه مقصود از صادقين كساني هستند كه صادق علي الاطلاق هستند و لذا به شورت مطلق نیز، به اطاعت از آنها، امر شده است تا افراد مطيع با اقتدا و هدايت از آنها به حق و حقيقت و سعادت نايل آيند. نتيجه اينكه «صادقين» در آيه، همان حاملان وحي و خلفاي رسول و امينان شرع و حاميان دين و ائمه هدايت و چراغهاي هدايتند، كساني كه خداوند رجس و پليدي را از آنان دور كرده و از هر عيب و نقصي پاكشان كرده است و اينان كساني غير از اهل بيت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نيستند كه اول آنها اميرالمومنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) و آخر آنها مهدي موعود (عليه السلام)، است.
فخر رازي، از علمای اهلسنت، از آيه فوق، استفاده عصمت كرده و ميگويد: «از اين آيه استفاده ميشود كه در هر زمان بايد صادقين معصوم، موجود باشند ...». [2]
مرحوم شیخ كليني به سند خود از بريد بن معاويه عجلي نقل كرده كه از امام باقر (عليه السلام) درباره آيه «اتقوا الله و كونوا مع الصادقين»، سؤال كردم؟ حضرت فرمود: «ايانا عني» [3]؛ «]خداوند متعال، از صادقین[، ما را قصد كرده است.»
و نيز به سند خود از امام رضا (عليه السلام) در ذيل آيه فوق نقل كرده كه آن حضرت، فرمود: «الصادقون هم الائمة» [4]؛ «صادقين همان ائمهاند ...»
حاكم حسكاني حنفي نیز به سند خود از عبدالله بن عمر در تفسير آيه فوق نقل كرده كه مقصود از آن محمد و اهل بيت او هستند. [5]
سبط بن جوزي هم از قول علما در تفسير آيه فوق نقل كرده كه مقصود از آيه اين است كه با علي و اهل بيتش باشيد. [6]
لازم به ذکر است که در آیه به طور مطلق و در همه امور و شرایط و بدون عیچ قید و شرطی به بودن و کون با صادقین، امر شدهایم و از آنجا که بر اساس ادله عقلی و نقلی، امر به اطاعت به صورت مطلق از کسی، مستلزم معصوم بودن اوست وگرنه تناقض لازم آمده و تناقض از خداوند حکیم محال است، میگوییم، همراهی و کون با صادقین، یعنی اقتدا به آنها و اقتدا و تمسک به صادقین به معنای اطاعت مطلق از اهل بیت (علیهم السلام) است.
پينوشتها:
[1]. سوره توبه، آيه 119.
[2]. تفسير فخر رازي، ج 16، ص 220.
[3]. کلینی، كافي، ج 1، ص 208.
[4]. کلینی، كافي، ج 1، ص 208.
[5]. حاکم حسکانی، شواهد التنزيل، ج 1، ص 345.
[6]. سبط ابن جوزی، تذكرة الخواص، ص 16.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
قرآن كريم در قسمتي از آيه 11 سوره رعد ميفرمايد: «اِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوم حَتّي يُغَيِّروا ما بِاَنفُسِهِم؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتي را تغيير نميدهد، مگر آن كه آنها خود را تغيير دهند.»
از اين آيه ميتوان استفاده كرد كه علت اصلي غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خود مردم بودهاند.
مردم كارهايي انجام دادهاند كه سبب شده سرنوشتشان تغيير كند و امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) غيبت نمايد؛ به همين جهت گفته شده است: «وجوده لطف و غيبته منا» [1]، وجود امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) لطفي از ناحيه خداوند است و علت غيبتش ما هستيم، اگر ما زمينه ظهورش را فراهم كنيم، آن حضرت آشكار خواهد شد.
برخي فلسفههاي غيبت آن حضرت عبارتند از:
الف: تحقق وعده الهي مبني بر برپايي حكومت جهاني امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از آن جا كه خداوند در قرآن به مؤمنين و مستضعفين وعده حكومت جهاني داده است (نور، 55؛ قصص، 5) براي تحقق آن شرايط خاصي لازم است كه فراهم شدن برخي بر عهده جامعه است و آن تنها با گذشت زمان و آماده شدن مردم ميسر خواهد شد، مانند اظهار نياز مردم جامعه؛ به بنبست رسيدن قوانين موجود مادي جوامع؛ پيشرفت علمي و فرهنگي تا حدودي كه همه ظرفيت پذيرش يک فرهنگ كامل و پيشرفته را پيدا كنند و همينطور تكامل وسايل ارتباط جمعي براي سهولت ارتباط با همه انسانهاي كره زمين و مطلع ساختن آنها از قوانين و اصول حاكم بر جهان و بالاخره نياز چنين جامعهاي به نيروهاي فعال و سازنده. [2]
ب: حراست از جان آن حضرت براي روز موعود (برپايي حكومت جهاني) آنچه تاكنون تاريخ گواه آن بوده جلوگيري از اجراي قوانين اسلام به هر نحوي صورت گرفته تا حدي كه اقدام به شهادت رساندن و از ميان برداشتن رهبران جامعه اسلامي نمودند. حال اگر خداوند آخرين حجت خود بر روي زمين را همچون ساير ائمه به حال عادي واميگذاشت، حكومتهاي ظالم بيكار ننشسته و او را از ميان برميداشتند و اين وعده الهي محقق نميشد. از اين رو برخي روايات فلسفه غيبت را حراست از جان آن حضرت دانستهاند. [3]
ج: غيبت آن حضرت بر اساس سنت الهي صورت گرفته، سابقاً اين سنت براي پيامبران ديگر نيز به اجرا در آمده استف مانند حضرت موسي كه خداوند وي را در خانه فرعون پرورش داده كه تا مدتها به عنوان فردي معمولي ميان مردم ميزيست سپس هنگامي كه زمينه ظهورش فراهم گرديد خداوند او را بر همگان آشكار نمود. [4]
پينوشتها:
[1]. تهذيب الاصول، تقريرات امام خميني، شيخ جعفر سبحاني، ج 3، ص 146، انتشارات دارالفكر، قم.
[2]. ر.ک: پرسش ها و پاسخهاي مذهبي، آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله جعفر سبحاني، ج 2، ص 160 ـ 168، انتشارات نسل جوان.
[3]. ر.ک: بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 52، ص 97، 98، داراحياء التراث العربي.
[4]. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 51، ص 224.
پاسخ:
از ديدگاه قرآن، خداوند متعال در سوره اسراء ميفرمايد: «يوم ندعوا كل اناس بامامهم فمن اوتي كتابه بيمينه فاولئک يقرئون كتابهم و لا يظلمون فتيلا» [1]؛ «روزي كه هر گروهي را به توسط امامشان ميخوانيم كساني كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود آن را با شادي و سرور ميخوانند و به قدر رشته شكاف هسته خرمايي به آنان ستم نميشود.»
مفاد آيه اين است كه از هر كس در روز قيامت، از امام به حق سؤال ميشود، اگر معترف و معتقد به آن بوده، رستگار خواهد شد و نامه عملش را به دست راست او ميدهند. لذا بايد در هر زماني امامي واجب الاطاعة وجود داشته باشد. امامي كه بدون معرفت و متابعت از او فلاح و رستگاري هرگز در قيامت براي انسان نخواهد بود و لذا در روايات ميخوانيم كه پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله)، فرمود: «من مات لا يعرف امامه مات ميتة جاهلية» [2]؛ «هر كس بميرد در حالي كه امامش را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.»
از آنجا كه وظيفه هر شخصي متابعت از حق و حقيقت است، پس بايد در هر زماني امام به حق و حقيقت موجود باشد تا مردم با اراده و اختيار او را به عنوان رهبر خود برگزينند و با پيروي از او از جمله اصحاب يمين گردند.
از آنجا كه لوح محفوظ يكي است و اختصاص به طايفهاي دون طايفهاي ديگر ندارد، لذا نميتوان کلمه «امامهم» در آيه را حمل بر لوح محفوظ نمود.
همچنین ممكن نيست كه مقصود از كلمه «امام» در آيه، كتاب هر قومی باشد؛ زيرا آيه شامل همه انسانها از اول خلقت تا آخر خلقت است در حالي كه اولين كتاب مشتمل بر شريعت، كتاب نوح است و قبل از او كتابي اين چنين بر مردم نازل نشده است.
سيوطي از علمای اهلسنت، به سندش از رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، در ذيل آيه فوق نقل كرده كه آن حضرت، فرمودند: «يدعي كل قوم بامام زمانهم و كتاب ربهم و سنة نبيهم» [3]؛ «هر قومي به امام زمانش و كتاب پروردگارش و سنت پيامبرش محشور خواهد شد.»
همچنین از ابن عباس نقل كرده كه مقصود از امام در آيه شريفه فوق، امام هدايت و امام ضلالت است.
مرحوم شیخ كليني نیز از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت، فرمود:
«لما نزلت هذه الآية: «يوم ندعو كل اناس بامامهم»، قال: المسلمون يا رسول الله! الست امام الناس كلهم اجمعين؟ قال: فقال رسول الله (صلي الله عليه و آله): انا رسول الله الي الناس اجمعين و لكن سيكون من بعدي ائمة علي الناس من الله من اهل بيتي يقومون في الناس فيكذبون» [5]؛ «زماني كه آيه «يوم ندعو كل اناس بامامهم» نازل شد، مسلمانان عرض كردند: اي رسول خدا، آيا شما امام همه مردم نيستي؟ حضرت فرمود: من فرستاده خدا به سوي همه مردمم، ولي زود است كه بعد از من اماماني از اهل بيتم بيايند، آنان در بين مردم قيام خواهند نمود ولي تكذيب ميشوند ...»
بشر بن غالب از امام صادق (عليه السلام) درباره آيه «يوم ندعوا...» سؤال كرد، حضرت فرمود: امام دعا الي هدي فاجابوه و امام دعا الي ضلالة فاجابوا اليها، هولاء في الجنة و هولاء في النار و هو قوله عزوجل: «فريق في الجنة و فريق في السعير» [6]؛ «امامي است كه مردم را به هدايت دعوت كرده و مردم نيز او را اجابت نمودهاند و امامي است كه مردم را به ضلالت دعوت كرده و او را اجابت نمودهاند. آنان در بهشت و اينان در دوزخند و اين است قول خداوند عزوجل «فريق في الجنة و فريق في السعير».
پينوشتها:
[1]. سوره اسراء ، آيه 71.
[2]. کلینی، كافي، ج 2 ، ص 19.
[3]. سیوطی، درالمنثور، ج 4 ، ص 194.
[4]. سیوطی، درالمنثور، ج 4 ، ص 194.
[5]. کلینی، كافي، ج 1 ، ص 215.
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج 44 ، ص 313؛ تفسير كنزالدقائق، ج 5 ، ص 569.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
از سوره قدر به خوبي استفاده ميشود كه ملائكه شب قدر در هر سال به جهت هر كاري بر زمين فرود ميآيند.
«انا انزلناه في ليلة القدر* و ما ادراک ما ليلة القدر* ليلة القدر خير من الف شهر* تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر* سلام هي حتي مطلع الفجر» [1]
«ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كرديم و تو چه ميداني شب قدر چيست ؟! شب قدر بهتر از هزار ماه است. فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براي [تقدير] هر كاري نازل ميشوند. شبي است سرشار از سلامت [و بركت و رحمت ] تا طلوع سپيده».
در سوره دخان نيز به اين موضوع اشاره شده است . آنجا كه ميفرمايد:
«حم* و الكتاب المبين* انا انزلناه في ليلة مباركة انا كنا منذرين* فيها يفرق كل امر حكيم.» [2]
«حم. سوگند به اين كتاب روشنگر كه ما آن را در شبي پر بركت نازل كرديم. ما همواره انذار كننده بودهايم . در آن شب هر امري بر اساس حكمت [الهي] تدبير و جدا ميگردد.»
ماه رمضان تا روز قيامت تكرار ميشود و در نتيجه ليلة القدر نيز تا روز قيامت استمرار دارد پس نزول ملائكه و روح نيز در هر شب قدر تكرار ميشود.
حال سوال اين است که ملائكه و روح كه در هر سال شب قدر بر زمين فرود ميآيند، بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، بر چه كسي وارد ميشوند؟
با تامل و دقت پي ميبريم كه در هر زمان بايد امامي كامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائكه و روح گردد. امام باقر (عليه السلام) فرمودند: «يا معشر الشيعة! خاصموا بسورة (انا انزلناه ) تفلجوا، فوالله اءنها لحجة الله تبارک و تعالي علي الخلق بعد رسول الله و اءنها لسيدة دينكم و انها لغاية علمنا. يا معشر الشيعة ! خاصموا ب( حم * والكتاب المبين ) فاءنها لولاة الامر خاصة بعد الرسول الله» [3]
«اي جماعت شيعه با خصم خود به سوره «انا انزلناه» محاجه كنيد كه پيروز خواهيد شد، پس سوگند به خدا كه اين سوره از براي حجت خداوند تبارک و تعالي بعد از رسول است. اين سوره همانا مدرک دين شما و نهايت علم ما است. اي جماعت شيعه با آيه «حم و الكتاب المبين ...» بحث كنيد؛ زيرا اين آيات اختصاص به واليان امر بعد رسول خدا دارد ...».
و نيز فرمود: «و ايم الله! ان من صدق بليلة القدر، ليعلم انها لنا خاصة ...» [4]
«به خدا سوگند، همانا هر كس تصديق كند، ليلة القدر را علم پيدا ميكند كه از براي ما است ...»
امام امير المومنين (عليه السلام) به ابن عباس فرمود:
«ان ليلة القدر في كل سنة و انه ينزل في تلک اليلة امر السنة و ان لذلک الامر ولاة بعد رسول الله. فقلت: من هم؟ فقال: انا و احد عشر من صلبي ائمة محدثون ...» [5]
«همانا در هر سال ليلة القدر است، در آن شب امر يکسال بر واليان بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، نازل میشود. ابن عباس ميگويد: عرض كردم: آنان چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: من و يازده نفر از صلب من كه همگي امام و محدثند.»
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اصحاب خود فرمودند: «آمنوا بليلة القدر، انها تكون لعلي بن ابي طالب و لولده الاحد عشر من بعده» [6]
«به ليلة القدر ايمان آورديد؛ زيرا براي علي بن ابي طالب و يازده فرزند بعد از اوست.»
پينوشتها:
[1]. سوره قدر، آيه 1 - 5.
[2]. سوره دخان، آيه 1 - 4.
[3]. کلینی، كافي، ج 1، ص 249.
[4]. کلینی، كافي، ج 1، ص 252 و 253 ، ح 9
[5]. کلینی، كافي، ج 1، ص 247 و 248 ، ح 2.
[6]. ابن بابویه، كمال الدين، ج 1، ص 280 و 281 ، ح 3.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
آيههاي فراواني در قرآن كريم هست كه روايات نقل شده از معصومين (عليهم السلام)، آن آيهها را مربوط به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشري) دانستهاند و درباره آن حضرت تفسير و تأويل و تطبيق كردهاند. در اين باره كتابهاي متعددي هم نوشتهاند.
1. حكومت موعود:
«حَتّي اِذا رَاَوا ما يوعَدونَ فَسَيَعلَمونَ مَن اَضعَفُ ناصِرًا و اَقَلُّ عَدَدا؛ (جن،24) تا آن گاه كه آن چه را به آنان وعده داده شده ببينند، آن گاه ميدانند چه كسي ياورش ضعيفتر و جمعيتش كمتر است.»
طبق روايات اين آيه، در زمان حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقق مييابد. پس اين آيه به حكومت آن حضرت اشاره دارد.[1]
2. ايمان به مهدي، يک مصداق از ايمان به غيب است:
«اَلَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ و يُقيمونَ الصَّلوةَ و مِمّا رَزَقنـهُم يُنفِقون؛ (بقره،3) آنان كه به غيب ايمان ميآورند و نماز را برپا ميدارند و از آنچه به آنان روزي دادهايم انفاق ميكنند.»
روايات، يكي از مصاديق غيب را امام غائب دانسته و يكي از مصاديق ايمان به غيب را ايمان به قيام قائم دانستهاند.
3. فرمان روايي زمين:
«وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ ءامَنوا مِنكُم و عَمِلوا الصّــلِحـتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الاَرض... ؛ (نور،55) خداوند به كساني كه از شما ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده ميدهد كه آنان را قطعاً جانشين روي زمين خواهد كرد...»
روايات، اين جانشيني را به حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تفسير كردهاند.
4. تسليم شدن همه قدرتها در برابر حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف ):
«اِن نَشَأ نُنَزِّل عَلَيهِم مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَـلَّت اَعنـقُهُم لَها خـضِعين؛ (شعراء،4) اگر ما اراده كنيم، از آسمان بر آنان آيهاي نازل ميكنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد.»
در روايات است كه اين آيه در زمان حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقق مييابد و همه گردنكشان در برابر ايشان سر تسليم فرود ميآورند.
5. رجعت:
«و يَومَ نَحشُرُ مِن كُلِّ اُمَّة فَوجـًا مِمَّن يُكَذِّبُ بِـايـتِنا فَهُم يوزَعون؛ (نمل،83) به خاطر بياور روزي را كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه آيات ما را تكذيب ميكردند، محشور ميكنيم و آنان را نگه ميداريم تا به يکديگر، ملحق شوند.»
در روايات آمده است كه اين آيه به وقوع رجعت پس از ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، اشاره دارد.
آيات درباره حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، فراوان است، براي آگاهي از آنها به كتابهاي ذيل مراجعه نماييد.
سيماي مهدي در قرآن، سيد هاشم حسيني بحراني، ترجمه سيد مهدي حائري قزويني
نور پنهان در افق قرآن، جعفر شيخ الاسلامي
سيماي مهدويت در قرآن، محمد جواد مولوي نيا
سيماي حضرت مهدي در قرآن در پرتو روايات، سيد جواد رضوي
حكومت جهاني حضرت مهدي از ديدگاه قرآن و عترت، محمود شريعت زاده خراساني
اثبات مهدويت از ديدگاه قرآن، علي صفايي كاشاني.
پينوشتها:
[1]. ر.ک: اصول كافي، ثقة الاسلام كليني، ج 1، ص 434؛ تفسير قمي، علي بن ابراهيم قمي، ج 2، ص 391.