پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

چگونه می‌توان وجود امام زمان را از روایات به اثبات رسانید؟

پاسخ:

وجود حضرت مهدي (عليه السلام)، همانند ولادت آن حضرت را زا راههاي مختلفی مي‌توان به اثبات رسانيد كه يكي از آنها، راه تواتر است. اين راه را با ذكر مقدماتي به اثبات مي‌رسانيم:

مقدمه اول:

در منطق ارسطويي خبر متواتر، به خبر جماعت كثير با كيفيتي تفسير شده كه محال است بر كذب و دروغ توافق كرده باشند. از اين تعريف استفاده مي‌شود كه خبر متواتر دو ركن دارد:

الف: اخبار جماعت بسيار.

ب: جماعت به حدي باشد كه اجتماعشان بر كذب محال باشد.

در مورد احاديثي كه دلالت بر وجود امام مهدي عليه السلام دارد ركن اول به حس و وجدان ثابت است زيرا به گوش خود شنيده و به چشم خود اخبار بسياري كه دلالت بر وجود حضرت مهدي عليه السلام دارد ديده ايم .

در مورد ركن دوم نيز ادعاي بداهت بر آن شده است و لذا در منطق ارسطويي خبر متواتر، يكي از قضاياي شش‌گانه بديهي شمرده شده است.

مرحوم شهيد صدر (رحمة الله عليه) معتقد است كه سبب پديد آمدن يقين در قضيه متواتر و تجربي حساب احتمالات است، نه آنچه منطق ارسطويي مي‌گويد كه قضيه متواتر از بديهيات اوليه همانند «كل اعظم از جزء» است. در مورد يک خبر، اولين شخصي كه شناخته شده نيست از آن خبر مي‌دهد درصدي از احتمال مطابقت با واقع در آن است و همين‌طور نفر دوم و سوم و ... تا به حدي خبرها مي‌رسد كه احتمال مطابقت با واقع به حدي قوي مي‌شود كه احتمال مخالفت با واقع ضعيف يا معدوم مي‌گردد و لذا انسان در مفاد آن خبر به يقين مي‌رسد.

مقدمه دوم:

در مورد خبر متواتر، لازم نيست كه هر يک از خبردهندگان، ثقه و عادل باشند، بلكه همين كه كذب و تعمد آنها بر دروغ ثابت نشود، كافي است در حصول علم و يقين به خبر از راه تواتر.

مقدمه سوم:

تواتر بر سه قسم است:

الف: تواتر لفظي:

در این نوع تواتر، محور مشترک در تمام خبرها، لفظ خاصي است. همانند حديث: «من فسر القرآن برايه، فليتبوء مقعده من النار»، «کسی که قرآن را با رای و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش، آتش خواهد بود»

ب: تواتر معنوي:

در این تواتر، محور مشترک تمام خبرها، قضيه‌اي معنوي و محدود است، همانند حديث كساء.

تواتر اجمالي:

در این نوع از تواتر، محور مشترک در تمام خبرها و لازمه التزامي، قضيه است. همانند خبر از شجاعت اميرالمومنين (عليه السلام) كه گر چه قضايا مختلف است ولي همگي در يک لازمه مشترک هستند و آن شجاعت امام اميرالمومنين (عليه السلام) است. در مورد موضوع وجود و ولادت امام مهدي (عليه السلام) نيز مي‌توانيم از اين طريق به يقين برسيم. لذا جاي اين نيست كه روايات اين موضوع مورد بررسي سندي قرار گيرد؛ زيرا با مراجعه به ابواب مختلف مناسب با موضوع مي‌توان يقين به ولادت و وجود امام مهدي (عليه السلام) از راه حساب تراكم احتمالات پيدا كرد به جهت اينكه همگي در يک خبر اشتراک نظر دارند كه همان ولادت و وجود امام مهدي (عليه السلام) است.

 

 

منبع:

موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %719 %1394 ساعت %16:%دی

در منابع شیعه، کدام ابواب حدیثی، بر وجود امام زمان دلالت دارند؟

پاسخ:

در مصادر حديثي شيعه، ابوابي به چشم ميخورد با روايات فراوان كه هر كدام دلالت صريح يا ضمني يا التزامي بر ولادت و وجود امام مهدي (عليه السلام) دارد و تعداد زيادي از آنها صحيح السند است.

اينک تنها به اين ابواب به صورت فهرست‌وار اشاره مي‌كنيم:

حجت بر خلق تنها توسط امام قائم است. در ذيل اين باب ده‌ها روايات وجود دارد كه برخي از سندهای آنها صحيح است.[1]

ائمه اركان زمين هستند. [2]

براي هر زماني هدايتگري است. [3]

ائمه، واليان امر خدايند. [4]

امام، مايه حيات مردم است. [5]

احاديث غيبت:

ده‌ها روايت در مصادر حديثي وجود دارد كه دلالت بر اصل غيبت دارد و تعداد بسياري از آنها صحيح السند است. رواياتي كه مرحوم شیخ كليني و ديگران در كتاب‌هاي حديثي خود نقل كرده‌اند. [6]

ابن فارس مي‌گويد: ماده (غيب) اصل صحيحي است كه دلالت بر مستور بودن شيء از چشم‌ها دارد. [7]

فيومي مي‌گويد: ماده غيبت به معناي دور شدن شيء است ... [8]

احاديثي كه دلالت بر وجود دو غيبت براي حضرت مهدي (عليه السلام) دارد (ده حديث).

احاديثي كه دلالت دارد بر اينكه غيبت او طولاني است (نود و يک حديث).

رواياتي كه دلالت بر علت غيبت دارد (هفت حديث).

روايتي كه دلالت بر فوايد وجود و انتفاع مردم در عصر غيبت از حضرت دارد (هفت حديث).

رواياتي كه دلالت بر طول عمر او دارد (سيصد و هيجده حديث).

رواياتي كه دلالت دارد بر اينكه او دائما در سن جواني است (هشت حديث).

رواياتي كه بر فضيلت ايمان به آن حضرت در عصر غيبت دلالت دارد. (بيست و سه حديث).

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. کلینی، كافي، ج 1، ص 177، ح 1 و 2 و 4 و ...؛ ابن بابویه، كمال الدين، ج 1، ص 220.

[2]. کلینی، كافي، ج 1، ص 197، ح 2.

[3]. کلینی، كافي، ج 1، ص 191 و 192، ح 1 و 2 و 3.

[4]. کلینی، كافي، ص 193، ح 6.

[5]. کلینی، كافي، ص 203، ح 2.

[6]. کلینی، كافي، ج 1، ص 336، ح 4 و 8 و 10 و 15 و 18؛ ابن بابویه، كمال الدين، ج 2، ص 480.

[7]. ابن فارس، معجم مقاييس اللغه، ماده غيب.

[8]. کفعمی، مصباح المنير، ماده غيب.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %712 %1394 ساعت %16:%دی

حدیث ثقلین، چگونه بر وجود امام زمان دلالت می‌کند؟

پاسخ:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در حديثي صحیح و متواتر، فرمودند:

«انی تارک فيكم خليفتين ]و فی بعض النسخ، الثقلین[ كتاب الله، حبل ممدود ما بين السماء و الارض او ما بين السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» [1]

«همانا من دو جانشين ]و در بعضی نقلها به جای جانشین، دو گوهر گرانبها، آمده است[ را در ميان شما مي‌گذارم، كتاب خدا، ريسمان كشيده شده مابين آسمان و زمين يا مابين آسمان تا زمين و عترتم، اهل‌بيتم و همانا اين دو از يكديگر جدا نمي‌شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.»

گویا در اين حديث پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌فرمايند: كتاب خدا و عترت من تا قيامت از يكديگر جدا نمي‌شوند، مطابق اين گفتار، اگر زماني، عِدلِ كتاب، كه همان عترت است در روي زمين نباشد، لازم مي‌آيد كه اين دو از يكديگر جدا شده باشند و اين با ظاهر حديث مخالف است

ابن حجر مكي از علمای بزرگ اهل‌سنت، مي‌گويد:

«در آن دسته از احاديثي كه سفارش به اهل بيت شده به اين نكته اشاره شده كه تا روز قيامت، زمين خالي از اهل بيتي كه اهليت هدايت دارند، نخواهد بود، همان‌گونه كه كتاب عزيز چنين است و لذا اهل بيت، امان براي اهل زمين معرفي شده‌اند و نيز در روايات به نقل از رسول خدا، آمده است: « در هر قوم و دسته‌اي عدولي از اهل بيت من است». [2]

حافظ سمهودي مي‌گويد:

«از اين حديث –ثقلين- استفاده مي‌شود كه هر در زمان بايد فردي از اهل بيت كه سزاوار تمسک به اوست تا روز قيامت موجود باشد تا امر به تمسكي كه در روايت به آنها شده، معنا پيدا كند؛ همان‌گونه كه كتاب عزيز چنين است و لذا اهل بيت، امان اهل زمين معرفي شده‌اند كه هر گاه از روي زمين بروند، زمين نيز نابود خواهد شد». [3]

همين معنا از علامه مناوي از علمای اهل سنت، در شرح جامع الصغير سيوطي نیز رسيده است[4].

نتيجه اينكه از حديث ثقلين كه مورد اتفاق بين شيعه و سني بوده و از احاديث متواتر است به خوبي استفاده مي‌شود كه در هر زمان، امام معصومي از عترت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و اهل بيت معصوم او بايد موجود باشد، امامي كه اهليت براي اقتدا و تمسک را داشته باشد كسي كه خود به هدايت مطلق رسيده و از ضلالت به دور است و لذا مي‌تواند ديگران را نيز به هدايت مطلق رسانده و از مطلق ضلالت گمراهي دور كند. چنين شخصي در اين زمان غير از حضرت مهدي (عليه السلام) نيست .

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. مسند احمد، ج 5، ص 181.

[2]. ابن حجر مکی، الصواعق المحرقه، ص 90

[3]. سمهودی، جواهر العقدين .

[4]. مناوی، فيض القدير، ج 3، ص 15.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %703 %1394 ساعت %15:%دی

حدیث معرفت، چگونه بر وجود امام زمان، دلالت می‌کند؟

پاسخ:

مطابق با روايات صحیح و متواتر، شيعه و سني، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در اهمیت شناخت امام و اطاعت از او، می‌فرمایند:

«من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية [1]

«هر كس بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است»

با كمترين تامل در اين روايت و نظاير آن به مصداق واقعي امام در روايت پي خواهيم برد. اين كدامين امام است كه اگر به او معرفت پيدا نكني، به مرگ جاهليت از دنيا رفته‌اي؟

مگر نه اين است كه بايد بين حكم و موضوع تناسب باشد؟ چه تناسبي بين عدم معرفت امام و مرگ جاهليت است؟ آيا اگر من طاغوت فاسق و فاجر زمان خود را نشناسم، به مرگ جاهليت از دنيا رفته‌ام؟ قطعا چنين نيست، بلكه مراد همان امام معصوم در هر زمان است كه از آن در روايت به امام، تعبير شده است كه اگر او را نشناسم و اطاعت او را ننمايم به مرگ جاهليت از دنيا خواهم رفت.

 

 

پي‌نوشت:

[1]. تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد ، ج 5، ص 239.

منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران

%ب ظ، %29 %694 %1394 ساعت %15:%دی

برترین مطالب