پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

برنامه دولت کریمه

%ب ظ، %06 %708 %1395 ساعت %16:%فروردين
منتشرشده در د: دولت مهدوی

«الذين ان مكناهم فى‏الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن‏ المنكر و لله عاقبة‏ الامور»[1]

اينها (ياران خدا) كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز بر پا مى‏دارند و زكات مى‏پردازند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند و پايان همه كارها از آن خداست.

در اين آيه، سخن از برنامه‏هاى عملى ياوران خداست كه اگر در زمين قدرت پيدا كنند، اجراى احكام الهى را سرلوحه برنامه‏هاى خود قرار مى‏دهند و با بر پايى نماز به خودسازى مى‏پردازند و با پرداخت زكات مشكل اقتصادى جامعه را، حل مى‏كنند و با امر به معروف و نهى از منكر از جامعه‏اى سالم و خداپسند برخوردار مى‏گردند.

در اينجا به بررسى آيه فوق مى‏پردازيم:

1. موقعيت آيه:

قبل از اين آيه، خداوند مطالبى درباره دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرت خود بر يارى آنها را بيان كرده، سپس در فايده دفاع مى‏فرمايد: اگر دفاع نباشد، عبادتگاه‌ها و مساجدى كه در آن ياد خدا مى‏شود، از بين مى‏رود و در پايان تاكيد مى‏كند كسانى كه خدا را يارى مى‏كنند، خداوند نيز آنها را يارى مى‏كند. چون او قوى و نفوذ ناپذير است و هنگامى كه با يارى خداوند پيروز و حاكم زمين شوند، اجراى احكام الهى را سرلوحه برنامه خود قرار مى‏دهند و دين الهى را حاكميت مى‏بخشند.

2. برنامه عملى ياوران خدا:

اينها پس از پيروزى، همچون خودكامگان، غرور مستى و دنياطلبى را شيوه خود نمى‏كنند تا اينكه خود طاغوت جديدى شوند، بلكه زندگى صالحانه توام با اصلاح خود و جامعه را به ارمغان مى‏آورند و بدين طريق حكومت مورد رضايت‏خداوند را فراهم مى‏سازند. برنامه‏هاى اصلى اينها در سه امر خلاصه مى‏شود:

الف) بر پا داشتن نماز: اولين برنامه حكومت مورد پسند خداوند، حاكميت توحيد و ايجاد روح معنويت و تزكيه نفس است كه راه را براى كمال نفسانى انسان هموار مى‏كند. البته، مراد نمازى است كه به خاطر رعايت تمام شرايط ظاهرى و معنوى، انسان را از فحشا و منكرات باز دارد و مقبول حضرت حق، جل و علا، واقع شود. چنين نمازى اطاعت، خشيت و تقواى الهى را در همه شئون زندگى فراهم مى‏سازد و نتيجه آن كاميابى و رستگارى است.

چنانكه مى‏فرمايد:

«و من يطع ‏الله و رسوله و يخش ‏الله و يتقه، فاولئک هم ‏الفائزون.» [2]

 

هركس خدا و رسولش را اطاعت كند و از خدا بترسد و پرهيزگارى پيشه كند؛ پس آنها رستگارانند.

ب) پرداخت زكات: پرداخت زكات از دو جنبه ارزشمند است:

1. همدلى و همراهى با مردم و زدودن فقر و اصلاح اقتصادى در جامعه:

2. زدودن حرص، بخل و مال پرستى از وجود انسانها و جايگزينى روح ايثار و همدردى؛ تا بخل در درون انسانهاست راه سعادت و رستگارى به روى آنها بسته است:

«و من يوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون‏».|[3]

و هر كس جان خود را از بخل حفظ كند، او رستگار است.

بنابراين، پرداخت زكات هم وسيله‏اى براى رستگارى و كمال نفسانى است و هم عدالت اجتماعى را گسترش مى‏دهد. امام صادق (عليه‏السلام)، مى‏فرمايد:

«زكات براى اين قرار داده شده تا ثروتمندان امتحان شوند، و كمكى براى فقرا باشد. اگر مردم زكات اموال خود را مى‏پرداختند، هيچ مسلمانى فقير و محتاج نبود و مردم با اين زكاتى كه خدا براى [استفاده] فقرا واجب كرده، بى‏نياز مى‏شدند و مردم، فقير، محتاج، گرسنه و عريان نمى‏شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان... سوگند مى‏خورم به كسى كه مردم را خلق كرد و روزى را گسترش داد، هيچ مالى در خشكى و دريا تلف نمى‏شود مگر به خاطر ترک زكات... و محبوب‌ترين مردم به خدا كسى است كه در بخشندگى سخى‏ترين مردم باشد، و سخى‌ترين مردم كسى است كه در آنچه كه خداوند از اموالش بر مؤمنان واجب كرده، بخل نورزد»[4]

در حكومت صالحان، زكات، هم به همان صورتى كه خداوند واجب كرده، پرداخت مى‏شود و هم به مصارف واقعى خودش مى‏رسد و در نتيجه هم نفس انسان پاک مى‏شود و هم اقتصاد سالمى بر جامعه حكمفرما مى‏گردد.

ج) امر به معروف و نهى از منكر:

يكى ديگر از وظايف ياوران دين خدا در زمان حكومت‏خود ترويج تمام خوبي‌ها و اوامر الهى در ميان همه افراد است و تمام كوشش آنها زدودن بديها و گناهان در جامعه است. در چنين حكومتى اسلام و مسلمين چنان عزيز و كفار و منافقان چنان ذليلند كه صالحان به خاطر اطاعت از فرمان خدا و ترک معصيت تمسخر نمى‏شوند و تعدى به حقوق ديگران و معصيت علنى خداوند، رخت ‏برمى‏بندد.

در چنين جامعه‏اى، هر انسانى خود را در برابر ديگران مسئول مى‏بيند، بنابراين با بهترين وجه ممكن، بر اساس دستورهاى خداوند، در رشد و شكوفايى جامعه كوشش مى‏كند و مسلم است كه در چنين موقعيتى، جايى براى تسلط اشرار باقى نمى‏ماند.

3. مصاديق آيه:

هر حكومتى كه توحيد و نفى شرک را اساس خود قرار دهد و در خودسازى و اجراى احكام دين و اصلاح جامعه كوشا باشد، اين حكومت از مصاديق آيه محل بحث مى‏شود. در بعضى روايات، اهل بيت (عليهم‏السلام) اين آيه را با خود منطبق دانسته و گفته‏اند: «نحن هم‏». [5] ما همين گروه هستيم.

امام صادق) عليه ‏السلام)، در روايتى كه در ذيل آيه مزبور وارد شده مى‏فرمايد:

«فهذه لآل محمد الى آخر الآية، و المهدى و اصحابه يملكهم ‏الله مشارق ‏الارض و مغاربها و يظهر الدين و يميت ‏الله به و باصحابه ‏البدع و الباطل كما امات‏ الشقاة ‏الحق، حتى لايرى اين‏ الظلم و يامرون بالمعروف و ينهون عن‏المنكر». [6]

اين آيه تا آخر آن درباره آل محمد و مهدى و اصحاب اوست كه مشرقها و مغربهاى زمين را تصاحب مى‏كند و دين پيروز مى‏شود و خداوند به وسيله او و اصحابش، بدعتها و باطل را مى‏ميراند، همانطور كه اشقيا، اهل باطل را از بين بردند، به گونه‏اى كه ظلم در هيچ جا ديده نمى‏شود و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند.

بنابراين، مصداق كامل اين آيه، در زمان ظهور حضرت مهدى (عليه‏السلام)، تحقق مى‏يابد. همانطور كه پيامبر اسلام  (صلى ‏الله ‏عليه ‏و آله)، نيز مى‏فرمايند:

«يفرج الله بالمهدى عن الامة بملا قلوب العباد عبادة و يسعهم عدله، به يمحق الكذب و يذهب الزمان الكلب و يخرج ذل الرق من اعناقكم‏». [7]

خداوند به وسيله مهدى براى اين امت گشايش ايجاد مى‏كند و دلهاى بندگان را از عبادت پر مى‏كند و عدلش را همه جا مى‏گستراند و به وسيله او دروغ ريشه‏كن مى‏شود و دوران سخت‏سپرى مى‏شود و ذلت‏بندگى از گردن‌هاى شما خارج مى‏شود.

يكى از برنامه‏هاى مهم حكومت‏حضرت مهدى (عليه‏السلام)، فقرزدايى كامل از جامعه به وسيله اجراى عدالت، و زدودن حرص و طمع از دلهاى مردم است. در روايتى از اهل سنت اين برنامه اينگونه تشريح شده است:

«بشارت باد بر شما، مهدى ! مردى از قريش كه از خاندان من است، در اختلاف و سستى مردم خروج مى‏كند، پس از آن زمين را پر از قسط و عدل مى‏كند همانطور كه از ظلم و جور پر شده است. ساكنان زمين و آسمان از او راضى هستند، و ثروتها به صورت صحيح و مساوى تقسيم مى‏شود. دلهاى امت محمد از بى‏نيازى پر مى‏شود، و عدالتش چنان گسترده مى‏شود كه آن حضرت منادى را مامور مى‏كند كه ندا دهد:

چه كسى به من نياز دارد؟ اما غير از يک نفر كه درخواست مال مى‏كند هيچ كس به سراغ او نمى‏آيد. منادى به او مى‏گويد: پرده خانه كعبه را بياور تا از اموال به تو بدهم. آن شخص پرده خانه كعبه را مى‏آورد، منادى مى‏گويد: من فرستاده مهدى هستم تا مالى را به تو بدهم و سريع مال را به او مى‏دهد اما قدرت حمل آن را ندارد، بنابراين مقدارى از آن را كم مى‏كند تا بتواند آن را حمل كند. پس از آن كه بيرون مى‏آيد از كار خود پشيمان مى‏شود و مى‏گويد: من حريص‏ترين امت محمد هستم. همه مردم براى گرفتن اين مال دعوت شدند، اما غير از من همگى آن را رها كردند، بنابراين، اموال را به منادى بر مى‏گرداند، ولى منادى مى‏گويد: ما چيزى را كه عطا كنيم پس نمى‏گيريم...» [8]

آرى، در چنين دولت كريمه‏اى، اسلام و مسلمين عزيز هستند، نفاق و اهل آن خوار و ذليلند، مردم به اطاعت‏خداى متعال دعوت مى‏شوند، و كرامت و بزرگوارى در دنيا و آخرت نصيبشان مى‏شود.

اين حكومت، حكومتى است قرآنى و خداپسند كه ارزشهاى دينى بارور مى‏شود، مشكلات زندگى فردى و اجتماعى از بين مى‏رود، انسان از پوچى نجات مى‏يابد و در يک كلمه انسان به هدف آفرينش رهبرى مى‏شود.

«اللهم انا نرغب اليک فى دولة كريمة، تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فيها من الدعاة الى طاعتک و القادة الى سبيلک و ترزقنا بها كرامة ‏الدنيا و الآخرة‏».[9]

عبدالرسول هاديان شيرازى

 

 

پى‏نوشتها:

1. سوره حج، آيه 41.

2.سوره نور، آيه 52.

3. سوره حشر، آيه‏9؛ سوره تغابن، آيه ‏16 .

4. الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائل‏الشيعة، ج‏5، باب1، از ابواب ما تجب فيه ‏الزكاة، حديث‏6، ص‏4.

5. العروسى، عبد على بن جمعه، نورالثقلين، ج‏3، ص‏506.

6. همان.

7. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏51، ص‏75.

8. المتقى‏الهندى، علاءالدين، كنز العمال، ج‏14، صص‏262-261، حديث‏38653.

9. بخشى از دعاى افتتاح.

برترین مطالب