پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

چرا هنگام ظهور، مردم تصور می‌کنند که امام دین جدیدی آورده است؟

%ب ظ، %06 %770 %1395 ساعت %17:%فروردين
منتشرشده در 2- مهدویت در روایات

يكي از رسالت‌هاي مهم مهدي موعود (عليه‏السلام)، احياي قرآن و زنده كردن تعاليم اسلام است زيرا مي‏دانيم آن حضرت هنگامي ظهور خواهد كرد كه از قرآن جز اثري و از اسلام جز اسمي باقي نماند. ممكن است كسي بگويد مگر اسلام و قرآن مي‏ميرد كه امام زمان (عليه ‏السلام)، آن را زنده مي‏كند؟ با اين كه امام صادق (عليه ‏السلام)، در يكي از سخنان ارزشمند خود، جاويد بودن "قرآن‏" را به دوام و استمرار نواميس حيرت‏انگيز طبيعت تشبيه كرده و فرموده است:

«ان‏ القرآن حي لم يمت و انه يجري كما يجري‏ الليل و النهار و كما يجري ‏الشمس و القمر»؛ قرآن كتاب زنده‏اي است كه مرگ و نيستي در آن راه نمي‏يابد و مانند شب و روز و آفتاب و ماه، ساري و جاري است. [1]

البته حقايق ديني و اصول كلي كه دين ذكر كرده است مردني نيست و هرگز نمي‏ميرد. چيزي در اجتماع قابل مردن و يا منسوخ شدن است كه يک اصل بهتري جاي آن را بگيرد. مثلا هيأت بطلميوس‏، به عنوان يک اصل علمي مدتي در دنيا زنده بود، بعد حقايق و اصول ديگري در هيات و آسمان‌‏شناسي پيدا شد و هيأت بطلميوس را از بين برد اما اين معني درباره اسلام با توجه به خاتميت آن صادق نيست.

پس اين كه در روايات وارد شده است كه قرآن يا سنت مي‏ميرد، بايد كسي يا كساني باشند كه آن را زنده كنند، به چه معني است؟

حضرت علي (عليه ‏السلام)، در نهج ‏البلاغه از دوستان و ياران با وفاي خويش چون عمار و ابن ‏تيهان ‏و ذوالشهادتين به اين صفت‏ ياد كرده است كه آنها دين را زنده كردند.

«و احيوا السنة و اماتوا البدعة‏»؛ آنها سنت پيامبر را زنده كردند و بدعت را ميراندند. [2]

و درباره امام زمان (عليه‏ السلام)، با اين تعبير فرموده است كه: «و يحيي ميت ‏الكتاب و السنة»؛ قرآن و سنت مرده را زنده مي‏كند. [3]

پس آنچه مي‏ميرد حقيقت دين نيست، بلكه غرض آن است كه دين در ميان مردم مي‏ميرد. آري وقتي كه به دستورات دين در جامعه عمل نشود و قوانين آن پياده نگردد، مي‏توان گفت كه دين در آن جامعه مرده است. چرا كه مردن يک قانون متروک شدن آن است و اين كه امام زمان (عليه ‏السلام)، آن را زنده مي‏كند به اين معني است كه تعاليم اسلام و قوانين متروكه قرآن را به جريان مي‏اندازد و آن را در جامعه پياده مي‏كند. به عبارت ديگر آنقدر وصله‏ها و بدعت‌ها به دين بسته مي‏شود كه حقيقت آن زير پرده‏هاي ضخيم اوهام پنهان مي‏گردد و غبار كهنگي بر چهره‏اش مي‏نشيند و آن را فرسوده مي‏سازد. يكي از اقدامات اساسي حضرت ولي امر پيراستن اسلام از اين وصله‏ها، بدعتها، خرافات و تحريف‌ها و تفسيرهاي نادرست و تلقي‏هاي غلطي است كه به مرور زمان در اسلام پديد آمده و مي‏آيد.

بنابراين ايشان اسلام را تجديد بنا مي‏كنند و لباس نو بر قامت آن مي‏پوشانند و گرد فرسودگي و كهنگي را از سيماي آن مي‏زدايند و سنت‌هاي مرده و فراموش شده را احياء مي‏نمايند و مجموع اين نوسازي‏ آنچنان‏ وسيع ‏و دگرگون‏ كننده خواهد بود كه در برخي از روايات از آن به دين جديد تعبير شده است و سپس با پياده كردن تعاليم اسلام در جامعه، فكر ديني را در ميان مردم زنده مي‏كنند و در نتيجه دين مردم زنده مي‏شود و آنها نيز دين را زنده نگه مي‏دارند و بدعت را مي‏ميرانند.

آيا با اين همه اختلاف و تشتت آرا و تعدد اسباب انحراف، قرآن كه اساسي‏ترين ‏پايه ‏اسلام ‏است‏ اساسش به خطر نخواهد افتاد؟ و احكام آن متروک نخواهد شد؟ مسلماً هر فرقه و گروهي آن را مطابق عقيده و سليقه خود تاويل و توجيه خواهند كرد و عقايد باطل خود را به اسلام و دين منتسب خواهد كرد. پس با اين همه اختلاف مذهب‌ها و مسلک‌ها و فرقه‏ها از قرآن چه باقي خواهد ماند مسلماً همان روزي خواهد بود كه علي (عليه ‏السلام)، آن را پيش ‏بيني كرده و فرمود: عصري از پرده زمان رخ مي‏نمايد كه در آن از قرآن و اسلام جز اسم و رسم چيزي باقي نمي‏ماند. [4]

ناگفته نماند هر چند وجود قرآن - طبق وعده الهي - از تحريف و تفسير مصون مانده و تا حدودي جلو اين دگرگوني‌ها را گرفته است ولي بايد اعتراف كرد كه بسياري از مفاهيمش نزد گروه كثيري از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده كه مي‏توان گفت چندان شباهتي به اسلام اصيل عصر پيامبر (صلي ‏الله عليه ‏و آله)، ندارد.

در چنين زماني است كه مهدي موعود (عليه ‏السلام)، قيام مي‏كند و تمام بدعت‌ها و تحريف‌ها و رسومات جاهلي را از بين مي‏برد و زنگار تفسيرهاي نادرست را مي‏زدايد. گرد و غبار كهنگي و فرسودگي را از آن پاک مي‏كند و دستهاي آلوده مغرضان و منحرفان را از آن كوتاه مي‏نمايد و احكام خدا را همان طوري كه صادر شده، جاري مي‏سازد.

پس عمل آن حضرت در بيان و تبليغ دين دو صورت پيدا می‏كند:

يكي از بين بردن بدعت‌ها و احياي سنت‌هاي متروكه و دعوت جديد به اسلام و قرآن خواهد بود.

دوم اظهار حقايق و تاويلات و تنزيلات قرآن كه تا آن زمان بيان نشده است.

در هردو صورت مردم چون تعاليم وي را بر خلاف عقايد و عادات خود مي‏بينند، آن را دين جديد مي‏نامند در صورتي كه كتاب ايشان همان قرآن است و دعوت ايشان نيز به اسلام و قرآن خواهد بود.

اكنون رواياتي كه در اين ‏باره رسيده است، نقل مي‏شود تا حقيقت موضوع كاملا روشن گردد.

1. امام صادق (عليه ‏السلام) فرمود:

اذا خرج‏ القائم يقوم بامر جديد و كتاب جديد و سنة جديدة و قضاء جديد...؛ هنگامي كه قائم خروج كند، امر تازه و كتاب تازه، روش تازه و داوري تازه‏اي با خود مي‏آورد. [5]

2. و نيز آن حضرت فرمود: هرگاه قائم، قيام كند:

جاء بامر جديد كما دعا رسول ‏الله (صلي ‏الله عليه ‏و آله) في بدو الاسلام، به امر جديد خواهد آمد چنان كه پيامبراكرم در ابتداي امر به امر جديد دعوت كرد. [6]

3. امام باقر (عليه ‏السلام) مي‏فرمايد: فو الله لكاني انظر اليه بين‏ الركن و المقام يبايع ‏الناس بامر جديد و كتاب جديد و سلطان جديد من ‏السماء... ؛ به خدا قسم گويا مي‏بينم او را كه در بين ركن و مقام از مردم بيعت مي‏گيرد به امر تازه و كتاب تازه كه بر عرب سخت است و سلطنتي تازه از آسمان.

4. در روايتي ديگر از امام صادق (عليه ‏السلام) مي‏خوانيم كه فرمود: اذا خرج‏ القائم جاء بامر جديد كما دعي رسول ‏الله في بدء الاسلام الي امر جديد؛ هنگامي كه قائم ظهور مي‏كند، آئين جديدي با خود مي‏آورد، همچنان ‏كه رسول خدا در آغاز اسلام، مردم را به آيين جديد دعوت مي‏كرد. [7]

ناگفته پيداست كه تازه بودن امر نه به اين معني است كه مذهب جديدي با خود مي‏آورد بلكه آنچنان اسلام را از ميان انبوه خرافات و تحريف ها و تفسيرهاي ناروا، بيرون مي‏آورد كه كاملا به صورت نو جلوه مي‏كند. همچنين جديد بودن كتاب نيز به اين معني نيست كه آن حضرت با كتاب جديد آسماني سواي قران ظاهر مي‏شود زيرا امام حافظ دين است نه پيامبر و آورنده دين و كتاب جديد. بلكه قرآن اصيل فراموش شده را چنان از زنگار تحريف‌ها و تفسيرهاي نادرست، پاک مي‏كند كه كاملا به نظر تازه مي‏نمايد.

شاهد اين مطلب علاوه بر صراحت قرآن و احاديث فراوان درباره ختم نبوت و مصون بودن قرآن از هر گونه تحريف، احاديث متعددي است كه در آنها تصريح شده است كه امام زمان با همان روش پيامبر اسلام و كتاب و سنت و آيين او قيام خواهد كرد.

5. يكي از دوستان امام صادق (عليه ‏السلام) به نام عبدالله بن عطا، مي‏گويد: از آن حضرت پرسيدم سيره و روش مهدي چگونه است؟ فرمود: يصنع ما صنع رسول ‏الله (صلي ‏الله عليه و آله)، يهدم ما كان قبله كماهدم رسول‏ الله، امر الجاهلية و يستانف الاسلام جديدا؛ همان كاري را كه رسول خدا انجام داده انجام مي‏دهد، بدعت‌هاي موجود را ويران مي‏كند همچنان ‏كه رسول خدا اساس جاهليت را ويران ساخت و اسلام را نوسازي مي‏نمايد. [8]

6.امام ‏صادق عليه‏السلام فرمود:

اذا قام ‏القائم دعا الناس الي‏الاسلام جديدا و هداهم الي امر قد دثر و ضل عنه ‏الجمهور و انما سمي ‏القائم مهديا لانه يهدي الي امر مضلول عنه و سمي ‏القائم لقيامة بالحق‏؛ وقتي قائم قيام كند مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امري كه پوشيده شده، رهنمون شود و عامه مردم از او به گمراهي افتاده‏اند و از آن جهت قائم مهدي ناميده شده كه راهنمايي مي‏كند به امري كه از مردم گمشده است و بدين جهت قائم ناميده شده است كه قيام و به حق است. [9]

اين حديث صراحت دارد به اين كه دعوت او به اسلام است وليكن از نو دعوت مي‏كند زيرا كه بسياري از امور از مردم پوشيده و از دست آنها خارج شده است. به اين معني گرد فرسودگي و كهنگي را آنچنان از سيماي اسلام مي‏زدايد و تعاليم واقعي اسلام را از نو زنده مي‏كند كه گويا آن حضرت مردم را به آيين جديد فرا مي‏خواند.

7. در روايتي از امام ‏صادق عليه ‏السلام آمده است:

اذا قام ‏القائم سار بسيرة رسول ‏الله الا انه يبين ‏آثار محمد (صلي ‏الله عليه ‏و آله)؛ وقتي قائم قيام كرد، به سيرت رسول خدا رفتار مي‏كند و ليكن آثار محمد (صلي ‏الله عليه و آله)، را تفسير و بيان مي‏نمايد.[10]

8. امام ‏حسن‏ عسكري (عليه ‏السلام) فرمود:

اذا قام ‏القائم، ‏امر بهدم ‏المنار و المقاصير التي في ‏المساجد؛ هنگامي كه قائم قيام كند، دستور مي‏دهد مناره‏ها و اتاق‌هايي را كه در مساجد مي‏سازند، خراب نمايد.

راوي مي‏گويد، با خود گفتم: چرا قائم چنين كاري مي‏كند؟ ناگاه امام حسن عسكري (عليه ‏السلام) رو كرد به جانب من و فرمود: معني هذا انها متحدثة مبتدعه لم‏ يبنها نبي ولا حجة‏؛ معني اين كار اين است كه اينها چيز تازه و بدعتي است كه پيغمبر و امام آن را نساخته است.

يعني تمام انحرافاتي كه در زمينه‏هاي مختلف در تعاليم ‏اسلامي به وجود آمده است و پيرايه‏هايي كه به اسلام بسته شده است همه را از بين مي‏برد و اسلام را از نو تجديد بنا مي‏نمايد.

اين احاديث صراحت دارد به اين كه امام قائم اسلام را دوباره تازه مي‏كند و احكام و سنتهاي مرده و فراموش ‏شده را زنده مي‏نمايد و قرآن را با تفسير و تاويل و تنزيل اصلي خود انتشار مي‏دهد و منظور از كتاب جديد و سنت جديد همين معني است نه اين كه كتاب تازه و دين تازه مي‏آورد چنانكه برخي از فِرق ضاله - گمراه- اين اخبار را براي خود مستمسک قرار داده‏اند.

نتيجه اینكه يكي از مهمترين وظايف امام زمان (عليه السلام)، احياء احكام و سنن دين مبين اسلام مي‌باشد. در اين دوران طولاني كه امام حاضري در دسترس نبوده است در احكام و سنن، نوآوري‌هاي بسياري به وقوع پيوسته است كه متاسفانه برخي از آن ها ضرر قابل توجهي به دين وارد نموده‌اند. امام عصر پس از ظهور، بدعت‌هاي نابجا و مضر را از دين خارج كرده و اسلام واقعي را به شيفتگان و تشنگان حقيقت معرفي مي‌نمايد. اميد كه در آينده‌اي نزديک نظاره گر دوران درخشان امامت حضرت ولي عصر باشيم.

 

 

منابع:

[1]. الخويي، السيد ابوالقاسم، تفسيرالبيان، چاپ نجف

[2]. نهج‏البلاغه، شرح و ترجمه فيض ‏الاسلام، خطبه 182

[3]. نهج‏البلاغه، شرح و ترجمه فيض‏الاسلام، خطبه 138

[4]. المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 90

[5]. الحرالعاملي، محمد بن ‏الحسن، اثبات‏الهداة، ج‏3، ص 542، ح 521

[6]. المفيد، محمد بن ‏محمد بن نعمان، ارشاد، خطبه‏343

[7]. المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 338

[8]. المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 352

[9]. المفيد، محمد بن‏ محمد بن نعمان، الارشاد، ص‏343

[10]. الطوسي، محمد بن ‏الحسن، تهذيب الاحكام، ج 2، ص 52؛ الحرالعاملي، محمد بن الحسن، اثبات‏الهداة، ج‏3، ص 454؛ المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 381

برترین مطالب