مقالات
نقاط اشتراک و اختلاف مذاهب مختلف اسلامی در مساله مهدویت
تمام مذاهب اسلامي بر اصل مسئله ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ذريّه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اتفاق نظر دارند. همه معتقدند كه در آخرالزمان شخصي به نام مهدي (علیه السلام) ظهور كرده، زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده است. اگر چه در زمینه مهدویت در میان مذاهب اسلامی دو اختلاف عمده وجود دارد
اول اینکه شیعه حضرت مهدی را از نسل امام حسین (علیه السلام) میداند به خلاف اهل سنت که وی را از نسل امام حسن مجتبی (علیه السلام) یا حسنی میدانند
دوم اینکه شیعه معتقد به حضور حضرت مهدی و به دنیا آمدن ایشان در زمان امام عسکری (علیه السلام) داشته و معتقد است آن حضرت هم اکنون نیز در میان ما بوده و در غیبت به سر میبرد به خلاف اهل سنت که معتقدند آن حضرت هنوز به دنیا نیامده است.
به عنوان مثال
الف. از میان علماي شيعه
شهيد صدر؛ ميفرمايد: «به راستي اعتقاد به حضرت مهدي (علیه السلام) به عنوان پيشواي منتظر براي تغيير جهان به جهاني بهتر، در احاديث پيامبر (صلی الله علیه و آله) به طور عموم و در روايات اهل بيت، به طور خصوص آمده است و به حدي به اين مسئله تأكيد شده كه جاي هيچ شكي را براي انسان باقي نميگذارد...». [1]
شيخ محمد رضا مظفر ميفرمايد: « مسئله بشارت به ظهور مهدي (علیه السلام) از اولاد فاطمه (سلام الله علیها) در آخرالزمان و اينكه آن حضرت، زمين را از عدل و داد پر ميكند بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد، از مسائلي است كه به طور متواتر از پيامبر صلی الله علیه و آله) رسيده است و مسلمانان در كتابهاي روايي خود آنها را نقل كرده اند». [2]
ب. از میان علماي اهل سنّت
ناصر الدين الباني که البته رویکردی سلفی دارد، ميگويد: «اما مسئله مهدي، بايد دانسته شود كه درباره خروج او احاديث صحيح بسياري وارد شده است...». [3]
شيخ عبدالمحسن بن حمد العباد نیز ميگويد: «همانا كثرت احاديث مهدي و تعدد طرق آنها و اثبات آنها در كتابهاي اهل سنّت به حدي است كه بسيار دشوار به نظر ميرسد كه بتوانيم بگوييم حقيقتي ندارند، مگر اينكه كسي جاهل بوده يا اهل جدل باشد، يا دقت در سندهاي آنها نكرده باشد و بر كلام بزرگان اهل علم واقف نباشد...». [4]
شيخ عبدالعزيز بن عبداللَّه بن باز نیز که از مفتیهای وهابیت است، ميگويد: « امر مهدي معلوم و احاديث در آن مستفيض بلكه متواتر و تقويت كننده يكديگرند و جماعتي از اهل علم ادعاي تواتر [5] آنها را نمودهاند...». [6]
منابع:
[1]. بحث حول المهدي، ص 104و 104.
[2]. عقائد الاماميه، ص 77.
[3]. حول المهدي، الباني، مجله التمدن الاسلامي، سال 1371ه.
[4]. عقيدة اهل السنة و الأثر في المهدي المنتظر، مجله جامعة اسلامية، شماره 3
[5]. احادیث متواتر در مقابل احادیث واحد قرار دارند، در علم درایه به احادیثی متواتر گفته میشود که از طرق متعددی نقل شده و راویان مختلف و بیشماری به سندهای گوناگون آنها را نقل کردهاند به گونهای که برای ما از کثرت این نقلها، اطمینان به عدم کذب راویان در نقل خبر مورد نظر حاصل میشود.
[6]. همان
دیدگاه فرقه شیخیه پیرامون امام زمان
يكي از مهمترين انديشههاي شيخيه به رياست «شيخ احمد احسائي»، اعتقاد به «بدن هور قليايي» است كه اين بدن در شهر «جابلقا و جابرسا» قرار دارد. او به گمان خود، با اين نظريه، سه مسئله مهم و عميق فلسفي را تحليل نموده است؛ که عبارتند از معراج جسماني رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، معاد جسماني و حيات امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در طول بيش از ده قرن.
او معتقد است كه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با بدني غير عنصري و تنها هور قليايي در شهر جابلقا و جابرسا زندگي ميكند.
شيخ احمد احسائي، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زنده و در عالم «هور قليا» ميداند. [1]
وي ميگويد: «هور قليا، ملک آخر است كه داراي دو شهر جابرسا كه در مغرب قرار دارد و جابلقا كه در مشرق واقع است ميباشد. پس حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دنيا در عالم مثال نيست، اما به گونهاي است كه به صورت هيكل عنصري ميباشد، با مثالش در مثال، و با جسدش در اجساد و با جسمش در اجسام و با نفس خود در نفوس و با روحش در ارواح است.» [2]
او همچنين ميگويد: «امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در هنگام غيبت در عالم هورقليا است و هر گاه بخواهد به «اقاليم سبعه» تشريف بياورد، صورتي از صورتهاي اهل اين اقاليم را ميپوشد و كسي او را نميشناسد. جسم و زمان و مكان ايشان لطيفتر از عالم اجسام بوده و از عالم مثال است. [3]
همه این اعتقادات در حالیست که روایات منقوله و ماثوره از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام)، وجود امام زمان در عصر غیبت را همانند سایر افراد بشر دانسته و داشتن جسم عنصری، بودن در مکانی به نام جابلسا و جابلقا و امثال این عقاید را باطل و رد مینمایند که ان شاالله در جای خویش مفصلا به آنها خواهیم پرداخت. [4]
منابع:
[1]. ارشاد العوام، ج 2، ص 151.
[2]. جوامع الكلم، رساله دمشقيه، قسمت دوم.
[3]. جوامع الكلم، رساله رشيته، قسمت سوم، ص 100.
[4]. جهت آگاهی بیشار به مقالات بخش خصائص و ویژگیها قسمت خصوصیات جسمانی امام زمان در همین سایت مراجعه فرمایید
اعتقاد به آخرالزمان در یهود و مسیحیت
در تعاليم بسياري از اديان خبر از وقوع آخرالزمان و پايان دنيا در زمان نامشخصي در آينده آمده است. در حاليكه چنين حادثهاي با نابودي تمدن بشري يا پاكسازي زمين از زندگي انسان، در اذهان تجلي مييابد، مذاهب آزادانديش معمولاً با نگاه تشبيهي به آن نگريسته و آن را نمادي از مرگ ميدانند.
اغلب مذاهب در تعاليم خود ادعا ميكنند «برگزيدگان» يا «شايستگان» مذهب حقيقي واحد، از حوادث آينده در امان خواهند ماند و به پاس كشمكشها و رنجهايي كه در اين ميان تحمل كردهاند به سوي بهشت رهنمون ميشوند. همچنين گفته شده ناشايستگان (بيايمانان يا پيروان ديگر اديان) با زندگي ابدي در دوزخ، سرگرداني معنوي يا نابودي روبرو ميشوند. از منظر ديدگاههاي ميانهروتر بهشت و جهنم واقعي نبوده، تشبيهي از حالات روحاني و معنوي در زندگي و يا بعد از آن به حساب ميآيند.
اين موضوع در كتب مذهبي با واژه «آخرتشناسي» [1] شناخته شده و ميتوان ردپاي آنرا در ابتداييترين اعصار تمدن يافت. افسانههاي مشهوري در ارتباط با پايان جهان وجود دارد. از جمله داستان «رگناروک»[2] و كتاب مكاشفه. كتاب مكاشفه توصيفگر جنگ پاياني ميان خير و شر و «آرماگدون» پيشگويي شده از منظر مسيحيت ميباشد.
آخرالزمان يهودي
در كتاب تلمود در رسالة آودا زراه [3] در صفحة 9 A آمده است جهان ما تنها شش هزارسال عمر خواهد نمود:
... تنا دبي ايلييا هو [4] آموخت: جهان مقدر است ششهزار سال عمر كند. دو هزارسال اول «پوچ» است؛ دو هزار سال بعد عصر تورات است. [از ابراهيم تا كامل شدن ميشنا، قسمت اول تلمود]؛ و دوهزار سال بعد [آخر] دورة ماشيح است؛ يعني عصر مسيحايي ممكن است در اين دوره آغاز شود. به خاطر گناهان ما [يهوديان] بسياري از [فرصتهاي آمدن ماشيح] سپري شده [و ماشيح هنوز نيامده است.
در آيين يهوديان پايان دنيا «آچاريت هياميم» [5] (به معني آخرالزمان) نام دارد كه طي آن هزاران حادثه براي واژگوني جهان كهنه و آغاز مرحلة جديدي كه در آن همة انسانها خداوند را ـ به عنوان كسي كه بر همه كس و همه چيز حكمراني ميكند ـ ميشناسند، رخ ميدهد. يكي از حكيمان تلمود ميگويد: «پايان دوران را برسان، اما اجازه بده من آن زمان را نبينم.» چون اين دوره با كشمكشها و رنجهاي فراواني همراه خواهد بود.
تقويم يهودي (لاچ) [6]كاملاً براساس زمان فرض شدة خلقت جهان در كتاب پيدايش تنظيم شده است. بسياري (بهطور برجسته محافظهكاران، يهوديان اصلاحطلب و بعضي مسيحيان) معتقدند عصر تورات نمادين است. برمبناي تعاليم يهوديان ديرين و يهوديان ارتودوكس عصر حاضر، اين دستهبندي دقيق و واقعي است و هميشه استوار بوده و خواهد بود. تنظيمهاي دقيق با سالهاي كبيسه، به منظور در نظر گرفتن تفاوت ميان تقويم قمري و تقويم شمسي به عمل آمده است؛ زيرا تقويم يهوديان براساس هر دو ميباشد. بنابراين سال 2000 ميلادي برابر است با سال 5760 تقويم يهودي، از زمان آفرينش جهان؛ براساس اين محاسبات پايان جهان در سال 2240 روي خواهد داد.
بر مبناي عقايد رايج يهودي، پايان جهان با حوادث زير همراه است.
1ـ تجمع يهوديان پراكنده و تبعيد شده در اسرائيل
2ـ شكست همة دشمنان اسرائيل
3ـ ساخت معبد سوم در اورشليم (قدس) و از سرگيري آيين قرباني و امور معبد
4ـ تجديد حيات مردگان يا جذبه
5ـ ظهور مسيحاي يهوديان كه پادشاه اسرائيل خواهد بود. او يهوديان اسرائيل را به اسباط اوليهشان تقسيم خواهد كرد. در اين زمان يأجوج پادشاه مأجوج به اسرائيل حمله ميكند. يأجوج كيست و ملت مأجوج كدام ملت است هنوز مشخص نيست. مأجوج وارد جنگ بزرگي ميشود كه در آن بسياري از نيروهاي هر دو طرف كشته ميشوند و خداوند در آن مداخله نموده و يهوديان را نجات ميدهد. اين جنگ «آرماگدون» نام گرفته است. خداوند پس از اينكه اين دشمن را براي هميشه نابود كرد، همة نيروهاي اهريمني را از بين ميبرد. بعداز سال 6000 ، (هزارة هفتم) عصر قدوسيت، آسودگي، زندگي روحاني و صلح فراگير آغاز ميشود كه «اُلام هابا» [7] نام دارد.
گروهي از يهوديان «هسيريك» [8] معتقدند «ماشيح» احتمالاً آمده و مأموريت خود را آغاز نموده است. شكست عراق توسط ارتش ايالات متحده در جنگ خليج در سال 1991 و اينكه اسرائيل صدمات جدي در آن جنگ نديد، به عنوان نشانهاي از حضور ماشيح در سرزمين به شمار رفته است. اين عقيده از سوي تمام گروههاي ديگر يهودي كه هنوز منتظر «آخرالزمان» سنتي نوشتههاي انبيا و كتاب مقدس يهوديان ميباشند مردود اعلام گرديد.
آخرالزمان مسيحي
مسيحيان اوليه در قرن اول ميلاد نگرانيهايي از زمان وقوع آخرالزمان داشتند. آنها معتقد بودند آخرالزمان در زمان حياتشان روي خواهد داد. «پل» (حواري) پايان جهان را با درد زايمان مقايسه كرد و اين مقايسه، چنين مينمود كه جهان در حال حاضر آبستن نابودي خود است. اما هيچ كس نميدانست كي اتفاق خواهد افتاد. زماني كه پيروان پل در «تسالونيكا» توسط روميها مورد اذيت و آزار قرار ميگرفتند، بسياري گمان ميكردند اين نشانة نزديكي آخرالزمان است. با اين وجود شك و ترديد گسترش مييافت. در دهه 90 مسيحيان ميگفتند: «ما اين چيزها را در زمان پدرانمان هم شنيدهايم [پايان جهان]. اما ببين ما پير شدهايم و هيچ كدام اتفاق نيافتاد».
در دهه 130 «سنت ژاستين مارتير» [9] ادعا كرد خدا به اين دليل پايان جهان را به تأخير انداخته كه ميخواهد گسترش مسيحيت را در سراسر جهان مشاهده كند. در دههي 250 ميلادي، «سنت سپرييان»[10] نوشت كه گناهان مسيحيان در آن زمان مقدمه و گواه نزديكي پايان بوده است. با اين حال تا قرن سوم بيشتر مردم معتقد بودند زمان پايان بسيار فراتر از زمان حياتشان است.
اين عقيده وجود داشت كه مسيح غيبگويي دربارة آينده را تقبيح نموده و به اين سبب اين تلاشها براي پيشگويي آخرالزمان بيثمر ميماند. با اين وجود به كمک عقايد يهودي پيشگوييها ادامه مييافت. با استفاده از اين سيستم، تاريخ پايان در 202 ميلادي ثبت شد. اما وقتي اين تاريخ سپري شد همة اميدها روي سال 500 ميلادي تمركز يافت. با گذشت اين تاريخ، زمان پايان در افق محو شد و بهطور فزايندهاي دور شمرده شد.
در حال حاضر بسياري از مسيحيان معتقدند آخرالزمان نزديك است. بعضي فرقهها آنرا در زمان حيات خود يا اندكي بعداز آن ميپندارند.
پينوشتها:
[1]. Eschatology
«Ragnarok»[2]. يا نابودي خدايان، اسطورة اسكانديناويايي كه دربارة پايان عمر انسان و خدايان ميباشد.
Arodah Zarah.[3]
[4].ـTanna Debey Eliyahu
Acharit Hayamim.[5]
Luach.[6]
Olam Haba.[7]
[8].فرقه يهوديان باطنيگرا كه در قرن 18 در لهستان پايهريزي شد.
[9]. Saint Justin Martyr
[10]. Saint Cyprian
اسامی حضرت مهدی در کتب سایر ادیان
اعتقاد به مهدویت و اصل ظهور منجی در آخرالزمان تنها به شیعیان اختصاص ندارد بلکه در کتب سایر ادیان نیز، به نام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصریح شده که در ادامه به برخی از اسامی آن حضرت در کتب سایر ادیان اشاره مینماییم تا روشن گردد که وعده الهی مبنی بر ظهور حجتش در آخرالزمان به پیروان سایر ادیان غیر از اسلام نیز داده شده و عقیده به مهدویت در سایر ادیان الهی نیز وجود داشته که این خود حاکی از صادق بودن این وعده و اعتقاد به اصل مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان است.
1 ـ «صاحب» در صحف ابراهيم (عليه السلام)
2 ـ «قائم» در زبور سيزدهم
3 ـ «قيدمو» در تورات به لغت تركوم
4 ـ «ماشيع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى
5 ـ «مهميد آخر» در انجيل
6 ـ «سروش ايزد» در زمزم زرتشت
7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند
8 ـ «بنده يزدان» هم در زند و پازند
9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هنديان
10 ـ «شماخيل» در ارماطس
11 ـ «خوراند» در جاويدان
12 ـ «خجسته» (احمد) در كندرال فرنگيان
13 ـ «خسرو» در كتاب مجوس
14 ـ «ميزان الحق» در كتاب اثرى پيغمبر
15 ـ «پرويز» در كتاب برزين آذر فارسيان
16 ـ «فردوس اكبر» در كتاب قبروس روميان
17 ـ «كلمةُ الحقّ» در صحيفه آسمانى
18 ـ «لِسانِ صدق» در صحيفه آسمانى
19 ـ «صمصام الاكبر» در كتاب كندرال
20 ـ «بقية اللّه» در كتاب دوهر
21 ـ «قاطع» در كتاب قنطره
22 ـ «منصور» در كتاب ديد براهمه
23 ـ «ايستاده» (قائم) در كتاب شاكمونى
24 ـ «ويشنو» در كتاب ريگ ودا
25 ـ «فرخنده» (محمّد) در كتاب وشن جوك
26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در كتاب پاتيكل
27 ـ «پسر انسان» در عهد جديد (اناجيل و ملحقات آن)
28 ـ «سوشيانس» در كتاب زند و هومو من يسن، از كتب زردتشيان
29 ـ در كتاب «شابوهرگان» كتاب مقدس «مانويه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ايزد» آمده كه بايد در آخر الزمان ظهور كند، و عدالت را در جهان آشكار سازد
30 ـ «فيروز» (منصور) در كتاب شعياى پيامبر.