پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

رابطه محبت به امام عصر و انتظار فرج

انتظار، حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را می‏کشیم، از آن بر می‏آید. ضد انتظار، یاس و ناامیدی است. هر قدر که انتظار، شدیدتر باشد، آمادگی و مهیا شدن قوی‏تر خواهد بود. همانطور كه اگر مسافری داشته باشی که در انتظار مقدمش به سر می‏بری؛ هر چه هنگام آمدنش نزدیک‏تر شود، مهیا شدنت، فزونی می‏یابد، بلکه از شدت انتظار چه بسا خواب از دیدگانت ربوده می‏شود.

همانطور که «مراتب انتظار»، از این جهت، متفاوت است، «از جهت محبت‏» نسبت ‏به کسی که در انتظارش هستی نیز مراتبش، متفاوت می‌شود. پس هر چه محبت، شدیدتر و دوستی بیشتر باشد، مهیا شدن برای محبوب، زیادتر می‏شود . [1]

انتظار، آماده باش و تحصیل آمادگی‏های لازم است ‏برای آنچه که مورد نظر است، انتظار، آماده باشی در سایه صبر و مقاومت است. امام صادق (علیه السلام) فرموده است:

من دین الائمة انتظار الفرج بالصبر [2]؛ یکی از نشانه‏های دین امامان، انتظار فرجی است که به صبر حاصل آید.

در زمان غیبت، دشمنان، تمامی نقشه‏ها و طراحی‌های شیطانی خود را به میدان می‏آورند تا رهزنی کنند و ایمان پیروان آن عزیز را نشانه روند. تنها کسانی می‏توانند به دام آنان گرفتار نیایند که در سه‏ حیطه‏ «شناخت‏»، «عاطفه‏» و «رفتار»، آماده باشند؛ زیرا، اینها، سه حوزه‏ وجودی انسان را در بینش، و گرایش و عمل، شکل می‏دهند.

عن الرضا، عن آبائه (علیهم السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):

«افضل اعمال امتی انتظار فرج الله عزوجل‏» [3] و «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عزوجل‏» [4].

امام رضا (علیه السلام) از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‏فرمایند که برترین اعمال امت من، انتظار فرج از ناحیه‏ خداوند عزوجل است.

«انه سال عنه رجل: ای الاعمال احب الی الله عزوجل . قال: انتظار الفرج .» [5]

مردی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پرسید: «کدامین اعمال، نزد خداوند عزوجل، محبوب‏تر است؟ حضرت فرمودند: «انتظار فرج.‏»

«قال امیر المؤمنین (علیه السلام): انتظروا الفرج و لا تیاسوا من روح الله؛ فان احب الاعمال الی الله عزوجل انتظار الفرج‏»[6] ؛ در همین باره، حضرت علی (علیه السلام) فرموده‏اند: خود را آماده‏ فرج سازید و منتظر فرج باشید و در این مسیر از خدا، ناامید و مایوس نگردید؛ زیرا که محبوب‏ترین «اعمال‏» نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج و کسب آمادگی برای فرج و حکومت مهدی (علیه السلام) است.»

 

در این حدیث، حضرت، از یاس و ناامیدی، پرهیز می‏دهند تا طولانی بودن غیبت و مشکلات آن دوران، توان را از منتظران نرباید و آنان را در صف منتظران پابرجا بدارد.

حضرت علی (علیه السلام) فرموده‏اند: خود را آماده‏ فرج سازید و منتظر فرج باشید و در این مسیر از خدا، ناامید و مایوس نگردید؛ زیرا که محبوب‏ترین «اعمال‏» نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج و کسب آمادگی برای فرج و حکومت مهدی (علیه السلام) است.»

با توجه به این روایات، معلوم می‏شود که انتظار، تنها، یک «حالت روحی‏» نیست، بلکه احوال روحی جریان یافته و شکل گرفته‏ای است که به اقدام و عمل می‏انجامد. از همین رو است که «افضل الاعمال‏» و «احب الاعمال‏» فرموده‏اند و آن، در سایه‏ صبر و استقامت ‏باید باشد و به دور از هرگونه یاس و ناامیدی.

آری، اینگونه انتظار و آمادگی را در دوران غیبت، مشق یاوران مهدی دانسته‏اند و آن را نصیب مهدی‌یاوران، شمرده‏اند. پیامبر اکرم به حضرت علی (علیهماالسلام) می‏فرماید:

یا علی: آگاه باش که بالاترین مردم، به لحاظ یقین؛ گروهی هستند که در آخر الزمان خواهند بود و با توجه به این که پیامبر را درک نکرده‏اند و با او نبوده‏اند و حجت و امام هم، از آنان غایب بوده است، در عین حال، از روی نوشته بر کاغذ سفید ایمان آورده‏اند. [7]

در حدیث دیگر می‏فرمایند:

«افضل العبادة انتظار الفرج‏» ؛ برترین عبادت، انتظار فرج است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‏فرمایند: «افضل عبادة المؤمن انتظار فرج الله.‏» [9]

اینسان است که مهدی‌یاوران عصر غیبت، در شب دیجور و سختی‏ها، ایمان گرانسنگ خویش را پایه‌گذاری می‏کنند و ثابت قدم می‏مانند و از برترین اعمال، با وجود سخت‏تر بودنش، بهره می‏یابند؛ زیرا، «افضل الاعمال احمزها» [10]؛ برترین اعمال، سخت‏ترین آنها است.

همانطور که «مراتب انتظار» متفاوت است، «از جهت محبت‏» نسبت ‏به کسی که در انتظارش هستی نیز مراتبش، متفاوت می‌شود. پس هر چه محبت، شدیدتر و دوستی بیشتر باشد، مهیا شدن برای محبوب، زیادتر می‏شود .

در زمان غیبت، دشمنان، تمامی نقشه‏ها و طراحی‏های شیطانی خود را به میدان می‏آورند تا رهزنی کنند و ایمان پیروان آن عزیز را نشانه روند. تنها کسانی می‏توانند به دام آنان گرفتار نیایند که در سه‏ حیطه‏ «شناخت‏»، «عاطفه‏» و «رفتار»، آماده باشند؛ زیرا، اینها، سه حوزه‏ وجودی انسان را در بینش، و گرایش و عمل، شکل می‏دهند.

امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه‏ شریفه صد و پنجاه و هشتم سوره‏ مبارکه انعام «آیات پروردگارت ظاهر گردد، برای کسی که از پیش ایمان نیاورده باشد، یا با ایمانش، خیری حاصل نکرده باشد، ایمان آوردنش سودی ندارد» فرمود: «منظور از آن روز، هنگام خروج قائم منتظر از ما خاندان است.‏»[11]

 

از اینگونه روایات به دست می‏آید که وظایف دوران غیبت، باید با ایمان و عمل خیر، رقم بخورد و در غیر این صورت، هیچ فایده‏ای نخواهد داشت .

در دوران غیبت، «ایمان و عمل‏» به کار آید و آمادگی می‏آفریند و منتظران را در حال آماده باش نگه می‏دارد. اگر این آمادگی‏ها، در سه محور شناخت و عاطفه و رفتار نباشد، در وقت ‏خروج و قیام حضرت، نه تنها سودی به همراه نخواهد داشت، بلکه از بعض روایات چنین به دست می‏آید که چه بسا اینگونه افراد، پس از ظهور، در گروه مخالفان و دشمنان قرار گیرند و عده‏ای که شبیه به خورشیدپرستان و ماه‌پرستان بوده‏اند، از پیروان آن نازنین باشند. [12]

 

 

 

پی‌نوشت‏ها:

[1]. مکیال المکارم، ج 2، ص 235 و 236 .

[2]. بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 1 .

[3]. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 1 .

[4]. همان، ص 128، ح 21 .

[5]. همان، ص 122، ح 3 .

[6]. همان، ص 123، ح 7 .

[7]. همان، ص 124، ح 12 .

.[8] همان، ح 11 .

[9]. همان، ص 131، ح 33 .

[10]. بحارالانوار، ج 70، ص 191، ج 82، ص 229 و ج 85، ص 332 و ج 78، ص 69 .

[11]. بحارالانوار، ج 52، ص 149، ح 76 .

[12]. الغیبة، نعمانی، ص 424 .

%ق ظ، %18 %374 %1394 ساعت %07:%دی

شباهت‌های امام زمان به حضرت زکریا

از جمله شباهت‌های امام زمان به انبیا، شباهت‌های آن حضرت به حضرت زکریا است.

به عنوان مثال، فرشتگان الهی حضرت زكريا (عليه السلام)، را ندا كردند در حالي كه او به نماز ايستاده بود.

نقل شده که خداوند متعال، نیز حضرت قائم (عليه السلام) را مورد خطاب قرار داده و همچنين فرشتگان در هر شب قدر او را ندا مي‌كنند و جبرئيل هم هنگامي كه با آن حضرت بيعت مي‌كند، دست بر دست آن حضرت مي‌نهد و مي‌گويد: بيعت براي خدا.

اين خبر را مرحوم قطب الدین راوندي در کتاب الخرائج و الجرائح از حضرت ابو جعفر باقر (عليه السلام) آورده است و در حديث مفضل كه در کتاب شریف بحار از امام صادق (عليه السلام) روايت شده که جبرئيل به آن حضرت عرض مي‌كند: اي سرور من؛ فرمانت پذيرفته و دستورت اجرا مي‌شود.

همچنین زكريا (عليه السلام) در مصيبت حضرت ابي‌عبدالله الحسين (عليه السلام) سه روز گريه كرد

حضرت قائم (عليه السلام) نيز تمام عمر و در همه زمانش بر آن حضرت مي‌گريد، چنانكه در زيارت ناحيه مقدسه از آن حضرت چنین نقل شده « لاندبنک صباحا و مساء و لابكين عليک بدل الدموع دما» [1]؛ شب و روز بر تو ندبه مي‌كنم و به جاي اشک بر تو خون مي‌گريم.

 

 

 

پي‌نوشت:

[1]. مجلسی، بحار الانوار، 101، 320

شباهت امام زمان با جرجیس نبی

از جمله شباهت‌های امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با انبیا، شباهت آن حضرت در زنده کردن مردگان به جرجیس نبی است.

خداوند متعال، مردگاني را به دعاي جرجیس زنده كرد، چنانكه در کتاب شریف بحارالانوار آمده كه زني به خدمت جرجیس نبی آمد و گفت: «اي بنده صالح، گاوي داشتيم كه با آن امرار معاش مي‌كرديم و آن مرده است. جرجيس به او گفت: اين عصا را بگير و آن را بر گاوت قرار ده و بگو كه جرجيس مي‌گويد به اذن خداوند برخيز، پس چون آن زن اين كار را كرد؛ آن گاو زنده شد و آن زن به خداوند ايمان آورد. [1]

همچنین نقل شده که خداوند متعال، مردگان را به دعای حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) زنده خواهد كرد.

البته این احتمال هم وجود دارد که رجعت برخی از صلحا و کفار پس از ظهور آن حضرت نیز به دعای آن حضرت باشد.

 

 

پي‌نوشت:

[1]. مجلسی، بحار الانوار، 14 / 447

امام عصر از منظر هانری کربن

تاریخ دانش شرق‌شناسى عموما با تحریفها، كتمان حقایق و نوعى بى‌‏انصافى همراه بوده است. اما در این میان گاهى برخى چهره‌‏هاى شاخص شرق‏‌شناسى، در مواجهه با منطق مستحكم برخى اندیشه‌هاى شرقى، شیفته آنها شده، به آن گرایش و میل باطنى و ایمان قلبى یافته‌اند. پرفسور «هانرى كربن‏»، ایران‌شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاییانى است كه در دوران زندگى علمى خود، در پى گذر از اندیشه‏هاى وجود شناختى اندیشورانى همچون «هایدگر» و «ادموند هوسرل‏»، با حكمت‏ شرقى شیعى آشنایى حاصل كرده و به دنبال مطالعات چندین ساله، به وجود مبارک امام‏عصر، (عجل ‏الله تعالى ‏فرجه ‏الشریف) و معنویت ‏بى‏بدیل سایر ائمه شیعه، (علیهم‏السلام) تمایل قلبى و یقین عینى و عقلانى یافته است.

در این گفتار كوتاه بر آنیم تا با مرورى سریع در برخى آثار او، میزان عشق و علاقه او را به آن امام همام مورد بررسى قرار دهیم. پیش از ورود به محور اصلى بحث در این نوشتار، یادآور مى‌شویم كه در چند سال گذشته و در پى انتشار یادنامه‌‏اى از كربن - از سوى یكى از شاگردان او در ایران و اروپا - برخى از اندیشمندان داخلى نسبت ‏به این خاور شناس منصف اروپایى از در بى‌انصافى وارد شده و مع ‏الاسف پاره‏اى اشتباهات وى را در آثارى كه از خود به جا گذارده، بهانه حمله شدید به او قرار داده‏اند؛ غافل از اینكه صرف توجه كربن به مساله وجود امام عصر و تحلیل شایسته او از وجه معنوى غیبت و ظهور آن امام همام، فى نفسه داراى آثار ارزشمندى بوده كه از چشم این گروه منتقدان به دور مانده است.

فى المثل در حالى كه در همین سال گذشته برخى، مفهوم ولایت ‏باطنى و هدایت تكوینى ائمه اطهار (علیهم‏السلام) را زیر سؤال برده، یا عنوان انسان كامل و قطب عالم امكان را براى حضرت قائم حاصل سرقت ادبى شیعیان از عارفان اهل‌سنت قلمداد كردند! پرفسور كربن در كتاب تاریخ فلسفه اسلامى خود كه قریب سى و اندى سال پیش به رشته تحریر در آمده است، با ارائه تحلیلى تاریخی، نحوه انتقال مفاهیم عرفانى را از لسان ائمه اطهار به آثار عرفانى اهل سنت مورد بررسى قرار داده و ثبوت نقش وساطت فیض را براى وجود مقدس امام غایب به اثبات می‏رساند.

مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (رضوان‏ الله تعالی‏ علیه) در مقدمه كتاب خود با عنوان «ظهور شیعه» كه در واقع متن گفتگوها و مكاتبات ایشان با پرفسور هانرى كربن است، ‏به همین حساسیت ویژه كربن به حقایق مذهب تشیع اشاره كرده و ضمن ارایه متن گفتگوهاى خود با او از این نكته یاد مى‌كند كه در این مجلس آقاى دكتر كربن، مذاكره را ادامه داده و گفتند: امسال موقعى كه اروپا بودم، در «ژنو» كنفرانسى در موضوع «امام منتظر» به عقیده شیعه دادم و این مطلب براى اندیشمندان اروپایى كه حضور داشتند كاملا تازگى داشت.

كربن خود در یكى از پرسشهایى كه از محضر مرحوم علامه به عمل آورده به همین حقیقت ‏براى بار دیگر اشاره كرده است.

او خطاب به علامه می‏نگارد: مطلب اساسى تصور امام غایب، چه اثرى در تفكر فلسفى و اخلاق و روى هم رفته تمام زندگى معنوى شیعیان دارد؟

آیا با تعمق جدیدى در این تصور اساسی، مذهب تشیع نمی‌تواند در دنیاى امروزه یک غذاى جدید روحى براى احیاى فلسفه و مبدا نیرویى براى زندگى معنوى و اخلاق ببخشد.

نیرویى كه تا كنون در تقدیر مانده است؟ به اعتقاد كربن در كتاب ارزشمند «تاریخ فلسفه اسلامى‏"» بى‌شک، فكر شیعه از آغاز كار فلسفه‏اى را تقویت كرد كه از سنخ فلسفه نبوى بود و با دین نبوى انطباق كامل داشت.

كربن به درستى این نكته را مورد توجه قرار داده كه فلسفه نبوى اصولا فلسفه‏اى مربوط به آخرالزمان است.

به گفته او فلسفه نبوى مستلزم اندیشه‏اى است كه نه به وسیله سابقه تاریخى محصور مى‌شود، نه با كلمات و الفاظى كه با تعلیم و در قالب عقاید جزمى و تغییر ناپذیر محصور باشد محدود می‏گردد و نه در افقى كه منابع و قوانین و منطق استدلالى آن افق را حد بندى كند مشخص می‏شود. آری! فكر شیعه متوجه «انتظار» است، اما انتظار نه از طریق ظهور شریعتى نو، بلكه از راه تجلى كامل كلیه معنى پنهانى یا معنى روحانى منزلات آسمانی. انتظار این ظهور، در انتظار، «امام غایب»، امام زمان، ممثل شده است.

به عقیده كربن، مفهوم ولایت در این دوران طولانى انتظار، على الاصول همان هدایت ارشادى امام است كه «اسرار» اصول عقاید را می‏آموزد. این مفهوم از سویى شامل مفهوم معرفت است و از سوى دیگر واجد معنى محبت؛ یعنى معرفتى كه فى نفسه متمركز و نیرومند است. اگر این گفته كربن را بپذیریم، تشیع از این زاویه دید، همان عرفان اسلامی است.

كربن در بخشهاى مختلف آثار خود بارها بر این نكته تاكید دارد كه این مسائل، در اساس علم «كلام‏» اهل سنت مورد بحث قرار نگرفته، چرا كه از حیطه قدرت آنها بالاتر بوده است.

كربن بر خلاف بسیارى از اندیشمندان معاصر كه مفهوم انسان كامل یا ولایت، قطب و قطب الاقطاب را زاییده اندیشه عارفانى همچون محى الدین عربى (ابن عربی) می‏دانند، بر این عقیده پا می‏فشارد كه اگر از تفسیر حقوقى یا فقهى محض شریعت پا را فراتر بگذاریم و به نوعى معراج باطنى كه اساس تفكر شیعه است، قائل شویم، گویى تشیع و تصوف دو نام براى یک حقیقتند.

كربن در رساله‏اى خطاب به مرحوم علامه طباطبایی  (رضوان‏ الله تعالی‏ علیه) به این نكته اشاره دارد كه فریدالدین عطار، در حالى كه هنوز سنى بوده، تذكرة الاولیاء خود را با شرح حال امام پنجم یعنى حضرت باقر (علیه‏السلام) شروع كرده است.

همچنان كه در كتاب «تاریخ فلسفه اسلامی»، می‌نویسد: در حقیقت از آغاز اسلام، صوفیان شیعى مذهب بودند، در گروه كوفه، شیعه‏اى به نام عبدک، نخستین كسى بود كه صوفى خوانده شد. بنا به تحقیقات عمیق كربن درباره سخنان ائمه (علیهم‏السلام) – به ویژه خطبه‏‌هاى توحیدى نهج ‏البلاغه و جوامع روایى شیعه - مفهوم ولایت اصولا از طرف خود امامان شكل گرفته و مبانى نظرى عرفان از سوى ائمه (علیهم‏السلام) فى الجمله مورد قبول بوده است.

از این نظر وقتى صفحات كتاب ابن عربى را مطالعه می‏كنیم، مطالبى می‏بینیم كه گویى یک مؤلف شیعى مذهب نوشته است.

كربن می‏نویسد: همچنان كه مفهوم «ولایت‏» از شیعیان است، همچنان نیز تردیدى نیست كه در تصوف، اساس مفاهیم «قطب‏» و «قطب الاقطاب» از شیعیان می‏باشد. بنابراین ملامتهایى كه از سوى ائمه شیعه نسب به غیر شیعیان و صوفیان اهل سنت وارد شده است، در واقع اعتراضى است ‏به غصب مقام ولایت و نقش شیخ كه نقش امام غائب را، «غصبا» تصرف كرده و نیز اعتراضى است ‏به شیفتگى به لامذهبى كه كاهلى جاهلانه و فسق و هرزگى اخلاقى را تایید می‏كرده است.

كربن در بخشى از كتاب‏ تاریخ فلسفه اسلامى خود ضمن نقل روایتى مشهور از نبى مكرم اسلام (صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله) كه در آن آمده است اگر تنها یک روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد كرد تا مردى از ذریه من كه نامش نام من و كنیه ‏اش كنیه من خواهد بود، ظهور كند. او زمین را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت، چنانكه تا آن هنگام از خشونت و جور، پر شده است؛ به تفسیر این روایت پرداخته و می‏نویسد: روزى كه چنین طولانى خواهد شد، زمان غیبت است و این حدیث صریح، طنین خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمیر شیعه منعكس ساخته است.

كربن با باور به این اعتقاد كه این ظهور، واقعیت و پیروزى تاویل؛ یعنى حقیقت دین را آشكار خواهد كرد و به نوع بشر مجال خواهد داد تا وحدت و یگانگى خود را به دست آورد، بر این نكته تاكید دارد كه ظهور امام، مستلزم قلب ماهیت دل مردمان است و كمال روز افزون این ظهور به ایمان پیروان امام وابسته و راه آن چگونگى عمل آنان می‏باشد.

البته انتقادى كه به كربن وارد است، غفلتى است كه از وجه مسلحانه و قیام بالسیف حضرت حجت از خود نشان داده است. لیكن این حقیقت مورد اشاره او را هم نمى‏توان انكار كرد كه «جلوه یا عدم جلوه امام بر اشخاص، به شایستگى آنان بستگى دارد.»

كربن در تحلیلى جالب توجه می‏نویسد: جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذیب و تجدید عالم روحى آنان است و بالنتیجه همان مفهوم عمیق اندیشه‏اى است كه شیعه از غیبت و ظهور امام دارد. مردم شایستگى خود را براى دیدن امام از بین می‏برند، آنگاه خود بین امام و خویشتن حجاب می‏گردند، زیرا وسیله و آلت تجلى و مشاهده آن را یعنى معرفتى را كه از راه قلب حاصل می‏شود از دست مى‌دهند، یا آن را فلج ‏ساخته و از قدرت و كار می‏اندازند.

پس تا وقتى كه مردم مستعد شناسایى و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غایب هیچ معنى نخواهد داشت.

اگر گفته كربن را بپذیریم دیگر ظهور امام واقعه‏اى نیست كه روزى ناگهان به وقوع بپیوندد، بلكه امرى است كه روز به روز در ضمیر و وجدان شیعیان مؤمن رخ مى‌دهد.

در این حالت عقیده به عدم تحرک و مخالفت‏ با ترقى كه در اسلام تشریعى - یعنى فقه - غالبا مورد نكوهش قرار گرفته است در هم مى‌شكند و معتقدان به آن امام همام، در جنبش صعودى دوره ولایت كشیده می‏شوند.

در واقع كربن ظهور امام (علیه‏السلام) را به معرفت قلبى شیعیان منوط مى‌داند. معرفتى كه از نوع معرفت ‏شهودى و باطنى است. همو در جاى دیگر - رساله عالم مثال - به نوعى دیگر به همین حقیقت اشاره دارد. موضوع بحث كربن در رساله «عالم مثال‏»، جهان واسطه‏‌اى است كه ما بین عالم مجردات تام و نفوس متعلق به ماده قرار می‏گیرد.

همان عالمى كه شهود عارفان و حكماى اشراق در آن عالم صورت می‏گرفته است.

كربن در بخش دیگرى از كتاب تاریخ فلسفه اسلامى، شیعیان را میان دو حد محصور می‏داند. حد اول همان «یوم المیثاق» یا «روز الست‏» است، كه حیات مادى بشر به آن مسبوق بوده و حد دوم ظهور امام عصر، است كه اینک در غیبت‏ به سر می‏برد. زمان فعلى كه به نام امام غائب است، زمان غیبت اوست.

به همین جهت «زمان او» با رمز و علامتى دیگر مشخص می‏شود و غیر از آن زمانى است كه براى ما علامت و رمز تاریخ محسوب می‏گردد.

كربن در بخش دیگرى از نوشته‏هاى خود به بیان تفاوت عقیده مسیحیان به حضرت عیسى بن مریم (علیهماالسلام) پرداخته و پس از اذعان به این نكته كه امامان همه نور و حقیقت واحدى هستند كه در دوازده شخص متمثل شده‏اند می‏نویسد: وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگیریم، می‏بینیم مساله به هیچ روى شبیه به اتحاد اقنومى در طبیعت نیست. امامان، ظهورات و تجلیات الهى هستند.

سخن درباره گفته ‏هاى هانرى كربن اندكى به درازا كشید، گرچه نقل همه سخنان او در این باره و در این فرصت میسر نشد.

 

 

 

منابع:

[1]. طباطبایی، سید محمد حسین، ظهور شیعه، انتشارات فقیه و كانون خدمات فرهنگى الست، 1360.

[2]. كربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، دكتر اسدالله مبشری، انتشارات امیركبیر، 1361.

[3]. همان، عالم مثال، ترجمه سید محمد آوینی، فصلنامه نامه فرهنگ، شماره مسلسل 10 و 11، تابستان و پاییز 1372 مرکز اطلاع رسانی امام مهدی

 

برترین مطالب