پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

خدمت به امام زمان و چگونگی ادای حقوق خدمت

وقتی امام صادق (علیه‌السلام)، درباره‌‌ حضرت مهدی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:‌«لو ادركته لخدمته ایام حیاتی»[1].

«اگر دوران او را درک می‌كردم،‌ همه روزهای زندگیم را در خدمت به او می‌گذرانیم»، اینجا سخن از شخص نیست، سخن از آرمان‌هاست، سخن از موقعیت خاص، مأموریت استثنایی و نقش ویژه‌ امام زمان‌ (علیه‌السلام) در عالمگیر ساختنِ حاكمیّت توحید و برقراری عدالت، جهانی است.

حاكم دنیایی سازمان‌ یافته بر اساس توحید و رهبر جهانی آكنده از برابری و عدالت،‌ آن قدر شایستگی می‌یابد كه پیامبری همچون حضرت عیسی (علیه‌السلام) ‌به یاری او از آسمان فرود آید و امامی هم چون امام صادق (علیه‌السلام) ‌برای خدمت كردن به او آرزوی درک حضور او را داشته باشد.

راستی وقتی پیامبران و امامان در خدمت به امام زمان (علیه‌السلام) پیشتازند،‌ وظیفه‌ شیعیان منتظر در خدمت به ساحت مقدّس او چقدر است؟‌

بی‌تردید خادمین دوران ظهور،‌ همان خادمین دوران غیبتند.

آنها كه پس از ظهور شایستگی خدمت می‌یابند،‌ همانهایند كه در دوران غیبت، خدمت به امّت امام و اهداف امام را سرلوحه‌ زندگی خویش قرار داده‌اند.

 

ادای حقوق

 

حق امام زمان (علیه‌السلام) بر همه‌ بندگان و به ویژه بر شیعیان، حق حیات است، ‌حق هدایت است، حقّی نیست كه بتوان آن را با معیاری سنجید و ارزش‌گذاری كرد،‌ حقّی نیست كه بتوان آن را با دنیا و هر چه در آن است مقایسه كرد.

این حقوق بدون تردید،‌رعایت حق امامت او،‌ مواظبت بر اطاعت او،‌ نرنجانیدن قلب مبارک او، ‌پاسداری از آرمان‌های او، ‌مجاهدت در راه دفاع از او، و جان‌نثاری در راه تحقق خواسته‌های او است.

«و اعنّا علی تأدیه حقوقه الیه»[2].

«خداوندا! ما را در ادای حقوق او یاری فرما».

با چنین دیدگاهی،‌ اگر سخن از پرداخت حقوق شرعیه امام زمان (علیه‌السلام) و برخی وجوهات مادّی نیز به میان می‌آید،‌ باید آن را در همین راستا بررسی كرد، چنانكه خود آن بزرگوار در توقیعی فرمود:

«انّه من اتّقی ربّه... و اخرج مما علیه الی مستحقّیه كان آمناً فی الفتنه المبطله»[3].

«همانا هر كس تقوای پروردگارش را پیشه كند و از آنچه كه به عنوان حقوق شرعیه، خمس و زكات، برعهده دارد به مستحقانش بپردازد، از فتنه‌های باطل‌كننده‌ دین‌ و دنیا در امان خواهد بود».

سخن در باب وجوب ادای چنین حقوقی این نیست كه امام زمان (علیه‌السلام) چه بهره‌ای از آن می‌برد، بلكه سخن از این است كه شیعه ‌حق‌شناس،‌ در راستای حفظ دین و ایمان خویش چه منفعتی برایش حاصل می‌آید.

 

 

 

 

منابع:

 

[1] . مجلسی، بحارالانوار،‌ ج51،‌ص148.

[2] . دعای ندبه.

[3] . احتجاج،‌ طبرسی،‌ج2،‌ص602،‌ نامه امام زمان (علیه‌السلام) به شیخ مفید.

%ب ظ، %26 %760 %1394 ساعت %17:%دی

حضرت مهدی و خون‌خواهی امام حسین (علیه السلام)

در شرح وقایع ظهور وارد شده است که امام زمان (علیه السلام)، انتقام سختی از عده‌ای می‌گیرد. اینان چه کسانی هستند و حضرت چگونه انتقام می‌گیرد؟

پاسخ :

در ابتدا به این می‌پردازيم که «انتقام» چیست و با مقام و منزلت حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سازش دارد یا نه؟

انتقامی که به حضرت نسبت داده شده است، به معنی مجازات کردن و کیفر دادن، سردمداران کفر و نفاق و شرک است، نه به معنی کینه توزی و فرونشاندن هوا و هوس های درونی و اصولاً امامان معصوم (علیهم السّلام) از چنین هوس‌هایی پاکیزه بوده‌اند و انتقام به معنی کیفر هیچ گونه ناسازگاری با مقام امام ندارد. از این رو خدای تبارک و تعالی هم از مجرمان انتقام می‌گیرد، در قرآن کریم هم به همین صفت از خداوند متعال یاد شده است به عنوان مثال به این آیات توجه بفرمایید:

«... أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ »[۱].

«... وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ »[۲].

در این آیات هم، انتقام گرفتن خدا، به معنی مجازات در برابر کارهای ناشایست است و به هیچ وجه مسئله، کینه توزی ـ که در مورد خداوند سبحان قابل تصور نیست ـ مطرح نمی باشد.

آیا حضرت مهدی انتقام خواهند گرفت و صفت منتقم بر ایشان صدق می‌کند؟

در پاسخ میتوان گفت:

یکی از لقب‌های امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «منتقم» است.[۳]

«وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا ...؛» «کسی که خون مظلومی را به ناحق بریزد ما برای ولیش سلطه (قصاص) قرار دادیم».[۴]

در دعایی که به وسیله عمری از خود آن حضرت روایت شده است آمده است: «وَ اَقمْ بهِ الحُدودَ المعطّلةَ و الأحکامَ المُهمَلة؛ و به توسط او حدود تعطیل شده و احکام کنار مانده اجرا شود».[۵]

امام باقر (علیه السّلام) در ذیل این آیه شریفه می‌فرمایند: که مراد از «مظلوم» امام حسین (علیه السّلام) است و ما ولی دم او هستیم و هنگامی که قائم ما ظهور کند به خونخواهی او می‌پردازد.[۶]

پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله) در روز عید غدیر در معرفی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: «... الا انّه الحدوث بکلّ ثار لأولیاء الّا عزّو جلّ؛ آگاه باشید حضرت مهدی انتقام گیرنده از ستمگران است، او خونخواه خون به ناحق ریختة همه بندگان صالح خداست».[۷] گفتنی است روایات بخش انتقام بسیارند و ذکر همه آنها طولانی شدن جواب را به دنبال دارد.

در حدیث معراج وارد شده است، چون چشمان پیامبراکرم ( صلّی الله علیه و آله) به نور امامان افتاد، یکی از نورها را با نورهای دیگر متفاوت دید، از خدای حکیم ندا رسید که: او همان قائم ماست. او همان کسی است که حلال ما را حلال و حرام ما را حرام خواهد کرد و من توسط او از دشمنان انتقام خواهم گرفت.[۸]

در روز عاشورا وقتی امام حسین (علیه السّلام) و اصحابش به دست یزیدیان به شهادت رسیدند، ملائکه الهی بسیار ناراحت شده و به درگاه الهی شکایت بردند. لذا آفریدگار توانا در ضمن نشان دادن نور وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: «بذلک القائم انتقم منهم»؛ توسط این قائم از قاتلان امام حسین (علیه السّلام) انتقام خواهم گرفت.[۹]

و ما هم در انتظار لحظه‌های سبزی به سر می‌بریم که شمشیر انتقام حضرت، به خونخواهی پهلوی شکسته حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خانه‌نشینی امام علی (علیه السّلام) و مظلومانه رفتن امام حسین (علیه السّلام) قیام کند و همه کسانی که را که کهکشان غم را نثار خاندان پیامبر کردند، به کیفر کارهایشان برساند.

 

 

 

پی‌نوشت‌ها :

[۱]. سورة زمر، یة ۳۷.

[۲] . سوره آل عمران، ۴.

[۳] . مرحوم مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۶.

[۴] . اسراء، ۳۳.

[۵]. سورة زمر، یة ۳۷.

[۶] . مسعود بن عیاش، تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۲۹۰، حدیث شماره ۶۵، چاپ افست تهران.

[۷] . مرحوم مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲ ـ ۲۱۳، چاپ بیروت.

[۸] . مرحوم مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۳، چاپ بیروت.

[۹] . مرحوم مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۹۴، چاپ بیروت.

%ب ظ، %22 %794 %1394 ساعت %18:%دی

از پشت ابرهای غیبت

تاريخ انتظار و شکيبايي ما به آن ظلمي که در عاشورا بر ما رفته است بر مي‌گردد. به آن تيرها که از کمان قساوت برخاست و برگلوي مظلوميت نشست، به آن سم اسب‌هاي کفر که بدن‌هاي پاک را مشبک کرد، به آن جنايتي که دست و پاي مردانگي را بريد. از آن زمان تاکنون ما به آب حيات انتظار زنده‌ايم. انتظار ظهور منتقم خون حسين (علیه السلام) و همه مظلومان پهنه خاک. تاريخ استقامت ما، از آن زمان هم دورتر مي‌رود. از عاشورا مي‌گذرد و به بعثت پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مي‌رسد. او که در مقابل همه جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادي که جهان آن زمان را، پوشانده بود، وعده مي‌فرمود:

«کسي خواهد آمد که نامش نام من، کنيه اش کنيه من، لقبش، لقب من، دوازدهمين وصي من خواهد بود و جهان را از توحيد و عدل و داد پر خواهد کرد.»

اما تاريخ صبر و انتظار و بردباري ما را وسعتي است از هابيل تاکنون و تا برخاستن فرياد جبرئيل در زمين و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان (عجل اللع تعالی فرجه الشریف).

آري! در آن زمان، هستي حياط خواهد يافت؛ عشق پر و بال خواهد گشود و در رگ‌هاي خشکيده علم، خون تازه خواهد دويد. پشت هيولاهاي ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد شد. انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد کرد.

در جلد 13 کتاب « بحار الانوار » از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) اين گونه نقل گرديده است:

«سوگند به خدايي که مرا به نبوّت برگزيده، مردم از نور رهبري او در دوران غيبتش بهره مي‌گيرند؛ همانند بهره گرفتن از خورشيد به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها.»

اشعه نامرئي وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) به هنگامي که در پشت ابرهاي غيبت نهان است، داراي آثار گوناگون و متعددي است که به برخي از آنها اشاره مي‌شود

 

اميد بخشيدن به جامعه

 

در ميدان نبرد، تمام کوشش گروهي از رزمندگان فداکار اين است که پرچم حق را به اهتزاز در آورند چرا که برقرار بودن پرچم حق، موچب دلگرمي سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنان است. وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهي حتي اگر ساکت و خاموش باشد، خون گرم و پرحرارتي در عروق رزمندگان به حرکت مي‌درآورد. شيعه نيز طبق عقيده‌اي که به وجود امام زنده دارد هر چند او را در ميان خود نمي‌بيند، ولي خود را تنها نمي‌داند.

او همواره انتظار بازگشت آن يار سفر کرده را مي‌کشد؛ انتظاري سازنده و اثر بخش و حرکت آفرين. اثرات رواني اين طرز تفکر در زنده نگه داشتن اميد در جامعه و وادار ساختن افراد به خودسازي، کاملاً مشهود است.

 

پاسداري از دين خدا و آيين حق

 

هميشه بايد در ميان مسلمانان کسي باشد که مفاهيم و تعاليم اسلام را در شکل اصليش حفظ و براي آيندگان نگهداري کند و حفظ اين آيين اصيل، تنها به وسيله يک پيشواي معصوم در سطح جهاني امکان پذيراست؛ خواه اين پيشوا آشکار باشد يا پنهان. سينه امام و روح بلندش مخزن حفظ اسناد آيين الهي است تا دلايل الهي و نشانه‌هاي روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشي نگرايد.

 

تربيت گروه شايستگان

 

معني غيبت امام (علیه السلام) اين نيست که او به شکل يک روح نامرئي يا اشعه‌هاي ناپيدا در مي‌آيد، بلکه او از يک زندگي طبيعي برخوردار است و به طور ناشناخته در ميان همين انسان‌ها رفت و آمد دارد و دلهاي بسيار آماده را بر مي‌انگيزد و در اختيار مي‌گيرد و بيش از پيش آماده مي‌کند و مي‌سازد. افراد مستعد به تفاوت ميزان استعداد و شايستگي خود توفيق درک و سعادت رؤيت آن حضرت را پيدا مي‌کنند؛ براي نمونه مي‌توان به نام بزرگاني چون « محقق اردبيلي » و « سيد بحر العلوم » و... اشاره کرد.

 

نفوذ گسترده‌ معنوي

 

 وجود امام (علیه السلام) در پشت ابرهاي غيبت نيز اين اثر را دارد که از طريق اشعه‌ نيرومند و پر دامنه‌ شخصيت خود، دلهاي آماده را در نزديک و دور تحت تأثير جذبه مخصوص قرار داده و به تربيت و تکامل آنها مي‌پردازد و از آنها انسان‌هايي کامل‌تر مي‌سازد و ما قطب‌هاي مغناطيسي زمين را با چشم خود نمي‌بينيم ولي اثر آنها روي عقربه‌هاي قطب‌نما در درياها، راهنماي کشتي‌هاست. وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز در زمان غيبت با امواج جاذبه‌ معنوي خود افکار و جانهاي زيادي را که در دور يا نزديک قرار دارند هدايت مي‌کند و از سرگرداني رهايي مي‌بخشد.

 

ترسيم اهداف آفرينش

 

اين جهان و تمام مواهب آن از ديدگاه يک فرد خداپرست که با مفاهيمي چون علم و حکمت خداوند آشناست، براي صالحان و پاکان آفريده شده است. باغبان آفرينش جهان پهناور هستي به خاطر همين گروه که در رأس آن وجود مقدس امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است فيض و مواهب خود را هم چنان ادامه مي‌دهد. در حديثي آمده است :

«مردم از برکت وجود حجت و نماينده‌ي الهي روزي مي برند و به خاطر هستي او آسمان و زمين برپاست».

 

نظارت بر اعمال شيعيان

 

طبق اعتقاد عمومي شيعه که در روايات بسيار زيادي در منابع مذهبي آمده است، امام (علیه السلام) به طور مداوم در دوران غيبت مراقب حال پيروان خويش است و طبق يک الهام الهي از وضع اعمال آنها آگاه مي‌گردد و به تعبير روايت، همه هفته، برنامه‌ اعمال آنها به نظر او مي‌رسد و از چگونگي رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه مي‌گردد.

%ب ظ، %22 %785 %1394 ساعت %17:%دی

ارتباط حکومت امام زمان با قیام سیدالشهداء

مقدمه

كاروان عاشورا قدم به قدم تا پاي جان پيش مي‌رود. كوفه در انتظار تبلور ديگري است. منتظران امام حسين (علیه السلام) دست به قلم مانده‌اند و با نامه‌هاي پي در پي امام را فرا مي‌خوانند.

همه جا بوي انتظار را مي‌دهد و متن نامه‌ها حكايت از شيفتگي و چشم به راهي دارند.

به راستي چه شد بر مردم كوفه كه قلم بر دست گرفتند و در مقام عمل پا پس نهادند. مگر امام حسين (علیه السلام) بي‌وفايي كوفيان را از زبان پدر بزرگوارشان امام علي (علیه السلام) نشنيده بودند؟ مگر حكايتهايي كه بر آن حضرت گذشته بود نقل به نقل بر سلاله پيامبر باز گو نشده بود؟ چه شد كه امام حسين (علیه السلام) راه كوفه را در پيش گرفت؟ مگر نه اينكه در روايات از پيامبر نحوه شهادت و محل شهادتش را بارها شنيده بود؟ چه شد كه امام جان خود و فرزندان خويش را بر كف گرفته و رهسپار كوفه مي‌شوند.

موقعيت نظامي و استراتژيک شهر كوفه

بايد گفت موقعيت نظامي و استراتژيک شهر كوفه، يكي از دلايلي بود كه امام آن را در نظر گرفت تا بتواند پيام خويش را به گوش جهانيان برساند و اشتياق بيش از حد كوفيان عزم امام را دو چندان كرد تا پايه‌هاي امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از شريعت پيامبر را در شهري مانند كوفه بر پا نمايند. و لذا امام به كوفه پاي نهاد تا ضمن تحقق آرمانهايش به همه منتظران بفهماند كه منتظر بودن فقط به زبان نيست و  آنچه منتظر را شكوفا مي‌كند عمل اوست.

و انگار اين انتظار پوشالي و نخ‌نماي مردم كوفه مي‌خواهد رخ نمايد تا به ما منتظران حكومت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نجواي انتظار واقعي را گوشزد كند.

امام حسين (علیه السلام)حركت انتظاري خويش را از مكه آغاز نمود و چه شد كه در يک حج نيمه كاره كاروان را به سمت كوفه هدايت كرد؟ آيا اين خود تناسبي با حركت جهاني امام مهدي ندارد كه در احاديث بيان شده است كه وجود نازنين امام مهدي پس از رسيدن به سپاه كافر سفياني به مكه شهر پيامبر را مانند جد بزرگوارشان حسين، ترک نموده و به سوي مقر حكومت خود در كوفه رهسپار مي‌شوند؟

آيا همه اين واقعيات، تصادفي است كه امام حسين (علیه السلام) و امام مهدي هر دو حكومت خويش را در جهت حفظ منافع اسلام از مكه آغاز مي‌كنند و پس از به نيمه رساندن حج به دليل موقعيت سياسي و بر پايي حكومت عدل رهسپار كوفه مي‌شوند؟ مگر نه اينكه اگر امام حسين (علیه السلام) نهضت عاشورا را شكل نمي‌داد اين حكومت اسلام از همان ابتدا در نطفه خفه مي‌شد و امروز ديگر اثري از آن نبود؟ امام حسين (علیه السلام) با تمام قوا از خانه و كاشانه و زن و فرزند خود مي‌گذرد تا پايه‌هاي حكومت محكم‌تر از گذشته در كوفه جان بگيرد و رد خون اين پرچم انتظار را به دستان مبارک مهدي فاطمه دهد.

بدون شک بين اين دو قيام ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و يكي مكمل ديگري است.

وقتي به روايات اسلامي مراجعه مي كنيم مي بينيم مركز حكومت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز شهر كوفه بيان شده است آيا واقعاً اين تصادفي است كه هر دوي اين حكومتها در بر پايي عدل از يك مكان شروع مي‌كنند؟ چرا بارها و بارها به شهر حكومت جهاني اشاره شده است؟

آيا به جز اين است كه اين كوفيان كوته فكر بي‌وفا روزي ديگر بايد با هم شوند و دستان بيعت خويش را در دستان امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گذارند و جبران مافات گذشته و نداي حمايت از اهل بيت را به گوش جهان برسانند؟

مگر اين طور نيست كه تا اسم كوفه مي‌آيد انگار خاک مرده‌ايي بر اين سرزمين پاشيده‌اند و نفرين اهل بيت در ذره ذره خاک اين سرزمين به چشم مي‌خورد؟ 

چه موقع اين كوفيان كور دل بيدار مي‌شوند؟ شايد دليل اصلي اينكه حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در كوفه بر پا مي‌شود، چيزي جز رحمت باري تعالي نباشد تا جاي جبراني به اهل اين شهر دهند و گذشته نياكان خويش را جبران نمايند.

در مجموع احاديث منقول از پيامبر بارها تأكيد بر آن شده است كه منجي عالم بشريت از نسل امام حسين (علیه السلام) است.

از جمله رواياتي كه در روزهاي آخر عمر مبارک پيامبر بيان شده اين بود كه دست بر شانه امام حسين (علیه السلام) گذاشته و خطاب به دختر بزرگوارشان فرمودند:

«مهدي اين امت از نسل من است دنيا به پايان نخواهد رسيد مگر اينكه مردي از اولاد حسين قيام كرده و جهان را با عدل و داد پر سازد.»

در اين باره خود امام حسين (علیه السلام) مي‌فرمايند:

«نهمين فرزند من قائم به حق است خداوند به وسيله او زمين مرده را دوباره زنده خواهد كرد و دين را حاكميت خواهد بخشيد. او حق را بر خلاف ميل مشركان و دشمنان بر پا خواهد كرد.»

از سوي ديگر اين دو قيام از آنجا نشأت مي‌گيرد كه امام حسين (علیه السلام) در زماني قيام كرد كه حكومت جبار و جيره خور دنيا زده تا گردن در تبهكاري فرو رفته بود و امام در نامه‌اي به قبايل بصره در شرح حكومت بيان مي‌دارند كه:

«من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش دعوت مي كنم در شرايطي كه اكنون سنت رسول خدا از بين رفته و به جاي آن بدعتهاي غير اسلامي نشسته است مرا بپذيريد و به ياري من برخيزيد. شما را به ارشاد و رستگاري هدايت خواهم كرد.» 

سوالي كه اكنون پيش مي‌آيد اين است كه ما به عنوان يک منتظر در كجاي اين جامعه اسلامي قرار داريم؟ نكند روزي بيايد و ما فقط كوفيان قلم به دست نامه نويسي باشيم كه با دعوت از امام خويش دل ايشان را به درد آورده باشيم؟ نكند ندبه خوان جمعه‌هايي باشيم كه از امام خويش دعوت مي‌كند و در عمل واپس مي‌نهد؟ دور باشد زماني كه دعاي عهد مي‌خوانيم و عهد خود را تا ميانه روز فراموش مي‌كنيم و عهد شكني مي‌كنيم و در بطن خانه‌هايمان فقط دم از انتظار مي‌زنيم.

آيا نيز مي‌توانيم مانند امام حسين (علیه السلام) در جهت بر پايي حكومت عدل از جان و مال و فرزند خويش بگذريم تا در زمره ياران صديق امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گيريم يا نه پايمان در زنجير مال دنيا به گل نشسته است؟

و سخن آخر اينكه يک جامعه اسلامي واقعي و منتظر، بايد در ركاب ولايت سر از جان نشناسد و با جهاد و شهادت خويش بيرق اسلام را همواره زنده نگاه دارد.

اميد است بيرق اسلام بر بلنداي قله عدل و عدالت بر افراشته گردد و در اين راه، ما نيز چشم به راهان واقعي قدوم پاك شيره ياس نبوت باشيم.

اللّهم عجل لوليک الفرج

 

%ب ظ، %22 %746 %1394 ساعت %16:%دی

برترین مطالب