مقالات
غیبت امام زمان در روایات امام حسین (علیهما السلام)
مرحوم شيخ صدوق (رحمة الله عليه) به سند خود از امام حسين (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت ضمن خبر دادن از غيبت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمود:
«في التاسع من ولدي سنة من يوسف و سنة من موسي بن عمران عليه السلام و هو قآئمنا اهل البيت يصلح الله تبارك و تعالي امره في ليلة واحدة [1]»
«در نهمين از فرزندانم سنتي از يوسف و سنتي از موسي بن عمران است و او قائم ما اهل بيت ميباشد كه خداوند تبارک و تعالي امر او را در يک شب اصلاح خواهد نمود.»
همچنین از امام حسين (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
«قائم هذه الامة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة» [2]
«قائم اين امت همان نهمين از اولاد من است و او صاحب غيبت ميباشد ...».
و نيز فرمود: «... له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت علي الدين فيها آخرون ...» [3]
«... براي او غيبتي است كه اقوامي در آن مرتد شده و گروهي ديگر بر دين ثابت خواهند بود ...»
پينوشتها:
[1]. صدوق، كمال الدين، ص 316؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 2.
[2]. صدوق، كمال الدين، ص 317؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 3.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 4.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
نحوه تبدیل غیبت صغری به کبری
غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دو غیبت صغری و کبری تقسیم میگردد. [1]
غيبت صغري به غيبتي گفته ميشود كه هم از نظر زمان و هم از نظر شعاع محدوديت دارد. [2]در خصوص تاريخ شروع غيبت صغري اختلاف وجود دارد. برخي از سيره نويسان و تاريخ نگاران عقيده دارند كه تاريخ غيبت صغري از سال 260 ه.ق (يعني روز شهادت امام حسن عسكري) آغاز و تا سال 329 پايان يافته است. [3]
بر اساس اين نگارش، مدت غيبت صغري 70 سال طول كشيده است. برخي از مورخان عقيده دارند كه غيبت صغري از سال تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همين: سال 255 آغاز شده است و تا سال 329 طول كشيده است.[4] بر اساس اين ديدگاه تاريخ غيبت صغري 75 سال طول كشيده است.
مشهور آن است كه غيبت صغري 70 سال طول کشیده است.
براي غيبت صغري از نظر اين كه مثلا در فلان تاريخ آغاز شده است، تاريخ دقيقی در دست نيست. در مدت غيبت صغري ارتباط مردم با آن حضرت به وسيله نواب خاص آن حضرت (ابوعمرو عثمان بن سعيد عمري، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد عمري، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي و ابوالحسن علي بن محمد سمري) صورت ميگرفت. در مدت 70 سال به دليل اين همگان با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط نداشتند، بلكه ارتباط مردم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طريق نواب خاص، صورت ميگرفت، محدوديت ايجاد شده است و يكي از علل نامگذاري غيبت صغري همين محدوديت ارتباط مردم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميباشد.
در سال 329 با درگذشت ابوالحسن علي بن محمد سمري، غيبت صغري تمام و غيبت كبري آغاز شد و بر اين اساس غيبت صغري به غيبت كبري تبديل شد. در دوران غيبت كبري علماي واجد شرايط از سوي امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيابت عام دارد. [5] و چنان كه بيان شده نيابت خاصه عبارت از اين است كه افراد خاصي را امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با نام و مشخصات به عنوان نائبان خود معرفي كرده است، ولي در غيبت كبري امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرايط و معيارهاي كلي را براي نايب و يا نايبان خود بيان نموده است تا در طول زمان هر فردي كه آن شرايط را داشته باشد به عنوان نايبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شناخته ميشود و اين معيارها و ضوابط را فقيهان و مراجع شيعيان دارند. [6]
بر اين اساس بعد از تبديل شدن غيبت صغري به غيبت كبري نيابت عامه شروع شده و تا ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز ادامه دارد. در اين جا بيان اين نكته ضروري است كه غيبت صغري با غيبت كبري تضاد نداشته، بلكه مكمل يكديگرند؛ زيرا شكلگيري غيبت كبري بدون صغري نوعي تحير و بحران براي شيعيان به وجود ميآورد و مردم با غيبت كبري غير مأنوس ميشدند و غيبت صغري تحيير شيعيان را از بين برده و زمينه غيبت كبري را فراهم كرد.
با توجه به مطالب مذكور، در هيچ دورهاي از غيبت، پيوند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با مردم قطع نشده و در دوران غيبت، نيابت خاصه وجود داشته و در دوران غيبت كبري فقيهان و عالمان وجود داشتهاند.
شب كه خورشيد جهانتاب نهان از نظر است
قطع اين مرحله با نور مهي بايد كرد.[7]
پينوشتها:
[1]. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 380 و مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص 673.
[2]. محمد رضا حكيمي، خورشيد مغرب، ص 52 - 54 و ص 60.
[3]. صدوق، كمال الدين، ص 480، مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 152 و صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 268.
[4]. شيخ مفيد، الارشاد، ص 346 و اعيان الشيعه، ج 2، ص 46.
[5]. مهدی پیشوایی، سيره پيشوايان، ص 690 و محمد رضا حکیمی، خورشيد مغرب، ص 54.
[6]. همان.
[7]. حکیمی، خورشيد مغرب، ص 59.
شرایط منتظر واقعی امام عصر
منتظر واقعی شرایطی دارد که بدون دارا بودن آن شرایط هرگز نمیتواند مدعی انتظار امام عصر باشد
اولین شرط انتظار؛ معرفت است. تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی مینشیند که او را خوب بشناسد. اما اگر انسان کسی را نشناسد و لو بداند که آن شخص خواهد آمد، برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم، چنین است. کسانی که آن حضرت را نمیشناسند، مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمیکشند، اما کسانی که او را میشناسند و ارزش او را میشناسند و مقام او را میدانند، منتظر او میمانند.
کسانی که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نمیشناسند، اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» [1]
محبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، وظیفه دیگری است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهی است که تا انسان از میهمان خویش، خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد، هر چند هم که او را بشناسد، نمیتواند واقعا منتظر آمدن او باشد. اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه میتواند، منتظر قدم او باشد و خود را برای پذیرایی از او آماده کند؟ پس تا محبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد، نمیتواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید. محبت به امام زمان وظیفهای است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» [2]
ایجاد سنخیت با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سومین شرط از شرایط یک منتظر واقعی است.
منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود با به گونهای سامان میدهند که سنخیت کاملی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشند. آیا میتوان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟
آیا میتوان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟
ایجاد سنخیت با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل میشود و تنها در این صورت است که میتوان ادعای محبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوریش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
دعا برای تسریع در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را میکشد و از خدا میخواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعای فراوان برای فرج آن حضرت از وظایف همیشگی منتظر آن حضرتش میباشد. دعای برای تسریع در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مورد توصیه آن حضرت نیز میباشد.
یکی دیگر از شرایط منتظر واقعی، ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شکلهای مختلف است.
اگر انسان منتظر محبوب خویش را نیابد، سعی میکند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمیشود، از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است و نیز از طریق رفتن به مسجد مقدس سله و جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ میکند.
در نتیجه اگر ما هم میخواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راهکارهای زیر توجه فرمایید:
ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت کنید
نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید
سعی کنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید
از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب کنید
بدانید که هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه میشود و مورد بررسی قرار میگیرد
با مطالعه کتابهایی که درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید.
منابع:
[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج 32، ص 331.
[2]. سوره شوری، آیه23.
فضایل انتظار فرج از منظر روایات
در روایات فضیلت و ثواب بسیارى براى منتظران آن امام منتظر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بیان شده است. ما در اینجا به چند نمونه اکتفا مىکنیم:
1. جعفر بن ابى دلف مى گوید: شنیدم حضرت امام رضا (علیه السلام) مىفرمودند:
«همانا امام بعد از من، پسرم على است، امر او، امر من، گفتهاش، گفته من و اطاعتش، اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است، امر او، امر پدرش، و گفته او، گفته پدرش و اطاعت او، اطاعت از پدرش مىباشد. سپس ساکت شدند.»
عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن (علیه السلام) کیست؟ پس آن حضرت به شدت گریستند، سپس فرمودند:
«البته بعد از حسن، پسرش آن که قائم به حق و مورد انتظار است، مىباشد.»
گفتم: اى فرزند رسول خدا چرا (قائم) نامیده شده است؟ حضرت فرمودند:
«چون که او به خیزد، پس از آن که یادش مرده باشد و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند.»
گفتم: چرا منتظر نامیده شده است؟ حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
«زیرا او را غیبتى است که روزهاى بسیار و مدتى طولانى دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل تردید انکارش کنند و جاهلان یاد او را به استهزا گیرند و وقت گذاران در آن دروغگو شوند و عجله کنندگان در آن هلاک گردند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند». [1]
2. کسى از امام صادق (علیه السلام) پرسید:
«چه مى گویید درباره شخصى که داراى ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را مىکشد و در این حال از دنیا مىرود؟ امام صادق (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:
او همانند کسى است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد - سپس اندکى سکوت کردند - و فرمودند: مانند کسى است که با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در مبارزاتش همراه بوده است.» [2]
3. فیض بن مختار از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که حضرت فرمودند:
هر کس از شما بمیرد، درحالى که منتظر این امر (ظهور حضرت مهدى علیه السلام) باشد، همانند کسى است که با حضرت قائم (علیه السلام) در خیمه اش بوده باشد. سپس چند لحظهاى درنگ کرده و آن گاه فرمودند: نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمودند: نه به خدا، همچون کسى است که در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شده باشد». [3]
4. حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) درباره فضیلت انتظار فرج فرمودند:
«منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، به درستى که بهترین عمل نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است.» [4]
پینوشت ها:
[1]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 378.
[2]. اثبات الهداه، شیخ حر عاملى،ج 7، ص 40.
[3]. بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 126.
[4]. همان ماخذ، ص 123.