پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

آیا در روایات به مساله رجعت و چگونگی آن اشاره شده است؟

پاسخ:

رجعت از جمله امور اعتقادي است كه با روايات صحيح [1] و متواتر [2] به اثبات رسيده و با صراحت مي‏توان گفت در مورد هيچ يک از معارف ديني به اندازه رجعت، روايات صريح و روشن وارد نشده است.

علامه مجلسي پس از نقل نزديک به دويست روايت دربارة رجعت مي‏نويسد:

«چگونه ممكن است كسي كه به حقانيت ائمه اطهار (علیهما السلام) ايمان دارد، در چيزي ترديد كند كه به صورت متواتر، نزديک به دويست روايت صريح از آنها نقل شده است. رواياتي كه چهل و اندي از بزرگان مورد اعتماد و علماي اعلام در افزون بر پنجاه مورد از تأليف‏هاي خود، آنها را آورده‏اند، بزرگاني چون ثقة الاسلام كليني، محمد بن بابويه (شيخ صدوق)، ابو جعفر طوسي (شيخ طوسي)، سيد مرتضي، نجاشي، كشّي، علي بن ابراهيم، سليم هلالي، شيخ مفيد و... »[3]

شيخ حر عاملي نيز در كتاب خود پس از آن كه بيش از 170 روايت در اين باره نقل مي‏كند، مي‏نويسد:

اينها بخشي از حديث‏هايي است كه من در اين زمان ـ با وجود كمي فرصت براي جست‏وجوي كامل و كمبود كتاب‏هاي مورد نياز در اين زمينه ـ بدان‏ها دست يافتم. بي‏ترديد اين احاديث از حد تواتر معنوي فراتر است. احاديثي كه در ديگر ابواب اين كتاب آمده و خواهد آمد نيز بر اين موضوع دلالت دارد. عقل محال مي‏داند كه بگوييم تمام راويان اين احاديث به اتفاق اقدام به دروغ‏گويي و نسبت ناروا كرده‏اند يا اين كه همه اين احاديث جعل شده‏اند، يا اين كه رواياتي كه در اين زمينه به ما نرسيده بيش از رواياتي است كه به ما رسيده است. كاش مي‏دانستم كدام عاقل است كه همه راويان اين موضوع را دروغ‏گو مي‏پندارند؛ گواهي همه بزرگاني كه در كتاب‏هاي معتبر خود بر درستي اين روايات گواهي داده‏اند، رد مي‏كنند و روايت‏هايي صريحي را كه در اين زمينه وارد شده‏اند تأويل مي‏كنند. در حالي كه اين روايات از رواياتي كه در زمينه تعيين هر يک از امامان وارد شده است، بيشتر و از نظر دلالت صريح‏تر و واضح‏تر است. در هيچ يک از مسائل راجع به اصول و فروع [دين] به اندازه اين موضوع، دلايل، آيات و روايات يافت نمي‏شود. [4]

رواياتي را كه در اثبات رجعت به آنها استدلال شده است، به دو دسته مي‏توان تقسيم كرد: نخست، رواياتي كه به صراحت از رجعت سخن گفته‏اند و دوم، رواياتي كه به همانندي رويدادهايي كه در امت‏هايي پيشين رخ داده با رويدادهايي كه در امت اسلام رخ خواهد داد، اشاره كرده‏اند و از آنها استفاده مي‏شود كه چون در امت‏هاي گذشته بازگشت به دنيا روي داده است، اين رويداد در امت اسلام هم اتفاق خواهد افتاد.

در اينجا به نمونه‏هايي از هر يك از دو دسته روايات اشاره مي‏كنيم:

الف) رواياتي كه به صراحت از رجعت سخن گفته‏اند: برخي از رواياتي كه دربارة رجعت از پيشوايان دين نقل شده، به شرح زير است:

1. امام صادق ‌(علیه السلام)در روايتي، ظهور قائم‌ (علیه السلام)، رجعت و رستاخيز را در يک راستا و از مصداق‏هاي روزهاي خدا دانسته است و مي‏فرمايد:

«روزهاي خدا سه تايند: روزي كه قائم به پا مي‏خيزد، روز رجعت و روز رستاخيز».[5]

2. آن حضرت در روايت ديگري كساني را كه به رجعت ايمان ندارند، از خود طرد مي‏كند و مي‏فرمايد:

«كسي كه به رجعت ما اعتقاد ندارد از ما [اهل بيت] نيست.» [6]

3. در حديث ديگري كه علامه مجلسي آن را از كتاب صفات الشيعه شيخ صدوق نقل مي‏كند، امام صادق‌ (علیه السلام)، ايمان به رجعت را يكي از شروط هفت‏گانه ايمان دانسته است و مي‏فرمايد:

«هر كس به هفت چيز اقرار كند، از اهل ايمان خواهد بود. آن حضرت، يكي از هفت چيز را ايمان به رجعت برشمرد.»

4. در روايتي مشابه كه در همين كتاب از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است، آن حضرت، ايمان به يگانگي خدا، ايمان به رجعت و ايمان به روز جزا را از ويژگي‏هاي شيعيان اهل بيت‏ (علیهما السلام) بر شمرده است و مي‏فرمايد:

«هر كس به يگانگي خدا... و رجعت اقرار كند... و به معراج و سؤال و جواب در قبر و... جزا و حساب [روز قيامت] ايمان داشته باشد، مؤمن راستين و از شيعيان ما خاندان است.» [8]

ب) رواياتي كه به همانندي امت اسلام با امت‏هاي پيشين اشاره كرده‏اند: عالمان و محدثان شيعه افزون بر اين دسته از روايات كه در آنها به صراحت از رجعت ياد شده است، به دسته‏اي ديگر از روايات نيز براي اثبات رجعت استدلال كرده‏اند.

در اين دسته از روايات كه معمولاً از پيامبر گرامي اسلام نقل شده است، بر اين نكته تأكيد شده كه همه آنچه در امت‏هاي پيشين رخ داده است، بي‏هيچ كم و كاست، در امت اسلام هم رخ خواهد داد. از آنجا كه آيات قرآن، اخبار و گزارش‏هاي تاريخي از وقوع رجعت در امت‏هاي پيشين خبر داده‏اند، با توجه به اين روايات مي‏توان گفت كه در امت اسلام هم رجعت رخ خواهد داد.

بنابراين، شيوه استدلال به اين‏گونه روايات چنين خواهد بود: چون پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرموده‏اند: همه حوادثي كه در امت‏هاي پيشين روي داده است، بدون كمترين تفاوت در امت اسلام هم رخ خواهد داد» ما مي‏دانيم كه در امت‏هاي پيشين رجعت رخ داده است، نتيجه مي‏گيريم كه در امت اسلام هم رجعت واقع خواهد شد. [9]

برخي از اين گونه روايات به شرح زير است:

1. امام صادق‌ (علیه السلام) از پدرش و او از پدرانش نقل مي‏كند كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:

«همه آن چه در امت‏هاي پيشين رخ داده است، بي‏هيچ كم كاست در اين امت هم واقع مي‏شود.» [10]

2. امام رضا (علیه السلام) در پاسخ مأمون كه از ايشان درباره رجعت پرسيده بود، به همين روايت پيامبر استدلال مي‏كند و مي‏فرمايد:

«همانا رجعت حق است و در امت‏هاي پيشين رخ داده است و قرآن نيز از وقوع آن خبر مي‏دهد. رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ نيز فرمود: در ميان اين امت نيز همه آنچه در امت‏هاي پيشين رخ داده است بي‏هيچ تفاوت رخ خواهد داد».[11]

يادآوري اين نكته ضروري است كه احاديث يادشده در مقام بيان قانوني عام و فراگير بوده و با استناد به آنها مي‏توان بر وقوع حوادثي مشابه با رويدادهايي كه در امت‏هاي پيشين رخ داده است، در امت اسلام استدلال كرد. مگر آنكه نسبت به حادثة خاصي، دليل قطعي بر مشابهت نداشتن اين امت با امت‏هاي گذشته در دست باشد. مثلاً در امت‏هاي گذشته، عذاب‏هاي جمعي و گروهي (مانند مسخ) [12] به وقوع پيوسته و قرآن شريف برخي از اين عذاب‏ها را گزارش كرده است، ولي بنا به تصريح قرآن، در پرتو وجود پيامبر گرامي در ميان امت اسلامي و نيز به بركت استغفار در پيشگاه خدا، اين‏گونه عذاب‏ها از اين امت برداشته شده است:

]ولي] تا تو در ميان آنها هستي، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش مي‏كنند، خدا عذاب كننده ايشان نخواهد بود.[13]

بنابراين، قانون يادشده جز در مواردي كه دليل قطعي بر تخصيص آن داريم، به قوت و استواري خود باقي است. از آنجا كه بازگشت به دنيا در امت‏هاي گذشته روي داده است و در اين امت نيز دليل بر نفي آن نداريم، با استناد به اين قانون مي‏توانيم اصل رجعت را اثبات كنيم. گذشته از اينكه دلايل و شواهدي نيز بر قطعي بودن آن در دست است. [14]

رجعت در دعاها و زيارت‏ها

دعاها و زيارت‏هاي نقل شده از معصومان‏ (علیهما السلام)، مجموعه‏اي ارزشمند از معارف اسلامي به شمار مي‏آيند و بسياري از آموزه‏هاي ناب اسلامي را مي‏توان از دل آنها به دست آورد. يكي از آموزه‏هاي مهم مكتب تشيع كه در دعاها و زيارت نامه‏هاي مأثور به آن توجه شده، موضوع رجعت يا بازگشت به دنياست.

1. در ابتداي «دعاي عهد» كه از امام صادق ‌(علیه السلام) روايت شده، به صراحت به موضوع بازگشت به دنيا در عصر ظهور اشاره و تأكيد شده است كه هر كس چهل روز اين دعا را بخواند، از رجعت‏كنندگان خواهد بود:

هر كس چهل بامداد، خدا را با اين دعا بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود. پس اگر پيش از [ظهور] قائم از دنيا برود، خداي تعالي او را از قبرش خارج مي‏سازد [تا قائم را ياري دهد]. [15]

در ادامه اين دعا نيز دعاكننده از خداوند مي‏خواهد كه اگر مرگ بين او و امام مهدي‌ (علیه السلام) فاصله انداخت، او را زنده سازد تا بتواند، ياري دهنده آن حضرت باشد.

بار خدايا، اگر مرگي كه آن را بر تمام بندگانت قضاي حتمي قرار داده‏اي، ميان من و او جدايي افكند، مرا از قبرم برانگيز در حالي‏كه كفنم را تن‏پوش خود قرار داده‏ام، شمشيرم را از نيام بركشيده‏ام، نيزه‏ام را به دست گرفته‏ام و دعوت‏كننده‏اي را كه در شهر و صحرا بانگ مي‏آورد، لبيک مي‏گويم.[16]

2. در زيارت جامعه كبيره كه از امام هادي‌ (علیه السلام) روايت شده است و يكي از جامع‏ترين، پرمحتواترين زيارت‏هاي ائمه به شمار مي‏آيد، در موارد متعددي از رجعت سخن به ميان آمده است. از جمله در بخشي از اين زيارت مي‏خوانيم:

«و من... به [جايگاه شما] اقرار مي‏كنم به بازگشت شما ايمان دارم، رجعت شما را تصديق مي‏كنم و امر شما را انتظار مي‏كشم.» [17]

در بخشي ديگر از همين زيارت چنين آمده است:

«خداوند تا زماني كه زنده‏ام پيوسته مرا بر [پذيرش] سرپرستي شما، دوستي شما و دين شما پايدار بدارد... و مرا از كساني قرار دهد كه از شما پيروي مي‏كنند، راه شما را مي‏پويند، به هدايت شما راهبري مي‏شوند، در شمار شما محشور مي‏شوند، در رجعت شما [به دنيا] باز مي‏گردند، در دولت شما حاكميت مي‏يابند و هنگام بازگشت شما اقتدار پيدا مي‏كنند. [18]

3. در زيارت «آل ياسين» كه از ناحيه مقدسه امام عصر (علیه السلام) نقل شده است، خطاب به ائمه معصومين‏ (علیه السلام) چنين مي‏خوانيم:

«... رجعت شما [امامان] حق است و هيچ ترديدي در آن نيست. روزي كه ايمان كسي كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكي انجام نداده است، براي او سودي نخواهد داشت.»  [19]

در ادعيه و زيارت‏هاي زير نيز مي‏توان آثار اعتقاد به رجعت را مشاهده كرد:

زيارت اربعين امام حسين‌ (علیه السلام) [20]

زيارتي ديگر از زيارت‏هاي امام حسين ‌(علیه السلام) [21]

زيارت حضرت ابوالفضل‌ (علیه السلام) [22]

زيارت رجبيه [23]

دعاي روز سوم شعبان [24]

زيارت حضرت قائم‌ (علیه السلام) در سرداب مقدس [25]

دعاي روز دحوالارض و...  [26]

 

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. علماي شيعي از قرن ششم به بعد برخي‏شرط حجيّت را عدالت راوي‏ها و برخي وثاقت آنان دانسته‏اند كه بر اساس همين عقيده روايات را به چهار قسم تقسيم مي‏كنند: صحيح، حسن، موثق و ضعيف. «روايت صحيح» در نظر اماميّه آن است كه از نظر سند به وسيله راويان عادل و امامي مذهب به معصوم اتصال پيدا كند. «روايت حسن» آن است كه به وسيله راوي امامي و خوش نام به امام برسد، بي‏آنكه تصريح به عدالت، و وثاقت آنها شده باشد. «روايت موثّق» آن است كه توسط راوي غيرامامي ولي ثقه و قابل اعتماد، به امام برسد. «روايت ضعيف» آن است كه شروط سه‏گانه فوق را نداشته باشد. ناصر مكارم شيرازي با همكاري جمعي از اساتيد و محققان حوزه علميه قم، دايرة المعارف فقه مقارن، چاپ اول، قم، مؤسسة الامام علي بن ابي طالب ‌(علیه السلام)، 1385، ج1، ص 175.

[2]. بر اثر فاصله زماني ميان اكثر امّت اسلامي با حضرات معصمين‏ (علیه السلام)، روايات، توسط واسطه‏هاي متعددي به آنان مي‏رسد و هر چه فاصله ميان مردم و معصوم بيشتر شود، واسطه‏ها بيشتر خواهند بود. اصطلاحاً به هر واسطه‏اي طبقه مي‏گويند. «خبر متواتر» آن است كه در هر يک از طبقات، گروهي وجود داشته باشند كه تباني آنان بر كذب و جعل خبر عادتاً امكان‏پذير نباشد و لذا تواتر يقين آور است. تواتر بر سه قسم است: اوّل: «تواتر لفظي» و آن عبارت است از خبري كه تمام راويان آن با الفاظ يكسان، از آن خبر دهند. دوم: «تواتر معنوي» كه همه از مدلول تضمّني يا التزامي واحدي خبر مي‏دهند. سوم: «تواتر اجمالي» كه عبارت است از اطمينان به صدور يكي از خبرها به نحو اجمال، بدون اين كه آن خبر مشخص باشد هر چند آن اخبار اشتراكي در محتوا نداشته باشند. همان، ص 173

[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، صص 122 و 123.

[4]. الإيقاظ من الهجع بالبرهان علي الرجع، صص 391 و 392.

[5]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 63، ح 53.

[6]. همان، ص 92، ح 101.

[7]. همان، ص 121، ح 161.

[8]. همان.

[9]. ر.ک: شیخ صدوق، الإعتقادات، مندرج در مجموعه مصنفات الشيخ المفيد، ج 5، ص 62.

[10]. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعم، ج 2، ص 576؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 28، ص 10، ح 15.

[11]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 53، ص 59، ح 45.

[12]. ر.ک: سورة بقره (2)، آية 65 و سورة اعراف (7)، آية 166.

[13]. ر.ک: سورة انفال (8) و آية 33.

[14]. رجعت از ديدگاه عقل، قرآن، حديث، صص 47 و 48.

[15]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 53، ص 95، ح 111؛ ج 102، ص 111.

[16]. همان.

[17]. شیخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 373؛ شیخ عباس قمی، مفاتيح‏الجنان.

[18]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 92، ح 99.

[19]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 99، ص 82؛ شیخ عباس قمی، مفاتيح الجنان.

[20]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 92، ح 100.

[21]. همان، ص 94، ح 104.

[22]. همان، ح 105.

[23]. همان، ح 106.

[24]. همان، ح 107.

[25]. همان، ص 95، ح 108.

[26]. همان، ص 99، ح 118. براي مطالعه بيشتر در اين باره ر.ک: الإيقاظ من الهجع بالبرهان علي الرجع، صص 319-301.

منبع: ماهنامه موعود شماره 91

%ق ظ، %20 %486 %1394 ساعت %10:%آذر

رجعت در فرهنگ شیعی به چه معناست؟

پاسخ:

شيعه اماميه معتقد است كه پس از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) و تشكيل حكومت عدل الهى در سرتاسر جهان، گروهى از اولياى الهى و دوست داران خاندان رسالت و برخى از معاندان و دشمنان خاندان وحى كه از دنيا رفته‌اند، به دنيا باز مى‌گردند.

اولياى الهى و صالحان با ديدن حاكميت حق و عدل و گسترده گيتى، شادمان مى‌شوند و نيز پرتويى از ثمرات ايمان و اعمال صالح خود را در دنيا مشاهده مى‌نمايند. معاندان و دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) نيز بخشى از جزاى اعمال ناشايست خود را در اين دنيا مشاهده كرده و به كيفر آن خواهند رسيد.

و این همان رجعت است

%ق ظ، %20 %485 %1394 ساعت %10:%آذر

آیا در قرآن و روایات به رجعت امام حسین در عصر ظهور اشاره شده؟

پاسخ:

«رجعت» را كه عبارت است از «بازگشت گروهى از مؤمنان خالص و طاغيان و كفار بسيار شرور بعد از ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در آستانه رستاخيز» [1] بايد از جمله امورى دانست كه اعتقاد بدان خاصه پيروان مكتب تشيع است و از جانب امامان بزرگوار شيعه (علیهم السلام)، تأكيدات فراوانى بر اعتقاد بدان وارد گرديده است؛ تا بدانجا كه در حديثى از امام جعفر صادق (علیه السلام)، عدم ايمان به آن، همسنگ و هموزن انكار ايشان قرار داده شده و كسانى را كه بدين موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دايره «امامت و ولايت»، معرفى فرموده‏اند:

«از ما نيست كسى كه ايمان به رجعت نداشته باشد...» [2]

بايد دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا براى ما آدميان - كه محصور در حصار ماديات هستيم - شگفت‏آور و عجيب به نظر مى‏رسد و به همين دليل گاهى در اين امر شک و ترديد مى‏نماييم و حتى زمانى هم پا را فراتر نهاده و به انكار آن مى‏پردازيم !ولى اگر عقل معادانديش را كه با حجابهاى هوى و هوس پوشيده نشده باشد، به كار گيريم و در اين امر كمى انديشه كنيم؛ خواهيم ديد كه بنا به چندين و چند دليل عقلانى، وقوع رجعت، جاى هيچ‏گونه استبعاد و شگفتى ندارد. همچنین اگر در آيات قرآن كريم، غور و بررسى نماييم؛ بدين نكته پى مى‏بريم كه در اين كتاب آسمانى، دهها آيه وجود دارد كه هر يک به نوعى اثبات كننده موضوع رجعت مى‏باشند و نه تنها آيات قرآن كريم كه احاديث و روايات بسيارى را در كتب معتبر حديثى مى‏توان مشاهده كرد كه بر وقوع رجعت تأكيد دارند.

اما همان طور كه از تعريف رجعت كه در صدر اين نوشتار ذكر شد، برمى‏آيد، رجعت يعنى اعتقاد به بازگشت «مؤمنان خالص» و «كفار و ظالمان خالص»، آنان‏كه در طول حيات دنيوى خود جزو رهبران و سردمداران ايمان و كفر محسوب مى‏شده‏اند و بدين ترتيب در مى‏يابيم كه امر رجعت تنها شامل عده‏اى از انسانها مى‏شود و نه همه آنها! همانطور كه در حديثى از امام جعفر صادق (علیه السلام)، مى‏خوانيم كه فرمود:

«رجعت عمومى نيست بلكه جنبه خصوصى دارد؛ تنها گروهى بازگشت مى‏كنند كه ايمان خالص يا شرك خالص دارند.» [3]

مطابق اين حديث شريف از جمله كسانى كه در هنگامه رجعت به اين عالم برمى‏گردند، كسانى هستند كه در ايمان، خالص و ناب بوده‏اند و به تعبير رساتر، امام مؤمنان و مولاى صالحان و مقتداى پرهيزگاران گرديده‏اند، كه يكى از آنها سالار شهيدان و سرور آزادگان حضرت ابا عبداللَّه‏الحسين (علیه السلام)، است، كه در برخى از آيات قرآن كريم و نيز تعداد كثيرى از روايات و احاديث به رجعت آن حضرت تصريح گرديده است و آن را امرى حتمى‏الوقوع دانسته‏اند، كه ذيلاً به دو نمونه از آيات قرآن كريم و تعدادى از روايات اسلامى كه در خصوص رجعت آن حضرت وارد شده است اشاره مى‏نماييم:

الف) رجعت امام حسين (علیه السلام) در قرآن كريم:

همانطور كه قبلاً گفتيم در قرآن كريم پيرامون مسئله رجعت و نيز رجعت حسين بن على (علیه السلام)، آيات فراوانى وجود دارد تا بدانجا كه گفته‏اند: «در قرآن 18 آيه صريح در باب رجعت است» [4] از جمله اين آيات، آيات ششم و هفتم از سوره مباركه نازعات مى‏باشد: «در آن روز كه زلزله‏هاى وحشتناک همه چيز را به لرزه درمى‏آورند و به دنبال آن حادثه دومين رخ مى‏دهد»

اين دو آيه شريفه اشاراتى دارند به حوادثى كه قبل از وقوع قيامت و رستاخيز روى مى‏دهند كه از جمله آنها زلزله‏اى وحشتناک است كه همه چيز را درهم ريخته و نظام جهان را دگرگون مى‏سازد.

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، در (تأويل) اين آيه شريفه فرموده‏اند:

«لرزاننده حسين بن على (علیه السلام)، و حادثه دومين، على بن ابيطالب (علیه السلام)، است. نخستين فردى كه (در رجعت) قبر او شكافته شده (و از آن بيرون مى‏آيد) و خاک را از سر مى‏زدايد، حسين بن على (علیه السلام) است.[5]

در اين زمينه بايد به آيه 6 از سوره مباركه اسراء نیز اشاره كرد، كه خداوند عزيز در اين آيه مى‏فرمايد:

«آنگاه شما را روبه‏روى آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهيم و به مال و فرزندان نيرومند، مدد بخشيم و عده جنگجويان شما را بسيار گردانيم. »

اين آيه شريفه نيز طبق روايتى كه از امام جعفر صادق (علیه السلام)، وارد گرديده، به موضوع رجعت امام حسين (علیه السلام)، اشاره دارد، چرا كه آن حضرت فرمود: اول كسى كه به دنيا برمى‏گردد؛ حضرت امام حسين (علیه السلام)، و اصحاب او و يزيد و اصحاب او خواهند بود. پس همه ايشان را بكشد مثل آنكه ايشان كشته‏اند. چنانچه حق تعالى فرموده است: «ثم رددنا لكم...» [6]

باز در روايت ديگرى امام صادق (علیه السلام)، در تأويل همين آيه می‌فرمايد: «... ثم رددنا لكم الكره عليهم» اشاره است به خروج امام حسين (علیه السلام)، با هفتاد نفر از اصحابش... و به مردم گويند كه اين حسين است كه بيرون آمده است تا مؤمنان شک در او نكنند و بدانند كه دجال و شيطان نيست و حضرت قائم در آن وقت در ميان ايشان باشد... »[7]

با توجه به دو آيه فوق‏الذكر اين نكته به دست مى‏آيد كه امر رجعت و نيز رجعت امام حسين (علیه السلام)، از نظر اين كتاب آسمانى، امرى شدنى خواهد بود و به همين دليل جاى شگفتى در آن وجود ندارد.

ب) رجعت امام حسين (علیه السلام)، در روايات:

يكى از منابع چهارگانه فقه اسلامى، حديث و سنت است و به همين خاطر براى اثبات بعضى از احكام، قواعد و اعتقادات دينى ناگزير از رجوع به احاديث و سنن منقول از پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله)، و ائمه اطهار (علیهم السلام)، هستيم، كه اين مطلب درباره «رجعت» نيز صادق است. يعنى براى پى بردن به كم و كيف رجعت، در كنار استدلال به قرآن كريم و عقل، بايد از احاديث و روايات نيز بهره گرفت.

بايد دانست درباره امر رجعت و حوادث پيرامون آن، روايات و احاديث فراوانى در كتب روایى و حديثى مضبوط است تا جايى كه «شيخ حر عاملى در كتاب الايقاظ من‏ الهجعه بالبرهان على الرجعه، 600 حديث [درباره رجعت] روايت كرده است.» [8] ولى از آنجا كه بحث ما پيرامون رجعت امام سوم (علیه السلام)، است، فقط به برخى از رواياتى كه در آنها به رجعت آن حضرت تصريح گرديده مى‏پردازيم.

روايت اول:

قطب راوندى و ديگران از جابر از امام محمد باقر (علیه السلام)، روايت كرده است كه حضرت امام حسين (علیه السلام)، در صحراى كربلا، پيش از شهادت فرمودند: «... اول كسى كه زمين شكافته مى‏شود و از زمين بيرون مى‏آيد من خواهم بود و بيرون آمدن من موافق مى‏افتد با بيرون آمدن اميرالمؤمنين و قيام قائم ما...» [9]

اين روايت كه علامه مجلسى نیز آن را در حق‏اليقين آورده است بر اين نكته تصريح مى‏فرمايد كه اولين رجعت كننده در هنگامه رجعت، امام حسين (علیه السلام)، است و در اين مورد، احاديث فراوانى نقل گرديده كه نمونه‏اى از آن را قبلاً و در شرح آيات سوره مباركه نازعات نيز ذكر كرديم.

روايت دوم:

...عياشى از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، روايت كرده است كه اول كسى كه به دنيا برمى‏گردد حضرت امام حسين (علیه السلام)، است و اصحاب او و يزيد و اصحاب او، پس همه ايشان را بكشد مثل آن كه ايشان را كشته‏اند.  [10]

در اين روايت علاوه بر آنچه قبلاً بدان اشاره نموديم يعنى اولويت امام حسين (علیه السلام)، در رجعت، به رجعت اصحاب آن حضرت و نيز مخالفان و دشمنان ايشان هم اشاره گرديده و همانطور كه ملاحظه مى‏شود تصريح گرديده كه در واقعه رجعت، گوئى صحنه حماسه آفرين عاشورا بار ديگر تكرار گرديده و مجدداً مقاتله‏اى بين آن حضرت و سپاه يزيد درمى‏گيرد كه سرانجام و عاقبت آن، پيروزى و غلبه سپاه امام (علیه السلام)، بر سپاه كفر است و در واقع انتقام فجايع حادثه عاشورا از يزيديان گرفته مى‏شود.

البته اين انتقام‏گيرى از ظالمان و ستمگران، تنها منحصر به واقعه عاشورا نبوده، بلكه مطابق روايتى كه از امام كاظم (علیه السلام)، وارد شده، در هنگامه رجعت بسيارى از مؤمنان از دشمنان خود، طلب حقوق پايمال شده خويش را مى‏نمايند و علاوه بر آن از عده‏اى از دشمنان خود، انتقام مى‏گيرند :

«...ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ايشان به سوى بدنها برمى‏گردند تا حق خود را از ايشان استيفاء كنند. هر كه ايشان را عذاب و شكنجه كرده باشد، انتقام از او بكشند و... » [11]

روايت سوم :

... از حضرت امام محمد باقر(علیه السلام)، روايت گرديده كه اول كسى كه در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسين (علیه السلام)، خواهد بود و آن مقدار پادشاهى خواهد كرد كه از پيرى، موهاى ابروهاى او بر روى ديده‏اش آويخته شود. [12]

مطابق اين روايت و روايات مشابه ديگر، در هنگامه رجعت براى برخى از ائمه (علیهم السلام)، دورانى است كه در طى آن در پهنه گيتى به حكمرانى پرداخته و حكومت مى‏نمايند، كه از جمله آنها امام حسين (علیه السلام)، است كه دوران حاكميت آن حضرت بسيار طولانى خواهد بود.

بايد دانست كه از اين روايت استفاده مى‏شود كه فاصله بين قيام حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رجعت تا وقوع رستاخيز و برپا شدن قيامت، فاصله‏اى طولانى خواهد بود كه در اين فاصله همانطور كه گفتيم عده‏اى از اولياى الهى حكومت مى‏كنند و دنيا، روزگارى سرشار از صلح و صفا را به خود خواهد ديد. دورانى كه نشانى از ظلم و ستم وجود ندارد و «نيكان به ديدن دولت ائمه (علیهم السلام) خوشحال شده و ديده‏هاى ايشان روشن مى‏گردد...»[13]

از آنچه گفتيم نتيجه گرفته مى‏شود كه اولاً امر رجعت، امرى حتمى الوقوع است و ثانياً اين امر منحصر به برخى از صلحا و اشقيا مى‏شود و نه همه آنها، كه از آن جمله‏اند، امام حسين (علیه السلام)، كه نخستين مراجعت كننده به دنيا است و پس از انتقام‏گيرى از پديدآورندگان فاجعه عاشورا و گستردن صلح و صفا و آرامش در عرصه گيتى، مدت بسيارى را به اداره امور عالم و حاكميت بر جهان بشريت مى‏پردازند.

 

 

 

پی‌نوشتها :

[1]. تفسير نمونه ج15، ص555.

[2]. علامه مجلسى، حق‏اليقين، ج2، ص2.

[3]. تفسير نمونه ج15، ص560.

[4]. حسين عماد زاده، منتقم حقيقى، ص481.

[5]. فضائل و سيره امام حسين (علیه السلام)، در كلام بزرگان، عباس عزيزى، ص69.

[6]. حق اليقين ج2، ص12

[7]. حق‏اليقين ج2، ص16

[8]. حسين عماد زاده، منتقم حقيقى، ص482.

[9]. علامه مجلسى، حق‏اليقين، ج2، ص7.

[10]. همان، صص12- 11.

[11]. همان، ص7.

[12]. همان

[13]. همان، ص10.

%ق ظ، %20 %473 %1394 ساعت %10:%آذر

درباره رجعت چه دیدگاه‌هایی وجود دارد؟

در مورد رجعت در اين دنيا ديدگاه‌های مختلفی وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره می‌شود:

1- برخی معتقدند، رجعت همانند تمثلاتى است براى ارواح مومنين و ائمه اهل بيت (عليهم السلام) كه از دنيا رفته‌اند و دوباره روح آنان ظهور كرده و با بازگشت به این جهان،  تصرفاتى در اين عالم خواهند نمود.

اين تفسير گر چه به برخى از فلاسفه از قبيل مرحوم شاه آبادى و رفيعى قزوينى نسبت داده شده ولى با ظواهر ادله سازگارى ندارد.

2- برخی دیگر معتقدند که مقصود از رجعت، ظهور امام زمان (عليه السلام) و رجوع آن حضرت به مردم به جهت اقامه توحيد و عدل است.

اصل اين معنا گر چه صحيح است ولى اطلاق رجعت بر آن خلاف ظاهر ادله است.

3- دسته سوم هم معتقدند: مقصود از رجعت رجوع اتوه (علیهم السلام) به همراه عده‌اى از اموات به اين دنيا به جهت مصالحى خاص در عصر حكومت حضرت مهدى (عليه السلام) است. قائلین به این قول با استناد به روایات اهل بیت (علیهم السلام)، رجعت مومن‌ترین مومنان و کافرترین کفار را حتمی شمرده‌اند.

اين قول راى مشهور در میان شیعه و موافق ظواهر ادله مى‌باشد.

%ق ظ، %20 %469 %1394 ساعت %10:%آذر

برترین مطالب