پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

استراتژی آتشفشان آپوکالیپتیک

آثار سينمايي هاليوود نه تنها تأمين كننده‌ حدود 72 درصد از خوراک سينماهاي جهان است؛ بلكه از آنجا كه «هاليوود» به عنوان «اتاق فكر» رهبران مخفي «سياست و اقتصاد» جهاني عمل مي‌كند، نقش بسزايي را در جهت‌گيري عمومي ساكنان زمين و هم افقي آنها با خاستگاه «سايه‌نشينان مخفي»‌ هم ايفا مي‌كند.
طيّ سال‌هاي اخير، عموم آثاري كه با موضوع و محتواي «آپوكاليپس» - آخرالزّمان و پايان دنيا ـ به نمايش درآمده «بحران‌هاي سخت، تهديد كننده و دهشتناک» را محور اصلي گفت‌وگوي خود ساخته‌اند.
اگرچه توليد اين آثار به دليل وجود «عنصر گره و جاذبه» در داستان فيلم و رويكرد سينماي يهودي به فردا، عمري به درازاي تاريخ سينما دارد؛ ليكن آرايش آخرالزّماني هاليوود وجه ديگري از اين آثار را بيان مي‌كند.
آقاي «جان هيلكوت»، كارگردان فيلم «جادّه» كه فیلمش در ماه نوامبر سال (2009 م.) به نمايش درآمد، درباره‌ تفاوت اين آثار مي‌گويد:
«فرق بزرگ بين فيلم‌هاي آخرالزّماني جديد با محصولات قديمي در اينست كه «فيلم‌هاي جديد، مجموعه‌اي از مشكلات را به نمايش مي‌گذارند و تنها به بحث درباره‌ يک مسئله نمي‌پردازند».
تماشا و مقايسه‌ آثار متقدّم و متأخّر «آپوكاليپتيک» سخن اين كارگردان را تأييد مي‌كند.
در آثار متقدّم مانند آثاري كه با عنوان «آرماگدون» ساخته شده‌اند، يک عامل تهديد كننده مثل؛ شهاب‌هاي مهاجم آسماني يا سفينه‌هاي بيگانه، زمين را تهديد مي‌كنند و تمام مبارزه و تلاش منجي زميني مصروف حذف يک عامل تهديد كننده مي‌شود. گرهي كه دستان تواناي مردان چشم آبي و مهندسان قهرمان آمريكايي آن را مي‌گشايد و همه را مبهوت هنرمندي خود مي‌كند، امّا در آثار جديد، تهديدها چند وجهي‌اند. همزمان با هم، چند بحران جهان را تهديد مي‌كنند. سونامي، آتش‌فشان، زلزله و گرم شدن زمين، چنان به يک‌باره هجوم مي‌آورند كه هيچ‌كس قادر به كنترل بحران نيست و پيامد آن، اين است كه زمين نابودي كامل را تجربه مي‌كند.
آقاي دونالد آمريخ‌ آلماني‌تبار كه به عنوان كارگردان آثارش در هر دو فصل فيلم‌هاي آخرالزّمان‌گرا حضور دارد، در فيلم «روز استقلال» حمله‌ سفينه‌هاي مهاجم بيگانه را كه از كرات دوردست آسمان حمله آورده‌اند به عنوان تهديد معرّفي مي‌كند؛ تهديدي كه اگر كنترل نشود بشر را به سوي آخرالزّمان و نابودي سوق مي‌دهد. امّا، در اين اثر،تكنسين‌هاي يانكي، با سفر قهرمانانه به فضا، عامل تهديد را نابود مي‌كنند تا‌ آمريكا و به تبع آنان مردم جهان،‌ حيات دوباره را در سالروز اعلام استقلال ايالات متّحده‌ آمريكا تجربه كنند.
در همه‌ آثار، تهديد ايالات متّحده به منزله‌ تهديد كلّ جهان است و وقوع بحران به مثابه‌ ابتلاي همه‌ جهان به بحران است.
البتّه نبايد فراموش كرد كه در مسير تدريجي و به واسطه‌ غلبه‌ مدرنيزاسيون غربي حاصل از بسط تمدّن غربي و سيستم‌هاي ارتباطي، چنان حيات و ممات اقوام و ملل به حيات غرب گره خورده كه هيچ قومي مصون از بحران‌هاي غربي نيست. چنانكه امروز، بحران اقتصادي آمريكا همه‌ ملل را مبتلا و آسيب‌پذير ساخته است.
كارگردان «روز استقلال» در آخرين اثرش با نام 2012، همه‌ مردم جهان را درگير، مبتلا و البتّه محكوم به تجربه‌ مرگي تلخ مي‌شناسد.
آتش‌فشان‌ها، زلزله‌ها، بالا آمدن آب دريا و ساير بلاها، چنان هجوم مي‌آورند كه تمامي مربع مسكوني و كره‌ خاكي را كن فيكون مي‌كند. گویی كه عذاب بلاي آوار شده بر قوم نوح، پس از قرن‌ها ديگر بار فرو آمده تا همه‌ي ساكنان زمين نابود شوند و تنها ساكنان كشتي نوح به سلامت جان بدر برند.
اين آثار سينمايي، جمله‌ ساكنان شرق و غرب عالم را مهيّاي حوادث شوم و بحران اپوكاليپتيک مي‌كنند و در لابه‌لاي اثر همه را متذكّر مي‌شوند كه اوّلاً در اين فاجعه‌ جهاني ديّار البشري دخالت ندارد و ثانياً؛ اين فاجعه‌ جهاني محتوم است و گريزي از آن نمي‌توان داشت و ثالثاً، ابعاد فاجعه جهاني است. چنانكه از ميان غرب مرداني همچون اشپنگلر، فيلسوف تاريخ، پيش‌بيني كرده بودند: از اوايل قرن بيستم، نشانه‌هاي بحران و انحطاط غرب بارز شد. در واقع قرن بيستم به صورت تمام عيار نشان داد كه تاريخ غربي مبتلاي بحران است. به همين لحاظ، متناوباً حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي غرب، مبتلاي آشفتگي و بحران شد.
با ظاهر شدن نشانه‌هاي بحران در هر يک از معاملات و مناسبات عمومي، غرب همه‌ قواي مالي، نظامي، سياسي و رسانه‌اي خود را به ميدان آورد تا با تزريق مسكّن و گاه جراحي‌هاي كوچک، بحران را كنترل و از تب و تاب بيندازد.
بحران‌سازي در ساير مناطق جهان، يكي از روش‌هاي شناخته شده سران نظام استكباري براي انتقال بحران از جغرافياي غرب به ساير نقاط بوده و هست. با اين‌همه، ظهور تمام قدّ بحران‌ها و فراگيري‌اش در موضوعات و مناسبات گوناگون، در اواخر قرن بيستم و در آستانه‌ قرن بيست و يكم، فراماسونري جهاني را ناگزير به استفاده از آخرين تير تركش يعني به‌كارگيري «استراتژي آتش فشان آپوكاليپس» و آخرالزّماني ساخت.
چنانكه از مضامين «پروتكل‌هاي دانشوران صهيون» و همچنين عملكرد تجربه شده‌ فراماسونرها و كانون توطئه‌ جهاني برمي‌آيد، استفاده از اين استراتژي تنها به عنوان «آخرالدّوا» شناخته مي‌شد چه، همه‌ مطالعات و برنامه‌هاي كلان اجرا‌ شده طي سده‌هاي گذشته در حوزه‌هاي مختلف و بسط تمدّن سكولار در سراسر گيتي، حاكي از آن بود كه تزريق تدريجي سم (امانيسم، سكولاريزم، ليبراليسم و هيدرونيسم) در پيكر فرهنگ‌ها و تمدّن‌هاي غير غربي چنان صيد گرفتار در دام فرهنگ و تمدّن غربي را، آلوده و بي‌جان مي‌سازد كه تأسيس و اعلام حكومت جهاني اشرار يهود بي‌هيچ مقاومتي حادث خواهد شد.
همه‌ قراين هم حاكي از آن بود كه اين سمّ تركيبي در ساحت‌هاي فكري، فرهنگي و تمدّني، بازماندگان همه‌ فرهنگ‌ها و تمدّن‌هاي غيرغربي و از جمله شرق اسلامي را خلع سلاح ساخته است. بر هيچ‌كس پوشيده نبود كه مسيحيان فاسد، مسيحيّت سكولاريزه، اديان حقيقي مهجور و جوامع مسلمانان مبتلاي تفرقه و فقر شده بودند.
«هنري فورد»، بنيانگذار شركت اتومبيل‌سازي فورد در آمريكا، پروتكل‌ها يا همان فرمول‌ها و تصميمات جمعي از استراتژيست‌ها و خاخام‌هاي يهودي را كه به منظور تسخير عالم طرّاحي شده بود، در سال 1920 م. به‌صورت سلسله مقالاتي در روزنامه‌اي كه متعلّق به خودش بود به چاپ رساند.
صرفنظر از اختلاف نظرها درباره‌ اين پروتكل‌ها و مضامينش، امروزه چه كسي مي‌تواند سلطه‌ يهود بر كمپاني‌هاي چند مليّتي، سازمان‌هاي جهاني، بانک‌ها، صنعت پورنوگراف، رسانه‌ها و توليد و توزيع مشروبات سكرآور و بالأخره فراماسونري جهاني را انكار كند؟
امّا آنچه رخ داد، خلاف همه‌ برنامه‌ها و ترفندهاي سران مخفي بود:
هم‌زمان با بروز موج بحران‌هاي «ايدئولوژيک، اقتصادي، سياسي و اخلاقي» كه توأم با هم همه‌ ساحت‌هاي حيات فرهنگي و تمدّني غرب را در سال‌هاي پاياني قرن بيستم با چالش روبه‌رو ساخته بود، به ناگهان، موج بازگشت به دين و معنويت در غرب و ساير نقاط جهان، چونان صاعقه‌اي همه‌ تدبيرهاي عقل مكّار و شيطاني را درهم ريخت.
ظهور نهضت‌هاي دين‌گرا و ضدّ غرب در شرق اسلامي و قدرت يافتن اهل ديانت حقيقي در ايران اسلامي و ورود دين به عرصه‌ مديريت كلان اجتماعي ـ سياسي، به سان بازي دومينو، مهره‌هاي ساخته و پرداخته شده‌ي فراماسونري جهاني و بني‌اسرائيلي را در ايران، عراق و ساير كشورها سرنگون ساخت.
اين واقعه بني‌اسرائيل را كه سوداي اعلام حكومت جهاني را در سر مي‌پروراند و داشت‌ با سرعت تمام و به قصد مقابله با اين وضع و تغيير مسير تاريخ به نفع خود، دست به اقدام همه جانبه بود و «استراتژي آتش‌فشان آخرالزّماني» در دستور كار (كانون توطئه‌ جهاني) وارد سازند.
حال، پس از اين مقدّمه‌ طولاني، به سراغ فيلم آپوكاليپتيک 2012 مي‌رويم:
«زمين‌شناسي آمريكايي براي تهيه‌ گزارشي از بالا رفتن درجه‌ حرارت زمين كه به زودي موجب فوران هسته‌ زمين، زلزله‌هاي پياپي و بالا‌ آمدن سطح آب درياها مي‌شود و در سال 2012م. به نابودي زمين مي‌انجامد راهي هند مي‌شود.
گزارش به اجلاس سران بيست (كشورهاي صنعتي و پرقدرت) مي‌رسد و پس از چالش‌هاي مختلف تصميم نهايي اجلاس اين مي‌شود كه طيّ يک پروژه‌ فوق سرّي، تعدادي از برگزيدگان برخي كشورهاي جهان به اضافه‌ آثار مهمّ فرهنگي و تمدّني قابل انتقال و يک جفت از كلّيه‌ حيوانات انتخاب شوند تا در روزهاي منتهي به تاريخ 12/12/2012 سوار بر سه كشتي غول‌پيكري شوند كه به منظور نجات اين نخبگان برگزيده به طور مخفيانه ساخته شده و در كوهستان‌هاي چين مستقر گشته است.
بحران فراگير و غيرقابل كنترل آغاز مي‌شود، تركيبي غريب از زلزله، سونامي، آتشفشان و ... همه‌ جهان غرق بحران مي‌شود و به تدريج آب بالا مي‌آيد تا همه‌ سطح زمين را بسان عصر نوح نبي (علیه السلام) بپوشاند.
آب قلّه‌ اورست را هم به زير مي‌كشد، همه‌ ساكنان زمين به جز اين برگزيدگان مي‌مانند. گويا تنها آنان لايق ماندنند. در اين ميان چند نفر از ثروتمندان عرب نيز كه قادر به پرداخت هزينه‌ چند ميليارد دلاري مسافرت بودند، ديده مي‌شوند.
با فروكش كردن بحران، كشتي در نقطه‌ بلندي در آفريقا آرام مي‌گيرد، تا ديگر بار، تاريخ زمين از 1/1/1 و با حضور نجات يافتگان برگزيده آغاز شود.
در اين اثر:
ـ همه‌ي ساكنان زمين محكوم به مرگند.
ـ اين واقعه در تقويم و افسانه‌هاي اقوام مايايي پيش‌بيني شده‌ بود.
ـ راهي براي كنترل بحران نيست و بايد بقاي اين برگزيدگان را براي تداوم تاريخ آينده پذيرفت.
تقريباً هم‌زمان با اين فيلم سينمايي، مستندي با عنوان «نوستر آداموس» و «2012» توسط يكي از شبكه‌هاي تلويزيوني غربي ساخته و پخش شد. سازنده‌ اين مستند، سعي مي‌كند از زبان برخي كارشناسان و با مدد جستن از چند نقاشي كه از نوسترآداموس باقي مانده، واقعه‌ي 2012 را در زمره‌ پيش‌گويي‌هاي اين پيش‌گوي فرانسوي معرفي نمايد. در واقع تأييد بر آنچه كه در افسانه‌هاي مايايي آمده است. جالب توجّه آنكه پيش از آغاز سفر بزرگ، نوجواني آمريكايي به نام نوح به كمک پدرش قادر به از بين بردن مانعي مي‌شود كه سفينه را با خطر روبه‌رو ساخته است. او، به عنوان نوح قرن بيست و يكم، ناجي برگزيدگان نخبه مي‌شود.

امّا، در عالم واقع چه مي‌گذرد؟
سران بيلدربرگ، كميته‌ 300 يا همان كانون توطئه‌هاي جهاني كه جملگي شاكله‌ فراماسونري جهاني را تشكيل مي‌دهند به اجراي آخرين استراتژي يا همان «آتش‌فشان آپوكاليپتيک» رسيده‌اند.
اين گروه توطئه‌گر جهاني، افزون بر برخورداري از قدرت كامل، سر رشته‌ تمام امور را در اختيار دارند و سران كشورهاي مختلف و از جمله سران برخي كشورهاي غربي و پاپ به طور مستقيم يا غيرمستقم دست نشانده‌ آنانند.
مدارک گوناگوني درباره‌ي مقام بالاي پادشاهان عربستان، واتيكان، روسيه، اردن، انگليس در لژهاي ماسوني (تا حدّ ماسون درجه‌ 33) منتشر شده است.
گاهي تعداد اعضاي اين كانون را 300 نفر اعلام مي‌كنند. جان كولمن، نويسنده‌ كتاب «كميته‌ 300 كانون توطئه‌هاي جهاني» ، اين گروه را زير نام «كميته‌ 300» معرفي مي‌كند.
چند سال قبل، به ناگهان، مصاحبه‌اي كوتاه امّا عجيب از «جورج سوروس»، ميليونر جهان وطن، كه با روزنامه‌ «فاينشنال تايمز» به گفت‌وگو نشسته بود، منتشر شد. او اعلام داشت:
چين، جايگزين آمريكا در رهبري نظم نوين جهاني خواهد شد و همانند ماجراي سقوط ارزش دلار و كاهش سطح استانداردهاي زندگي آمريكايي، آمريكا بهتر است در برابر فروپاشي جايگاه خود مقاومت نكند.
سوروس اعلام كرد: روندي در راستاي تغيير ذخاير ارزي از دلار به ارزهاي ديگر در جريان بوده است. وي اظهار داشت: سقوط منظّم ارزش دلار مطلوب و مورد انتظار است. سيستم مالي جهاني نيازمند تجديد ساختار در راستاي رايج شدن يک ارز واحد جهاني است...

 

 

 

 

 

 

 

 

%ق ظ، %02 %345 %1395 ساعت %07:%فروردين

طرق ارتباط با امام زمان

هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت می‌گیرد و فیضی را از ناحیه او به دیگران می‌رساند، از سرچشمه فیاض امام عصر (علیه السلام) جاری می‌گردد؛ امّا چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولی عصر (علیه السلام) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران می‌گشایند و واسطه رسیدن فیض امام به آنان می‌شوند.

ضرورت ارتباط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وحیانی قرآن کریم است، زیرا وحی، یگانه عامل زندگی بخش بشر و پیروی از دستورها و آموزه‌های آن است.

«استجیبوا لله و للرّسول إذا دعاکم لما یحییکم» [1]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

«من عمل صالحاً من ذکرٍ او انثی و هو مؤمنٌ فلنحیینّه حیوة طیّبة»؛[2]

هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او ر ابه حیاتی پاک زنده می‌داریم.

عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره‌ قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود. از این رو ارتباط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)نیز زندگی بخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مردن به مرگ جاهلیت برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه می‌آورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آنکه معرفت و ولایت را فهیمد، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش می‌نهد.

ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین می‌کند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم می‌سازد، زیرا او کعبه‌ حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه‌ زمینی، محاذی «بیت معمور» است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشته‌ای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.

ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همة قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفةاللّهی انسان است،[3] از این رو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره‌ خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه‌ي عصر، حضرت بقیةالله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.

چگونگی ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

تشرف بی‌واسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لیاقت و شایستگی‌هایی ویژه می‌خواهد. آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.

انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره (علیهم السلام) از بهترین راه‌هایی است که می‌تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواسته‌ای نداشته باشد، زیرا از قدر عملش می‌کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود. پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصّی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که «سجّیتهم الکرم» [4] بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، زیرا آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّة کریم خویش عطا می‌کند، ماندنی است.

البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان در خور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند هم قابلیت و ظرفیت می‌بخشند و هم مقبول و مظروف؛ گاه گرچه به شخص عطا می‌کنند، ظهور و فضل عطایشان جامعه‌ای را بهره‌مند می‌سازد؛ مانند آنچه حضرت رضا (علیه السلام) به شاگرد خویش جناب زکریا بن آدم در برابر استجازه‌ او برای خروج از قم فرمود:

«شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم بر می‌دارد، آن گونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است».[5]

این نمونه‌ای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی می‌کنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد.

از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت سنّتی دیرپاست.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 [1]. سورة انفال، آیه‌ 24.

[2]. سورة نحل، آیه‌ 97.

[3]. کلینی، الکافی، ج 4، ص 187-188.

[4]. برگرفته از زیارت جامعه‌ کبیره که در آن ائمّه (علیهم السلام) چنین خوانده می‌شوند: عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم (البلد الامین، ص 302؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615).

[5]. الاختصاص، ص 87.

%ق ظ، %29 %369 %1394 ساعت %07:%اسفند

ارتباط تنگاتنگ امام مهدی با امام حسین (علیهما السلام)

بی‌تردید از ابتدای خلقت بشر تا سرانجام تاریخ بشریت دو طایفه حق و باطل با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. حق مداران گذشته، همواره بسترسازان حق‌گرایان آینده‌اند و حق‌گرایان آینده، تداوم بخشان راه حق‌پرستان گذشته. بر همین اساس است سرنوشت در افتادگان از مسیر صراط مستقیم.

بنابراین پیروان حقیقت همواره با یکدیگر در ارتباطند. در این میان ارتباط حجت‌های به حق الهی در تداوم بخشی به حفظ مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیق‌تر و محکم‌تر است، چرا که هر نبی و ولی الهی با در نظر گرفتن شرایط عصری که در آن به سر می‌برد، راه انبیا و اولیای الهی پیش از خود را تداوم می‌بخشد. به عبارت دیگر، همه انبیا و اولیای الهی چراغ‌های نورانی هدایتند. با این تفاوت که هر کدام متناسب با شرایط زمانی و مکانی خود به نور افشانی می‌پردازند. در فرهنگ اسلامی، ائمه اطهار (علیهم السلام) به عنوان جانشینان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) جملگی نور واحدند و هدف مشترکی را دنبال می‌کنند. وجود هر یک از آنان، همانند یک مشعل روشن و یا علم سرافراز، مسیر صحیح و کامل هدایت را به بندگان خدا نشان می‌دهد و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهی باز می‌دارد. با این همه، ارتباط و پیوستگی بعضی از آنان با هم یکدیگر از ویژگی و خصوصیت ممتازی برخوردار است که با نگاهی اجمالی این مهم بدست می‌آید. بی‌تردید ارتباط میان امام حسین (علیه السلام) با آخرین حجت الهی خود حضرت بقیة الله بسیار بارز و در خور تعمق است، چرا که بررسی ابعاد مختلف پیوند این دو حجت الهی به خوبی چگونگی فراهم شدن بستر حاکمیت احکام و ارزش‌های الهی در سراسر عالم را مشخص می‌کند. این مقاله در صدد بیان برخی پیوستگی‌های سید الشهدا با موعود بزرگ جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

الف: امام مهدی از تبار امام حسین (علیهما السلام)

در مجموعه روایاتی که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) نقل شده، بارها تصریح شده است که منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل امام حسین (علیه السلام) است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در یکی از روزهای آخر عمر مبارکشان در حالی که دستشان را به شانه امام حسین (علیه السلام) گذاشته بودند، خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا (علیها السلام) فرمودند: مهدی این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر مردی از اولاد امام حسین (علیه السلام) قیام کرده، جهان را پراز عدل و داد کند.[1]

در جای دیگر ضمن تعریف معرفی ائمه اطهار (علیهم السلام) می‌فرمایند: امامان پس از من دوازده نفرند که نه نفر از آنان از تبار فرزندم حسین هستند و نهمین نفرشان قائم است. این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنان از خون من است. [2]

امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به حضرت ابا عبدالله فرمودند:

نهمین فرزند تو ای حسین قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) است. او دین خدا را آشکار ساخته و عدالت را در سرتاسر روی زمین حاکمیت خواهد بخشید. [3]

در این باره امام حسین (علیه السلام) نیز می‌فرمایند: نهمین فرزند من، قائم به حق است. خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاکمیت خواهد بخشید. او حق را علی رغم میل مشرکان و دشمنان، احقاق خواهد کرد. [4]

ب. تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

امام حسین (علیه السلام) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و از بین بردن بدعت‌هایی که در نتیجه کیمت بنی‌امیه در دین ایجاد شده بود، قیام کردند و در طول مسیر مدینه تا کربلا، ضمن اشاره به انگیزه قیامشان می‌فرمودند:

«من به منظور ایجاد اصلاح در امت جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قیام کرده‌ام. می‌خواهم امر به معرف و نهی از منکر کنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پدرم علی بن ابیطالب (علیه السلام) عمل کنم. [5]

آن حضرت در نامه‌ای که به بزرگان قبایل بصره می‌نویسند، تصریح می‌کنند:

من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می‌کنم در شرایطی که ما زندگی می‌کنیم، به سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از بین رفته است و به جای آن بدعت و احکام و ارزش‌های غیر اسلامی نشسته است. اگر شما دعوت مرا بپذیرید و به یاری من برخیزید، شما را به راه راست و رستگاری هدایت خواهم کرد. [6]

از مجموعه این گونه بیانات امام حسین (علیه السلام) ، اهداف والای نهضت عاشورا به خوبی روشن می‌شود. احیای قرآن، احیای سنت نبوی و سیره علوی و از بین بردن کژی‌ها، و توان و حاکمیت بخشیدن به حق‌پرستان و نیز از بین بردن سلطه استبدادی حکومت ستمگران و تامین قسط و عدل در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی و... از جمله اهداف آن حضرت است.

حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) در توصیف سیره حکومتی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌فرمایند:... هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند، او (مهدی موعود) امیال نفسانی را به هدایت بر می‌گرداند. در شرایطی که دیگران قرآن را با رای خود تفسیر و تاویل خواهند کرد. او آراء و عقاید را به قرآن باز می‌گرداند. همو به مردم نشان خواهد داد که چگونه می‌توان به سیره نیکوی عدالت رفتار کرد و تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوی را زنده کرد. [7]

امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:

قائم آل محمد، مردم را به سوی کتاب خدا، سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و بی‌زاری از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد. [8]

امام صادق (علیه السلام) نیزدر همین زمنیه می‌فرمایند:

حضرت مهدی بدعت‌های ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهند برد و در مقابل، تک تک سنت‌های نبوی را به اجرا در خواهد آورد.[9]

ج. حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتقم خون امام حسین (علیه السلام)

یکی از القاب حضرت مهدی منتقم است. در توضیح علت نام‌گذاری این لقب بر آن حضرت، مطالب زیادی در سخنان اهل بیت وارد شده است. از جمله گفته شده است که از امام محمد باقر (علیه السلام) سؤال کردند به چه مناسبت فقط به آخرین حجت الهی قائم گفته می‌شود؟ امام در پاسخ فرمودند:

چون در آن ساعتی که دشمنان، جدم امام حسین (علیه السلام) را به قتل رساندند، فرشتگان با ناراحتی، در حالی که ناله سرداده بودند عرض کردند: پروردگارا! آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوان مردانه شهید کردند، در می‌گذری؟ خداوند در پاسخ آنان، به ایشان وحی فرستاد که ای فرشتگان من، سوگند به عزت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت. هر چند پس از مدت زمانی زیاد. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام حسین (علیه السلام) به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکی از آنان که در حال قیام بود، فرمود: با این قائم از دشمنان حسین (علیه السلام) انتقام خواهم گرفت. [10]

در تفسیر آیه «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا»... هر کس مظلومانه کشته شود ما برای ولی او تسلطی بر ظالم قرار می‌دهیم.... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین (علیه السلام) است که مظلوم کشته شد و منظور از «جعلنا لولیه سلطانا» امام مهدی است.

امام باقر (علیه السلام) تصریح می‌کنند که ما اولیای دم امام حسین (علیه السلام) هستیم و هنگامی که قائم ما قیام کنند، پیگیر خون امام حسین (علیه السلام) خواهد کرد.

در دعای ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:

«این الطالب بدم المقتول بکربلا» کجاست آن عزیزی که پس از ظهورش، خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس بگیرد... [11]

همچنین روایت شده است که وقتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از ظهور، در ما بین رکن و مقام برای مردم خطبه خواهد خواند، در مهم‌ترین بخش از آن خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تاثر شهادت مظلومه امام حسین (علیه السلام) را مورد اشاره قرار خواهد داد. از جمله خواهد فرمود:

ای مردم جهان، منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهی که همه ستمگران را به سزای اعمال شان خواهم رساند و حق مظلومان را از آنان باز پس خواهم گرفت. ای اهل عالم! جدم حسین بن علی (علیهما السلام) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را به صورت عریان در روی خاک رها کردند. دشمنان از روی کینه توزی جدم حسین (علیه السلام) را ناجوانمردانه کشتند. [12]

همچنین روایات فراوانی رسیده که شعار یاران امام مهدی پس از ظهور، جمله بسیار الهام بخشی است و آن جمله عبارت است از:

ای باز خواست کنندگان خون حسین (علیه السلام) و منظور از آن، اشاره به این معناست که هنگام انتقام خون پاک امام حسین (علیه السلام) فرار رسیده است. [13]

د. مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همیشه به یاد حسین (علیه السلام)

از آنجا که امام حسین (علیه السلام) با تمام وجود همه توانمندی‌ها و سرمایه‌های خود را ایثار کرد تا اسلام را از خطر اساسی برهاند، آخرین حجت الهی نیز تصریح دارند که همواره به یاد ایثارگری و فدارکاری‌های آن حضرت است و شب و روز با یادآوری مصیبت‌هایی که بر ایشان روا داشته شده، خون گریه می‌کند.

در بخشی از زیارت ناحیه مقدسه در این باره می‌خوانیم:

... اگر روزگار وقت زندگی مرا از تو (ای حسین) به تاخیر انداخت و یاری و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینک من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبت‌های تو ندبه می‌کنم و به جای اشک بر تو خون گریه می‌کنم!...

بی‌تردید این گونه تعابیر، نهایت محبت و دل بستگی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به سید الشهدا (علیه السلام) نشان می‌دهد.

علاوه بر آنچه گذشت بر اساس روایات بسیاری که از حضرات معصومین (علیهم السلام) نقل شده است؛ در بسیاری از مسایل جزیی نیز امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با امام حسین (علیه السلام) پیوستگی‌ها و ارتباطات قابل توجهی دارند که از آن جمله است:

1. روز ظهور امام مهدی مقارن با روز عاشورا است.

از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که قیام قائم آل محمد در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا یعنی همان روزی که حضرت ابا عبدالله به شهادت رسیدند، خواهد بود. [14]

2. همان گونه که امام حسین (علیه السلام) نهضت خود را از مکه آغاز کردند، یعنی پس از خارج شدن از مدینه به مکه آمدند و از کنار بیت الله الحرام قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، از مجموعه روایات به خوبی روشن است که حضرت مهدی نیز از کنار بیت الله الحرام جهانیان را به بیعت با خود فراخواهد خواند و آن گاه حرکت‌های اصلاحی خود را آغاز خواهند کرد. در نهایت، مقر حکومتی خویش را در کوفه قرار خواهد داد.

3. حتی طنین صدای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همان طنین صدای امام حسین (علیه السلام) است. اگر پیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  همان پیام حسین (علیه السلام) است که فریاد می‌زند: ای مردم! مگر نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود، از باطل کسی خودداری نمی‌کند... امر به معروف و نهی از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهی و سنن پیامبر (صلی الله علیه و آله) اشکارا هتک می‌شود و... این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حق و اعراض از بدی‌ها فراخواندند.

4. برخی از یاران امام حسین (علیه السلام) پس از رجعت در رکاب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به یاری آن حضرت خواهند پرداخت و حتی برخی از فرشتگانی که جزو اصحاب امام حسین (علیه السلام) بودند، در خدمت قائم آل محمد... خواهند بود.

 

پی نوشتها:

[1].مجلسی،  بحارالانوار ج 51، ص 91 .

[2]. اربلی، کشف الغمة ، ج 3، ص 294 .

[3]. منتخب الاثر، ص 467 .

[4]. اعلام الوری، ص 384 .

[5]. مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 6 .

[6]. حیاة الامام الحسین (علیه السلام)، ج 2، ص 264 .

[7]. مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 130 .

[8]. الزام الناصب، ص 177 .

[9]. سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ج 3، ص 62 .

[10]. دلائل الامامة، ص 239 .

[11]. دعای ندبه

[12]. الزام الناصب، ج 2، ص 282 .

[13]. النجم الثاقب، ص 469 .

[14]. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 285 .

 

 

 

%ق ظ، %29 %338 %1394 ساعت %07:%اسفند

ادعیه و زیارات امام زمان

دعاها و زيارتهاي مربوط به ساحت مقدس امام زمان (عجّل ‏اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف) و صاحب اختيار عوالم امكان، بخش مهمي از فرهنگ شيعه را به خود اختصاص داده است. اين گستردگي سرچشمه‌ای جز اين ندارد كه آن حضرت، خاتم اوصيا و اميد امتهاست و با امامتي كه تاكنون دوازده قرن از آن مي‏گذرد، نمونه‏اي در انبيا و امامان گذشته است.
جمع‏آوري و تدوين ادعيه و زيارات مربوط به آن حضرت به صورتهاي مختلفي تاكنون انجام شده و دايره وسيعي دارد. در اين نوشته به چند نمونه مشهور آنها اشاره مي‏شود و با برداشتهاي موضوعي و تلخيصي كه از مضامين آنها شده، آشنايي بيشتري با محتواي اين دعاها پيدا خواهيم كرد.
لازم به تذكر است كه دعا براي وجود شريف امام زمان (عجّل ‏اللّه‏ تعالي ‏فرجه الشریف)، در دعاهاي مخصوص به حضرت محدود نمي‏شود؛ بلكه در زيارات ائمه و اعمال شب و روز جمعه و حتي در دعاهاي نماز و غيره نيز به چشم مي‏خورد، كه در اين نوشته به آن موارد هم مراجعه شده است.
بخش اول
برداشتي از ادعيه و زيارات مربوط به امام زمان (عجّل‏ اللّه‏ تعالي ‏فرجه الشریف)، كه بيانگر محتواي آنهاست و آنچه ما بر زبان جاري مي‏كنيم و بايد به معناي آن توجه كنيم، بخش نخست اين نوشتار است كه بطور خلاصه و فهرست‏وار تقديم مي‏شود:
دعاهايي كه در مورد خود حضرت است
1. تعجيل در فرج و ظهور حضرت
اين مضمون بيش از مضامين ديگر در ادعيه و زيارات آمده است. در دعاها و زيارتهاي مربوط به امام زمان (عجّل‏ اللّه‏ تعالي‏ فرجه الشریف)، آنچه بيش از همه به چشم مي‏خورد، دعا براي تعجيل فرج و مقرر گشتن امر ظهور حضرت از جانب خداوند به عبارتهاي مختلف است. دعا براي تعجيل فرج گاهي به صورت تصريح و گاهي به صورت كنايه است مانند: عزّت مؤمنان و ذلت جباران، منافقان، كفار، معاندان، دشمنان، سلاطين، رقيبان حضرت و آنان كه سعي در خاموش نمودن نور حضرت و از ياد بردن ذكر او دارند.
ياري مؤمنان و سركوب دشمنان توسط حضرت، درخواست چشم روشني براي معصومين و ذريه آنها و نيز شيعيان، از خداوند كه اشاره به ظهور و فرج است؛ احياي دين و سنت و درستي تغيير يافته‏هاي قرآن و بازگرداندن احكام تغيير داده شده توسط حضرت، ظاهر شدن نور حضرت و برطرف شدن بدعتها و باطلها. گسترش عدل و داد به دست حضرت پس از شيوع ظلم و جور، ايجاد رعب و سيطره براي حضرت پس از ظهور، نشر علم و پاكسازي جهان از ضلالتها توسط حضرت، برطرف شدن تمامي مشكلات و غمهاي مؤمنان توسط حضرت، استقرار امنيت در همه جا توسط حضرت، هدايت تمامي بندگان به آن حضرت، جمع و يگانگي احزاب و فرقه‏هاي مختلف توسط حضرت و...
2. دعا براي سلامتي حضرت
در دعا براي سلامتي امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، نيز گاهي تصريح به سلامتي و حفظ حضرت شده و گاهي به صورتهاي ديگر آمده است. از نمونه اين دعاها دفع حسد و شر حيله‏گران و ظالمان و جباران از حضرت است. سلامهايي كه به حضرت داده شده بسيار زياد است و همه حاوي مضامين بالا از عقايد شيعه در مورد آن حضرت و صفات و خصائص و ديگر جوانب او است. اين سلامها همه به منزله دعا براي سلامتي حضرت بوده و نيز اداي احترام و عرض ادب خدمت اوست.
در اين سلامها اشاره شده كه تحيتي از جانب خود انسان و نيز درخواست از خداوند است كه سلام جميع مؤمنين و مؤمنات از شرق و غرب عالم را به او برساند، حفظ حضرت از هر طرف و از هر جهت، حفظ پيامبراکرم (صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ و آله) و ائمه، (عليهم‏ السلام)، به آن حضرت و درباره آن حضرت، دعا براي طول عمر و زينت زمين به بقاء حضرت به عبارات مختلف.
صلواتهايي كه در ادعيه و زيارات نسبت به حضرت آمده به انواع و اقسام و عبارات مختلف است و اكثرا همواره با صلوات بر پيامبراکرم (صلّي ‏اللّه‏ عليه ‏و آله) و ديگر معصومين، (عليهم ‏السلام)، آمده است.
دعاهايي كه در ارتباط غير مستقيم با حضرت است
1. دعا براي دوستان و ياوران و خدام آن حضرت
دعا براي دوستان و ياوران و زائرين حضرت نيز در ادعيه و زيارات به چشم مي‏خورد. مضاميني از قبيل كمک خواستن از خداوند و ياري حق تعالي براي آنها دعا براي اينكه خداوند آنها را دوست بدارد.
2. دعاهاي شخصي كه در رابطه با حضرت براي خود دعا مي‏نماييم
در ادعيه و زيارات مضاميني آمده كه دعا براي خود انسان در رابطه با امام زمان (عجّل ‏اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، است. از نمونه‏هاي آن موارد زير است:
از اعوان و انصار و ياران و ملازمان و محافظان و تابعين و دوستان و خونخواهان و خالصان و پيشروان در اداي اوامر حضرت و راضي و تسليم بودن نسبت به آن حضرت، از منتظران ظهور و فرج حضرت بودن، محشور گشتن در زمره آن حضرت و زير پرچم حضرت، در قيامت از ياران حضرت بودن، توفيق اداي حقوق آن حضرت، درك ظهور و زمان پس از ظهور حضرت و بازگشت و زنده شدن در صورت مرگ قبل از ظهور.
خداوند رأفت و رحمت و دعاهاي خير حضرت را به ما برساند، نماز ما را بخاطر او قبول كند، دعاي ما را به او مستجاب فرمايد، گناهان ما را به او ببخشد، رضايت او را بر ما منّت نهد، ما را به او ببخشد، رضايت او را بر ما منّت نهد، ما اجتهاد در طاعت او داشته باشيم و اجتناب از معصيت او كنيم.
برآوردن حوايج بخاطر او، توفيق زيارت حضرت به انواع آن و با عبارات مختلف، ثبات در متابعت حضرت و يقين در زمان غيبت بر وجود آن حضرت و مسأله ظهور، گرفته نشدن ياد او از ما، توفيق دعا براي حضرت، برطرف شدن شك و شبهه، دفع بلا از ما بخاطر آن حضرت.
آنچه آل محمد، (صلّي‏ اللّه‏ عليه ‏و آله)، را خوش آيد و آنچه دشمنانشان از آن حذر كنند از ما ببينند، خداوند ما را به محبت او منتفع سازد، دعا براي عود به زيارت حضرت، دوري از شک و شبهه در مورد حضرت و داشتن خلوص، دوري از كسالت و بيكاري، سلامتي در امتحان الهي، نرمي و خضوع باطني براي ولي امر خداوند، صبر در زمان غيبت و عجله نداشتن در امر ظهور.
3. دعا عليه دشمنان حضرت
در ادعيه و زيارات دعا بر عليه دشمنان و خواركنندگان حضرت نيز آمده است. مضاميني از قبيل خوار شدن خوار كنندگان (خاذلين) حضرت، دعا عليه انواع دشمنان حضرت، دعا براي اينكه خداوند دشمنانش را دشمن بدارد.
در ادعيه و زيارات مربوط به حضرت مضامين ديگري نيز آمده كه به آنها اشاره مي‏شود:
1. شكواي دل با خداوند و امام زمان، (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، از دشواريهاي زمانه و طولاني شدن غيبت و استغاثه به آنها، كه اكثرا با مضامين بالا و بصورت خطابي است، و گاهي كلماتي از قبيل «الغوث» و «ادركني» و «العجل» آمده است.
2. بيان فضائل و خصائص مظلوميت اهل‏بيت، (عليهم ‏السلام) و بخصوص امام ‏زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)،
3. شهادت به اعتقادات درباره حضرت؛ از قبيل طول عمر حضرت و رجعت و عدل جهاني كه به دست او تحقق مي‏يابد.
4. تجديد بيعت و اعلام آمادگي براي جانفشاني و اطاعت از اوامر آن حضرت.
بخش دوم
برشمردن دعاها و زيارات مربوط امام عصر (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، و ذكر منابع آنها و فشرده‏اي از محتواي هر يك، بخش دوم اين نوشتار را تشكيل مي‏دهد.
1. دعاي ندبه
دعاي ندبه از اعمال سرداب مقدس امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، و نيز از اعمال عيد فطر و روز جمعه است، و خواندن آن در همه اوقات مناسب است.
اين دعا گر چه مربوط به امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، است، ولي مي‏توان گفت يك دور عقايد تشيع در آن آمده است.
در اين دعا ابتدا توحيد و سپس نبوت انبيا و پيامبر و بعد مسأله وصايت اميرالمؤمنين، (عليهم‏السلام) و فتنه‏هاي پس از پيامبراکرم (صلّي ‏اللّه‏ عليه‏ و آله)، آمده و پس از اشاره‏اي به ائمه، (عليهم‏السلام) موضوع امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، آورده شده و درباره غيبت و ديگر جوانب مربوط به آن حضرت در قالب شكواي دل خطاب به حضرت آمده است و در آخر هم دعاهايي بسيار مختصر و جامع آمده است. [1]
2. دعاي عهد
از امام صادق (عليه‏السلام) روايت شده كه فرمودند:
هر كس چهل روز صبح هنگام، دعاي عهد را بخواند از ياران قائم ما است و اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را در زمان ظهور از قبر بيرون مي‏آورد كه در خدمت حضرت باشد. خداوند به هر كلمه‏اي از اين دعا هزار حسنه عطا فرمايد و هزار گناه محو مي‏نمايد.
دعاي عهد ابتدا خداوند را به اسامي و صفات مي‏خواند و بعد صلوات بر امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، است. سپس دعاهايي در مورد آن حضرت و فرج او و نيز حضور ما در زمان حضرت و ديدار روي حضرت دارد. [2]
3. زيارت آل ياسين
اين زيارت توقيعي است كه از ناحيه مقدس امام عصر (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، صادر گشته و حضرت مي‏فرمايند:
هر گاه خواستيد به ما توجه پيدا كنيد همانگونه كه خداوند فرمود بگوييد: سلام علي آل ياسين...
اين زيارت بسيار معتبر و پرمحتوي است و مي‏توان گفت: خلاصه‏اي از عقيده هر شيعه در زمان غيبت است و آنچه يک شيعه بايد در زمان غيبت بداند در آن آمده است.
در اين زيارت ابتدا سلامهاي متعددي با مضامين بالا، خطاب به امام زمان، (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف) آمده و سپس حضرت را براي عقايد قلبي خود از اقرار به ائمه (عليهم‏السلام) و ديگر عقايد تشيع شاهد مي‏گيرد.
در دعاي بعد از زيارت آل‏ياسين هم پس از صلوات بر پيامبر، دعاهايي در مورد دعا كننده دارد و بعد صلوات بر حضرت حجت، با القاب مخصوص است و بعد دعاهايي در مورد حفظ و فرج و تأييد و ظهور حضرت و درباره شيعيان آمده است. [3]
4. زيارت حضرت در حرم سامرا
زيارتي است كه شهيد در مزار خود و نيز ابن مشهدي در المزار الكبير آورده‏اند:
هنگامي كه از زيارت دو امام در سامرا فارغ شدي بر در حرم امام زمان، (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف) بايست و بگو: السلام عليك يا خليفة ‏الله و... سپس بر در سرداب غيبت بين دو درب بايست در حالي كه...
اين زيارت ابتدا سلامهاي متعددي با مضاميني بسيار سنگين دارد كه حاوي فضائل و خصايص حضرت و پاره‏اي از اعتقادات شيعه است و بعد شهادت به جوانب مختلف حضرت و مطالبي در مورد ظهور و بعد از ظهور خطاب به آن حضرت است و در آخر صلوات بر پيامبر و آل آن حضرت و دعا براي تعجيل فرج به چند شكل و براي ياري خداوند بوسيله حضرت و احياي دين توسط حضرت و ايجاد امنيت توسط حضرت و برپايي عدل و برطرف شدن ظلم توسط حضرت است و به صلوات ختم مي‏شود. [4]
5. زيارت امام زمان (عليه‏السلام) در سرداب مقدس
زيارتي است كه شهيد در مزار و ابن المشهدي در المزار الكبير آورده‏اند كه هنگام داخل شدن در سرداب خوانده مي‏شود و بعد از زيارت دوازده ركعت نماز دارد و بعد دعاي «الهي عظم البلاء...» خوانده مي‏شود.
اين زيارت هم سلامهايي بسيار جامع و كامل دارد كه غير از معصوم (عليه‏السلام) ديگري نمي‏تواند آن كلمات را بيان فرمايد و در آخر حضرت را بر عقايد قلبي خود شاهد مي‏گيرد و دعايي كوتاه در آخر دارد، و پس از آن نماز و صلواتي با عباراتي سنگين براي حضرت آمده است. [5]
6. صلوات بر امام زمان
صلواتي است شامل درود بر آن حضرت و دعا براي ظهور او به عبارتهاي مختلف و همچنين دعا براي بعد از ظهور حضرت است كه همان كارها و برنامه‏هاي حضرت است. [6]
7. زيارت حضرت پس از نماز صبح
زيارتي است كه هر روز پس از نماز صبح خوانده مي‏شود. در اين زيارت از خدا طلب صلوات بر حضرت از سوي جميع مؤمنين مي‏نمايد و همچنين تجديد بيعت با حضرت و دعا براي خود كه از ياران حضرت و اطرافيان و نگهبانان و شهيدان در ركاب حضرت باشيم. [7]
8. دعا در زمان غيبت
دعايي است كه در زمان غيبت خوانده مي‏شود و به گفته شهيد و ابن مشهدي از ناحيه خود حضرت وارد شده و اين دعا بعد از اعمال سرداب نيز خوانده مي‏شود.
در اين دعا ابتدا شكايت به خداوند از زمان غيبت آمده و پس از صلوات دعا براي فرج و استغاثه به پيامبر و اميرالمؤمنين (عليهم ‏السلام) و بعد استغاثه به امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، است. [8]
9. زيارت امام زمان در روز جمعه
زيارتي است كه در روز جمعه) وارد شده است.
اين زيارت ابتدا سلامهايي است متعدد كه همه حاوي صفات و خصايص و فضايل حضرت و گاهي حاوي دعاي براي فرج و ديگر جوانب حضرت است و سپس ذكر صلوات آمده و دعا براي خود كه از منتظران و ياران و شهيدان و دوستان حضرت باشيم. بعد از آن خطاب به حضرت درد دل و شكوايي دارد. [9]
10. دعا براي حضرت در شب نيمه شعبان
دعايي است كه در شب نيمه شعبان خوانده مي‏شود. در اين دعا خداوند را بحق مولود نيمه شعبان قسم مي‏دهد و القاب و فضايل حضرت و بعد صلوات بر حضرت آمده و دعا براي حضور در ظهور حضرت و از ياران آن حضرت بودن و در آخر صلوات بر ايشان و لعن بر دشمنان ايشان ذكر شده است. [10]
11. دعا براي امام زمان در روز جمعه
اين دعا در اصل صلواتي است كه در اعمال روز جمعه وارد شده است. ابتدا صلوات‌هايي بر پيامبر و اميرالمؤمنين و ائمه (عليهم‏ السلام) و بعد صلواتي بر همه معصومين است. سپس صلوات بر امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، است و بعد دعا براي طول عمر حضرت و حفظ حضرت از انواع شرور و دعا براي رعيت و شيعيان حضرت و دعا براي فرج و ظهور حضرت به انواع مختلف و در آخر صلواتي بر پنج تن و امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، آمده است. [11]
12. دعا براي امام زمان در سرداب مقدس
اين دعا از امام رضا (عليه‏السلام) نقل شده و در اعمال سرداب مقدس آمده است. ابتدا دعا براي سلامتي حضرت با القاب خاص آمده و حفظ از شرور و تأييد آن حضرت از جانب خداوند و دعا براي فرج و ظهور حضرت و انواع دعا عليه دشمنان امام زمان و اقرار به صفات حضرت و دعا براي خود نسبت به حضرت و نيز دعاهايي كلي براي خود انسان و در آخر صلوات بر ائمه (عليهم ‏السلام) و اقرار به فضايل و خصايص اهل‏بيت (عليهم ‏السلام) آمده است. [12]
13. دعا براي امام زمان در زمان غيبت
دعايي كه ابوعمرو، عثمان بن سعيد عَمري، اولين نائب از نوّاب اربعه زمان در غيبت صغري خوانده و ابوعلي محمدبن همام شنيده و او را امر نموده كه اين دعا را بخواند، و سيد بن طاووس نيز فرموده كه ما اين دعا را از فضل خدا مي‏دانيم.
در ابتداي اين دعا جمله «اللهم عرّفني نفسک...» آمده و سپس به حقانیت پيامبر و ائمه (عليهم ‏السلام) شهادت داده و بعد دعا براي سلامتي امام زمان (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)  و دعا براي طول عمر حضرت است و در همه اينها معارف بالايي درباره آن حضرت آورده است. سپس دعا براي خودمان از قبيل يقين و حالت انتظار و تسليم در مقابل حضرت و از ياران حضرت بودن آمده است. بعد از آن دعا براي فرج و لعن بر دشمنان حضرت و دعا براي بعد از ظهور حضرت و صلوات بر ائمه (عليهم ‏السلام) و سپس شكايت از زمان و دعا عليه دشمنان حضرت و نيز تحقق يافتن تمام خوبيها توسط حضرت آمده است. [13]
اميد است اين مختصر انس دلهايي باشد كه در عصر غيبت، انيسي جز مولايشان براي دل خود ندارند و با آنچه به عنوان خطاب با حضرت ولي عصر (عجّل‏ اللّه ‏تعالي ‏فرجه الشریف)، بر زبان مي‏آورند، از اعماق وجود آن محبوب دلها را دعا كنند و از دور و نزديک سلامش نمايند و بر او درود فرستند.
نويسنده: محمد انصاري زنجاني



پي‏‌نوشتها:
.[1] ر.ک: كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفري (خطي)؛ المزار القديم، راوندي (م 573 ق.)؛ المزار الكبير، محمدبن مشهدي (م قرن 6)؛ جمال‏الاسبوع، سيد بن طاووس، ص553؛ الاقبال بالاعمال، سيد بن طاووس، ص295، ب87، دعا بعد صلاة عيد الفطر؛ مصباح‏الزائر، سيد بن طاووس، ص446، اعمال سرداب؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج102، ص111؛ زادالمعاد، محمدباقر مجلسي، ب11، زيارت صاحب‏الزمان.
[2]. ر.ک: مصباح‏الزائر، سيد بن طاووس، ص235، 236؛ بحارالانوار، ج53، ص95، ح111؛ ج102، ص111؛ مفاتيح‏الجنان، ص539 ـ 540.
[3]. ر.ك: الاحتجاج، طبرسي، ج2، ص316 ـ 318؛بحارالانوار، ج53، ص171، ح57؛ ج94، ص3؛  ج102، ص81، ح1؛ مفاتيح‏الجنان، ص523ـ525.
[4]. ر.ك: المزار الكبير، ابن مشهدي، ص194 ـ 196؛ مزار شهيد، ص62 ـ 63؛ بحارالانوار، ج102، ص116 ـ 118؛ مفاتيح‏الجنان، ص526 ـ 529.
[5]. ر.ك: المزار الكبير، ابن مشهدي، ص196؛ مزار شهيد، ص64 ـ 65؛ مصباح الزائر، سيد بن طاووس، ص228، 229؛ بحارالانوار، ج102، ص101 ـ 109؛ مفاتيح‏الجنان، ص529 ـ 531.
[6]. ر.ك: مصباح الزائر، سيد بن طاووس، ص228، 229؛ بحارالانوار، ج102، ص102؛ مفاتيح‏الجنان، ص531.
[7]. ر.ك: مصباح الزائر، سيد بن طاووس، ص228، 229؛ بحارالانوار، ج102، ص110؛ مفاتيح‏الجنان، ص538 ـ 539.
[8]. ر.ك: المزار الكبير، محمد ابن مشهدي، ص196؛ مزار شهيد، ص64، 65؛ بحارالانوار، ج102، ص119؛ مفاتيح‏الجنان، ص531 ـ 532، شبيه آن در ص115 ـ 116، و نيز دعاي بعد از نماز امام زمان در بحارالانوار، ج91، ص190 و مفاتيح الجنان، ص45 ـ 46.
[9]. ر.ك: بحارالانوار، ج102، ص215؛ مفاتيح‏الجنان، ص59 ـ 60.
[10]. ر.ك: الاقبال بالاعمال، سيد بن طاووس، ص705 ـ 706؛ مفاتيح‏الجنان، ص59 ـ 60.
[11]. ر.ك: الغيبة، شيخ طوسي، ص177؛ جمال‏الاسبوع، سيدبن طاووس، ص494 ـ 504؛ بحارالانوار، ج52، ص17 ـ 22، ج94، ص181؛ مفاتيح‏الجنان، ص51 ـ 53.
[12]. ر.ك: المصباح، كفعمي، ص548؛ مصباح الزائر، سيد بن طاووس، ص226، 227؛ جمال‏الاسبوع، سيد بن طاووس، ص506 ـ 511؛ بحارالانوار، ج95، ص330، ح4؛ ج102، ص111؛ بحارالانوار، ج95، ص332، ح5؛ مفاتيح‏الجنان، ص541 ـ 543.
[13]. ر.ك: كمال‏الدين، شيخ صدوق، ج2، ص190؛ مصباح الزائر، سيد بن طاووس، ص220 ـ 223؛ جمال‏الاسبوع، سيد بن طاووس، ص521 ـ 529؛ بحارالانوار، ج53، ص187، ح18؛ ج5، ص327، ح3؛ ج102، ص89؛ مفاتيح‏الجنان، ص588 ـ 591.

%ب ظ، %28 %649 %1394 ساعت %14:%اسفند

برترین مطالب