پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

دعا برای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

یكی از وظایف شیعه در عصر غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تضرع و زاری و دعا برای تعجیل در فرج آن حضرت است.

چند مقدمه

1ـ انسان معمولاً در موقع گرفتاری دعا می‌كند و در راحتی غافل است البته این كه چه چیزی را گرفتاری و مشكل بداند مهم است. مشكلات شخصی یا اجتماعی.

به نظر می‌رسد ریشه‌ همه‌ مشكلات عالم، غیبت ولی الله الأعظم است و اگر او بیاید تمام مشكلات برطرف می‌شود.

2ـ باید اندیشید كه در موارد و اماكن استجابت دعا چه بخواهیم كه جامع همه‌ خوبی‌ها و خیرات باشد. بسیاری دعاها در نهایت، نجات شخص دعا كننده را به دنبال دارد و برای سایر مردم و از جمله حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سودی ندارد و مشكل او را حل نمی‌كند. در حالی كه جلب منفعت برای خود با احادیثی كه می‌گوید «مؤمن نیست مگر این كه جان مرا از جان خودش بیشتر دوست بدارد و اهل‌بیت مرا از خانواده خود بیشتر دوست بدارد» و با «آیه‌ی مودّت»[1] كه مزد رسالت است سازگاری ندارد.

مودّت فراتر از محبت است چون ممكن است پدری فرزندش را خیلی دوست داشته باشد ولی در اثر اختلاف با او قهر باشد، اما با پیامبر و اهل‌بیت، نمی‌شود قهر كرد، ممكن است كسی را دوست بدارد ولی كمكی به او نكند اما مؤدت ابراز حبّ با دست و زبان و سایر اعضاء است.

پس دعایی بكنیم كه فایده آن خوشحالی پیامبر و خاندان او باشد و خاصه قلب امام زمان را شاد كند و نیز ثمره‌اش برای همه انسان‌ها از مرده و زنده باشد و بالأخره جامع همه‌ خوبی‌ها باشد و آن دعا برای فرج قائم آل محمد (صلّی الله علیه و آله) است.

3ـ باید حضرت بقیة الله را برای خودش بخواهیم نه این كه واسطه حل مشكلات خودمان. جمكران را به نیت دعا برای تعجیل فرجش برویم نه برای رفع مشكلات خودمان.

4ـ در حدیث است كه «اكثروا الدعا بتعجیل الفرج فان فی ذلك فرجكم»[2] یعنی برای تعجیل فرج، بسیار دعا كنید به راستی كه فرج شما در آن است.

این حدیث مهدوی دو نكته دارد:

یك) دعا برای فرج او، فرج ما را هم می‌رساند یعنی با آمدن آن «ماء معین»[3] همه تشنه‌های عالم سیراب می‌شوند و مشكلاتی كه داریم حل می‌شود.

دو) شاید این نكته هم استفاده شود كه وقتی كسی برای حضرت دعا كند، آن حضرت هم برای مشكلات دعا كننده دعا می‌كند و چه خوب است كه انسان مشمول دعای او كه دعایش مستجاب است و كلید همه گنج‌های دنیا و آخرت در دست اوست بشود.

مرحوم اصفهانی در مكیال المكارم نقل كرده كه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عالم خواب به یكی از دوستان ایشان فرموده: هر كس مصیبت جد شهیدم را یاد كند و سپس برای تعجیل فرج و تأیید من دعا كند من هم برای او دعا می‌كنم.

زمان اجابت دعا

عن الصادق (علیه السّلام): اغتمنوا الدعاء عند خمسه مواطن:

1ـ عند قراءه القرآن

2ـ و عند الاذان

3ـ و عند نزول الغیث

4ـ و عند التقاء الصفّین للشهادة

5ـ و عند دعوه المظلوم فانها لیس لها حجاب دون العرش.

پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: الدعاء بین الاذان و الاقامه لا تردّ.

و در روایات دیگر: عند طلوع الفجر ـ فی اثر المكتوبه (بعد از نماز واجب)

اذا اقشعر جلدک و دمعت عیناک و وجل قلبک فدونک دونک فقد قصد قصدک: یعنی وقتی پوست بدنت لرزید و اشكت جاری شد و قلبت خاشع شد پس آن لحظه را غنیمت شمار كه مقصود تو فراهم شده است. 

مكان اجابت دعا

عن النبی (صلّی الله علیه و آله) ... مكان‌هایی است كه دعا در آنها به اجابت می‌رسد از جمله مكّه ـ عند الحجر الاسود، بین المقام و الباب، علی الصفا و المروه، تحت قبه الحسین (علیه السّلام)

حالات اجابت دعا

دعای مریض ـ دعای پدر برای فرزند، دعای مسافری كه در معصیت نباشد تا برگردد دعای برادر برای برادرش در غیاب و ـ الدعا مع رفع الیدین ـ فی السجود ـ فی لیله القدر، بعد از دعا برای چهل مؤمن.

به چند روایت كه مناسب بحث است اشاره می‌شود:

عن علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) علیكم بسلاح الأنبیاء « قیل و ما سلاح الأنبیاء؟ » قال الدّعاء![4]

عن امیر المؤمنین (علیه السّلام) نعم السلاح الدّعاء (غرر الحكم)

عن الصادق (علیه السّلام) انّ الدّعا انفذ من سلاح الحدید[5]

عن الباقر (علیه السّلام) لا تُحقِّروا صغیراً من حوائجكم فانّ احبّ المؤمنین الی الله أسئَلُهم.[6]

قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله): لِیسأل اَحدُكم رَبَّه حاجته كلّها حتی یَسأله شِسَعُ نعله اِذا انقطع.[7]

 

 

منابع:

[1]. (قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودّه فی القربی) شوری/23.

[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص181.

[3]. (قل ارءیتم ان أصبح ماؤكم غوراً فمن یأتیكم بماء معین) ملک / 30، این آیه به حضرت مهدی تأویل شده است.

[4]. کلینی، كافی، ج2، ص468، مجلسی، بحارالانوار، ج91، باب دعا.

[5]. همان.

[6]. همان.

%ق ظ، %06 %422 %1395 ساعت %09:%فروردين

آخرین نبرد در آخرالزمان

پيش درآمد

شوق آتشين باز آمدن يا آمدن منجى موعود، قرنهاست بشر وامانده از عدالت، معنويت و آزادى را بى‌قرار ساخته است. هرچند افق نگاه مردمان، گونه‌هاى مختلفى به انتظار بخشيده است، اما اين واژه در معناى عام خود يكى از مشتركات بشر و انسان معاصر به حساب مى‌آيد. در اين ميان، اديان ابراهيمى به اين مسأله اهميتى ويژه مى‌دهند، چرا كه ظهور موعود در هر يک از اين اديان به مفهوم تشكيل حكومت و سرورى بر ديگران است. باتوجه به شرايط كنونى، آنچه دغدغه اين نوشتار را فراهم ساخته است، نگاهى كوتاه به بازخوانى انديشه موعود در جهان مسيحيت است. اين مسأله از آن جا مهم و در خور اعتنا است كه هم اينک بخشى از جهان مسيحيت با تكيه بر وعده‌هاى توراتى ـ انجيلى و فن‌آورى موجود در دنياى غرب به گونه‌اى خاص به تأويل و تفسير آخرالزمان و انديشه انتظار مى‌پردازد و با ارائه نگاهى جنگ طلبانه، تمامى اهرم‌هاى خود را براى تحميل نظريه خويش به كار مى‌برد. از اين رو، با گذرى كوتاه بر انديشه بازگشت مسيح، تلاش خواهيم نمود تا از زاويه‌اى ديگر به اين ماجرا بنگريم.

مسيحيان و بازگشت مسيح

انديشه بازگشت عيسى (عليه السلام) يكى از باورهاى غالب جامعه مسيحيت است. اين شوق و انتظار، در بخش‌هاى قديمى‌تر عهد جديد مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونيكيان به خوبى منعكس گشته است. اما در رساله‌هاى بعدى مانند رساله‌هاى پولس به تيموتاؤس و تيطس، همچنين رساله‌هاى پطرس به بعد اجتماعى مسيحيت توجه شده است. اين مسأله از آن جا ناشى مى‌شد كه عيسويان با گذشت زمان پى‌بردند كه بازگشت مسيح (عليه السلام) برخلاف تصور آنان نزديک نيست. هرچند اقليتى از آنان بر اين عقيده باقى ماندند كه عيسى به زودى خواهد آمد و حكومت هزار ساله خود را تشكيل خواهد داد، حاكميتى كه به روز داورى پايان خواهد يافت. از همين رو، از دير باز گروه‌هاى كوچكى به نام هزاره‌گرا در مسيحيت پديد آمده اند كه تمام سعى و تلاش خود را صرف آمادگى براى ظهور دوباره عيسى در آخرالزمان مى‌كنند.

البته، وجود آياتى در انجيل اين حالت انتظار را تشديد مى‌كند و با اشاره به عدم تعيين وقت ظهور، آن را ناگهانى معرفى م‌كنند. به عنوان مثال، در انجيل متّا از زبان عيسى اين گونه نقل شده است: شما نمى‌توانيد زمان و موقع آمدن مرا بدانيد؛ زيرا اين فقط در يد قدرت خداست. هيچ بشرى از آن لحظه (زمان ظهور) آگاهى ندارد حتى فرشتگان، تنها خدا آگاه است. يا آن كه در انجيل لوقا به نقل از مسيح چنين آمده است: هميشه آماده باشيد؛ زيرا كه من زمانى مى‌آيم كه شما گمان نمى‌بريد.

روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لا به لاى انجيل به چشم مى‌خورد: كمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته بداريد، بايد مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى‌كشند كه چه وقت از عروسى مراجعت كند. تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بى‌درنگ در را براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامانى كه آقاى ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتى كه شما گمان نمى‌بريد پسر انسان مى‌آيد.

مسيحيت ضمن تأكيد بر غيرمنتظره بودن بازگشت عيسى، هدف از اين بازگشت را ايجاد حكومتى الهى در راستاى حكومت الهى آسمان ها ارزيابى مى‌كند. علاوه بر اين، ظهور مسيح يگانه راه حل براى ادامه حيات و زندگانى برشمرده مى‌شود و عيسى منجى انسان‌ها و پادشاه پادشاهان معرفى مى‌گردد. وى براساس سخنان دانيال نبى، نظام اجتماعى، اقتصادى، سياسى، تربيتى و مذهبى جهان را عوض خواهد كرد و جهانى بر مبناى راه و روش خدا بنا مى‌كند. مسيحيان همچنين علاماتى براى ظهور عيسى بن مريم قايل مى‌باشند: عنقريب بعد از آن آزمايش سخت، روزگاران خورشيد تيره و تار مى‌گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند كرد و قدرت‌هاى آسمانى نيز به لرزه درخواهند آمد و سپس آثار و علايم ظهور آن مرد آسمانى آشكار خواهد شد و سپس تمامى قبايل زمين نگران و غمگين مى‌گردند و آنگاه عيسى از ابرهاى آسمان با جلال و شكوه و قدرت فرو خواهد آمد.

در انجيل مرقس نيز ضمن تأكيد بر همين مضامين، به جمع آورى ياران توسط مسيح اشاره شده است: سپس عيسى با شكوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اكناف عالم روانه خواهد كرد و منتخبان خود را از چهارگوشه جهان از بالاترين نقطه آسمان تا پايين ترين نقطه زمين جمع خواهد كرد. روايات اسلامى نيز بر آمدن مسيح (عليه السلام) صحه مى‌گذارند. از جمله آن كه، پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمودند: سوگند به آن كه جانم به دست او است، به طور يقين عيسى بن مريم به عنوان داورى عادل و پيشوايى دادگر در ميان شما فرود خواهد آمد.

مفسران در تفسير آيه 159 سوره نساء، آن را با بازگشت حضرت مسيح در آخر الزمان مرتبط مى‌دانند و اين آيه را در همين رابطه ارزيابى مى‌كند. به هر حال، مسأله فرود آمدن مسيح و بازگشت وى در آخرالزمان، از موضوعات مشترک انديشه انتظار نزد مسلمانان و مسيحيان است. البته، اسلام در اين رابطه منجى موعود را مهدى (عليه السلام) معرفى نموده، او را پيشواى آخرالزمان تلقى مى‌كند: چگونه خواهيد بود، آن گاه كه عيسى بن مريم در ميان شما فرود آيد و پيشواى شما از خود شما باشد. يا آن كه در روايتى ديگر از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است: پيش از قيامت (عيسى) به دنيا فرود مى‌آيد و هيچ كس از ملت يهود و مسيحى نمى‌ماند مگر آن كه پيش از مرگ به او ايمان آورد و آن حضرت پشت سر مهدى نماز مى‌گذارد.

بى‌گمان بر هر پژوهشگر آگاه روشن است كه روايات اسلامى و اعتقادات مسيحى در رابطه با مسأله ظهور بسيار به هم نزديک هستند. مقايسه خبرهاى رسيده از روايات اسلامى در رابطه با پيشرفت غيرقابل تصور علوم در زمان ظهور ، ايجاد رفاه اجتماعى ، علايم ظهور و ساير موارد با آنچه آمد به روشنى اين مدعا را ثابت مى‌كند.

اين مسأله به خودى خود مى‌تواند زمينه‌هاى گفت و گو و هم انديشى بين انتظار اسلامى و مسيحى را فراهم آورد. ناگفته نماند كه حتى در برخى از انجيل‌هاى مورد پذيرش گروهى از پروتستان‌ها، به روشنى از ظهور نجات دهنده‌اى صحبت به ميان مى‌آيد كه از فرزندان پيامبر عربى است: مسيح در وصاياى خود به شمعون پطرس مى‌فرمايد: اى شمعون! خداى من فرمود، تو را وصيت مى‌كنم به سيد انبيا، كه بزرگ فرزندان آدم و پيغمبران امى عربى است. او بيايد، ساعتى كه فرج قوى گردد و نبوت بسيار شود و مانند سيل جهان را پركند.

بازگشت مسيح از زاويه‌اى ديگر

هزاره‌گرايى در ميان مسيحيت همواره وجود داشته است. اين انديشه اگرچه در طول تاريخ داراى فراز و نشيب‌هاى فراوانى بوده است، اما هم اينک با گذر از قرن بيستم و ورود به قرن بيست و يكم، اميدهاى تازه‌اى را پديد آورده است. با نگاهى به پايگاه‌هاى اينترنتى و حجم گسترده اطلاعات آنها، شور انتظار به راحتى محسوس است. اين مسأله به تنهايى خطرخيز نيست، اما اگر اين مطلب را در كنار وقوع انقلاب اسلامى، ادعاى زمينه‌سازى ظهور، كه به وسيله برخى روايات نيز تأييد مى‌شود، نگاه هژمونيک و جهان شمول اسلام جذابيت‌هاى ذاتى شيعه و محتواى غنى آن را در نظر بگيريم، مسأله پيچيده‌تر خواهد شد. حال، اگر به آنچه گذشت تماميت طلبى غرب، نظريه جهانى سازى، انديشه پايان تاريخ فوكوياما و جنگ تمدن‌ها را بيافزاييم، خواهيم ديد كه انديشه انتظار يكى از موضوعات چالش خيز ميان جهان اسلام، به ويژه ايران و جهان غرب است. ساخت فيلم‌هاى روز استقلال، آرماگدون و ماتريس در پايان دهه نود و نوستراداموس در دهه هشتاد، نمادى از همين تقابل است. تقابلى كه با گذشت زمان، روز به روز جدى‌تر مى‌شود.

منتظران هارمجدون (آرماگدون)

يكى از موضوعاتى كه همواره در انديشه انتظار مسيحيت و اسلام به عنوان چالش مطرح بوده، نبرد آخرالزمان است. با نگاهى به تاريخ اروپا و آمريكا در مقاطعى حساس، رهبران آنان با اشاراتى كوتاه و بسيار مبهم مطالبى را بيان مى‌داشتند كه بيانگر انديشه‌هاى درونى حاكم بر آنان بوده است. ناپلئون وقتى به دشت جرزال ميان جليله و سامريه در حوالى كرانه غربى رود اردن رسيد، گفت: اين، ميدان بزرگ‌ترين نبرد جهان است. وى اين مطلب را بر اساس آموزه‌هاى انجيلى ابراز داشت. اما به نظر نمى‌رسد هيچ پژوهشگر مسلمانى اين گفتار وى را، كه در تاريخ ثبت شده است، مورد توجه، تجزيه و تحليل قرار داده باشد. بيش از صد سال بعد، هنگامى كه فرانسه توانست با سوء استفاده از ضعف امپراطورى عثمانى، سوريه و لبنان را اشغال كند، ژنرال گورو فرمانده فرانسوى و فاتح دمشق، در حالى كه پاى خود را با تنفر و تكبر تمام بر مزار صلاح الدين ايوبى گذاشته بود، اظهار داشت:

هان اى صلاح الدين ما بازگشتيم! اين رفتار متفرعنانه مخصوص اين فرمانده فرانسوى نبود. آلن بى، ژنرال انگليسى نيز كه خود در جنگى ديگر در زمان جنگ جهانى اول در هارمجدون پيروزى ارزشمندى را به دست آورده بود، هنگام ورود به قدس، سرمست از پيروزى خويش در برابر كنيسه قيامت ابراز داشت: امروز جنگ‌هاى صليبى به پايان رسيد. اين حادثه براى يهوديان از چنان اهميتى برخوردار بود كه اسرائيل زانگوئيل آن را جنگ هشتم صليبى ناميد.

در ادامه، خط سير اين انديشه را در رفتار جنگ جويانه آيزنهاور رئيس جمهور امريكا، در دهه پنجاه پى مى‌گيريم. وى اعلام كرد: بزرگ‌ترين جنگى كه در پيش داريم، جنگى است براى تسخير افكار انسان‌ها. اما وى ابراز نداشت كه سخن وى در واقع روشى براى تحقق نظريه حمبس برونهام، در كتاب مبارزه براى جهان است كه نوشته بود: هدف ما ايجاد دولت جهانى آمريكايى است، به گونه‌اى كه با دولت‌هاى جهان به رقابت برخيزد.

در پى اين اظهارات تند و مهار گسيخته در دهه‌ هشتاد با جنگ ستارگان ريگان، تفكر مذهبى وى در رابطه با مشيت الهى، جنگ براى نابودى دشمنان خدا و حكومت هزار ساله مسيح رو به رو مى‌گرديم. پس از ريگان، بوش ـ پدر ـ با فروپاشى اتحاد جماهير شوروى، نظريه نظم نوين جهانى را مطرح مى‌سازد و فرزندش پس از حوادث يازده سپتامبر بار ديگر با نبش قبر انديشه‌ها و انگيزه‌هاى مدفون مذهبى، سخن از جنگ‌هاى صليبى به ميان مى‌آورد و كشورهاى ايران، عراق و كره شمالى را محور شرارت مى‌نامد. نگاه تفوق جويانه و نامدارى غرب نسبت به مسلمانان، با فراز و نشيب‌هايى مصلحتى در طول چند قرن اخير به خوبى روشن است.

حال، اين پرسش مطرح مى‌شود كه آيا همه اين اظهار نظرها اتفاقى است و از نگرش ليبراليستى غرب ناشى مى‌شود يا برآيندى است از ناگفته‌هاى ذهنى و عقيدتى غربيان، كه با بيان‌هاى گوناگون ابراز مى‌شود؟ از سوى ديگر، آيا اين نگاه خصمانه در انديشه انتظار منجى آخرالزمان نيز ردپايى از خود بر جاى گذاشته است يا خير؟ گريس‌ هال سل در جست و جوى پاسخ اين پرسش‌ها، كتاب تدارک جنگ بزرگ را به رشته تحرير درآورده است. اين نويسنده مسيحى ـ آمريكايى به ريشه‌يابى دشمنى‌هاى غرب پرداخته، با دلايل گوناگون و مستند اين نظريه را اثبات مى‌كند كه برخى موضع گيرى‌ها و رفتارهاى خصمانه يا دوستانه برخى از سردمداران كشورهاى قدرتمند مسيحى، ناشى از يک عامل عقيدتى است، عاملى كه از سوى حركت‌هاى راست افراطى مسيحى به شدت در جامعه مسيحى تبليغ مى‌گردد و تا كنون با اقبال خوبى روبه رو بوده است. اين عامل چيزى جز نبرد آخرالزمان نيست. نبردى كه در دره مجدون رخ خواهد داد. بر اساس اين روايت عهد عتيق، پيكارى بزرگ بين ارتش دويست ميليونى شرق از يک سو، و ارتش يهودى مسيحى از سوى ديگر، به وقوع خواهد پيوست.

نبردهاى مجدون همزمان با بازگشت مسيح روى خواهد داد. بر اساس تأويل‌هاى گروهى از كشيشيان پروتستان، در اين جنگ از سلاح‌هاى هسته‌اى استفاده خواهد شد: اى پسر انسان نظر خود را بر جوج، كه از زمين مأجوج و رئيس روش و ماشک و توبال است، بدار و بر او نبوت نما و بگو خداوند يهوه چنين مى‌فرمايد: اينک من اى جوج رئيس روش و ماشک و تو بال بر ضد تو هستم و تو را برگرانيده قلاب خود بر چانه‌ات مى‌گذارم و تو را با تمامى لشكرت بيرون مى‌آورم. اسبان و سواران، كه جميع ايشان با اسلحه تمام آراسته، جمعيت عظيمى با پسرها و مجنّ‌ها و همگى اينها شمشير به دست گرفته. فارس و كوش و فوط با ايشان و جميع ايشان با سپر و خود، جومرو تمامى افواجش و خاندان توجَرمه از اطراف شمال با تمامى افواجش و قوم‌هاى بسيارى همراه تو. پس مستعد شو و تو تمامى جمعيت كه نزد تو جمع شده‌اند، خويشتن را مهيا سازيد و تو مستحفظ ايشان باشد. پس از روزهاى بسيار از تو تفقد خواهد شد و در سالهاى آخر به زمينى، كه از شمشير استرداد شده است، خواهى آمد كه از ميان قومهاى بسيار بر كوه‌هاى اسرائيل، كه به خرابه‌هاى دائمى تسليم شده بود، جمع شده است و آن از ميان قوم ها بيرون آورده شده و تمامى اهلش به امنيت ساكن مى‌باشند. علاوه بر اين آيات، كه به چگونگى تشكيل سپاهيان مهاجم و پايان خوش جنگ مى‌پردازد، برخى ديگر جنبه‌هاى دهشت بار نبرد را روشن مى‌سازند: خداوند يهوه مى‌گويد:

در آن روز، يعنى در روزى كه جوج به زمين اسرائيل بر مى‌آيد، همانا حدّت خشم من به بينيم خواهد برآمد... هر آينه در آن روز تزلزل عظيمى در زمين اسرائيل خواهد شد و ماهيان دريا و مرغان هوا و حيوانات صحرا و همه حشراتى كه بر زمين مى‌خزند و همه مردمانى كه بر روى جهانند و به حضور من خواهند لرزيد و كوه‌ها سرنگون خواهد شد و صخره‌ها خواهد افتاد و جميع حصارهاى زمين منهدم خواهد گرديد. در كتاب زكرياى نبى، به چگونگى كشته شدن جنگاوران مهاجم اشاره شده است: گوشت ايشان در حالتى كه بر پاى‌هاى خود ايستاده‌اند، كاهيده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گرديد و زبان ايشان در دهانشان كاهيده خواهد شد. شدت حادثه و تعداد كشتگان در اين نبرد عظيم، چنان زياد است كه در مكاشفه يوحنا از آن به عنوان ضيافت خداوند براى پرندگان ياد مى‌شود: و ديدم فرشته‌اى را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى‌كنند ندا كرده، مى‌گويد: بياييد و به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم شويد. تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبان و سواران آن‌ها و گوشت همگان را چه آزاد، چه غلام و چه صغير و چه كبير.

اين روايات عهد عتيق و انجيل، شباهت بسيارى با واقعه و نبرد قرقيسيا در روايات شيعى دارد. براى مثال، از امام صادق (عليه السلام) در همين زمينه نقل شده است: ان لله مائدة بقرقيسيا يطلع مطلع من الماء... همانا براى خداوند در قرقيسيا سفره‌اى است كه سروش آسمانى از آن خبر مى‌دهد، پس ندا مى‌دهد اى پرندگان و اى درندگان زمين! براى سير گشتن ازگوشت ستمكاران شتاب كنيد. امام باقر (عليه السلام) نيز ضمن تأكيد بر شدت واقعه مى‌فرمايند: همانا واقعه‌اى براى فرزندان عباس و مروانى در قرقيسيا روى خواهد داد كه نوجوان را پير مى‌كند و خداوند هرگونه يارى را از آنان دريغ داشته، به پرندگان آسمان و درندگان زمين الهام مى‌كند تا از گوشت ستمگران سير شوند. بر اساس تحليل‌هاى معتقدان نبرد آخرالزمان، دو سوّم جمعيت جهان طى وقايع و حوادث ظهور از بين خواهند رفت. خداوند مى‌گويد: در تمامى زمين دو حصه منقطع شده، خواهند مفرد و حصه سوم در آن باقى خواهد ماند و حصه سوم را از ميان آتش خواهم گذرانيد و ايشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفا ساختن طلا ايشان را مصفا خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ايشان را اجابت نموده، خواهم گفت: ايشان قوم من هستند و ايشان خواهند گفت كه يهوه خداى ما مى‌باشد. اين نگاه نيز با روايات اسلامى مطابقت دارد، چرا كه از اميرمؤمنان (عليه السلام) در اين باره نقل شده است: لا يخرج المهدى حتى يقتل ثلث و يموت ثلث و يبقى ثلث. مهدى زمانى خروج خواهد نمود كه ثلث كشته مى‌شوند، ثلث مى‌ميرند و ثلث باقى مى‌مانند. روايتى ديگر از امام صادق (عليه السلام) نيز بر همين مضامين تأكيد دارد.

مجموع اين روايات توراتى و انجيلى، دستاويزى قابل اعتنا به دست هزاره گرايان مسيحى و پيروان تندرو مشيت الهى داده است. البته، لازم به يادآورى است كه پيروان اين نظريه حتى به متحدان يهودى خود نيز رحم نمى‌كنند و ضمن آن كه معتقدند ميليون‌ها نفر از يهوديان در اين جنگ كشته مى‌شوند. آينده عده باقى مانده را نيز چنين ترسيم مى‌كنند:

پس از نبردهاى مجدون، تنها صد و چهل و چهار هزار نفر يهودى زنده خواهند ماند و همه آنان اعم از مرد، زن و كودک، در برابر مسيح سجده خواهند كرد و به عنوان مسيحيان نوآيين، خود به تبليغ كلام مسيح خواهند پرداخت. با وجود اصرار معتقدان به نبرد آخرالزمان بر واژه‌هاى مجدون، اين كلمه تنها يکبار در انجيل مطرح شده است. با اين حال، اين تفسير جنگ طلبانه در جوامع مسيحى به شدت بازتاب يافته است، به گونه‌اى كه در سال 1985 م. اين گونه تفسيرها، كه در قالب برنامه‌هاى تلويزيونى ارائه مى‌شد، تنها در آمريكا حدود شصت ميليون مخاطب را به خود جذب نموده بود. همچنين فروش كتاب، مرحوم سياره بزرگ زمين كه در همين رابطه نوشته شده بود، به مرز هجده ميليون نسخه رسيد و در سراسر دهه هفتاد پرفروش ترين كتاب پس از انجيل به شمار مى‌رفت. هم اكنون آمريكاييان به بيش از هزار و چهارصد ايستگاه راديويى، كه برنامه‌هاى مذهبى پخش مى‌كنند، گوش فرا مى‌دهند و هشتاد هزار كشيش بنيادگراى پروتستان روزانه از چهارصد ايستگاه راديويى به تبليغ مرام و مكتب خويش مى‌پردازند. اكثريت آنها را هواخواهان مشيت الهى (نبرد پيروزمند مسيحيان در آخرالزمان) تشكيل مى‌دهند. اين مبلغان جنگ، كه بيشتر درباره حمايت خداوند از مسيحيان و عظمت و آينده درخشان ايشان سخن مى‌گويند، با استفاده از شبكه‌هاى تلويزيونى خويش هم اكنون حدود شصت كشور را تحت پوشش برنامه‌هاى خود قرار داده‌اند.

لازم به يادآورى است كه يكى از ايستگاه‌هاى تلويزيونى مروج اين نوع ديدگاه در جنوب لبنان حضور فعال دارد. يكى ديگر از فعاليت‌هاى درخور توجه اين گروه تربيت يک صد هزار كشيش متعصب و مدافع مسيحيت جنگ طلب مى‌باشد، كه عمده فعاليت خود را در آمريكا متمركز نموده‌اند. جالب است بدانيم مفسران و نظريه پردازان اين نظريه تا پيش از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى واژگانى همچون روش، ماشک، توبال، فارس، جومر و توجرمه را، كه به زعم اينان حريفان اصلى نبرد مجدون را تشكيل مى‌دهند، به ترتيب بر روسيه، مسكو، توبولسک (يكى از شهرهاى شوروى سابق)، ايران، شمال آفريقا يا كشورهاى اروپاى شرقى و قزاق‌هاى جنوب روسيه تطبيق مى‌كردند. اين گروه نسبتاً قدرتمند علاوه بر آن كه، روابط خويش را با اسرائيل مستحكم مى‌سازند و تشكيل رژيم صهيونيستى را مقدمه ظهور مسيح ارزيابى مى‌كنند، در عين حال با توجه به اعتقادات خويش، با جريان صلح يا سازش خاورميانه مخالفت مى‌كنند. جرى فال ول، كه يكى از كشيشان معروف و از رهبران اين گروه‌هاى افراطى مى‌باشد، درباره روند صلح خاورميانه و پيمان كمپ ديويد مى‌گويد:

به رغم انتظارهاى خوش بينانه و دور از واقع بينى دولت ما، اين قرارداد پيمان پايدارى نخواهد بود. ما از صميم قلب براى صلح در اورشليم دعا مى‌كنيم، ما به يقين بالاترين احترام‌ها را براى نخست وزير اسرائيل و رياست جمهورى مصر قايل هستيم... اما شما و ما مى‌دانيم تا روزى كه خداوندگار ما عيسى بر روى تخت داوود در اورشليم (قدس) جلوس نكنند، صلحى در خاورميانه برقرار نخواهد شد. متأسفانه بايد اظهار داشت اين ديدگاه افراطى تنها به پژوهشگران راست مسيحى و برخى كشيشان محدود نمى‌شود، بلكه رسوبات اين طرز تلقى در يكى از مهم‌ترين نظريات سياسى ـ راهبردى، يعنى نظريه جنگ تمدن‌ها و در پيوند با اهداف درازمدت قدرت‌هاى بزرگ به خوبى قابل مشاهده است. نظريه جنگ تمدن‌ها، كه استخوان بندى سياست خارجى و دفاعى آمريكا را شكل داده است، در رابطه با آينده جوامع بشرى به ويژه دو تمدن اسلام و غرب، نگاهى نزديک به مشيت طلبان مسيحى داشته و ابراز مى‌دارد: تقابل اصلى جوامع بشرى برخورد فرهنگ اسلامى و فرهنگ غربى است.

حاصل سخن

با جمع بندى آنچه گذشت، مى‌توان اين حقيقت را دريافت كه در صحنه انتظار موعود رقبايى سرسخت و پركار حضور دارند؛ انديشه‌هايى كه با ارائه تفاسير خويش در تلاش هستند تا موجوديت ساير نگرش‌ها را به خطر اندازند. اين مسأله زمانى جدى تلقى مى‌شود كه بدانيم هويت شيعه پيوندى حياتى با انديشه انتظار داشته و در ارتباط با اين مفهوم قوام مى‌يابد. ازاين رو، مى‌توان با اطمينان اظهار داشت كه بار گران تبيين انديشه مهدويت بيش از هرجا بر دوش شيعه دوازده امامى سنگينى مى‌كند. حال، اگر اين واقعيت را با وقوع انقلاب اسلامى و داعيه دارى زمينه‌سازى ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ملاحظه نماييم، عمق مسأله بيش از پيش آشكار خواهد شد. بى‌گمان فرا رسيدن هزاره سوم فرصتى كم نظير و طلايى را فراروى مبلغان واقعى منجى آخرالزمان قرار داده است. استفاده هدفدار و روشمند از اين موقعيت ممتاز با توجه به غنا و گيرايى انديشه انتظار در شيعه، مى‌تواند راه را بر انديشه‌هاى رقيب بسته يا دست كم آنان را بى‌رقيب رها نكند. در برابر بى‌توجهى به فرصت‌هاى پيش آمده راه نفوذ و هجوم ديگرى را براى دشمنان فراهم خواهد ساخت. دشمنانى كه با انديشه انتظار نيز برخوردى ابزارى خواهند داشت.

%ق ظ، %06 %393 %1395 ساعت %08:%فروردين

آثار و برکات وجودی امام عصر

امام زمان علیه السلام نگهبان اهل زمین:

سلیمان گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که مردم در زمان غیبت چگونه از امام غایب بهره‌مند می‌شوند؟
آن حضرت فرمود:« همچنان که از خورشید هنگامی که در پشت ابرها است، بهره‌مند می‌گردند».
احادیث و روایات ازپیامبر اکرم و ائمه (علیهم السلام) در جواب و پاسخ این‌گونه پرسش‌ها فراوان است که ذکر آن در این مختصر نمی‌گنجد، لکن از باب نمونه به عنوان تیمن و تبرک، حدیثی را از امام سجاد (علیه السلام) که بیانگر پاره‌ای از برکات وجودی امام است، ذکر می‌کنیم:
سلیمان از امام صادق (علیه السلام) و آن حضرت از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السلام) و آن حضرت از امام زین العابدین نقل می‌کند که حضرتش فرمودند:
«نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادة المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المؤمنین و نحن أمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء و نحن الذین بنا یمسک الله السماء أن تقع علی الأرض إلآ بإذنه و بنا یمسک الأرض أن تمید بأهلها و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمه و تخرج برکات الأرض و لولا ما فی الأرض منا لساخت بأهلها.»
ثم قال: «و لم تخل الأرض منذ خلق الله آدم من حجه الله فیها ظاهر مشهور أو غائب مستور (در بعضی از نسخه‌ها «خائف مغمور»ذكر شده است) و لا تخلو إلی أن تقوم الساعة من حجة الله فیها و لولا ذلک لم یعبد الله».
قال سلیمان، فقلت للصادق (علیه السلام): فکیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟
قال:«کما ینتفعون بالشمس إذا سترها السحاب» [1]
«ما (اهل بیت پیامبر)، پیشوایان امت اسلام، حجت‌های خدا برجهانیان، آقای اهل ایمان، پیشوای روسفیدان و سرپرست مؤمنانیم. ما امان برای اهل زمین هستیم، همچنان که ستارگان امان برای اهل آسمانند. ما کسانی هستیم که خدا به واسطه ما آسمان را برفراز زمین نگه داشته و اهل زمین را از هلاکت نجات بخشیده است. به واسطه ما است که باران می‌بارد و رحمت خدا منتشر می‌شود و زمین برکاتش را بیرون می‌آورد و اگرنبود در هر عصر و زمانی امامی از ما اهل بیت در زمین، زمین اهلش را فرو می‌برد و هلاک می‌کرد.
سپس فرمودند: از هنگام خلقت آدم تا قیامت، زمین ازحجت خدا خالی نبوده و نخواهد بود؛ خواه حجتش در میان مردم آشکار و معروف باشد یا غایب و ناپیدا. خدا در زمین عبادت نمی‌گردید».
سلیمان گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که مردم در زمان غیبت چگونه از امام غایب بهره‌مند می‌شوند؟
آن حضرت فرمود:« همچنان که از خورشید هنگامی که در پشت ابرها است، بهره‌مند می‌گردند».
مفاد بیان امام در این حدیث، سه بخش است:
بخش اول در موقعیت ائمه (علیهم السلام) از جهت مقام و منصب الهی آنهاست که پیشوایان راستین اسلام پس از پیامبر گرامی، حجت‌های خدا بر تمام عالمیان و سید و آقای اهل ایمان هستند که به فرمان خدای سبحان به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به جامعه اسلامی معرفی گردیده و برای هدایت و رهبری همه انسان‌ها در تمامی قرون و اعصار تعیین گشته‌اند.
در بخش دوم از فرمایش امام سجاد (علیه السلام)، پاره‌ای ازبرکات وجودی ائمه اطهار (علیهم السلام) بیان شده است که اختصاص به زمان حضور امام (علیه السلام) ندارد. زیرا آثار و برکات آن حضرت چنان گسترده است که شامل زمان حضور و غیبت می‌شود.
در بخش سوم از فرمایش امام سجاد (علیه السلام)، به چند نکته اساسی اشاره شده است
الف): اگر امامی ازاهل بیت پیامبر، در زمین نباشد، زمین اهلش را نابود می‌کند.
ب): خالی نبودن زمین ازحجت خدا، یک سنت الهی است که از زمان حضرت آدم علیه السلام تا قیامت جریان دارد.
ج): عبادت خدا در زمین بستگی به وجود حجت خدا دارد.
د): درکلام حضرت به بهره‌مند شدن مردم از وجود امام در ایام غیبت تصریح شده است.
اینک نسبت به بعضی از فرازهای فرمایش امام توضیحاتی ارائه می‌دهیم:
«نحن أمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء.»
(این جمله در توقیع امام زمان (علیه السلام) نیز آمده است كه حضرت فرموده اند:«انی لامان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء.»
[2]
در این فراز از سخنان امام، به نقس حیاتی و پراهمیت ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به امنیت و آرامش اهل زمین اشاره گردیده و وجود امامان و رهبران معصوم - که از سوی خدا عهده‌دار مسئولیت هدایت و ارشاد و رهبری جامعه گردیده‌اند- برای اهل زمین، موجب امنیت و آرامش دانسته شده و این بسان ستارگان آسمان است که موجب آرامش اهل آسمانند.

 وجود امام معصوم موجب آرامش اهل زمین:

اگر شناخت صحیح نسبت به خداوند متعال از راه نزول وحی به وسیله حجت و امام بعد از پیامبر انجام گیرد، به خوبی روشن می‌شود که وجود امام معصوم در میان جامعه بشری از جهات گوناگون موجب آرامش و امنیت برای ساکنان زمین است.
اینک به گوشه‌ای از آن جهات اشاره می‌کنیم.

1- امنیت فکری و روحی

امام و حجت بر اساس این که مسئولیت هدایت و ارشاد جامعه را بر عهده دارد، از مرزهای اعتقادی و فکری جامعه اسلامی نگهبانی می‌کند تا مورد هجوم افکار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدایت و ارشاد حجت خداست که انحرافات فکری و عقیدتی که موجب تزلزل فکری وروحی جامعه است، از بین رفته و امنیت فکری و روحی به وجود می‌آید.

2- به دست گرفتن زمام امور جامعه

مسئولیت دیگر امام به دست گرفتن زمام امور جامعه است که در صورت فراهم شدن شرایط و امکانات کافی، امام زمام امور را به دست گرفته و قسط و عدالت همگانی را جایگزین بی‌عدالتی‌ها - که نظم و آرامش اجتماعی را بر هم می‌زند –می‌نماید؛ در نتیجه اهل زمین از آرامش و ثبات برخوردار می‌گردند.
اگر می‌بینیم که امام از تصرف ظاهری در اداره امور جهان خودداری می‌کند، به واسطه عدم وجود شرایط و مقدمات لازم است و خودداری از تصرف ظاهری در امور، چیزی نیست که منحصر به حضرت حجت (علیه السلام) باشد، بلکه امامان پیشین نیز چنین بودند، چنانکه در تاریخ زندگانی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌بینیم که آن حضرت بیش از بیست و پنج سال در امور اجرایی دخالت و تصرف نکردند؛ در عین حال که از اولین لحظه ارتحال پیامبر گرامی اسلام واجد تمام شرایط زعامت جهان بشریت بودند و علاوه بر آن، از طرف خدا و پیامبر نیز به مقام ولایت و امامت بر مردم انتخاب شده بودند، لکن وقتی موضوع غصب خلافت پیش آمد، جامعه اسلامی به واسطه کوتاهی و سهل انگاری عده ای و نفاق و دشمنی عده‌ای دیگر از برکات وجود امام و رهبری معصوم، محروم ماند.
اگر امروز اجتماع ما از برکات تصرف مستقیم امام و حجت خدا محروم است، نه تنها مربوط به کوتاهی مسلمین صدر اسلام، بلکه به خاطر غفلت‌های جامعه خود ما نیز می‌باشد.
در پایان این بحث، فرمایش مرحوم محقق طوسی در«تجرید الاعتقاد» را می‌آوریم. او می‌گوید:
« وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا.»
[3]
وجود امام لطف و اتمام حجت بر بندگان است. خداوند به مققضای حکمت خویش به وسیله انتخاب و نصب امام برای هدایت جامعه بشری، حجت را بر همگان تمام نمود؛ به طوری که آن را نعمت دانسته و اکمال دین را مربوط به آن می‌داند. لذا درباره روز غدیر - روز نصب امام- می‌فرماید:
«الیوم أکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» (مائده/3)
اما اگر مردم از این نعمت خداوند منتفع نمی‌شوند و امام در امور اجرایی تصرف نمی‌کند، به واسطه سهل‌انگاری و کوتاهی خود آنها است. لذا بر تمام امت اسلام است که از خواب غفلت بیدار شوند و مقدمات حضور امام معصوم را در میان خود به وجود آورند تا از برکات کامل الهی برخوردار گردند. به امید آن روز.

وجود امام، منشأ خیر و برکت:

بر حسب روایات و اخبار، وجود افراد مؤمن در بین مردم، منشأ خیر و برکت و موجب نزول باران و جلب منافع و دفع بسیاری از بلاها و خطرها از جامعه است، چنانکه در تفسیر آیه 251سوره بقره «و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لكن الله ذو فضل علی العالمین»
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
«إن الله لیدفع بمن یصلی من شیعتنا عمن لا یصلی و لو اجتمعوا علی ترک الصلاه لهلکوا؛ به درستی که خداوند به واسطه نمازگزاران شیعه، بلا را ازکسانی که نماز نمی‌خوانند، دفع می‌کند. زیرا اگر همه شیعیان نماز را ترک کنند، هلاک می‌گردند»
[4] آنگاه حضرت نسبت به سایراحکام، مانند پرداخت زکات و حج گزاردن همین مطلب را می‌فرماید.
واضح است که وقتی وجود افراد مؤمن در اجتماع، چنین برکتی را به همراه داشته باشد، برکات وجود امام معصوم که ولی و حجت خدا بر مردم است، به مراتب بیشتر خواهد بود. زیرا امام و حجت خدا واسطه رسیدن فیض و برکت خداوند متعال به مردم و برطرف کننده بلاها از آنان است. چنانکه امام سجاد (علیه السلام) درباره برکات وجودی ائمه اطهار (علیهم السلام) می‌فرماید:
«ما کسانی هستیم که به واسطه ما آسمان برفراز زمین نگهداری شده و زمین ازهلاک نمودن اهلش منع گردیده است.»
حضرت در ادامه می‌فرماید:
«و
بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمه و تخرج برکات الأرض.» [5]
در این فراز از بیان امام، به برکاتی دیگر اشاره گردیده و نزول باران و انتشار رحمت خدا و خروج برکات زمین، از آثار وجودی ائمه اطهار (علیهم السلام) شمرده شده است. این موضوع یک اصل قرآنی است؛ زیرا قرآن کریم می‌فرماید:
«و لو أن أهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض و لکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون»
(اعراف/96)
«اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم؛ لکن (آنها حق را) تکذیب کردند. ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»
نکته‌ای که ازاین آیه می‌توان استفاده نمود این است که اهل شهرها و آبادی‌ها، تقوا را رعایت نکردند و حق را نیز انکار و تکذیب نمودند و سزاوار تنبیه و مجازات الهی گردیدند؛ لکن در عین حال مشاهده می‌کنیم، باران رحمت الهی ریزش می‌کند و برکات زمین از دل آن خارج می‌گردد و اهل زمین از آن بهره‌مند می‌شوند و این نمی‌شود مگر به واسطه وجود ائمه اطهار (علیهم السلام) که مظهر قدس و تقوا و پرهیزکاری در زمین هستند. خداوند نه تنها به خاطر آنان برکاتش را از اهل زمین دریغ نمی‌کند، بلکه بلاها و آفات را نیز به واسطه کرامت و عظمت ائمه اطهار (علیهم السلام) در پیشگاهش، از اهل زمین بر طرف می‌کند و به انسانهای گنهکار مهلت می‌دهد تا شاید به وسیله توبه و انابه به سوی خدا گردند؛ زیرا وجود ائمه معصومین همچون وجود پیامبر سبب خیر و برکت و رفع عذاب از امت است چنانکه قرآن کریم می‌فرماید:
«و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم.»
[6]
«ای پیامبر! تا تو در میان امت هستی خداوند آنان را عذاب نمی‌کند.»

 

 

پی‌نوشتها:

[1]. ابن بابویه، كمال الدین، ص207،ح22

2]. احتجاج، طبرسی، ج2، ص545)

[3]. كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص285

[4]. کلینی، اصول كافی،ج2، ص451

[5]. ابن بابویه، كمال الدین، ص207

[6]. سوره انفال، آیه 33

 

 

 

%ب ظ، %02 %543 %1395 ساعت %12:%فروردين

اماکن منسوب به امام زمان

اماكنى فراوان به قدوم مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زینت یافته‌اند كه هر كدامشان امروزه به صورت نمادهاى انتظار تبلور نموده‌اند و به شیعیان منتظر تأكید شده است كه در آن مكان‌ها حضور یابند و از غیبت طولانى و وضعیّت آشفته جهان با حضرت درد دل كنند و از خداوند تعجیل فرج حضرت را بخواهند.

در این مقاله به معرفی برخی از این اماکن می‌پردازیم.

1) مسجد مقدس جمكران:
مسجد جمكران در 6 كیلومترى شهر مقدس قم به طرف جادّه كاشان واقع شده است. اگر چه امروزه تقریبا یکی از مناطق 8گانه شهر مقدس قم به شمار می‌آید. این مكان با عظمت، تحت توجّهات و عنایات خاصّه حضرت قرار دارد و خود آن حضرت از شیعیانشان خواسته‌اند كه به این مكان روى آورند و آن را عزیز بدارند.
حضرت به حسن بن مُثله خطاب فرمود:
«به مردم بگو به این موضع (مسجد مقدس جمكران) رغبت كنند و آن را عزیز دارند...»

آنگاه نماز تحیّت مسجد و نماز امام زمان را تعلیم داده سپس فرمودند:

«هركس این دو نماز را بخواند همانند این است كه در خانه كعبه نمازگزارده باشد».[1]
دیر زمانى است كه منتظران عاشق و دل باخته، از سراسر ایران اسلامى و جهان اسلام در شب‌هاى چهارشنبه و جمعه هر هفته، با چشمان اشک‌بار و قلب‌هاى مالامال از محبّت اهل‌بیت (علیهم السلام) به مسجد مقدّس جمكران، مشرف مى‌شوند و اعمال مسجد و نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بجا آورده و دست به دعا بر مى‌دارند و از طولانى شدن دوران غیبت، مظلومیّت شیعیان و وضعیّت آشفته جهان با حضرت درد دل مى‌كنند و براى حل مشكلات جوامع اسلامى و شفاى مرض‌ها به حضرت متوسّل مى‌شوند و تعجیل فرج حضرت را مصرّانه از خداوند متعال مى‌خواهند.
 

2) مسجد كوفه:

مسجد كوفه، از مكانهاى مقدس و بارزترین نماد انتظار است. این مسجد مقدس در هنگامه  ظهور، پایگاه تبلیغاتى امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار مى‌گیرد. روزگارى شیفتگان خاندان عصمت در مسجد اعظم كوفه پیرو آن منبر مولاى متقیان (علیه السلام) گرد مى‌آمدند و از بیانات گهربارش كسب نور مى‌كردند. در هنگامه ظهور نیز پیرامون منبر آخرین امام نور، گرد آمده و از سخنان گهربارش فیض مى‌برند.
امام صادق (علیه السلام) مى‌فرماید:
«گویى به سوى قائم ((عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى‌نگرم كه بر فراز مسجد كوفه قرار گرفته، تعداد 313 تن از یارانش در اطراف او حلقه زده‌اند كه پرچم داران، و فرمان روایان خداوند بر فراز گیتى در میان بندگان خدایند».[2]
امام باقر(علیه السلام) نیز در همین رابطه مى‌فرماید:
«مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد كوفه مى‌شود؛ سه گروه درگیر در یک صف براى او گرد مى‌آیند و او بر فراز منبر رفته و خطبه مى‌خواند و مردم آن قدر أشک شوق مى‌ریزند كه متوجّه سخنان او نمى‌شوند».[3]
فضیلت عبادت در مسجد كوفه:
از حضرت ابى جعفر (علیه السلام) در مورد فضایل مسجد كوفه نقل شده كه فرمود:
«اگر مردم به فضیلتى كه در مسجد كوفه است واقف بودند از راه دور توشه برداشته و بر مركب سوار شده و به آنجا مى‌رفتند و سپس فرمودند: یک فریضه در آن مکان بجا آوردن مساوى با یک حج بوده و یک نافله در آن خواندن معادل با یک عمره مى‌باشد».[4]
نیز آن حضرت فرمودند:
«یک نماز واجب در مسجد كوفه معادل با یک حج مقبول بوده و یک نماز مستحبى در آن برابر با یک عمره قبول شده مى‌باشد».[5]
شیوه‌ صالحین از علماء و شیعیان منتظر بر این استوار است كه تشرّف به دیدار حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از دیرباز درخواست مى‌كرده‌اند به طورى كه بعضى از آنان چهل شب جمعه از مسجد كوفه به مسجد سهله رفته و یا چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله بیتوته كرده و تضرّع و زارى و عبادت مى‌نمودند تا به این فیض عظیم نایل شوند[6] و با حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درد دل نماید و پایان غیبت او را از خدا بخواهند.

3) مسجد سهله: 

مسجد سهله، مهمترین مسجد پس از مسجد كوفه است كه در حدود سه كیلومترى شمال غربى مسجد كوفه (در كشور عراق) قرار دارد و از نمادهاى انتظار به شمار مى‌آید. منتظران ظهور حضرت، در مسجد سهله كه خانه امام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است حضور مى‌یابند و از خداوند تعجیل ظهور حضرت را مى‌طلبند.
در مسجد سهله بُقعه‌اى معروف به مقام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد و زیارت آن حضرت در آن محل شریف براى منتظران مناسب است و از بعضى كتب مزاریه نقل شده كه شایسته است حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در این محل در حالی‌كه ایستاده باشند با این استغاثه زیارت كنند: «سلام الله الكامل التام الشّامل العام و...».[7]
امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند:
«گویا حضرت قائم را در مسجد سهله همراه خانواده خود مى‌بینیم».
سپس فرمودند:
«هیچ پیامبرى مبعوث نشد مگر اینكه در این مسجد نماز خواند»
یكى از یاران حضرت به نام ابوبصیر عرض كرد:
«آیا امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همواره در این مسجد خواهد بود؟ فرمود: «آرى مسجد سهله خانه امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است».[8]

4 ـ مسجد صعصعه: 

مسجد صعصعه، از مساجد شریف كوفه است. جماعتى از منتظران حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در ماه رجب در آن مسجد مبارک مشاهده كرده‌اند كه دو ركعت نماز بجا آورده و این دعا را خوانده است:
«اللهم یا ذالمن السابغه و الآلاء الوازعه...» ظاهر عمل آن است كه این دعاء مخصوص این مسجد شریف و از اعمال آن است، نظیر دعاهاى مسجد سهله و... و لیكن چون در ماه رجب بوده كه آن حضرت این دعا را خوانده‌اند، احتمال داده شده كه شاید این دعا از دعاهاى ایام رجب باشد و لذا در كتب علما در اعمال ماه رجب نیز ذكر شده است.[9]
در مسجد صعصعه نیز منتظران دل باخته حضور مى‌یابند دست به دعا و نیایش بر مى‌دارند و در فراق امام غایب شان اشک مى‌ریزند و از خداوند تعجیل ظهور حضرت را مى‌خواهند.
 

5ـ وادی السلام: 

یكی از بزرگترین قبرستان‌های جهان اسلام، قبرستان وادی السلام در نجف اشرف می‌باشد. این گورستان علاوه بر وسعت از لحاظ قدمت نیز كهن‌ترین گورستان جهان می‌باشد. وجود مقام هود و صالح (علیهما السلام) و تصریح معصومان بر دفن آن دو بزرگوار در این مكان، از قدمت بسیار زیاد این مكان حكایت می‌كند.[10]
دفن آدم ابوالبشر و نوح پیامبر در نجف اشرف و در داخل ضریح امیرمؤمنان (علیه السلام) دلیل روشنی است بر این كه قدیمی‌ترین مقبره بر فراز كره خاكی در همین منطقه است.[11]
وادی السلام در دوران عهد حضرت امیر (علیه السلام) بارها و ساعتها راز و نیاز آن حضرت را به خود دیده و این مطلب در احادیث فراوانی بیان شده است[12].
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هیچ مؤمنی در شرق یا غرب دنیا نمی‌میرد، جز این كه روحش را خداوند متعال به سوی وادی السلام گسیل می‌دارد.[13]
راوی پرسید وادی السلام كجاست؟ فرمود: در میان صحرای كوفه و نجف می‌باشد، گویی با چشم خود می‌بینم كه مخلوقات بسیاری بر فراز منبرهایی از نور نشسته با یكدیگر سخن می‌گویند.
از ویژگیهای وادی السلام این است كه هر كس در آن جا دفن شود، عذاب قبر و سؤال نكیر و منكر از او برداشته می‌شود زیرا تربت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چنین خاصیتی را دارد [14] و به همین علت بسیاری از بزرگان وصیت می‌كردند كه جنازه‌شان را به نجف اشرف منتقل كنند و در جوار حرم ملكوتی حضرت علی (علیه السلام) در بهشت روی زمین (وادی السلام) به خاک بسپارند.

6ـ مقام صاحب الزمان در وادی السلام:

مرحوم محدث نوری در مورد تاریخچه مقام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌نویسد:
در بیرون شهر نجف در سمت غربی قبرستان معروف وادی السلام، مقام مقدس حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شده است كه از برای آن، صحن، گنبد، مقام و بارگاهی است و در آنجا محرابی است منتسب به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه علت این انتساب معلوم نیست، نمی‌دانیم كه آیا در آن جا كسی آن سرور (امام) را دیده است، یا كرامتی از آن حضرت در آن مكان مقدس ظاهر گشته؟ جز آن كه این مقام شریف از قدیم الایام وجود داشته است.[15]
مرحوم محمدتقی مجلسی (رحمة الله علیه) نیز در كتاب (لوامع صاحب قرانی) كه در سال 1066 هجری قمری نوشته است سفر به عتبات عالیات را به طور مشروح آورده و در ضمن آن فرموده: 28 سال پیش به زیارت امام علی (علیه السلام) مشرف شدم ... اكثر ایام در مقام حضرت صاحب الامر (علیه السلام) می‌بودم كه در خارج نجف اشرف واقع است ... شب‌ها پروانه‌وار بر دور روضه مقدسه می‌گشتم ... روزها در مقام حضرت صاحب‌الامر ...[16]
در كتاب لؤلؤ الصدف فی تاریخ النجف تألیف سید عبدالله مشهور به ثقه الاسلام، كه در تاریخ 1322 هجری قمری تألیف شده[17] آمده است كه در مقام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سنگ مرمری هست كه زیارتنامه آن حضرت بر آن حک شده است و تاریخ كنده كاری آن 912 هجری می‌باشد.
از این نوشته‌ها نتیجه می‌گیریم كه این مقام در طول قرون و اعصار به عنوان مقام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشتهار داشته و همه روزه پذیرای خیل عاشقان حضرت بوده است و كرامات و معجزات بی‌شماری از آن بزرگوار در این مقام مشاهده شده و بیماران صعب العلاجی با نفس مسیحاییش شفا یافته‌اند.
 

 

پی‌نوشتها: 

[1] . میرزا حسین طبرسى نورى، نجم الثاقب، چاپ اسلامیه، ص 212.

[2] . محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، (بیروت، مؤسسه الوفاء) ج 52، ص 326.

[3] . ابى الحسن على بن عیسى بن ابى الفتح الاربیلى، كشف الغمه، قم، مكتبه بنى هاشم، المطبعه العلمیه، ج 2، ص 463.

[4] . جعفر بن محمد بن قولویه، كامل الزیارات، مترجم جواد ذهنى تهرانى، ناشر، گنجینه ذهن، چاپ اول 1381، ص 703.

[5] . همان، ص 74، ح 5.

[6] . شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان.

[7] . همان.

[8] . علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج 4، ص 436.

[9] . شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنانـ حسین كریمى بیدگلى، فرهنگ موعود. قم، انتشارات حر، ص 222.

[10] . تهذیب الاحكام، ج 6، ص 34.

[11] . همان.

[12] . كلینی، كافی، ج 3، ص 243.

[13] . ارشاد القلوب، ج 2، ص 441. بحارالانوار، ج 100، ص 234.

[14] . ارشاد القلوب، ج 2، ص 439، بحارالانوار، ج 100، ص 233.

[15] . محدث نوری، كشف الاستار، ص 206، رخسار پنهان، ص 368.

[16] . محمدتقی مجلسی، لوامع صاحب قرآنی، ج 8، ص 817.

[17] . الذریعة، ج 18، ص 383.

%ق ظ، %02 %520 %1395 ساعت %11:%فروردين

برترین مطالب