پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مقالات

ماجرای مهدی قحطانی و ادعای مهدویتش

یکی از مدعیان دروغین مهدویت، شخصی به نام مهدی قحطانی است.

«المهدی القحطانی»؛ محمد بن عبدالله قحطانی، در روز اول محرّم سال ۱۴۰۰ قمری، برابر با نوامبر ۱۹۷۹ م. خروج کرد. او به همراه جهیمان ـ متّحد وی ـ مسجدالحرام را به اشغال خود درآورد.

جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی، مدت ۱۸ سال به عنوان کارمند در گارد ملی عربستان سعودی خدمت می‌کرد. او در دانشگاه اسلامی مکه مکرمه در رشته معارف دینی تحصیل کرده بود و پس از آن به دانشگاه اسلامی مدینه منوره رفت. جهیمان در مدینه با «محمد بن عبدالله القحطانی» که از شاگردان «عبدالعزیز بن باز» ـ مفتی بزرگ عربستان ـ بود دیدار کرد.

اندکی بعد روابط میان آن‌ دو بسیار عمیق و صمیمی شد؛ به ویژه که آنها در بسیاری از دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های تندروانه بسیار نزدیک به هم بودند. آن دو، حکومت و حتی افراد جامعه را نیز تکفیر می‌کردند و بسیار خشک مغز بودند. همین امر نیز باعث انزوای آنها از جامعه و رد کردن مظاهر مدنیّت و شهرنشینی از قبیل رادیو، تلویزیون و نشریات شد.

محمد القحطانی با خواهر جهیمان العتیبی ازدواج کرد و همین باعث نزدیکی بیشتر آنها به هم گردید. جهیمان و دامادش مخفیانه شروع به گسترش افکار و عقاید تندروانه خود در سطحی محدود در برخی مساجد کوچک مدینه منوره کردند. این افکار و عقاید مورد قبول برخی قرار گرفت و بازتاب مثبتی در میان آنها داشت. گروهی که جهیمان آن را بنیانگذاری کرده بود، کم کم گسترش یافت تا اینکه شمار اعضای آنها به هزاران نفر رسید.

جهیمان و گروهش از هیچ تلاشی برای مخالفت و دشمنی با مقامات حاکم و مسئولان فروگذار نکردند زیرا از دیدگاه آنان، نظام حاکم بر اساس ‌دین خداوند، حکم نمی‌کرد و این امر در نامه‌هایی که خود او یا برخی از پیروانش به رشتة نگارش در آورده‌اند بسیار روشن است. در این نامه‌ها تفکرات و دیدگاه‌های این گروه در مورد حکومت و خلافت بیان شده است.

پیروان جهیمان اعتقاد دارند که جامعه، باید مظاهر تمدن جدید و شهرنشینی را رها و به دور از آن زندگی کند، زیرا فساد و رذایل اخلاقی در جامعه گسترش یافته و جامعه از راه مستقیم و راه درست دور شده است. این از یک سو و از سوی دیگر، آنها بر این عقیده‌اند که مسلمانان نباید به حکومت‌هایی که بر اساس دین خداوند حکم نکرده و نواهی خداوند را نهی نمی‌کنند، وابستگی داشته باشند یا آن را تأیید کنند.

ادعای مهدویت

در اواخر سال ۱۳۹۹ ق. قحطانی به جهیمان گفت که او در خواب دیده است که مهدی منتظر موعود است و شبه جزیره عربستان و تمام جهان را از چنگال ستمگران آزاد می‌کند.

در این زمان، کم کم با نزدیک شدن قرن هجری جدید، اجزای معادله در ذهن و فکر جهیمان و دامادش محمد بن عبدالله در حال شکل گرفتن بود. این معادله تنها بیت الله الحرام را کم داشت تا این موعود مدّعی به آن پناه ببرد و البته این بخش نیز بعدها تکمیل شد.

اشغال مسجدالحرام

با دمیدن پگاه اول محرم سال ۱۴۰۰ ق. جهیمان به همراه گروه تابع خود وارد مسجد الحرام شدند تا نماز صبح را برگزار نمایند. آنها ظاهراً در آن حال جنازه‌هایی را با خود حمل می‌کردند و با آن صحنه‌سازی‌ها، نگهبانان مسجدالحرام را که گمان می‌کردند این گروه جنازه‌هایی با خود حمل می‌کنند و می‌خواهند پس از نماز صبح، نماز میت را آنجا بخوانند، فریب دادند. اما حقیقت این بود که آن تابوت‌ها چیزی جز اسلحه و فشنگ نبود. اندکی پس از نماز صبح، جهیمان و دامادش در برابر نمازگزاران حاضر در مسجدالحرام برخاستند و خبر ظهور مهدی موعود [دروغین] و گریختن او از دست دشمنان خداوند و پناه بردن او به مسجدالحرام را دادند.

جهیمان در آن روز یعنی آغاز قرن جدید هجری، دامادش، محمد بن عبدالله قحطانی، را به عنوان مهدی موعود و منتظر و تجدید کننده دین اسلام معرفی کرد!…

جهیمان و پیروانش با آن مهدی خیالی بیعت کردند و از تمام نمازگزاران خواستند تا با او بیعت کنند. او درهای مسجدالحرام را بست و در همان زمان نامه‌هایی را که جهیمان قبلاً آنها را در عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نوشته بود، توزیع کردند. جهیمان و افراد گروهش تمام کسانی را که داخل حرم بودند، به زور در آنجا نگه داشتند و به آنها اجازه خروج ندادند. آنها مردم را که زنان و کودکان نیز در میان آنها بودند، به مدت سه روز در آنجا نگه داشتند. پس از آن جهیمان، زنان و کودکان را آزاد کرد و تعداد قابل توجهی از مردان داخل مسجد باقی ماندند.

حکومت عربستان از همان لحظات نخستین تلاش می‌کرد این مشکل را بدون اعمال خشونت و از طریق گفتگو حل کند و جهیمان تسلیم شود و از حرم بیرون آید و گروگان‌ها را آزاد کند، اما او نپذیرفت.

به این ترتیب برگزاری نماز و مراسم عبادی دیگر در مسجدالحرام تعطیل شد و نیروهای حکومتی و افراد طرفدار جهیمان و محمد بن عبدالله شروع به تیراندازی به سوی هم کردند. جنگ سختی در گرفت و مسجدالحرام در طیّ این حوادث، آسیب زیادی دید. هنگامی که کاسه صبر حکومت عربستان لبریز شد، نیروهای خود را با پشتیبانی کماندوها و نیروهای ویژه، در یک عملیات گسترده وارد کار کرد. این نیروها از تجهیزات و سلاح‌های بسیار پیشرفته‌ای برخوردار بودند که جهیمان و پیروانش با آن آشنایی نداشتند. شمار زیادی از پیروان جهیمان کشته شدند و در این میان داماد جهیمان، محمد بن عبدالله نیز که آنها ادعا می‌کردند مهدی موعود است، کشته شد. با کشته شدن محمدبن عبدالله، ضربه سختی به پیروان جهیمان وارد آمد. آنها گمان می‌کردند او نمی‌میرد و به همین دلیل پس از کشته شدن او، دچار تزلزل شدند. در پی آن، جهیمان و بقیه پیروانش که زنده مانده بودند، تسلیم شدند. پس از مدت کوتاهی، دادگاه حکم اعدام ۶۱ نفر از اعضای این گروه را صادر کرد و جهیمان نیز جزو محکومان به اعدام بود و این گونه داستان اشغال مسجدالحرام و ادعای مهدویت در عربستان پایان یافت.

برگرفته از سایت :المهدویة

%ب ظ، %08 %770 %1395 ساعت %17:%فروردين

منتظران حضرت مهدی چه خصوصیاتی دارند؟

منتظران حضرت مهدي (عليه السلام) کسانی هستند که در دوران انتظار شكوهمند خود از ابعاد عقيدتي و عملي انتظار غافل نیستند. در اينجا به بيان این ابعاد می‌پردازیم.

ابعاد عقيدتي‏

1. بُعد توحيد

انسان منتظر همواره چشم به راه فرجي است كه به قدرت مطلقه الهي تحقق خواهد يافت. منتظران بايد هميشه متوجّه درگاه كبرياي الهي‏باشند و روي دل به سوي خدا كنند و از پيشگاه لايزال طلب گشايش و فرج نمايند. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی می‌فرمایند: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج من اللَّه؛ [1] بهترين اعمال امّت من، انتظار فرج است از نزد خداي عزيز و جليل».

2. بُعد نبوّت‏

امام مهدي (عليه السلام) از اهل بيت پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) است، او دوازدهمين وصي و جانشين پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) است آنگاه كه ظاهر گردد و پرچم پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) را در دست گيرد و به سنّت پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) عمل كند و شخص منتظر خود را مسئول عمل به سنّت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) از طريق اهل بيت (عليهم السلام) مي‏داند و در حاكميّت سنّت رسول الله (صلي الله عليه و آله) تلاش مي‏كند.

امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد: هر كسي از شما در حال انتظار ظهور حاكميّت دين خدا درگذرد، مانند كسي است كه خدمت قائم باشد و در خيمه او... نه بلكه مانند كسي است كه در ركاب قائم بجنگد نه به خدا سوگند بلكه مانند كسي كه در ركاب پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) شهيد شده باشد. [2]

3. بُعد قرآن‏

امر مهم ديگري كه هر منتظري بايد متوجّه آن باشد، كتاب خدا، قرآن كريم است. امام  مهدي (عليه السلام) زنده كننده همه احكام قرآن است و منتظران در احياء احكام قرآن و علوم قرآني در ابعاد مختلف آن، تلاش کرده و خود عمل كننده به آن هستند.

4. بُعد امامت‏

در احاديث و تعاليم ائمه طاهرين (عليهم السلام) تأكيد شده است بر اين كه در عصر غيبت راه امامان را بپيمائيد و از تعاليم و احكام آنان پيروي كنيد و از قرار گرفتن در خط مخالفان آنان، تبری و بيزاري جوييد و اصل تولي و تبري را در شئون زندگي خود، حاكم كنيد تا از منتظران واقعي باشيد.

5. بُعد عدل‏

انتظار يعني چشم به راه امامي داشتن كه تصميم دارد جهان را از عدل و داد، مملو سازد. پس از آن كه ظلم و جور همه امور را فرا گرفته است و شخصي كه در انتظار عدل است، به عدل روي مي‏آورد و به رعايت آن مقيّد بوده و براي حاكميّت آن جهاد مي‏كند.

6. بُعد معاد

انتظار موعود روابطي بسيار عميق با اصل اعتقادي معاد دارد و بدينسان مي‏نگريم كه انتظار شاخص منوّر ابعاد عقايد حقّه است تا او نيايد و حكومت عدل را در جهان برپا ندارد، عمر جهان به سرنمي‏رسد و قيامت برپا نمي‏گردد.

ابعاد عملي مكتب‏

1. بُعد دينداري‏

از ويژگيهاي انسان منتظر، دينداري است. انسان در دوران غيبت بايد مواظب دين خود و دينداري و صحت اعمال خود باشد.

امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد: براي صاحب‏الامر غيبتي طولاني است در اين دوران هر كسي بايد تقوي پيشه سازد و به دين حق تمسک بجويد. [3]

2. بُعد پارسايي‏

منتظر علاوه بر تدين و تقوي بايد پارسا باشد و خود را چنان كه آن پيشوا دوست دارد بسازد.

امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد: هر كس در شمار اصحاب قائم باشد، بايد چشم به راه باشد و پارسايي پيش گيرد و كردار با ورع داشته باشد. [4]

3. بُعد تقيّد مكتبي‏

انسانيّت و رعايت ارزش انسان تنها و تنها در تعاليم امام علي (عليه السلام) و آل علي (عليهم السلام) جلوه‏گر است. پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) مي‏فرمايد: خوشا به حال منتظراني كه به حضور قائم برسند آنان كه پيش از قيام او نيز پيرو اويند با دوست او عاشقانه دوستند و موافق و با دشمن او خصمانه دشمنند و مخالف. [5]

4. بُعد امر به معروف و نهي از منكر

يكي از تكاليف عمده ديني امر به معروف و نهي از منكر است با اين دو عمل است كه احكام و فرائض الهي برقرار مي‏ماند. انسان منتظر نمي‏تواند در اين باره بي‏تفاوت باشد. در حديثي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است: «طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و هو مقتدٍ به قبل قيامه» شاخص مهم اين اقتداء انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر است.

5. بُعد اخلاق اسلامي‏

انسان منتظر بايد داراي اخلاق اسلامي باشد و جامعه اسلامي بايد مظهر اخلاق اسلامي باشد امام صادق (عليه السلام) فرموده است: هر كس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد بايد در عصر انتظار مظهر اخلاق نيک اسلامي باشد چنين كسي اگر پيش از قيام قائم (عليه السلام) از دنیا رود، پاداش او مانند كساني باشد كه قائم را درک كنند و به حضور او برسند؛ پس در دينداري و تخلق به اخلاق اسلامي بكوشيد و در حال انتظار ظهور حق به سر بريد اين (كردار پاک و افكار تابناک) گوارا باد بر شما اي گروهي كه رحمت خدا شامل حال شماست. [6]

6. بُعد آمادگي نظامي‏

مسلمان بايد هميشه آمادگي نظامي و نيروي سلحشوري داشته باشد تا به هنگام طلايع حق به صف پيكار گران مهدي (عليه السلام) بپيوندد.

امام صادق (عليه السلام) فرموده است: هر كه از شما براي خروج قائم، اسلحه تهيه كنيد اگر چه يک نيزه چون وقتي كه خداوند متعال ببيند كسي به نيّت ياري مهدي (عليه السلام) اسلحه تهيه كرده است، اميد است عمر او را دراز كند تا ظهور را درک نمايد و از ياوران مهدي (عليه السلام) باشد. [6]

7. نگهبان ايمان‏

در روزگار غيبت امام (عليه السلام) و طولاني شدن عصر انتظار، ممكن است شبهه‏هائي در ذهن برخي بيايد با شياطين پنهان و آشكار به سست كردن پايه‏هاي اعتقادي كساني به ويژه جوانان برخيزند انسان منتظر بايد در رفع شبهات و روشن كردن پوچي آنها بكوشد. در احاديث و تعاليم از اهميّت ايمان در عصر غيبت به گونه‏هايي عجيب ياد شده است و منتظران مؤمن داراي مقام و منزلت شمشير زنان در ركاب پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) دانسته شده‏اند از اين بالاتر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آنان را برادران خود خوانده است.

8. انتظار، تمرين و رياضت‏

منتظران با اخلاص در مرحله تربيت نفس و خودسازي به امر ديگر پرداخته و آن دور بودن از رفاه و تن پروري است امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد: درباره خروج قائم خيلي عجله داريد هان! به خدا سوگند او جامه مويين مي‏پوشد و نان جوين مي‏خورد و روزگار قيام او روزگار به كار بردن شمشير است و (جنگ با فاسدان و مفسدان و جباران) و نيز مرگ در سايه شمشير. او شبانگاهان به دردمندان و نيازمندان سرمي‏زند و روزها به نبرد در راه دين مي‏پردازد. [8]

9. انتظار عدل و احسان‏

انسان منتظر بايد در گسترش عدل و احسان بكوشد و در معاملات و حقوق و قوانين خود عدالت را عملي سازد اگر چنين نباشد صدق اينگونه مردم در انتظار از كجا نمودار خواهد گشت؟

10. انتظار شناخت و موضع‏

 هر عقيده‏اي كه انسان در هر باره‏اي دارد بايد از روي شناخت و بصيرت باشد اين مسئله در عصر غيبت بيشتر از وقتهاي ديگر اهميّت پيدا مي‏كند.

دختر رُشيد هَجَري شيعه معروف مي‏گويد: به پدرم گفتم: اي پدر، چه بسيار در عبادت خدا رنج مي‏بري و كوشش مي‏كني؟ در پاسخ گفت: دخترم، بعد از ما مردمي مي‏آيند كه بصيرت و شناختي كه در دين دارند از اين كوششها و رنجها افضل است. [9]

11. تحمّل و پايداري‏

انسانی که به درستي حق و راه حق را بشناسد، در راه آن پايداري مي‏كند. امام جعفر صادق (عليه السلام) از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) روايت كرده: پس از شما مردمي خواهند آمد كه به يک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد، اصحاب گفتند: اي پيامبر! ما در جنگ‌هاي بدر و اُحُد و حُنيَن با تو بوده‏ايم و درباره ما آياتي نازل شده است؛ اين چگونه خواهد بود؟ پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: شما اگر در شرايطي كه آنان قرار مي‏گيرند، قرار بگيريد آن تحمّل و شكيبائي را كه آنان دارند نخواهيد داشت. [10]

انسان در عصر غيبت بايد داراي شناختي درست و بصيرتي درخشان باشد تا بتواند اعتقاد حق را حفظ كند.

12. پيروي از خط رهبر

هنگام غيبت امام، بايد از آداب و احكام امامان پيشين پيروي كرد و راه را چنانكه آنان فرموده‏اند پیمود.

امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد: هرگاه زمان غيبت فرا رسيد به دستور امامان پيشين چنگ زنيد تا امام آخرين ظهور كند هرگاه روزي رسيد كه امامي از آل محمّد (صلي الله عليه و آله) در ميان خود نداشتيد، همان اماماني را كه دوست مي‏داشتيد، دوست بداريد و همان كسان را كه دشمن مي‏داشتيد، دشن بداريد و همواره در خط رهبري و ولايت حقه، جاي داشته باشيد و صبح و شام در حالت انتظار به سر ببريد تا خداوند ستاره هدايت شما را طالع سازد؛ تا خداوند صاحب دين را برساند. [11]

13. انتظار، بسيج عمومي‏

انتظار، يک بسيج عمومي است. مكتب تشيع علوي در عصر انتظار، پيرواني مي‏خواهد که از نظر قدرتهاي ايماني و روحي و نيروهاي بدني و سلاحي و تمرينهاي عملي و نظامي و پرورشهاي اخلاقي و اجتماعي و سازماندهي‌هاي سياسي همواره هميشه آماده باشند.

14. انتظار و ضد انتظار

نمي‏توان پذيرفت كه دين اسلام و ائمه طاهرين (عليهم السلام)، صبر بر ظلم و ترک امر به معروف و نهي از منكر را براي مسلمين تجويز كرده باشند. ديني كه مي‏گويد همه كارهاي خير و جنگ در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهي از منكر مانند آب دهاني است در برابر دريايي موج خيز. امر به معروف و نهي از منكر كردن نه اجل كسي را نزديک مي‏كند و نه روزي كسي را مي‏كاهد و از همه اينها افضل و برتر گفتن سخن درباره عدل است در نزد حاكم جابر و ستمگر.

15. نقش نيروهاي مردمي‏

حضور نيروهاي مردمي در تشكيل حكومت امام مهدي (عليه السلام) از احاديث و تعاليم دين گرفته شده است و اين امر قابل توجّه است و منتظران در تلاشند تا نيروهاي مردمي را براي حاكميّت حكومت حضرت مهدي (عليه السلام)، آماده كرده و خود در صف مقدّم مبارزه باشند.

امام مهدي (عليه السلام) از مردم ياري مي‏طلبد. يكي از ياران خود را مي‏خواهد و به او مي‏فرمايد: به نزد مردم مكّه برو و بگو: اي مكيان؛ من فرستاده مهدي‏ هستم. مهدي مي‏گويد: ما خاندان رحمت هستيم. ما ذريه محمّد (صلي الله عليه و آله) و از سلاله پيامبرانيم. ظالمان به ما ستم كردند و بر ما جفا روا داشتند و از هنگام درگذشت پيامبر تا امروز حق ما را از ما ستاندند؛ اكنون من از شما ياري مي‏طلبم. به ياري من بشتابيد. [12]

16. حضور شيعه در صحنه‏

شيعه بايد همواره حضور اعتقادي و اجتماعي خويش را تشكيلات سياسي و نظامي يعني در واقع حضور شيعي خويش را در صحنه تاريخ نگاه دارد تا سرانجام به هنگام ظهور در محل جريان اصلي خود قرار گيرد.

هنگامي كه قائم قيام كند، خداوند شيعيان را از همه شهرها نزد او گرد مي‏آورد. [13]

هنگامي كه قائم قيام كند، خداوند هر عيبي و نقصي را از شيعيان برطرف مي‏كند و دلهاي آنان را همچون پاره‏هاي فولاد مي‏گرداند و قدرت هر مرد از آنان را به اندازه قدرت چهل مرد قرار مي‏دهد و آنگاه آنان حاكمان و فرمانروايان زمين و سران بزرگوار جهان خواهند بود. [14]

17. پرهيز از يأس و مبارزه با آن‏

لازم است كه منتظران حكومت توحيد و عدل از هيچ امري و عاملي به ويژه از طول كشيدن عصر غيبت و فزون شدن قدرت كاذب قدرتمندان جهان يأس به دل راه ندهند. «انتظروا الفرج و لاتياسوا من روح اللَّه فان احب الاعمال الي اللَّه انتظار الفرج؛ [15] چشم به راهِ رسيدن فرج باشيد و از كاركشايي و آسايش رساني الهي ‏نوميد مباشيد زيرا كه بهترين اعمال انتظار رسيدن فرج و گشايش است از سوي خدا».

18. استقامت و شكيبائي‏

توصيه به صبر براي انسان منتظر به معناي لزوم شكيبائي است در مورد غيبت امام و براي رفع دغدغه خاطر و نفي تزلزل است. [16] «انتظار الفرج بالصبر عبادة؛ [17] چشم به راه فرج داشتن با صبر و بردباري عبادت است».

 

 

 

منابع

[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص128.

[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص126.

[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص135.

[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص140.

[5]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص130.

[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص140.

[7]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص366.

[8]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص354.

[9]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص130.

[10]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص131.

[11]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص133.

[12]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص307.

[13]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص291.

[14]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص37.

[15]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص122.

[16]. خلاصه‏اي از كتاب «خورشيد مغرب» اثر محمد رضا حکیمی، از ص 338 تا 398.

[17]. مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص145.

%ب ظ، %08 %746 %1395 ساعت %16:%فروردين

وظایف فردی، اخلاقی و اعتقادی منتظران واقعی امام زمان در دوران غیبت، چیست؟

كسى كه منتظر و چشم به راه ظهور و قيام جهانى نجات دهنده بزرگ و موعود امت‏هاست، بايسته است از نظر عملى، فكرى و اعتقادى نيز انتظار و آمادگى خود را نشان دهد. تنها با لقلقه زبان و ادعاى چشم به راه بودن، نمى‏توان خود را منتظر واقعى دانست! البته مرحله نخست «انتظار سازنده»، باور به وجود منجى و اعتقاد به ظهور او و برپاداشت انقلاب جهانى به دست او است. سپس نوبت به اصلاح و همسوسازى رفتارها، گفتارها و پندارها با اين اعتقاد و باور است.

وقتى انسان حقيقتاً منتظر كسى باشد، تمام رفتارها و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد.

به عنوان مثال اگر منتظر ميهمان باشد، حتماً خانه را تميز و مرتب مى‏كند، وسايل پذيرايى را آماده مى‏كند و با لباس مرتّب و چهره‏اى شاداب، در انتظار مى‏ماند. چنين كسى مى‏تواند ادعا كند كه منتظر ميهمان است. اما كسى كه نه خانه را مرتّب كرده و نه وسايل پذيرايى را آماده نموده است و نه لباس مرتّب و تميزى پوشيده و نه اصلًا به فكر ميهمان بوده است؛ اگر ادعا كند كه در انتظار ميهمان است، همه او را ريشخند كرده، بر گزافه‏گويى او خواهند خنديد!

بعضى از بايسته‏ها و وظايف منتظران امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را چنين مى‏توان شمارش كرد:

يک. وظايف فردى و اخلاقى‏

1- 1. سنخيت با امام‏

منتظران واقعى، وضعيت فكرى، روحى و عملى خود را به گونه‏اى سامان مى‏بخشند كه سنخيت كاملى با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشد. به طور كلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى (افكار، صفات و اعمال) است و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنا نيست. اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديک شود، چاره‏اى ندارد جز اينكه بكوشد نوع اعتقاد، باورها، صفات و رفتار خود را به ايشان نزديک سازد تا از اين طريق شيعه و پيرو واقعى او باشند.

امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيه‏ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»، فرمود: «اصبروا»، يعنى صبر كنيد بر اداى واجبات و «صابروا»، يعنى شكيبا باشيد بر اذيّت دشمنان و «رابطوا»، يعنى رابطه ناگسستنى با امام خود، مهدى منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشيد».

1- 2. پرهيزكارى و تزكيه نفس‏

يكى از وظايف و بايسته‏هاى مهم منتظران، آراستن درون با فضايل انسانى و چنگ زدن به مكارم اخلاقى است؛ يعنى، همان طور كه قرآن مى‏فرمايد:

«اگر مى‏خواهيد محبوب خدا باشيد، تقوا پيشگى كنيد»؛ اين قانون در مورد حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز هست.

از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است: «براى صاحب الامر، غيبتى طولانى است؛ در اين دوران هر كس بايد تقوا پيشه سازد و به دين خود چنگ زند».

1- 3. ياد يار

منتظر حقيقى، كسى است كه از ياد و نام محبوب خود غافل نمى‏شود و پيوسته در فكر و انديشه او است. شخص مؤمن، در هيچ حالى از حالات و هيچ وقتى از اوقات و هيچ مكانى از مكان‏ها، از ياد امامش و انتظار قدوم مبارک او، خالى و فارغ نيست.

روايت شده است: وقتى امام موسى بن جعفر (عليه السلام) از امام غايب و نعمت باطنى خدا ياد كرد، فردى پرسيد: آيا از امامان كسى غايب مى‏شود؟ فرمود: «نعم يغيبُ عن ابصارِ النّاس شخصُهُ و لا يَغيبُ عن قُلوبِ المؤمنين ذِكرُهُ و هو الثّانى عَشر منّا»؛ «بلى، شخص او از ديدگاه‏هاى مردم غايب مى‏شود؛ ولى ياد او از دل‏هاى مؤمنان نهان نمى‏شود و او دوازدهمين نفر از ما است».

بزرگداشت ياد و نام امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مصاديق و شكل‏هاى مختلفى دارد كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

1- 3- 1. برپاخاستن به هنگام شنيدن نام ايشان

نقل شده است: «روزى‏ در مجلس حضرت صادق (عليه السلام)، نام مبارک حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برده شد؛ امام ششم به منظور تعظيم و احترام نام آن حضرت از جاى خود برخاست و قيام فرمود».

امام رضا (عليه السلام) نيز با شنيدن نام آن حضرت برخاست و دست خود را به نشانه تواضع بر سر گذاشت.

1- 3- 2. نكوداشت روزهاى منسوب به آن حضرت؛ مانند نيمه شعبان و اعياد چهارگانه اسلامى: فطر، قربان، غدير و جمعه.

1- 3- 3. آغاز كردن هر روز با سلام به پيشگاه امام

منتظران امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آغاز هر روز و در تعقيب نماز صبح، سلام به مولاى خود را فراموش نمى‏كنند و متناسب با فرصت وقت، يكى از زيارت‏ها و دعاها را مى‏خوانند و ... .

1- 4. اظهار محبّت و مودّت‏

يكى از اوصاف منتظران شيعيان خالص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مهرورزى و محبّت سرشار به آن حضرت است. البته اين محبت و مهرورزى دو طرفه است؛ زيرا امام معصوم نيز شيعيان و ياران خود را دوست دارد و شفيق و دلسوز آنها است.

« [الامام‏] الانيسُ الرفيق و الوالدِ الشفيقُ و الاخُ الشفيق ...» ؛ «امام همدم و رفيق، پدر مهربان و برادر دلسوز است».

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)، درباره لزوم دوستى حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى‏فرمايد: «مَن احَبّ ان يَلقى اللّه و قَد كَمل ايمانُهُ و حَسُنَ اسلامُهُ فَليَتَوَلَّ الحُجّة صاحب الزمان المنتظر»؛ «هر كس دوست دارد خدا را ملاقات كند؛ در حالى كه‏ ايمانش كامل و اسلامش نيكو باشد، پس بايد دوستدار حضرت حجّت، صاحب الزمان منتظر باشد».

خود امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز مردم را به كارهايى سفارش فرموده كه موجب ازدياد محبّت و مودّت مى‏شود.

«هر يک از شما بايد به امورى بپردازد كه او را به محبّت ما نزديک كند و از كارهايى كه ناخوشايند ما است، دورى جويد؛ زيرا ظهور ما به صورت ناگهانى فرا مى‏رسد.

1- 5. حزن و اندوه و ندبه‏

محزون بودن در فراق امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ندبه و اظهار شوق به لقاى او از اوصاف منتظران عاشق پيشه است.

امام حسن عسكرى (عليه السلام) فرمود: «لا تزالُ شيعتنا فى حُزنٍ حتّى يظهَر وَلَدى الّذى بشّر به النبى»؛ «شيعيان ما در يک اندوه دائم به سر مى‏برند تا فرزندم- كه پيامبر اکرم، نويد ظهورش را داده است، ظاهر شود».

1- 6. اظهار اشتياق و چشم به راه بودن‏

شور طلب و علاقه ديدار يار و اظهار شيدايى و اشتياق به محبوب، از ويژگى‏هاى بارز منتظران است؛ چنان كه در دعاى ندبه آمده است. «ليتَ شِعرى اينَ استَقرّت بِک النّوى بَل اىُّ ارض تُقِلُّک او ثَرى ابرضوى ام غيرها ام ذى طوى ...» ؛ «اى كاش مى‏دانستم در چه جايى منزل گرفته‏اى و چه سرزمين و مكان تو را در بر گرفته است! آيا در كوه رضوى هستى و يا در جاى ديگر و يا در ذى‏طوى هستى ...».

امام على (عليه السلام) وقتى از امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و صفات آن حضرت مى‏گويد؛ ناگاه از درون سينه آهى مى‏كشد و شوق ديدار آن بزرگوار را ابراز مى‏دارد.

1- 7. صبر و بردبارى‏

در روايات زيادى توصيه به صبر و بردبارى در اين دوران شده و براى منتظران صابر، پاداش‏ها و ثواب‏هاى چندى بيان گشته است.

امام صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد: «من دين الائمة الورع و العفّة و الصلاح و انتظارُ الفرج بالصّبر»؛ «از آيين امامان است: تقوا، عفّت، صالح‏بودن و انتظار فرج با صبر و شكيبايى».

رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) فرموده است: «خوشا به حال شكيبايان در غيبت و محبّت او، كه آنان را خداى تبارک و تعالى، در كتابش چنين توصيف فرموده است: هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏. در روايات ديگر نيز «متقين» به شيعيان و «غيب» به حجّت غايب تفسير شده است‏.

همچنين روايت شده است: «كسى كه منتظر امر ما باشد (ظهور مهدى) و بر آنچه در اين راه از آزار و ترس و وحشت مى‏بيند، صبر كند، فردا (روز رستاخيز)، در جرگه ما خواهد بود».

دو. وظايف دينى و اعتقادى‏

2- 1. ثبات قدم در دين دارى‏

پيروى از پيشوايان معصوم، پاى فشردن بر شاخص‏هاى زندگى سالم، اجراى حدود الهى، حق مدار ماندن، تقويت ايمان و اعتقاد و داشتن ثبات قدم در دين دارى، گرفتار نيامدن در دام بدعت‏ها و انحرافات و ... از بايسته‏هاى اساسى عصر غيبت است.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: سوگند به آن كه مرا به حقّ برانگيخت! فرزند به پا خاسته من غايب خواهد شد ... پس هر كه روزگار غيبت وى را درک كند؛ بر ريسمان محكم دين خدا چنگ زند و بر ابليس خبيث راهى نگشايد كه با افسونِ شک و ترديد، او را از آيين من، دور و از دين من بيرون سازد».

بايد به اين هشدار رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نيز توجّه كرد كه: «او غيبتى طولانى نخواهد داشت و امت‏ها درباره او به سرگردانى و حيرت خواهند افتاد و از دين خود منحرف مى‏شوند؛ در اين هنگام او مثل ستاره‏اى درخشان به سوى مردم رو مى‏آورد».

امام حسن عسكرى (عليه السلام) مى‏فرمايد: «به خدا سوگند! او غيبتى خواهد داشت كه در آن، تنها كسانى از هلاكت نجات مى‏يابند كه خداوند آنان را بر قول امامتش ثابت قدم داشته و در دعا براى تعجيل فرجش، موفّق كرده است».

2- 2. دعا

مؤثّرترين وسيله براى ايجاد رابطه روحى با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نيز عامل مؤثر در ظهور آن حضرت، دعاى مردم براى فرج آن حضرت است. در كتاب‏ مكيال المكارم، براى دعا در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صد فايده مهم نقل شده است؛ از جمله:

1. دعا براى فرج، موجب فرج خواهد بود.

2. موجب زياد شدن نعمت پروردگار مى‏شود.

3. سبب ناراحتى و اضطراب شديد شيطان مى‏گردد.

4. باعث كامل شدن ايمان است.

5. با ارزش‏ترين اعمال و اجر رسالت پيامبر است.

6. موجب دعا كردن متقابل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) براى دعا كننده است.

7. موجب نجات از فتنه‏هاى آخرالزمان و سالم ماندن از هلاكت روحى است و ... .

2- 3. شناخت و معرفت امام‏

يكى از وظايف و بايسته‏هاى مهم منتظران، شناخت امام (عليه السلام) و آشنايى و ارتباط هر چه بيشتر با آن حضرت است. شناخت امام به حدى ضرورت دارد كه در روايات معتبر شيعه و سنّى آمده است: «هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است». اين معرفت هم شامل نام و نسب مى‏شود و هم شامل اوصاف و ويژگى‏ها و هم اهداف و برنامه‏ها مى‏باشد. به همين جهت در يكى از دعاهاى معتبر و معروف مى‏گوييم: «اللهم عرّفنى نفسَک فانّک ان لم تُعرّفنى نفسَّک لم اعرف نبيّک، اللّهم عرّفنى رسولَک فانّك ان لم تعرّفنى رسولک، لم اعرف حجّتک، اللّهم عرّفنى حجّتک فانّك ان لم تُعرّفنى حُجّتک ضللتُ عن دينى».

2- 4. ارتباط و پيوند با ولايت‏

حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت، يكى ديگر از وظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر در عصر غيبت بر عهده دارد.

2- 5. توسّل و زيارت آن حضرت‏

بايسته است شيعيان منتظر در همه حالات- به ويژه هنگام شدايد و سختى‏ها و تهاجم دشمن- به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متوسّل شوند و رفع مشكل خود را از مولاى خود بخواهند؛ چنان كه توصيه شده هنگام سختى گفته شود: «يا صاحب الزمان اغِثنى، يا صاحب الزمان ادركنى». در اين رابطه زيارت روز جمعه، زيارت‏ آل ياسين، دعاى عهد و ... را بخوانند  و با امام خود، ارتباط قلبى و انس درونى فراهم سازند.

2- 6. صدقه و زيارت از طرف امام

صدقه دادن براى سلامتى آن حضرت از اوصاف منتظران و دوستداران حقيقى امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اعمالى چون قرائت قرآن، حج، طواف، زيارت مرقد ائمه (عليهم السلام) و هر كار خير ديگرى را مى‏توان به نيابت از آن حضرت به جاى آورد و ضمن اظهار ارادت و دوستى واقعى خود، ياد و نام او را هميشه در دل و جان خود زنده نگه داشت.

سيد ابن طاووس در كشف المحجة سفارش مى‏كند: «صدقه دادن از سوى آن جناب را، پيش از صدقه دادن از سوى خود و عزيزانت، قرار ده و دعا براى آن حضرت را، بر دعا كردن براى خودت مقدّم بدار و نيز در هر كار خيرى كه مايه وفاى به حق آن حضرت است، آن بزرگوار را مقدّم بدار كه سبب مى‏شود به سوى تو توجّه فرمايد و به تو احسان كند».

2- 7. تسليم بودن و عدم تعيين وقت‏

روزى مهزم به امام صادق (عليه السلام)، عرض كرد: فدايت شوم! خبر ده مرا از اين امرى كه منتظرش هستيم كى خواهد بود؟ امام فرمود: «اى مهزَم! تعيين‏كنندگان وقت، دروغ مى‏گويند و عجله كنندگان، هلاک مى‏گردند و تسليم شدگان، اهل نجاتند».

همچنين در تفسير آيه‏ «أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ‏»، فرمود: «اين امر ما است، خداى عزّوجل امر فرموده كه در آن عجله نشود تا اينكه سه لشكر آن را تأييد كنند: فرشتگان، مؤمنان و رعب؛ خروج قائم، همانند خروج رسول خدا (صلى الله عليه و آله) خواهد بود ...».

%ب ظ، %08 %724 %1395 ساعت %16:%فروردين

چرا هنگام ظهور، مردم تصور می‌کنند که امام دین جدیدی آورده است؟

يكي از رسالت‌هاي مهم مهدي موعود (عليه‏السلام)، احياي قرآن و زنده كردن تعاليم اسلام است زيرا مي‏دانيم آن حضرت هنگامي ظهور خواهد كرد كه از قرآن جز اثري و از اسلام جز اسمي باقي نماند. ممكن است كسي بگويد مگر اسلام و قرآن مي‏ميرد كه امام زمان (عليه ‏السلام)، آن را زنده مي‏كند؟ با اين كه امام صادق (عليه ‏السلام)، در يكي از سخنان ارزشمند خود، جاويد بودن "قرآن‏" را به دوام و استمرار نواميس حيرت‏انگيز طبيعت تشبيه كرده و فرموده است:

«ان‏ القرآن حي لم يمت و انه يجري كما يجري‏ الليل و النهار و كما يجري ‏الشمس و القمر»؛ قرآن كتاب زنده‏اي است كه مرگ و نيستي در آن راه نمي‏يابد و مانند شب و روز و آفتاب و ماه، ساري و جاري است. [1]

البته حقايق ديني و اصول كلي كه دين ذكر كرده است مردني نيست و هرگز نمي‏ميرد. چيزي در اجتماع قابل مردن و يا منسوخ شدن است كه يک اصل بهتري جاي آن را بگيرد. مثلا هيأت بطلميوس‏، به عنوان يک اصل علمي مدتي در دنيا زنده بود، بعد حقايق و اصول ديگري در هيات و آسمان‌‏شناسي پيدا شد و هيأت بطلميوس را از بين برد اما اين معني درباره اسلام با توجه به خاتميت آن صادق نيست.

پس اين كه در روايات وارد شده است كه قرآن يا سنت مي‏ميرد، بايد كسي يا كساني باشند كه آن را زنده كنند، به چه معني است؟

حضرت علي (عليه ‏السلام)، در نهج ‏البلاغه از دوستان و ياران با وفاي خويش چون عمار و ابن ‏تيهان ‏و ذوالشهادتين به اين صفت‏ ياد كرده است كه آنها دين را زنده كردند.

«و احيوا السنة و اماتوا البدعة‏»؛ آنها سنت پيامبر را زنده كردند و بدعت را ميراندند. [2]

و درباره امام زمان (عليه‏ السلام)، با اين تعبير فرموده است كه: «و يحيي ميت ‏الكتاب و السنة»؛ قرآن و سنت مرده را زنده مي‏كند. [3]

پس آنچه مي‏ميرد حقيقت دين نيست، بلكه غرض آن است كه دين در ميان مردم مي‏ميرد. آري وقتي كه به دستورات دين در جامعه عمل نشود و قوانين آن پياده نگردد، مي‏توان گفت كه دين در آن جامعه مرده است. چرا كه مردن يک قانون متروک شدن آن است و اين كه امام زمان (عليه ‏السلام)، آن را زنده مي‏كند به اين معني است كه تعاليم اسلام و قوانين متروكه قرآن را به جريان مي‏اندازد و آن را در جامعه پياده مي‏كند. به عبارت ديگر آنقدر وصله‏ها و بدعت‌ها به دين بسته مي‏شود كه حقيقت آن زير پرده‏هاي ضخيم اوهام پنهان مي‏گردد و غبار كهنگي بر چهره‏اش مي‏نشيند و آن را فرسوده مي‏سازد. يكي از اقدامات اساسي حضرت ولي امر پيراستن اسلام از اين وصله‏ها، بدعتها، خرافات و تحريف‌ها و تفسيرهاي نادرست و تلقي‏هاي غلطي است كه به مرور زمان در اسلام پديد آمده و مي‏آيد.

بنابراين ايشان اسلام را تجديد بنا مي‏كنند و لباس نو بر قامت آن مي‏پوشانند و گرد فرسودگي و كهنگي را از سيماي آن مي‏زدايند و سنت‌هاي مرده و فراموش شده را احياء مي‏نمايند و مجموع اين نوسازي‏ آنچنان‏ وسيع ‏و دگرگون‏ كننده خواهد بود كه در برخي از روايات از آن به دين جديد تعبير شده است و سپس با پياده كردن تعاليم اسلام در جامعه، فكر ديني را در ميان مردم زنده مي‏كنند و در نتيجه دين مردم زنده مي‏شود و آنها نيز دين را زنده نگه مي‏دارند و بدعت را مي‏ميرانند.

آيا با اين همه اختلاف و تشتت آرا و تعدد اسباب انحراف، قرآن كه اساسي‏ترين ‏پايه ‏اسلام ‏است‏ اساسش به خطر نخواهد افتاد؟ و احكام آن متروک نخواهد شد؟ مسلماً هر فرقه و گروهي آن را مطابق عقيده و سليقه خود تاويل و توجيه خواهند كرد و عقايد باطل خود را به اسلام و دين منتسب خواهد كرد. پس با اين همه اختلاف مذهب‌ها و مسلک‌ها و فرقه‏ها از قرآن چه باقي خواهد ماند مسلماً همان روزي خواهد بود كه علي (عليه ‏السلام)، آن را پيش ‏بيني كرده و فرمود: عصري از پرده زمان رخ مي‏نمايد كه در آن از قرآن و اسلام جز اسم و رسم چيزي باقي نمي‏ماند. [4]

ناگفته نماند هر چند وجود قرآن - طبق وعده الهي - از تحريف و تفسير مصون مانده و تا حدودي جلو اين دگرگوني‌ها را گرفته است ولي بايد اعتراف كرد كه بسياري از مفاهيمش نزد گروه كثيري از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده كه مي‏توان گفت چندان شباهتي به اسلام اصيل عصر پيامبر (صلي ‏الله عليه ‏و آله)، ندارد.

در چنين زماني است كه مهدي موعود (عليه ‏السلام)، قيام مي‏كند و تمام بدعت‌ها و تحريف‌ها و رسومات جاهلي را از بين مي‏برد و زنگار تفسيرهاي نادرست را مي‏زدايد. گرد و غبار كهنگي و فرسودگي را از آن پاک مي‏كند و دستهاي آلوده مغرضان و منحرفان را از آن كوتاه مي‏نمايد و احكام خدا را همان طوري كه صادر شده، جاري مي‏سازد.

پس عمل آن حضرت در بيان و تبليغ دين دو صورت پيدا می‏كند:

يكي از بين بردن بدعت‌ها و احياي سنت‌هاي متروكه و دعوت جديد به اسلام و قرآن خواهد بود.

دوم اظهار حقايق و تاويلات و تنزيلات قرآن كه تا آن زمان بيان نشده است.

در هردو صورت مردم چون تعاليم وي را بر خلاف عقايد و عادات خود مي‏بينند، آن را دين جديد مي‏نامند در صورتي كه كتاب ايشان همان قرآن است و دعوت ايشان نيز به اسلام و قرآن خواهد بود.

اكنون رواياتي كه در اين ‏باره رسيده است، نقل مي‏شود تا حقيقت موضوع كاملا روشن گردد.

1. امام صادق (عليه ‏السلام) فرمود:

اذا خرج‏ القائم يقوم بامر جديد و كتاب جديد و سنة جديدة و قضاء جديد...؛ هنگامي كه قائم خروج كند، امر تازه و كتاب تازه، روش تازه و داوري تازه‏اي با خود مي‏آورد. [5]

2. و نيز آن حضرت فرمود: هرگاه قائم، قيام كند:

جاء بامر جديد كما دعا رسول ‏الله (صلي ‏الله عليه ‏و آله) في بدو الاسلام، به امر جديد خواهد آمد چنان كه پيامبراكرم در ابتداي امر به امر جديد دعوت كرد. [6]

3. امام باقر (عليه ‏السلام) مي‏فرمايد: فو الله لكاني انظر اليه بين‏ الركن و المقام يبايع ‏الناس بامر جديد و كتاب جديد و سلطان جديد من ‏السماء... ؛ به خدا قسم گويا مي‏بينم او را كه در بين ركن و مقام از مردم بيعت مي‏گيرد به امر تازه و كتاب تازه كه بر عرب سخت است و سلطنتي تازه از آسمان.

4. در روايتي ديگر از امام صادق (عليه ‏السلام) مي‏خوانيم كه فرمود: اذا خرج‏ القائم جاء بامر جديد كما دعي رسول ‏الله في بدء الاسلام الي امر جديد؛ هنگامي كه قائم ظهور مي‏كند، آئين جديدي با خود مي‏آورد، همچنان ‏كه رسول خدا در آغاز اسلام، مردم را به آيين جديد دعوت مي‏كرد. [7]

ناگفته پيداست كه تازه بودن امر نه به اين معني است كه مذهب جديدي با خود مي‏آورد بلكه آنچنان اسلام را از ميان انبوه خرافات و تحريف ها و تفسيرهاي ناروا، بيرون مي‏آورد كه كاملا به صورت نو جلوه مي‏كند. همچنين جديد بودن كتاب نيز به اين معني نيست كه آن حضرت با كتاب جديد آسماني سواي قران ظاهر مي‏شود زيرا امام حافظ دين است نه پيامبر و آورنده دين و كتاب جديد. بلكه قرآن اصيل فراموش شده را چنان از زنگار تحريف‌ها و تفسيرهاي نادرست، پاک مي‏كند كه كاملا به نظر تازه مي‏نمايد.

شاهد اين مطلب علاوه بر صراحت قرآن و احاديث فراوان درباره ختم نبوت و مصون بودن قرآن از هر گونه تحريف، احاديث متعددي است كه در آنها تصريح شده است كه امام زمان با همان روش پيامبر اسلام و كتاب و سنت و آيين او قيام خواهد كرد.

5. يكي از دوستان امام صادق (عليه ‏السلام) به نام عبدالله بن عطا، مي‏گويد: از آن حضرت پرسيدم سيره و روش مهدي چگونه است؟ فرمود: يصنع ما صنع رسول ‏الله (صلي ‏الله عليه و آله)، يهدم ما كان قبله كماهدم رسول‏ الله، امر الجاهلية و يستانف الاسلام جديدا؛ همان كاري را كه رسول خدا انجام داده انجام مي‏دهد، بدعت‌هاي موجود را ويران مي‏كند همچنان ‏كه رسول خدا اساس جاهليت را ويران ساخت و اسلام را نوسازي مي‏نمايد. [8]

6.امام ‏صادق عليه‏السلام فرمود:

اذا قام ‏القائم دعا الناس الي‏الاسلام جديدا و هداهم الي امر قد دثر و ضل عنه ‏الجمهور و انما سمي ‏القائم مهديا لانه يهدي الي امر مضلول عنه و سمي ‏القائم لقيامة بالحق‏؛ وقتي قائم قيام كند مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امري كه پوشيده شده، رهنمون شود و عامه مردم از او به گمراهي افتاده‏اند و از آن جهت قائم مهدي ناميده شده كه راهنمايي مي‏كند به امري كه از مردم گمشده است و بدين جهت قائم ناميده شده است كه قيام و به حق است. [9]

اين حديث صراحت دارد به اين كه دعوت او به اسلام است وليكن از نو دعوت مي‏كند زيرا كه بسياري از امور از مردم پوشيده و از دست آنها خارج شده است. به اين معني گرد فرسودگي و كهنگي را آنچنان از سيماي اسلام مي‏زدايد و تعاليم واقعي اسلام را از نو زنده مي‏كند كه گويا آن حضرت مردم را به آيين جديد فرا مي‏خواند.

7. در روايتي از امام ‏صادق عليه ‏السلام آمده است:

اذا قام ‏القائم سار بسيرة رسول ‏الله الا انه يبين ‏آثار محمد (صلي ‏الله عليه ‏و آله)؛ وقتي قائم قيام كرد، به سيرت رسول خدا رفتار مي‏كند و ليكن آثار محمد (صلي ‏الله عليه و آله)، را تفسير و بيان مي‏نمايد.[10]

8. امام ‏حسن‏ عسكري (عليه ‏السلام) فرمود:

اذا قام ‏القائم، ‏امر بهدم ‏المنار و المقاصير التي في ‏المساجد؛ هنگامي كه قائم قيام كند، دستور مي‏دهد مناره‏ها و اتاق‌هايي را كه در مساجد مي‏سازند، خراب نمايد.

راوي مي‏گويد، با خود گفتم: چرا قائم چنين كاري مي‏كند؟ ناگاه امام حسن عسكري (عليه ‏السلام) رو كرد به جانب من و فرمود: معني هذا انها متحدثة مبتدعه لم‏ يبنها نبي ولا حجة‏؛ معني اين كار اين است كه اينها چيز تازه و بدعتي است كه پيغمبر و امام آن را نساخته است.

يعني تمام انحرافاتي كه در زمينه‏هاي مختلف در تعاليم ‏اسلامي به وجود آمده است و پيرايه‏هايي كه به اسلام بسته شده است همه را از بين مي‏برد و اسلام را از نو تجديد بنا مي‏نمايد.

اين احاديث صراحت دارد به اين كه امام قائم اسلام را دوباره تازه مي‏كند و احكام و سنتهاي مرده و فراموش ‏شده را زنده مي‏نمايد و قرآن را با تفسير و تاويل و تنزيل اصلي خود انتشار مي‏دهد و منظور از كتاب جديد و سنت جديد همين معني است نه اين كه كتاب تازه و دين تازه مي‏آورد چنانكه برخي از فِرق ضاله - گمراه- اين اخبار را براي خود مستمسک قرار داده‏اند.

نتيجه اینكه يكي از مهمترين وظايف امام زمان (عليه السلام)، احياء احكام و سنن دين مبين اسلام مي‌باشد. در اين دوران طولاني كه امام حاضري در دسترس نبوده است در احكام و سنن، نوآوري‌هاي بسياري به وقوع پيوسته است كه متاسفانه برخي از آن ها ضرر قابل توجهي به دين وارد نموده‌اند. امام عصر پس از ظهور، بدعت‌هاي نابجا و مضر را از دين خارج كرده و اسلام واقعي را به شيفتگان و تشنگان حقيقت معرفي مي‌نمايد. اميد كه در آينده‌اي نزديک نظاره گر دوران درخشان امامت حضرت ولي عصر باشيم.

 

 

منابع:

[1]. الخويي، السيد ابوالقاسم، تفسيرالبيان، چاپ نجف

[2]. نهج‏البلاغه، شرح و ترجمه فيض ‏الاسلام، خطبه 182

[3]. نهج‏البلاغه، شرح و ترجمه فيض‏الاسلام، خطبه 138

[4]. المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 90

[5]. الحرالعاملي، محمد بن ‏الحسن، اثبات‏الهداة، ج‏3، ص 542، ح 521

[6]. المفيد، محمد بن ‏محمد بن نعمان، ارشاد، خطبه‏343

[7]. المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 338

[8]. المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 352

[9]. المفيد، محمد بن‏ محمد بن نعمان، الارشاد، ص‏343

[10]. الطوسي، محمد بن ‏الحسن، تهذيب الاحكام، ج 2، ص 52؛ الحرالعاملي، محمد بن الحسن، اثبات‏الهداة، ج‏3، ص 454؛ المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 381

%ب ظ، %06 %770 %1395 ساعت %17:%فروردين

برترین مطالب