پاسخ:
مطابق با روايات صحیح و متواتر، شيعه و سني، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در اهمیت شناخت امام و اطاعت از او، میفرمایند:
«من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية [1]
«هر كس بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است»
با كمترين تامل در اين روايت و نظاير آن به مصداق واقعي امام در روايت پي خواهيم برد. اين كدامين امام است كه اگر به او معرفت پيدا نكني، به مرگ جاهليت از دنيا رفتهاي؟
مگر نه اين است كه بايد بين حكم و موضوع تناسب باشد؟ چه تناسبي بين عدم معرفت امام و مرگ جاهليت است؟ آيا اگر من طاغوت فاسق و فاجر زمان خود را نشناسم، به مرگ جاهليت از دنيا رفتهام؟ قطعا چنين نيست، بلكه مراد همان امام معصوم در هر زمان است كه از آن در روايت به امام، تعبير شده است كه اگر او را نشناسم و اطاعت او را ننمايم به مرگ جاهليت از دنيا خواهم رفت.
پينوشت:
[1]. تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد ، ج 5، ص 239.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
برخي ميگويند موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) ساخته برخي از اصحاب خصوصا عثمان بن سعيد (نايب اول امام زمان عليه السلام) است
در حالی که بر اساس روایات شیعه، اولین كسانی كه به موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) اشاره كردهاند، شخص رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) و سپس امير المومنين (عليه السلام) و ساير امامان بودهاند. آنان غيبت حضرت مهدی را پيش بيني كرده و وقوع آن را به مردم گوشزد كردهاند.
به عنوان نمونه، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در این باره میفرمایند:
«سوگند به خدايي كه مرا براي بشارت برانگيخت، قائم فرزندان من بر طبق عهدي كه به او ميرسد غايب ميشود، به طوري كه بيشتر مردم خواهند گفت: خداوند به آل محمد نيازي ندارد و ديگران در اصل تولد او شک ميكنند، پس هر كس زمان غيبت را درک كرد بايد دينش را نگهداري كند ...» [1]
اصبغ بن نباته نیز از اميرالمومنين (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:
«آگاه باشيد كه آن جناب به طوري غايب ميشود كه شخص نادان خواهد گفت: خدا به آل محمد احتياجي ندارد. [2]
امام صادق (عليه السلام) هم میفرمایند:
«اگر خبر غيبت امام خود را شنيديد، انكار نكنيد.» [3]
لذا موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) آن چنان بين شيعيان شايع و رايج بود كه شعرا در شعرهايشان و مولفان در كتابهای خود، به آن پرداختهاند. از جمله كساني كه قبل از ولادت امام زمان (عليه السلام) در مورد غيبت حضرت مهدي (عليه السلام) تاليف داشتهاند عبارتند از:
1- علي بن حسن بن محمد طائي طاطري از اصحاب موسي بن جعفر (عليهماالسلام) [4]
2- علي بن عمر اعرج كوفي از اصحاب موسي بن جعفر (عليهما السلام) [5]
3- ابراهيم بن صالح از اصحاب موسي بن جعفر (عليهما السلام) [6]
4- حسن بن علي بن ابي حمزه معاصر امام رضا (عليه السلام) [7]
5- عباس بن هشام ناشري اسدي از اصحاب امام رضا (عليه السلام ) [8]
6- علي بن حسن بن فضال از اصحاب امام هادي و عسكري (عليهماالسلام) [9]
7- فضل بن شاذان نيشابوري از اصحاب آن دو امام (عليهماالسلام) [10]
پينوشتها:
[1]. اثباة الهداية، ج 6، ص386.
[2]. اثباة الهداية، ج 6، ص393.
[3]. اثباة الهداية، ج 6، ص350.
[4]. رجال نجاشي، ص193.
[5]. رجال نجاشي، ص194.
[6]. رجال نجاشي، ص28.
[7]. رجال نجاشي، ص28.
[8]. رجال نجاشي، ص215.
[9]. رجال نجاشي، ص195.
[10]. همان.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
در اين باره تذكر چند نكته لازم است:
1. در آيات قرآن و روايات اسلامي، زمان ظهور امام زمان (عليه السلام) معين نشده؛ بلكه رواياتي بر نهي از تعيين زمان ظهور آن حضرت بيان شده است، از امام صادق (عليه السلام) درباره وقت ظهورِ امام زمان (عليه السلام) سؤال شد؛ آن حضرت در پاسخ سه بار فرمودند: «كَذِبَ الوقّاتون» كساني كه وقت و زمان ظهور امام مهدي (عليه السلام) را تعيين ميكنند، از دروغگويانند. [1]
2. برخي از محققان، بيش از صد و پنجاه آيه قرآن را درباره شأن و قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) نقل كرده اند؛ برخي از آيات عبارتند از: هود، 86 / بقره، 2و3 / نساء، 56 / اعراف، 128 / توبه، 23 / قصص، 5 / نور، 55. [2]
در مورد نشانههاي ظهور آن حضرت به روايات در اين زمينه بايد مراجعه شود كه طبق آن روايات برخي از آيات قرآن به اين نشانهها اشاره دارد كه از جمله آنهاست:
الف: خروج سفياني
طبق روايات فراواني كه از طريق شيعه و اهلسنت نقل شده، آيه 51 سوره سبأ، بر خروج سفياني تطبيق شده است
«وَ لَوْ تَرَي إِذْ فَزِعُواْ فَلاَ فَوْتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّكَان قَرِيب»
«اي كاش ميديدي هنگامي را كه (كافران) وحشت زدهاند (آن جا كه راه) گريزي نمانده است و از جايي نزديک گرفتار آمدهاند».
سفياني و لشگرش در آستانه قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بر ضد طرفداران حق خروج ميكنند كه آنها به هنگام حركت به سوي مكّه، به قصد تسخير آن، در صحرا گرفتار ميشوند و هلاک ميگردند. [3]
ب: طبق فرمايش پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) در آستانه ظهور آن حضرت، مردم تابع شهوتها و هواهاي نفساني خود ميشوند و نماز را ضايع ميكنند؛ پيامبر گرامي به آيه 59 سوره مريم استناد ميكنند؛ «سپس كساني جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع كردند و پيرو شهوات گرديدند و به زودي به غَيّ (نام یک وادي در جهنم) خواهند افتاد.»
ج: حضرت صادق (عليه السلام) ميفرمايند: «در آستانه ظهور آن حضرت، گراني، كساد تجارت، گرسنگي و... بر جامعه مستولي خواهد شد»؛ ايشان آيه 155 سوره بقره را در اين زمينه به عنوان شاهد نقل ميكنند: «البته شما را به اندكي ترس و گرسنگي و بينوايي و بيماري و نقصان در محصول ميآزماييم و شكيبايان را بشارت ده».
د: تكيه دادن بر خانه كعبه و تلاوت آيه 86 سوره هود هنگام ظهور از جانب حضرت مهدي:
«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَ مَآ أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظ».
ه: امام جعفر صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
«313 يار حضرت بعد از ظهور با ايشان بيعت ميكنند و آيه 148 سوره بقره به آن دلالت دارد: فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَ تِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا» [4]
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «حضرت قائم (عليه السلام) به هنگام ظهور در مكّه داخل و در جانب خانه كعبه ظاهر مي گردد.» [5]
ظهور منجي در آخرالزمان از مسلّمات همه اديان است،[6] و ظهور امام زمان (عليه السلام) و تشكيل حكومت جهاني، از ديدگاه قرآن كريم و روايات شيعه و اهلتسنن يک مسأله قطعي و ترديدناپذير است. [7] پس از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) موضوع رجعت ـ زنده شدن مؤمنان خالص و كافران محض ـ از ضروريات مذهب شيعه است و روايات رجعت متواتر (تواتر معنوي) ميباشد.
قرآن كريم، كلام حق و وعدههاي آن صدق و درست است. قرآن كريم وعده چيرگي دين اسلام بر همه اديان (توبه، 33) و حكومت مستضعفان بر جهان (قصص، 5؛ انبياء، 105) را داده است و با ظهور و حكومت مهدي (عليه السلام) اين وعدهها تحقق مييابد. بنابراين، حتماً جهان مدت طولاني، حكومت جهاني امام زمان (عليه السلام) را به خود خواهد ديد.
پينوشتها:
[1]. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج52، ص103، داراحياءالتراث العربي.
[2]. براي اطلاع بيشتر ر.ک: احقاق الحق، قاضي نورالله شوشتري؛ غاية المرام، مرحوم سيدبحريني؛ امامت و مهدويت، آيت الله صافي گلپايگاني.
[3]. ر.ک: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 18، ص 103، دارالكتب الاسلامية.
[4]. ر.ک: منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، آيت الله صافي گلپايگاني، باب نشانه هاي ظهور، انتشارات حضرت معصومه (عليها السلام).
[5]. منتهي الآمال، مرحوم قمي، ص1132، مطبوعاتي حسيني.
[6]. خورشيد مغرب، محمدرضا حكيمي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 52 ـ 58)
[7]. ر. ك: امامت و مهدويت، آية الله صافي گلپايگاني، مؤسسة انتشارات حضرت معصومه، قم، ج 3، ص 37 به بعد / خورشيد مغرب، همان، ص 59 به بعد.
پاسخ:
آري، از جمله موضوعاتي كه قبل از ولادت امام مهدي (عليه السلام)، اتفاق افتاد كه آن را ميتوان زمينه ساز امامت حضرت مهدي (عليه السلام) در كودكي دانست، ولادت امام جواد و امام هادي (عليهما السلام) است؛ زيرا امام جواد در هشت سالگي يا هفت سالگي و امام هادي هم در سن شش سالگي به امامت رسيدند و لذا بعد از آنكه شيعه به امامت اين دو امام اعتقاد پيدا نمود، اين مسائله زمينه ساز اعتقاد به امامت حضرت مهدي (عليه السلام) و رفع استبعاد از امامت آن حضرت، در سنين پنج سالگي شد.
منبع:
موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
پاسخ:
منتظر واقعي، يک ديندار حقيقي است؛ يعني، علاوه بر انجام دادن واجبات و ترک گناهان به اين فكر است كه وظيفه ديني او در زمان غيبت علاوه بر انجام دادن واجبات چيست؟
امامان معصوم از ما خواستهاند معرفت و شناخت صحيح از امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را داشته باشيم و براي ظهور آن بزرگوار دعا كنيم و به ديگران بگوييم كه هم به دستورات دين عمل كنند و هم براي ظهور دعا كنند. با يكديگر برخورد خوب داشته باشيم و به يكديگر كمک كنيم و ...
دوست گرانقدر دين داري نه تنها كافي است بلكه همه چيز است. شما چه گزينهاي را سراغ داريد كه از حيطه دين و دينداري بيرون باشد؟
هر گاه گفته مي شود دين دار حقيقي، يعني فردي كه به تمام موازين شرع مقدس معتقد بوده و به آن عامل است و به تمام معنا در تمام ابعاد منتظر است.
مطابق برخي از روايات سنّي و شيعي، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هنگام ظهور داراي صفات وخصوصيات جسمي خاصی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد.
1- أجلي الجبهه: يعني دارای پيشاني وسيع و عريض [1]
2- اقني الأنف: بدین معنا که وسط بيني آن حضرت برآمده ولي دو سوراخ آن تنگ است. [2]
3- كأنّ وجهه كوكب درّي: صورت آن حضرت همانند ستارهاي درخشان است. [3]
4- اللون لون عربي: دارای چهرهاي گندمگون است. [4]
5- افرق الثنايا: ما بين دندانهاي آن حضرت، باز است.[5]
6- اكحل العينين: مژههاي آن حضرت، سياه است.[6]
7- براق الثنايا: دارای دندانهایي سفيد است.[7]
8- أزج الحاجبين: دارای ابرواني كشيده و باريک است. [8]
9- مربوع القامة: قامتش متوسط است. [9]
10- الجسم جسم اسرائيلي: جسم آن حضرت، تنومند است. [10]
11- علي خدّه الايمن خال اسود: بر گونه راست آن حضرت، خالي سياه است. [11]
پاورقی:
[1]. سنن ابيداوود، ج2، ص422.
[2]. همان
[3]. الفصول المهمة، ص 317.
[4]. البيان، ص 94.
[5]. همان، ص 96
[6]. همان، ص 96
[7]. همان، ص 96
[8]. الحاوي للفتاوي، ج2، ص147.
[9]. الغيبة، نعماني، ص281، ارشاد مفيد، ص342.
[10]. البيان، ص 94
[11]. الفصول المهمة، ص 317.
در اين بخش به تبيين برخي روايات عام امامت ميپردازيم و چگونگي دلالت آن را بر حضرت مهدي (عليه السلام) به عنوان يکي از امامان معصوم (عليهم السلام) بررسي ميکنيم.
1- حديث «ثِقلَين»
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
«إِنّي تارِکٌ فِيکُمُ الثِّقلَينِ کتابَ اللهِ و عِترَتي (أهلبيتي) ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا أبداً وَ لَن يَفتَرِقا حًتّی يَرِدا عَلَیَّ الحَوض ...»؛[1]
پیامبر ارکم میفرمایند: «من دو چيز گرانبها را ميان شما باقي ميگذارم، کتاب خدا و عترتم، (اهلبيتم)؛ اگر به اين دو تمسک جوييد، هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از هم جدا نميشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. ...»
حدود 34 تن از اصحاب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) اين حديث را نقل کردهاند و 187 نفر از بزرگان اهل سنت (مانند مسلم، تِرمِذي و احمد بن حنبل) در کتابهاي خود آوردهاند که پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين حديث را در موقعيتهاي مختلف بيان کرده است.[2]
بر اساس اين حديث، پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) دستاورد رسالت خود را دو چيز گرانمايه ميدانند: «کتاب خدا» و «عترت آن حضرت» که از هم جداييناپذير و عامل راهيابي و رستگاري انسانها تا روز قيامت هستند. اين حديث شريف و زيبا حاوي نکات ارزشمندي است:
الف: همانگونه که کتاب خدا جاويدان است و تا پايان عمر دنيا وجود دارد، يک نفر از اهلبيت نيز هميشه در کنار قرآن تا پايان عمر دنيا خواهد بود. اين نکته از واژه «لن يفترقا» به خوبي روشن ميشود. چنان که ابن حجر عسقلانی در کتاب صواعق ميگويد:
«احاديثي که مردمان را به تمسک به اهلبيت فرا ميخواند، به اين اشاره دارد که از اهلبيت تا روز قيامت کسي که براي تمسک شايسته است، همواره وجود دارد؛ چنان که کتاب خدا چنين است و از اين رو آنان سبب ايمني و بقا براي اهل زمين هستند ... سزاوارترين از ميان ايشان براي تمسک، امام و عالم آنها علي بن ابيطالب است که علم فراوان و استنباطهاي دقيق و موشکافانه دارد و به همين جهت ابوبکر گفته است: «علي (عليه السلام) عترت رسول خدا است»؛ يعني، از کساني است که پيامبر خواسته و ترغيب کرده مردمان به آنان تمسک جويند.» [3]
ب: همچنان که قرآن حجّت بوده و بر مردم واجب است از آن پيروي کنند؛ همچنين بايد از اهلبيت (عليهم السلام) نيز پيروي و اطاعت کنند. از اين رو اهلبيت (عليهم السلام) تنها کساني هستند که شايستگي دارند رهبري، امامت و سرپرستي امور مردم را به عهده گيرند. معناي دو ثقل اکبر و اصغر نيز همین است.
ج: در قرآن کریم، هيچ خطا و اشتباهي نيست و پيروان واقعي قرآن در هيچ زماني دچار اشتباه نشده و دچار گمراهي و ضلالت نميگردند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)، اهلبيت (عليهم السلام) را در کنار قرآن قرار داده و ميفرمايد: «اگر به هر دو تمسک بجوييد، هرگز دچار گمراهي نميشويد.»
از اين سخن، فهميده ميشود که اهلبيت (عليهم السلام) نيز هرگز دچار خطا نميشوند (يعني داراي ملکه عصمت بوده و معصوم ميباشند)، زيرا اگر به خطا دچار شوند، حتماً دچار گمراهي و ضلالت ميگردند.
د: تنها اهلبيت (عليهم السلام) هستند که ميتوانند محتواي آيات و دقايق لطيف آنها را به صورت درست و کامل در اختيار مردم قرار دهند؛ از اين رو براي استفاده صحيح از قرآن بايد از رهنمودها و هدايتهاي آنان بهره برد.
ه: قرآن درياي بيکران معرفت است. اتصال اهلبيت (عليهم السلام) به قرآن، نشانه وسعت علم و ژرفاي معرفت آنان است.
از آنچه گذشت، روشن شد که طبق حديث معروف ثقلين، هميشه فردي از اهلبيت (عليهم السلام) بايد در کنار قرآن وجود داشته باشد. بر اساس احاديث، حضرت مهدي (عليه السلام) فردي از «عترت»، «اهلبيت» و فرزندان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و يکي از دو امر گرانقدري است که پيامبر اکرم در «حديث ثقلين» بدان سفارش کرده است.
2- حديث «مَن ماتَ» یا «معرفت»
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايند:
«مَن مَاتَ و لَم يعرِف إمامَ زمَانِه ماتَ ميتةً جاهلية»؛ [4]
«هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»
علامه مجلسي اين حديث را با چهل سند از طرق اختصاصي شيعه در بحارالانوار آورده [5] و علماي اهل سنت نیز اين حديث را با الفاظ مختلف و مضامین واحد، در بيش از هفتاد کتاب از منابع حديثي خود نقل کردهاند که بعضي از آنها عبارت است از:
سنن ابو داود
مصنف حافظ عبدالرزاق بن همام صنعاني
سنن سعيد بن منصور خراساني
طبقات الکبري محمّد بن سعد کاتب واقدي
مسند حافظ ابوالحسن علي بن جعد جوهري
مصنف ابن شيبه
صحيح بخاري
صحيح مسلم و ... [6]
بر اساس اين روايت امامي که نشناختن او مرگ جاهلي و سرپيچي از دستوراتش جهنم را در پي دارد، امام واجد شرايط و دعوت کننده به امر الهي است، نه امام کفر صفت و دعوت کننده به آتش و آلوده به انواع فسق و فجور. در نتيجه چنين امامي قبل از هر چيز بايد:
اولاً: داراي بالاترين مقام علمي و شايستگي همه جانبهاي باشد که بتواند در قلمروي وسيع و پهناور، امامت و رهبري اسلامي را بر عهده گيرد تا مسلمانان در صورت شناخت او و پيروي از دستوراتش، از جهل رهايي يابند.
ثانياً: از پاکي همه جانبه و مصونيت از هوي و خطا، برخوردار باشد تا نه تنها خود دچار کجرويهاي عقيدتي، علمي و عملي نگردد؛ بلکه گروهها و افراد را نيز به حق رهنمون شود. چنين امامي است که شناخت يا عدم شناخت او، سرنوشتساز است و بهشت يا جهنم را براي آدمي رقم ميزند.
با دقت در حديث «مَن ماتَ ...» و آنچه گفته شد نکات زير به دست ميآيد:
ضرورت اصل امامت و رهبري واجد شرايط در نظام عقيدتي اسلام
ضرورت استمرار امامت و وجود امام در هر زماني
تعداد امام بر حسب زمان مختلف است، نه بر حسب کشورها و نژادها
عدم شناخت امام زمان در هر عصري، انسان را به مرگ جاهليت ميميراند
با توجه به قطعي بودن حديث، تنها شيعه دوازده امامي در پرتو عقيده راستين به امامت ائمه اثني عشر ـ که آخرين آنها حضرت مهدي موعود (عليه السلام) است ـ مصداق بيچون و چراي اين حديث است (شرايطي که امام بايد داشته باشد، تنها در امامان دوازدهگانه يافت ميشود)
بر اساس اين حديث و احاديث ديگر درباره تعداد خلفا، شکي نيست که دوازدهمين امام و خليفه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حضرت مهدي موعود (عليه السلام) است. [7]
3- حديث «إثني عَشَر خليفه»
جابر بن سمره ميگويد: «سَمِعتُ رسُول الله يقُولُ: لايزالُ الإسلام عزيزاً إلي إثني عَشر خَليفة ثُمَّ قال کَلمةً لم أسمعها فقلت لأبي: ما قال؟ فقال: کُلُّهم مِن قُريش»؛[8]
«پيامبر گرامي در دوران حيات خود تصريح فرمود: پس از ايشان دوازده نفر به خلافت خواهند رسيد که همگي از قريشند و عزّت اسلام در سايه خلافت آنان خواهد بود. سپس کلمهاي فرمود که من نشنيدم، پس به پدرم گفتم: پیامبر چه فرمود؟ پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از قريش هستند.»
اين حديث را شيعه و سني [9] در کتابهاي حديثي خود نقل کردهاند و همگي صدور آن را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) قبول دارند. بنابراين مهم آن است که بدانيم اين دوازده خليفه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چه کساني هستند.
از دو طريق ميتوان به مراد آن حضرت پيبرد که يکي مراجعه به روايات و ديگري بررسي تاريخي است.
بنابراين با استناد به روايات معتبر و شواهد تاريخي صحيح، مجموع اخباري که با عنوان «اثني عشر خليفه» و تعابير همانند آن آمده، نشانگر اين است که:
وجود امامان دوازده تن است.
امامت آنان تا پايان دنيا مستمر است؛ (با توجه به جمله «لايزالُ الإسلام»).
همگي آنان از قريش هستند.
پس در این دوران، آن ثقل همدوش قرآن که بايد به آن تمسک نمود و خليفهاي که در پرتو امامت او، اسلام عزيز ميگردد و نشناختن او باعث خروج از اسلام ميشود، همان حضرت مهدي (عليه السلام) است.
پينوشتها:
[1]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، ج 1، صص 265 – 281 .
[2]. عبقات الانوار، ص 824 .
[3]. ابن حجر، صواعق المحرقه، ص 90 .
[4]. بخاری، صحيح، ج 5، ص 13 / مسلم، صحيح، ج 6، صص 21، 22 .
[5]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 23، صص 76 – 95 .
[6]. فقيه ايمانی، شناخت امام مهدی (عليه السلام)، صص 30 – 40 .
[7]. فقيه ايمانی، شناخت امام مهدی (عليه السلام)، صص 78 – 80 .
[8]. مسلم، صحيح، ج 6، ص 102 .
[9]. بخاری، صحيح، ج 2، ص 147، ح 79 / مسلم، صحيح ، ج 3، ص 1453، ح 5 / طوسي، غيبت، ص 88 / نعمانی، غيبت، ص 75 .
نويسنده:احمدی-فرزانه فرد- تنها راه