امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت یوسف (علیه السلام) میپردازیم.
1- حضرت يوسف (عليه السلام) زيباترين اهل زمان خود بود. حضرت قائم (عليه السلام) نيز زيباترين اهل زمان خود ميباشد.
2- حضرت يوسف (عليه السلام) مدتي طولاني غايب شد تا اينكه برادرانش بر او داخل شدند پس آنان را شناخت در حالي كه آنها او را نشناختند. [1]. حضرت قائم (عليه السلام) نيز از خلق غايب شده، در عين حالي كه در ميان آنها راه ميرود و آنان را ميشناسد ولي آنها او را نميشناسند.
3- خداوند امر حضرت يوسف (عليه السلام) را يک شبه اصلاح فرمود كه پادشاه مصر آن خواب را ديد. چنانچه امر حضرت قائم (عليه السلام) را نیز در يک شب اصلاح ميفرمايد و در آن يک شب ياران آن حضرت را از بلاد دور جمع ميكند.
شيخ صدوق در كمال الدين از حضرت ابوجعفر باقر (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: «در صاحب اين امر شباهتي از يوسف (عليه السلام) هست و آن اينكه خداوند عزوجل در يک شب امر او را اصلاح ميفرمايد. [2]
از پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مروي است كه فرمود: مهدي از ما اهل البيت است و خداوند امر او را در يک شب اصلاح ميكند[3].
4- حضرت يوسف (عليه السلام) دچار زندان شد. وي گفت: «رب السجن احب اليّ ممّا يدعونني اليه» [4]؛ پرودگارا زندان برايم خوشتر از چيزي است كه اينان مرا به آن فرا ميخوانند. حضرت قائم (عليه السلام) نيز در حديثي كه از حضرت امام باقر (عليه السلام) آمده، میفرمایند: در صاحب اين امر سنتي از موسي و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از محمد است، ... و اما سنت از يوسف، زندان و غيبت است [5].
5- حضرت يوسف (عليه السلام) چند سالي در زندان ماند. چنانچه حضرت مهدی (علیه السلام) نیز سالهاست در زندان غیبت به سر میبرد.
6- حضرت يوسف (عليه السلام) از خاص و عام غايب شد و از برادرانش مخفي ماند و امر او بر پدرش يعقوب مشكل شد با اينكه مسافت ميان او و خاندانش نزديک بود. حضرت قائم (عليه السلام) نيز ـ چنانكه در حديث ديگري آمده ـ همين طور است.
در كمال الدين از حضرت امام باقر (عليه السلام) در بيان شباهت حضرت قائم (عليه السلام) به جمعي از پيغمبران چنين آمده است: و اما شباهت او به يوسف بن يعقوب (عليه السلام)، غيبت از خاص و عام و مخفي بودن از برادران و پوشيده شدن امر او از پدرش يعقوب پيغمبر (عليه السلام) با وجود نزديک بودن مسافت بين آن حضرت با پدر و خاندان و پيروانش [6]
پينوشتها:
[1]. سوره يوسف، آيه 88
[2]. ابن بابویه، كمال الدين، 1/329
[3]. مجلسی، بحار الانوار، 52/280
[4]. سوره يوسف، آيه 33
[5]. ابن بابویه، كمال الدين، 1/329
[6]. ابن بابویه، كمال الدين، 1/327
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت یحیی (علیه السلام) میپردازیم.
1- حضرت يحيي (عليه السلام) پيش از ولادت به او بشارت و مژده داده شد .
حضرت قائم (عليه السلام) نيز بشارت و مژدهاش پيش از ولادت داده شد .
2- حضرت يحيي (عليه السلام) در شكم مادر سخن گفت، چنانكه در حديثی از امام عسكري (عليه السلام) آمده كه فرمود:
«روزي مريم بر مادر يحيي ـ همسر زكريا ـ وارد شد، ولي او برايش برنخاست، يحيي (در شكم مادر) ندا كرد: بهترين زنان عالم در حالي كه بهترين مردان جهان را با خود دارد بر تو وارد ميشود برايش بر نميخيزي؟ پس مادرش متنبه شده و از جاي برخاست. [1[
حضرت قائم (عليه السلام) نيز ـ چنانكه در روايت حكيمه خاتون آمده ـ در شكم مادر سخن گفت و سوره قدر را قرائت كرد. [2[
3- حضرت يحيي (عليه السلام) زاهدترين و عابدترين مردم زمانش بود .
حضرت قائم (عليه السلام) نيز عابدترين و زاهدترين مردم زمانش ميباشد .
4- حضرت يحيي (عليه السلام) در خردسالي به نبوت مبعوث شد.[3]
حضرت قائم (عليه السلام) نيز در خردسالي به امامت رسيد.
پينوشتها:
.[1] مجلسی، بحار الانوار، 14 / 187
.[2] ابن بابویه، كمال الدين، 2 / 428
.[3] سوره مريم، آيه 12.
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت هارون (علیه السلام) میپردازیم.
1- هارون (عليه السلام) را خداوند متعال به آسمان بالا برد و سپس بار ديگر به زمين بازگرداند. چنانكه در مجلد پنجم بحار در روايت مسندي از حضرت ابي عبدالله صادق (عليه السلام) آمده كه فرمود:
«موسي به هارون گفت: بيا با هم به كوه طور سينا برويم، چون با هم رفتند، ناگاه خانهاي ديدند كه بر در آن درختي بود بر روي آن دو پيراهن، پس موسي به هارون گفت: جامههايت را برافكن و داخل اين خانه شو و اين دو حله را ببر كن و بر تخت بخواب، هارون همين كار را كرد پس چون بر تخت آرميد، خداوند او را به سوي خود قبض كرد و خانه و درخت برداشته شد. موسي به سوي بنياسرائيل بازگشت و به آنها خبر داد كه خداوند هارون را قبض روح كرد و به سوي خود بالا برد، گفتند: دروغ ميگويي تو او را كشتهاي، پس موسي به درگاه الهي شكوه كرد، خداوند متعال به فرشتگان امر فرمود تا او را بر تختي مابين زمين و آسمان فرود آوردند تا اينكه بنياسرائيل او را ديدند و دانستند كه مرده است».[1]
حضرت قائم (عليه السلام) را نيز خداوند بعد از ولادت به آسمان بالا برد سپس به سوي زمين بازگرداند.
2- هارون (عليه السلام) از راه دور سخن موسي را ميشنيد، همچنان كه موسي سخن هارون را از راه دور ميشنيد.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز چنین است؛ در روضه كافي از حضرت ابي عبدالله صادق (عليه السلام) آمده كه فرمود:
«هنگامي كه قائم ما بپا خيزد، خداوند عزوجل در گوشها و چشمهاي شيعيان ما خواهد افزود به طوري كه بين آنها و حضرت قائم (عليه السلام) پيكي نخواهد بود، با آنها سخن ميگويد و آنها ميشنوند و به او نگاه ميكنند در حالي كه در جاي خودش باشد. [2]
پينوشتها:
[1]. مجلسی، بحار الانوارا، 13 / 368
[2]. کلینی، روضه كافي، 240
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت نوح (علیه السلام) میپردازیم.
1- نوح شيخ الانبيا است. از امام صادق و امام هادي (عليهما السلام) روايت است كه حضرت نوح (عليه السلام) دو هزار و پانصد سال عمر كرد.
حضرت قائم (عليه السلام) نیز شيخ الاوصيا است (البته بنا به روايت كافي) که در نيمه شعبان سال دويست و پنجاه و پنج هجري متولد شد. [1]
از امام زين العابدين (عليه السلام) روايت است كه فرمود: در قائم روشي از آدم و از نوح هست و آن طول عمر ميباشد. [2]
2- حضرت نوح (عليه السلام) زمين را با سخن خود از كافرين پاک كرد و گفت: پروردگارا بر روي زمين، دياري از كافران بر جاي مگذار. [3]
حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز زمين را با شمشير از لوث وجود كافرين پاک ميگرداند تا جايي كه هيچ اثري از آنها باقي نماند.
3- حضرت نوح (عليه السلام) نهصد و پنجاه سال صبر كرد، چنانكه خداوند ميفرمايد: «فلبث فيهم الف سنة الا خمسين عاما فاخذهم الطوفان و هم ظالمون»؛ پس در ميان آنان هزار سال منهاي پنجاه سال به سر برد، آنگاه طوفان آنان را فرو گرفت، در حالي كه ايشان ستمكار بودند.
حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز از اول امامتش تا كنون صبر كرده است.
4- هر كه از نوح، تخلف جست هلاک شد همچنین هر كه از قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز تخلف جويد هلاک ميشود. [4]
5- خداوند متعال، فرج نوح (عليه السلام) و اصحابش را آنقدر به تاخير انداخت تا اينكه بيشتر معتقدين به آن حضرت از او برگشتند.
خداوند متعال، فرج حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نيز آنقدر به تاخير مياندازد كه بيشتر معتقدين به آن حضرت از او بر ميگردند. [5]
6- حضرت ادريس (عليه السلام) به ظهور نوح (عليه السلام) بشارت داد.
خداوند متعال نیز به فرشتگان خود، ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشارت داد و پيغمبر و امامان (عليه السلام) بلكه پيغمبران گذشته ظهورش را بشارت دادند.
7- نداهاي نوح (عليه السلام) به شرق و غرب عالم ميرسيد و اين يكي از معجزات آن حضرت بود ـ چنانكه در كتاب زبده التصانيف آمده است.
قائم (عليه السلام) نيز هنگام ظهور، بين ركن و مقام ميايستد و فريادي بر ميآورد و ميگويد: اي نقبا و سرداران من، و اي خواص من و اي كساني كه خداوند پيش از ظهور، آنان را بر روي زمين براي ياري من ذخيره كرده، با خواست و رغبت به سوي من آييد. پس صداي آن حضرت (عليه السلام) به آنها ميرسد در حالي كه در محرابها و بر فرشها و رختخوابهايشان باشند و با يک فرياد، همه صداي او را ميشنوند و هر يک از آنها به گوشش ميرسد و به سوي آن صدا اجابت ميكنند و يک چشم بر هم زدن نميگذرد كه همگي آنها بين ركن و مقام قرار ميگيرند.
چنانكه در حديث مفضل از امام صادق (عليه السلام) آمده است. [6]
پينوشتها:
[1]. ابن بابویه، كمال الدين، 2/430
[2]. کلینی، اصول كافي، 1/514
[3]. ابن بابویه، كمال الدين، 1/322
[4]. در بحار الانوار از پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) مروي است كه فرمود: قيامت بر پا نخواهد شد مگر اينكه قائم از ما بپاخيزد و آن هنگامي است كه خداوند به او اجازه دهد، هر كس از او پيروي كند نجات يابد و هر آنكه از او تخلف جويد هلاک گردد. اي بندگان خدا، خدا را خدا را، كه به سوي او بياييد هر چند بر روي برف و يخبندان باشد كه او خليفه خدا و خليفه من است.
[5]. ابن بابویه، كمال الدين، 2 / 385
[6]. مجلسی، بحار الانوار ، 53 / 7
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت موسی (علیه السلام) میپردازیم.
1- دوران حمل حضرت موسي (عليه السلام) مخفي بود.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز همين طور، دوران حملش مخفي بود.
2- همانگونه که ولادت حضرت موسي (عليه السلام) مخفيانه انجام شد.
ولادت حضرت قائم (عليه السلام ) نيز مخفيانه انجام شد.
3- حضرت موسي (عليه السلام) از قومش دو غيبت داشت كه يكي از ديگري طولانيتر بود، غيبت اول از مصر بود و غيبت دوم هنگامي كه به سوي ميقات پروردگارش رفت، مدت غيبت نخستين بيست و هشت سال بود، چنانكه در روايت شيخ صدوق در كمال الدين به سند خود از عبدالله بن سنان آمده كه گفت: شنيدم، حضرت ابي عبدالله الصادق (عليه السلام) ميفرمود:
«در قائم (عليه السلام) سنتي از موسي بن عمران هست. عرضه داشتم: سنتي كه از موسي بن عمران در او هست چيست؟ فرمود: مخفي بودن ولادتش و غيبت از قومش. گفتم: موسي بن عمران (عليه السلام) چند وقت از قوم و اهلش غايب بود؟ فرمود: بيست و هشت سال. [1] و مدت دومين غيبت چهل شب بود، خداوند متعال فرموده: «فَتَمَّ ميقات ربه اربعين ليلة» [2]؛ كه ميقات (وعدهگاه) پروردگارش چهل شب به پايان رسيد.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز دو غيبت داشته که يكي از ديگري طولانيتر است.
4- خداوند تعالي با حضرت موسي (عليه السلام) سخن گفت و چنين فرمود: «اني اصطفيتک علي الناس برسالاتي و بكلامي فخذما اتيتک و كن من الشاكرين» [3]؛ همانا من به وسيله رسالتها و كلام خودم تو را بر مردم برتري دادم پس آنچه به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز همين طور، خداوند متعال با او سخن گفت هنگامي كه آن حضرت را به سراپرده عرش بالا بردند، چنانكه در بحارالانوار از حضرت ابو محمد عسكري (عليه السلام) آمده كه فرمود: هنگامي كه پروردگار من مهدي اين امت را به من موهبت فرمود، دو فرشته فرستاد، او را به سراپرده عرش بردند تا اينكه او را در پيشگاه خداوند عزوجل نگه داشتند، از جانب خداوند خطاب آمد: مرحبا به تو اي بنده من؛ براي ياري دينم و آشكار نمودن امر و راهنمايي بندگانم، (برگزيده شدهاي) سوگند خوردهام كه به (خاطر) تو بگيرم و به (راه) تو بدهم و به تو ببخشايم و به تو عذاب كنم. [4]
5- حضرت موسي (عليه السلام) از قوم خود و ديگران از ترس دشمنانش غايب شد، خداوند عزوجل ميفرمايد: «فخرج منها خائفا يترقب» [5]؛ پس از آن (ديار) ترسان و نگران بيرون رفت.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز از ترس دشمنان از قومش و غير آنها غايب شد.
6- وقتی حضرت موسي غايب شد، قومش در منتهاي رنج و فشار و مشقت و ذلت واقع شدند، كه دشمنانشان پسران آنها را ميكشتند و زنانشان را زنده ميگذاشتند. حضرت قائم (عليه السلام) نيز شيعيانش و دوستانش در زمان غيبتش در منتهاي سخن و فشار و ذلت ميافتند (تا خداوند كساني را كه ايمان آوردهاند، پاک كند و كافرين را هلاک سازد)[6]
در كمال الدين از حضرت باقر (عليه السلام) در بيان شباهت حضرت قائم (عليه السلام) به جمعي از پيغمبران آمده است كه فرود: و اما روش موسي (عليه السلام) ترس مداوم و طول غيبت و پنهان بودن ولادت و رنج و زحمت شيعيان بعد از او بر اثر آزار و خواري كه از دشمنان ببينند تا آنگاه كه خداي عزوجل ظهور حضرتش را اجازه دهد و او را ياري كند و بر دشمنش تاييد نمايد».[7]
7- حضرت موسي (عليه السلام) هنگامي كه قومش در بيابان سرگردان و گم شدند و در آن حال سالها به سر بردند، هرگاه فرزندي بر ايشان متولد ميشد، پيراهني بر او بود به قامت خودش ـ مانند پوست بدنـ اين را طبرسي در مجمع البيان نقل كرده است. [8]
برای شیعیان حضرت قائم (عليه السلام)، در عصر ظهور هم همين امر خواهد بود، چنانكه در كتاب المحجه از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود : وقتي قائم ما بپاخيزد زمين به نور پررودگارش روشن ميگردد و بندگان از نور خورشيد بينياز ميشوند و شب و روز يكسان ميگردد و مرد در زمان آن حضرت هزار سال عمر كند و هر سال برايش پسري متولد شود و دختري برايش متولد نگردد، پيراهني به قامت او ميپوشاند و هر چه بزرگتر شود آن پوشش نيز بزرگتر ميگردد و به هر رنگي كه بخواهد ميشود. [9]
8- بنياسرائيل منتظر قیام حضرت موسي (عليه السلام)، بودند. چون كه به آنها خبر داده شده بود كه فرج آنها به دست او است.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز شيعيانش منتظرش هستند، زيرا كه به آنها خبر دادهاند كه فرجشان به دست آن حضرت است.
9- خداوند متعال درباره حضرت موسي (عليه السلام) ميفرمايد: «و لقد اتينا موسي الكتاب فاختلف فيه» [10]؛ ما به موسي كتاب را داديم پس در آن اختلاف شد.
طبرسي در مجمع البيان گفته: منظور اين است كه قومش در آن اختلاف كردند. يعني در صحت كتابي كه بر او فرود آمد.[11]
حضرت قائم (عليه السلام) نيز همين طور، در كتابي كه با اوست ـ كه امير المومنين (عليه السلام) جمع كرده روايتي است كه در روضه كافي به سند خود از حضرت ابوجعفر باقر (عليه السلام) درباره آيه «و لقد آتينا موسي الكتاب فاختلف فيه» [12]؛ ما به موسي كتاب را داديم پس در آن اختلاف شد، آمده كه آن حضرت فرمود: در آن اختلاف كردند همچنان كه اين امت در كتاب اختلاف نمودند و در كتابي كه با قائم هست نيز اختلاف خواهند كرد تا جايي كه مردم بسياري، آن را منكر خواهند شد، كه آنها را پيش ميكشد و گردنشان را ميزند. [13]
10- خداوند متعال به حضرت موسي (عليه السلام) عصايي عنايت فرمود و آن را معجزه آن جناب قرار داد.
حضرت قائم (عليه السلام) نیز به همان عصا اختصاص يافته است، چنانكه در كمال الدين از حضرت ابو جعفر باقر (عليه السلام) آمده كه فرمود: عصاي موسي از آن آدم بود، سپس به شعيب رسيده بود و آنگاه به موسي بن عمران رسيد، آن عصا نزد ما است و من آن را پيشتر ديدهام، سبز رنگ است به همان وضعي كه از درختش گرفته شده و اگر استنطاق شود، سخن ميگويد، براي قائم ما (عليه السلام) آماده شده، به وسيله آن همان كارها را انجام دهد كه موسي انجام ميداد و هر چه مامور شود انجام ميدهد و هر كجا افكنده شود، با زبان خود نيرنگهاي دشمنان را بر ميگيرد.[14]
11- حضرت موسي (عليه السلام) با ترس از مصر فرار كرد، خداوند عزوجل به نقل از او ميفرمايد: «ففررت منكم لما خفتكم» [15]؛ پس آنگاه كه از (كيفر) شما بيمناک شدم از شما گريختم.
حضرت قائم (عليه السلام) نیز از ترس اشرار، از شهرها گريخت و در بيابانهاي بيآب و علف مسكن گزيد، با وجود اين به نزد مردم ميآيد و در ميان آنها راه ميرود و از احوالشان با خبر ميشود درحالي كه آنها حضرتش را نميشناسند.
12- خداوند قارون، دشمن حضرت موسي (عليه السلام) را به زمين فرو برد چنانكه خداوند عزوجل ميفرمايد: «فخسفنا به و بداره الارض» [16]؛ پس او و خانهاش را در زمين فرو برديم.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز خداوند متعال دشمنانش ـ لشكر سفياني ـ را به زمين فرو خواهد برد.
13- حضرت موسي (عليه السلام) چون دستش را بر ميآورد، ميدرخشيد و سفيدي آن بينندگان را خيره ميساخت ... . [17]
حضرت قائم (عليه السلام) نیز نورش ميدرخشد تا جايي كه مردم از نور آفتاب و ماه بينياز شوند.
14- برای حضرت موسي (عليه السلام) از سنگ، دوازده چشمه جوشيد.
در بحار به نقل از نعماني به سند خود از حضرت ابو جعفر باقر (عليه السلام) آمده كه فرمود: هرگاه قائم (عليه السلام) ظهور نمايد، با پرچم رسول الله و انگشتري سليمان و سنگ و عصاي موسي قيام خواهد كرد، پس دستور ميدهد كه منادي آن حضرت اعلام كند كه هيچ كس از شما آب و غذا و علوفه بر ندارد. اصحاب آن حضرت ميگويند: ميخواهد ما و چهارپايانمان را از گرسنگي و تشنگي بكشد! پس آن حضرت حركت ميكند اصحاب هم در خدمتش حركت ميكنند و اولين منزلي كه فرود ميآيد به سنگ ميزند از آن غذا و آب و علوفه بيرون ميآيد، پس از آن ميخورند و ميآشامند و چهار پايان را نيز علوفه ميدهند تا در پشت كوفه به نجف برسند. [18]
15- فرعون برای رسیدن به حضرت موسي (عليه السلام) افراد بسياري را كشت، ولي آنچه خدا خواست همان شد.
فرعونهاي زمان ائمه اطهار (عليهم السلام) نیز به منظور قتل حضرت قائم چه بسيار از فرزندان پيغمبر را كشتند.
16- خداوند متعال در یک شب امر موسي (عليه السلام) را اصلاح فرمود.
خداوند متعال امر حضرت قائم (عليه السلام) را نیز در يک شب اصلاح خواهد كرد. چنانكه در كمال الدين از حضر امام جواد (عليه السلام) در وصف حضرت قائم (عليه السلام) روايت شده كه فرود: و به تحقيق كه خداوند تبارک و تعالي امر او را در يک شب اصلاح خواهد كرد، همچنان كه امر كليم خود موسي (عليه السلام) را در يک شب اصلاح خواهد كرد.
17- خداوند متعال به منظور امتحان قوم موسی، ظهور آن حضرت را تاخير انداخت تا كساني كه گوساله پرسيتدند از كساني كه خداي عزوجل را پرستيدند جدا شوند.
خداوند متعال ظهور حضرت قائم (عليه السلام) را نيز به همين منظور به تاخير انداخته است.
پينوشتها:
[1]. ابن بابویه، كمال الدين، ج1، ص340
[2]. سوره اعراف، آيه 142
[3]. سوره اعراف، آيه 144
[4]. مجلسی، بحار الانوار، ج51 / 27
[5]. سوره قصص، آيه 21
[6]. سوره آل عمران، آيه 141
[7]. ابن بابویه، كمال الدين، ج1 / 327
[8]. محمع البيان، 1 / 117
[9]. المحجه، 184 ـ 185
[10]. سوره هود، آيه 110
[11]. مجمع البيان، 5 / 198
[12]. سوره هود، آيه 110 .
[13]. کلینی، روضه كافي، 287
[14]. ابن بابویه، كمال الدين، 2 / 673
[15]. سوره شعرا، آيه 21
[16]. سوره قصص، آيه 81
[17]. سوره اعراف، آيه 108
[18]. مجلسی، بحار الانوار، 52 / 351 و الغیبة، نعماني، 238
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت لوط (علیه السلام) میپردازیم.
1- فرشتگان برای یاری حضرت لوط (عليه السلام)، نازل شدند.
«قالوا يا لوط انا رسل ربک لن يصلوا اليک» [1]؛ گفتند: اي لوط، همانا ما فرستادگان پروردگارت هستيم هرگز آنان به تو نميرسند (كه آزارت دهند)
چنانچه فرشتگان برای یاری حضرت قائم (عليه السلام) نيز فرود خواهند آمد.
در خبر كنيز حضرت ابو محمد (امام عسكري (عليه السلام)) آمده كه وقتي سيد ـ يعني حضرت حجت (عليه السلام) ـ متولد شد، نور درخشندهاي ديد كه از آن حضرت آشكار شد و تا افق آسمان رفت و پرندگان سفيدي را ديد كه از آسمان فرود ميآيند و بالهاي خود را بر سر و صورت و بدنش ميكشند، سپس پرواز ميكنند. وقتي به حضرت ابو محمد (امام عسكري (عليه السلام)) اين مطلب را گفتم، خنديد و فرمود: اينها فرشتگاني هستند که فرود آمدهاند تا به اين مولود، تبرک جويند و اينها ياران او خواهند بود، هنگامي كه خروج ميكند [2].
2- از شباهتهاي حضرت قائم (عليه السلام) به لوط اين است كه لوط (عليه السلام) از بلاد فاسقين بيرون رفت، حضرت قائم (عليه السلام) نيز از بلاد فاسقين بيرون رفته است.
پينوشتها:
[1]. سوره هود، آيه 81
[2]. ابن بابویه، كمال الدين ،2/431
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت عیسی (علیه السلام) میپردازیم.
1- حضرت عيسي (عليه السلام ) فرزند بهترين زنان زمانش ميباشد.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز فرزند بهترين زنان زمانش ميباشد.
2- حضرت عيسي (عليه السلام): در شكم مادر تكلم كرده و تسبيح ميگفت، چنانكه این مطلب را فاضل مجلسي در حاشيه مجلد پنجم بحار از ثعلبي از طريق عامه روايت كرده است.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز در شكم مادر سخن گفته است.
3- حضرت عيسي (عليه السلام) در كودكي در گهواره سخن گفت.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز در كودكي در گهواره سخن گفت، كه چند روايت بر آن دلالت ميكند
4- خداوند حكمت و ويژگيهاي نبوت را در كودكي به حضرت عيسي (عليه السلام)، عنايت فرمود.
همچنین خداوند حكمت و ويژگيهاي امامت را در كودكي به حضرت قائم (عليه السلام) عنايت كرد.
5- خداوند متعال حضرت عيسي (عليه السلام) را به سوي خود بالا برد.
چنانچه حضرت قائم (عليه السلام) را نيز به سوي خود بالا برد.
6- مردم درباره حضرت عيسي (عليه السلام) اختلاف كردند.
چنانچه مردم درباره حضرت قائم (عليه السلام) نيز اختلاف كردند.
امام صادق (عليه السلام) در بيان وجه شباهت حضرت حجت (عليه السلام) به حضرت عيسي (عليه السلام) میفرماید: «يهود و نصاري اتفاق كردند بر اينكه عيسي كشته شده ولي خداوند عزوجل آنها را تكذيب كرد و فرمود: «و ماقتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم» [1]؛ او را نكشتند و به دار نياويختند ولي امر بر آنان مشتبه شد.
غيبت قائم (عليه السلام) نيز همين طور است كه عاقبت، اين امت آن را انكار خواهد كرد به خاطر طولاني شدن آن. بعضي هدايت نشوند و خواهند گفت: اصلا" متولد نشده و بعضي ديگر خواهند گفت: متولد شده و مرده و كساني كفر ميورزند چون ميگويند: يازدهمين نفر از ماعقيم بوده و برخي سركش خواهند شد به اينكه امامت را به سيزده نفر و بيشتر سرايت دهند و ديگراني خداي عزوجل را معصيت كنند به اينكه بگويند: روح قائم (عليه السلام) در كالبد ديگري وارد شده و او سخن از زبان آن حضرت ميگويد.
7- حضرت عيسي (عليه السلام) به اذن خداوند متعال مرده زنده ميكرد، خداوند عزوجل از زبان او در قرآن چنين آورده: (و احيي الموتي باذن الله) [2]؛ و به اذن خداوند مردگان را زنده ميكنم و خطاب به او فرموده: (و اذتخرج الموتي باذني) [3]؛ و آنگاه كه تو مردگان را به اذن من از خاک بر آوري.
حضرت قائم (عليه السلام) نيز مردگان را زنده ميكند به اذن خداي تعالي و دليل بر آن روايات بسياري است .
به عنوان مثال، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه هر گاه قائم (عليه السلام) ظهور كند، مردي از آذربايجان، استخوان پوسيدهاي در دست گرفته و به خدمت آن جناب ميآيد و ميگويد: اگر تو حجت خدا هستي، دستور بده اين استخوان به نطق در آيد. پس به دستور حضرت، استخوان به نطق آمده، ميگويد: من هزار سال است كه در عذاب هستم و اميدوارم با دعاي تو خداوند متعال مرا از عذاب خلاص فرمايد. پس آن مرد خواهد گفت: اين سحر است. آنگاه به فرمان آن حضرت به دار آويخته ميشود و تا هفت روز بالاي دار فرياد ميزند: اين جزاي كسي است كه معجزه امام را به سحر نسبت دهد، سپس ميميرد.
8- حضرت عيسي (عليه السلام) فرمود: «انبئكم بما تاكلون و ما تدّخرون في بيوتكم» [4]؛ من به شما خبر ميدهم از آنچه در خانههايتان ذخيره ميكنيد.
حضرت قائم (عليه السلام) نیز بر اساس روایات متعدد، بر تمام احوال و كارهاي ما مطلع است
پينوشتها:
[1]. سوره نساء، آيه 157
[2]. سوره آل عمران، آيه 49
[3]. سوره مائده، آيه 110
[4]. سوره آل عمران، آيه 49
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهت آن حضرت با حضرت عزیر (علیه السلام) میپردازیم.
وقتي حضرت عزیر، به سوي قومش بازگشت و در ميان آنها ظاهر شد، تورات را آن طور كه بر موسي بن عمران (عليه السلام) نازل شده بود، خواند.
هنگامي كه حضرت قائم (علیه السلام) نیز ظاهر شود، براي اهل زمين قرآن را آن چنان كه بر حضرت خاتم النبيين (صلي الله عليه و آله) نازل شده، خواهد خواند.
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهتهای آن حضرت با حضرت صالح (علیه السلام) میپردازیم.
حضرت صالح (عليه السلام) از قومش غايب شد و پس از آنكه به سوي آنها باز گشت، عده كثيري او را انكار كردند. چنانكه در كمال الدين از امام ابو عبدالله الصادق (عليه السلام) مروي است كه فرمود:
«صالح (عليه السلام) مدتي از قومش غايب شد. روزي كه از آنان غيبت يافت، ميانسال و خوشهيكل و خوشاندام بود؛ ريش انبوه و شكم خفتهاي داشت؛ گونههايش سبک و در ميان مردمان مسان بالا بود . هنگامي كه به سوي قومش باز گشت، او را به صورتش نشناختند و آنها را بر سه طايفه ديد: يک طايفه منكر و كافر و طايفه ديگر اهل شک و ترديد بودند و طايفه سوم يقين و ايمان داشتند. اول، آن طايفه كه اهل شک و ترديد بودند را دعوت كرد، او را انكار كردند و گفتند: صالح به صورت تو نبود. سپس نزد منكرين و كافرين آمد و آنها را دعوت فرمود ولي از او نپذيرفتند و به بدترين وجهي از او رميدند. آنگاه نزد طايفه سوم آمد و گفت: من صالح هستم. گفتند: نشانهاي بگو كه بدانيم تو صالح هستي. چون كه ما ترديد نداريم كه خداوند تعالي آفريدگار است؛ هر كس را به هر شكل كه بخواهد در مي آورد. ما در ميان خودمان نشانههاي قائم را به يكديگر اطلاع داده و بررسي كردهايم تا اينكه هر گاه بيايد براي ما معلوم باشد و صحت آن به وسيله يک خبر آسماني بر ما محقق گردد.
حضرت صالح (عليه السلام) فرمود: من همان صالح هستم كه شبّر را براي شما برآوردم.
گفتند: راست ميگويي؛ همين مطلب را ما با هم بررسي ميكرديم، نشانههاي آن چيست: فرمود: يک روز او آب ميآشاميد و روز ديگر شما. گفتند: ما به خداوند و آنچه تو از جانب او آوردهاي ايمان داريم. اينجا است كه خداوند تبارک و تعالي ميفرمايد: «ان صالحا مرسل من ربه» [1]؛ همانا صالح از سوي پروردگارش فرستاده شده است.
اهل يقين و ايمان گفتند: «انا بما ارسل به مومنون» [2]؛ ما به آنچه او بدان فرستاده شده، ايمان داريم.
و كساني كه تكبر كردند ـكه شک كنندگان باشند ـ گفتند: «انا بالذي آمنتم به كافرون» [3]؛ ما به آنچه شما ايمان آوردهايد، كفر ورزيدهايم.
راوي گويد: آيا آن زمان؛ ميان آنها عالمي هم بود كه به صالح آگاه باشد؟
فرمود: خداوند عادلتر از آن است كه زمين را بدون عالمي بگذارد كه مردم را به سوي خداوند رهبري كند. آن مردم تنها هفت روز پس از خروج صالح از ميان آنها در حال حيرت كه امامي را نميشناختند به سر بردند و چون صالح (عليه السلام) ظاهر شد، پيرامونش جمع شدند و همانا مثل قائم (عليه السلام) نيز مثل صالح است [4].
آري؛ قائم (عليه السلام) هم مانند صالح (عليه السلام) خواهد بود. آنچه بر صالح جاري شده بيكم و كاست بر او جاري ميشود. با آنكه در سن پيري و پس از عمري طولاني ظهور ميكند ولی به صورت جواني كمتر از چهل سال است.
مردم نيز بر سه دسته خواهند بود: اهل يقين؛ شک و انكار .
آن حضرت، اهل شک و انكار را دعوت ميكند و چون منكر شوند و نفي كنند، آنها را ميكشد و اهل يقين از او نشانه ميخواهند كه به آنها ارائه ميدهد. پس با او بيعت ميكنند.
پينوشتها:
[1]. سوره اعراف، آيه 75
[2]. سوره اعراف، آيه 75
[3]. سوره اعراف، آيه 76
[4]. ابن بابویه، كمال الدين، ج1، ص136
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شباهتهای بسیاری با انبیای گذشته دارند، در اینجا، به بیان شباهتهای آن حضرت با حضرت شیث (علیه السلام) میپردازیم.
هبة الله شيث، اجازه نيافت كه علم خودش را آشكار كند، چنانكه در روضه كافي روايت شده كه حضرت ابو جعفر باقر (عليه السلام) در خبري طولاني چنين فرمود:
«وقتي هبة الله، پدرش آدم را دفن كرد، قابيل به نزدش آمد و گفت: اي هبة الله، من ديدم كه پدرم آدم تو را از علم آنقدر عطا كرد كه به من عطا نكرد و آن همان علمي است كه برادرت هابيل به آن دعا كرد و قربانيش قبول شد و بدين جهت او را كشتم كه فرزنداني نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار كنند و بگويند ما فرزندان كسي هستيم كه قربانيش قبول شد و شما فرزند كسي هستيد كه قرباني او قبول نشد و تو اگر علمي را كه پدرم به تو اختصاص داده، آشكار كني تو را هم ميكشم، همانطوری كه برادرم هابيل را كشتم، پس هبة الله و فرزندان او مخفي ميكردند آنچه از علم و ايمان نزد آنها بود...»[1]
حضرت قائم نيز اجازه نيافته كه علم خود را آشكار كند، تا روز وقت معين.[2]
پينوشتها:
[1]. کلینی، روضه كافي، ص 114
[2]. ابن بابویه، كمال الدين، ج2 ،ص 514