برترین مطالب
- 1124
- 878
- 930
- 898
- 985
- 763
- 950
- 1009
- 965
- 943
دجال، از نگاهی دیگر
فتنه «دجال» در روايات ما به عنوان يكي از فتنههاي قبل از ظهور حضرت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شمرده شده است. هرچند در پي پرسشهاي گوناگوني كه درباره مشخصات امامان معصوم (علیهم السلام) پرسيده شده، ايشان به بيان ويژگيهايي از دجال پرداختهاند. اما اين موضوع هم چنان در دوران ما، در هالهاي از ابهام قرار دارد.
گروهي دجال را با وجود ويژگيهاي عجيب و غريبي كه در روايات براي آن برشمرده شده است، موجودي واقعي ميدانند كه در آخرالزمان ظاهر شده و به فريبكاري ميپردازد و گروهي به دليل همين ويژگيها دجال را موجودي نمادين دانسته و معتقدند روايات در مورد او بيشتر به زبان استعاره سخن گفتهاند.
بي آن كه بخواهيم در اين مجال اندک به قضاوت در مورد ديدگاه ياد شده بپردازيم در اين جا به نمونهاي از ديدگاه دوم اشاره ميكنيم. در روايات اهل بيت (علیهم السلام) آمده است كه در آخر زمان انساني ميآيد با مشخصات زير:
1. يک چشم دارد.
2. يک چشم او در وسط پيشاني اوست.
3. آن چشم مثل ستاره ميدرخشد.
4. اين انسان به نام «دجال» مشخص شده است. اين انسان سوار بر خري است كه چنين توصيف شده است:
بين دو گوش او يک ميل راه است.
داخل درياها ميشود.
زمين زير پاي او در هم نورديده ميشود.
جلوي او دود و آتش است.
پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان ميبينند.
از سر هر موي او سازي بلند است.
خرما دفع ميكند.
اغلب طرفدارانش از يهوديان و زنازادگان هستند.
مردم در زمان او به دو دسته تقسيم ميشوند: عدهاي براي دين خود عزادارند و عدهاي براي دنياي خود.
نظريه
به عنوان يک نظريه كه احتمال صحت و يا رد آن وجود دارد، ميتوانيم حدس بزنيم كه شايد معصومين (علیهم السلام) خواستهاند با زبان اشاره از فاصلهاي كه حدود هزار و چهارصد، سال حقايقي را با ما در ميان بگذارند و توجه ما را به عمق واقعياتي كه در زمان ما رخ داده است، جلب كنند. بر اساس اين احتمال ميتوان تعابير زير را در نظر داشت:
1. انسان يک چشم
انسان در تاريخ هميشه دو چشم داشته است. چشم طبيعتبين و چشم حقيقتبين؛ يک چشمي كه با آن دنيا را ميديده و ديگري چشمي كه با آن خدا را ميديده است. تعبير «انسان يک چشم» اشاره به پيدايش انسان مادي و ماترياليست است كه تنها يک چشم دارد: چشم طبيعتبين او تصور ميكند كه جز طبيعت هيچ چيز حقيقت و واقعيت ندارد.
2. يک چشم در وسط پيشاني اوست
صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عيب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن ارزيابي ميكند. يک دهان روي خط تقارن ولي دو گوش در دو سوي خط تقارن با فاصلة مساوي. ميفرمايند اين چشم انسان يک چشمي و يک بعدي در وسط پيشاني اوست. يعني روي خط تقارن صورت اوست و تقارن صورت او با يک چشم به هم نخورده است. در نتيجه، احساس نياز به چشم دوم نميكند و اين واقعيتي است كه با آن روبهرو بودهايم. ماترياليستها و مخصوصاً كمونيستها فلسفة خود را فلسفة علمي ميناميدند و آن را علم محض ميدانستند و كساني كه به ماوراءالطبيعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا مينامند و هيچگونه احساس نقص در سيماي شخصيت خود نميكردند.
3. يک چشم او مثل ستاره ميدرخشد
از زمان بطلميوس تا زمان انتشار كتاب مرايا توسط ابن هيثم، تصور عمومي بر اين بود كه نور از چشم انسان بر اشيا ميتابد و در پرتو نور چشم، اشيا ديده ميشوند. ابن هيثم براي اولين بار طرز كار چشم را كشف كرد و قوانين تابش و بازتاب نور را مطرح نمود و اتاق تاريک و عدسي را اختراع كرد. ولي از همان زمان اصطلاح «نور چشم» در ادبيات باقي ماند و اصطلاحاً به چشم قوي، «چشم پرنور» گفته شد و اين اصطلاح هنوز هم وجود دارد و كسي كه چشم او ضعيف شده اصطلاحاً ميگويند نور چشم او كم شده است. تعبير درخشش چشم انسان يک چشمي مثل ستاره، اشاره به قوت چشم طبيعتبين اين انسان است و ما امروز شاهد آن نيز هستيم. چشم طبيعتبين انسان ماترياليست تا اندازهاي قوي شده كه ميتواند از اتم تا سوپر كهكشانها را ببيند و توصيف كند.
4. سوار بر خري است كه ...
خر، مركب و مركب وسيله رسيدن از مبدأ به مقصد است. از بين همه مركبهاي جاندار آنكه به «ماشين» شبيهتر است، خر است، زيرا خر از برقرار كردن يک رابطة عاطفي با راكب خود عاجز است و ماشين نيز دقيقاً همينطور است.
5. بين دو گوش خر او يک ميل راه است
گوش، مركز شنوايي است و یک ميل، در اين جا، يک عدد كامل است و اشاره به فاصلة زياد دارد. امروزه ماشين امكان ايجاد شنوايي با فواصل طولاني را فراهم آورده است.
6،7. داخل درياها ميشود و زمين زير پاي او درهم نورديده ميشود
اين امر، اشاره به امكاناتي است كه ماشينهای امروزی براي بشر فراهم آورده است.
8. جلوي او دود و آتش است
انسان ماترياليست سوار بر خر تكنولوژي با اسلحه آتشين وارد جهان اسلام و ساير نقاط جهان شد و بدين وسيله سلطه خود را گسترش داد. به همين دليل ميفرمايند: در پيش روي او دود و آتش است.
9. پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان ميبينند
نفرمودهاند پشت سرش نان است، بلكه فرمودهاند: پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان ميبينند. اشاره به مدرنيزاسيون، وعده زندگي بهتر و رفاه بيشتر است كه در همه كشورهاي استعمارزده داده شد، ولي هيچ كس از ميان استعمارزدهها به زندگي بهتر و رفاه بيشتر به طور واقعي نرسيده است.
10. از سر هر موي او سازي بلند است
بهترين تعبير براي تشريح ارتباطات بينالمللي در جهان امروز همين تعبير است. هر موي يک جانور، يک سيستم مستقل است. ميتوان يک موي را كند در حالي كه بقيه آنها بر سر جاي خود باقي بمانند ولي همة «مو»ها از يک خون تغذيه و از آن طريق رشد و نمو پيدا ميكنند.
هر يک از وسايل ارتباطي در جهان امروز از نظر حقوقي يک سيستم مستقل هستند؛ نظير روزنامه جنگ پاكستان و يا خبرگزاري سودان و... ولي همه آنها از يک خون كه همان جريان انحصاري خبررساني بينالمللي است، تغذيه ميشوند و اين جريان به وسيله چهار خبرگزاري سه كشور غربي از جناح پروتستان ـ يهودي ـ انگلوساكسون دنياي مسيحيت كه فاتح جنگ جهاني دومند اداره ميشود. اين چهار خبرگزاري روزانه چهل ميليون كلمه خبر به سراسر چهان مخابره ميكنند.
11. خرما دفع ميكند
دفع خرما اشاره به توليدات ماشيني است. از ميان همه ميوهها، خرما شبيهتر به كالاي بستهبندي شده است يک زرورق بر رو و در داخل آن مواد غذايي و همه تقريباً اندازه هم.
12. اغلب طرفدارانش يهوديان و زنازادگانند
ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهيونيسم و فروپاشي خانواده در غرب و افزايش زنازادگاني دارد كه عملاً گردانندگان چرخهاي تكنوكراسي جهانيند.
شگفتانگيز است در صدر اسلام نيز زنازادگان در پيشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمي داشتهاند، نظير عمروعاص و زياد ابن ابيه...
13. مردم در زمان او به دو دسته تقسيم ميشوند، عدهاي براي دين و عدهاي براي دنياي خود عزا دارند
اين امر، اشاره به نهضتهاي ضداستعماري است كه با شعارهاي ديني و يا بعضاً شعارهاي مادي (نظير نان، مسكن و...) به وجود آمدند.
14. دجال در لغت به معني بسيار فريبنده است .
پينوشت:
* برگرفته از كتاب: آيين برنامهسازي راديويي،انتشارات سروش
ادله غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از شهادت امام یازدهم آغاز میشود، امام بزرگواری که بر اساس مشیت و حکمت الهی از نظرها پنهان است تا مصون بماند از گزند دشمنان و بدخواهانی که وجود آن حضرت را تاب نمیآورند.
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان در شب جمعه، نیمه شعبان بوده است. پس از اینکه امامت به امام دهم حضرت امام هادی (عليه السلام) و امام یازدهم حضرت عسکری (عليه السلام) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار نگرانیهایی پدید آمد چون بر اساس اخبار و احادیث، آنها مطلع شده بودند که از امام حسن عسکری (عليه السلام) فرزندی تولد مییابد که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون و عدل و داد را حکمفرما میکند.
امام دهم بیست سال در سامرا تحت نظر و مراقبت بود و سپس امام یازدهم نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر میبرد.
به دلیل مراقبتهای سخت ستمگران برای شناسایی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دوران حمل و تولد آن حضرت از مردم مخفی نگه داشته شد و جز چند تن معدود از نزدیکان یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری (عليه السلام) کسی او را نمیدید. آنان نیز حضرت مهدی را گاهی میدیدند، نه همیشه و به صورت عادی.
در مدت 4 یا 5 سال آغاز عمر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که پدر بزرگوار آن حضرت حیات داشت، شیعیان خاص به حضور حضرت میرسیدند.
از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند حجت و امام بعد از خود را به آنها معرفی کند تا او را بشناسند و امام چنان کرد.
آنان پسری را دیدند که بیرون آمد شبیه به پدر خویش. امام عسکری فرمود: پس از من، این پسر امام شماست، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید، که هلاک میشوید و دینتان تباه میگردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید تا اینکه زمانی دراز بگذرد. بنابراین از نایب او عثمان بن سعید اطاعت کنید.
به این ترتیب امام یازدهم با تأکید بر واقع شدن غیبت کبری، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به جماعت شیعیان معرفی و استمرار سلسله ولایت را اعلام کرد.
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پنهان میزیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست.
در این روز بنا به سنت اسلامی میبایست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را تمام شده ندانند .
به هنگام نماز بر امام حسن عسکری، مردم دیدند کودکی با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد، جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد.
مشیت و حکمت الهی حکم کرد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نظرها پنهان نگهداشته شود تا مصون بماند از گزند دشمنان و بدخواهانی که وجود آن حضرت را تاب نمیآوردند.
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نیانجامید و در این مدت نایبان خاص به محضر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میرسیدند و پاسخ نامهها و سؤالات را به مردم میرساندند. نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشتهاند، چهار تن بودند که به نواب خاص یا نایبان ویژه معروفند.
نخستین نایب خاص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عثمان بن سعید اسدی است که ظاهرا بعد از سال 260 هجری وفات کرد و در بغداد به خاک سپرده شد. عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود.
دومین سفیر و نایب امام، محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305 هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد. نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال به طول انجامید.
سومین سفیر، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد.
چهارمین سفیر و نایب امام، ابوالحسن علی بن محمد سَمَری است که در سال 329 هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد. مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است.
همین بزرگان و عالمان در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند.
غیبت کبری و نیابت عامه
این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تا کنون ادامه دارد. این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است.
در هیچ دورهای پیوند امام زمان با مردم گسیخته نشده است.
متن نامه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به علی بن محمد السمری:
مرحوم شیخ صدوق از حسن بن احمد مکتب چنین روایت کرده است
در آن سالی که ابوالحسن علی بن محمد سمری وفات یافت، من در بغداد بودم و چند روز پیش از وفاتش به محضرش شرفیاب شدم، وی در آن روز، توقیعی از امام زمان (علیه السلام) بیرون آورد و برای مردم قرائت کرد.
متن آن نامه مبارک چنین بود: بسم الله الرّحمن الرّحیم. یا علی بن محمد السمری! أعظم الله أجر اخوانک فیک، فانّک مَیّتٌ ما بینک و بین ستّه أیام، فاجمع أمرک و لا تُوصِ الی أحدٍ فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التّامّه فلا ظهور الاّ بعد اذن الله تعالی ذکرُهُ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاءِ الأرضِ جوراً و سیأتی مِن شیعتی مَن یَدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السّفیانی و الصّیحه فهو کذّابٌ مُفترٍ، و لا حول و لا قوّه الاّ بالله العلیّ العظیم.
به نام خدواند بخشاینده مهربان. ای علی بن محمد سمری! خداوند متعال به براداران دینیت پاداشی عظیم در از دست دادنت، کرامت فرماید. به درستی که تو از امروز تا شش روز دیگر وفات خواهی یافت. پس خود را آماده ساز ولی به کسی وصیت مکن که قائم مقام تو پس از وفاتت گردد. چه این که غیبت بزرگ آغاز گردیده است و مرا ظهوری نخواهد بود، مگر به اذن خداوند منان. ظهور من آن قدر به درازا خواهد کشید، که دلها را قساوت فراگیرد و زمین از جور و ستم لبریز گردد و به زودی کسانی از شیعیانم میآیند و ادعای مشاهده و دیدنم را مینمایند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و رسیدن صیحه آسمانی، ادعای مشاهده و دیدن مرا نماید، دروغگو و افترا زننده است.
غیبت امام زمان در روایات امام حسین (علیهما السلام)
مرحوم شيخ صدوق (رحمة الله عليه) به سند خود از امام حسين (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت ضمن خبر دادن از غيبت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمود:
«في التاسع من ولدي سنة من يوسف و سنة من موسي بن عمران عليه السلام و هو قآئمنا اهل البيت يصلح الله تبارك و تعالي امره في ليلة واحدة [1]»
«در نهمين از فرزندانم سنتي از يوسف و سنتي از موسي بن عمران است و او قائم ما اهل بيت ميباشد كه خداوند تبارک و تعالي امر او را در يک شب اصلاح خواهد نمود.»
همچنین از امام حسين (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
«قائم هذه الامة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة» [2]
«قائم اين امت همان نهمين از اولاد من است و او صاحب غيبت ميباشد ...».
و نيز فرمود: «... له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت علي الدين فيها آخرون ...» [3]
«... براي او غيبتي است كه اقوامي در آن مرتد شده و گروهي ديگر بر دين ثابت خواهند بود ...»
پينوشتها:
[1]. صدوق، كمال الدين، ص 316؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 2.
[2]. صدوق، كمال الدين، ص 317؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 3.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 132 و 133، ح 4.
منبع: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
نحوه تبدیل غیبت صغری به کبری
غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دو غیبت صغری و کبری تقسیم میگردد. [1]
غيبت صغري به غيبتي گفته ميشود كه هم از نظر زمان و هم از نظر شعاع محدوديت دارد. [2]در خصوص تاريخ شروع غيبت صغري اختلاف وجود دارد. برخي از سيره نويسان و تاريخ نگاران عقيده دارند كه تاريخ غيبت صغري از سال 260 ه.ق (يعني روز شهادت امام حسن عسكري) آغاز و تا سال 329 پايان يافته است. [3]
بر اساس اين نگارش، مدت غيبت صغري 70 سال طول كشيده است. برخي از مورخان عقيده دارند كه غيبت صغري از سال تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همين: سال 255 آغاز شده است و تا سال 329 طول كشيده است.[4] بر اساس اين ديدگاه تاريخ غيبت صغري 75 سال طول كشيده است.
مشهور آن است كه غيبت صغري 70 سال طول کشیده است.
براي غيبت صغري از نظر اين كه مثلا در فلان تاريخ آغاز شده است، تاريخ دقيقی در دست نيست. در مدت غيبت صغري ارتباط مردم با آن حضرت به وسيله نواب خاص آن حضرت (ابوعمرو عثمان بن سعيد عمري، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد عمري، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي و ابوالحسن علي بن محمد سمري) صورت ميگرفت. در مدت 70 سال به دليل اين همگان با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط نداشتند، بلكه ارتباط مردم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طريق نواب خاص، صورت ميگرفت، محدوديت ايجاد شده است و يكي از علل نامگذاري غيبت صغري همين محدوديت ارتباط مردم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميباشد.
در سال 329 با درگذشت ابوالحسن علي بن محمد سمري، غيبت صغري تمام و غيبت كبري آغاز شد و بر اين اساس غيبت صغري به غيبت كبري تبديل شد. در دوران غيبت كبري علماي واجد شرايط از سوي امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيابت عام دارد. [5] و چنان كه بيان شده نيابت خاصه عبارت از اين است كه افراد خاصي را امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با نام و مشخصات به عنوان نائبان خود معرفي كرده است، ولي در غيبت كبري امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرايط و معيارهاي كلي را براي نايب و يا نايبان خود بيان نموده است تا در طول زمان هر فردي كه آن شرايط را داشته باشد به عنوان نايبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شناخته ميشود و اين معيارها و ضوابط را فقيهان و مراجع شيعيان دارند. [6]
بر اين اساس بعد از تبديل شدن غيبت صغري به غيبت كبري نيابت عامه شروع شده و تا ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز ادامه دارد. در اين جا بيان اين نكته ضروري است كه غيبت صغري با غيبت كبري تضاد نداشته، بلكه مكمل يكديگرند؛ زيرا شكلگيري غيبت كبري بدون صغري نوعي تحير و بحران براي شيعيان به وجود ميآورد و مردم با غيبت كبري غير مأنوس ميشدند و غيبت صغري تحيير شيعيان را از بين برده و زمينه غيبت كبري را فراهم كرد.
با توجه به مطالب مذكور، در هيچ دورهاي از غيبت، پيوند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با مردم قطع نشده و در دوران غيبت، نيابت خاصه وجود داشته و در دوران غيبت كبري فقيهان و عالمان وجود داشتهاند.
شب كه خورشيد جهانتاب نهان از نظر است
قطع اين مرحله با نور مهي بايد كرد.[7]
پينوشتها:
[1]. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 380 و مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص 673.
[2]. محمد رضا حكيمي، خورشيد مغرب، ص 52 - 54 و ص 60.
[3]. صدوق، كمال الدين، ص 480، مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 152 و صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 268.
[4]. شيخ مفيد، الارشاد، ص 346 و اعيان الشيعه، ج 2، ص 46.
[5]. مهدی پیشوایی، سيره پيشوايان، ص 690 و محمد رضا حکیمی، خورشيد مغرب، ص 54.
[6]. همان.
[7]. حکیمی، خورشيد مغرب، ص 59.
شرایط منتظر واقعی امام عصر
منتظر واقعی شرایطی دارد که بدون دارا بودن آن شرایط هرگز نمیتواند مدعی انتظار امام عصر باشد
اولین شرط انتظار؛ معرفت است. تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی مینشیند که او را خوب بشناسد. اما اگر انسان کسی را نشناسد و لو بداند که آن شخص خواهد آمد، برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم، چنین است. کسانی که آن حضرت را نمیشناسند، مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمیکشند، اما کسانی که او را میشناسند و ارزش او را میشناسند و مقام او را میدانند، منتظر او میمانند.
کسانی که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نمیشناسند، اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» [1]
محبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، وظیفه دیگری است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهی است که تا انسان از میهمان خویش، خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد، هر چند هم که او را بشناسد، نمیتواند واقعا منتظر آمدن او باشد. اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه میتواند، منتظر قدم او باشد و خود را برای پذیرایی از او آماده کند؟ پس تا محبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد، نمیتواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید. محبت به امام زمان وظیفهای است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» [2]
ایجاد سنخیت با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سومین شرط از شرایط یک منتظر واقعی است.
منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود با به گونهای سامان میدهند که سنخیت کاملی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشند. آیا میتوان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟
آیا میتوان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟
ایجاد سنخیت با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل میشود و تنها در این صورت است که میتوان ادعای محبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوریش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
دعا برای تسریع در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را میکشد و از خدا میخواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعای فراوان برای فرج آن حضرت از وظایف همیشگی منتظر آن حضرتش میباشد. دعای برای تسریع در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مورد توصیه آن حضرت نیز میباشد.
یکی دیگر از شرایط منتظر واقعی، ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شکلهای مختلف است.
اگر انسان منتظر محبوب خویش را نیابد، سعی میکند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمیشود، از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است و نیز از طریق رفتن به مسجد مقدس سله و جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ میکند.
در نتیجه اگر ما هم میخواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راهکارهای زیر توجه فرمایید:
ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت کنید
نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید
سعی کنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید
از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب کنید
بدانید که هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه میشود و مورد بررسی قرار میگیرد
با مطالعه کتابهایی که درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید.
منابع:
[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج 32، ص 331.
[2]. سوره شوری، آیه23.
فضایل انتظار فرج از منظر روایات
در روایات فضیلت و ثواب بسیارى براى منتظران آن امام منتظر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بیان شده است. ما در اینجا به چند نمونه اکتفا مىکنیم:
1. جعفر بن ابى دلف مى گوید: شنیدم حضرت امام رضا (علیه السلام) مىفرمودند:
«همانا امام بعد از من، پسرم على است، امر او، امر من، گفتهاش، گفته من و اطاعتش، اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است، امر او، امر پدرش، و گفته او، گفته پدرش و اطاعت او، اطاعت از پدرش مىباشد. سپس ساکت شدند.»
عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن (علیه السلام) کیست؟ پس آن حضرت به شدت گریستند، سپس فرمودند:
«البته بعد از حسن، پسرش آن که قائم به حق و مورد انتظار است، مىباشد.»
گفتم: اى فرزند رسول خدا چرا (قائم) نامیده شده است؟ حضرت فرمودند:
«چون که او به خیزد، پس از آن که یادش مرده باشد و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند.»
گفتم: چرا منتظر نامیده شده است؟ حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
«زیرا او را غیبتى است که روزهاى بسیار و مدتى طولانى دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل تردید انکارش کنند و جاهلان یاد او را به استهزا گیرند و وقت گذاران در آن دروغگو شوند و عجله کنندگان در آن هلاک گردند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند». [1]
2. کسى از امام صادق (علیه السلام) پرسید:
«چه مى گویید درباره شخصى که داراى ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را مىکشد و در این حال از دنیا مىرود؟ امام صادق (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:
او همانند کسى است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد - سپس اندکى سکوت کردند - و فرمودند: مانند کسى است که با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در مبارزاتش همراه بوده است.» [2]
3. فیض بن مختار از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که حضرت فرمودند:
هر کس از شما بمیرد، درحالى که منتظر این امر (ظهور حضرت مهدى علیه السلام) باشد، همانند کسى است که با حضرت قائم (علیه السلام) در خیمه اش بوده باشد. سپس چند لحظهاى درنگ کرده و آن گاه فرمودند: نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمودند: نه به خدا، همچون کسى است که در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شده باشد». [3]
4. حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) درباره فضیلت انتظار فرج فرمودند:
«منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، به درستى که بهترین عمل نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است.» [4]
پینوشت ها:
[1]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 378.
[2]. اثبات الهداه، شیخ حر عاملى،ج 7، ص 40.
[3]. بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 126.
[4]. همان ماخذ، ص 123.