برترین مطالب
- 1124
- 878
- 930
- 898
- 985
- 763
- 950
- 1009
- 965
- 943
آیات مهدویت در سوره انبیاء
در این سوره چهار آيه یرامون بحث مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 11-12-13- 10
«و كم قصمنا من قريه كانت ظالمة و انشأنا بعدها قومآ آخرين، فلما أحسوا بأسنا اذا هم منها يركضون، لاتركضوا و ارجعوا إلى ما أترفتم فيه و مساكنكم لعلكم تسئلون» [1]
«چه بسيار مناطق آبادى كه ستم در آن مى شد را ما در هم شكستيم و بعد از آنها قوم ديگرى روى كار آورديم. آنها هنگامى كه عذاب ما را احساس كردند نا گهان پا به فرار گذاشتند. فرار نكنيد، به زندگى پر ناز و نعمتتان و به مسكنهاى پر زرق و برقتان بازگرديد تا سائلان بيايند و از شما تقاضا كنند.»
امام باقر (عليه السلام) ذيل اين آيات میفرمایند:
زمانى كه حضرت قائم (عليه السلام)، ظهور كند، جمعى را مىفرستد تا بنىاميه را از شام به حضورش بياورند. بنىاميه چون اين خبر را مىشنوند به سوى روم فرار مىكنند. اهل روم، به آنها مىگويند ما نمىگذاريم داخل مملكت ما شويد، تا آن كه در دين ما وارد شده و نصرانى شويد؛ آنها صليب به گردن خودشان انداخته، وارد شوند، هنگامى كه اصحاب حضرت قائم (عليه السلام) وارد روم شوند، روميان از آنان امان و صلح ميطلبند، ايشان گويند: ما امان به شما نمىدهيم تا بنى اميه را تسليم نمائيد، رومیان هم، تمام افراد بني اميه را به اصحاب آن حضرت تحويل دهند، در آن وقت به آنها خطاب مىكند فرار نكنيد، به سوى شام برگرديد، بايد بازخواست شويد و از ايشان سؤال ميكنند،گنج ها را كجا پنهان كردهايد و به چه علت حضرت سيد الشهداء (علیه السلام) و يارانش و ائمه و پيروان آنان را به قتل رسانديد؟ در آن هنگام با كمال حسرت و ندامت مىگويند: واى بر ما كه مردمى ظالم و ستمگر بوديم، اصحاب آن حضرت ايشان را با شمشير قهر خويش درو كرده و آنها را هلاک و نابود كنند. [2]
«و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يورثها عبادي الصالحون» [3]
«ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد. از حضرت باقر و حضرت صادق (عليهما السلام) روايت شده است كه میفرمایند: بندگان صالح مذكور در اين آيه كه زمين را به ارث مىبرند، قائم و اصحاب او هستند. [4]
پينوشتها:
[1]. انبياء، آيات 11 ـ 12 ـ 13
[2]. الف) تفسير صافي ج3 ص332 - ب) تفسير برهان ج 3 ص 53
[3]. انبياء آيه 105
[4]. الف) ينابيع الموده ص 425 - ب) غايه المرام ص
امام مهدی در سوره الرحمن
در این سوره يک آيه پیرامون مهدویت وجود دارد
«يعرف المجرمون بسيماهم فيؤخذ بالنواصي و الأقدام.»[1]
مجرمان با قيافه هايشان شناخته مىشوند و آنگاه آنها را با موهاى جلوي سر و پاهايشان ميگيرند (و به دوزخ مىافكنند).
شيخ مفيد (قدس سره) از معاوية بن عمار نقل مىكند كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: اى معاوية، مردم اين آيه را چگونه تفسير مىكنند؟
عرض كردم: مىگويند: روز قيامت مردم را از سيما و چهره هايشان مىشناسند.
حضرت فرمود: دروغ مىگويند، آيا خداوندى كه مخلوقات را آفريده، نيازى بر اين دارد كه آنها را از سيمايشان بشناسد؟
عرض كردم: اى پسر رسول خدا پس معنى آيه چيست؟
حضرت فرمود: زمانى كه قائم ما (عجل الله تعالى فرجه الشريف) قيام كند! خداوند سيماى دشمنان ما را به ايشان ميشناسد، پس امر مىكند به آن حضرت كه آنها را گرفته با شمشير سرشان را از تن جدا كند.[2]
پینوشتها:
[1]. رحمن آيه 41
[2]. الف ) تفسير برهان ج 4 ص 268 - ب) سلیمان حنفی قندوزی، ينابيع الموده ص 429 ـ به اختصار .
آیات مهدویت در سوره اعراف
در این سوره هفت آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که در ادامه آنها را بیان مینماییم.
«و نادي أصحاب الاعراف يعرفونهم بسيماهم قالوا ما أغني عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون» [1]
«و اصحاب اعراف، مرداني (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آنها را ميشناسند، صدا ميزنند و ميگويند: ديديد كه گردآوري شما (از مال و ثروت و زن و فرزند) و تكبرهاي شما به حالتان سودي ندارد؟»
حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) و آباء طاهرينش، اصحاب اعراف هستند، امام صادق (عليه السلام) فرمود: ابن كوا آمد خدمت حضرت اميرالمومنين (صلوات الله عليه) و از حضرت تفسير اين آيه «و نادي اصحاب الاعراف...» را پرسيد. حضرت فرمود: اعراف ماييم و ما انصار و ياري كننده خودمان را به سيما و صورتشان ميشناسيم و ماييم اعرافي كه خداي سبحان شناخته نميشود، مگر از مسير معرفت ما و ماييم اعراف. خدا روز قيامت ما را بر صراط قرار ميدهد و داخل دوزخ نميشود، مگر آن كه ما را انكار كند و ما منكر او باشيم، خداي تعالي اگر ميخواست، خودش را به مردم ميشناساند، ليكن ما را باب شناسايي خود و راه و روش آن و جهتي كه از آن سو به او ميرسند قرار داد، پس كسي كه از ولايت، سرپيچي كند و يا غير ما را بر ما برتري دهد!، آنها از صراط بر كنارند ... . [2]
«هل ينظرون إلأ تاويله يوم يأتى تأويلة.» [3]
«آيا آنها انتظار دارند سرانجام تهديدهاى الهى را مشاهده كنند؟ روزى خواهد آمد كه اين امور انجام گيرد.»
روز تأويل آيات خواهد آمد و آن روز روز قيام قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه ) مىباشد. [4]
«قال موسى بقوم! استعينوا بالله و اصبروا إن الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين.» [5]
«موسى به قوم خود گفت: از خدايارى جوئيد و استقامت پيشه كنيد، كه زمين از آن خدا است و آن را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) واگذار مىكند و سرانجام (نيک) براي برهيزگاران است.»
امام باقر (عليه السلام ) فرمودند: در كتاب على (عليه السلام ) چنين يافتيم كه پس از ذكر آيه «ان الارض لله يورثها...»، حضرت فرمودند: من و اهل بيتم، كسانى هستيم كه خداوند زمين را به ما منتقل ساخته و مائيم پرهيزگاران.» [6]
آرى وارثان حقيقى زمين و حاكمان بر آن، اينها هستند و آخرين جانشين آنها، حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشریف) مىباشد.
«الذين يتبعون الرسول النبي الأمي- الى قوله- و ابتغوا النور الذي انزل معه اولئک هم المفلحون.» [7]
«آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر امى- تا- و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند.»
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: «نور» در اين آيه، على و امامان (عليهم السلام ) مىباشند. [8]
كسانى كه از اينها پيروى كنند و از دشمنانشان دورى جويند «هم المفلحون»، آنان رستگارند و در ظهور قائم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) به آنان بشارت نجات و رهايى داده خواهد شد. [9]
«و من قوم موسى أمة يهدون بالحق و به يعدلون.» [10]
«و از قوم موسى، گروهى راهنمايان به سوى حق مىباشند و حاكم به حق و عدالتند.»
عياشى از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: «هم اهل الاسلام» و مفضل از آن حضرت روايت كرده درباره اين آيه شريفه «و من قوم موسى امة... » آنها بيست و پنج نفر هستند كه جزء اصحاب قائم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) هستند كه از پشت كوفه و در نسخه ديگر از پشت كعبه خارج مىشوند. [11]
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) پيرامون «و به يعدلون»، فرمودند: بعضى از انبيا و سلف أمتهاى آنها در ركاب حضرت بقية الله حاضر خواهند شد و از اصحاب او خواهند بود. [12]
و نيز اميرالمؤمنين (عليه السلام) (در مورد آيه مذكور) فرمودند: آنها من و دوستانم و پيروانم مىباشيم.[13]
«و أوحينا الى موسى اذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينأ.»[14]
«به موسى وحى فرستاديم كه عصاى خود را بر سنگ بزن ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جهيد».
ابى حمزه ثمالى مىگويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که مىفرمود: الواح موسى نزد ماست، عصای موسى نزد ماست و ما وارثان پيغمبران مىباشيم و اين آيه در شأن ما نازل گرديده است. [15]
امام باقر (عليه السلام)، نیز درباره آيه شريفه «و أوحينا الى موسى» تا آخر مىفرمايد: بدرستى كه ظهور و قيام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشریف) در مكه خواهد بود و بعد از آن به سوى كوفه حركت مىكند، منادى ندا مىدهد (اى ياران امام زمان) كسى از شما با خود (طعام و شرابى) غذا و آبى حمل نكند، حضرت مهدى (عليه السلام )، حجر موسى بن عمران اعلا را با خود دارد و در هر منزلى كه وارد مىشوند (نياز به غذا و آب ندارد) از آن سنگ آبى روان خواهد شد، هر كس گرسنه و تشنه باشد از آن مىخورد و همه سير خواهند شد و اين حالت در تمام منزلگاههاى بين راه ادامه دارد تا از پشت كوفه وارد نجف شوند. [16]
«يسئلون! عن الساعه ايان مرسيها، قل إنما علمها عند ربي لا يجليها لوقتها الا هو ثقلت فى السموات و الارض لا تأتيكم الا بغتة.» [17]
«درباره قيامت از تو سؤال مىكنند كه وقوع آن در چه زمانى است؟ و بگو علمش نزد پروردگار من است و هيچكس جز او (نمىتواند) وقت آن را آشكار سازد، (اما قيام قيامت) حتي در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پراهميت) است و جز به طور ناگهانى به سراغ شما نمىآيد.»
زراره بن اعين مىگويد: از امام باقر (عليه السلام) درباره ساعت در اين آيه سؤال كردم، حضرت فرمود: اين ساعت (ظهور) قائم است كه ناگهان قيام خواهد كرد. [18]
پينوشتها:
[1]. اعراف آيه 48
[2]. الف) قندوزی حنفی، ينابيع الموده ، ص 102 باب 29 - ب) تفسير فرات ابن ابراهيم كوفي ص 143
[3]. اعراف آيه 53
[4]. الف ) تفسير برهان ج 2 ص 23 - ب) غايه المرام ص 730
[5]. اعراف آيه 128
[6]. الف) تفسير نمونه ج 6 ص 312 - ب ) تفسير برهان ج 2 ص 27 - ج ) غايه المرام ص 72
[7]. اعراف آيه 157
[8]. تفسير صافي ج 2 ص 243
[9]. غايه المرام ص 730
[10]. اعراف آيه 159
[11]. الف) تفسير برهان ج 2 ص 42 - ب) غايه المرام ص 730
[12]. تفسير اطيب البيان ج 6
[13]. الف) ينابيع الموده ص 109 - ب) تفسير صافي ج 2 ص 244
[14]. سوره اعراف ، آيه 160
[15]. تفسير برهان ج 2 ص 41
[16]. تفسير اطيب البيان ج 6 ص 6
[17]. اعراف آيه 187
[18]. ينابيع الموده ص 428
سیمای حضرت مهدی در کلام نبوی
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مجموعه تکامل یافتة فضائل همة انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ و درخشانترین کهکشان عالم وجود است که هزاران منظومه و خورشید درخشان فضیلت و کرامت را در خود جای داده است، علم توأم با اخلاق، حکومت همراه با حکمت، عبادت همراه با خدمت به خلق، جهاد توأم با رحمت، عزت همراه با فروتنی، روزآمدی توأم با دوراندیشی و صداقت با مردم در عین پیچیدگیهای سیاسی از ویژگیهای بارز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. آن حضرت، جلوة آشکار و مظهر اسمای خداوندی، نمونة انسان کامل و سرآمد تمام پیامبران و ختم رسل است.
احادیث بسیاری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وجود دارد که به بیان اسامی و ویژگیهای اهل بیت گرامیش میپردازد. هنگامی که میخواهد از کسی صحبت کند که او را همنام خود معرفی میکند [1] میفرماید: «آگاه باشید که هر کس (از پیامبران و امامان) پیش از او، نوید آمدنش را دادهاند، آگاه باشید که او برگزیدة و انتخاب شده خداوند است، آگاه باشید که او آنچه بگوید از پروردگارش میگوید و هشداردهنده به امر ایمان است.[2]» و مردم را به یاری، اطاعت و پیروی از او فرا میخواند. همانی که خداوند متعال تمام معجزات انبیا و اوصیا را به دست مبارکش جاری میسازد. [3] پیامبر رحمت و رأفت دربارة اسامی حضرت مهدی (علیه السلام) بیاناتی دارند که به اجمال به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
آنچه که در روایات نبوی به عنوان اسامی، و نسب حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است با عبارات مختلفی همچون: مردی از عترت من، مردی از اهلبیتم، مردی از فرزندانم، مردی از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها)، مردی از امت من؛ و بارها به نام مبارک آن حضرت یعنی «مهدی» اشاره شده است. احادیثی که در ذیل میآید، سند گویایی است مبنی بر این مدعا که مهدی آل محمد (صلی الله علیه و آله) روزی به اذن خداوند ظهور خواهد کرد و جهانی را که مملواز ظلم و ستم است، به جهانی بر مبنای عدل و عدالت و عاری از هر نوع ظلم و ستم و تجاوز تبدیل خواهد نمود:
«همانا زمین پر از ظلم و دشمنی میشود، پس از اهلبیت من و از عترت من فردی میآید، کسی که زمین را پر از قسط و عدل میکند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است.» [4]
«در آخرالزمان کسی میآید، مردی از ذرّیهام، اسم او همانند اسم من و کنیهاش، کنیة من است. زمین را پر از عدل میکند آنگونه که از ظلم پر شده است.»[5]
«مهدی حق و حقیقت است، او از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) است.» [6]
«یک روز از دنیا باقی نمیماند، مگر آنکه خداوند آن روز را طولانی کند تا مردی از اهلبیت من بیاید. در حالیکه ملائکه او را در بر گرفتهاند، اسلام را نمایان خواهد کرد.» [7]
«مردی از امت من میآید، اسم او همانند اسم من است و اخلاق او همچون اخلاق من است. زمین را پس از اینکه از ظلم و ستم پر شده است، پر از عدل و قسط میکند» [8]
«مهدی، جوانی است از ما اهلبیت.» [9]
«مهدی، مردی از ذرّیه من است، صورتش همانند ماه تابان است، ... زمین را پر از عدل میکند همانگونه که پر از ظلم است، اهل آسمان و زمین و پرندگان در آسمان از خلافت او راضی میشوند.» [10]
«در آخرالزمان مردی از عترت من بپا میخیرد، وی جوان است، صورتی زیبا و نیکو دارد، پیشانی فراخ و بینی کشیده، زمین را پس از ظلم و جور، پر از قسط و عدل میسازد ... .» [11]
• معرفی امام مهدی از سوی پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
آن هنگام که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مریض بود، بر او وارد شدم. فاطمه (سلام الله علیها) کنار بستر ایشان نشسته بود، فاطمه گریست، آنگونه که صدای گریهاش بلند شد، رسولالله (صلی الله علیه و آله) رو به سوی فاطمه نمود و فرمود: عزیزم فاطمه! چه چیزی باعث گریاندن تو شده است؟ فاطمه گفت: از دوران پس از شما میترسم. آن حضرت فرمود: عزیزم! مگر نمیدانی که خداوند عزّوجل [اهل] زمین را آگاه ساخت و از آن، پدرت را به رسالتش برگزید. سپس دوباره زمین را آگاه ساخت و از آن همسرت را انتخاب کرد و بر من وحی نمود تا تو را به همسری او درآورم. ای فاطمه! خداوند به ما اهلبیت هفت ویژگی عطا کرده است که به هیچ کسی قبل از ما عطا نکرده است و به کسی بعد از ما هم عطا نخواهد فرمود:
من آخرین پیامبران و مکرمترین آنها در نزد خداوند هستم. و دوستدارترین آنها نسبت به خداوندم و نیز پدر تو هستم، جانشین من بهترین برگزیدگان و دوستدارترین آنها نزد خدا است که همسر توست، و شهید ما که برترین شهیدان است و دوستدارترین آنها نزد خدا است عموی تو، حمزة پسر عبدالمطلب است که او عموی پدرت و عموی همسرت است و آن کسی که دو بال سبز دارد و در بهشت با ملائکه به هر طرف که خواسته باشد پرواز میکند از ماست، و او پسرعموی پدرت و برادر همسرت است، دو سرور و آقای این امت از مایند و آن دو پسران تو هستند. [امام] حسن و [امام] حسین که هر دو آقایان اهل بهشتند و قسم به کسی که مرا برانگیخته است، پدر آن دو بهتر از آنان است، ای فاطمه! قسم به کسی که مرا به حق مبعوث کرده است، مهدی این امت از آن اوست. همانا آن زمان که هرج و مرج تمام دنیا را در بر گیرد و فتنهها آشکار گردند، راهها مسدود شوند [ناامن گردند]. هیچ کسی به کوچکتر از خود رحم نکند و کسی بزرگتر از خود را محترم نشمارد در این هنگام خداوند عزوجل از آن دو کسی را مبعوث میکند تا زندانهای ضلالت و قلبهای مکدّر را بگشاید. آنگونه در آخرالزمان برای این به پا میخیرد که من در اول امر، این کار را کردم. دنیا را پر از عدل و داد میکند پس از اینکه از جور و ستم پر شده باشد. ای فاطمه، ناراحت نباش و گریه مکن. چرا که خداوند متعال به خاطر تو میبخشاید و بر تو نسبت به من رئوفتر و مهربانتر است و این، به خاطر مقام تو در نزد من است و جایگاهی که تو در قلب من داری و خداوند تو را به همسری کسی درآورد که شریفترین اهلبیت است و بالاترین منصب و جایگاه را دارد، بخشایندهترین افراد به مردم، باعدالتترین مردم و هوشیارترین آنهاست و از خداوند خواستهام اولین کسی از اهلبیتم باشی که به من ملحق میشوی. [12]
پینوشتها:
[1]. ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر.
[2]. صافی گلپایگانی، همان، ج1.
[3]. همان.
[4]. کشف الغمه، ج 3، ص 261. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص 154.
[5]. حر عاملی، اثباتالهداة ، ج 3، ص 606. صافی گلپایگانی، همان، ص182.
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 75. حلیةالابرار، ج 2، ص 694.
[7]. کنزالعمال، ج 14، ص 269.
[8]. عقدالدّرر، ص 31؛ کنزالعمال، ج 14، ص 273.
[9]. برهانالمتّقی، ص 98؛ کنزالعمال، ج 14، ص 585.
[10]. کنزالعمال، ج 14، ص 264؛ ینابیعالمودة، ص 188.
[11]. عقدالدّرر، ص 39.
[12]. سلیمان حنفی قندوزی، ینابیعالمودة، ص 223؛ مجلسی، همان، ج 36، ص 307.
نویسنده:رضا عباسپور- ماهنامه موعود
امام مهدی در لوح حضرت زهرا
از جابربن عبدالله انصاری نقل شده كه میگوید: خدمت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شرفیاب شدم، در برابر آن حضرت لوحی بود كه اسامی اوصیای از نسل او در آن ثبت شده بود، شمردم، تعدادشان، دوازده تن بود كه آخر آنها قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودف سه تن از آنها به نام محمد، چهار تن به نام علی و ... .
قسمتی از متن لوح:
«به نام خداوند بخشنده مهربان.
این نوشتاری است از جانب خدای عزیز و فرزانه به سوی پیامبر نور، سفیر و راهنمایش محمد (صلی الله علیه و آله) كه آنرا روح الامین از نزد پروردگار جهانیان فرو آورده است.
ای محمد! نامهای مرا گرامی دار، نعمتهای مرا سپاس گوی و آنها را انكار مكن ... من تو را بر همه پیامبران برتری دادم و جانشینت را بر همه اوصیا، برتری بخشیدم و تو را با دو فرزند دلبندت، حسن و حسین، گرامی داشتم.
حسن را- پس از سپری شدن مدت پدرش- معدن علم خود قرار دادم و حسین را مخزن وحی خود قرار داده، مدال شهادت را به او عطا كردم و مدت او را با سعادت پایان دادم كه او سالار شهیدان است ... معیار پاداش و كیفر من، اهل بیت اوست كه نخستین آنها سرور عبادت كنندگان و زینت دوستان گذشته من علی بن الحسین است و آنگاه پسرش- شبیه جد بزرگوارش- محمد است كه شكافنده علوم من و معدن حكمت من میباشد... این سخن از من به حقیقت پیوسته كه جایگاه جعفر را بس بلند گردانم و او را به وسیله دوستان و شیعیانش مسرور نمایم، پس از او فرزندش موسی را برگزیدم كه در عهد او فتنهای به پا گردد. پس از سپری شدن مدت بنده، دوست و برگزیدهام موسی، در مورد یار و یاورم علی به انكار گرایند... او را اهریمنی گردنكش میكشد و در شهری كه بنده شایستهام ذوالقرنین بنا كرده، در كنار بدترین مخلوقاتم به خاک سپرده میشود. این سخن به حقیقت پیوسته كه دیدگاه او را با فرزندش محمد روشن گردانم كه جانشین و وارث علوم اوست. او معدن علوم و محل اسرار من است... نیكبختی او را با فرزندش علی كامل گردانم كه یار و یاور من است و گواه من در میان بندگانم و امین بر وحی من است. از او حسن را پدید آوردم كه دعوت كننده به سوی من و مخزن علوم من است. آنگاه سعادت او را به اوج رساندم با فرزندش «م ح م د» كه رحمت است برای جهانیان. كمال موسی، شوكت عیسی و شكیبایی ایوب با اوست... .»
منبع:
کمال الدین صدوق، ج1، ص311
چگونگی امکان امامت امام زمان در سن کودکی
در پاسخ به این پرسش میگوییم:
اولا: اگر در اخبار اهل بیت (علیهم السلام) تأمل شود، معلوم مى گردد كه مقام نبوت و امامت یك مقام ظاهرى ناچیز نیست كه هر كسى صلاحیت آن را داشته باشد؛ بلكه نبوت، مقام ارجمندى است كه شخص واجد آن مقام با حق تعالى ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبى برخوردار مىشود، احكام و قوانین الهى بر باطن و قلب نورانیش وحى و الهام مىگردد و به طورى آنها را دریافت مىكند كه از هر گونه خطا و اشتباهى معصوم است.
همینطور ولایت و امامت، مقام بزرگى است كه واجد آن مقام به طورى احكام خدایى و علوم نبوت را تحمل و ضبط مىكند كه خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبى مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهى بهرهمند مىگردد. به واسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندى است، معلوم است كه هر كسى قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلكه باید از حیث روح در مرتبه اعلاى انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبى و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث تركیبات جسمانى و قواى دماغى در كمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستى و افاضات غیبى را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانى تنزل دهد و به مردم ابلاغ كند. پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتى است كه خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب مىكند، این امتیاز از همان اوان كودكى در وجود آنان موجود است لكن هر وقت كه صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعى در كار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفى مىشوند. این انتخاب و نصب ظاهرى چنانكه گاهى بعد از بلوغ یا در زمان بزرگى انجام مىگیرد، ممكن است در ایام كودكى تحقق پذیرد.
چنانكه حضرت عیسى (علیه السلام) در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب كتاب معرفى نمود.
خداوند متعال در سوره مریم مىفرماید: «فاشارت الیه قالوا كیف نكلم من كان فى المهد صبیاً». قال انى عبدالله آتانى الكتاب و جعلنى نبیاً و جعلنى مباركاً این ما كنت و اوصانى بالصلوة و الزكوة ما دمت حیاً [1]» مریم به عیسى اشاره كرد، گفتند: «چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسى گفت من بنده خدایم كه مرا كتاب داده و به پیغمبرى برگزیده است و هر كجا باشم، مبارک گردانیده و به نماز و زكات تا زنده باشم، سفارش كرده است.
از این آیه و آیات دیگر استفاده مىشود كه حضرت عیسى (علیه السلام) از همان كودكى و ایام صغر، پیغمبر و صاحب كتاب بوده است.
بنابراین هیچ مانعى ندارد كه كودكى در سن پنج سالگى با عوالم غیبى ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه داراى و ضبط و تبلیغ احكام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و اداى این امانت بزرگ كاملا نیرومند و مقتدر باشد [2].
ثانیاً: حضرت امام جواد (علیه السلام) هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا (علیه السلام) او را به عنوان جانشین خود معرفى نمود [3]، كه سخنان و مناظرات امام جواد (علیه السلام) و حل مشكلات بزرگ علمى و فقهى توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامى اعم از شیعه و سنى را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمى امام واداشته است تا جایی که هر كدام آن حضرت را به نحوى ستودهاند.
به عنوان نمونه:
سبط ابن جوزى که از علمای اهلسنت است، مىگوید: (امام جواد (علیه السلام) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود [4].
ابن حجر هیثمى به اعلمیت امام جواد (علیه السلام) اعتراف نموده و مىنویسد: مأمون او را به دامادى انتخاب كرد زیرا با وجود كمى سن از نظر علم و آگاهى و حلم بر همه دانشمندان برترى داشت[5].
ثالثاً: ائمّه اطهار (علیهم السلام) هم موضوع صغر سِنّ امام زمان را پیش بینى كرده و اعلام نمودهاند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد.
به عنوان نمونه:
قال ابو جعفر (علیه السلام): «صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً [6]» حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: حضرت صاحب الامر سن مباركش از ما كمتر و گمنامتر است.
رابعاً: با اینكه آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طورى است كه نمىتوان آن را با آفرینش افراد عادى مقایسه كرد، مع الوصف در بین اطفال عادى هم گاهى افراد نادرى دیده مىشوند كه از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قواى دماغى و ادراكات آنان از مردان چهل ساله هم بهتر است. ابو على سینا، فیلسوف نامى از این افراد شمرده مىشود. از وى نقل شده است كه گفته: چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن، معلم ادب، پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت مىكردند، من همه را حفظ نمودم. به علاوه آن، استاد مرا به كتابهاى ذیل تكلیف كرد: «الصفات» و «غریب المصنف» و «ادب الكاتب» و «اصلاح المنطق» و «العین» و «شعر و حماسه» و «دیوان رومى» و «تصریف مازنى» و «نحو سیبویه» پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ كردم و اگر تعویق استاد نبود در كمتر از این مدت حفظ مىكردم.
پس از آن شروع كردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگى رسیدم، بر طبق مذهب ابى حنیفه فتوى مىدادم. پس از آن علم طب و «قانون» را در سن شانزده سالگى تصنیف نمودم و در سِنّ بیست و چهار سالگى خودم را در تمام علوم متخصص مىدانستم[7].
درباره فاضل هندى گفته شده: «قبل از رسیدن به سن سیزده سالگى، تمام علوم معقول و منقول را تكمیل كرده بود و قبل از دوازده سالگى به تصنیف كتاب پرداخت[8]
بنابراین در صورتى كه اطفال نابغه، داراى چنان مغز و قوایى باشند كه در سنین خردسالى از عهده حفظ هزاران مطلب گوناگون و حل مشكلات و غوامض علوم برآیند و نیروى محیر العقول آنان باعث اعجاب گردد، پس چه استبعادى دارد كه خداوند متعال حضرت بقیه الله و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن پنج سالگى به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احكام را به عهدهاش واگذار كند؟ [9].
نتیجه آنكه عقلا و وقوعاً هیچ استبعادى ندارد كه حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اراده و امر الهی در سن پنج سالگى پیشوایى مسلمین را به عهده بگیرد.
منابع:
[1]. مریم/29.
[2]. ابراهیم امینى، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص1373) ص121ـ 122.
[3]. اثبات الوصیه، ص161.
[4]. سبط بن جوزى، تذكره الخواص، مكتبه الحیدریه، 1383 هـ ق) ص359.
[5]. ابن حجر هیتمى، صواعق المحرقه (ط 2، قاهره، مكتبه القاهره، 1385 هـ ق) ص205.
[6]. مجلسى، بحار الانوار، (اسلامیه) ج51، ص38.
[7]. دادگستر جهان، ابراهیم امینى (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص123ـ 124.
[8]. هدیه الاحباب، ط تهران، 1329، ص228.
[9]. ابراهیم امینى، دادگستر جهان، (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص123ـ 124.