پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): براى شهادت حسین (علیه السلام)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‌شود.

مراسم ختم قرآن کریم در قم

به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین عل

همایش جهانی مهدویت و انتظار

اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393

ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد

ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد.ایام سوگواری سر

  • مراسم ختم قرآن کریم در قم

  • همایش جهانی مهدویت و انتظار

  • ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد

اخبار مرکز

  • مراسم ختم قرآن کریم در قم
    مراسم ختم قرآن کریم در قم نوشته شده در %ق ظ, %24 %393 %1394 %08:%تیر
    به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین علیه‌السلام.به مناسبت فرارسیدن سال روز شهادت امام حسین…
  • رونوشت از همایش جهانی مهدویت و انتظار
    رونوشت از همایش جهانی مهدویت و انتظار نوشته شده در %ق ظ, %12 %265 %1394 %05:%خرداد
    اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی بیست دوم بهمن ماه 1393 - سالن همایش های بن المللی صداوسیما.اولی الی…

برترین مطالب

رسانه منجی - صفحه اصلی

ضرورت وجود و نیاز به امام از دیدگاه تشیع

امامت به عنوان اصلی از اصول اعتقادی شیعه، تفاوت فراوانی با معنای لغوی آن دارد. اصل امامت اعتقادی تشیع، هماهنگ و همتراز امامت مطرح در قرآن است؛ آنجا که می‌فرماید: «و إذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِمامًا» [۱]

«و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی همه را به انجام رسانید، خداوند به او فرمود: من تو را پیشوا و امام مردم قرار دادم». مسلم آن است که حضرت ابراهیم پس از نائل آمدن به مقام‌های نبوت، رسالت و مقام خلیل الرحمنی، به وسیله آزمایش الهی و ابتلائات و امتحانات شگرف و بی‌نظیر همچون انداخته شدن در دریایی از آتش، ذبح اسماعیل و... خداوند وی را شایسته اعطای مقام «امامت» دانسته‌ و فرمود: «إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً» [۲]. «امامت» منظور در مکتب تشیع مقامی است معنوی و بسیار عالی که دارای ویژگی‌های عصمت، علم خدادادی، مفترض الاطاعه بودن و دارای بار علمی، محتوای معنوی و غنای قدسی نامحدود از طرف خداوند سبحان است. این امامت و امام است که بعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در دوازده نفر منحصر و یکی پس از دیگری جانشین آن حضرت می‌شوند.

با التفات و عنایت به ادله عقلی و نقلی فراوان، امامت از دیدگاه مکتب تشیع، منصبی الهی است که به امر الهی و توسط پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) معرفی و اعلان می‌گردد. به همین دلیل شیعه در اثبات ضرورت وجود امام برای هدایت جامعه اسلامی هم از طریق دلایل شرعی و هم از طریق براهین عقلی، قادر به اثبات وجوب آن است. البته دلایل اصلی اثبات ضرورت وجود امام با براهین عقلی است و عقل به تنهایی می‌تواند چنین ضرورتی را درک کند. دلایل شرعی نیز مکمل آن از جهات ارشاد و تأییدات شارع مقدس است که درک عقل را امضاء می‌نماید.

برخی دلایل عقلی ضرورت وجود امام

دانشمندان مکتب امامیه بر ضرورت عقلی وجود امام در جامعه ادله‌ای اقامه کرده‌اند که به اختصار بیان می‌داریم:

۱. وحدت در فلسفه وجودی امامت و نبوت

علمای اسلام‌شناس برای فلسفه وجودی پیامبران به ویژه حضرت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، دلایل متعدد و متقنی را بیان نموده‌اند که ضرورت بعثت پیامبران را به ما نشان می‌دهد. آن ادله در جای خود بیان شده و در میان تمامی امت اسلام پذیرفته شده است. «از مهم‌ترین ادله ضرورت وجود امام، همان ادله ضرورت وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله) است» [۳] الا اینکه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)، علّت حدوث اسلام و امام عامل و علت استمرار و بقای آن است.

علامه مجلسی می‌نویسد: همان ادله‌ای که بر ضرورت برانگیخته شدن پیام آوران الهی دلالت دارد، بر لزوم تعیین و نصب امام نیز دلالت دارد. [۴]. حکمت بی‌انتهای الهی ایجاب می‌کند که پس از پیغمبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، نیز مردم بدون امام و رهبر نباشند و باید پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، کسانی باشند که بتوانند جامعه را همانند خود آن حضرت به سوی سعادت دنیوی و اخروی هدایت نمایند؛ به تحقیق به جز امام هیچ شخص دیگری قادر نیست که همچون پیامبر (صلی الله علیه و آله)، جامعه را رهبری نماید.

۲. امامت حافظ دیانت

اسلام دین جهان شمولی است که جاودانگی آن سعادت بشر را برای همیشه به ارمغان می‌آورد. همه مکلفان نیز از آغاز رسالت تا قیام قیامت موظفند به آن عمل نمایند. به اتفاق جمیع فرقه‌های اسلامی، چنین دینی نیاز به حافظ و نگهبان دارد، به گونه‌ای که نسل‌های بعدی بتوانند بدون کمترین تغییر و تحریفی به جمیع اصول و فروع شرع دست یابند. اگر شرع به صورت تمام و کمال از کانال مطمئنی به مکلفین نرسد، تکلیف به غیر معلوم و یا دین ناقص لازم می‌آید. اکنون پرسش آن است که حافظ دین و شرع چه کسی می‌تواند باشد؟ اگر گفته شود قرآن، که هم خود نیازمند حافظ از تغییر و تحریف است و هم اینکه شرح و تفصیل شریعت به صورت کامل در آن نیامده است. اگر گفته شود سنت قطعی و اجماع حافظ باشد که باز هم تمام شرع و احکام اسلامی از جمله مسائل مستحدثه دینی در آن بیان نشده است. اخبار آحاد و رأی و قیاس نیز اعتبار خود آنها مورد تردید و سؤال است. بنابراین کسی می‌تواند از جمیع جهات حافظ شرع بوده تا عمل به آن برای آیندگان اطمینان بخش و سعادت آفرین باشد، که اوصافی همچون پیامبر (صلی الله علیه و آله)، داشته و از هر گونه خطا و لغزش نیز مصون باشد، تنها مصداق و مورد باقی مانده با این شرایط امام معصوم است که مطلوب ماست.

۳. برهان لطف

لطف موهبتی الهی است که زمینه ساز اطاعت از دستورات خداوند و دوری از معصیت اوست. حکمت و محبّت گسترده الهی ایجاب می‌کند در میان مردم، حاکم و زمامدار مطاعی باشد تا مردم و جامعه را در نیل به سعادت دنیا و آخرت رهبری نماید؛ کمال این لطف و حکمت با وجود امام امکان پذیر می‌گردد و گرنه نقض غرض خواهد شد. در نتیجه: «نصب امام، لطف است و لطف بر خداوند واجب است، پس نصب امام بر حکیم تعالی واجب است». [۵]

۴. ندای عقل و فطرت بر ضرورت وجود امامت

رسیدن به کمال و پیمودن مسیر الی الله و خدا خواهی به صورت فطری و ذاتی در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است. عقل حکم می‌کند که پیمودن این راه بدون راهنمایی برگزیده و کامل امکان ندارد. به همین دلیل پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، هرگاه می‌خواست چند روز برای جنگ یا حج از مدینه خارج شود، برای اداره مردم کسی را به جای خود می‌گماشت. هرگز نمی‌توان باور کرد که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)،  که به تعبیر قرآن نسبت به امت دلسوز و مهربان است مردم را رها کرده و نسبت به امامت و جانشینی پس از خودش بی‌تفاوت بوده و امت را در مسئله مهم و اساسی رهبری بلاتکلیف گذاشته باشد. عقل و فطرت سالم انسانی حکم می‌کند پیامبری که تمامی اصول و فروع، حتی مستحبات و مکروهات را بیان داشته و از جزئی‌ترین مسائل مادی و معنوی امت غفلت نداشته است از مسئله مهم رهبری و امامت جامعه بعد از خودش بی‌توجه نباشد. بنابراین اقتضای عقل و فطرت آن است که پیامبر (صلی الله علیه و آله)، نیز موضوع امامت و رهبری پس از خویش را با صراحت و دقیق بیان نموده باشند... .

برخی دیگر از دلایل عقلی ضرورت وجود امامت

۵. برهان لزوم ضمانت اجرایی در قانون الهی

هر عاقل منصف و محقق مدققی در می‌یابد که جهان ساخته خدای دانا و حکیم است که همه چیز را بر اساس تدبیر به وجود آورده است. خداوند عزّوجلّ بر اساس این دانایی و حکمت برای رسیدن بشر به سعادت جاودان، دو رکن اساسیِ عملی را پیش روی بندگان قرار داده که تمسک و عمل به این دو رکن، پایه و اساس رستگاری است:

الف: قوانین و روش عملی محکمی را جهت نیل به سعادت دنیا و آخرت بندگان، ارائه نموده است. خداوند متعال و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، بر لزوم و ضرورت تبعیت از این قوانین تأکید نموده‌اند: آنجا که فرموده‌اند: کسانی که به قانون خدایی حکم نکنند (تبه‌کاران مخالف حق و عدالت) ستمکارانند. [۶]

ب: رکن دوم، ضمانت اجرایی قوانین و احکام الهی که شایسته است بدون دخل و تصرف همواره اجرا گردد. این ضامن اجرایی یعنی همان زمامدار جامعه که نوع الهی آن، انبیاء و پس از آنان امامان (علیهم السلام) هستند که می‌توانند ولی امر و رهبری شایسته و بایسته برای انجام صحیح قوانین الهی باشند. ناگفته پیداست کسانی می‌توانند ضامن اجرای قوانین الهی و رهبر خوبی برای انجام صحیح آن باشند که در مرحله اول: به این قوانین و شرایع الهی به اندازه‌ای دانا باشند که اَعْلم و اَفْهم در دین بوده تا بتوانند ترجمان و بیان کننده حکمت و علم الهی برای همه عالم و دعوت کننده به دین الهی با حکمت و موعظه حسنه باشند.

دوم: از چنان تقوی و پرهیزگاری برخوردار باشند، که خدا را پیوسته حاضر و ناظر بر پندار و کردار خویش بدانند. آن چنان مراقب باشند که هرگز به اشتباه و فراموشی گرفتار نشوند.

سوم: عشق و علاقه و اعتقاد قلبی آنان به ذات اقدس الهی به قدری قوی و محکم باشد که بر جمیع تمایلات و علاقات عادی بشری، غلبه پیدا کنند به گونه‌ای که هیچ چیزی نتواند مانع اجرای احکام الهی گردد.

چهارم: اعتقاد عمیق به صحت و کمال قوانین الهی؛ به گونه‌ای که هیچ گاه تحت تأثیر دیگران و اغوای نااهلان قرار نگیرد، تا در اجرای احکام الهی دچار تزلزل نشود؛ بنابراین با توجه به اهمیت موارد یاد شده که شرط اصلی در صحت انجام کار و ضمانت اجرایی در عمل به قوانین و شرایع الهی است، کسی جز امام ـ به معنای واقعی آن ـ برخوردار از چنین ویژگی‌هایی نیست تا بتواند همچون انبیاء الهی به رهبری و ولی امر بودن جامعه اقدام نماید. از این رو علمای مکتب امامیه بدون تعصب و با تحقیق منصفانه به این اندیشه صحیح رسیده و اعتقاد به وجوب وجود امام و ضرورت عقلی آن در جامعه پیدا نموده‌اند.

چنین اندیشه‌ای نسبت به امامت که ماندگاری و پایداری دین و معرفت دینی به وجود آن باشد، نه تنها وجود آن در جامعه واجب است، بلکه یکی از مهم‌ترین اصول، ارکان و مقومات جامعه دین مدار و اسلام محور است. این برداشت و تلقی از باورهایی است که جزء ماهیت دین و درون دینی است.

نیاز مبرم به وجود چنین امامی را عقول سالم، ضرورتی انکار ناپذیر می‌دانند؛ چنانکه اکابر و اعاظم از علمای شیعه در منابع و کتب معتبرشان به صورت منطقی و استدلالی بر آن تأکید نموده‌ و همگی نه تنها بر ضرورت وجود و ولایت امام در جامعه تأکید نموده‌اند بلکه این وجود ولایت امام را واجب و حتی جزء اصول دین و مقومات دین برشمرده‌اند. ضرورت و وجوب وجود امام در جامعه از چهار طریق، آیات، روایات، اجماع، و ضرورت عقلی قابل بررسی و تحقیق است. تا اینجا ما تنها به بررسی ضرورت عقلی آن در مکتب تشیع پرداخته‌ایم و پس از بیان ادله ضرورت عقلی، طرق دیگر را نیز انشاء الله مورد بررسی و بیان قرار خواهیم داد...

 

۶. حاکمیت منصب مخصوص امامت و ولایت

آیا خلافت بر مسلمانان قاعده‌ای دارد؟ آیا طبق قانون و روش اسلام، باید خلیفهٔ مسلمانان را انتخاب نمود یا اینکه با هر شیوه‌ای امکان‌پذیر است؟

ضرورت وجود خلافت و جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، برای گسترش و استمرار اسلام بر احدی پوشیده نیست. دین اسلام اعم از محتوای درونی و تحقق خارجی، مرز مشترک دنیا و آخرت، برای رساندن انسان‌ها به مطلوب‌ها و رستگاری جاودان است. رابطهٔ خلافت و دیانت مانند رابطهٔ مقدمه و ذی‌المقدمه، رابطه‌ای وثیق و منطقی است. این ارتباط در صورتی مشروع است که از قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، سرچشمه گرفته، سعادت انسان‌ها را به ارمغان آورد؛ در غیر این صورت خلافت مسلمانان در اندک زمانی گرفتار دنیا طلبی، غفلت زدگی، تفرقه، استبداد و... خواهد شد. جامعیت و کمال اسلام ویژگی منحصر به فردی است که قادر به پاسخ‌گویی تمام نیازها و برنامه‌های جوامع بشری است. این جامعیت، در حوزهٔ هدایت انسان‌ها، نیازمند وجود رهبری خدا محور است که همچون پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله)، یا جانشین واقعی آن بتواند جامعهٔ آرمانی، قانونمند، عدالت گستر و امور دنیا و آخرت امت اسلام را هدایت و رهبری نماید.

از وظایف اصلی خلیفهٔ مسلمانان، استمرار اسلام اصیل و تداوم آن است. آیا بدون وجود رهبری الهی و پیامبر گونه، انتظار اسلام اصیل و استقرار و تداوم آن بدون انحراف و لغزش، انتظاری عبث و بیهوده نخواهد بود؟ در اسلام دین وسیلهٔ تحکیم حکومت‌ها نیست تا هر کسی به هر طریق ممکن به آن برسد و ادعای خلافت و جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، برای ادارهٔ جامعهٔ مسلمانان را داشته باشد و هر روز به طریقی بر مسلمانان حکومت نماید؛ بلکه خلافت و ولایت در اسلام از پیکره و کالبد اصلی آن است و از دیدگاه اسلام ولی، خلیفه و امام در جامعه، پاسبان اصلی تعالیم اساسی و اصول مسلم اسلام است.

در انواع حکومت‌ها اعم از دیکتاتوری، طبقاتی، دموکراسی محض انسانی و... تمام سلطه‌ها، قدرت‌ها، قانون‌ها و تصمیم سازی آنان با یک یا چند نفر از مردم بوده، طبق قوانین و حدود الاهی عمل نمی‌کنند. اما در اسلام نوع حکومت و اساس آن اعتقادات دینی است. تمامی دانشمندان و عالمان اسلامی معتقدند: «در حکومت دینی منشأ قدرت و سلطه، خداوند متعال است و حاکمان با واسطه یا بدون واسطه، مشروعیت سلطهٔ خود را از خداوند متعال أخذ نموده‌اند». [۷]

در حکومت اسلامی، امام مأمور است تا طبق قوانین و حدود الهی عمل کند و مبنای حکم او عدالت الهی باشد. خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید: «و أنِ احْکمْ بَینَهُمْ بِما أنْزَلَ اللهُ» [۸]«حکم کن به چیزی که خداوند نازل کرده است». آیا حاکمان اسلامی در دوران خلفا همه خود را در برابر قانون الهی و احکام اسلامی مسئول و موظف می‌دیدند و به قوانین ثابت الهی عمل می‌نمودند؟ آیا مسلمانان از تجربهٔ تلخ حکومت عثمان و خلفای بنی امیه عبرت نگرفته‌اند تا به ضرورت وجود امام به معنای واقعی کلمه بر منصب رهبری امت اسلام پی ببرند؟

در زمان خلافت عثمان کار از داد خواهی به عصیان کشید؛ مسلمانان و اکثر اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، که سرخورده و ناراضی از بی‌عدالتی حاکم، جان بر لبشان رسیده بود، دست از جان شسته، چهل شبانه روز خانهٔ وی را محاصره کردند، او را کشتند و... .

اساس حکومت در اسلام بر مبنای علم الهی، تقوا و معنویت، ایثار جان و مال در راه خدا و حکم بر مبنای قرآن و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، است. میزان و معیار در انتخاب حاکم اسلامی، قانون اسلام از جمله کلام خدا و رسول اوست؛ (در مبحث ادلهٔ نقلی ضرورت وجود امام به بیان آیات و روایات مرتبط خواهیم پرداخت) در غیر این صورت «و مَنْ لَمْ یحْکُمْ بِما أنْزَلَ اللهُ فَأولئِک هُمُ الْکافِرُونَ» [۹] «و هر کس طبق آنچه خداوند نازل کرده حکم نکند، پس آنان همان کافرانند».

بنابراین حکومت، زمانی اسلامی است که امام و رهبر آن، طبق آنچه خداوند نازل کرده عمل نماید، عدالت را به پا دارد، حق را گسترش دهد و نابود کنندهٔ باطل باشد.

۷. وجود امامت، اتمام حجت الهی

هفتمین دلیل از ادلهٔ عقلی ضرورت وجود امام را به صورت اجمال بیان می‌نماییم: هدایت الهی در دو بُعد تکوینی و تشریعی انجام می‌پذیرد. در نوع هدایت تکوینی، اختیار جایگاهی نداشته و آفرینش به گونه‌ای است که ناگزیر باید تن در داد و عدول از آن امکان‌پذیر نیست، مثل رشد و نمو، جوانی و پیری، که هیچ کس نمی‌تواند تقاضای همیشه جوان ماندن را بکند. نعمت هدایت تکوینی موجودات را قرآن نیز تأیید فرموده است:

«قالَ رَبُّنَا الَّذی أعْطی کلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» [۱0]

«پروردگار ما کسی است که هر چیز را آفرید و آن را به سوی غایت وجودیش هدایت نموده است.»

اما در هدایت تشریعی و رسیدن به کمالات معنوی و سیر و سلوک الهی، خداوند به انسان قدرت انتخاب داده است، تا به هر طریق ممکن خود در ارتقاء و کمال نفسانی خویش سهیم باشد. در هدایت تشریعی، خواست، جدیت، پشتکار، اطاعت محض و تقوای الاهی فوق العاده تأثیر گذار هستند و انسان خود مخیر است، در مسیر سعادت و یا راه مخوف ضلالت گام بردارد؛ البته خداوند متعال، پیامبران و کتاب‌های آسمانی فرستاده و راه را از بی‌راهه نشان داده است. این انسان که در نوع هدایت تشریعی به او اختیار داده شده است، می‌تواند در مسیر خیر و نیکی، حرکت نموده، به تکامل معنوی و اوج کمال برسد و بالعکس. «إِنّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمّا شاکراً وَ إِمّا کفُوراً» [۱1] با مطالعهٔ دقیق در معارف اصیل اسلامی به ویژه قرآن مجید، در می‌یابیم که یکی از دلایل و اهداف بعثت پیامبران، اتمام حجت از طرف خداوند متعال است. در نوع هدایت تشریعی چون به انسان اختیار داده شده است، او در مقابل افعال و اعمال خود مسئول است و باید پاسخگو باشد، اما ممکن است در قیامت و هنگام حسابرسی انسان بگوید: «اگر کسی را می‌فرستاد و راه هدایت را از راه ضلالت برای ما تبیین می‌کرد و نشان می‌داد، ما به راه هدایت می‌رفتیم». خداوند متعال به وسیلهٔ فرستادن پیامبران، اتمام حجت می‌کند:

«رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَمُنْذِرینَ لِئَلاّ یکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ». [۱2]

«پیامبرانی فرستادیم بشارت دهنده و بیم کننده تا مردمان پس از آن حجتی نداشته باشند.»

«همین هدایت عمومی و اتمام حجت خداوند که فرستادن پیامبران را ایجاب می‌کند، عیناً اقتضا می‌کند که پس از درگذشت پیامبر خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله)، کسی که در اوصاف کمال، مانند او باشد، به جای وی گماشته شود، تا مردم معارف دین را از او گرفته و در موارد حیرت و اختلاف، به او مراجعه نمایند؛ در غیر این صورت، لازم است که خداوند مردمان را پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، به حال خود رها کند و آنان را از نعمت هدایت محروم، و از وجود حجت، بی‌بهره سازد». [۱3]

اگر گفته شود، این لطف و حجت الهی، چرا اکنون ظاهر نیست و اِعمال امامت نمی‌کند؟ جواب آن است که مشکل از خود ماست.

علامه حلی می‌نویسد: لطف بودن امامت، منوط به تمام بودن امور سه‌گانهٔ زیر است:

۱. خلق امام و مجهز نمودن وی به قدرت، علم و نصّ بر اسم و نصب آن

۲. قبول امامت و تحمل آن از طرف امام

۳. نصرت و یاری کردن امام و دفاع از حریم امامت و قبول نمودن امر و نهی امام، از طرف امت و بندگان.

امر نخست بر خداوند لازم است و انجام شده است، دومی بر امام واجب است و انجام شده است، سومی بر امت واجب است که متأسفانه برخی زیر بار مسئولیت پذیرش و دفاع از امام (علیه السلام) نرفته‌اند. بنابراین انجام نشدن تصرف در امور و اِعمال امامت به صورت علنی و صریح، نه به خاطر قصور خداوند و امام، بلکه به علت تقصیر امت است. [۱4]

همان‌طور که خداوند برای اتمام حجت بر خلایق، پیامبران را فرستاد و بشر را از وجود حجت الهی، بی‌بهره نفرمود، اقتضای حکمت و مشیت الهی این است که پس از پیامبران نیز، هادیانی که همچون پیامبر (صلی الله علیه و آله)، حافظ دین و رهبر حقیقی مردم باشند، بفرستد؛ کسانی که همانند انبیاء، عالم و داناترین خلق در عصر خویش باشند؛ کسانی که در تمام عمر، هیچ گونه لغزش و گناهی نداشته، تا بتوانند الگو و حجت باشند، کسانی که دارای فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی باشند، از قدرت، شجاعت، زهد و تقوای برخوردار بوده و از اوصاف و اخلاق ناپسند و زشت به دور باشند، به گونه‌ای که همچون پیامبر، بتوانند هدایت عمومی را عهده‌دار بوده و در قیامت نیز حجت بر اعمال بندگان باشند.

چنین کسانی نیست، مگر وجود مقدس امامان معصوم (علیهم السلام) ، که می‌توانند بشر را از حیرت و ضلالت و گمراهی نجات بخشند، هدایتگر به سعادت دنیا و آخرت و حجت الاهی بر بندگان باشند...

بیان شد که شیعه در اثبات ضرورت وجود امام برای جامعه، از طریق براهین عقلی و هم از طریق دلایل معتبر شرعی قادر به اثبات ضرورت وجود امام است.

۸. امامت مکمل و جایگزین خاتمیت

خاتمیت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)، از ضروریات و بدیهیات در نظر امت اسلام است. در اینکه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، آخرین پیامبر الاهی و سلسلهٔ نبوت (۱۲۴۰۰۰ پیامبر) به او ختم شده است؛ کمترین اختلاف نظری در بین تمامی فرقه‌های اسلامی وجود ندارد. خداوند حکیم در قرآن کریم می‌فرماید:

«ما کانَ مُحَمَّدٌ أبا أحَدٍ مِنْ رِجالِکمْ وَ لکنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ». [۱5]

حضرت ختمی مرتبت خود نیز چنین می‌فرماید:

«أنا خاتم النبیین و المرسلین.»

نکته قابل تأمل و سؤال ‌برانگیز آن است که همه می‌دانیم جامعه، پیوسته در حال تغییر و تحول است. این دگرگونی، نیازها و خواسته‌های جدیدی را پیش روی انسان‌ها می‌گذارد. چگونه می‌توان با قوانین ثابت و بدون تغییر، پاسخ‌گوی همهٔ نیازهای جدید جامعه در ادوار مختلف تاریخ بود؟

آیا انسان‌های بعد از خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله)، دیگر نیازمند هدایت و رهبری نیستند؟

انسان عاقل و هوشمند تأمل می‌کند که چه گزینه‌ای در دیگر ادیان نبوده و در اسلام وجود داشته که به خاتمیت، مشروعیت بخشیده است.

عقل سلیم حکم می‌کند که باید شخصی با اوصاف و ویژگی‌های خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله)، موجود باشد تا بتواند همچون او به ادامه و هدایت آیین و رسالت او پرداخته و با رهبری او سعادت و رستگاری جاودان را به ارمغان آورد.

با بررسی دقیق درمی‌یابیم که، تمامی ادیان الهی، پیام‌آور و آموزنده توحید، نبوت، عدل و معاد بوده‌اند، اما ویژگی منحصر به فرد در مکتب اسلام خاتمیت نبوت و استمرار حرکت انبیاء توسط امامت است.

صد البته شخصیتی با اوصاف نبوت یافت نمی‌شود، مگر وجود مقدس «امام» که می‌تواند همچون پیامبران (علیهم السلام) به هدایت جامعه اقدام نماید.

مقام و عظمت امامت تنها در رهبری سیاسی امت اسلام خلاصه نشده؛ بلکه امامت دنبالهٔ نبوت و کامل‌کنندهٔ رسالت در ادوار مختلف تاریخ و آیندهٔ بشریت است.

امام، نه تنها شأنیت و لیاقت کامل تفسیر و معنا نمودن دین (کتاب و سنت) را دارد؛ بلکه اوست که بعد از نبوت، حافظ دین و حجت خدا بر بندگان است.

عقل سالم حکم می‌کند که خداوند هرگز پس از خاتمیت، انسان‌ها را بدون رهبر الاهی و حجت شرعی رها نمی‌سازد.

مسلم آن است که پس از خاتمیت، بدون وجود امام و بلکه بدون شناخت و تمسک به امام در عقاید دینی، گسست و انحراف به وجود می‌آید. چرا که از یک طرف انسان دستخوش لغزش، خطا، عصیان و نسیان است و از طرف دیگر، ارسال سلسلهٔ نبوت، خاتمیت پذیرفته است.

بنابراین تنها رشته اتصال مطلوب خالق و مخلوق و تنها راه قطعی و مسلم به دست آوردن هدایت و سعادت از طریق امام امکان پذیر خواهد بود. در غیر این صورت هدف و فلسفه وجودی آفرینش انبیاء محقق نشده و زمین برای بشریت خالی از حجت خواهد ماند.

در نتیجه، امامت، مکمل و جایگزین خاتمیت و مشروعیت خاتمیت به مقبولیت امامت و ولایت است.

تا کنون، هشت دلیل از دلایل عقلی ضرورت وجود امام در جامعه از دیدگاه تشیع، مورد بررسی قرار گرفت. اکنون دلیل و برهان دیگری از ادله عقلی لزوم امام را بیان می‌نماییم.

۹. «امامت مفسر شریعت» (نیاز شرع به مفسر)

برهان «لزوم مفسر» از دیگر دلایل عقلی ضرورت وجود امام در جامعه است. از موضوعات اجماعی بین تمامی اندیشمندان امت اسلام، آن است که شرع مقدس اسلام (قرآن و سنت) به قطع و یقین نیاز به مفسر واقع بین و حق شناس دارد. از مسلمات است که، دریافت حقایق واقعی قرآن کریم، بدون توضیح و تفسیر امکان‌پذیر نخواهد بود؛ چه اینکه یکی از مهم‌ترین وظایف پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، همین توضیح و تفسیر آیات مبارکه قرآن بوده است. اگر گفته شود که برای تفسیر و تبیین قرآن و سنت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، هر کسی که دارای نیروی اجتهاد و استنباط باشد، می‌تواند به عمق احکام و معارف اسلامی پی برده و تفسیر و تبیین کاملی از آیات قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، به دست آورد؛ در جواب می‌گوییم وجود اختلاف فراوان در مبانی شرعی و حتی در اصول اعتقادی و تقسیم جامعه اسلامی به فرقه‌های مختلف که باعث پیدایش مذاهب متعدد گردیده، همگی نشانگر آن است که در امت اسلام، پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، اجتهادی که بتواند بدون تکیه بر علوم اهل بیت (علیهم السلام) و امام معصوم مفسر واقعی شریعت و دیدگاه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، باشد وجود نداشته است. با وجود اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) و شخصیت‌های برجسته فراوانی که در تاریخ اسلام و در ادوار مختلف تاریخی قدرت اجتهاد داشته‌اند، همچنان اختلاف در مبانی، اصول و فروع معارف اسلام، به قوت خود باقی است. در حقیقت این همه اختلاف و افتراق نتیجه همان عدم تمسک به ثقلین یعنی قرآن و امامان معصوم (علیهم السلام) است.

مقام امامت برخوردار از الهامات، اشراقات ربانی و بهره‌مند از مواهب رفیع خداوندی و متصل به منبع علم الهی است. بنابراین تبدیل شناخت ظاهری و سطحی از قرآن به شناختی همه جانبه، تفسیر صحیح، تطبیق مصادیق، بیان دقیق زوایای گوناگون و شرح بطون متعدد آن، نیازمند علم و عرفان خارق العاده و لدّنی وجود مقدس امام و وصی به حق رسول اعظم (صلی الله علیه و آله)، است.

قرآن قلیل اللفظ و کثیرالمعانی، موجز اما در اوج کمال، شامل بر ناسخ و منسوخ، منقطع و مستمر، تنزیل و تأویل، محکم و متشابه، ظاهر و باطن، عام و خاص، مطلق و مقید، و... است. با تکیه بر ازدحام دلایل، فحص غالب و ضرس قاطع می‌توان گفت: استیلا بر حدود و صغور، رمز و رازهای سر به مهر، بطون متعدد باطنی، حقیقت واقعی اعجاز آن و علم به ضمیر واقعی وحی در انحصار فهم نبی (صلی الله علیه و آله)، وصی (علیه السلام) و امامان معصوم (علیهم السلام) است.

قرآن کریم معجزه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و مهم‌ترین برنامه و دستور امت اسلام برای همیشه تاریخ و نیازمند توضیح و تفسیر صحیح است. از طرفی دیگر، تبیین و توضیح سیره و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و تفسیر کامل قرآن به گونه‌ای که مسلمانان پس از دوران رسالت را از وجود رهبر و هدایتگری پیامبرگونه بی‌نیاز کند انجام نشده است. در نتیجه جهان اسلام نیازمند شخص و مرجعی است که بتواند، همچون پیامبر (صلی الله علیه و آله)، به تفسیر و تبیین قرآن و معارف اسلام بپردازد تا مسلمین در سایه هدایت و رهبری آن، راه سعادت و جاودانگی را بپیمایند. به همین دلیل عقلای متشرع، نصب و تعیین امام (علیه السلام) را از طرف خداوند حکیم لازم دانسته و معتقدند، با وجود مقام مقدس امام (علیه السلام) تفسیر صحیح و کامل از دین و شریعت اسلام امکان‌پذیر می‌گردد. با عنایت به اینکه مجال تحریر بر تفصیل نیست به این مقدار از ادلهٔ عقلی ضرورت وجود امام، بسنده می‌نماییم.

 

 

 

منابع

[۱]. بقره / ۱۲۴.

[۲]. بقره / ۱۲۴.

[۳]. ملاحسن فیض کاشانی، علم الیقین، ج ۱، ص ۳۷۵.

[۴]. حق الیقین، ص ۲۸.

[۵]. علامه حلی، مناهج الیقین، ص ۴۳۹؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبهًْ، ص ۴؛ علامه کاشف الغطاء، اصل الشیعه و اصول‌ها، ص ۱۷۹؛ محمد رضا مظفر، عقائد الامامیه، ص ۶۵.

[۶]. مائده / ۴۶.

[۷]. موسوعهْ السیاسهْ، ج ۱، ص ۱۴۷.

[۸]. مائده / ۴۹.

[۹]. مائده / ۴۴.

[۱0]. طه / ۵۰.

[۱1]. انسان / ۳.

[۱2]. نساء / ۱۶۵.

[۱3]. معارف اسلامی، ج ۲، ص ۹۸.

[۱4]. علامه حلی، الالفین، ص ۴۸؛ مناهج الیقین، ص ۴۴۶؛ ملاصدرا، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۷۵.

[۱5]. احزاب / ۴۰.

%ب ظ، %08 %717 %1394 ساعت %16:%دی

سابقه اعتقاد به رجعت به چه زمانی بر می‌گردد؟

اعتقاد به رجعت از مباحث ريشه‌دارى است كه اعتقاد به آن از خصوصيات مكتب اهل بيت (عليهم السلام) است. گر چه اصل اين عقيده، سرچشمه قرآنى داشته و در احاديث رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نيز به آن اشاره شده است. لذا با مراجعه به كتاب‌هاى تراجم اهل‌سنت مشاهده مى‌نماييم كه از اماميه با اين اعتقاد ياد مى‌كنند. در بين اصحاب امامان نيز مشاهده شده كه با مخالفان خود بر سر اين عقيده مباحثات زيادى داشته اند كه از آن جمله به مباحثات مومن الطاق با ابو حنيفه مى‌توان اشاره كرد.

به همين جهت در طول تاريخ اسلام ، علماى شيعه سعى زيادى در راه تثبيت اين عقيده داشته اند به حدى كه برخى در اين باره كتاب تاليف كرده‌اند.

شيخ صدوق (رحمة الله عليه) مى‌فرمايد:

«قول صحيح آن است كه رجعت در ميان امت‌هاى پيشين بوده است و پيامبراکرم (صلى الله عليه و آله) فرموده‌اند: هر آنچه در بين امت‌هاى پيشين اتفاق افتاده، در اين امت نيز اتفاق خواهد افتاد، پس واجب است كه در اين امت نيز رجعت باشد.» [1]

شيخ مفيد (رحمة الله عليه) نیز مى‌فرمايد:

«خداوند متعال گروهى از امت محمد (صلى الله عليه و آله) را بعد از وفاتشان و قبل از روز قيامت محشور خواهد نمود و اين عقيده مختص به آل محمد (صلى الله عليه و آله) است و قرآن نيز بر آن شاهد مى‌باشد». [2]

سيد مرتضى هم مى‌فرمايد:

«از اعتقادات شيعه آن است كه خداوند متعال هنگام ظهور امام مهدى (عليه السلام) گروهى از شيعيان را كه از دنيا رفته‌اند باز مى‌گرداند تا به ثواب يارى و نصرت آن حضرت نايل شده و دولت او را مشاهده نمايند. همچنين گروهى از دشمنان را باز مى گرداند تا انتقامش را از آنان بستاند .[3]

 

 

 

پي‌نوشت :

[1]. الاعتقادات، صدوق، ص 41 و 42.

[2]. المسائل السروية، ص 32؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 136.

[3]. رسائل الشريف المرتضى، ج 1، ص 25.

%ب ظ، %20 %590 %1394 ساعت %13:%آذر

منظور از «امام زمان» در حدیث معرفت، کیست و مصادر این حدیث کدام است؟

پاسخ:

ما شيعيان معتقد هستيم كه مراد پيامبر از «امام زمان» در اين حديث معروف و متواتر «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية»، که به حدیث معرفت یا من مات، مشهور است، امام معصوم (عليه السلام) است كه متصدي منصب امامت در عصر خود مي‌باشد و از امام علي (عليه السلام) شروع و به حجة بن الحسن العسكري (عليهما السلام) ختم مي‌شود.

علامه حلي در این زمینه مي‌فرمايد:

«بين شيعه و سني مشهور و متفق عليه است كه مراد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از واژه امام آنجا که فرمودند: من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة الجاهلية، امام زمان و قائم منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.[1]

اما بعضي از برادران اهل سنت آن را به معاني ديگري تفسير كرده‌اند از جمله اینکه

الف: گفته اند مراد از« امام زمان» در حديث پيامبر قرآن كريم است.

ولي چنين معنايي درست نيست. زيرا اگر مراد از قرآن تنها وجود آن است، شكي نيست كه به اين مقدار هيچ مسلماني نسبت به آن جاهل نخواهد بود و اگر مراد، معرفت محتواي قرآن به نحو كامل و اطلاع بر آن باشد، اين معرفت از قدرت بسياري از مردم خارج است. ما چطور مي توانيم از يک كارگر و كشاورز بخواهيم كه با محتواي قرآن كاملا آشنا شوند و مفاهيم عميق قرآن را دريافت كنند، همان مفاهيمي كه فهم آن بسيار دقيق و محتاج به مقدمات فراواني مي‌باشد و اگر نتوانست به عمق مفاهيم قرآن برسد در هنگام مرگ به مرگ زمان جاهليت از دنيا رفته باشد؟ پس چنين معنايي قطعا مراد نيست.

ب: گفته اند مراد از «امام زمان» حاكمان مي‌باشند.

ولي چنين معنايي هم درست نيست و جواب اين نظريه هم اين است كه حاكمان فراوان و مختلف هستند و اختلافات اساسي دارند چگونه متوجه شويم كه كدام يک مراد خداوند متعال هستند؟ و چطور ممكن است خداوند چنين تكليفي از انسان بخواهد؟ پس اين معني هم درست نيست.

و اما پاسخ سؤال دوم

بايد گفت اين حديث در مهمترين مصادر روايي شيعه و سني وارد شده است البته اين روايت در اين مصادر با اندكي تغيير در الفاظ وارد شده است.

اما منابع اهل سنت:

1. مسند احمد ج 4 صفحه 96

2. ابن ابي الحديد في شرح نهج البلاغه ج 9 ص147

3. طبقات ابن سعد ج 5 ص 144

4. معجم الاوسط طبراني ج 1 ص 175 و 227.

5. كنز العمال متقي هندي ج 1 حديث 464

6. مصنف ابي شيبه جلد 15 ص 38.

7. تاريخ كبير بخاري ج 6 ص 445/ 2943.

8. مسند احمد ج 3/446.

9. كشف الاسرار ج 2 ص 252/1636.

10. مسند ابي داوود ص 259.

11. تفسير ابن كثير ج 1 ص 517.

12. شرح المقاصد تفتازاني ج 2 ص 275.

اما مصادر اهل شيعه: كه بسيار فراوان است از جمله:

1- الايضاح ص 75.

2- اعلام الوري ج 2 ص 253.

3- الثاقب في المناقب 495.

4- البحار ج 23 ص 76.

و مرحوم علامه اميني در الغدير ج 10 ص 358 تا 360 اين مصادر را جمع آوري كرده است.

 

 

 

منابع:

[1]. النافع يوم الحشر، ص 117

%ب ظ، %20 %572 %1394 ساعت %12:%آذر

آیا امام زمان در جزیره‌ای به نام خضرا، سکونت دارد؟

پاسخ:

در قرآن كريم در اين باره آيه‌اي وجود ندارد؛ ولي رواياتي كه درباره مكان و مسكن حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، وارد شده، چند دسته است:

1. برخي از آنها محل خاصي را تعيين نمي‌كند و جايگاه و مكان حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در بيابان‌ها و كوه‌ها معرفي مي‌كند. حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، مي‌فرمايد: «فرزند مهزيار! پدرم امام حسن (عليه السلام) از من پيمان گرفت... و فرمان داد كه براي سكونت، كوه‌هاي سخت و سرزمينهاي خشک و دور دست را برگزينم». [1]

2. دسته‌اي دیگر از روايات، منطقه خاصي را به عنوان سكونت آن حضرت تعيين مي‌كنند که از جمله می‌توان به مدينه و پيرامون آن، مكّه و پيرامون آن، مانند «رضوي» و «ذي طوي» اشاره نمود. چنان كه امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايد: «امام زمان (عليه السلام) را غيبتي است در بعضي از دره‌ها و به منطقه «ذي طوي» اشاره كرد.»[2]

3. برخي از روايات ديگر نيز مانند دسته اول جايگاه خاصي را نام نمي‌برد ولي از وي به عنوان فردي كه با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگي مي‌كند، نام برده است. [3]

به نظر مي‌رسد، اصل اولي كه با عقل و عرف سازگار است، زندگي به شيوه عادي و معمولي است؛ زيرا اين گونه زندگي حساسيت برانگيز نيست و براي حضرت نيز، آسان‌تر و طبيعي‌تر است. البته اين منافات ندارد كه آن حضرت در بيشتر وقت‌ها، و يا در روزگار ويژه، در مكّه و مدينه حضور داشته باشد. طبيعي است كه گاهي شرايطي پيش آيد كه زندگي معمولي خطرآفرين شود و با فلسفه غيبت منافات داشته باشد. در اين صورت، دوري گزيدن از جامعه ضروري مي‌نمايد.

4. در آيات قرآن و نيز روايات، درباره جزيره خضراء چيزي يافت نشد. علامه مجلسي (رحمه الله) در بحارالانوار بابي دارد به نام «باب نادر در ذكر كسي كه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در غيبت كبري ديده است»؛ در اين باب مطالبي را به نقل از رساله‌اي كه مشهور به قصه جزيره خضراء است آورده و سپس خود وی آن قصه و روایت را نقد مي‌كند. در اين باره مي‌توانيد به كتاب مهدي موعود، ترجمه جلد 13 بحارالانوار، تأليف آقاي علي دواني و جزيره خضراء افسانه يا واقعيت، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، مراجعه كنيد.

 

 

 

پي‌نوشت‌ها:

[1]. ر.ک: بحارالانوار، مرحوم مجلسي، ج 52، ص 12، داراحياءالتراث العربي.

[2]. همان، ص 341.

[3]. همان، ص 154.

%ب ظ، %20 %561 %1394 ساعت %12:%آذر

چگونه می‌توان به صحت توقیعات رسیده از امام زمان، اطمینان کرد؟

پاسخ:

توقيع در لغت چنين معنا شده است: «الحاق چيزي در آن» [1] و در اصطلاح به نامه‌ها و نوشته‌هايي كه از ائمه هدي (علیهم السلام) رسيده گفته مي‌شود.

توضيح اين كه، احاديثي كه از معصومين (علیهم السلام) به ما رسيده است، در يک تقسيم بندي به دو دسته مشافهه‌اي (احاديثي كه از طريق گفت و شنود افراد با امام به ما رسيده) و مكاتبه‌اي (احاديثي كه از طريق دست نوشته امام يا سؤال و جواب كتبي افراد با امام به ما رسيده) تقسيم مي‌شوند. به پاسخ‌هاي كتبي امام به سؤالاتي كه از ايشان شده است، توقيع گفته مي‌شود بنابراين، توقيعات از جمله احاديث مكاتبه‌اي هستند. حديث مكاتب مي‌تواند مصاديقي از انواع حديث صحيح، حسن، موثق و ضعيف باشد.[2]

بنابراين توقيعاتي كه از امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به ما رسيده، بخشي از روايات مكاتبه‌اي هستند كه در كتب روائي ما وجود دارد و راه اطمينان به آنها مثل راه اطمينان به ساير روايات است.

در واقع توقيعات هم رواياتي هستند مثل ساير روايات. اما اين كه چگونه به روايات اطمينان مي‌كنيم و از كجا معلوم رواياتي كه اكنون در دست ماست واقعا از ائمه (علیهم السلام) صادر شده باشند و از كجا معلوم كه آنها جعلي و ساختگي نيستند، نكته‌اي است كه از همان ابتدا مورد توجه بوده و براي همين تلاش بر اين بوده كه نام تمام راوياني كه در سلسله نقل روايت قرار دارند، ذكر شود؛ يعني هنگام نقل روايت اگر مستقيما از ائمه نقل مي‌كردند، مي‌گفتند: از فلان امام شنيدم يا فلان امام اين طور فرمود و اگر از يک راوي نقل مي‌كردند كه او مستقيما از امام شنيده بود، مي‌گفتند: از فلان راوي نقل مي‌كنم و او از امام روايت مي‌كند و باز هم اگر واسطه‌هاي بيشتري از راويان در ميان بودند، نام يكايک آنها را به ترتيبي كه در سلسله نقل حديث قرار دارندف ذكر مي‌كردند و سپس نام امام را.

اكثر روايات ما چنين هستند كه اصطلاحا به اين دسته روايات «مسند» گفته مي‌شود.[3]

اين تا حدي مشكل را حل مي‌كند ولي باز هم سؤالي باقي مي‌ماند كه از كجا معلوم اين راوياني كه در سلسله سند قرار دارند مورد اعتماد و راستگو باشند؟

براي اين كه چنين مشكلي حل شود، علم رجال به وجود آمد. اين علم به طور جدي و دقيق به حل اين مشكل پرداخته است. در اين علم احوال تک تک راويان را مورد بررسي قرار مي‌دهند كه آيا مي‌توان به چنين شخصي در نقل روايت اعتماد كرد يا خير؟ كاملترين كتابي كه در اين علم تا كنون نگاشته شده و به بررسي مبسوط احوال راويان پرداخته معجم رجال الحديث آيت الله العظمي خوئي است. البته اولين كساني كه به نگارش اين علم پرداخته‌اند يا هم عصر راويان يا قريب العهد آنان بوده‌اند و چون از علماي بزرگ و مشهور بوده‌اند؛ مثل شيخ طوسي مي‌توان به گفته آنان در مورد راويان اعتماد كرد.

پس ما براي اطمينان به رواياتي كه در منابع روائي وجود دارد، بايد ابتدا ببينيم آيا سلسله راويان حديث تا معصوم متصل هستند يا نه؛ يعني حديث را از جهت اسناد بررسي كنيم. اگر متصل نبودند آن حديث ضعيف است و نمي‌توان به طور كامل به آن اطمينان نمود، مگر در شرايط خاصي (مثل اين كه صاحب آن كتابي كه حديث در آن است گفته باشد احاديث اين كتاب همگي مورد اعتماد هستند و خود صاحب كتاب هم شخص موثقي باشد و شرائط ديگري از اين قبيل). اما اگر سلسله راويان تا زمان معصوم متصل بود، بايد تک تک راويان از حيث وثاقت و مورد اعتماد بودن بررسي شوند، اگر همه آنان مورد تأييد باشند و بتوانيم به آنها اعتماد كنيم در چنين صورتي اگر همه آنها شيعه اثني عشري و عادل باشند، اصطلاحا به چنين روايتي «صحيحه» گفته مي‌شود. ولي اگر همه راويان آن عادل باشند، اما حداقل يكي از راويان در اين سلسله سند، مذهبش شيعه نيست به اين روايت موثقه گفته مي‌شود.[4] و ما به اين هر دو دسته مي‌توانيم اعتماد كنيم چون به هر حال همه راويان آنها مورد تأييد و مورد اعتماد هستند. اما اگر در سلسله سند حتي يک نفر راوي غير ثقه (غير قابل اعتماد)باشد، اين روايت ضعيف و غير قابل استناد خواهد شد.

بررسي سند و تحقيق در مورد اعتبار و صحت روايت كار هر كسي نيست، بلكه تنها كساني مي‌توانند از عهده اين كار برآيند كه بر اين علوم مسلط باشند و مقدمات آن را طي كرده باشند و در علم رجال متخصص باشند.

پس ما يا بايد خودمان در علم رجال متخصص باشيم يا به متخصصين در اين علم اعتماد و اطمينان كنيم و از آنان پيروي كنيم تا بتوانيم روايات صحيح را تشخيص داده و به آنها عمل كنيم.

 

 

 

پي‌نوشتها:

[1]. خليل بن احمد، كتاب العين، ج 2، ص 176.

[2]. نک: مامقاني، عبدالله، مقياس الهدايه في علم الدراية، ج 1، ص283، انتشارات آل البيت چاپ اول 1411؛ مؤدب، سيد رضا، علم الحديث، انتشارات احسن الحديث.

[3]. با استفاده از مطالب كتاب المدخل الي علم الرجال و الدرايه، نوشته سيد محمد حسيني قزويني، ص 205، چاپ اول، انتشارات موسسه ولي عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، سال 1424.

[4]. همان، ص 199.

%ب ظ، %20 %558 %1394 ساعت %12:%آذر

آیا صحیح است که پس از ظهور، برخی اصحاب ائمه و برخی علمای شیعه، رجعت می‌کنند؟

پاسخ:

در برخي از ادله ديني آمده است كه مومنين راستين و پاكباخته مي‏توانند براي جهاد در ركاب مقدس امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دنيا آيند و در اين راه مقدس شربت شهادت نوشند. در دعاي عهد نيز اين آرمان بزرگ به عنوان يكي از خواسته‏هاي شيعيان آن حضرت آمده است: «اللهم ان حال بيني و بينه الموت الذي جعلته‏ حتما مقضيا فاخرجني من قبري موتزرا كفني شاهرا سيفي مجردا قناتي ملبيا دعوه الداعي في الحاضر و البادي».

پروردگارا! اگر مرگ ميان من و او فاصله انداخت مرا از قبر خويش بيرون آر درحالي كه كفن به تن كرده با سلاحي آماده...».

هر چند نمی‌توان به طور قطع و یقین، افرادی را که مشمول این مساله می‌شوند معرفی و تعیین نمود.

%ق ظ، %20 %504 %1394 ساعت %11:%آذر