برترین مطالب
- 1124
- 878
- 930
- 898
- 985
- 763
- 949
- 1008
- 965
- 943
آیا انتظار فرج تنها به معنی دینداری است ؟
پاسخ:
منتظر واقعي، يک ديندار حقيقي است؛ يعني، علاوه بر انجام دادن واجبات و ترک گناهان به اين فكر است كه وظيفه ديني او در زمان غيبت علاوه بر انجام دادن واجبات چيست؟
امامان معصوم از ما خواستهاند معرفت و شناخت صحيح از امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را داشته باشيم و براي ظهور آن بزرگوار دعا كنيم و به ديگران بگوييم كه هم به دستورات دين عمل كنند و هم براي ظهور دعا كنند. با يكديگر برخورد خوب داشته باشيم و به يكديگر كمک كنيم و ...
دوست گرانقدر دين داري نه تنها كافي است بلكه همه چيز است. شما چه گزينهاي را سراغ داريد كه از حيطه دين و دينداري بيرون باشد؟
هر گاه گفته مي شود دين دار حقيقي، يعني فردي كه به تمام موازين شرع مقدس معتقد بوده و به آن عامل است و به تمام معنا در تمام ابعاد منتظر است.
آیا عدم ارتکاب گناه موجب تشرف انسان به محضر امام زمان میشود؟
پاسخ:
رضايت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان رضايت خدا است؛ بنابراين اگر ما خداوند را از خود راضي و خشنود ساختيم قطعا امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز از ما راضي و خشنود خواهد شد. در اين زمينه به سه وظيفه مهم اشاره ميشود:
الف. انجام دادن اوامر الهي كه شامل عمل به واجبات و ترك محرمات مي شود.
يک شيعه واقعي بايد مطيع امر خدا بوده و به وظايف ديني و شرعي خود عمل كند و به آن اهتمام جدي داشته باشد. در اينجا نماز جايگاه ويژهاي در ميان اعمال و وظايف ديني دارد.
ب. خدمت به مردم صادقانه و در راستاي رضايت خداوند؛ يعني، تا آنجا كه ممكن است انسان بايد با رعايت موازين شرعي به ديگران كمک كند.
ج. زمينه سازي براي ظهور؛ بدین معنا، كه يكي از شرايط تحقق امر ظهور آن است كه مردم آمادگي پذيرش را داشته و واقعا خواستار ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشند. از اين رو يكي از وظايف مهم دوستداران امام و منتظران واقعي اين است كه در امر زمينه سازي شركت كنند و در حد توان، هم خود با حضرت آشنا شوند و هم ديگران را آشنا سازند تا جهان براي ظهور آماده شود.
خود حضرت در نامهاي به شيخ مفيد نوشته است: «اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را بر اطاعتش موفق بدارد ـ در وفاي به عهدي كه بسته بودند (پيروي از امام) اجتماع كنند، هر آينه ديدار ما به تاخير نمي افتد».
منبع:
مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص176.
منتظر امام زمان چگونه میتواند مورد رضایت امام قرار گیرد؟
پاسخ:
رضايت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان رضايت خدا است؛ بنابراين اگر ما خداوند را از خود راضي و خشنود ساختيم قطعا امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز از ما راضي و خشنود خواهد شد. در اين زمينه به سه وظيفه مهم اشاره ميشود:
الف. انجام دادن اوامر الهي كه شامل عمل به واجبات و ترك محرمات مي شود.
يک شيعه واقعي بايد مطيع امر خدا بوده و به وظايف ديني و شرعي خود عمل كند و به آن اهتمام جدي داشته باشد. در اينجا نماز جايگاه ويژهاي در ميان اعمال و وظايف ديني دارد.
ب. خدمت به مردم صادقانه و در راستاي رضايت خداوند؛ يعني، تا آنجا كه ممكن است انسان بايد با رعايت موازين شرعي به ديگران كمک كند.
ج. زمينه سازي براي ظهور؛ بدین معنا، كه يكي از شرايط تحقق امر ظهور آن است كه مردم آمادگي پذيرش را داشته و واقعا خواستار ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشند. از اين رو يكي از وظايف مهم دوستداران امام و منتظران واقعي اين است كه در امر زمينه سازي شركت كنند و در حد توان، هم خود با حضرت آشنا شوند و هم ديگران را آشنا سازند تا جهان براي ظهور آماده شود.
خود حضرت در نامهاي به شيخ مفيد نوشته است: «اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را بر اطاعتش موفق بدارد ـ در وفاي به عهدي كه بسته بودند (پيروي از امام) اجتماع كنند، هر آينه ديدار ما به تاخير نمي افتد».
منبع:
مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص176.
با وجود کثرت ظلم و فساد، چرا امام زمان ظهور نمیکند؟
پاسخ:
قبل از پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است حقيقت انتظار تا حدي روشن شود.
فرج، يعني نصرت و پيروزي و گشايش، مقصود از فرج، نصرت و پيروزي حكومت عدل علوي بر حكومتهاي كفر و شرک و بيداد است. بنابراين، انتظار فرج، يعني انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ جهاني است. منتظر حقيقي، كسي است كه حقيقتاً، خواهان تشكيل چنين حكومتي باشد. اين خواسته آنگاه جدي و راست است كه شخص منتظر عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهي باشد و گرنه، انتظار فرج، در حد يک ادعا و شعار بيمحتوا باقي خواهد ماند. از اين رو، در روايات آمده است كه انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا، كسي كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر اوست، زندگي خود را بر پايه عدل و داد استوار ميسازد و او، انساني است كه حضور و غيبت امام، در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتي ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتي را در زندگي خود پايدار ساخته است.
بنابراين، انتظار فرج حقيقي ، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان ميگردد و چنين حقيقت اصيل و عميقي با لفظ و شعار به دست نميآيد و با بيتفاوتي و بياعتنايي نسبت به مقدمات ديني و رسالتهاي انساني، در تعارض و تناقض است. از اينجا، نادرستي يک تفسير از انتظار فرج روشن ميشود؛ زيرا، بعضي بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج، يعني بيتفاوتي نسبت به آنچه در جوامع بشر ميگذرد و دست روي دست گذاشتن به اميد اين كه اما زمان ظهور كند و آنان را اصلاح كند. انتظار فرج، تعهد آفرين و مسئوليتساز است و با بيتفاوتي و بي اعتنايي به سرنوشت بشر و حقيقت و فضيلت، منافات دارد.
انتظار فرج، يعني:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پيشواي فضيلت
ب. ايمان به امامت و قيادت رهبري الهي و عدالت پيشه
ت. عشق به عدالت و ارزشهاي انساني
ج. اميد به آيندهاي روشن و نويد بخش
د. تلاش براي برقراري حكومتي عدل پيشه و عدل گستر
و. رعايت موازين و قوانين ديني و اخلاقي
ز. داشتن روحيه تعهد و مسئوليت پذيري.
اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظري، مقامي عالي دارد و هرگاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسي است كه پس از ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد ميكند. [1]
ممكن است مراد شما اين باشد كه با توجه به اينكه در هر عصري و در هر ملتي كه ظلم و ستم شود اعتقاد به ظهور منجي آخر الزمان بيشتر ميشود، وقتي در زماني كه ما، در آن زندگي ميكنيم و ظلم و ستم در همه جا بيداد ميكند، باز هم اين عقيده بيشتر شده است و در واقع، براي خيليها به مانند يک افسانه تبديل شده است تا واقعيت، و حتي موجب دل سردي خيليها شده است. اين چگونه قابل توجيه است؟
در پاسخ بايد گفت: در روايات متعدد، از معصومان (عليهم السلام) رسيده است كه دوران غيبت، دوران امتحان و آزمايش مردم است. بايد تلاش كرد تا با تقويت باورها و اعتقادات در مقابل سختيهاي زمان غيبت، مقاومت كرد و در عين حال، خود را براي ظهور و شركت در قيام امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آماده ساخت. اين كه بعضي از مردم، به خاطر طولاني شدن غيبت، گرفتار يأس و نوميدي ميشوند. به سبب ضعف ايمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نيز عدم شناخت و آگاهي نسبت به شرايط ظهور است. اينان گمان ميكنند وقتي در عرصههاي مختلف اجتماعي، ظلم و فساد فراوان گرديد، امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بايد براي انتقام از ظالمان و برپايي عدالت، قيام كند، حال آن كه ظهور عدالت و برپايي دولت مهدوي، مثل هر انقلاب و حكومت ديگري، نياز به تحقق شرايط و زمينههايي دارد و آنها كه طالب عدالتند، بايد براي برپايي دولت عدل، تلاش كنند تا زمينههاي آن، هر چه زودتر فراهم گردد، و روحيه ظلم پذيري و بي تفاوتي نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستيزي و جديت تبديل كنند.
همچنین ممكن است مراد شما اين باشد که چرا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) با انسانها در ارتباط نيست؟
دوراني كه در آن قرار داريم، دوران غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و ويژگي كلي و اصلي اين دوران، آن است كه امكان ارتباط با آن وجود مقدس، براي كسي ميسر و ممكن نيست. بنابراين، انتظار ارتباط و ديدار، امري برخلاف حكمت و مصلحت امر غيبت است. اما اين، به آن معنا نيست كه حضرت در ميان ما نباشد و ما از فيض حضور آن وجود مقدس بي بهره باشيم، بلكه حضرت، به صورت نا شناس، در ميان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهي دارند و آن چه به صلاح آنان و متناسب با فرايند ظهور است، انجام ميدهند. چه بسيار افرادي كه از محضر آن عزيز بهره بردند و راهنماييها و ارشادات او را شنيدهاند هر چند كه او را نشناختند و يا حتي گفتار و هدايتهاي او را نيز نپذيرفتند. بنابراين، حضرت با ما ارتباط دارد و به عبارت دقيقتر او در ميان ما است، ولي ما از او غافل هستيم. البته در مواردي، برخي از افراد كه به فيض حضور او رسيدهاند، او را شناختهاند ـ كه معمولاً اين شناخت، بعد از ديدار بوده است ـ و حظ اين ديدار را براي هميشه، براي خود حفظ كردهاند.
نكتهاي كه نبايد از آن غفلت داشت، اين است كه عدم امكان ارتباط و يا حتي ديدار، علاوه بر آن كه مطابق فلسفه غيبت است، علل و عوامل ديگري نيز ميتواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگي ديداري را كه به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنين ديداري، به مصلحت او نيست. يا روح و روان او، چنان تاريک و آلوده است كه جايي براي وجود نوراني و مقدس حضرت، باقي نگذاشته است، يا خدا ميخواهد او را به وسيله فراق و دوري آزمايش و امتحان كند و ... .
از طرف ديگر، بايد توجه داشت كه ارتباط مستقيم افراد با امام، زمينه استفادههاي نا به جا و ادعاهاي دروغين را براي كساني كه ظرفيت يا اهليت ندارند، ايجاد ميكند كه منجر به فريب مردم و انحراف تودهها ميشود و خطرات آن، بر كسي پوشيده نيست.
منابع:
[1]. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص125.
چه تناسبی میان انتظار موعود و حیات پویا، کسب علم، ظلم ستیزی و مبارزه با فساد است؟
پاسخ:
اگر مفهوم انتظار به درستى فهميده شود، معلوم مىگردد بين انتظار موعود و حيات پويا و ظلم ستيزى و ريشه كنى فساد از زمين، ملازمه هست و روايات فراوانى كه فضيلت انتظار و مقام منتظران را بيان مىكند، اين تصوير زيبا را ارائه كرده است. در پرتو انتظار موعود، حركتهاى اصلاحى شكل مىگيرد و به بركت آن، حيات انسانى، مفهوم و جايگاه الهى خود را پيدا مىكند و بشر را به سوى اهداف والاى انسانى به پيش مىبرد.
انتظار، اميد مىآورد و اميد به آينده روشن، سبب حركت و نشاط و پويايى مىگردد. اميد به تحقّق ارزشها سبب تقويت روحيه صالحان مىگردد و بسيج عمومى به سوى رفع ظلم و فساد را اعلام مىدارد. اميد به موعود جهانى و انقلاب ارزشى او، هر گونه سستى، افسردگى، سكوت و سكون را از افراد برمىدارد و اقدام و عمل و تحرّک را به جاى آن مىنشاند.
گفتنى است به رغم اين انگاره روشن، دو نوع برداشت متفاوت و جدا از هم از «انتظار» صورت گرفته است:
1. انتظارى كه سازنده، نگهدارنده، تعهّدآور، نيروآفرين و تحرّک بخش است؛ به گونهاى كه مىتواند نوعى عبادت و حقپرستى شمرده شود.
2. انتظارى كه سستى، بىتفاوتى و تحمل اسارت و سلطه از نشانههاى بىنشان آن است.
يک. انتظار منفى و ويرانگر
در اين نگرش، انتظار، عامل ركود و عقب ماندگى است و منتظران از هر تلاش و كوشش اصلاحى دست مىشويند و در برابر زور و فشار و ظلم و فساد راه خاموشى و سكوت در پيش مىگيرند. حتّى به اين باور مىرسند كه مىبايست به گسترش جور و فساد كمک كنند و يا نسبت به آن بىتفاوت باشند تا گيتى پر از ستم و تباهى گردد و ظهور مهدى موعود نزديک شود. چنين انديشهاى باعث انزوا و دورى از عرصه سياست مىشد و گاهى ابزار دست حكومتهاى جور براى انحراف اذهان و سوء استفاده از افكار مهدى باورى بوده است!
به نظر شهيد مطهرى؛ انتظار ويرانگر، برداشت قشرى از مهدويت و قيام مهدى موعود است؛ به طورى كه برخى گمان مىكنند قيام حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، صرفاً ماهيّت انفجارى دارد و تنها به دنبال گسترش و رواج ظلم، تبعيض و تباهىها شكل مىگيرد.
دو. انتظار مثبت و سازنده
بر اين اساس، انتظار همه گاه جنبش آفرين، سرچشمه قيام و مقاومت و ايثار و حركت مىباشد و حالت فرسايشى و سست كنندگى ندارد؛ زيرا منتظر مىتواند با تلاش و زمينه سازى خود، فرج و گشايش را نزديک كند و امكانات و بسترهاى فرهنگى، نظامى، سياسى و اجتماعى آن را فراهم سازد.
نقطه شكوفايى و اوج اين تفكّر (انتظار مثبت)، در عصر پيروزى انقلاب اسلامى ايران نمودار گشت؛ و دوران تاريک و پر از ظلم و فساد رژيم پهلوى را از صفحه تاريخ محو كرد. آگاهى فزونتر علما و عموم شيعيان، زمينه را براى ظهور و بروز آثار و پيامهاى اصلى انتظار فراهم ساخت و آن عبارت بود از: عدم پذيرش نظام فاسد حكومتى، عدم تحمل ظلم و ستم فراوان و دينستيزى آشكار و تشكيل حكومت دينى در راستاى تعميق بخشى به انديشه مهدويت.
پس «انتظار ظهور مهدى موعود» منشأ خمودگى و ركود جوامع اسلامى نيست و عدم تحقّق آن تا امروز، موجب دلسردى و يأس نمىشود؛ زيرا در روايات متعددى بيان شده است كه دوران غيبت، دوره امتحان و آزمايش مردم است.
بايد تلاش كرد تا با تقويت باورها و اعتقادات در مقابل سختىهاى زمان غيبت، مقاومت كرد و در عين حال، خود را براى ظهور و شركت در قيام امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده ساخت.
البته آثار انتظار منحصر در بُعد «سياسى» نيست؛ بلكه انتظار و مهدى باورى، زوايا و ابعاد مختلفى دارد. از جمله:
1. بُعد توحيد؛ انتظار در ماهيت خود، انسانِ منتظر را متوجّه خداى جهان مىكند. توجّه به خدا و طلب فرج از درگاه او، از مهمترين اصول «مهدى باورى» است.
2. بُعد نبوت؛ منتظران چشم به راه كسى هستند كه در او، صفات و آثار پيامبر گرد آمده است. هر كس دوست دارد، آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد را ببيند، مىتواند چهره آنان را در مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ببيند. او مىآيد تا آرمان پيامبران را تحقّق بخشد و دين خدايى را بگستراند و نداى توحيد را به همه عالم برساند.
3. بُعد قرآنى؛ مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زنده كننده همه احكام قرآن است. انسان منتظر همواره اين آرمان را در دل زنده مىدارد كه روزى با ظهور آن حضرت، قرآن و آموزههاى آن در سراسر جهان حاكميت يابد و برنامه زندگى گردد.
4. بُعد امامت؛ مهدى، وصى صدّيقين و خاتم ائمه طاهرين است. امامان پيشين يكايک او را ياد كردهاند. او فرزند و يادگار و ادامه دهنده راه آنان است.
مهدى، مظهر قائم امامت است و انتظار ظهور او، بزرگترين تأكيد بر اصل امامت و رهبرى است.
5. بُعد عدل؛ انتظار مهدى، انتظار ظهور عدل است. او جهان آكنده از بيداد را، از داد پر مىسازد و عدل خدايى را در همه جا و همه سو سرايت مىدهد.
6. بُعد معاد؛ در امر انتظار، اصل اعتقادى بسيار مهم «معاد» و بازگشت مسئولانه به نزد خداوند، همواره حضور دارد ... مهدى به هنگام ظهور، ستمگران را كيفر مىدهد و ظالمان را به سزاى اعمال خود مىرساند و مؤمنان را عزيز مىدارد. به هنگام ظهور او، گروهى از پاكان و پليدان به جهان بازمىگردند (و پليدان كيفر و مجازات مىبينند). از علايم حتمى فرا رسيدن رستاخيز، ظهور مهدى است، تا او نيايد، عمر جهان به سر نمىرسد و قيامت برپا نمىگردد ... .
7. بُعد دانش و خردورزى؛ مهمتر از همه، توجه ويژه منتظران به علم و دانايى است؛ به طورى كه در پرتو ظهور حضرت، عقل و خرد جامعه بشريت كامل مىگردد و زمينههاى رشد، توسعه و سعادت در تمام زمينههاى علمى، معنوى، صنعتى و آبادانى فراهم مىشود.
چرا از منظر معصومین، انتظار فرج، بسیار حائز اهمیت است؟
پاسخ:
در روايات شيعه، عبارت و اصطلاح بسيار لطيف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. فرج، به معناى نصرت و پيروزى و گشايش گرههاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از انتظار فرج، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناكامىها و نابسامانىها از چهره غمزده جامعه انسانى است و پيروزى حكومت عدالت گستر و معنويت گراى مهدوى بر دولتهاى شرک و كفر و ستم است.
در روايات، توصيههاى فراوانى در مورد انتظار فرج و ارزش، و فضيلتهاى بىشمار آن شده است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)،آن را برترين اعمال و عبادات دانسته و مىفرمایند: «افضلُ اعمال امّتى انتظار الفرج من اللّه عزّوجل»؛ «انتظار فرج [و گشايش] از جانب خداى بلند مرتبه، برترين عمل امت من است»
آن حضرت همچنین در روایت دیگری، مىفرمايد: «افضل العبادة انتظار الفرج»؛ «با فضيلتترين عبادات، انتظار فرج است».
امیرالمومنین (عليه السلام) نيز آن را محبوبترين اعمال در نزد خداوند و منتظر فرج را، همانند شهيد راه حقّ مىداند: «انتظروا الفرج و لاتيأسوا من روح الله فانّ احبَّ الاعمالِ الى اللّه عزّوجلّ انتظارُ الفرجَ الآخِذُ بامرنا مَعَنا غداً فى حظيرة القدس و المنتظر للفرج كمُتشَحّط بدمه فى سبيلِ اللّه» ؛ «منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه محبوبترين اعمال نزد خداوند- عزّوجل- انتظار فرج است. كسى كه پذيراى امر ما باشد، فردا [ها] در «حظيرة القدس» با ما است و كسى كه منتظر فرج باشد، مانند كسى است كه در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است».
امام جواد (عليه السلام) آن را با فضيلتترين و راه گشاترين امور مىداند: «افضَلُ اعمالِ شيعتنا انتظارُ الفَرَج مَن عَرَف هذ الامرَ فقد فُرِّج عَنه بانتظاره»؛ «برترين عمل شيعيان ما، انتظار فرج است. هر كس اين امر را بداند و آن را بشناسد، با همين انتظار در كارش گشايش و فرج مىشود».
امام هادى (عليه السلام) به روشنى معناى فرج را- كه همان انتظار ظهور مهدى موعود است- توضيح مىدهد.
على بن مهزيار مىگويد: نامهاى به امام هادى (عليه السلام) نوشتم و از ايشان درباره «فرج» پرسيدم؛ حضرت فرمود: «اذا غابَ صاحبُكم عن دارالظّالمين فتوقّعوا الفرج»؛ «هر گاه امام شما از بين ظالمان و ستمگران مخفى شد، چشم به راه فرج باشيد».
امام صادق (عليه السلام) نيز حالات شيعيان در دوران غيبت و انتظار گشايش و فرج را چنين بازگو مىفرمايد: «نزديکترين جايى كه خداى متعال به بندگانش هست و نيز بيشترين زمانى كه از ايشان راضى است، وقتى است كه حجّت الهى را از دست بدهند و او بر ايشان ظاهر نشود و جايش را ندانند؛ در عين حال يقين دارند كه آن حجّت باقى است و باطل نشده است. پس در آن هنگام، هر صبح و شام، منتظر فرج باشيد ...» .
برآيند اين روايات آن است كه عموم مردم جهان- به خصوص شيعيان- بايد منتظر ظهور و قيام مهدى موعود باشند كه از سراپرده غيبت بيرون آيد.
انتظار فرج، در واقع نوعى آمادگى و استقبال از نيكىهاست. آمادگى براى تلاش و حركتى مداوم و كوششى خستگىناپذير همراه با تهذيب نفس، پاکزيستن، حقّخواهى و دور ماندن از زشتىها و آلودگىها ... به همين جهت وقتى ابوبصير از امام صادق (عليه السلام)، پرسيد كه فرج كى خواهد بود؟ آن حضرت فرمود: «يا ابابصير و انت ممّن يريد الدّنيا؟ مَن عرف هذاالامر، فقد فرج عنه لانتظاره»؛ «اى ابوبصير! تو هم از كسانى هستى كه دنيا را طلب مىكنند؟ آن كس كه قيام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش فرج شده است».
بر اين اساس، انتظار فرج، فراتر از انتظار معمولى است؛ يعنى انتظارى همراه با آگاهى، بصيرت، درايت، معنويت، آمادگى، حقگرايى، عدلخواهى و ...
به عبارت روشنتر، انتظار فرج، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار يارى رساندن به او است. چنين شخصى در غيبت امام، چنان رفتار مىكند كه گويا در زمان ظهور و حضور او زندگى مىكند. به همين جهت شيعه تمامى دشوارىها و كاستىها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. اين نوع انتظار است كه داراى فضيلت و ارزش بىشمارى است.
امام سجّاد (عليه السلام) مىفرمایند: «انتظار الفرج من اعظم الفرج»؛ «انتظار فرج، خود از بزرگترين گشايشهاست».
امام كاظم (عليه السلام) هم در این باره مىفرمایند: «انتظار الفرج من الفرج»؛ «انتظار فرج، نشانه فرج و گشايش است».
به صراحت مىتوان گفت، از مهمترين رازهاى نهفته بقاى تشيّع همين روح انتظارى است كه كالبد شيعه را آكنده ساخته و پيوسته او را به تلاش، كوشش، جنبش و جوشش وا مىدارد.
«انتظار»، ظرفيت و توانايى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ايجاد مىكند و رفتارها و برنامهها را بدان سمت سوق مىدهد. اين والاترين عبادت و بهترين عمل است؛ چنان كه امام على (عليه السلام) مىفرمایند: «افضلُ عبادة المؤمن انتظار فَرج الله»؛ «بهترين عبادت مؤمن، انتظار كشيدن فرج خداوند است». به طور خلاصه مؤلّفههاى زير را مىتوان از «انتظار فرج» برداشت كرد:
1. تلاش و كوشش براى پيشرفت و ترقّى
2. اصلاحطلبى و اميد به زندگى بهتر (گشايش در امور)
3. نفى وضع موجود (ظلم و بىعدالتى، فساد و تباهى)
4. طرد و عدم پذيرش حكومتهاى سياسى (نامشروع دانستن آنها)
5. قيام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال
6. ضرورت تشكيل حكومتهاى دينى و مشروع
7. عدم انقياد و سازش در برابر جبّاران و مفسدان و ...
منبع:
انتظار پويا