برترین مطالب
- 1115
- 873
- 924
- 891
- 979
- 755
- 943
- 1001
- 957
- 935
طرق شناخت مدعیان دروغین مهدویت
شناخت سفیران و افرادی كه نیابت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده آنها نهاده شده است، اهمیت زیادی دارد؛ چرا كه به واسطه ایشان، ارتباط وثیق و مطمئنی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ساماندهی میشود و در پارهای از موارد، وكیل و نائب و سفیر امام به مثابه امام معصوم تلقی شده و التزام به دستورات او، التزام به منویات امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار آمده است؛ از این رو و به جهت احراز صحت نیابت و اطمینان از رابطه آنها با امامت و ولایت، لازم است که تاریخ سیاسی عصر غیبت و كاركرد سازمان وكالت مورد توجه قرار گیرد و تصویر صحیحی از نیابت و سفارت ترسیم شود.
بررسی روایات نشان میدهد افرادی كه منتسب به نیابت و سفارت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، همواره با آموزه امامت و به ویژه مهدویت هماهنگ رفتار کردهاند و در حفظ حریم امامت و دفاع از مهدویت در مقابل شبهات و سؤالات كوشیدهاند و در محضر امام زمان به كسب زهد و تقوی و فضیلت پرداختهاند. در مقابل این افراد، برخی مدعی ارتباط هستند و گاهی خود را حامل پیام از طرف حضرت میدانند؛ به یقین، چنین افرادی واجد صفاتی هستند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می نماییم
1- دروغگو هستند و به دنبال کسب شهرت و ثروت و نظایر آن میباشند.
2- افرادی که ادعای ارتباط میکنند، هیچ دلیل محکم و عقل پسندی ندارند و بیشتر با تحریک احساسات و از راه عواطف، افراد را پیرو و مطیع خود میکنند.
3- این افراد، هیچگاه از طرف عالمان دینی مورد حمایت واقع نشدهاند و این نشان میدهد که این افراد، گروهی حقهباز و شیاد هستند؛ زیرا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیعیان امر کردهاند که در دوران غیبت، برای حل مسائل و مشکلات دینی خود و پیدا کردن راه حق و درست، به علمای دین مراجعه کنند[1] و به یقین، مدعیان ـ که اکثریت قریب به اتفاق آنها یا اصلاً سواد دینی ندارند و یا افرادی هستند که اطلاعات کمی از دین دارند و به دنبال اثبات كردن خود هستند ـ اگر در ادعای خود راستگو بودند، باید علمای دین از آنها حمایت میکردند که البته چنین نیست.
4- معمولاً استدلال مدعیان به چیزهایی است که ما هیچگاه به صحت یا نادرستی آن نمیتوانیم دسترسی پیدا کنیم؛ مثلاً ادعای مکاشفه، ادعای اینکه حضرت را در خواب دیدهاند، ادعای پیام آوردن از طرف حضرت و نظایر آن.
5- این گروه از مدعیان به شدت از افراد پرسشگر و سؤال کننده بیزار و فراری هستند. زیرا در اثر سؤال و جواب، تناقض گویی ایشان آشکار و دروغهایشان افشا میشود. لذا اگر در این نوع مجالس، کسانی در صدد باشند سؤالاتی کنند که به نوعی، اصل ادعای آن شخص را زیر سؤال میبرد، به شدت و با تندی، از آن مجموعه طرد میشوند و با او برخورد بسیار خشنی میشود؛ چرا که مدعیان، همیشه به دنبال افراد ساکت، خاموش، مطیع و کم اطلاع هستند و فرد آگاه و پرسشگر، مزاحم کار آنها هستند.
6- این افراد به دنبال مرید پروری بوده و برای بقای خود، گاهی در عقاید پیروان خود، شکاف به وجود میآوردند و باعث انحراف در عقاید آنها میشوند.
7- غالباً این افراد، جلسات خصوصی و محرمانهای دارند كه هر كسی اجازه ورود به آن را ندارد؛ اكثر مردم، توسط واسطهها، مدعی را میشناسند، بدون اینكه حتی او را دیده باشند و این ایجادِ مانع در مقابل مدعی، یكی از راههای جذب مردم و عدم افشای ماهیت پنهان وی است، چرا كه در اثر ارتباط مستقیم و طرح این نوع مسایل در سطح عموم جامعه، رازها و تناقضات آشكار میشود و فرد مدعی به سرعت از آن جایگاه خود ساخته، سقوط میكند.
پینوشتها:
[1]. در مقبوله عمر بن حنظله چنین وارد شده که «...و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا»؛ وسائل الشیعه، ج27، ص140.
واحد پرسش و پاسخ مرکز تخصصی مهدویت قم، بخش مهدویت تبیان
منبع: مجله امان شماره 33
آسیبشناسی فرهنگ مهدویت
برای هر فرهنگ و مجموعه معرفتی ممکن است آفتهایی روی دهد که مانع رشد و بالندگی آن فرهنگ باشد. فرهنگ دینی نیز گاهی به آفتهایی گرفتار میشود که حرکت رو به کمال آن را کُند میکند و بحث «آسیب شناسی دینی» عهده دار شناختن آن آفتها و شیوه مقابله با آنهاست.
مناسب است در اینجا درباره آن چه به عنوان آسیبهای فرهنگ ناب مهدوی مطرح میشود بحث کنیم تا ضمن آشنایی با آسیبها، به راههای خنثیسازی و مقابله با آنها بیندیشیم.
آسیبهای فرهنگ مهدویت، مواردی است که غفلت از آنها موجب سستی اعتقاد مردم و به ویژه جوانان نسبت به اصل وجود امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یا ابعاد مختلف شناخت آن بزرگوار است و گاهی نیز سبب گرایش به افراد یا مجموعههای منحرف میگردد. بنابراین آشنایی با این آسیبها، منتظرانِ آن امام بزرگ را از کجروی در اعتقاد و عمل حفظ خواهد کرد.
ما در اینجا مهمترین آسیبهای فرهنگ مهدویت را در عنوانهایی جدا از یکدیگر مورد بحث قرار میدهیم:
برداشتهای غلط
از آسیبهای مهم در فرهنگ مهدویت، تفسیرها و برداشتهای نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. تحلیل نادرست و ناقص از روایات به دریافت غیر صحیح میانجامد که چند نمونه از آن را بیان میکنیم.
1- برداشت غلط از مفهوم «انتظار» سبب شده است که بعضی گمان کنند که چون اصلاح جهان از ظلم و فساد به دست امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود، ما در برابر تباهیها و ناهنجاریها هیچ وظیفهای نداریم، بلکه ممکن است گفته شود که برای نزدیک شدن ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید برای ترویج بدیها و زشتیها در جامعه اقدام کنیم!! این اندیشه نادرست در مقابل دیدگاه قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) است که امر به معروف و نهی از منکر را از وظایف حتمی هر مسلمانی میداند.
2- برخی از ظاهر بعضی از روایات اینگونه برداشت کردهاند که هر قیامی قبل از قیام امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محکوم و مردود است، بنابراین در برابر انقلاب اسلامی ایران که قیامی بر ضدّ طاغوت و استکبار و در جهت برقراری احکام الهی بوده است، نیز موضع نادرستی گرفتهاند.
در پاسخ به این شبهه، باید گفت که اجرای بسیاری از احکام اسلامی مانند اقامه حدود و قصاص و نیز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگیر با فساد جز با تشکیل حکومت اسلامی ممکن نیست، بنابراین تلاش برای برقراری نظام اسلامی کاری پسندیده و مورد قبول است و نهی از قیام در بعضی از روایات به معنی شرکت در قیامهای باطل که انگیزه الهی ندارد و یا قیامهایی که بدون توجه به شرایط و زمینههای لازم انجام میگیرد و یا حرکتهایی که به عنوان قیام مهدوی شروع میگردد، میباشد. نه اینکه هر انقلاب و حرکتی که در مسیر اصلاح جامعه است مردود شمرده شود.[1]
3- یکی دیگر از برداشتهای غلط در فرهنگ مهدویت، نشان دادن چهره خشونت آمیز از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
بر خلاف تصوّر بعضی افراد که میاندیشند امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با شمشیر عدالت، دریایی از خون به راه میاندازد و بسیاری را از دم تیغ عبور میدهد؛ امام عصر (علیه السلام)، مظهر رأفت و رحمت پروردگار است و مانند پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) ابتدا همگان را با بیان روشن و دلائل آشکار به اسلام و قرآن فرا میخواند که اکثر مردم نیز دعوت آن حضرت را پاسخ داده و به او میپیوندند. بنابراین امام (علیه السلام) تنها با مخالفان سرسخت که آگاهانه از پذیرفتن حق سر باز میزنند و جز زبان شمشیر نمیفهمند با سلاح برخورد میکند.
آیه «اولی الامر» چگونه بر وجود امام زمان دلالت میکند؟
پاسخ:
از ديدگاه قرآن، خداوند متعال مي فرمايد: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» [1]؛ «خدا و رسول و صاحبان امري را كه از ميان خود شماست اطاعت كنيد.»
از آيه فوق به خوبي استفاده ميشود كه در هر عصر و زماني بايد امام معصومي در قيد حيات باشد تا او را اطاعت نمايم، اطاعتي كه همانند اطاعت خداوند است.
مقصود از «اولي الامر»، در آيه فوق، همان صاحبان شان و امر و نهي است. كساني كه امور مردم در اختيار آنان است و آنان غير از معصومين (علیهم السلام)، كسان ديگری نيستند. زيرا آيه، دلالت بر وجوب اطاعت به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطي دارد و اين مستلزم عصمت آنان است و گرنه منجر به تناقض ميشود. به جهت آنكه، اطاعت خدا و رسول بدون هيچ قيد و شرطي واجب است، حال اگر اولي الامر، معصوم نباشند و در برخي از موارد اشتباه يا سهو و نسيان داشته باشند و در عين حال اطاعت آنها به طور مطلق واجب باشد، مستلزم تناقض در وجوب اطاعت است. نتيجه اينكه مقصود از «اولي الامر» در آيه، معصومين است كه در هر زمان بايد فردي از آنها باشد تا اطاعت گردد و در اين زمان كسي جز امام زمان (عليه السلام)، معصوم نيست .
از جمله روايات متواتري كه انطباق آيه فوق را بر اهل بيت (عليهم السلام)، تاييد ميكند، حديث معروف «ثقلين» است؛ زيرا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)، در آن حديث امر به اطاعت از كتاب و عترت و اهل بيت معصوم خود كرده كه همان «اولوالامر» در آيه فوق هستند و در آن نيز امر به اطاعت مطلق كرده است.
همچنین آيه شريفه «انما انت منذر و لكل قوم هاد» [2]؛ و احاديث «دوازده خليفه» نيز بر اين برداشت از آيه فوق دلالت دارند. به همين جهت است كه برخي از علماي اهل سنت نيز قائل به نزول آيه فوق در شان اهل بيت (عليهم السلام) شدهاند. بزرگانی همچون:
ابن حيان اندلسي [3]
نيشابوري [4]
محمد صالح كشفي ترمذي [5]
قندوزي حنفي [6]
حمويني شافعي [7]
حاكم حسكاني [8]
به عنوان مثال، حاكم حسكاني به سندش از مجاهد در تفسير آيه فوق نقل كرده كه اين آيه در شان امير المومنين (عليه السلام) نازل شد، هنگامي كه پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله)، او را جانشين خود در مدينه قرار داد.
پينوشتها:
[1]. سوره نساء ، آيه 59.
[2]. سوره رعد ، آيه 7.
[3]. البحر المحيط ، ج 3 ، ص 278.
[4]. حاشيه جامع البيان طبري ، ج 5 ، ص 208.
[5]. المناقب المرتضوي ، ص 56.
[6]. ينابيع المودة ، ص 134.
[7]. فرائد السمطين ، ج 1 ، ص 314.
[8]. شواهد التنزيل ، ج 3 ، ص 1200.
منبع اصلی: موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران
وظایف مومنان جهت تسریع در ظهور امام زمان چیست؟
پاسخ:
خداوند متعال در قرآن مجيد فرموده:
« وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ». سوره الانبیاء آیه (انبياء، 105)
بندگان صالح من، وارثان زمين خواهند شد، در اين ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت كنندگان".
بعد از آن كه قرآن کریم در آيات قبل از این دو آیه، به قسمتي از پاداشهاي اخروي مؤمنان صالح اشاره مینماید، در دو آيه مورد بحث به يكي از روشنترين پاداشهاي دنيوي آنها كه «حكومت روي زمين» است، با بياني شيوا اشاره كرده و ميفرماید:
«در زبور بعد از ذكر چنين نوشتيم كه سرانجام، بندگان صالح من وارثان ]حکومت[ زمين خواهند شد.»
در پارهاي از روايات كه از سني و شيعه نقل شده است، صريحاً اين آيه تفسير به ياران امام زمان (عليه السلام) شده است؛ مثلا در مجمع البيان در ذيل اين آيه از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه مي فرمايد: «هم اصحاب المهدي في آخرالزمان»؛ بندگان صالحي را كه خداوند در اين آيه به عنوان وارثان زمين ياد كرده، ياران مهدي (عليه السلام) در آخرالزمان هستند.
بر طبق اين آيه شريف شرط اساسي، براي تسريع در ظهور امام زمان (عليه السلام)، ايمان داشتن و به شايستگي رسيدن بندگان خداست؛ يعني از نظر عمل و تقوا، علم و آگاهي، قدرت و قوت، تدبير و نظم و درک اجتماعي، شايستگي پيدا كنند و در اين هنگام است که زمينه ظهور فراهم ميشود.
بعضي از وظايف مؤمنين براي ظهور حضرت امام عصر (عليه السلام) عبارت است از:
دعا براي تعجيل فرج حضرت (عليه السلام)
تحصيل و كسب شناخت درباره حضرت.
انتظار فرج آن حضرت و ايجاد محبت او در دل ديگران.
اظهار كردن شوق و علاقه براي لقاء حضرت (عليه السلام)
ذكر فضائل و مناقب آن حضرت.
اظهار حزن و ناراحتي در فراقش.
گريه كردن بر فراقش.
صدقه دادن به قصد سلامتیش.
تهذيب نفس [1]
پينوشتها:
[1]. ر.ک: مكيال المكارم، موسوي اصفهاني، وظيفه مردم در زمان غيبت امام زمان (عليه السلام)، همان، تفسير نمونه، آيه الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 13، ص518، دارالكتب الاسلاميه.
چه کنیم تا جزء یاران واقعی امام عصر باشیم؟
پاسخ:
انسان با همّت بلند، و اراده جدّي و سعي و تلاش زياد؛ ميتواند به آرزوها و خواستههاي خود برسد. كسي كه دوست دارد، سرباز امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، باشد، بايد در طاعت و بندگي خدا جدي و كوشا بوده و با هواهاي نفس خود مبارزه كند، به زينتهاي دنيا بيتوّجه و نسبت به امور معنوي عنايت زيادی داشته باشد؛ در همه امور رضاي خدا و امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) را در نظر بگيرد.
هر سخني كه ميخواهد بر زبان جاري كند، به عملي كه بنا دارد انجام دهد، بينديشد پس در صورتي كه مرضيّ خدا و امام زمان هست اقدام كند، حتي از اموري كه شبههناک است اجتناب ورزد؛ هميشه فرمان خدا را بر هواهاي نفساني خود مقدم بدارد. در انجام واجبات جدّي بوده و به مستحبات نيز عنايت داشته باشد. به نماز و ساير عبادات اهميت زيادی بدهد. گناه و سيئات اخلاقي را ترک كند، فضائل و محاسن اخلاقي را در نفس خود پرورش و خود را به آنها متصف كند.
در حالات ياران امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، آمده كه آنان شبها را به راز و نياز با خدا مشغولند و روزها در ميدان اجتماع همانند شير، در خدمت به خلق و انجام وظايف از ديگران سبقت مي گيرند، كسي كه دوست دارد جزء سربازان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، باشد، بايد هميشه منتظر فرج آن حضرت بوده و براي آمدن آن حضرت لحظه شماري كند. همانند كسي كه بهترين عزيز او به سفر رفته و هر آن انتظار دارد از سفر برگردد.
در روايات آمده انتظار فرج عبادتي بزرگ است رسول خدا (صلي الله عليه وآله) میفرمایند: «بهترين اعمال امت من انتظار فرجي است كه از ناحيه خداوند به آنان مي رسد.» [1]
پي نوشت ها:
[1]. محمدي ريشهري، ميزان الحكمة، ج 1، ص 285، انتشارات مكتبة الاعلام الاسلامي.
امام زمان در پرتو احادیث
در اين بخش به تبيين برخي روايات عام امامت ميپردازيم و چگونگي دلالت آن را بر حضرت مهدي (عليه السلام) به عنوان يکي از امامان معصوم (عليهم السلام) بررسي ميکنيم.
1- حديث «ثِقلَين»
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
«إِنّي تارِکٌ فِيکُمُ الثِّقلَينِ کتابَ اللهِ و عِترَتي (أهلبيتي) ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا أبداً وَ لَن يَفتَرِقا حًتّی يَرِدا عَلَیَّ الحَوض ...»؛[1]
پیامبر ارکم میفرمایند: «من دو چيز گرانبها را ميان شما باقي ميگذارم، کتاب خدا و عترتم، (اهلبيتم)؛ اگر به اين دو تمسک جوييد، هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از هم جدا نميشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. ...»
حدود 34 تن از اصحاب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) اين حديث را نقل کردهاند و 187 نفر از بزرگان اهل سنت (مانند مسلم، تِرمِذي و احمد بن حنبل) در کتابهاي خود آوردهاند که پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين حديث را در موقعيتهاي مختلف بيان کرده است.[2]
بر اساس اين حديث، پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) دستاورد رسالت خود را دو چيز گرانمايه ميدانند: «کتاب خدا» و «عترت آن حضرت» که از هم جداييناپذير و عامل راهيابي و رستگاري انسانها تا روز قيامت هستند. اين حديث شريف و زيبا حاوي نکات ارزشمندي است:
الف: همانگونه که کتاب خدا جاويدان است و تا پايان عمر دنيا وجود دارد، يک نفر از اهلبيت نيز هميشه در کنار قرآن تا پايان عمر دنيا خواهد بود. اين نکته از واژه «لن يفترقا» به خوبي روشن ميشود. چنان که ابن حجر عسقلانی در کتاب صواعق ميگويد:
«احاديثي که مردمان را به تمسک به اهلبيت فرا ميخواند، به اين اشاره دارد که از اهلبيت تا روز قيامت کسي که براي تمسک شايسته است، همواره وجود دارد؛ چنان که کتاب خدا چنين است و از اين رو آنان سبب ايمني و بقا براي اهل زمين هستند ... سزاوارترين از ميان ايشان براي تمسک، امام و عالم آنها علي بن ابيطالب است که علم فراوان و استنباطهاي دقيق و موشکافانه دارد و به همين جهت ابوبکر گفته است: «علي (عليه السلام) عترت رسول خدا است»؛ يعني، از کساني است که پيامبر خواسته و ترغيب کرده مردمان به آنان تمسک جويند.» [3]
ب: همچنان که قرآن حجّت بوده و بر مردم واجب است از آن پيروي کنند؛ همچنين بايد از اهلبيت (عليهم السلام) نيز پيروي و اطاعت کنند. از اين رو اهلبيت (عليهم السلام) تنها کساني هستند که شايستگي دارند رهبري، امامت و سرپرستي امور مردم را به عهده گيرند. معناي دو ثقل اکبر و اصغر نيز همین است.
ج: در قرآن کریم، هيچ خطا و اشتباهي نيست و پيروان واقعي قرآن در هيچ زماني دچار اشتباه نشده و دچار گمراهي و ضلالت نميگردند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)، اهلبيت (عليهم السلام) را در کنار قرآن قرار داده و ميفرمايد: «اگر به هر دو تمسک بجوييد، هرگز دچار گمراهي نميشويد.»
از اين سخن، فهميده ميشود که اهلبيت (عليهم السلام) نيز هرگز دچار خطا نميشوند (يعني داراي ملکه عصمت بوده و معصوم ميباشند)، زيرا اگر به خطا دچار شوند، حتماً دچار گمراهي و ضلالت ميگردند.
د: تنها اهلبيت (عليهم السلام) هستند که ميتوانند محتواي آيات و دقايق لطيف آنها را به صورت درست و کامل در اختيار مردم قرار دهند؛ از اين رو براي استفاده صحيح از قرآن بايد از رهنمودها و هدايتهاي آنان بهره برد.
ه: قرآن درياي بيکران معرفت است. اتصال اهلبيت (عليهم السلام) به قرآن، نشانه وسعت علم و ژرفاي معرفت آنان است.
از آنچه گذشت، روشن شد که طبق حديث معروف ثقلين، هميشه فردي از اهلبيت (عليهم السلام) بايد در کنار قرآن وجود داشته باشد. بر اساس احاديث، حضرت مهدي (عليه السلام) فردي از «عترت»، «اهلبيت» و فرزندان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و يکي از دو امر گرانقدري است که پيامبر اکرم در «حديث ثقلين» بدان سفارش کرده است.
2- حديث «مَن ماتَ» یا «معرفت»
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايند:
«مَن مَاتَ و لَم يعرِف إمامَ زمَانِه ماتَ ميتةً جاهلية»؛ [4]
«هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»
علامه مجلسي اين حديث را با چهل سند از طرق اختصاصي شيعه در بحارالانوار آورده [5] و علماي اهل سنت نیز اين حديث را با الفاظ مختلف و مضامین واحد، در بيش از هفتاد کتاب از منابع حديثي خود نقل کردهاند که بعضي از آنها عبارت است از:
سنن ابو داود
مصنف حافظ عبدالرزاق بن همام صنعاني
سنن سعيد بن منصور خراساني
طبقات الکبري محمّد بن سعد کاتب واقدي
مسند حافظ ابوالحسن علي بن جعد جوهري
مصنف ابن شيبه
صحيح بخاري
صحيح مسلم و ... [6]
بر اساس اين روايت امامي که نشناختن او مرگ جاهلي و سرپيچي از دستوراتش جهنم را در پي دارد، امام واجد شرايط و دعوت کننده به امر الهي است، نه امام کفر صفت و دعوت کننده به آتش و آلوده به انواع فسق و فجور. در نتيجه چنين امامي قبل از هر چيز بايد:
اولاً: داراي بالاترين مقام علمي و شايستگي همه جانبهاي باشد که بتواند در قلمروي وسيع و پهناور، امامت و رهبري اسلامي را بر عهده گيرد تا مسلمانان در صورت شناخت او و پيروي از دستوراتش، از جهل رهايي يابند.
ثانياً: از پاکي همه جانبه و مصونيت از هوي و خطا، برخوردار باشد تا نه تنها خود دچار کجرويهاي عقيدتي، علمي و عملي نگردد؛ بلکه گروهها و افراد را نيز به حق رهنمون شود. چنين امامي است که شناخت يا عدم شناخت او، سرنوشتساز است و بهشت يا جهنم را براي آدمي رقم ميزند.
با دقت در حديث «مَن ماتَ ...» و آنچه گفته شد نکات زير به دست ميآيد:
ضرورت اصل امامت و رهبري واجد شرايط در نظام عقيدتي اسلام
ضرورت استمرار امامت و وجود امام در هر زماني
تعداد امام بر حسب زمان مختلف است، نه بر حسب کشورها و نژادها
عدم شناخت امام زمان در هر عصري، انسان را به مرگ جاهليت ميميراند
با توجه به قطعي بودن حديث، تنها شيعه دوازده امامي در پرتو عقيده راستين به امامت ائمه اثني عشر ـ که آخرين آنها حضرت مهدي موعود (عليه السلام) است ـ مصداق بيچون و چراي اين حديث است (شرايطي که امام بايد داشته باشد، تنها در امامان دوازدهگانه يافت ميشود)
بر اساس اين حديث و احاديث ديگر درباره تعداد خلفا، شکي نيست که دوازدهمين امام و خليفه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حضرت مهدي موعود (عليه السلام) است. [7]
3- حديث «إثني عَشَر خليفه»
جابر بن سمره ميگويد: «سَمِعتُ رسُول الله يقُولُ: لايزالُ الإسلام عزيزاً إلي إثني عَشر خَليفة ثُمَّ قال کَلمةً لم أسمعها فقلت لأبي: ما قال؟ فقال: کُلُّهم مِن قُريش»؛[8]
«پيامبر گرامي در دوران حيات خود تصريح فرمود: پس از ايشان دوازده نفر به خلافت خواهند رسيد که همگي از قريشند و عزّت اسلام در سايه خلافت آنان خواهد بود. سپس کلمهاي فرمود که من نشنيدم، پس به پدرم گفتم: پیامبر چه فرمود؟ پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از قريش هستند.»
اين حديث را شيعه و سني [9] در کتابهاي حديثي خود نقل کردهاند و همگي صدور آن را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) قبول دارند. بنابراين مهم آن است که بدانيم اين دوازده خليفه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چه کساني هستند.
از دو طريق ميتوان به مراد آن حضرت پيبرد که يکي مراجعه به روايات و ديگري بررسي تاريخي است.
بنابراين با استناد به روايات معتبر و شواهد تاريخي صحيح، مجموع اخباري که با عنوان «اثني عشر خليفه» و تعابير همانند آن آمده، نشانگر اين است که:
وجود امامان دوازده تن است.
امامت آنان تا پايان دنيا مستمر است؛ (با توجه به جمله «لايزالُ الإسلام»).
همگي آنان از قريش هستند.
پس در این دوران، آن ثقل همدوش قرآن که بايد به آن تمسک نمود و خليفهاي که در پرتو امامت او، اسلام عزيز ميگردد و نشناختن او باعث خروج از اسلام ميشود، همان حضرت مهدي (عليه السلام) است.
پينوشتها:
[1]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، ج 1، صص 265 – 281 .
[2]. عبقات الانوار، ص 824 .
[3]. ابن حجر، صواعق المحرقه، ص 90 .
[4]. بخاری، صحيح، ج 5، ص 13 / مسلم، صحيح، ج 6، صص 21، 22 .
[5]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 23، صص 76 – 95 .
[6]. فقيه ايمانی، شناخت امام مهدی (عليه السلام)، صص 30 – 40 .
[7]. فقيه ايمانی، شناخت امام مهدی (عليه السلام)، صص 78 – 80 .
[8]. مسلم، صحيح، ج 6، ص 102 .
[9]. بخاری، صحيح، ج 2، ص 147، ح 79 / مسلم، صحيح ، ج 3، ص 1453، ح 5 / طوسي، غيبت، ص 88 / نعمانی، غيبت، ص 75 .
نويسنده:احمدی-فرزانه فرد- تنها راه