برترین مطالب
- 1123
- 878
- 929
- 897
- 984
- 762
- 949
- 1007
- 963
- 943
مهدویت در سوره بروج
در قرآن کریم، آیات متعددی پیرامون مهدویت و امام زمان، وجود دارد. به عنوان مثال، در سوره جاثیه، يک آيه پیرامون مهدویت وجود دارد و آن آیه اول این سوره است که میفرماید: «و السماء ذات البروج» [1]
سوگند به آسمان كه داراي برجهاي بسيار است.
اصبغ بن نباته ميگويد:
از ابن عباس شنيدم كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فرمود:
منم آسمان و برجهاي آن، امامان از اهل بيت و عترت من ميباشند كه اول ايشان علي است و آخر ايشان مهدي است و آنها دوازده نفرند. [2]
پينوشت:
[1] سوره بروج، آيه 1
[2] الف ) قندوزی حنفی، ينابيع الموده، ص 430 - ب ) غاية المرام، ص 756
مهدویت در سوره جاثیه
در قرآن آیات متعدی پیرامون مهدویت وجود دارد به عنوان مثال، در سوره جاثیه، دو آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 14ـ 29
الف: «قل للذين آمنوا يغفروا للذين لايرجون أيام الله، ليجزى قوما بما كانوا يكسبون» [1]
به مؤمنان بگو: كسانى را كه اميد به ايام الله (روز رستاخيز) ندارند مورد عفو قرار دهد تا خداوند در آن روز هر قومى را به اعمالی كه انجام مىدادند، جزا دهد.
نقل شده که روزى حضرت سجاد (عليه السلام) خواست يكى از غلامان خود را به جهت خطایی که مرتکب شده بود، تأديب كند، آن غلام آيه فوق را تلاوت نمود. لذا حضرت از او درگذشت، غلام گريه كرد، حضرت به او فرمود: چرا گريه مى كنى؟ غلام عرض كرد: اى مولاى من معلوم مى شود من از كسانى هستم كه به روزهاى خدا- ايام الله- اميدوارى ندارم. حضرت فرمود: تو اميد دارى؟ غلام، عرض كرد: بلى اى مولاى من. حضرت فرمود: تو در راه رضاى خدا آزادى، من دوست ندارم مالک! بنده اى باشم كهبه ايام الهى اميدوار است. برو كنار قبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) دعا كن و بگو، پروردگارا على بن الحسين (عليه السلام ) را بيامرز. [2]
و نيز از حضرت صادق (عليه السلام)، روايت شده كه پيرامون ايام الله فرمود: اميدوارى در آيه مذكور سه روز است:
ا- روز قيام قائم، مهدى (عليه السلام)
2- روز رجعت.
3- روز قيامت. [3]
ب: «هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق» ]4]
اين كتاب ماست كه به حق با شما سخن مىگويد.
ابىبصير مىگويد: به امام صادق (عليه السلام)، عرض كردم: منظور كلام خدا از «هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق»، چيست؟
حضرت فرمود: كتاب كه سخن نمىگويد، بلكه محمد و اهل بيت او- (اول آنها على اميرالمؤمنين و آخرينشان قائم(عليه السلام))- آنهايند كه ناطقون به كتاب مىباشند. [5]
اولين سخن قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه)، هنگام ظهور كنار كعبه، «أنا بقية الله» است. سپس اين آيه را «بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين» [6] تلاوت مىكند. [7]
پينوشت:
[1]. جاثيه آيه 14
[2]. تفسير جامع ج 6 ص 302
[3]. قندوزی حنفی، ينابيع الموده ص 428
[4]. جاثيه آيه 29
[5]. مجلسی، بحار الانوار ج 23 ص 197
[6]. سوره هود آيه 86
[7]. المهدي الوعود عند علماء اهل السنه ص 131
مهدویت در سوره اسراء
در قر آن کریم، آیات متعددی پیرامون مهدویت وجود دارد، به عنوان مثال، در سوره اسراء، پنج آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 5- 6-13-33- 81
الف: «فاذا جاء وعد أولاهما بعثنا عليكم عبادا لنا أولي بأس شديد فجاسوا خلال الديار و كان وعدأ مفعولأ ثم رددنا لكم الكره عليهم و أمددنا كم بأموال و بنين و جعلناكم أكثر نفيرأ.» [1]
هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد، مردانى پيكارجو را بر شما مىفرستيم، خانهها را جستجو مىكنند و اين وعدهاى است قطعى. سپس شما را بر آنها چيره مىكنيم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهيم كرد و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار مىدهيم.
امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين دو آيه شريفه مىفرمايد:
چون زمان خونخواهى امام حسين (عليه السلام) فرا رسد، خداوند مردمى را پيش از ظهور قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه)، برانگيزد كه هر جا دشمنان و ظالمين آل محمد (صلي الله عليه و آله) را بيابند، بسوزانند و اين كارى است كه قبل از قيام قائم (عجل الله تعالي فرجه) شدنى است، آنگاه حضرت امام حسين (عليه السلام) با هفتاد نفر از ياران جانبازش كه در كربلا شهيد شدند، رجعت نمايند و در حالى كه لباس سفيد پوشيدهاند، به مردم اعلان كنند، كه امام حسين (عليه السلام) با يارانش قيام نموده تا اهل ايمان ترديد ننمايد و بدانند كه او دجال و شيطان نيست، بلكه او امامى است كه در دسترس مردم است و چون يقين كردند او امام حسين (عليه السلام) مىباشد، ترديد نخواهند كرد. سپس از جانب امام حسين (عليه السلام)، امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) به همه مردم معرفى مىگردد و أهل ايمان نيز آن حضرت را تصديق مىكنند، چون امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) از دنیا برود، حضرت امام حسين (عليه السلام) او را غسل كرده و كفن و حنوط كرده، دفن مىكنند.
در خبر است كه امام حسين (عليه السلام ) چندان حكومت مىكند كه ابروانش جلو چشم مباركش را مىگيرد.[2]
حمران بن اعين از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) روايت مىكند كه اين آيه را مىخواند «و بعثنا عليكم عبادأ لنا أولي بأس شديد» و مىفرمود: اين بندگان خدا، قائم ما و ياران او هستند كه سخت نيرومند مىباشند. [3]
ب: «و كل انسان آلزمناه طائرة في عنقه» [4]
أعمال هر انسانى را به گردنش قرار دادهايم.
امام هشتم حضرت رضا (عليه السلام) مىفرمايد: خداوند عزوجل فرمود (يعنى) ولايت امام را برگردن هر انسان انداختهايم. [5]
ج: «و من قتل مظلومأ فقد جعلنا لوليه سلطانأ فلا يسرف في القتل إنه كان منصورأ» [6]
و آن كس كه مظلوم كشته شده براى وليش سلطه (حق قصاص) قرار داديم، اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او مورد حمايت است.
اين آيه قرآن درباره امام حسين (عليه السلام) و حضرت مهدى (عليه السلام) نازل شده است.
جابر جعفى و سلام بن مستنير هر دو از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كردهاند كه درباره اين آيه، حضرت باقر (عليه السلام) فرمود:
همانا حسين (عليه السلام) مظلوم كشته شد و ماييم ولى او و قائم از ماست كه (از كشنده او انتقام مىگيرد) خون شريف حسين (عليه السلام) را طلب مىكند و هر كه بر قتل حضرت امام حسين (عليه السلام) راضى بود، او را به سزاى عملش مىرساند، تا آخر حديث. [7]
ج: «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل كان زهوقا» [8]
بگو حق فرا رسيد و باطل نابود شد و (اصولا) باطل نابود شدنى است.
حكيمه خاتون فرمود: اين آيه را روى بازوى مهدى (عليه السلام) ديدم كه نوشته شده است. [9]
امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه شريفه فرمودند: زمانى كه امام قائم (عليه السلام) قيام نمايد، دوران دولت باطل سپرى خواهد شد.[10]
پينوشت:
[1]. اسراء آيات 5 ـ 6
[2]. بحار الانوار ج 51 ص 56
[3]. بحار الانوار ج 51 ص57
[4]. اسراء آيه 13
[5]. الف) ينابيع الموده ص455 - ب) تفسير برهان ج ص 2 ص 411
[6]. اسراء آيه 33
[7]. الف ) ينابيع الموده ص 425 - ب) تفسير برهان ج 2 ص 21
[8]. اسراء آيه 81
[9]. الصراط المستقيم ج 2 ص 21
[10]. غايه المرام ص 741
مهدویت در سوره احزاب
در قرآن کریم آیات متعددی پیرامون امام زمان وجود دارد به عنوان مثال، در سوره احزاب دو آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 6 و 33
الف: «وأولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض في كتاب الله» [1]
و خويشاوندان نسبت به يكديگر در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند.
ابن بابويه از حضرت امام حسين (عليه السلام) روايت كرده، كه حضرت در باره تأويل آيه «و أولوا الأرحام بعضهم اولى ببعض في كتاب الله»، از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، سئوال نمود. پيامبر خدا فرمود:
به خدا سوگند، پروردگار غير از شما را از اين آيه قصد نكرده شما «اولوا الأرحام» مىباشيد وقتى من وفات نمودم، پدرت على به من اولى و احق است. پدرت كه وفات نمود، برادرت حسن اولى است و تو بعد از برادرت حسن، اولى هستى. گفتم: اى رسول خدا، بعد از من چه كسى اولى و احق به ولايت و وصايت است؟
پیامبر اکرم، فرمود: فرزندت، على زين العابدين (عليه السلام) و يک به يک را اسم برد تا حضرت حجت (عليه السلام)، سپس فرمود:
اين نه نفر از فرزندان تو و از صلب تو هستند، نهمين آنها غيبت اختيار مىكند و از نظر مردم پنهان مىشود، خداوند به تمام ايشان علم و دانش و فهم عطا فرموده، طينت آنها از طينت من است، هر كس آنها را دوست بدارد، مشمول شفاعت من خواهد بود. [2]
ب: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً» [3]
خداوند چنين مىخواهد كه پليدى و گناه را از شما دور كند و كاملأ شما را پاک سازد. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
روزى با حسنين (عليهما السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) به حضور پيامبراكرم در حجره ام سلمه، شرفياب شديم، جبرئيل آيه «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» رانازل نمود، آن حضرت فرمود:
«يا على اين آيه در شأن تو و فاطمه و حسنين و امامان گرامى از فرزندان حسين (عليه السلام) نازل شده، گفتم اى رسول خدا، ائمه بعد از شما چند نفرند؟
فرمود: دوازده نفرند، اول آنها تو هستى بعد از تو حسن و حسين و على بن الحسين زين العابدين و يک به يک اسامي ايشان را تا حضرت حجت، بيان نمود و فرمود اسامى تمام شما بر پايه عرش نوشته شده است. در شب معراج پروردگار من فرمود: اينها نام اوصياء و امامان بعد از تو مىباشند، همه ايشان پاک و پاكيزه و معصوم هستند و دشمنان آنها ملعونند. [4]
مهدى قائم (عليه السلام) از اهل بيت است.
پيامبر (صلي الله عليه و آله)، فرمود: اگر از دنيا تنها يک روز باقى مانده باشد، خداوند مردى را از اهل بيت من بر مىانگيزد تا زمين را از عدل و داد پر نمايد، چنان كه از جور و ستم پر شده باشد.[5]
همچنین اميرالمؤمنين (عليه السلام) میفرماید: مهدى از ما اهل بيت است ،خدا او را (براى قيام) در يک شب، آماده مى كند. [6]
پينوشت:
[1]. احزاب، آيه 6
[2]. الف، تفسير جامع، ج 5، ص 329 – ب، تفسير برهان، ج 3، ص 29
[3]. احزاب، آيه 23
[4]. تفسير برهان، ج 3، ص31
[5]. قندوزی حنفی، ينابيع الموده ص 432
[6]. قندوزی حنفی، ينابيع الموده، ص 334
انتصابی بودن مقام امامت به چه معناست؟
مكتب اماميه معتقد است كه انتخاب امام و پيشواي بر حق، از عهده مردم ساخته نيست. امام خليفه مردم نيست، بلكه خليفه خدا و رسول است و بايد از جانب خدا و پيامبر، معين شود. علمای امت هر چه صالح و با تقوي باشند، از خطا مصون و معصوم نيستند و تباه شدن يا تغيير يافتن برخي از معارف و قوانين ديني از ناحيه آنان، اگر چه غير عمدي باشد، محال نيست. بهترين شاهد اين مطلب، وجود مذاهب گوناگون و اختلافي است، كه در اسلام به وجود آمده است. بنابراين اعتقاد شيعه چنين است كه هرگز متصور نيست كه خداوند مسأله سرپرستي امت را پس از رسول مكرّم اسلام، مورد عنايت و توجه قرار نداده و دستور و فرماني در اين خصوص، به پيامبر الهام نكرده باشد.
روش پيامبر در زمان حياتش، چنين بود كه به مجرد نفوذ اسلام در جايي، در اولين فرصت، والي و عاملي برآنجا نصب ميكرد. همچنین هرگاه از مدينه خارج ميگشت، براي خود جانشيني قرار ميداد و اگر لشكري به سوي جهاد اعزام ميكرد، گاهي تا چند فرمانده، به ترتيب نصب مينمود. با اين حال، آيا ميتواند نسبت به مسأله جانشيني پس از خود، بيتفاوت باشد؟ و امت را رها كند، تا خود تصميم بگيرند؟ و دين خدا را به دست مردم بسپارند، تا هر گونه دخل و تصرفي در آن بنمايند؟! حتي اگر تعيين زمامدار جامعه اسلامي پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، به مردم واگذار شده باشد، بايد از پيامبر، بيانات و دستوراتي در اين خصوص رسيده باشد و حال آنكه از چنين بيان نبوي و دستور ديني خبري نيست.[1]
از خصوصيات امام اينست كه بايد معصوم باشد، يعني بايد هم از خطا و نسيان، و هم از گناه و عصيان، مصون باشد و اين مقام، يک صفت روحي و دروني است، كه مردم عادي قادر به تشخيص آن نيستند. تنها فردي ميتواند چنين خصوصيتي را در مورد معصوم درک كند، كه متكي به علم وحي الهي باشد و او پيامبر خداست. همچنين امام بايد به تمام احكام و معارف ديني، احاطه و معرفت كامل داشته باشد. تشخيص چنين مقام و مرتبتي، از لحاظ علمي نيز از عهده مردم خارج است. بلكه شناخت دقيق آن با كسي است، كه خود واجد اين علم و دانش سرشار باشد. لذا باز هم تشخيص آن، با خدا و رسول اوست.
بنابراين دو موضوع علم و عصمت ايجاب ميكند، كه امام از جانب خدا انتخاب گردد و پيامبر هم وي را به مردم معرفي كند و بحث امامت و جانشيني پيامبر از ابتدا در مورد شخص اميرالمؤمنين علي (عليه السلام)، مطرح ميگردد. چنانچه براي امام علي (عليه السلام)، چنين مقامي به اثبات برسد، براي ساير ائمه (عليهم السلام) نيز، به فرمايش و سخن امام قبلي تمسک ميشود.
براي اثبات خلافت و امامت اميرالمؤمنين علي (عليه السلام)، ادله نقلي و عقلي و قرآني فراواني وجود دارد.
از جمله آيات قرآن، اين آيه است كه ميفرمايد: «اِنَما وَليَّكمُ الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يُقيمون الصّلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون.» [2] ولي امر و صاحب اختيار شما فقط خدا و رسولش، و مؤمنان هستند كه نماز مي خوانند، و در حال ركوع صدقه و زكات ميدهند. با توجه به ماجرايي كه در اين باره در تاريخ ثبت گرديده، مفسرين شيعي و سني اتفاق نظر دارند، كه اين آيه در شأن امام علي (علیه السلام)، نازل شده است و نيز ميفرمايد: «يا ايها الرسول بلغ ما اُنزل اليك مِن ربك ...»، [3] اي رسول ما، آنچه را از ناحيه پروردگار به سوي تو نازل شده، به مردم برسان و اگر چنين نكني، رسالت او را انجام نداده اي... حكمي كه خداوند انتظار داردكه پيامبراکرم به مردم ابلاغ كند، آن چنان مهم است كه ميفرمايد: اگر اين حكم را به مردم نرساني، گويي كل رسالت خود را تبليغ نكردهاي. اين آيه نيز به تأييد شيعه و سني، در غدير خم، در جريان حجة الوداع، در سال دهم هجري، بر پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله)، نازل گشت و در خصوص ولايت امام علي (عليه السلام)، است. چنانكه مالكي كه از معتبرترين علماي اهل تسنن است، در كتاب فصول المهمه خود ذكر كرده، كه بعد از نزول آيه فوق، رسول اكرم، امامت و خلافت امام علي (عليه السلام) را ابلاغ فرمود. [4]
مطلب ديگر اينست كه همانها كه بعد از پيامبر با ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام)، مخالفت كرده و خلافت را غضب نمودند، بدون اينكه عموم مردم و حتي اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله)، را كه از همه به او نزديكتر بودند و شايستگي بيشتري در رأي و نظر داشتند، در جريان بگذارند، كار را يكسره كردند. در مورد خلافت خليفه دوم هم كار به مردم واگذار نشد، بلكه خليفه اول به خلافت دومي وصيت كرد و خليفه سوم را نيز، خليفه دوم، با يک شوراي شش نفره، كه خودش اعضا و آئيننامه آن را تعيين و تنظيم كرده بود، روي كار آورد.[5]
پس مشاهده ميگردد كه در موضع خلافت، خلفاي اهلتسنن نه توصيه خدا و رسول را در پيش گرفتند و نه رأي مردم را؛ بلكه به گونه اي مبتكرانه و مستبدّانه، خلافت را تحميل كردند.
كتابهاي «بررسي مسائل كلي امامت»، نوشته ابراهيم اميني، «رهبري امام علي از ديدگاه قرآن و پيامبر»، ترجمه محمدجعفر امامي، و «شيعه در اسلام»، اثر علامه طباطبايي، جهت مطالعه بیشتر در این بحث، پيشنهاد ميگردد.
منابع و مآخذ:
[1]. علامه طباطبایی، شيعه در اسلام.
[2]. سوره مباركة مائده، آيه55
[3]. سوره مباركة مائده، آيه72
[4]. علامه طباطبایی، شيعه در اسلام.
[5]. همان
امام، رفیقِ مونس
یکی از اوصاف حسنه امام، رفیق و مونس بودن امام با اصحاب و یاران خویش است
امام رضا (عليه السّلام) در معرّفي امام و مقام امامت میفرمایند:
«الامام الانيس الرفيق. » [1]
امام رفيق مونس است.
اگر کسي با امام دوستي کند، ايشان رفيق خوبي براي او خواهند بود. اگر انسان اين رفاقت را بچشد، شيريني و گوارايي آن را مييابد. در سيره ائمّه (عليهم السّلام)، چنین ميخوانيم که کساني که با امام زمانشان رفاقت کردهاند، به خير دنيا و آخرت دست يافتهاند. نمونهاي از اين رفاقت در سيره امام صادق (عليه السّلام)، به چشم ميخورد.
هاشم بن حکم ميگويد: يکي از اشراف اهل کوهستان وضع مالي خوبي داشت و هر سال حج به جاي ميآورد. هر وقت ميخواست به حج برود در مدينه مهمان امام صادق (عليه السّلام)، ميشد به گونهای که وی با حضرت رفيق شده بود. حضرت هم با لطف خود يکي از خانههايي را که در اختيارشان بود به او واگذار ميکردند و او در مدينه ميهمان حضرت بود. يک سال، ده هزار درهم به امام داد و از ايشان خواست خانهاي در مدينه برايش تهيه کنند تا ديگر مزاحمت زيادي براي امام (عليه السّلام)، ايجاد نکند و خودش عازم حج شد. پس از بازگشت، خدمت حضرت رسيد و عرض کرد: فدايتان شوم آيا براي من خانه خريديد؟ حضرت فرمودند: بلي و برگهاي را به دست او دادند که در آن نوشته بود:
«به نام خداوند بخشاينده مهربان. اين است آن چه جعفربن محمّد براي فلاني پسر فلاني اهل کوهستان خريده است. براي او خانهاي در بهشت خريده که يک همسايهاش پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله)، يک طرفش اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و سوي ديگرش امام حسن (عليه السّلام) و طرف چهارم آن امام حسين (عليه السّلام) است. »
سپس سند را دست او دادند. مرد گفت: خدا مرا فداي شما گرداند راضي شدم. حضرت فرمودند: من پول تو را بين فرزندان امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام)، تقسيم کردم. اميدوارم خدا اين را بپذيرد و ثواب تو را بابت اين کار بهشت قرار دهد. مرد کوهستاني به سوي شهر خويش رفت و سند را با خود برد. هنگام مرگ وصيّت کرد سند را با او دفع کنند. نزديکانش هم به اين وصيّت عمل کردند. فردا صبح که سر قبرش آمدند، ديدند سند روي قبر است و روي آن نوشته شده: «قسم به خدا جعفر بن محمّد (عليه السّلام)، به آن چه فرموده بود، وفا کرد.» [2]
هر کس طعم دوستي با امام را بچشد، ميفهمد که اين مونس رفيق، بهترين نعمتها را براي دوستش فراهم ميسازد و چيزي را نصيبش ميکند که انتظار آن را هم نداشته است.
پينوشتها:
[1]. کلینی، اصول کافي، کتاب الحجّه، باب نادر جامع في فضل الامام (عليه السّلام) و صفاته، ح1.
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 47 ص 134 (نقل به معناي حديث با اندکي تغيير و تلخيص)
منبع: کتاب آشناي غريب